37 نتیجه برای نوع مطالعه: كاربردي
آقای امین مردآزاد، دکتر امیرعلی جعفرنژادگرو، آقای سجاد عوض زاده،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
روش گرم کردن میتواند بهعنوان راهکاری برای بهبود عملکرد ورزشکاران مورد توجه قرار بگیرد. اما مکانیزم و روش دقیق استفاده از این پروتکل مشخص نشده است. لذا هدف از انجام این مطالعه مروری ارائه روشی سودمند بهعنوان گرم کردن جهت بهبود عملکرد ورزشکاران از جمله بازیکنان والیبال بهواسطه افزایش پرش آنها بود. در مطالعه مروری – توصیفی حاضر، با استفاده از کلید واژههای نیرومندسازی پس فعالی، اسکوات پرش، گرم کردن، والیبال، ارتفاع پرش، صفحه نیرو، الکترومایوگرافی از طریق بانکهای اطلاعاتی Google scholar , Pubmed به جستجوی مقالات لاتین و از طریق بانک اطلاعاتی مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و گوگل اسکولار به جستجوی مقالات فارسی پرداخته شد. در جستجوی اولیه و مرحله شناسایی 387 مقاله لاتین و 15 مقاله فارسی در ارتباط با کلیدواژههای نامبرده یافت شد. در آخر تعداد مقالات استفاده شده لاتین به 42 و تعداد مقالات فارسی به 6 رسید. نتایج این مطالعه مروری – توصیفی نشان داد که در فاز نهایی روش گرم کردن نیرومندسازی پسفعالی، اجرای اسکوات دوپا شدت بالا با ایجاد تغییرات آنی در سیستم عصبی عضلانی میتواند باعث افزایش ارتفاع پرش ورزشکاران ازجمله بازیکنان والیبال در شرایط تمرینی و مسابقه شود.
مهران سلیمی، دکتر هومن مینونژاد، دکتر محمد کریمیزاده اردکانی، محمد جواد شرافت، دکتر الهه عرب عامری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و هدف: یکی از فاکتورهای سنجش ثبات ناحیه مرکزی بدن، سنجش استقامت آن است که توسط تست مکگیل انجام میشود. تحقیقات نشان دادهاند که تغییر در رویکرد توجه در طی انجام فعالیت، موجب تغییراتی در فعالیت الکتریکی عضلات و همچنین تغییر در کیفیت انجام آن حرکت میشود، حال هدف از این تحقیق آن است که تغییر در رویکرد توجه میتواند اندازهگیری حاصل از سنجش ثبات ناحیه مرکزی بدن را دچار تغییرات کند یا خیر. روششناسی: 22نفر از افراد غیرورزشکار(میانگین سن: 1.30±25 و میانگین شاخص توده بدنی: 1.61± 22.97 )در سه روز متوالی مورد سنجش ثبات ناحیه مرکزی بدن توسط تست مکگیل قرار گرفتند، افراد به سه گروه تقسیم و هرگروه در هرروز با رویکرد متفاوتی از توجه(درونی، بیرونی، بدون تاکید بر توجه) این تست را انجام میدادند. یافتهها: نتایج آزمون آنالیز واریانس با اندازهگیریهای مکرر نشان داد بین میانگین ثبات ناحیه مرکزی سه مرحله پژوهش تفاوت آماری معنیداری وجود دارد که میانگین ثبات مرکزی مرحله توجه بیرونی بصورت معنیداری بیشتر از میانگین مرحله پیش آزمون بود. نتیجهگیری: رویکرد توجه میتواند اندازهگیری ثبات ناحیه مرکزی بدن را دچار تغییرات کند به این صورت که اتخاذ رویکرد توجه بیرونی در طی انجام آزمون، میانگین ثبات مرکزی بدن بیشتری را ثبت کرد.
احسان آبشناس، محمدحسین علیزاده، محسن نادری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و هدف: از چالشهای جدی در ورزش، روشهای پیشبینی آسیب است که میتواند در خصوص پیشگیری و کاهش آسیب کمککننده باشد. لذا هدف از اجرای این پژوهش پاسخ به این سؤال است که آیا آزمون های غربالگری حرکتی عملکردی، تعادلی وای و سیستم امتیازدهی خطای فرود قدرت پیشبین آسیب های ورزشی دانشجویان دختر ورزشکار را دارد؟ روششناسی: این مطالعه از نوع کوهرت آیندهنگر بود. جامعه پژوهش حاضر ورزشکاران زن دانشگاهی و نمونه پژوهش 124 نفر از دانشجویان ورزشکار دختر شرکتکننده در پانزدهمین المپیاد ورزشی دانشجویی ایران بودند که به صورت در دسترس مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمون تعادل Y، سیستم امتیازدهی خطای فرود و آزمون غربالگری حرکتی عملکردی از نمونهها قبل از المپیاد گرفته شد و آسیبهای ورزشکاران در طول مسابقات توسط فرم جمع آوری اطلاعات ثبت شد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری دادهها از آزمون رگرسیون لجستیک و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که درمجموع 26 آسیب در طول مسابقات در 124 نفر آزمودنی به ثبت رسید. هیچ یک از متغیرهای پیشبین قابلیت پیشبینی متغیر ملاک یعنی آسیبدیدگی را نداشتند (05/0p>). نتیجهگیری: در یک نتیجهگیری کلی بر اساس نتایج این تحقیق، امکان پیشبینی آسیب به صورت عمومی با استفاده از آزمونهای عملکردی وجود ندارد.
دانشجو مینا خنتان، دکتر بهروز عبدلی، دکتر علیرضا فارسی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
تحریک جریان مستقیم فراجمجمهای (tDCS) بعنوان یکی از جدیدترین روشهای تکمیلی در راستای ارتقای عملکرد ورزشی و آمادگی روانی ورزشکاران حرفهای است. در پژوهش حاضر، اثرات 10 جلسه tDCS آندال، دوگانه همزمان در یک نیمکره مغز، در نواحی قشر حرکتی اولیه (M1) و قشر پیشپیشانی پشتی (DLPFC)، را بر عملکرد شنا، سرسختی ذهنی و فشار ادراک شده بررسی کردیم. 20 شناگر حرفهای مرد (سن: 00/19±86/2 سال) در این پژوهش تصادفی، دوسوکور و تجربی-شاهد شرکت کردند. آزمون عملکرد 100 متر شنای آزاد، پرسشنامه سرسختی ذهنی(SMTQ) و مقیاس فشار ادراک شده (RPE) به عنوان پیش آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس، 10 جلسه tDCS (هر جلسه به مدت 20 دقیقه و شدت 2 میلیآمپر) اعمال شد. 48 ساعت پس از دهمین جلسه tDCS، ارزیابیها تکرار شدند. جهت تجزیه و تحلیل آماری از روش ANCOVA استفاده شد. یافتهها: پس از چندین جلسه tDCS، عملکرد شنا بهطور معنیداری بهبود یافت (03/0=P)؛ نمره کل سرسختی ذهنی بهطور معنیداری (046/0=P) افزایش یافت و تغییر معناداری در RPE مشاهده نشد. بر اساس نتایج این مطالعه، tDCS چند جلسهای همراه با تمرینات متداول برای بهبود عملکرد شناگران و جنبههای روانشناختی توصیه میشود. بنابراین، tDCS میتواند به عنوان یک روش آمادهسازی مغزی در نظر گرفته شود.
خانم رعناالسادات حیدری، دکتر منصور صاحب الزمانی، دکتر فاطمه کریمی افشار،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و هدف: کمردرد مزمن غیراختصاصی یکی از اصلیترین معضلات جامعه بهداشت است که بر شیوع بالایی دارد. از این رو هدف از این مطالعه بررسی تأثیر 8 هفته تمرینات ثبات مرکزی معلق بر پایداری ناحیه مرکزی، میزان درد، تعادل ایستا و پویای زنان مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی میباشد.
روش بررسی: در تحقیق حاضر، 21 زن مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی به طور تصادفی در گروههای تجربی و شاهد قرار گرفتند. پایداری ناحیه مرکزی بدن، درد، تعادل ایستا و پویا به ترتیب با استفاده از آزمونهای معتبر پایداری ناحیه مرکزی، شاخص اندازهگیری میزان درد و دستگاه تعادلسنج بایودکس اندازهگیری شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزارSPSS25 استفاده گردید.
نتایج: بر اساس یافتههای مطالعه، در گروه تجربی برخلاف گروه شاهد، تفاوت معنیداری در متغیرهای پایداری ناحیه مرکزی، میزان درد، تعادل ایستا و پویا از پیشآزمون به پسآزمون وجود داشت(05/0≥P)؛ همچنین این تفاوت بین گروه تجربی و شاهد نیز مشاهده گردید(05/0≥P).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل، تمرینات ثبات مرکزی با استفاده از کابلهای TRX که دارای سیستم تعلیق و بدون خاصیت کشسانی میباشند، ممکن است منجر به بهبود همزمان پایداری ناحیه مرکزی، تعادل ایستا و پویا و کاهش درد زنان مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی شود
خانم نسرین سیدسیاهی، دکتر سیدصدرالدین شجاع الدین، دکتر رغد معمار،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
کمردرد مسئله مهمی است و هدف از تحقیق مقایسه 8 هفته تمرین کششی و ترکیبی با پیلاتس بر درد، ناتوانی و فعالیت الکتریکی عضلات مرکزی منتخب در زنان دارای کمردرد مزمن غیراختصاصی است. تحقیق حاضر از نوع کارآزمایی بالینی نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. 30 زن 20-35 ساله دارای کمردرد انتخاب و بصورت تصادفی در سه گروه 10 نفره قرار گرفتند. میزان درد با پرسشنامه ارزیابی دیداری درد، ناتوانی با پرسشنامه ناتوانی رولند و موریس و فعالیت الکتریکی عضلات منتخب با دستگاه الکترومایوگرافی ارزیابی گردیدند؛ گروه های تجربی تمرینات ویژه خود را به مدت 8 هفته انجام دادند، گروه کنترل طی این مدت به فعالیت روزمره قبلی خود پرداختند. هردو پروتکل بر کاهش درد، ناتوانی و افزایش فعالیت الکتریکی عضلانی موثر بود. گروه های مداخله در پس آزمون با گروه کنترل تفاوت معناداری دارد، این تفاوت بین دو گروه مداخله معنادار نبود. نتایج نشان دهنده اثر بیشتر تمرین ترکیبی نسبت به تمرین کششی به تنهایی بود. براساس نتایج، تمرینات کششی و ترکیبی در کاهش درد، ناتوانی و افزایش فعالیت الکتریکی عضلات مرکزی در افراد دارای کمردرد مزمن غیراختصاصی موثر است. پیشنهاد می شود برای بهبود کمردرد مزمن غیراختصاصی از این تمرینات استفاده شود.
آقای رامین رفیعی، دکتر صادق امانی شلمزاری، آقای علی شاه حسینی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
هدف: از روشهایی که به منظور بهبود عملکرد ورزشی استفاده میشود، استفاده از غرغره کردن محلول کربوهیدراتی است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر دهان شویه محلول کربوهیدراتی بر عملکرد اختصاصی فوتبالیستهای تمرین کرده میباشد.
روش شناسی: 18 بازیکن فوتبال حرفهای (2 ± 22 سال) در حالت ناشتا پس از هشت ساعت خواب شبانه به صورت متقاطع تصادفی در دو گروه دهان شویه کربوهیدرات و دارونما قرار گرفتند. در طول دو جلسه آزمون اصلی، به ورزشکاران یک نوشیدنی کربوهیدراتی یا یک نوشیدنی بدون کالری (دارونما) با رنگ و طعم همسان برای شستشو در دهان در یک طرح متقاطع تصادفی دوسوکور ارائه شد. از بازیکنان خواسته شد تا محلول را به مدت 10-15 ثانیه در دهان خود غرغره و سپس آن را به داخل لیوان پلاستیکی برگردانند. عملکرد دوی سرعت، حداکثر پرش ارتفاع و آزمون آمادگی متناوب 15-30 ثانیه (30-15 IFT) از آزمودنیها گرفته شد.
یافتهها: دهان شویه کربوهیدراتی باعث افزایش مسافت دویدن در آزمون 30-15 IFT گردید. در حالی که هیچ تفاوت معنیداری بین دو گروه در عملکرد آزمون سرعت 30 متر و حداکثر پرش عمودی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: از اینرو، به آن دسته از بازیکنان فوتبال که قادر به نوشیدن محلول کربوهیدراتی نیستند به دلیل ناراحتیهای گوارشی، توصیه میشود برای ارتقای عملکرد خود در جریان بازی از روش غرغره کردن کربوهیدرات استفاده نمایند.
خانم سارا متین فرد، دکتر مجتبی ابراهیمی ورکیانی، خانم سبیکه مقدم نژاد، خانم دنیا عسگری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
چکیده
مقدمه: کتف از اجزای کلیدی کمربند شانهای محسوب میشود که اجازهی حرکت، عملکرد و انتقال نیرو از بازوها به تنه را فراهم میکند. عدم تقارن کتف از اختلالات در موقعیت قرارگیری کتف است که میتواند بر کیفیت عملکرد اندام فوقانی تاثیر گذار باشد. این اختلال شایع، در ورزشکاران مشاهده میشود. هدف از انجام مطالعهی حاضر بررسی تعادل، کیفیت عملکرد و فعالیت کمربند شانهای کراسفیتکاران با و بدون عدم تقارن کتف است تا میزان تاثیرگذاری عدم تقارن کتف در این گروه از ورزشکاران با توجه به تست های عملکردی مشخص شود.
روش پژوهش: 60 کراسفیت کار مرد مورد مطالعه قرار گرفتند که از این تعداد 16 نفر در گروه عدم تقارن کتف و 22 نفر گروه بدون عدم تقارن قرار گرفتند و سایرین از مطالعه حذف شدند (به دلیل نداشتن معیارهای ورود). ردهی سنی 20 تا 30 سال و حداقل سابقهی ورزش کراسفیت 1 سال بود. گروه بدون تقارن کتف توسط پرسشنامههای نرودیک، پرسشنامهی بررسی کیفیت عملکرد دست و شانه و بازو، تست دیویس، تست لغزش جانبی استخوان کتف ، تست تعادل Y مورد بررسی قرار گرفتند. مطالعه از نوع کاربردی و از آزمونهای آماری مورد استفاده شاپیروویلک و من ویتنی یو با سطح معنی داری (p<0/05) بود.
یافته: نتایج تست شاپیروویلک توزیع غیر طبیعی دادهها را نشان داد (000/0). در ادامه آزمون آماری من ویتنی یو برای تست تعادل Y چپ) 416/0 (p= ، راست (404/0 (p= ، دیویس ) 341/0 (p=، دش (651/0 (p= نتایج معنی داری نشان نداد.
نتیجه گیری: مطالعهی حاضر نشان داد که با وجودعدم تقارن کتف در آزمودنیها تفاوتی در کیفیت عملکرد و کیفیت فعالیت و تعادل نسبت به گروه کنترل یافت نشد. بنابراین به نظر میرسد که با وجود عوارض ناشی از عدم تقارن کتف، تمرینات ورزشی همچون کراسفیت احتمالا میتواند اثر عوارض را کاهش دهد و یا از آن جلوگیری بعمل آورد.
دکتر روح الله نیکویی، خانم بهاره حاج ملک، دکتر داریوش مفلحی، آآقای امیر نژاد وزیری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش نیمه تجربی حاضر، بررسی اثر مقاومت به انسولین بر انتخاب سوبسترای مصرفی حین تمرین در زنان چاق دیابتی بود.
روش: 24 زن غیرفعال چاق بطور هدفمند انتخاب و در سه گروه سالم (n=8,BMI=31.03±1.18)، دیابتی غیر مقاوم به انسولین (n=8,BMI=30.91±0.78) و دیابتی مقاوم به انسولین (n=8,BMI=31.57±0.91) در تحقیق شرکت و یک آزمون فزاینده استاندارد را با بار کاری اولیه 50 وات و افزودن 20 وات به بارکاری هر 3 دقیقه تا وقوع واماندگی، انجام دادند. گازهای تنفسی در خلال آزمون جمعآوری شد. FATmax به عنوان نقطهای که چربی بیشترین سهم را در انرژی مصرفی تمرین دارد و نقطه تقاطع چربی و کربوهیدرات به عنوان نقطهای که سوخت غالب از چربی به کربوهیدرات تغییر میکند، تعیین و اکسیژن مصرفی و ضربان قلب معادل با آنها استخراج روش آنالیر واریانس یکراهه با هم مقایسه شدند.
نتایج: مقادیر اکسیژن مصرفی و ضربان قلب معادل با نقطه تقاطع چربی و کربوهیدرات در هر دو گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل پایینتر در گروه مقاوم به انسولین نسبت به گروه غیرمقاوم به انسولین و سالم به طور معنی دار پایینتر بود (همه P ˂0.05). اکسیژن مصرفی معادل با نقطه FATmax گروه غیرمقاوم به انسولین و مقاوم به انسولین نسبت به گروه کنترل نیز پایینتر بود (همه P ˂0.05) و دو گروه دیابتی باهم تفاوتی نداشت.
نتیجه گیری: بهطور کلی نتایج حاکی است که مقاومت به انسولین باعث اکسیداسیون بیشتر کربوهیدرات و استفاده کمتر از چربی در شدتهای تمرینی زیربیشینه میشود.
واژگان کلیدی: مقاومت به انسولین، انتخاب سوبسترا، FATmax point، Cross over point، چاقی
دکتر افشین مقدسی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
تقویت عضلات موضعی کف پا در کنترل پرونیشن مؤثر است. با این حال، شناخت تأثیر تقویت سایر گروه های عضلانی در ابتدای راه است. هدف این مطالعه تعیین تأثر تمرینات اصلاحی جامع و موضعی بر شاخص پاسچر پا در افراد مبتلا به کف پای صاف منعطف بود. تعداد 44 نفر از دانش آموزان مراجعه کننده به مرکز تمرینات اصلاحی نشاط شهر ایلام با نمره شاخص پاسچر پا بین 6 تا 12، به عنوان نمونه آماری انتخاب و به صورت تصادفی طبقه ای در چهار گروه تمرینات اینترینسیک، تمرینات اینترینسیک + اکسترینسیک، تمرینات اصلاحی جامع و کنترل تقسیم شدند. شاخص پاسچر پا در پیش آزمون، پایان هفته های ششم و دوازدهم مورد اندازهگیری قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس مدل ترکیبی استفاده شد. نتایج نشان داد که در گروههای تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری در شاخص پاسچر پا ایجاد شده است (05/0>P). شاخص پاسچر پا در گروه جامع کاهش معناداری را نسبت به تمامی گروه ها نشان داد (05/0>P). اما بین دو گروه اینترینسیک و گروه اینترینسیک + اکسترینسیک در پای راست (980/0=P) و چپ (965/0=P) اختلاف معنادار نبود. تمرینات اصلاحی جامع، با توجه به اصل واکنش های زنجیره ای بدن انسان و تمرکز بر فعال سازی تمامی عضلات دیستال و پروگزیمال مؤثر در بروز ناهنجاری نسبت به تمرینات موضعی در اصلاح کف پای صاف منعطف مؤثرتر است.
بهنام مرادی، ابراهیم محمد علی نسب فیروزجاه، سجاد روشنی، نرمین غنی زاده حصار،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
سید محمد حسینی، علی کشتی ارای، مصطفی حسین شهید،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و هدف: کمردرد یکی از شایعترین اختلالات اسکلتی – عضلانی است. از انجا که تحمل وزن برای افراد مبتلا به کمردرد دشوار است، درمانی که بتواند در عین تحمل وزن بدون درد تقویت عضلات ناحیه کمری را به دنبال داشته ، بسیار مورد توجه است. لذا هدف انجام این پژوهش مقایسه تاثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی سنتی و TRX بر عملکرد افراد دارای کمردرد مزمن غیراختصاصی بود.
روش بررسی: 45 فوتبالیست 20 تا 30 ساله دارای کمردرد مزمن به صورت هدفمند انتخاب و در 3 گروه، تمرینات TRX، تمرینات سنتی و گروه کنترل هر یک به تعداد 15 نفر قرار گرفتند. قبل و بعد از دوره تمرینی متغیر عملکرد توسط آزمون مربع، و استقامت تنه توسط آزمونهای مگیل ارزیابی گردید. در ادامه آزمودنی های گروه های تجربی تمرینات مربوط به خود را به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه 45 دقیقه ای انجام دادند، درحالیکه گروه کنترل بدون تمرین تخصصی کمردرد روند تحقیق را سپری کردند. جهت تحلیل استنباطی داده ها از روش آماری تحلیل واریانس اندازه های تکراری استفاده گردید.
یافته ها: در مقایسه درون گروهی، در هر دو گروه تمرینات سنتی و TRX بر عملکرد اثر معنی داری مشاهده شد ولی در گروه کنترل تفاوت معنی دار مشاهده نشد. یافته ها نشان داد، در مقایسه بین گروهی بین گروه های مداخله نسبت به کنترل و بین دو گروه مداخله، تفاوت معنی داری در متغیره عملکرد و استقامت عضلات تنه مشاهده شد، به طوریکه گروه تمرینات TRX نسبت به تمرینات سنتی تأثیر و اندازه اثر بیشتری داشت.
نتیجه گیری: به طور کلی نتایج تحقیق حاضر نشان داد که برنامه تمرینات TRX نسبت به تمرینات مقاومتی سنتی، در بهبود عملکرد تأثیر معنی داری دارد.
عادل نجفی بابادی، محمد فشی، شرکو احمدی، علیرضا خاتمی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه: ارزیابی مستقیم یک تکرار بیشینه (1RM) ورزشکاران نابینا به دلیل محدودیتهای بینایی و خطرات مرتبط با آن چالشبرانگیز است. به همین دلیل، شاخص درک فشار (RPE) بهعنوان روشی ایمنتر و غیرمستقیم پیشنهاد شده است. هدف این مطالعه بررسی رابطه بین شاخص درک فشار و درصدهای مختلف 1RM در حرکت پرس سینه ورزشکاران نابینا بود.
روش پژوهش: در این مطالعه نیمهتجربی، ۴۳ ورزشکار نخبه نابینا (میانگین سنی 2/27 ± 5/5 سال؛ شاخص توده بدنی 5/25 ± 4/2 کیلوگرم بر مترمربع) در چهار رشته ورزشی (گلبال، فوتبال، دوومیدانی و شنا) در دستههای B1، B2 و B3 شرکت کردند. ابتدا 1RM برای هر ورزشکار به روش استاندارد ارزیابی شد و سپس شاخص RPE در درصدهای 40 تا 90 درصد 1RM با استفاده از مقیاس CR-10 تعیین گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که همبستگی مثبت و معناداری (r = 0.89) بین RPE و درصدهای مختلف 1RM وجود دارد. میانگین نمرات RPE در 40 درصد 1RM برابر 16/3، 50 درصد 13/4، 60 درصد 32/5، 70 درصد 85/6، 80 درصد 04/8 و در 90 درصد 05/9 بود.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که RPE میتواند بهعنوان ابزاری ایمن و قابل اعتماد در برنامهریزی تمرینات مقاومتی برای ورزشکاران نابینا، در کنار 1RM استفاده شود.
محمدعلی سلیمان فلاح، احسان شایان فر، بهناز گنجی نمین،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
انعطاف پذیری همسترینگ نقش حیاتی در بهبود عملکرد ووشوکاران دارد و می تواند شانس موفقیت آنها را در سطوح ملی و بین المللی افزایش دهد.
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره تمرینPNF با و بدون رهاسازی مایوفاشیال بر انعطاف پذیری عضله همسترینگ، دامنه حرکتی و عملکرد مفاصل زانو و ران پسران ووشوکار بود.
روش شناسی: نمونه آماری این پژوهش را 36 ووشوکار با محدوده سنی 18 تا 38 سال تشکیل دادند که بصورت هدفمند و تصادفی به سه گروه 12 نفری شامل تمرین کششیPNF با و بدون رهاسازی و گروه کنترل تقسیم شدند که به مدت شش هفته پروتکل تمرین را کامل نمودند. ارزیابی انعطاف همسترینگ با تستAKE 90-90 ، دامنه حرکتی فلکشن ران با گونیامتر و عملکرد مفاصل زانو و ران با تست پرش سارجنت انجام شد.
یافتهها: نتایج تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری های مکرر نشان داد که اثر کششPNF با رهاسازی بر انعطاف عضله همسترینگ معنی دار بود(05/0=α). ولی بطور کلی با مقایسه اثر کششPNF بین گروه های با و بدون رهاسازی بر انعطاف عضله همسترینگ و دامنه حرکتی فلکشن ران تفاوت معنی داری وجود نداشت(05/0P˃). همچنین مقایسه اثر کششPNF بین گروه های با و بدون رهاسازی بر دامنه حرکتی مفصل ران و عملکرد مفاصل زانو و ران نیز معنادار نبود.
نتیجه گیری: با استناد به نتایج حاصل، می توان به ووشوکاران توصیه نمود که از کششPNF با رهاسازی مایوفاشیال برای افزایش انعطاف عضله همسترینگ استفاده نمایند.
آقای مبین زیبالقا، دکتر حمید رجبی، دکتر کیا رنجبر،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
توان بی هوازی بالاتنه از نیازهای ویژه در ورزشکاران کشتی میباشد که در شرایط آزمایشگاهی توسط آزمون وینگیت دست، اندازهگیری میشود اما آزمونهای میدانی تخصصی برای اندازهگیری این شاخص محدود هستند. بر همین اساس، در این تحقیق تلاش شد آزمونی میدانی و ویژه طراحی شود که جهت سنجش توان بیهوازی بالاتنه کشتیگیران از آن استفاده شود. در این تحقیق ۲۰ نفر از کشتیگیران با میانگین سنی 2/50± 17/80 سال و قد 7/04 ± 172/90 سانتیمتر و وزن 13/03 ± 66/09 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 2/76 ± 22/20 کیلوگرم بر متر مربع منتخب استان کردستان با سابقه قهرمانی ملی و بینالمللی و بدون سابقه قهرمانی حضور داشتند.جهت طراحی آزمون،از نردبان سقفی به طول 10متر و حرکت در حالت آویزان از آن با حداکثر سرعت استفاده شد. پس از انجام آزمون وینگیت و آزمون طراحی شده، حداکثر، میانگین و حداقل توان بیهوازی و شاخص خستگی توسط فرمولهای مربوطه محاسبه گردید همچنین ضربان قلب بلافاصله و سطح لاکتات ۲ دقیقه بعد از اجرای آزمونها اندازهگیری شد. بنابراین آزمون طراحی شده با مبنا قرار دادن آزمون وینگیت بالاتنه دارای روایی، پایایی و عینیت قابل قبول است و به عنوان آزمونی معتبر ، کاربردی و ویژه، جهت اندازهگیری توان بیهوازی بالاتنه کشتیگیران توصیه میشود.
دانشجو اشکان کوشکی، استاد حمید آقاعلینژاد، استاد رضا قراخانلو،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و هدف: عملکرد مطلوب خواست نهایی ورزشکاران میباشد، هدف پژوهش مقایسه تأثیرات پروتکلهای مختلف تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر عملکرد ورزشی و سازگاری متابولیک بود.
روش: 30 آزمودنی به چهار گروه تقسیم شدند: گروه تمرین دویدن با شدت بالا (HIITRUN)، تخصصی ورزش با شدت بالا (HIITSPORT)، تمرین ترکیبی (HIITSPORT+RUN) و کنترل.
شاخصهای مورد اندازه گیری شامل: حداکثر سرعت دویدن در آزمون 30-15(VIFT)، حداکثر اکسیژن مصرفی، شاخص و پرتابهای تست تخصصی کشتی (SWFT)، شاخص خستگی و لاکتات بیشینه میباشد. مقایسه بین متغیرهای وابسته با استفاده از تحلیل واریانس دوطرفه (گروه و زمان) با اندازهگیریهای مکرر انجام شد.
یافتهها: تغیر معنیداری در (VIFT) و VO2max در HIITSPORT+RUN (P<0.05) و HIITRUN (P<0.05) در مقایسه با پیش از تمرین کنترل و HIITSPORT مشاهده شد. شاخص خستگی در HIITSPORRT+RUN و HIITRUN کاهش معنیداری نسبت به پیش از تمرین با بقیه گروهها داشت. HIITSPORT+RUN (P<0.05) بیشترین بهبودها را در شاخص SWFT نسبت به HIITRUN و HIITSPORT نشان داد، و تعامل زمان-گروه برتری آن را تأیید کرد. سطح لاکتات پس از تمرین در HIITSPORT+RUN (P<0.05) نسبت به HIITRUN پایینتر بود، اما در تعامل بین زمان-گروه تفاوتی دیده نشد (P<0.05). تفاوت در سطوح لاکتات بیشینه پیش و پس از تمرین در HIITSPORT+RUN (P<0.05) نسبت به HIITRUN کمتر بود. HIITSPORT+RUN (P<0.05) نسبت به قبل از تمرین عمکلرد بهتری در (SWFT) داشت. شاخص خستگی در تمام گروههای تمرینی به جز کنترل کاهش یافت (P<0.05). نتایج: HIIT ترکیب شده از تمرینات مخصوص ورزشی و دویدن مؤثرترین روش برای بهبود عملکرد کشتیگیران و سازگاری متابولیکی است.
دکتر سپیده جعفریان، دکتر امیرعباس منظمی، دکتر تورج احمدی جویباری، دکتر خیراله یاری خلیلانی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه: کبد چرب مرتبط با اختلال متابولیک (MAFLD) شایعترین بیماری مزمن کبدی است. تمرینات هوازی از رویکردهای غیردارویی مؤثر در مدیریت MAFLD هستند، اما اثربخشی شدتهای مختلف آن نیازمند بررسی است. این مطالعه اثر هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و تمرین تداومی با شدت متوسط (MICT) را بر شاخصهای غیرتهاجمی کبد، ترکیب بدن و متابولیک در زنان میانسال مبتلا به MAFLD بررسی کرد.
روشها: در این کارآزمایی بالینی، ۴۱ زن مبتلا به MAFLD (6.16±41.39 سال؛ kg/m23.36±32.14 BMI:)، در سه گروه HIIT، MICT و کنترل، 8 هفته حضور یافتند. MICT با 60 تا 70% ضربان قلب ذخیره برای30-45 دقیقه و HIIT با 50 تا 100-110% بیشنه سرعت هوازی در 4 تا 6 تناوب 30 ثانیهای اجرا شد. شاخصهای ترکیب بدن (وزن، BMI، BAI، و ABSI)، استئاتوز (HSI، FSI، و LFS)، فیبروز (NFS، NRS، FIB-4، FIB-5 و APRI) و متابولیک (LAP و CMI) پیش و پس از مداخله اندازهگیری شدند. تحلیل آماری با آزمون t زوجی، ANOVA-one wayو GLMRM در سطح معناداری 0.05>p انجام گرفت.
یافتهها: هر دو برنامه تمرینی موجب کاهش وزن، BMI، BAI و LFSشدند (0.05>p). ABSI در کنترل افزایش داشت (0.05 p<). HSI در HIIT وFSI در MICT کاهش یافت (0.05>p). در شاخصهای فیبروز تنها FIB-5 در MICT نسبت به HIIT و NRS در MICT (0.05>p) کاهش داشت.LAP در هر دو گروه تمرینی نسبت به کنترل وCMI در MICT کاهش یافت (0.05>p).
نتیجهگیری: با وجود برتری MICT در برخی شاخصها، HIIT با صرف زمان کمتر اثرات مشابهی ایجاد کرد و میتواند گزینهای کارآمد در مدیریت بالینی MAFLD باشد.
زهرا محمدپور، کریم آزالی علمداری، اعظم زرنشان،
دوره 18، شماره 20 - ( 9-1399 )
چکیده
مطالعه فراتحلیلی پاسخ فشارخون به تمرینات ورزشی آبی در بیماران پرفشار خون بسیار اهمیت دارد. شامل تعیین کمی تغییرات فشارخون بعد از تمرینات ورزشی آبی و شناسایی زیرگروههای دارای بیشترین تغییرات بود. کارآزماییهای بالینی منتشرشده در مجلات پژوهشی انگلیسی و فارسی تا جولای 2020 از سایتهای google scholar، Pubmed، Science Direct، sid و magiran سرچ شدند. 12 مداخله با استفاده از مدل اثرات تصادفی برای تعیین اندازه اثر (تفاوت در میانگین با تناوب اطمینان %95) تحلیل شدند. فراتحلیلهای طبقهای در مورد زیرگروههای جنسیت، وضعیت یائسگی، شدت و تعداد جلسات تمرین در هفته بررسی و همبستگی بین سن، وزن بدن، دمای آب و مدت تمرین با مقدار تغییرات فشارخون با فرا رگرسیون تصادفی واحد انجام شد. تمرین ورزشی در آب، فارغ از ویژگیهای فردی بیماران و یا تعداد جلسات تمرین و دمای آب، به ترتیب سبب 12/29- و 5/69- میلیمتر جیوه کاهش در فشارخون سیستولی و دیاستولی شد. در ضمن، فقط مقدار کاهش فشارخون سیستولی با دمای آب (0/012=P، 1/29-=P) وزن بدن آزمودنیها (0/003=P، 0/38=β1) همبستگی داشت (0/05>P). تمرین ورزشی در آب باعث کاهش قابلملاحظه فشارخون سیستولی و دیاستولی بیماران پرفشار خون میشود که بر اهمیت بالینی تمرینات آبی در کنترل پر فشارخونی تأکید میکند؛ اما به نظر میرسد که با کمتر شدن وزن بدن و همچنین افزایش دمای آب (تا 38 درجه) فواید بیشتری ازنظر کاهش فشارخون حاصل شود. ولی به دلیل کم بودن شواهد و هتروژنیتی در نتایج، هنوز باید کارآزماییهای بالینی بیشتری فراهم شوند.
عفت حسین زاده، منصور اسلامی،
دوره 18، شماره 20 - ( 9-1399 )
چکیده
اگرچه توانایی دستیابی به بالاترین سرعت دویدن، عامل موفقیت در بسیاری از رشتههای ورزشی به شمار میرود، بااینوجود در شناخت ویژگی جسمانی که زیربنای دستیابی به این توانایی است، ابهاماتی وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سفتی پا و سفتی عمودی در پیشبینی توانایی سرعت دویدن است. دادههای کینتیکی و کینماتیکی سهبعدی مهارت دویدن از 50 زن سالم دانشجوی تربیتبدنی و علوم ورزشی جمعآوری و از آن برای اندازهگیری سفتی پا و سفتی عمودی استفاده شد. برای بررسی امکان پیشبینی سرعت دویدن با استفاده از مدل رگرسیون چند متغیره استفاده شد. یافتهها: نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که بین دو متغیر سفتی پا و سفتی عمودی با میانگین سرعت دویدن رابطه قابلتوجهی وجود دارد (0/671=R) و این دو متغیر میتوانند 42 درصد از واریانس میانگین سرعت دویدن را پیشبینی نمایند. (0/426=Adj.R square). نتایج پژوهش حاضر نشان داد بهاحتمالزیاد توانایی افراد در سرعت دویدن به میزان قابلتوجهی به سفتی پا و سفتی عمودی وابسته است. نتایج این پژوهش میتواند اطلاعات مهمی درزمینۀ طراحی برنامههای تمرینی و استعدادیابی در اختیار مربیان و متخصصان این حوزه قرار دهد.
مریم عسکری، محمد شریعت زاده جنیدی، هادی روحانی، سپیده وکیل محلاتی،
دوره 18، شماره 20 - ( 9-1399 )
چکیده
هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر مصرف کوتاهمدت مکمل چای سبز (ماچا) بر میزان چربی سوزی حین فعالیت ورزشی در زنان چاق بود. آزمودنیهای این پژوهش 10 نفر زن چاق (سن 4/7±36/8 سال، شاخص توده بدن 5/9±32/6 کیلوگرم بر مترمربع، وزن 1/9±83/4 کیلوگرم) بودند. آزمودنیها به مدت 7 روز مکمل چای ماچا را روزانه به میزان 1 گرم مصرف کردند. قبل و بعد از دوره مصرف مکمل، یک آزمون ورزشی فزاینده روی نوار گردان بهمنظور سنجش حداکثر اکسیداسیون چربی (MFO) و شدت فعالیت متناسب با آن (FATmax) اجرا شد. نمونه خونی نیز قبل و بلافاصله پس از آزمون فزاینده جهت سنجش میزان سرمی گلیسرول گرفته شد. آزمونهای آماری t وابسته و تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر جهت مقایسه میانگین متغیرها استفاده شد. تفاوت معنیداری در میانگین FATmax (0/481=p) و MFO (0/587=p) قبل و بعد از مصرف مکمل وجود نداشت. مصرف مکمل بهتنهایی تأثیر معنیداری بر مقادیر گلیسرول پلاسما نداشت اما انجام فعالیت ورزشی بهتنهایی باعث کاهش گلیسرول پلاسما شد. بهطورکلی یافتههای مطالعه حاضر نشان داد که مکمل یاری چای سبز ماچا، حداقل در کوتاهمدت، سبب بهبود میزان اکسیداسیون چربی و تغییرات مقادیر گلیسرول پلاسمایی در زنان چاق نمیشود.