جستجو در مقالات منتشر شده


152 نتیجه برای at

خانم نگین گیل سمائی، دکتر سید صدرالدین شجاع الدین، دکتر حسن صادقی،
دوره 20، شماره 24 - ( 12-1401 )
چکیده

شیوع آسیب های ورزشی در ورزش های رزمی بالا است. آسیب های رایج در تکواندو بیشتر در اندام های تحتانی اتفاق می افتد. هدف تحقیق حاضر مقایسه تاثیر یک دوره تمرینات پلایومتریک با و بدون تمرینات کششی بر داینامیک والگوس زانو،انعطاف پذیری و متغیرهای عملکردی‌زنان تکواندوکار نخبه در معرض آسیب رباط متقاطع قدامی بود. 45 تکواندوکار زن 15-25 سال نخبه در معرض آسیب رباط متقاطع قدامی در این تحقیق شرکت کردند. داینامیک والگوس زانو در حرکت اسکوات با نرم افزار KINOVEA ، انعطافپذیری با آزمون بالا آوردن مستقیم پا و شاخص های عملکردی با تست های وای بالانس، پرش لی سه گام و سیستم امتیازدهی خطای فرود پیش و پس از هشت هفته تمرینات پلایومتریک همراه با تمرینات کششی اندازه گیری شدند.پس از آن داده های حاصل از تست های پیش و پس آزمون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون آنالیز واریانس یکراهه((000/0=p)داینامیک والگوس زانو غالب، (000/0=p)داینامیک والگوس زانو غیر غالب، (003/0=p) بالا آوردن مستقیم پای غالب، پرش لی سه گام و (000/0=p) آزمون امتیازدهی خطای فرودنشان داد که تفاوت معنی‌داری بین نتایج دادهای هر سه گروه وجود دارد(05/0P).  همچنین با توجه با اندازه اثرگزارش شده  هر متغیر در هر گروه نشان داده شد که برتری متعلق به گروه تمرینات پلایومتریک همراه کشش بود. تمرینات پلایومتریک همراه با کشش تاثیر معناداری در کاهش ریسک آسیب و افزایش انعطاف¬پذیری و عملکرد تکواندوکاران زن نخبه در معرض آسیب رباط متقاطع قدامی داشت. با توجه به اندازه اثر بالای گزارش شده برای گروه تمرینات پلایومتریک همراه کشش پیشنهاد می‌شود که از این مداخلات برای کاهش ریسک آسیب و افزایش عملکرد تکواندوکاران مورد استفاده قرار گیرد

خانم غزال محمدقلی پور اقدم، دکتر محمدحسین علیزاده، دکتر هومن مینونژاد، دکتر الهام شیرزاد،
دوره 20، شماره 24 - ( 12-1401 )
چکیده

وظایف حرکتی عصبی-شناختی، ارتباط موثری بر هماهنگی عملکرد ورزشی و آسیب‌های اسکلتی عضلانی دارد. بقایای تغییرات شناختی پس از جراحی بازسازی رباط صلیبی قدامی موجب تغییرات بیومکانیکی زانو شده و می‌تواند ریسک آسیب ثانویه را افزایش می‌دهد. هدف مطالعه‌ی حاضر بررسی و مقایسه کینتیکی ورزشکاران با سابقه بازسازی رباط صلیبی قدامی و ورزشکاران بدون آسیب بود. در مطالعه‌ی پیش رو در مجموع 30 فوتبالیست مرد حرفه‌ایشامل15 ورزشکار با سابقه بازسازی رباط صلیبی قدامی بعد از بازگشت به بازی و 15 ورزشکار سالم، شرکت کردند. آزمودنی‌ها حداقل 5 فرود قطره‌ای با مداخله شناختی در تصمیم گیری نقطه فرود برروی صفحه نیرو انجام دادند. حداکثر نیروی عکس العمل زمین، زمان رسیدن به ثبات و مرکز فشار با شاخص طول مسیر در لحظه فرود محاسبه شد. برای مقایسه‌ی متغیرها از آزمون یو من ویتنی استفاده شد. ازنظر آماری ، تفاوت معناداری در چهار متغیر: میانگین حداکثر مسیر حرکت مرکز فشار (04/ 0 = p)، حداکثر میانگین نیروی عمودی عکس العمل زمین در بهترین فرودها (01/ 0 = p )، حداکثر میانگین نیروی عمودی عکس العمل زمین در کل فرودها (01/ 0 = p  ) و حداکثر میانگین نیروی داخلی-خارجی عکس العمل زمین در بهترین فرودها (03/ 0 = p ) وجود داشت، اما در متغیر حداکثر زمان رسیدن به ثبات در همه کلاس‌های فرود (05/ 0 > p ) از نظر آماری معناداری مشاهده نشد. به نظر می‌رسد اختلال در تصمیم‌گیری با مداخله‌ی شناختی در طول مرحله پرواز، ریسک آسیب‌دیدگی مجدد را در افراد باسابقه بازسازی رباط صلیبی افزایش می‌دهد.
 

خانم فائزه غلامی، دکتر منوچهر حیدری،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده

خستگی ذهنی، معمولا به دنبال فعالیت ­های طولانی­ مدت شناختی ایجاد می­گردد؛ به گونه ­ای که عملکرد شناختی را کاهش داده و منجر به تغییر در فعالیت­ های عملکردی می­ شود. لذا هدف ازمطالعه حاضر، بررسی تأثیر یک­ جلسه ماساژ ­ریلکسیشن­ سوئدی و مدیتیشن در کنترل خستگی ­ذهنی بر تعادل واکنشی و عملکرد اندام تحتانی ورزشکاران دختر دانشگاهی بود. در این مطالعه 16 دختر ورزشکار تربیت­ بدنی به­ صورت هدفمند و براساس معیارهای ورود به مطالعه به ­عنوان نمونه انتخاب شدند و تحت پروتکل خستگی ­ذهنی (45 دقیقه فعالیت شناختی (تست­استروپ))، ماساژ ریلکسیشن سوئدی (30 دقیقه) و مدیتیشن(30دقیقه) با فاصله­ ی زمانی 48 ساعت قرار ­گرفتند. تعادل واکنشی با تست Y با چراغ­های اتوماتیک و عملکرد اندام تحتانی با تست­های پرش لی تک­پا، پرش لی 3 تایی، پرش لی 6 متری در زمان، پرش لی متقاطع ارزیابی شد. جهت بررسی تغییرات درون­ گروهی از تست آنالیز واریانس مکرر استفاده شد.یافته­ ها نشان­ داد که، بین میانگین نمرات تعادل واکنشی و عملکرد اندام تحتانی آزمودنی­ ها در مقایسه­ پس ­آزمون خستگی­ ذهنی با پس آزمون ماساژ و مدیتیشن تفاوت معناداری وجود دارد (05/0< P). همچنین بین نمرات آزمودنی ­ها در مقایسه ماساژ و مدیتیشن برای تعادل واکنشی و عملکرد ­اندام ­تحتانی تفاوت مثبت و معناداری وجود دارد به طوری که تاثیر ماساژ بیشتر از مدیتیشن است (05/0< P).
به منظور پیشگیری از آسیب ­های ورزشی ورزشکاران می­توان از ماساژ ریلکسیشن ­سوئدی و مدیتیشن به عنوان مداخله ­ای برای تسریع در ریکاوری خستگی ­ذهنی و بهبود تعادل واکنشی و عملکرد اندام ­تحتانی استفاده نمود

دکتر سید کاظم موسوی ساداتی، خانم سیما نظری، دکتر کیوان ملانوروزی،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده

هدف از این تحقیق بررسی اثربخشی اسنورکل بر آموزش مهارت­های اصلی شنا در­کودکان و نوجوانان غیرشناگر دارای ترس از آب بود. این پژوهش از نوع تجربی و با طرح های پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان30 کودک (64/0±95/8 سال) و30 نوجوان (71/0±06/15 سال) غیرشناگر دارای ترس از آب بودند که شرکت کنندگان هر گروه بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (15 نفر در هر گروه). هر چهار گروه پس از شرکت در پیش آزمون مهارت ورود به آب، باز کردن چشم در آب،  سر خوردن و جهت­گیری در آب، حرکت در آب و حبس نفس، وارد دوره 20 جلسه­ای آموزش شنا شدند، بطوری­که به گروه آزمایش با اسنورکل و به گروه کنترل بدون اسنورکل مهارت­های اصلی شنا توسط یک مربی آموزش داده شد. سپس هر چهار گروه در پس آزمون شرکت کردند. داده­ها با تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکووا) دو عاملی و آزمون تعقیبی بنفرونی[1] تجزیه و تحلیل شدند.  نتایج یافته­ها گویای آن است اثرات اصلی سن معنی دار نبود ولی اثرات اصلی تمرین و اثرات تعاملی سن و تمرین معنی دار بود. استفاده از اسنورکل در کودکان و نوجوانان بر مهارت ورود به آب، باز کردن چشم در آب اثر معنی داری نداشت ولی بر مهارت های سر خوردن و جهت­گیری در آب و حرکت در آب اثر معنی دار و مثبت داشت. همچنین استفاده از اسنورکل در کودکان و نوجوانان بر مهارت حبس نفس اثر معنی دار و منفی داشت. با توجه به اینکه  نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده تاثیرات مثبت استفاده از اسنورکل بر یادگیری مهارت های سر خوردن و جهت­گیری در آب و حرکت در آب و اثرات منفی آن بر حبس نفس در کودکان و نوجوانان است، توصیه می­شود مربیانی که برای سازگار نمودن کودکان و نوجوانان با آب از اسنورکل استفاده می کنند  آموزش های تکمیلی برای بهیود مهارت حبس نفس ارایه نمایند.
 

[1] . Bonferroni

خانم صدیقه نصرتی ابرقویی، خانم فاطمه نعمتیان، دکتر روح انگیز نوروزی نیا، خانم فاطمه عدالت، خانم درین نیکبخت،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده

پرستاران به‌خصوص پرستاران بخش مراقبت‌های ویژه، استرس شغلی قابل توجهی را تجربه می‌کنند که می‌تواند سلامتی آنان را به خطر انداخته و باعث کاهش کیفیت خواب و شادکامی در آن‌ها و در نتیجه افت کیفیت مراقبت از بیماران شود و با عنایت به اینکه شرایط کاری پرستاران بخش مراقبت‌های ویژه، به گونه‌ای است که افزایش فشارهای عاطفی و خلق غمگین را به همراه دارد. لذا این مطالعه با هدف تعیین تاثیر ورزش پیلاتس بصورت برخط بر کیفیت خواب و شادکامی پرستاران بخش مراقبت‌های ویژه انجام گرفت. مطالعه از نوع شبه‌تجربی به صورت پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه مداخله و شاهد بوده و بر روی 70 نفر پرستار خانم با میانگین سنی 26/3±14/30 انجام شد. مداخله در 8 جلسه (هفته‌ای 3 جلسه، 50 دقیقه‌ای در بعد از ظهر در قالب حرکات گرم کردن، تمرینات اصلی و سرد کردن) بصورت برخط برگزار گردید. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ و شادکامی آکسفورد جمع‌آوری و با نرم‌افزار spss 23 و آزمون‌های مجذور کای، تی تست و من‌ویتنی تجزیه و تحلیل شدند. در شروع مطالعه بین دو گروه تفاوت آماری معناداری وجود نداشت. اما در پایان مداخله میانگین نمره کل کیفیت خواب (045/0p=) و شادکامی (0001/0p=) در گروه مداخله بهبود معنی‌داری را نشان دادند. برای ارتقا سلامت جسم و روان، بهبود کیفیت زندگی و خواب و شادکامی می‌توان ورزش پیلاتس به روش کلاسیک را برای گنجاندن در برنامه‌های روزانه توصیه نمود.

خانم نسیم سیوندی، دکتر روح الله نیکویی، دکتر داریوش مفلحی،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده

اسیدآمینه تائورین می تواند بوسیله افزایش بیان ژنهای مربوط به تنظیم متابولیسم انرژی، استفاده از اسیدهای چرب و تحریک فرآیند لیپولیز را افزایش دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیر مکمل تائورین برتسهیل اکسیداسیون لیپید و انتخاب سوبسترای مصرفی حین تمرین در زنان چاق بود.15 زن چاق (سن 32/6 ± 53/34 سال، شاخص توده بدن 23/3 ±  12/33 کیلوگرم/مجذور متر) یک آزمون فزاینده استاندارد را قبل و بعد از مصرف 21 روزه مکمل تائورین (mg/kg 50 ) انجام دادند. نمونه خونی قبل و بعد از آزمون و پارامترهای تنفسی در تمامی طول آزمون به طور نفس به نفس اندازه گیری شد. نقاط FATmax (به عنوان نقطه ای که چربی بیشترین سهم را در انرژی مصرفی دارد) و نقطه تقاطع سوخت کربوهیدرات و چربی[1](به عنوان نقطه ای که سوخت غالب از چربی به کربوهیدرات تغییر پیدا می کند، COP) تعیین و ضربان قلب، بارکاری و اکسیژن مصرفی معادل با این نقاط استخراج و بین کوششهای قبل از مصرف مکمل و بعد از آن بوسیله آزمون t مستقل و آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری با هم مقایسه شدند. متعاقب مصرف 21 روزه مکمل تائورین، تغییرات سطوح سرمی هورمون های استروژن و پروژسترون، حداکثر اکسیژن مصرفی و زمان رسیدن به واماندگی در حین تمرین فزاینده نسبت به قبل از مصرف مکمل بطور معنی دار مقادیر بالاتری داشت. با وجود این، مصرف این مکمل بر متغیر های ضربان قلب، بار کاری و اکسیژن مصرفی معادل با نقاط FATmax  و COP  بدون تاثیر بود. علیرغم افزایش فاکتورهای عملکردی در حین تمرین، مکمل تائورین بر انتخاب سوبسترای مصرفی در حین تمرین در زنان چاق بی تاثیر است.

دکتر ملیحه آوسه، دکتر مریم کوشکی جهرمی، دکتر جواد نعمتی، دکتر سعید اسماعیلی ماهانی،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده

   اخیرا لاکتات به عنوان یک عامل سیگنالینگ درگیر در متابولیسم شناحته شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش ورود لاکتات به مغز در حین تمرین بر سازگاری ناشی از تمرین استقامتی در اکسیداسیون لیپید بود. 24سر موش صحرایی نر در سن هشت‌ هفتگی با میانگین وزن 21 ± 197 گرم در سه گروه کنترل،  تمرینی صرف و گروه تمرین + 4-CIN (که منع ورود لاکتات به مغز را در حین تمرین تجربه می کرد)، تقسیم شدند. تمامی گروه ها یک جلسه تمرین استقامتی را 72 ساعت بعد از پروتکل 12 هفته ای تمرین انجام دادند. سطوح اسیدهای چرب آزاد (FFA) و تری گلیسیرید در پلاسما و بافت چربی اپیدیدیمال و CAMP و اینوزیتول تری فسفات بلافاصله بعد از تمرین استقامتی حاد با تکنیک الایزا اندازه گیری و بوسیله تحلیل واریانس یک راهه بین گروهها مقایسه شد.تمرین استقامتی باعث افزایش غلظت لاکتات مایع مغزی نخاعی در هر دو گروه تمرین صرف و تمرین + 4-CIN نسبت به گروه کنترل شد. غلظت لاکتات مایع مغزی نخاعی در گروه تمرین + 4-CIN نسبت به تمرین صرف پایین تر بود. بلافاصله بعد از تمرین استقامتی حاد، کاهش معنی دار 61 و31 درصدی در سطوح پلاسمایی تری گلیسرید،  کاهش معنی دار 39 و 26 درصدی در سطوح تری گلیسرید بافت چربی، افزایش معنی دار 125 و 56 درصدی در سطوح پلاسمایی FFA، افزایش معنی دار 217 و 125 درصدی در سطوح پلاسمایی FFA،  افزایش معنی دار  87 و 41 درصدی در سطوح CAMP بافت چربی و افزایش معنی دار  90 و 49 درصدی سطوح اینوزیتول تری فسفات  بافت چربی به ترتیب در گروه تمرینی صرف و تمرین + 4-CIN  نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. سطوح تری گلیسرید پلاسما و بافت چربی در گروه تمرین + 4-CIN به طور معنی دار نسبت به گروه تمرینی صرف بالاتر و سطوح FFA پلاسما و بافت چربی بطور معنی دار پایین تر از گروه تمریی صرف بود.نتایج کلی تحقیق نشان داد که لاکتات به واسطه عملش در مغز می تواند در سازگاری ناشی از تمرین استقامتی در اکسیداسیون لیپید اثرگذار باشد.

آقای مسعود صبیانی، دکتر هومن مینونژاد، دکتر الهام شیرزاد، دکتر محمدحسین علیزاده،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده

آزمون باز کردن ران به‌صورت دمر جهت ارزیابی کیفیت کنترل حرکتی در ناحیه لومبوپلویک استفاده می‌شود. به نظر می‌رسد تعامل عضلات در این آزمون با توجه به اینکه شباهت بسیار زیادی به الگوی راه رفتن و دویدن دارد، در آسیب همسترینگ مهم باشد. لذا هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر تغییر الگوی فعالیت عضلات در اکستنشن ران به‌صورت دمر بر فاکتورهای کینماتیکی موثر بر آسیب همسترینگ است. تعداد 28 نفر فوتبالیست مرد در تحقیق حاضر شرکت کردند. جهت ارزیابی و تقسیم‌بندی آزمودنی‌ها از آزمون باز کردن ران به‌صورت دمر استفاده شد و بر اساس الگوی فعالیت به دو گروه الگوی نرمال (14 نفر) و الگوی تغییریافته (14 نفر) تقسیم‌بندی شدند. برای ارزیابی آزمون باز کردن ران به‌صورت دمر، از دستگاه الکترومایوگرافی وایرلس برند مایون مورد استفاده شد. همچنین ارزیابی کینماتیکی دویدن، بر روی تردمیل و با سرعت 20 کیلومتر بر ساعت انجام گرفت. از آنالیز دو بعدی و سه بعدی برای استخراج داده‌های کینماتیکی (تیلت لگن، فلکشن جانبی تنه و فلکشن تنه) استفاده شد. دامنه حرکتی در یک سیکل دویدن و میزان هر یک از متغیرها در لحظه برخورد پا با زمین مورد استفاده قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که میزان فلکشن جانبی تنه (002/0 p=) و فلکشن تنه (024/0 p=) در لحظه برخورد پا با زمین و دامنه حرکتی فلکشن جانبی تنه (019/0 p=)، فلکشن تنه (035/0 p=) و دامنه تیلت لگن در یک سیکل دویدن (008/0 p=)، در یک سیکل دویدن در بین گروه الگوی تغییریافته و گروه نرمال تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج تحقیق حاضر نشان که تغییر در الگوی فعالیت عضلات در آزمون اکستنشن ران به حالت دمر می تواند ریسک آسیب همسترینگ را افزایش دهد.

آقای کورش دهقان، دکتر خسرو جلالی دهکردی، دکتر فرزانه تقیان، دکتر مهدی کارگرفرد، دکتر بهرام عابدی،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده

پوکی استخوان رایج ترین بیماری متابولیکی استخوان است که عوامل مختلفی مانند شاخص پایین توده بدن و عدم فعالیت جسمانی در بروز این بیماری دخالت دارند. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تاثیر تمرینات مقاومتی دایره‌‌ای، ویبریشن کل بدن و ترکیبی بر غلظت سرمی ویتامینD، تراکم مواد معدنی و شاخص های عملکردی در مردان سالمند مبتلا به پوکی استخوان بود. در یک آزمایش کنترل شده تصادفی با طرح پیش آزمون پس آزمون، تعداد 60 نفر مرد سالمند مبتلا به پوکی استخوان با دامنه سنی 78-65 سال به صورت تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی دایره‌ای (15 نفر)، ویبریشن کل بدن (15 نفر)، ترکیبی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی دایره‌ای با شدت 30 تا 60% یک تکرار بیشینه، 3 بار در هفته برای 12 هفته اجرا شد. تمرینات ویبریشن کل بدن (WBVT) به صورت 10 حرکت ترکیبی پایین تنه و بالاتنه که روی دستگاه ویبریشن با شدت فرکانس بین  25 تا 45 هرتز، دامنه 5 تا 8 میلی متر و زمان هر حرکت 60 تا 100 ثانیه انجام گرفت. در حالی¬که گروه کنترل سبک زندگی معمول خود را حفظ کردند. متغیرهای ترکیب بدن شامل، وزن بدون چربی (LBM)، وزن بافت نرم (SLM) و وزن عضله اسکلتی (SMM) با استفاده از دستگاه  Analyzer Body Composition، سنجش تراکم استخوانی با استفاده از دستگاه DEXA و 25- هیدروکسی ویتامینD3 با استفاده از نمونه خون قبل و پس از آخرین جلسات تمرینی اندازه گیری شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون تی همبسنته و کواریانس در سطح کمتر از 05/0 انجام شد. پس از 12 هفته مداخله، بهبود معناداری در سطوح BMD، تعادل، هماهنگی، قدرت عضلانی، وزن بدون چربی و وزن عضله اسکلتی متعاقب تمرین های مقاومتی دایره ای و ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. با این حال، هیچ گونه تفاوت معناداری بین گروه ها در متغیرهای وزن، شاخص توده بدنی، وزن بدون چربی، وزن بافت نرم، وزن عضله اسکلتی (SMM)، BMD، تعادل، هیدروکسی ویتامین D3 مشاهده نشد (05/0p>).   . یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد انجام تمرینات مقاومتی دایره ای، ویبرشن و ترکیبی  به عنوان یک روش درمانی غیر دارویی می تواند سبب افزایش قابل توجهی در تراکم استخوانی و شاخص های عملکردی مردان سالمند شود ولی تاثیری بر شاخص های هورمونی مردان سالمند مبتلا به پوکی استخوان ندارد، مطالعات بیشتر با پیگیری طولانی مدت برای تایید این یافته ها باید مورد توجه قرار گیرد.

زهرا قهرمانی، حسن دانشمندی، مهرداد عنبریان،
دوره 21، شماره 26 - ( 10-1402 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، مقایسه­ اثر حاد گرم­کردن عمومی و  نیرومندسازی پس­فعالی بر پرش عمودی و الگوی پرش- فرود زنان هندبالیست دارای نقص ­تنه بود. 12 هندبالیست دارای نقص ­تنه داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنی­ها در سه روز متفاوت هر سه پروتکل: 1- گرم­کردن عمومی 2- گرم­کردن عمومی با اجرای دو تکرار نیم­اسکات پویا با شدت 90 درصد یک تکرار بیشینه و 3-گرم­کردن عمومی با اجرای دو تکرار نیم­اسکات ایستا با شدت 90 درصد یک تکرار بیشینه را تصادفی اجرا کردند. آزمون پرش عمودی و سیستم امتیازدهی خطای فرود 5 دقیقه پس از هر پروتکل انجام شد و ارتفاع پرش عمودی، نمره سیستم امتیازدهی خطای فرود، زوایای ولگوس و فلکشن زانو استخراج گردید. برای تحلیل آماری داده­ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه­گیری تکراری استفاده شد. ارتفاع پرش پس از اجرای پروتکل­های دوم و سوم نسبت به گرم­کردن عمومی به طور معناداری افزایش یافت (به ترتیب 039/0p= و 047/0p=)، اما در نمرات سیستم امتیازدهی خطای فرود، زوایای ولگوس و فلکشن زانوی آزمودنی­ها در هر سه پروتکل تمرینی تفاوت معناداری مشاهده نگردید. به نظر می­رسد گرم‌کردن با استفاده از نیرومندسازی پس­فعالی می­تواند منجر به بهبود عملکرد پرش عمودی ورزشکاران بدون تغییر خطر آسیب لیگامنت صلیبی قدامی گردد.

محسن سلطانی، علی برزگری، سعید نقیبی، محمد حسن دشتی خویدکی،
دوره 21، شماره 26 - ( 10-1402 )
چکیده

این مطالعه با هدف تأثیر تمرین و مکمل کوئرستین بر سطح مایواستاتین و فول‌استاتین در بافت قلب رت‌های دیابتی صورت گرفت. بدین منظور تعداد 50 سر موش نر ویستار 10 هفته­ای با میانگین وزنی 33±237 گرم به‌طور تصادفی در پنج گروه 10 تایی شامل: کنترل سالم، دیابت، دیابت+مکمل، دیابت+تمرین و دیابت+مکمل+تمرین قرار گرفتند. پروتکل تمرینی شامل پنج جلسه در هفته به مدت هشت هفته روی نوار گردان بدون شیب ویژه جوندگان به مدت 60 دقیقه و با سرعت 25 متر در دقیقه در هر جلسه دویدند و گروه‌های مکمل نیز به صورت گاواژ روزانه به مقدار 50 میلی‌گرم به ازای کیلوگرم وزن بدن کوئرستین را دریافت کردند. تغییرات مایواستاتین و فول‌استاتین بافت قلب رت­ها با استفاده از روش الایزا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اختلاف سطوح مایواستاتین در میان گروه‌ها معنی‌دار است (001/0P=). سطوح مایواستاتین بین گروه‌ تمرین+مکمل+دیابت با دیابت کاهش معنی‌داری داشت (002/0P=). میان گروه‌های مکمل+دیابت و تمرین+دیابت نیز تفاوت معنی‌داری وجود داشت (009/0P=). همچنین نتایج نشان داد که اختلاف سطوح فول‌استاتین در میان گروه‌ها معنی‌دار است (001/0P=). نتایج نشان داد سطوح فول‌استاتین بافت قلب میان گروه‌های دیابت، تمرین+دیابت، مکمل+دیابت و تمرین+مکمل+دیابت با گروه‌ کنترل افزایش معنی‌داری داشت (به ترتیب: 005/0P=؛ 001/0P=؛ 001/0P=؛ 001/0P=). به نظر می‌رسد تمرین هوازی با شدت متوسط و مصرف مکمل کوئرستین تأثیر مثبت و مفیدی بر سطح میوستاتین و فول‌استاتین دارد.


مجتبی صالح پور، علی سرلک، هادی صمدی،
دوره 21، شماره 26 - ( 10-1402 )
چکیده

افزایش آهن در اثر افزایش سن در روند فروپتوزیس تأثیر دارد و محصول نهایی پراکسیداسیون لیپیدی، MDA است و GPX4 تنظیم‌کننده مرکزی و البته منفی فروپتوز است. فعالیت‌های ورزشی می‌تواند با کاهش پراکسیداسیون لیپیدی این مسیر سالمندی را تعدیل کند؛ بنابراین هدف از انجام پژوهش، تعیین تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی بر میزان بیان GPX4 و MDA در عضله نعلی موش‌های صحرایی نر سالمند بود. این مطالعه از نوع تجربی است. 20 سر موش صحرایی نرسالمند (با میانگین سنی 20 ماهه و میانگین وزنی 373 گرم) به دو گروه 10 تایی تقسیم شد: گروه تمرین، گروه کنترل. تمرین به مدت هشت هفته، پنج جلسه در هفته با تردمیل ویژه جوندگان به‌طور فزاینده انجام شد. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، عضله نعلی موش‌ها طی جراحی برداشته شد و میزان GPX4 به روش بیان ژن و میزان MDA به روش الایزا اندازه‌گیری شد. برای آنالیز داده‌ها، برای سنجش توزیع طبیعی داده‌ها از آزمون شاپیروویلک و برا تعیین همگنی واریانس‌ها از آزمون لوین و برای تعیین تفاوت بین دو گروه از آزمون t مستقل استفاده‌شده و از آزمون دی کوهن برای اندازه‌گیری اندازه اثر استفاده شد و محاسبات آماری توسط نرم‌افزار Prism Graph Pad نسخه هشت انجام شد. اختلاف معنادار در میزان بیان ژن GPX4 در عضله نعلی موش‌های گروه تمرین نسبت به موش‌های گروه کنترل مشاهده نشد 4079/0(p= ولی میزان MDA در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری داشت (0028/0p=). بنا بر یافته‌های تحقیـق حاضـر، به نظـر می‌رسد اثر تمرین استقامتی در این پژوهش، کاهش فروپتوز را نشان می‌دهد. عدم اختلاف معنادار میزان بیان ژن GPX4 نشان از عدم تأثیر تمرین استقامتی با این شدت بر آن است.


مسعود برزگر، ملیحه حدادنژاد، صدرالدین شجاع الدین، امیر لطافتکار، رز فولادی،
دوره 21، شماره 26 - ( 10-1402 )
چکیده

هدف از انجام این پژوهش مقایسه تأثیر هشت هفته تمرینات عصبی عضلانی با و بدون تکالیف دوگانه شناختی بر حس عمقی و تعادل ورزشکاران مبتلا به نقص لیگامان صلیبی قدامی بود. در مطالعه نیمه تجربی حاضر، 39 فوتبالیست به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه 13 نفره (گروه کنترل، گروه تمرینات عصبی عضلانی و گروه تمرینات عصبی عضلانی با تکالیف دوگانه) تقسیم شدند. دو گروه تمرینی، تمرینات را به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه انجام دادند. برای اندازه‌گیری حس عمقی به روش فوتوگرامتریک و برای سنجش تعادل از آزمون Y استفاده شد. نتایج مطالعه حاضر حاکی از عدم تفاوت معناداری در حس عمقی مفصل زانو در زنجیره حرکتی باز (036/0>p) و بسته (003/0>p) بعد از ارائه مداخله بین سه گروه بود، اما عملکرد اندام تحتانی ورزشکاران بر اساس آزمون تعادلی Y در جهت قدامی (جلویی) و خلفی خارجی بعد از ارائه مداخله بین سه گروه معنادار بود (p≤0.05). ارائه تمرینات عصبی عضلانی به همراه تکایف دوگانه احتمالاً میتواند به عنوان یک رویکرد مفید جهت بهبود عملکرد اندام تحتانی بر اساس آزمون تعادلی Y در ورزشکاران مبتلا به نقص لیگامان صلیبی قدامی در نظر گرفته شود.

 
جاوید شاه حسینی، آرزو اسکندری، محمد فشی،
دوره 21، شماره 26 - ( 10-1402 )
چکیده

   
    هدف مطالعه حاضر برآورد یک تکرار بیشینه بر پایه میزان درک فشار کار در زنان فعال و ارائه معادل پیش بین ویژه آن بود. تعداد 30 زن سالم با (20 تا 35 سال)، شاخص توده بدن 34/3± 32/26 کیلوگرم/مجذور متر2 به صورت داوطلبانه در مطالعه حاضر شرکت کردند. به منظور ارائه معادله مقدار نصف وزن آزمودنی برای انجام حرکت پرس سینه با هالتر انتخاب شد. از آزمودنی­ها خواسته شد تا یک‌بار این وزنه را با چشمان بسته تکرار و بعدازآن عددی را برای تعیین شدت این تکرار بین 6 تا 20 انتخاب کنند. پس از تعیین معادله، به منظور بررسی اعتبار معادله طراحی‌شده یک تکرار بیشینه آزمودنی­ها به وسیله معادله برزیسکی نیز محاسبه و از روش همبستگی پیرسون میزان همبستگی مورد بررسی قرار گرفت. همبستگی بالایی بین معادله مطالعه حاضر و معادله برزیسکی (89/0=r)، همچنین پس از بررسی اعتبار متقاطع (91/0=r) به دست آمد. تفاوت معناداری بین نتایج معادله حاضر با نتایج معادله برزیسکی مشاهده نشد. به نظر می­رسد معادله مطالعه حاضر" 1RM={(20-RPE /40) +1 }× وزن نصف " بر اساس درک فشار کار می­تواند برآورد قابل اعتمادی را برای یک تکرار بیشینه پرس سینه در زنان سالم ارائه دهد.    
 
   

محسن محمدنیا احمدی، راضیه حیدری،
دوره 21، شماره 26 - ( 10-1402 )
چکیده

با توجه به پیشرفت استفاده از طب سنتی در تحقیقات اخیر، عصاره بادرنجبویه به عنوان عامل اثرگذار بر چربی خون و کاهنده استرس جسمانی و روانی موردتوجه قرارگرفته است. بر این اساس، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر حاد مصرف عصاره هیدروالکی بادرنجبویه بر هزینه سوخت و سازی، اکسایش سوبسترا و کورتیزول بزاقی هنگام و پس از فعالیت تناوبی شدید است. تعداد 10 نفر از زنان غیرفعال (شاخص توده بدنی 60/0 ± 28/22 کیلوگرم بر مترمربع) در 2 جلسه مجزا در آزمون شرکت کردند. آزمودنی­ها در جلسه اول، عصاره هیدروالکلی بادرنجبویه (500 میلی­گرم) و در جلسه دوم، دارونما (500 میلی‌گرم نشاسته) را 60 دقیقه قبل از انجام فعالیت تناوبی شدید (11 تناوب دویدن 1 دقیقه کار و 2 دقیقه استراحت به ترتیب با شدت 90 و 60 درصد max2vVO) مصرف نمودند. هزینه سوخت و سازی و اکسایش سوبسترا با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی، ضربان قلب با استفاده از ضربان­سنج پولار و کورتیزول بزاقی به روش نورتابی شیمیایی اندازه­گیری شد. نتایج نشان داد در دو گروه بادرنجبویه و دارونما بین شاخص­های میانگین اکسیژن مصرفی (51/0=P)، اکسایش چربی (9/0=P)، نسبت تبادل تنفسی (76/0=P)، هزینه انرژی (6/0=P)، ضربان قلب (42/0=P) و کورتیزول بزاقی (15/0=P) تفاوت معنی­داری وجود نداشت. بر اساس یافته­های این مطالعه، مصرف عصاره هیدروالکلی بادرنجبویه همراه با انجام فعالیت تناوبی شدید تأثیری بر هزینه سوخت و سازی، اکسایش سوبسترا و سطح کورتیزول در زنان غیرفعال ندارد.

 
حمیدرضا برزگرپور، حمید رجبی، سعید محمدی، رعنا فیاض میلانی،
دوره 22، شماره 27 - ( 6-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: انجام تلاش ذهنی قبل و حین فعالیت ورزشی جسمانی باعث افزایش شاخص­های خستگی می­شود و به نظر می‌رسد که اندازه این خستگی به نوع تلاش ذهنی به‌کارگرفته‌شده بستگی داشته باشد. هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر Stroop، AX-CPT و PVT هم­زمان با فعالیت ورزشی رکاب‌زدن بر درک تلاش، ضربان قلب و کورتیزول است. روش­شناسی: 10 مرد دوچرخه­سوار با میانگین سنی 5/4± 5/34 سال، قد 5/4± 177 سانتی­متر و حداکثر توان خروجی 36± 236 وات طی پنج جلسه به آزمایشگاه فراخوانده شدند. در جلسه­ی اول مشخصات آنتروپومتریک و آزمون تعیین حداکثر توان خروجی انجام شد. در چهار جلسه­ی بعد فعالیت ورزشی رکاب زدن به­مدت 45 دقیقه و با شدت 65 درصد حداکثر توان خروجی بر­روی چرخ کارسنج همراه (Stroop، AX-CPT و PVT) و بدون تلاش ذهنی (تماشای مستند) انجام شد. در حین انجام پروتکل درک تلاش و ضربان قلب هر 10 دقیقه توسط آزمونگر اندازه­گیری شد. همچنین  نمونه­ی خونی قبل و 30 دقیقه بعد از فعالیت به­منظور اندازه­گیری کورتیزول جمع­آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون آنالیز تحلیل واریانس دو طرفه استفاده شد. نتایج: انجام 45 دقیقه تلاش ذهنی Stroop با فعالیت ورزشی رکاب زدن به‌صورت هم­زمان، باعث افزایش معنی­دار میزان درک تلاش، شاخص فشار ذهنی در پرسشنامه ناسا و غلظت کورتیزول نسبت به فعالیت ورزشی رکاب زدن تنها شد (p≤0/05) اما بین جلسات تلاش ذهنی AX-CPT و PVT با فعالیت ورزشی رکاب زدن تنها تفاوت معنی­داری یافت نشد. نتیجه­گیری: نتایج پژوهش نشان داد انجام تلاش­های ذهنی مختلف به­صورت هم­زمان با فعالیت ورزشی رکاب زدن بسته به میزان چالش و مدت زمان آن­ها می­توانند برخی شاخص­های خستگی را به میزان بیشتری تحت تاثیر قرار دهند.

المیرا احمدی، شهناز شهربانیان، محمدرضا کردی، رضا قراخانلو، گریگوری پیرسی،
دوره 22، شماره 27 - ( 6-1403 )
چکیده

خستگی از شکایات بیماران مالتیپل اسکلروزیس (MS) است. در بیماران MS تعادل سایتوکاین‌های التهابی در مغز برهم ریخته که یکی از رخدادهای آن خستگی ذهنی است و احتمالاً تمرینات هوازی میزان التهاب سایتوکاین‌ها را تعدیل کرده و از این طریق خستگی ذهنی را کاهش می‌دهد. مطالعه حاضر به‌ منظور بررسی تأثیر تمرین هوازی شنا بر فاکتور پیش التهابی (اینترلوکین 6) و فاکتور ضدالتهابی (اینترلوکین 10) برای ارزیابی خستگی ذهنی در مغز موش‌های ماده پس از القای EAE  انجام شد. در این پژوهش 21 موش (8 هفته‌ای، 18 تا 20 گرم) به 3 گروه کنترل سالم، کنترل  EAE و فعالیت ورزشی هوازی شنا EAE تقسیم شدند و حیوانات در گروه تمرین طی 4 هفته، هرهفته 5 جلسه‌ی 30 دقیقه‌ای به تمرینات شنا با شدت متوسط پرداختند. بررسی آزمایشگاهی متغیرهای پژوهش با روش وسترن بلات انجام شد. نتایج نشان داد در میزان IL-6 در میان گروه EAE و تمرین شنا تفاوت معناداری وجود نداشت اما میزان IL10 در گروه تمرین شنا نسبت به گروه EAE افزایش معنی داری نشان داد. با این حال نسبت مقادیر IL10/IL6 بین گروه تمرین شنا با EAE نیز معنادار نبود. بنظر می‌رسد تمرینات هوازی شنا با شدت متوسط، بدون تغییر در عامل پیش التهابی، همراه با سوق دادن به سمت عوامل ضدالتهابی، با افزایش IL10، می‌تواند بین گروه EAE و تمرین شنا منجر به بهبود تعادل شاخص التهابی و کاهش میزان خستگی ذهنی ناشی از خستگی سایتوکاینی گردد.


 
معصومه آقازاده، سکینه امین‌نژاد،
دوره 22، شماره 27 - ( 6-1403 )
چکیده

یکی از راه‏های بهینه‏سازی فعالیت‏های ورزشی، استفاده از فناوری نانو است. نانوذرات نقره و نانواکسید‏روی تأثیرات ارزشمندی در بهبود عملکرد ورزشی ورزشکاران دارند. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر لباس‏های حاوی نانوذرات نقره و نانواکسید‏روی بر پاسخ‏های فیزیولوژیکی و عملکرد ورزشی ورزشکاران زن بود. جامعه آماری تحقیق، زنان فعال در ورزش‏های همگانی شهر ماکو بود. حجم نمونه، با روش تصادفی و به تعداد 10 نفر از ورزشکاران زن (با میانگین سنی 9/25، میانگین وزنی 60 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 49/25) انتخاب شد. تأثیر تیمارها (فعالیت ورزشی با و بدون لباس‏های نانو) بر میزان استقامت، میزان جذب رطوبت، میزان باکتری‌زدایی، میزان فشار‏خون سیستولی و دیاستولی و تعداد ضربان قلب ورزشکاران بررسی شد. نتایج نشان داد که استفاده از لباس‏های حاوی نانوذرات نقره و نانواکسید‏روی باعث افزایش استقامت آنها می‏شود. این لباس‏ها منجر به افزایش باکتری‏زدایی در آنها می‏گردد. لباس‌های حاوی این نانوذرات در کاهش فشار‏خون آنها مؤثر بود. بین ورزشکاران زن از نظر تعداد ضربان قلب بعد از تمرین اختلاف معنا‌دار بود و این لباس‏ها در کاهش تعداد ضربان قلب آنها تأثیر داشت. همچنین باعث بهبود جذب رطوبت ورزشکاران زن شد. به‌طورکلی، لباس‏های حاوی نانوذرات نقره و نانواکسید‏روی بر کاهش پاسخ‏های فیزیولوژیکی و عملکرد ورزشی ورزشکاران زن تأثیر دارد.

 
امیر لطافت کار، فرانک امینی، بهرام شیخی،
دوره 22، شماره 27 - ( 6-1403 )
چکیده

ﻣﻘﺪﻣﻪ: هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی ترکیب آموزش مکانیسم عصبی درد و تمرینات کنترل حرکتی هدفمند شناختی با تمرینات کنترل حرکتی هدفمند شناختی به‌تنهایی در بیماران دارای کمردرد مزمن بود.
ﻣﻮاد و روش‌ها: پنجاه و چهار بیمار دارای کمردرد مزمن (گروه آموزش مکانیسم عصبی درد همراه با تمرینات کنترل حرکتی هدفمند شناختی =27 نفر و گروه تمرینات کنترل حرکتی هدفمند شناختی =27 نفر) در این مطالعه شرکت کردند. درد، ناتوانی، فهرست حساسیت مرکزی و ترس از حرکت همه بیماران در ابتدا و هشت هفته پس از مداخلات ارزیابی شد. از آنالیز واریانس با اندازه­های تکراری و مدل­های آمیخته خطی، برای بررسی تفاوت­های بین‌گروهی استفاده شد.
یﺎﻓﺘﻪﻫﺎ: اثر متقابل گروه×زمان برای درد (008/0P=)، حساسیت مرکزی (002/0P=) و ترس از حرکت (001/0> P) در گروه آموزش مکانیسم عصبی درد همراه با تمرینات کنترل حرکتی هدفمند شناختی نسبت به گروه تمرینات کنترل حرکتی پس از هشت هفته یافت شد. اثرات اصلی زمان برای درد، ناتوانی و ترس از حرکت پس از مداخلات مشاهده شد (001/0> P). هیچ اثر متقابل زمان×گروه برای ناتوانی (50/0P=) یافت نشد.
 ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: یافته‌های این مطالعه از اضافه‌کردن آموزش مکانیسم عصبی درد به‌عنوان یک مکمل مؤثر بالینی به تمرینات کنترل حرکتی هدفمند شناختی در بیماران کمردرد مزمن حمایت می‌کند.

سعید ارشم،
دوره 22، شماره 27 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف از این پژوهش بررسی سازوکارهای زیربنایی تفاوت‌های وابسته به سن در کنترل قامت دختران 7-18 ساله از طریق تعیین تفاوتهای بین ردههای سنی مختلف و بزرگسالان در اولویتهای حسی آنها برای پاسخهای جبرانی بود. تعداد 118 دختر غیرورزشکار 7 تا 18 ساله به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به چهار گروه سنی 7- 9 (31 نفر)، 10- 12 (32 نفر)، 13-15 (28 نفر) و 16-18 (27 نفر) تقسیم شدند. همچنین، یک گروه مرجع از بزرگسالان (28 نفر، میانگین سنی 9/27 سال) بهمنظور مقایسه بررسی شد. برای دستکاری دروندادهای حسی از آزمون سازماندهی حسی (SOT) با دستگاه پاسچروگرافی پویای کامپیوتری استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی تفاوت معنیدار بین تمام گروههای سنی در 6 شرایط آزمون را نشان داد (05/0>P). استفاده از دروندادهای حسی پیکری و دهلیزی برای حفظ تعادل در گروههای سنی مختلف تقریبا یکسان بود اما، در استفاده از دروندادهای بینایی تفاوتهای معنیداری مشاهده شد. عملکرد کنترل قامت دختران از 13 سالگی به بعد مشابه با افراد بزرگسال میشود که این میتواند به دلیل رشد تأخیری دستگاه بینایی باشد. بهطور کلی، ظاهرا برای کنترل بهینه قامت، ابتدا دستگاه حسی پیکری و پس از آن، به ترتیب دستگاه‌های دهلیزی و بینایی بالیده می‌شوند.

کلیه حقوق این وبگاه متعلق به پژوهش در طب ورزشی و فناوری است.

طراحی و برنامه‌نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Research in Sport Medicine and Technology

Designed & Developed by : Yektaweb