جستجو در مقالات منتشر شده


18 نتیجه برای حمدی

ولی اله دبیدی روشن، زینب محمدیان،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

مطالعات زیادی اثر تمرینات ورزشی را در دختران افسرده بررسی کردهاند، با وجود این، تأثیر تمرینات مننم
در محیطهای مفرح بهویژه بر شاخصهای مرتبط با متابولیس نوراپینفرین در دختران افسرده کاملاً مشخص
سولفات ادراری و شناخص MHPG نیست. برای بررسی تأثیر شش هفته راه رفتن تناوبی در آب بر تغییرات
81 سناله بنا درجنه - امتیاز هامیلتون و همچنین ارتباط آنها در دختران افسرده، 42 داننشآمنوز دختنر 81
افسردگی متوسط به صورت تصادفی به دو گروه تمرینی و کنترل تقسی شدند. آزمودنیهنای گنروه تمریننی،
پروتکل تمرینی پیاده روی تناوبی پیشرونده در آب را به مدت 6 هفته و هفتهای 3 جلسه با شندت 66 تنا 06
درصد حداکثر ضربان قلب اجرا کردند. شاخص هامیلتون و نمونههای ادراری به مدت 42 ساعت قبل و پس از
HPLC-flurometric سولفات ادراری از روش MHPG 6 هفته تمرین جمعآوری شد. برای اندازه گیری
و ضنریب همبسنتگی پیرسنون در سنط t اسنتفاده شند. داده هنا بنا اسنتفاده از آزمنونهنای detection
سولفات ادراری و حداکثر اکسیژن مصنرفی MHPG تحلیل شد. نتایج حاکی از افزایش معنیدار P 0/05
و کاهش معنیدار نمرات مقیاس هامیلتون در گروه تمرینی به دنبال 6 هفته تمرین در مقایسه با گروه کنترل
و حداکثر اکسیژن مصرفی مشاهده شد. MHPG بین ) r=6/ بود. به علاوه، همبستگی مثبت معنیداری ) 61
و نمنرات مقیناس هنامیلتون در MHPG بنین )r= - 6/ همچننین، همبسنتگی معکنوس معننیداری ) 14
پیشگویی افسردگی بهدست آمد. این یافتهها از نقش فعالیت منم بدنی بهویژه در محیطهای مفرح در بهبود
سنولفات ادراری منیتنوان از آزمنون MHPG وضعیت افسردگی حمایت میکند. به علاوه، به جای سننشش
هامیلتون نیز استفاده کرد.
 


میترا عزیزی، سحر رزمجو، خالد محمدزاده، پژمان احمدی،
دوره 9، شماره 2 - ( 7-1390 )
چکیده

هدف تحقیق حاضر بررسی اثر محدودکردن حرکت قفسه سینه در آب بر عملکرد قلبی تنفسی، توان هوازی
و عملکرد دختران شناگر نخبه بود. 24 دختر شناگر نخبه داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیها
به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (تمرین شنا بدون بستن باند) و تجربی (تمرین شنا با بستن باند) تقسیم
شدند. هر دو گروه در برنامه تمرین شنای یکماهه (سه بار در هفته برای چهار هفته) شرکت کردند و در هر
شنا کردند. توان هوازی، عملکرد ریوی، زمان رسیدن (HRmax % جلسه حدود 3.5 تا 4 کیلومتر ( 70 تا 85
استفاده t به واماندگی و عملکرد شنا اندازهگیری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آزمون
نتایج .(P=0/ شد. نتایج نشان داد زمان رسیدن به واماندگی در گروه تجربی افزایش معنیداری داشت ( 012
بیست نیز بهبود معنیداری را برای همین گروه نشان داد. در مقایسه بینگروهی نیز تغییر t آزمون عملکردی
معنیداری مشاهده نشد. در مجموع، استفاده از باند الاستیکی به منظور افزایش میزان بار وارد بر عضلات
تنفسی در هنگام تمرین هوازی باعث ایجاد سازگاریهایی در این عضلات میشود و این امر مزیتهایی
برای بهبود عملکرد ورزشی به ارمغان میآورد.


محمد رضا کردی، محمد همتی نفر، فاطمه احمدی، علی اصغر رواسی،
دوره 10، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده

 ویبریشن کل بدن به­عنوان روشی جدید و مکمل برای فعالیت عصبی ـ عضلانی، باعث تحریک مکانیکی این سیستم می­شود. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرینات منتخب ویبریشن بر برخی عوامل آمادگی جسمانی، مقادیر هورمون رشد و IGF-1 دانشجویان دختر تمرین­کرده بود. 20 دانشجوی دختر رشته تربیت­بدنی با میانگین و انحراف ­استاندارد سنی 2/2±75/21سال، وزن 28/7±25/54 کیلوگرم و BMI 44/2±1/20 کیلوگرم بر مترمربع انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه تجربی (10n=) و کنترل (10n=) قرار گرفتند. تمرینWBV به مدت10 روز با فرکانس 30 هرتز و دامنه 10 میلی­متر در 6 وضعیت­ بدنی مختلف انجام شد. نمونه­های خونی 24 ساعت قبل و بعد از تمرینWBV اندازه­گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون آماری t همبسته و مستقل استفاده شد. یافته­های تحلیل آماری نشان داد 10 روز برنامه تمرین WBV منجر به افزایش معنی‌دار قدرت، سرعت، توان، مقادیر هورمون رشد و IGF-1 در گروه تجربی شد (05/0≥P)، در­­ حالی ­که چابکی در این گروه تغییر معنی‌داری نداشت. یافته­ها نشان داد برنامه تمرینیWBV می­تواند به­عنوان یک شیوه تمرینی جدید و مکمل در کنار سایر روش­های تمرینی جهت بهبود مقادیر هورمون­های آنابولیکی و عوامل آمادگی جسمانی استفاده شود.


رحمت حمدی، حسن دانشمندی، امیرحسین براتی،
دوره 10، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل کم­توانان ذهنی و سالم است. نمونه آماری پژوهش شامل 31 دانش­آموز پسر عقب­مانده ذهنی است که در دو گروه (کنترل 14 نفر با میانگین سن 02/3±07/11 سال، قد 86/7±152 سانتی‌متر) و (17 نفر تجربی با میانگین سن  95/1±23/11 سال، قد 07/7±147 سانتی‌متر) و یک گروه دانش آموز سالم (15 نفر با میانگین سن 516/.±53/11سال، قد 77/4±33سانتی‌متر) بودند که به صورت تصادفی هدف­دار انتخاب شدند. گروه­های تجربی برنامه تمرینی که شامل تمرین­های مرتبط با ثبات مرکزی بود به مدت 6 هفته (3 بار در هفته) انجام دادند. در سه هفته اول آزمودنی­ها تمرینات مذکور را 2 نوبت با 5 تکرار و در سه هفته دوم 2 نوبت با 10 تکرار انجام دادند برای ارزیابی تعادل پویا از تستY استفاده گردید (91درصدr=). از آزمون t مستقل برای مقایسه پیش‌آزمون و پس­آزمون و برای مقایسه تفاوت­های بین­گروه از آزمون تحلیل واریانس یک­طرفه (ANOVA) استفاده شد (5p≤./.). نتایج نشان داد تعادل پویا در بین گروه­های تجربی در جهت خلفی داخلی معنی­دار بود ­و ­در بررسی بین سه گروه آزمودنی در جهات خلفی ­خارجی و خلفی ­داخلی تفاوت معنی­داری مشاهده گردید (5p≤./.). با توجه به نتایج این تحقیق مربیان و معلمان می­توانند از تمرینات ثبات مرکزی برای افراد کم­توان ذهنی و افراد سالم استفاده کنند.


رسول محمدی، دکتر حیدر صادقی، امیرحسین براتی،
دوره 13، شماره 9 - ( 1-1394 )
چکیده

ازآنجاکه در کسب رکورد بهتر در شنا مهارت شروع جایگاهی ویژه دارد، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر دو شیوه تمرین پلایومتریک در آب و خشکی بر
دو تکنیک استارت )گرب و تراک( شنای پروانه شناگران نخبۀ پسر انجام شد. 02 شناگر نخبه در دو گروه تمرین پلیومتریک در آب و خشکی تقسیم شدند.
متغیرهای عملکردی شناگران شامل توان بیهوازی دست و پا، رکورد 02 متر، زمان تماس سر با آب و زمان ادامه حرکت در آب، مسافت پرتاب از نقطه شروع
استارت تا نقطه تماس سر با آب و مسافت ادامه حرکت پساز ورود به آب با هر دو تکنیک استارت، تعداد دست و پا در 31 متر شنای پروانه بدون استارت و
انجام شد. MANOVA سرخوردن بود. تحلیل اطلاعات با آزمون
در گروه تمرین در آب تفاوت معنیداری در میانگین زمان تماس سر شناگران با آب در هر دو نوع تکنیک استارت گرب و تراک دیده شد. همچنین تفاوت
معناداری در میانگین تعداد دست، تعداد پا، تعداد دست و پای شناگران در شنای کامل پروانه در 31 متر شنا پساز یک دوره تمرین پلایومتریک در هر دو گروه
تمرینی مشاهده شد. با توجه به نتایج تحقیق حاضر، تمرینهای پلایومتریک در هردو گروه آب و خشکی در افزایش و بهبود پارامترهای اندازهگیریشده مؤثر
است و استفاده از این تمرینها برای بهبود استارت شنا توصیه میشود.


سیدحسین میرکریم پور، محمد فلاح محمدی، دکتر محمدحسین علیزاده،
دوره 13، شماره 9 - ( 1-1394 )
چکیده

یکی از عواملی که الگوهای پرش-فرود را تحت تأثیر قرار میدهد خستگی است که از اجزای اجتنابناپذیر ورزش است. هدف این مطالعه بررسی تأثیر خستگی
22 سال، وزن ± بود. 41 نفر از دانشجویان پسر )میانگین سنی 2 )LESS( عملکردی ناشی از فعالیت بر مکانیک فرود و ازطریق سیستم امتیازدهی خطای فرود
471 ( که 2 تا 1 جلسه در هفته ورزش میکردند، داوطلبانه در تحقیق حاضر مشارکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل ± 86/3±7/2 و قد 1
تقسیم شدند. اثر متغیر مستقل خستگی ناشی از فعالیت مشابه با وضعیت تمرین یا مسابقه )پروتکل خستگی عملکردی 8 ایستگاهی( بر متغیر وابسته مکانیک فرود
.)P<0/ مان ویتنی تجزیه و تحلیل شد ) 05 -U ازطریق پیشآزمون-پسآزمون بررسی شد. دادههای پژوهش با استفاده از از آزمون تی مستقل و آزمون غیرپارامتریک
و آسیب است. همچنین مشخص شد که اثر خستگی بر کاهش میزان فلکشن زانو )P=0/ نتایج مبین وجود ارتباط میان بروز خستگی و تضعیف مکانیک فرود ) 02
با توجه به یافتههای تحقیق حاضر، خستگی عملکردی ناشی از ورزش میتواند موجب .)P=0/ در لحظه اولین برخورد با زمین معنیدار بوده است ) 022
دگرگونساختن مکانیک فرود شود و احتمال وارد آمدن فشار به مفاصل اندام تحتانی، بهویژه زانو، و درنتیجه خطر وقوع آسیبدیدگی را در این مفاصل افزایش دهد.


ساسان نادری، دکتر فریبرز محمدی پور، دکتر محمدرضا امیرسیف الدینی،
دوره 13، شماره 9 - ( 1-1394 )
چکیده

هدف تحقیق حاضر بررسی پارامترهای زمانی- فضایی و زاویه واروس زانو هنگام راهرفتن با سرعتهای مختلف در جوانان مبتلا به واروس زانو بود. 81
آزمودنی مبتلا به واروس زانو درجه 3 و 81 آزمودنی سالم برای مشارکت در این تحقیق داوطلب شدند. متغیرهای مدتزمان استقرار، تابخوردن، حمایت
دوگانه، برداشتن یک گام، تواتر گامبرداری، طول قدم، زاویه واروس در لحظه تماس پاشنه، میانه استقرار و جداشدن پنجه در هنگام راهرفتن روی تردمیل با
به همراه 6 دوربین اپتوالکترونیک اندازهگیری motion analysis 888 و 828 درصد از سرعت خودانتخابی، با استفاده از سیستم سهبعدی ، سرعتهای 18
شدند. نتایج آزمونهای بینگروهی نشان داد که پارامترهای زمانی- فضایی گروه واروس مشابه با گروه سالم است. متغیرهای زاویه واروس زانو نیز مبین مقادیر
بالاتر در گروه واروس نسبت به گروه سالم بود، ولی اختلافات معنیدار نبود. نتایج آزمونهای درونگروهی نیز نشان داد که زاویه واروس زانو بهطورکلی با
افزایش سرعت بیشتر میشود که هیچکدام از تفاوتها معنیدار گزارش نشد. با توجه به نتایج بهدستآمده، افزایش سرعت راهرفتن موجب افزایش زاویه واروس
زانو میشود. ازاینرو راهرفتن با سرعتهای کمتر از سرعت راهرفتن عادی، احتمالاً میتواند راهکاری مناسب جهت کاهش بارهای واردشده به مفصل زانو و
پیشگیری از ابتلا به استئوآرتریت زودرس در جوانان مبتلا به واروس زانو باشد


عاطفه یاراحمدی، دکتر محمدعلی سمواتی شریف، شیما اقبالی خسرو، پوریا حصاری،
دوره 13، شماره 9 - ( 1-1394 )
چکیده

هدف این تحقیق تعیین تأثیرششهفته تمرین بدمینتون بر تغییرات استرس و سطوح کورتیزول در دانشجویان دختر غیرورزشکار بود. در این تحقیق فشار روانی
± 2/ برآورد شد. از بین آزمودنیها، 00 دانشجوی دختر با میانگین سن 68 (HAD scale) 120 دانشجوی دختر غیرورزشکار، ازطریق پرسشنامه فشار عصبی
16 ( را داشتند انتخاب شدند. جهت برآورد سطوح /46 ±4/ 65 کیلوگرم که بیشترین میزان اضطراب )نمره 42 ± 4/ 180 سانتیمتر و وزن 56 ± 6/ 22 ، قد 68
قرار گرفتند. گروه ) n= و تجربی ) 16 )n= 6 خون از آزمودنیها گرفته شد. سپس آزمودنیها به طور تصادفی در دو گروه کنترل ) 16 cc کورتیزول سرمی، مقدار
تجربی برای مدت ششهفته تحت تمرین بدمینتون قرار گرفت. اما گروه کنترل هیچگونه فعالیتی انجام نمیدادند. پساز اتمام پروتکل تمرینی، مجدداً متغیرهای
0/ مورد نظر اندازهگیری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها در هر گروه از آزمون تی همبسته و برای مقایسه گروهها با هم از آزمون مستقل با سطح معنیدار ) 06
استفاده شد. ) p<
در گروه تجربی کاهش یافت. )p = 0/006( ٪02/ و سطح کورتیزول سرمی به مقدار 04 )p =0/00( ٪26/ نتایج آماری نشان داد استرس به میزان 86
نتایج نشان داد انجام تمرین بدمینتون باعث کاهش استرس در دانشجویان دختر غیرورزشکار میشود.


اقای مصطفی حاج لطفعلیان، دکتر مهدی کارگرفرد، دکتر حیدر صادقی، اقای سجاد محمدی،
دوره 14، شماره 12 - ( 7-1395 )
چکیده

با توجه به تأثیر موقعیت قرارگیری پای تکیه­گاه به­منزلۀ عاملی مؤثر بر موفقیت شوت و بروز آسیب در مفصل مچ پا، هدف این تحقیق، مقایسۀ منتخبی از ویژگی‌های بیومکانیکی و عوامل مؤثر بر آسیبِ پای تکیه­گاه در شوت با پای برتر و غیربرتر بازیکنان مبتدی فوتسال بود. در این تحقیقِ نیمه­تجربی، 12 بازیکن فوتسال آماتور جوان با میانگین و انحراف استاندارد سن 1/5±21/2 ، قد 4/2±176 سانتی متر، وزن 5/5 ±67/6 کیلوگرم مشارکت کردند. درحالی­که از ورزشکاران خواسته شد تا توپ را با پای برتر و غیربرتر با حداکثر تلاش از فاصلۀ 10 متری به­سمت دروازه شوت کنند، اطلاعات مربوط به نیرو و ضربۀ وارد شده به کف پا و موقعیت پای تکیه­گاه به­کمک دستگاه سنجش فشار کف پای صفحه­ای Platform و با سرعت نمونه­برداری 300 هرتز ثبت شد. برای بررسی خطر آسیب مچ پا،  نیروها، ضربه­ها و بیشترین فشار وارد به قسمت­های لترال و مدیال، در دو پای برتر و غیربرتر اندازه­گیری شد. نتایج حاکی از وجود اختلاف معنادار در دامنۀ حرکتی مفصل ساب­تالار بود که احتمالاً می­توان دلیل آن­ را وجود انعطاف و هماهنگی بیشتر در پای برتر دانست. در مقدار ضربۀ وارد به قسمت­های جلویی، میانی و عقبی پا، اختلاف معنی­داری بین پای راست و چپ مشاهده نشد. حداکثر فشار در قسمت لترال پای غیربرتر به­طور معناداری بیشتر از پای دیگر بود که احتمالاً می‌تواند یکی از علل افزایش خطر آسیب داخلی مچ پا تلقی شود. با توجه به تازه­کاربودن و فقدان هماهنگی عصبی عضلانی مناسب در اندام غیربرتر آزمودنی­ها قادر نبودند الگوی پیشرفته­ای از حرکت شوت را در پای غیربرتر ارائه دهند. ازاین­رو، فقدان هماهنگی عصبی عضلانی می­تواند به اتلاف انرژی و واردآمدن فشارهای غیراصولی به قسمت­های مختلف بدن به­ویژه کف پا منجر شود و بروز آسیب را تشدید کند. با توجه به نتایج تحقیق، می­توان گفت ورزشکاران مبتدی فوتسال، حین زدن شوت با پای برتر، کیفیت بالاتری را از نظر فاکتورهای بیومکانیکی دخیل در حرکت نشان می­دهند. همچنین، با توجه به پارامترهایی که بررسی شد، احتمال آسیب در مچ پای تکیه­گاه فوتبالیست­های مبتدی، هنگامی که با پای غیربرتر اقدام به شوت می­کنند، بیشتر از پای تکیه­گاه است. البته تعمیم این نتایج به بازیکنان نیمه­مبتدی و حرفه­ای نیاز به تحقیقات بیشتری دارد.


سمیرا محمدی، هومن مینونژاد، رضا رجبی،
دوره 15، شماره 13 - ( 6-1396 )
چکیده

هدف تحقیق حاضر بررسی همه­‌گیرشناسی آسیب‌های کبدی در مسابقات لیگ‌برتر کشور است. این تحقیق توصیفی و از نوع مطالعات آینده‌نگر است. کلیه مردان مشارکت‌کننده در رقابت‌های لیگ‌برتر کبدی سال 1393 (تعداد=192نفر) در این مطالعه تحت بررسی قرارگرفتند که از بین آنها ورزشکارانی که در طول رقابت‌ها دچار آسیب‌دیدگی شده‌ و تحت مراقبت‌های پزشکی قرار گرفته بودند، نمونه‌های این تحقیق در نظر گرفته شدند. اطلاعات مربوط به این تحقیق از طریق ثبت در فرم ثبت آسیب به­‌کوشش محقق و با کمک پزشک مسابقات در حین برگزاری رقابت‌ها تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون خی‌دو (2x) در سطح معنی‌داری 0/05≥α و همچنین، از آمار توصیفی در قالب اعداد، جدول­‌ها و نمودارها برای بیان یافته‌های تحقیق استفاده شد. میزان بروز آسیب در هزارساعت مسابقه برابر 229/9 آسیب برآورد شد و بیشترین نواحی آسیب‌دیده سر و صورت (26/2 درصد) و زانو (15/5 درصد) بوده‌است. 48/5 درصد آسیب‌ها از نوع کبودی/کوفتگی/خون‌­مردگی و بیشترین سازوکار به‌وجودآورنده آسیب برخورد با حریف (82/5 درصد) بود. 32 درصد آسیب‌ها هنگام زیرگیری رخ داده‌است. میزان آسیب در بازیکنان پست دفاع 50/5 درصد بود. با توجه به یافته‌ها، که بیان‌کننده شیوع بالای آسیب در ورزش کبدی است، به اعضای پزشکی تیم‌ها، مربیان، و ورزشکاران توصیه می‌شود تا عوامل خطرزای بالقوه‌ مرتبط با بروز آسیب‌ را شناسایی و اقدامات لازم را جهت پیش­گیری از آنها انجام دهند.

فایزه محمدی سنجانی، معصومه شجاعی، افخم دانشفر،
دوره 15، شماره 14 - ( 7-1396 )
چکیده

تکلیف دسترسی یکی از تکالیف رایج برای بررسی سازوکارهای یادگیری است و جزو تکالیف روزانۀ زندگی انسان به­‌شمار می‌­رود. بهبود ثبات پاسچر می‌تواند در عملکرد این تکلیف تاثیر بگذارد. بدین منظور، هدف تحقیق حاضر مقایسۀ اثر تمرین ثابت (زمان واکنش ساده) و متغیر تصادفی (زمان واکنش انتخابی) بر بهبود کنترل پیش‌بینانۀ پاسچر افراد سالم در تکلیف دسترسی بود. در این تحقیق، 16 دانشجوی دختر راست‌­دست با میانگین سنی 3.18.±27.18 مشارکت کردند. برای ارزیابی بزرگی کنترل پیش‌بینانۀ پاسچر از شاخص سرعت متوسط و جابه­‌جایی مرکز فشار پا با استفاده از صفحۀ نیرو قبل از شروع حرکت دسترسی استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس ترکیبی با اندازه­‌گیری‌­های تکراری در سطح معناداری P<0.05 نشان داد که تمرین متغیر تصادفی به افزایش جابه‌جایی و سرعت جابه‌جایی مرکز فشار قبل از شروع حرکت دسترسی منجر می‌­شود، ولی این افزایش در آزمون اکتساب و یادداری معنادار نبود. بنابر یافته‌­های این مطالعه، می­توان نتیجه گرفت که تمرین متغیر تصادفی باعث افزایش ثبات پیش‌بینانۀ پاسچر شده است. اثر این تمرین بر کنترل پیش­‌بینانۀ پاسچر می‌­تواند در برنامه­‌های توان­بخشی به­‌کارگرفته شود .

فرشته شهیدی، اعظم احمدی،
دوره 17، شماره 18 - ( 10-1398 )
چکیده

هدف این پژوهش، مقایسۀ تأثیر یک جلسه تمرین تخصصی فوتسال همراه با و بدون محدودیت جریان خون (BFR) بر فعال‌سازی عوامل آنژیوژنیک و آنژیواستاتیک مردان فعال بود. 12 نفر دانشجوی تربیت‌بدنی، که ویژگی‌های شرکت در پژوهش را داشتند، به‌صورت هدفمند انتخاب و به دو گروه تمرین تخصصی فوتسال همراه با محدودیت جریان خون (سن 1/17±24/16 سال و کیلوگرم بر متر مربع 2/25±22/48: BMI) و تمرین بدون محدودیت جریان خون (سن 1/83±23/76 سال و کیلوگرم بر متر مربع 1/83±21/87:BMI) تقسیم شدند. آزمودنی‌ها در هر دو گروه، تمرین سه در برابر سه را، که یک تمرین تخصصی در رشتۀ فوتسال است، به‌صورت شش تکرار دودقیقه‌ای انجام دادند. بین هر تکرار یک دقیقه استراحت اعمال شد. در گروه تمرین با محدودیت جریان خون، فشار کاف 110 درصد فشار خون سیستولیک روی ناحیۀ فوقانی هر دو ران در نظر گرفته شد. از همۀ آزمودنی‌ها قبل و بلافاصله بعد از انجام پروتکل، نمونۀ خونی به‌منظور اندازه‌گیری مقادیر VEGF و اندوستاتین و نسبت این دو فاکتور به هم گرفته شد. همچنین، روش الایزا برای اندازه‌گیری متغیرها مورد استفاده قرار گرفت. از آزمون‌های تی مستقل و وابسته در سطح معنی‌داری 0/05≥P  برای تعیین تفاوت بین‌گروهی و درون‌گروهی استفاده شد. نتایج آزمون‌ها تفاوت معنی‌داری را برای هیچ‌کدام از متغیرها بین دو گروه نشان نداد. بااین‌حال، مقادیر VEGF به‌طور معنی‌داری در هر دو گروه کاهش یافت (0/002=P) و همچنین، مقدار اندوستاتین در هر دو گروه به‌طور معنی‌داری افزایش نشان داد (گروه تمرین با P=0/003 :BRF، گروه تمرین:
P=0/005). نسبت VEGF به اندوستاتین در گروه تمرین با BFR به‌طور معنی‌داری تغییر کرد (P=0/002)، اما تغییر آن در گروه تمرین معنی‌دار نبود (P=0/006). این نتایج در
حالی به‌دست آمد که تفاوت معنی‌دار لاکتات نشان‌دهندۀ شدت بیشتر برای گروه تمرین با محدودیت جریان خون (P=0/003) بود. نتایج این پژوهش نشان‌داد که یک
جلسه تمرین تخصصی فوتسال با محدویت جریان خون سطح سرمی VEGF را کاهش می‌دهد و همانند بسیاری از مطالعات، سطح اندوستاتین را افزایش می‌دهد.
دکتر مجید کاشف، دکتر مارال رامز، خانم اعظم احمدی،
دوره 20، شماره 24 - ( 12-1401 )
چکیده

برآورد شده است که تا سال 2035، بیشتر از 130 میلیون فرد بزرگسال از انواع مختلف بیماری های قلبی عروقی رنج خواهند برد. بنابراین شناخت پاتوژن های بیماری های قلبی و بررسی درمان های جدید بسیار اهمیت دارد. همچنین، علی رغم پیشرفت مداوم در تشخیص بیماری، آموزش بیماران و مدیریت عوامل خطرآفرین، انفارکتوس عضله قلب (MI)  یکی از رایج ترین علل ناخوشی، بستری شدن در بیمارستان و مرگ و میر در سطح جهان است. رخ داد های همراه با MI به مقدار زیادی پیچیده است و با تغییرات متابولیکی و بیوشیمیایی سریع مشخص می شود. تمرین ورزشی یک استراتژی موثر برای محافظت از قلب است که اثرات نامطلوب MI و ایسکمی/ خون رسانی مجدد (I/R) را از طریق سازوکاری که پیش آماده سازی ورزشی نامیده می شود،کاهش می دهد. مسیرهای سیگنالینگ متعدد پیش آماده سازی ورزش در کاهش آسیب های قلبی ناشی از MI یکی از موضوعاتی است که توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. در این مقاله به برخی از عوامل مشارکت کننده در محافظت قلبی ناشی از ورزش از جمله تغییرات میتوکندریایی، تغییرات متابولیکی، سازگاری های عروقی ، ظرفیت آنتی اکسیدانی، پروتئین های شوک گرمایی، سطح سیکلواکسیژناز، کانال های پتاسیمی حساس به ATP، آدنوزین، پروتئین کیناز C، هموئوستاز کلسیم و کلوتو پرداخته شده است.
 

آقای بهزاد محمدی اورنگی، دکتر رسول یاعلی، دکتر محمدتقی اقدسی،
دوره 20، شماره 24 - ( 12-1401 )
چکیده

هدف از تحقیق حاضر مقایسه تأثیرپذیری تبحر حرکتی از وضعیت تغذیه در رده‌های سنی مختلف مردان (کودکان، نوجوانان و جوانان) بود. جامعه آماری تحقیق برای کودکان کلیه دانش‌آموزان سنین 10-7 سال، برای نوجوانان کلیه دانش‌آموزان 15-12 سال و برای جوانان کلیه دانشجویان 20-18 سال دانشگاه تهران به‌غیراز دانشجویان تربیت‌بدنی بود. نمونه تحقیق در هر یک از گروه‌های سنی 90 نفر بود؛ که از 4 مدرسه ابتدایی و 4 مدرسه دبیرستان شهر تهران و دانشجویان پسر دانشگاه تهران به روش خوشه‌ای هدفمند انتخاب شدند. پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی و مقایسه‌ای بود و ابزار اندازه‌گیری تن‌سنجی و آزمون برونینکس- اوزرتسکی بود. نتایج تحقیق نشان داد بین گروه‌های سوءتغذیه، تغذیه متوسط و تغذیه مناسب در تبحر حرکتی سنین نوجوانانی و بزرگ‌سالی تفاوت معناداری وجود نداشت اما بین گروه‌های تبحر حرکتی سنین کودکان تفاوت معنادار بود. علاوه بر این بین تبحر حرکتی گروه‌های سنی مختلف تفاوت معناداری نبود. با توجه به این نتایج به نظر می‌رسد وضعیت تغذیه بر تبحر حرکتی تأثیر دارد و این مسئله در تحقیق حاضر در سنین کودکی مشاهده شد؛ بنابراین کودکان آسیب‌پذیرترین قشر در این زمینه محسوب می‌شوند و توجه به وضعیت تغذیه کودکان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. به نظر می رسد، تمرینات هوازی با شدت های مختلف سبب بهبود سطوح SOD و TNF-α میشود، گرچه شدت تمرین در تمرینات تناوبی عامل موثری در تغییرات سطوح هر دو متغیر بوده است.

محسن محمدنیا احمدی، راضیه حیدری،
دوره 21، شماره 26 - ( 10-1402 )
چکیده

با توجه به پیشرفت استفاده از طب سنتی در تحقیقات اخیر، عصاره بادرنجبویه به عنوان عامل اثرگذار بر چربی خون و کاهنده استرس جسمانی و روانی موردتوجه قرارگرفته است. بر این اساس، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر حاد مصرف عصاره هیدروالکی بادرنجبویه بر هزینه سوخت و سازی، اکسایش سوبسترا و کورتیزول بزاقی هنگام و پس از فعالیت تناوبی شدید است. تعداد 10 نفر از زنان غیرفعال (شاخص توده بدنی 60/0 ± 28/22 کیلوگرم بر مترمربع) در 2 جلسه مجزا در آزمون شرکت کردند. آزمودنی­ها در جلسه اول، عصاره هیدروالکلی بادرنجبویه (500 میلی­گرم) و در جلسه دوم، دارونما (500 میلی‌گرم نشاسته) را 60 دقیقه قبل از انجام فعالیت تناوبی شدید (11 تناوب دویدن 1 دقیقه کار و 2 دقیقه استراحت به ترتیب با شدت 90 و 60 درصد max2vVO) مصرف نمودند. هزینه سوخت و سازی و اکسایش سوبسترا با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی، ضربان قلب با استفاده از ضربان­سنج پولار و کورتیزول بزاقی به روش نورتابی شیمیایی اندازه­گیری شد. نتایج نشان داد در دو گروه بادرنجبویه و دارونما بین شاخص­های میانگین اکسیژن مصرفی (51/0=P)، اکسایش چربی (9/0=P)، نسبت تبادل تنفسی (76/0=P)، هزینه انرژی (6/0=P)، ضربان قلب (42/0=P) و کورتیزول بزاقی (15/0=P) تفاوت معنی­داری وجود نداشت. بر اساس یافته­های این مطالعه، مصرف عصاره هیدروالکلی بادرنجبویه همراه با انجام فعالیت تناوبی شدید تأثیری بر هزینه سوخت و سازی، اکسایش سوبسترا و سطح کورتیزول در زنان غیرفعال ندارد.

 
حمیدرضا برزگرپور، حمید رجبی، سعید محمدی، رعنا فیاض میلانی،
دوره 22، شماره 27 - ( 6-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: انجام تلاش ذهنی قبل و حین فعالیت ورزشی جسمانی باعث افزایش شاخص­های خستگی می­شود و به نظر می‌رسد که اندازه این خستگی به نوع تلاش ذهنی به‌کارگرفته‌شده بستگی داشته باشد. هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر Stroop، AX-CPT و PVT هم­زمان با فعالیت ورزشی رکاب‌زدن بر درک تلاش، ضربان قلب و کورتیزول است. روش­شناسی: 10 مرد دوچرخه­سوار با میانگین سنی 5/4± 5/34 سال، قد 5/4± 177 سانتی­متر و حداکثر توان خروجی 36± 236 وات طی پنج جلسه به آزمایشگاه فراخوانده شدند. در جلسه­ی اول مشخصات آنتروپومتریک و آزمون تعیین حداکثر توان خروجی انجام شد. در چهار جلسه­ی بعد فعالیت ورزشی رکاب زدن به­مدت 45 دقیقه و با شدت 65 درصد حداکثر توان خروجی بر­روی چرخ کارسنج همراه (Stroop، AX-CPT و PVT) و بدون تلاش ذهنی (تماشای مستند) انجام شد. در حین انجام پروتکل درک تلاش و ضربان قلب هر 10 دقیقه توسط آزمونگر اندازه­گیری شد. همچنین  نمونه­ی خونی قبل و 30 دقیقه بعد از فعالیت به­منظور اندازه­گیری کورتیزول جمع­آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون آنالیز تحلیل واریانس دو طرفه استفاده شد. نتایج: انجام 45 دقیقه تلاش ذهنی Stroop با فعالیت ورزشی رکاب زدن به‌صورت هم­زمان، باعث افزایش معنی­دار میزان درک تلاش، شاخص فشار ذهنی در پرسشنامه ناسا و غلظت کورتیزول نسبت به فعالیت ورزشی رکاب زدن تنها شد (p≤0/05) اما بین جلسات تلاش ذهنی AX-CPT و PVT با فعالیت ورزشی رکاب زدن تنها تفاوت معنی­داری یافت نشد. نتیجه­گیری: نتایج پژوهش نشان داد انجام تلاش­های ذهنی مختلف به­صورت هم­زمان با فعالیت ورزشی رکاب زدن بسته به میزان چالش و مدت زمان آن­ها می­توانند برخی شاخص­های خستگی را به میزان بیشتری تحت تاثیر قرار دهند.

المیرا احمدی، شهناز شهربانیان، محمدرضا کردی، رضا قراخانلو، گریگوری پیرسی،
دوره 22، شماره 27 - ( 6-1403 )
چکیده

خستگی از شکایات بیماران مالتیپل اسکلروزیس (MS) است. در بیماران MS تعادل سایتوکاین‌های التهابی در مغز برهم ریخته که یکی از رخدادهای آن خستگی ذهنی است و احتمالاً تمرینات هوازی میزان التهاب سایتوکاین‌ها را تعدیل کرده و از این طریق خستگی ذهنی را کاهش می‌دهد. مطالعه حاضر به‌ منظور بررسی تأثیر تمرین هوازی شنا بر فاکتور پیش التهابی (اینترلوکین 6) و فاکتور ضدالتهابی (اینترلوکین 10) برای ارزیابی خستگی ذهنی در مغز موش‌های ماده پس از القای EAE  انجام شد. در این پژوهش 21 موش (8 هفته‌ای، 18 تا 20 گرم) به 3 گروه کنترل سالم، کنترل  EAE و فعالیت ورزشی هوازی شنا EAE تقسیم شدند و حیوانات در گروه تمرین طی 4 هفته، هرهفته 5 جلسه‌ی 30 دقیقه‌ای به تمرینات شنا با شدت متوسط پرداختند. بررسی آزمایشگاهی متغیرهای پژوهش با روش وسترن بلات انجام شد. نتایج نشان داد در میزان IL-6 در میان گروه EAE و تمرین شنا تفاوت معناداری وجود نداشت اما میزان IL10 در گروه تمرین شنا نسبت به گروه EAE افزایش معنی داری نشان داد. با این حال نسبت مقادیر IL10/IL6 بین گروه تمرین شنا با EAE نیز معنادار نبود. بنظر می‌رسد تمرینات هوازی شنا با شدت متوسط، بدون تغییر در عامل پیش التهابی، همراه با سوق دادن به سمت عوامل ضدالتهابی، با افزایش IL10، می‌تواند بین گروه EAE و تمرین شنا منجر به بهبود تعادل شاخص التهابی و کاهش میزان خستگی ذهنی ناشی از خستگی سایتوکاینی گردد.


 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به پژوهش در طب ورزشی و فناوری است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Research in Sport Medicine and Technology

Designed & Developed by : Yektaweb