آقای مبین زیبالقا، دکتر حمید رجبی، دکتر کیا رنجبر،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
توان بی هوازی بالاتنه از نیازهای ویژه در ورزشکاران کشتی میباشد که در شرایط آزمایشگاهی توسط آزمون وینگیت دست، اندازهگیری میشود اما آزمونهای میدانی تخصصی برای اندازهگیری این شاخص محدود هستند. بر همین اساس، در این تحقیق تلاش شد آزمونی میدانی و ویژه طراحی شود که جهت سنجش توان بیهوازی بالاتنه کشتیگیران از آن استفاده شود. در این تحقیق ۲۰ نفر از کشتیگیران با میانگین سنی 2/50± 17/80 سال و قد 7/04 ± 172/90 سانتیمتر و وزن 13/03 ± 66/09 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 2/76 ± 22/20 کیلوگرم بر متر مربع منتخب استان کردستان با سابقه قهرمانی ملی و بینالمللی و بدون سابقه قهرمانی حضور داشتند.جهت طراحی آزمون،از نردبان سقفی به طول 10متر و حرکت در حالت آویزان از آن با حداکثر سرعت استفاده شد. پس از انجام آزمون وینگیت و آزمون طراحی شده، حداکثر، میانگین و حداقل توان بیهوازی و شاخص خستگی توسط فرمولهای مربوطه محاسبه گردید همچنین ضربان قلب بلافاصله و سطح لاکتات ۲ دقیقه بعد از اجرای آزمونها اندازهگیری شد. بنابراین آزمون طراحی شده با مبنا قرار دادن آزمون وینگیت بالاتنه دارای روایی، پایایی و عینیت قابل قبول است و به عنوان آزمونی معتبر ، کاربردی و ویژه، جهت اندازهگیری توان بیهوازی بالاتنه کشتیگیران توصیه میشود.
دانشجو اشکان کوشکی، استاد حمید آقاعلینژاد، استاد رضا قراخانلو،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و هدف: عملکرد مطلوب خواست نهایی ورزشکاران میباشد، هدف پژوهش مقایسه تأثیرات پروتکلهای مختلف تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر عملکرد ورزشی و سازگاری متابولیک بود.
روش: 30 آزمودنی به چهار گروه تقسیم شدند: گروه تمرین دویدن با شدت بالا (HIITRUN)، تخصصی ورزش با شدت بالا (HIITSPORT)، تمرین ترکیبی (HIITSPORT+RUN) و کنترل.
شاخصهای مورد اندازه گیری شامل: حداکثر سرعت دویدن در آزمون 30-15(VIFT)، حداکثر اکسیژن مصرفی، شاخص و پرتابهای تست تخصصی کشتی (SWFT)، شاخص خستگی و لاکتات بیشینه میباشد. مقایسه بین متغیرهای وابسته با استفاده از تحلیل واریانس دوطرفه (گروه و زمان) با اندازهگیریهای مکرر انجام شد.
یافتهها: تغیر معنیداری در (VIFT) و VO2max در HIITSPORT+RUN (P<0.05) و HIITRUN (P<0.05) در مقایسه با پیش از تمرین کنترل و HIITSPORT مشاهده شد. شاخص خستگی در HIITSPORRT+RUN و HIITRUN کاهش معنیداری نسبت به پیش از تمرین با بقیه گروهها داشت. HIITSPORT+RUN (P<0.05) بیشترین بهبودها را در شاخص SWFT نسبت به HIITRUN و HIITSPORT نشان داد، و تعامل زمان-گروه برتری آن را تأیید کرد. سطح لاکتات پس از تمرین در HIITSPORT+RUN (P<0.05) نسبت به HIITRUN پایینتر بود، اما در تعامل بین زمان-گروه تفاوتی دیده نشد (P<0.05). تفاوت در سطوح لاکتات بیشینه پیش و پس از تمرین در HIITSPORT+RUN (P<0.05) نسبت به HIITRUN کمتر بود. HIITSPORT+RUN (P<0.05) نسبت به قبل از تمرین عمکلرد بهتری در (SWFT) داشت. شاخص خستگی در تمام گروههای تمرینی به جز کنترل کاهش یافت (P<0.05). نتایج: HIIT ترکیب شده از تمرینات مخصوص ورزشی و دویدن مؤثرترین روش برای بهبود عملکرد کشتیگیران و سازگاری متابولیکی است.
خانم مائده محسنی راد، دکتر الهام وسدی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: تعادل و راه رفتن از عوامل حیاتی برای سلامتی افراد سالمند مطرح شده است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر 8 هفته تمرینات مبتنی بر واقعیت مجازی (VR) بر تعادل و راه رفتن زنان سالمند بود.
روش شناسی: جامعه آماری این تحقیق را کلیه سالمندان زن با میانگین سنی 39/3±5/75 و میانگین وزنی 46/9±08/72 کیلوگرم شهرستان شاهرود تشکیل دادند. تعداد 30 نفر به صورت دردسترس و هدفمند و براساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر گروه تجربی و 15 نفر گروه کنترل) تقسیمبندی شدند. در پیشآزمون، تعادل ایستا آزمودنیها توسط آزمون شارپندرمبرگ، تعادل پویا توسط آزمون تعدیلشده تعادل ستاره و تعادل عملکردی توسط آزمون مقیاس تعـادل عملکـردی برگ و خطر سقوط بوسیله آزمون شاخص راه رفتن پویا سنجیده شد. آزمودنیهای گروه تجربی به مدت 8 هفته (هفتهای 3 جلسه و هر جلسه 30 الی 45 دقیقه) به تمرینات مبتنی بر واقعیت مجازی پرداختند. در پایان، از کلیه آزمودنیها پسآزمون گرفته شد و دادههای به¬دستآمده توسط آزمون¬های تی زوجی برای مقایسه درونگروهی و تی مستقل برای مقایسه تغییرات بین گروهی در سطح معنیداری 05/0>p استفاده شد.
یافتهها: یافتههای تحقیق حاضر نشان داد که 8 هفته تمرینات مبتنی بر واقعیت مجازی، تعادل ایستا، پویا و عملکردی را به ترتیب (022/0p=)، (0001/0p=) و (0001/0p=) به¬طور معنیداری افزایش داده است. همچنین شاخص راه¬رفتن پویا نیز در این گروه (0001/0p=) به¬طور معنیداری بهبود یافته است. نتایج آزمون تی مستقل نیز نشان داد که اختلاف معنیداری در متغیرهای تعادل ایستا (001/0p=)، پویا (04/0p=) و عملکردی (015/0p=) و شاخص راه¬رفتن پویا (0001/0p=) بین گروه تجربی و کنترل مشاهده شد.
نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد تمرینات مبتنی بر واقعیت مجازی نقش زیادی در بهبود تعادل ایستا، پویا و کاهش خطر سقوط سالمندان دارد، بنابراین پیشنهاد میشود این گروه سنی با بهرهمندی از این شیوه تمرینی تأثیرگذار، از اختلال در تعادل و پیامدهای ناگوار بعد از آن که امری اجتنابناپذیر به دنبال افزایش سن میباشد، جلوگیری کنند.
دکتر رسول اسلامی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه: مشخص شده است که محدودیت جریان خون می¬تواند ایجاد هایپوکسی موضعی کند. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هایپوکسی ناشی از محدودیت جریان خون بر پاسخ آنژیوژنیک به فعالیت تناوبی شدید بود.
روش شناسی: بدین منظور تعداد 30 نفر از جوانان فعال (سن=3.4±25.6) به صورت تصادفی در 3 گروه 10 نفره کنترل ، فعالیت تناوبی شدید (HIIE) و فعالیت تناوبی شدید به همراه محدودیت جریان خون (HIIE+BFR) تقسیم شدند. فعالیت تناوبی شدید شامل 5 ست 5 تکراری از 30 شانیه دویدن شدید با 30 ثانیه استراحت بود. محدودیت جریان خون نیز به مقدار 60% فشار بهینه هر فرد در پاها اعمال شد. سطوح سرمی VEGF، HIF-1a، MMP-9 و MMP-2 بعنوان شاخص¬های آنژیوژیک مورد ارزیابی قرار گرفت. برای ارزیابی آماری نیز از روش آماری آنکووا با آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. همچنین، سطح معنی¬داری 0.05=a درنظر گرفته شد.
نتایج: داده ها نشان داد که در مثایسه با گروه کنترل و گروه تمرین تناوبی شدید، تمرین با محدودیت جریان خون باعث افزایش بیشتر مقادیر سرمی VEGF و HIF-1a شد (به ترتیب، 0.002=P؛ 0.019=P). با این حال، تفاوت معنی¬داری بین گروه¬ها برای MMP-9 و MMP-2 مشاهده نشد (به ترتیب، 0.318=P؛ 0.101=P).
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که ترکیب HIIE و BFR میتواند پاسخ آنژیوژنیک را از طریق افزایش VEGF و HIF-1α تقویت کند، اما تأثیر معناداری بر MMP-2 و MMP-9 ندارد. این یافتهها از این ایده حمایت میکنند که هایپوکسی موضعی ناشی از BFR میتواند بهعنوان یک محرک مکمل برای بهبود سازگاریهای عروقی مورد استفاده قرار گیرد.
نگار رستمی، محمد گله داری،
دوره 19، شماره 21 - ( 6-1400 )
چکیده
تعیین شدت تمرین در برنامههای ورزشی کودکان همواره از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. هدف این پژوهش بررسی فعالیت طنابزنی با سه شدت متفاوت بر پاسخ حاد کروموگرانین A و آلفا آمیلاز بزاقی در دانشآموزان دختر بود. 45 دانشآموز مقطع چهارم ابتدایی به سه گروه (شدت پایین، متوسط و بالا) تقسیمبندی شدند. آزمودنیها یک جلسه فعالیت طنابزنی را با سه شدت 50، 65 و 75 درصد ضربان قلب ذخیره، طبق ضربآهنگ مترونوم اجرا کردند. ضربان قلب ذخیره به روش کاروونن محاسبه شد. قبل و بلافاصله پس فعالیت نمونههای آلفا آمیلاز و کروموگرانین A بزاقی جمعآوری و با روش الایزا سنجش شدند. از آزمونهای t و تحلیل واریانس برای بررسی دادهها استفاده شد. آلفا آمیلاز و کروموگرانین A پس از هر سه شدت بهطور معناداری افزایش یافتند. نتایج تفاوت معنیداری بین شدتها در میزان کروموگرانین A نشان نداد، درحالیکه میزان آلفا آمیلاز در گروه با شدت 75 درصد ضربان قلب ذخیره بیشتر از گروه 50 درصد بود. گرچه نیاز به تحقیقات بیشتر در این زمینه وجود دارد اما با توجه به نتایج حاضر میتوان گفت احتمالاً یک جلسه فعالیت طناب زنی با شدت 50 درصد ضربان قلب ذخیره اثر افزایشی کمتری بر آلفا آمیلاز بزاقی دانشآموزان دختر دارد.
سمیه مهدویان، فرشاد غزالیان، خسرو ابراهیم،
دوره 19، شماره 21 - ( 6-1400 )
چکیده
هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 8 هفته تمرین مقاومتی و مکمل ویتامین D بر برخی از شاخصهای عملکرد کلیوی در رتهای نر مبتلابه نارسایی کلیوی بود. در این مطالعه تجربی، تعداد 16 سر موش صحرایی (7-8 هفته و میانگین وزن 350 تا 370 گرم) نر در چهار گروه (4=n): تمرین، گروه مکمل، گروه تمرین و مکمل و گروه کنترل قرار گرفتند. پس از القا آسیب کلیوی از طریق روش جراحی NX 6/5 و گذشت دو هفته، تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته اجرا گردید. بهصورت همزمان نیز ویتامین D به میزان 1000 واحد در هفته بهصورت عضلانی به رتها تزریق گردید. در پایان، میزان تصفیه گلومرولی (با استفاده از مقادیر اوره و کراتینین) و سطوح سرمی ویتامین D، کلسیم و فسفر اندازهگیری شدند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی و آزمون آنووا یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده گردید. نتایج نشان داد، تصفیه گلومرولی و ویتامین D در گروه تمرین و مکمل در مقایسه با گروه کنترل و تمرین افزایش معنیداری نشان داد (0/05>P). این در حالی بود که مقادیر اوره و کراتینین و همچنین کلسیم و فسفر سرم کاهش معنیداری پیدا کردند (0/05>P). به نظر میرسد استفاده همزمان از تمرینات مقاومتی و مکمل ویتامین D میتواند بر میزان فیلتراسیون گلومرولی مؤثر باشد.
فریده اعلاباف یوسفی، رقیه پوزش جدیدی، جبار بشیری، کریم آزالی علمداری، جواد وکیلی،
دوره 19، شماره 22 - ( 10-1400 )
چکیده
هدف: هدف تحقیق تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) به همراه مصرف کورکومین بر مقدار بیان FSTL1، Smad7 و کلاژنهای نوع I، III و IV بطن چپ موشهای صحرایی نر مدل سکته قلبی بود. روششناسی: پس از القای سکته قلبی، 48 سر موش صحرائی به پنج گروه: مرجع، تمرین، کورکومین، توأم (تمرین+کورکومین) و کنترل تقسیم شدند. پس از کشتار گروه مرجع برای تأیید بروز سکته، کورکومین روزانه 15 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ استفاده شد. جلسات تمرین HIIT پنج روز در هفته، هر جلسه شامل 60 دقیقه متشکل از 10 وهله (هر وهله چهار دقیقه) دویدن با شدت 90-85 درصد از vVO2 peak با دو دقیقه فاصله استراحت فعال در بین تکرارهای دویدن با شدت 50-45 درصد از vVO2 peak برگزار شدند. مقدار بیان پروتئینهای FSTL1، Smad7 و همچنین کلاژنهای I، III و IV بافت بطن چپ توسط وسترن بلات اندازهگیری شدند. یافتهها: پس از هر سه مداخله شامل تمرین، کورکومین و توأم، وزن قلب بهطور معنیداری بیشتر (به ترتیب 001/0=P، 018/0=P و 001/0=P) و مقدار بیان کلاژن نوع IV کمتر (001/0=P در هر سه مورد) از گروه کنترل بودند. فقط در گروه توأم مقدار بیان کلاژن نوع III قلب بهطور معنیداری کمتر (033/0=P) و FSTL و Smad7 (001/0=P) و Smad7 (008/0=P) بیشتر از گروه کنترل بود. نتیجهگیری: کاهش کلاژن نوع IV بدون مرگومیر در اثر اعمال هر سه مداخله، شاید به ایمن بودن تمرین HIIT و مکمل کورکومین برای کاهش روند فیبروز قلبی متعاقب سکته دلالت کند؛ اما فقط مداخله توأم سبب کاهش بیان پروتئین کلاژن نوع III و افزایش FSTL و Smad7 در بطن چپ دچار سکته شد که زمینه تجویز توأم کورکومین و HIIT برای کسب نتایج بهتر را فراهم میکند؛ اما به دلیل محدودیتهای تحقیق و کمبود شواهد انسانی، همچنان نیاز به تحقیقات بیشتر باقی است.
علی اصغر رواسی، موسی خلفی، دکتر کریم آزالی علمداری،
دوره 19، شماره 22 - ( 10-1400 )
چکیده
مقدمه و هدف. اثر تمرینات ورزشی بر نارساییهای متابولیک از طریق دستکاری عامل رشد فیبروبلاستی-21 (FGF-21) متناقض است. بنابراین، هدف تحقیق تعیین اثر کمّی تمرینات ورزشی بر FGF-21 سرم بزرگسالان دارای اختلالات متابولیک بود. روششناسی. ابتدا جستجوی پایگاههای اطلاعاتی PubMed و Google Scholar برای استخراج مقالههای فارسی و انگلیسی منتشره شده تا اردیبهشت 1400، انجام شد و اندازه اثر (SMD) با مدل اثرات تصادفی محاسبه شد. یافته¬ها: 14 مطالعه شامل 19 مداخله(شامل تمرین هوازی(3=n)، تمرین مقاومتی(3=n)، تمرین تناوبی شدید(4=n) و تمرین ترکیبی(4=n)) دربردارنده اطلاعات 503 آزمودنی(دارای اضافهوزن یا چاقی و یا مبتلا به دیابت دو، سندرم متابولیک و کبد چرب)، واجد شرایط ورود به فراتحلیل شدند. اما به دلیل وجود ناهمگونی، درنهایت اثر کمی 16 مداخله به صورت کاهش FGF21 سرم پس از تمرین[001/0p=، (22/-0 الی 65/0CI: -) 44/0-SMD=] به دست آمد که با سن(10/0=P) و شاخص توده بدن(50/0=P) آزمودنیها همبستگی نداشت. بحث و نتیجهگیری: تمرینات بدنی بیاعتنا به سن یا وضعیت وزنی، ابزار کارآمدی برای کاهش قابلملاحظه FGF21سرم بیماران متابولیک هستند که انتظار میرود به بهبود بیشتر اختلالات متابولیکی منجر شود. با این حال، هنوز هم نیاز به کارآزماییهای بالینی بیشتر با در نظر گرفتن نقش مؤلفههای تمرینی از جمله شدت و نوع تمرین در این زمینه باقی است.
رضا سبزواری راد، حکمت احسان بخش، ابراهیم فصیحی رامندی،
دوره 19، شماره 22 - ( 10-1400 )
چکیده
آدیپونکتین نقش مهمی در بسیاری از بیماریهای متابولیکی وقلبی دارد همچنین تنظیم آنزیمهای کبدی برای سلامت ارگانهای بدن ضروری است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید بر مقادیر آدیپونکتین و غلظت سرمی آنزیمهای کبدی در پسران چاق و دارای اضافه وزن بود. بدین منظور22 پسر 12 تا 14 ساله چاق و دارای اضافه وزن (میانگین وزن 97/8 ± 40/74 کیلوگرم و قد 97/8 ± 40/157 سانتیمتر و BMI 97/3 ± 56/28 کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی 21/4 ± 67/33 ) انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. گروه تجربی هشت هفته تمرین تناوبی شدید رکاب زنی را با شدت معادل 80 درصد HRreserve به مدت 3 روز در هفته اجرا نمودند. متغیرهای آدیپونکتین، آسپارتات آمینوترانسفراز(AST)، آلکالینفسفاتاز(ALP)، آلانینآمینو ترانسفراز(ALT) با استفاده از کیتها و روشهای آزمایشگاهی همچنین توان هوازی، شاخص توده بدنی و درصد چربی آزمونیها در دو مرحله پیش و پس از پروتکل تمرین نیز سنجیده و برای مقایسه متغیرهای پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس و برای بررسی ارتباط، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. .نتایج در سطح معنیداری(05/0>P) با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 24 تحلیل شد. اجرای هشت هفته تمرین تناوبی شدید با استفاده از دوچرخه منجر به کاهش غیرمعنادار مقادیر آدیپونکتین(05/0<P) و آنزیم های AST (05/0<P) و ALP(05/0<P) شد. همچنین این تمرین سبب کاهش معنادار آنزیم ALT (05/0>P)و درصد چربی(05/0>P) و افزایش توان هوازی(05/0>P) شد. تمرین تناوبی شدید سبب تقویت توان هوازی و کاهش درصد چربی وکاهش آنزیم کبدی ALT در پسران چاق می گردد. البته برای روشن شدن قطعی این موضوع تحقیقات بیشتری نیاز است.
محمد عظیم نژاد، پژمان معتمدی، محمدرضا دهخدا، ندا خالدی،
دوره 20، شماره 23 - ( 6-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: آپوپتوز، مرگ برنامه ریزی شده ی سلول است به نظر می رسد دیابت نوع دو در بافتهای مختلف بویژه قلب فعال می شود با توجه به نقش حفاظتی فعالیت ورزشی بر آپوپوز، هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن کاسپاز-3، Bcl-2 و Bax در بافت قلب رت های نر ویستار دیابتی نوع دو بود. روش شناسی: در یک کارآزمایی تجربی، 36 سر رت نر نژاد ویستار بطور تصادفی به سه گروه دیابتی با تمرین استقامتی (12= n) ، گروه کنترل دیابتی (12= n) و گروه کنترل سالم (12= n) تقسیم شدند. القاء دیابت نوع 2 از طریق تزریق درون صفاقی STZ صورت گرفت و با اندازه گیری گلوکز ناشتا تایید شد. پروتکل تمرین شامل 10 هفته تمرین استقامتی، 5 جلسه در هفته به مدت 15 دقیقه و با سرعت 27 متر در دقیقه در هفته اول بود که به تدریج به مدت 60 دقیقه در هفته نهم رسید. حیوانات 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین قربانی شدند و نمونه ها از بافت قلب گرفته شد. بیان ژن کاسپاز-3، Bcl-2 و Bax با روش Real time-PCR بررسی شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه استفاده گردید. سطح معنی داری 05/0> pدر نظر گرفته شد. یافته ها: بیان ژن کاسپاز-3 و Bax در گروه کنترل دیابتی در مقایسه با گروه کنترل سالم افزایش معنی داری را نشان دادند (001/0=p) درحالیکه بیان ژن Bcl-2 کاهش معنی داری یافت (001/0=p) که همگی نشانگر فعال شدن مسیر آپوپتوز بود.تمرین استقامتی موجب کاهش معنی دار بیان ژن کاسپاز-3 و Bax (001/0=p) و افزایش معنی دار Bcl-2 در مقایسه با گروه کنترل دیابتی شد (001/0=p).نتیجه گیری: به نظر می رسد بیان ژن بیان ژن کاسپاز-3، Bcl-2 و Bax بافت قلب دیابتی تحت تاثیر مثبت تمرین استقامتی قرار می گیرد و تمرین استقامتی باعث تعدیل آپوپتوز بافت قلب می گردد.
سعید واحدی، معرفت سیاه کوهیان، میلاد راحتی، نگار رستمی، الهه فلاح زاده، رقیه افرونده،
دوره 20، شماره 23 - ( 6-1401 )
چکیده
بیماری کووید 19 با طیف وسیعی از علایم بالینی و عوارض طولانی مدت همراه است. برای اکثر متخصصان فیزیولوژی ورزشی و پزشکی ورزشی این یک چالش جدید است که افراد بعد از بهبود از کووید 19 چگونه تحت تجویز و مراقبتهای ورزشی قرار بگیرند و فعالیتهای قبلی خود را ادامه دهند. هدف از این مطالعه، مروری بر فعالیتهای بدنی مناسب برای بهبودیافتگان از عفونت کووید 19 بر اساس نوع مشکلاتی که طی بیماری بر آنها عارض شده، میباشد. برای انجام این مطالعه، روش بررسی مروری انتخاب و در سه مرحله انجام شده است. در مرحله نخست فعالیت بدنی در کووید، در مرحله دوم درگیری ارگانها در کووید، و در مرحله سوم، تجویزات ورزشی در درگیری ارگانها با جستجوی کلیدواژههای مناسب در پایگاههای معتبر علمی مانند Pubmed، ACSM، SID.ir و Science Direct جستجو شده، مطالب مرتبط با هدف از مقالات استخراج و گردآوری شدند و تحت آنالیز محتوا قرار گرفتند. بررسی اعضا پس از بهبود از عفونت کووید 19 برای بازگشت به فعالیت بدنی بسیار ضروری است. تجویزات فعالیت بدنی در بهبودیافتگان از کرونا از بیماری به بیمار دیگر، و عضوی به عضو دیگر، متفاوت است. انجام ورزش در شرایط کووید ملاحظاتی را میطلبد. سیستم قلب، تنفس، خون، گوارش و عضلانی-اسکلتی تحت تأثیر عفونت کووید 19 قرار میگیرند. از سویی ورزش بستگی به شدت آن، اثرات متفاوتی بر سیستم ایمنی میگذارد و سیستم ایمنی در بیماری کووید 19 دستخوش تغییراتی میشود. نوع، شدت و مدت ورزش یا فعالیت بدنی بر حسب بیمار و نشانهها یا عوارضی که از کووید برای وی باقی مانده است، متفاوت است و آمادگی ارگانهای گوناگون برای انجام فعالیت بدنی بایستی ارزیابی گردد.
دکتر عادل دنیایی، آقای مصطفی رحیمی، خانم فاطمه سادات نبوی،
دوره 20، شماره 24 - ( 12-1401 )
چکیده
کمبود ویتامین D با بسیاری از اختلالات عروقی ارتباط دارد؛ همچنین به دلیل وابسته بودن پاسخهای سختیشریانی به فعالیتبدنی و تغذیه، هدف بررسی ارتباط پاسخ سختیشریانی، متعاقب فعالیت استقامتی و مصرف گلوکز با سطوح پایه ویتامین D در زنان و مردان غیرفعال بود. تحقیق از نوع مداخله ای و کارآزمایی بود و نمونه آماری را 88 نفر مرد و زن غیرفعال با دامنه سنی 20 تا 45 سال تشکیلدادند. سختیشریانی بهوسیله دستگاه VaSera-VS-2000 اندازهگیری شد همچنین ویتامین D خون و ترکیببدن نیز مورد ارزیابی قرار گرفت، سپس آزمودنیها 30 دقیقه با 65% حداکثر ضربان قلب فعالیت و پس از 30 دقیقه از اتمام فعالیت مقدار 75 گرم گلوکز مصرف کردند و 60 دقیقه پس از اتمام مصرف گلوکز نیز سختی شریانی دوباره اندازهگیری شد، همچنین قند خون در طی چهار مرحله اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در سطح معناداری (0.05≥P) استفاده شد . بین سطوح پایه ویتامین D و تغییرات شاخص CAVI (Cardio-ankle vascular index) به فعالیت بدنی و مصرف گلوکز در زنان ارتباط منفی و معنیدار (0.01=P) و (559/0 R= ) و در مردان ارتباط مثبت و معنیداری (0.05=P) و (413/0R= ) وجود دارد. همچنین آزمون تحلیل واریانس مکرر با کواریانت قرار دادن مقادیر پایه ویتامین D در دو مرحله اندازهگیری شاخص CAVI در هر دو گروه زنان و مردان کاهش معنی دار نشانداد(0.05≥P) بهنظر میرسد سطوح پایه ویتامین D در پاسخ عروقی به فعالیت بدنی و مصرف گلوکز میتواند موثر باشد و عامل جنسیت نیز در نوع پاسخ افراد موثر است، با توجه به تحقیقات بسیارکم، نیاز به تحقیقات بیشتری در این زمینه ضروری است. نتیجه گیری: به نظر می رسد، تمرینات هوازی با شدت های مختلف سبب بهبود سطوح SOD و TNF-α میشود، گرچه شدت تمرین در تمرینات تناوبی عامل موثری در تغییرات سطوح هر دو متغیر بوده است.
دکتر مجید کاشف، دکتر مارال رامز، خانم اعظم احمدی،
دوره 20، شماره 24 - ( 12-1401 )
چکیده
برآورد شده است که تا سال 2035، بیشتر از 130 میلیون فرد بزرگسال از انواع مختلف بیماری های قلبی عروقی رنج خواهند برد. بنابراین شناخت پاتوژن های بیماری های قلبی و بررسی درمان های جدید بسیار اهمیت دارد. همچنین، علی رغم پیشرفت مداوم در تشخیص بیماری، آموزش بیماران و مدیریت عوامل خطرآفرین، انفارکتوس عضله قلب (MI) یکی از رایج ترین علل ناخوشی، بستری شدن در بیمارستان و مرگ و میر در سطح جهان است. رخ داد های همراه با MI به مقدار زیادی پیچیده است و با تغییرات متابولیکی و بیوشیمیایی سریع مشخص می شود. تمرین ورزشی یک استراتژی موثر برای محافظت از قلب است که اثرات نامطلوب MI و ایسکمی/ خون رسانی مجدد (I/R) را از طریق سازوکاری که پیش آماده سازی ورزشی نامیده می شود،کاهش می دهد. مسیرهای سیگنالینگ متعدد پیش آماده سازی ورزش در کاهش آسیب های قلبی ناشی از MI یکی از موضوعاتی است که توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. در این مقاله به برخی از عوامل مشارکت کننده در محافظت قلبی ناشی از ورزش از جمله تغییرات میتوکندریایی، تغییرات متابولیکی، سازگاری های عروقی ، ظرفیت آنتی اکسیدانی، پروتئین های شوک گرمایی، سطح سیکلواکسیژناز، کانال های پتاسیمی حساس به ATP، آدنوزین، پروتئین کیناز C، هموئوستاز کلسیم و کلوتو پرداخته شده است.
دکتر علی برزگری، دکتر سعید نقیبی، خانم سمانه صفایی، دکتر محمدحسن دشتی خویدکی، دکتر آناهیتا صالحی،
دوره 20، شماره 24 - ( 12-1401 )
چکیده
هدف از این مطالعه مقایسه دو شیوه تمرین هوازی بر سطوح SOD وTNF-α در بافت قلب رت های مبتلا به دیابت صورت گرفت. 40 سر رت نر نژاد ویستار ده هفتهای به صورت تصادفی در چهار گروه 10 تایی کنترل سالم، دیابت، دیابت+MIT و دیابت+HIT قرار گرفتند. گروه تمرینی شدت متوسط، 5 جلسه در هفته به مدت 8 هفته روی نوارگردان به مدت 60 دقیقه و با سرعت 25 متر در دقیقه و گروه تمرینی شدت بالا نیز 5 جلسه در هفته به مدت 8 هفته با زمان تمرین 60 دقیقه و با سرعت 34 متر در دقیقه دویدند. بافت قلب رت ها جهت تعیین میزان تغییرات SOD و TNF-α با استفاده از روش الایزا مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی تفاوت بین گروهی متغیرها از آزمون های آماری تحلیل واریانس یک طرفه و تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0≥P استفاده شد. نتایج نشان داد که اختلاف معناداری در سطوح TNF-α و SOD بافت قلب رت¬ها میان چهار گروه پژوهش وجود داشت(001/0P≤ ) میزان سطوح TNF-α در گروه تمرینیHIT نسبت به گروه دیابتی نیز کاهش معناداری را نشان داد(001/0= P) در صورتی که این تغییرات در گروه تمرینیMIT نسبت به گروه دیابت کاهش غیرمعنادار بوده است (117/0= P) میزان سطوح SOD میان گروه های تمرینی MITوHIT نسبت به گروه دیابتی نیز افزایش معناداری را نشان دادند (001/0= P). به نظر می رسد، تمرینات هوازی با شدت های مختلف سبب بهبود سطوح SOD و TNF-α می شود، گرچه شدت تمرین در تمرینات تناوبی عامل موثری در تغییرات سطوح هر دو متغیر بوده است.
آقای بهزاد محمدی اورنگی، دکتر رسول یاعلی، دکتر محمدتقی اقدسی،
دوره 20، شماره 24 - ( 12-1401 )
چکیده
هدف از تحقیق حاضر مقایسه تأثیرپذیری تبحر حرکتی از وضعیت تغذیه در ردههای سنی مختلف مردان (کودکان، نوجوانان و جوانان) بود. جامعه آماری تحقیق برای کودکان کلیه دانشآموزان سنین 10-7 سال، برای نوجوانان کلیه دانشآموزان 15-12 سال و برای جوانان کلیه دانشجویان 20-18 سال دانشگاه تهران بهغیراز دانشجویان تربیتبدنی بود. نمونه تحقیق در هر یک از گروههای سنی 90 نفر بود؛ که از 4 مدرسه ابتدایی و 4 مدرسه دبیرستان شهر تهران و دانشجویان پسر دانشگاه تهران به روش خوشهای هدفمند انتخاب شدند. پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی و مقایسهای بود و ابزار اندازهگیری تنسنجی و آزمون برونینکس- اوزرتسکی بود. نتایج تحقیق نشان داد بین گروههای سوءتغذیه، تغذیه متوسط و تغذیه مناسب در تبحر حرکتی سنین نوجوانانی و بزرگسالی تفاوت معناداری وجود نداشت اما بین گروههای تبحر حرکتی سنین کودکان تفاوت معنادار بود. علاوه بر این بین تبحر حرکتی گروههای سنی مختلف تفاوت معناداری نبود. با توجه به این نتایج به نظر میرسد وضعیت تغذیه بر تبحر حرکتی تأثیر دارد و این مسئله در تحقیق حاضر در سنین کودکی مشاهده شد؛ بنابراین کودکان آسیبپذیرترین قشر در این زمینه محسوب میشوند و توجه به وضعیت تغذیه کودکان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. به نظر می رسد، تمرینات هوازی با شدت های مختلف سبب بهبود سطوح SOD و TNF-α میشود، گرچه شدت تمرین در تمرینات تناوبی عامل موثری در تغییرات سطوح هر دو متغیر بوده است.
دکتر رسول اسلامی، آقای نواب آبنما،
دوره 20، شماره 24 - ( 12-1401 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر مکمل بتا هیدروکسی بتا متیل بوتیرات در فرم اسید آزاد ((HMB-FA) بر شاخص های آسیب عضلانی پس از مسابقه فوتبال بود.24 فوتبالیست مرد (میانگین سنی 3±23 سال، شاخص توده بودنی 2±8/22 کیلوگرم بر متر مربع) داوطلبانه به عنوان نمونه آماری این پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 12 نفره مکمل و دارونما تقسیم شدند. دراین تحقیق آزمودنی ها در یک میکروسیکل هفتگی فوتبال با دو مسابقه شرکت کردند. آزمودنی های گروه مکمل روزانه سه گرم HMB-FA در طی میکروسیکل هفتگی فوتبال مصرف کردند. نمونه های خون در هفت مرحله (قبل از مصرف مکمل، قبل از مسابقه اول، بلافاصله بعد از مسابقه اول، 24 ساعت بعد از مسابقه اول، قبل از مسابقه دوم، بلافاصله بعد از مسابقه دوم و 24 ساعت بعد از مسابقه دوم ) گرفته شد. غلظت پلاسمایی کراتین کیناز(CK) و لاکتات دهیدروژناز(LDH) با روش الایزا اندازه گیری شد. آنالیز داده ها با استفاده از آزمون آماری فریدمن، ویلکاکسون، کروسکال-والیس و یو من ویتنی با سطح معنی داری 05/0≥ p انجام شد. پس از مصرف مکمل کاهش معنی دار سطح پلاسمایی لاکتات دهیدروژناز (درزمان های قبل و بعد از مسابقه اول) و کراتین کیناز( در زمان های بلافاصله بعد از مسابقه اول و قبل از مسابقه دوم ) مشاهده شد (برای همه، 05/0≥ p ) مصرف مکمل HMB-FA شاخص های آسیب عضلانی را کاهش داد که این برای ریکاوری از آسیب های ناشی از تمرین و مسابقات طی یک میکروسیکل مسابقه ضروری است. بعلاوه، مصرف مکمل HMB-FA نتایج دیگری نیز ممکن است داشته باشد که از جمله می توان به کاهش خستگی عصبی عضلانی، کاهش پاسخ التهابی و بازسازی سریع عضله اسکلتی اشاره کرد که نیازمند مطالعات بیشتر است.
آقای رضا اسدی، دکتر محمد رضا کردی، دکتر فاطمه شب خیز،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده
فرآیندهای تخریب عصبی نقش مهمی در پیشرفت بیماری اماس دارند. تمرین ورزشی مناسب و زندگی در محیط غنیسازی شده حرکتی (EE) میتواند از طریق ترشح برخی فاکتورهای رشد عصبی در هیپوکامپ ازجمله آیریزین وفاکتور نوتروفیک مشتق از مغر (BDNF) باعث بهبود و یا جلوگیری از پیشرفت بیماری شود. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر ۴ هفته تمرین مقاومتی و هوازی و EE بر سطوح پروتئین آیریزین و BDNF هیپوکامپ در موشهای ماده C57BL6 مبتلا به آنسفالومیلیت خودایمنی تجربی (EAE) بود. تعداد 50 سر موش ماده (سن 8 هفته، میانگین وزن 2± 18 گرم) بهصورت تصادفی به پنج گروه مساوی (10 سر موش در هر گروه) تقسیم شدند: 1- کنترل سالم، 2-کنترل + EAE، 3-فعالیت مقاومتی + EAE،4- فعالیت هوازی + EAE و 5- EE + EAE. هفته اول و دوم سازگاری با محیط و سپس القای EAE انجام شد. گروههای تمرین 5 روز در هفته روزی نیم ساعت به مدت 4 هفته تمرین کردند و گروه EE به قفس تجهیز شده خود منتقل شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی موشها بیهوش و سپس تشریح و بافتبرداری انجام شد. برای سنجش میزان پروتئینها از روش الایزا و برای تعیین تفاوت میان متغیرهای پژوهش از آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعیبی توکی استفاده شد. تمامی تحلیلها در سطح معنیداری 05/0 و با نرمافزار SPSS22 انجام شد. بیان پروتئین BDNF هیپوکامپ در هر سه گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل EAE افزایش یافت. این افزایش در گروه EE و تمرین مقاومتی هم نسبت به گروه کنترل EAE و هم نسبت به گروه تمرین شنا معنادار بود. همچنین بیان پروتئین آیریزین هیپوکامپ در هر سه گروه تمرین نسبت به گروه کنترل EAE افزایش داشت که این افزایش در گروههای EE و تمرین مقاومتی معنادار بود همچنین بیان آیریزین در گروه EE نسبت به دو گروه تمرین هوازی شنا و تمرین مقاومتی افزایش بیشتری داشت که این افزایش نسبت به گروه تمرین هوازی شنا معنادار بود. به نظر میرسد فعالیت ورزشی از هر دو نوع اختیاری و اجباری میتواند با مکانیسم اثر متفاوت، موجب افزایش ترشح فاکتورهای رشد عصبی ازجمله آیریزین و BDNF و درنتیجه کمک به بهبود و پیشگیری از پیشرفت بیماری اماس شود.
آقای کورش دهقان، دکتر خسرو جلالی دهکردی، دکتر فرزانه تقیان، دکتر مهدی کارگرفرد، دکتر بهرام عابدی،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده
پوکی استخوان رایج ترین بیماری متابولیکی استخوان است که عوامل مختلفی مانند شاخص پایین توده بدن و عدم فعالیت جسمانی در بروز این بیماری دخالت دارند. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تاثیر تمرینات مقاومتی دایرهای، ویبریشن کل بدن و ترکیبی بر غلظت سرمی ویتامینD، تراکم مواد معدنی و شاخص های عملکردی در مردان سالمند مبتلا به پوکی استخوان بود. در یک آزمایش کنترل شده تصادفی با طرح پیش آزمون پس آزمون، تعداد 60 نفر مرد سالمند مبتلا به پوکی استخوان با دامنه سنی 78-65 سال به صورت تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی دایرهای (15 نفر)، ویبریشن کل بدن (15 نفر)، ترکیبی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی دایرهای با شدت 30 تا 60% یک تکرار بیشینه، 3 بار در هفته برای 12 هفته اجرا شد. تمرینات ویبریشن کل بدن (WBVT) به صورت 10 حرکت ترکیبی پایین تنه و بالاتنه که روی دستگاه ویبریشن با شدت فرکانس بین 25 تا 45 هرتز، دامنه 5 تا 8 میلی متر و زمان هر حرکت 60 تا 100 ثانیه انجام گرفت. در حالی¬که گروه کنترل سبک زندگی معمول خود را حفظ کردند. متغیرهای ترکیب بدن شامل، وزن بدون چربی (LBM)، وزن بافت نرم (SLM) و وزن عضله اسکلتی (SMM) با استفاده از دستگاه Analyzer Body Composition، سنجش تراکم استخوانی با استفاده از دستگاه DEXA و 25- هیدروکسی ویتامینD3 با استفاده از نمونه خون قبل و پس از آخرین جلسات تمرینی اندازه گیری شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تی همبسنته و کواریانس در سطح کمتر از 05/0 انجام شد. پس از 12 هفته مداخله، بهبود معناداری در سطوح BMD، تعادل، هماهنگی، قدرت عضلانی، وزن بدون چربی و وزن عضله اسکلتی متعاقب تمرین های مقاومتی دایره ای و ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. با این حال، هیچ گونه تفاوت معناداری بین گروه ها در متغیرهای وزن، شاخص توده بدنی، وزن بدون چربی، وزن بافت نرم، وزن عضله اسکلتی (SMM)، BMD، تعادل، هیدروکسی ویتامین D3 مشاهده نشد (05/0p>). . یافتههای پژوهش حاضر نشان داد انجام تمرینات مقاومتی دایره ای، ویبرشن و ترکیبی به عنوان یک روش درمانی غیر دارویی می تواند سبب افزایش قابل توجهی در تراکم استخوانی و شاخص های عملکردی مردان سالمند شود ولی تاثیری بر شاخص های هورمونی مردان سالمند مبتلا به پوکی استخوان ندارد، مطالعات بیشتر با پیگیری طولانی مدت برای تایید این یافته ها باید مورد توجه قرار گیرد.
دکتر سید کاظم موسوی ساداتی، خانم سیما نظری، دکتر کیوان ملانوروزی،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی اثربخشی اسنورکل بر آموزش مهارتهای اصلی شنا درکودکان و نوجوانان غیرشناگر دارای ترس از آب بود. این پژوهش از نوع تجربی و با طرح های پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان30 کودک (64/0±95/8 سال) و30 نوجوان (71/0±06/15 سال) غیرشناگر دارای ترس از آب بودند که شرکت کنندگان هر گروه بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (15 نفر در هر گروه). هر چهار گروه پس از شرکت در پیش آزمون مهارت ورود به آب، باز کردن چشم در آب، سر خوردن و جهتگیری در آب، حرکت در آب و حبس نفس، وارد دوره 20 جلسهای آموزش شنا شدند، بطوریکه به گروه آزمایش با اسنورکل و به گروه کنترل بدون اسنورکل مهارتهای اصلی شنا توسط یک مربی آموزش داده شد. سپس هر چهار گروه در پس آزمون شرکت کردند. دادهها با تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکووا) دو عاملی و آزمون تعقیبی بنفرونی[1] تجزیه و تحلیل شدند. نتایج یافتهها گویای آن است اثرات اصلی سن معنی دار نبود ولی اثرات اصلی تمرین و اثرات تعاملی سن و تمرین معنی دار بود. استفاده از اسنورکل در کودکان و نوجوانان بر مهارت ورود به آب، باز کردن چشم در آب اثر معنی داری نداشت ولی بر مهارت های سر خوردن و جهتگیری در آب و حرکت در آب اثر معنی دار و مثبت داشت. همچنین استفاده از اسنورکل در کودکان و نوجوانان بر مهارت حبس نفس اثر معنی دار و منفی داشت. با توجه به اینکه نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده تاثیرات مثبت استفاده از اسنورکل بر یادگیری مهارت های سر خوردن و جهتگیری در آب و حرکت در آب و اثرات منفی آن بر حبس نفس در کودکان و نوجوانان است، توصیه میشود مربیانی که برای سازگار نمودن کودکان و نوجوانان با آب از اسنورکل استفاده می کنند آموزش های تکمیلی برای بهیود مهارت حبس نفس ارایه نمایند.
خانم صدیقه نصرتی ابرقویی، خانم فاطمه نعمتیان، دکتر روح انگیز نوروزی نیا، خانم فاطمه عدالت، خانم درین نیکبخت،
دوره 21، شماره 25 - ( 6-1402 )
چکیده
پرستاران بهخصوص پرستاران بخش مراقبتهای ویژه، استرس شغلی قابل توجهی را تجربه میکنند که میتواند سلامتی آنان را به خطر انداخته و باعث کاهش کیفیت خواب و شادکامی در آنها و در نتیجه افت کیفیت مراقبت از بیماران شود و با عنایت به اینکه شرایط کاری پرستاران بخش مراقبتهای ویژه، به گونهای است که افزایش فشارهای عاطفی و خلق غمگین را به همراه دارد. لذا این مطالعه با هدف تعیین تاثیر ورزش پیلاتس بصورت برخط بر کیفیت خواب و شادکامی پرستاران بخش مراقبتهای ویژه انجام گرفت. مطالعه از نوع شبهتجربی به صورت پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه مداخله و شاهد بوده و بر روی 70 نفر پرستار خانم با میانگین سنی 26/3±14/30 انجام شد. مداخله در 8 جلسه (هفتهای 3 جلسه، 50 دقیقهای در بعد از ظهر در قالب حرکات گرم کردن، تمرینات اصلی و سرد کردن) بصورت برخط برگزار گردید. دادهها با استفاده از پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ و شادکامی آکسفورد جمعآوری و با نرمافزار spss 23 و آزمونهای مجذور کای، تی تست و منویتنی تجزیه و تحلیل شدند. در شروع مطالعه بین دو گروه تفاوت آماری معناداری وجود نداشت. اما در پایان مداخله میانگین نمره کل کیفیت خواب (045/0p=) و شادکامی (0001/0p=) در گروه مداخله بهبود معنیداری را نشان دادند. برای ارتقا سلامت جسم و روان، بهبود کیفیت زندگی و خواب و شادکامی میتوان ورزش پیلاتس به روش کلاسیک را برای گنجاندن در برنامههای روزانه توصیه نمود.