89 نتیجه برای تمرین
رقیه افضلی نسب گروهی، دکتر عبدالحمید دانشجو، دکتر منصور صاحب الزمانی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه: عوامل عصبی عضلانی در آسیب لیگامان صلیبی قدامی در زنان ورزشکار جزء ریسک فاکتورهای قابل اصلاح هستند. هدف این تحقیق بررسی اثر 8 هفته تمرینات بازخوردی عصبی-عضلانی داخلی و خارجی بر تعادل وقدرت در دختران بسکتبالیست شهرستان mouseout="msoCommentHide('_com_1')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_1','_com_1')">[A1] کرمان با ریسک آسیب زیاد میباشد.
روش بررسی: پژوهش حاضر، ازنظر هدف کاربردی و با توجه به اعمال متغیر مداخلهای و انتخاب هدفمند آزمودنیها بر اساس معیار ورود و خروج، نیمه تجربی و آیندهنگر است. بیست بسکتبالیست mouseout="msoCommentHide('_com_2')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_2','_com_2')">[A2] بهصورت هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه بازخورد درونیmouseout="msoCommentHide('_com_3')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_3','_com_3')">[M3] (سن=78/0±73/15، وزن=/09/±38/61، قد=68/69±40/164) و بازخورد بیرونی (سن=33/1±70/14، جرم بدن=38/8±31/56، قد=±02/6±66/161) برنامه تمرینات ویژه براساس مطالعات انجام شده به مدت 8 هفته ،سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 15-20دقیقه زیر نظر آزمونگر اجرا شد. تعادل پویا با دستگاه بایودکس و قدرت با دستگاه MMT ، در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون اندازهگیری شدند و از آزمون آماری تحلیل کوواریانس جهت تجزیه وتحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: نتایج تحقیق تفاوت معناداری دربین دوگروه در شاخص تعادل کلی و شاخص داخلی/خارجی نشان داد (001/0p=). در میزان قدرت عضله کوادریسپس و عضله همسترینگ بین دو گروه تمرینات بازخوردی خارجی و داخلی تفاوت معناداری مشاهده شد (05/0≥P). همچنین نتایج آزمونt زوجی نشان داد که تعادل کلی در گروه بازخورد خارجی و داخلی (345/0درصد و19/0درصد)، تعادل قدامی /خلفی در گروه بازخورد خارجی و داخلی (409/0درصد و22/0درصد) و تعادل داخلی/خارجی در گروه بازخورد خارجی و داخلی (427/0درصد و22/0درصد) به طور معناداری نسبت به پیش آزمون پیشرفت داشته است ( 002/ <0p). قدرت عضله کوادریسپس در گروه بازخورد خارجی 07/2 درصد و در گروه بازخورد داخلی 82/1درصد در پس آزمون نسبت به پیش آزمون پیشرفت داشته است (001/0p=). قدرت عضله همسترینگ در گروه بازخورد خارجی 16/2 درصد و در گروه بازخورد داخلی 95/1درصد در پس آزمون نسبت به پیش آزمون پیشرفت داشته است (001/0p=).
نتیجهگیری: از نتایج تحقیق میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که تمرینات بازخوردی داخلی و خارجی عصبی-عضلانی یکی از شیوههای تمرینی مناسب جهت بهبود تعادل و قدرت عضلات زانو در دختران هست و تمرینات با بازخورد خارجی مؤثرتر از تمرینات با بازخورد داخلی بود.
واژگان کلیدی : تمرینات عصبی-عضلانی، پیشگیری از آسیب، رباط صلیبی قدامی ،بازخورد
دانیال تیماجی، فرشاد غزالیان، ماندانا غلامی، حسین عابد نظنزی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و هدف: بهمنظور رقابتی ماندن، ورزشکاران و مربیان دائماً بهدنبال راههایی برای افزایش عملکرد هستند. هدف این پژوهش تعیین تاثیر تمرینات HIFT و ماسک هایپوکسی بر حداکثر اکسیژن مصرفی و کارایی تنفسی بازیکنان تیم ملی مردان هاکی روی یخ ایران بود.
روش شناسی: در این مطالعه نیمه تجربی، 14 بازیکن تیم ملی هاکی روی یخ ایران به دو گروه HIFT و تمرینات HIFT همراه با ماسک هایپوکسی تقسیم شدند سپس هر دو گروه HIFT و تمرینات HIFT همراه با ماسک هایپوکسی، جلسات تمرینی HIFT با تکرار30 ثانیه و پنج ست در حدود یک ساعت، سه جلسه در هفته بهمدت شش هفته اجرا کردند. قبل و بعد از دوره تمرینی اندازهگیری آنتروپومتری، ترکیب بدن، حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max) و کارایی تنفسی (vE/VCO2) با استفاده از دستگاه in body و گازآنالایزر انجام شد. دادهها به روش آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنیداری P<0.05 تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که تمرینات HIFT و تمرینات HIFT همراه با ماسک هایپوکسی بر VO2max مردان نخبه هاکی باز روی یخ تاثیر افزایشی دارد، اما بین اثر تمرینات HIFT و تمرینات HIFT همراه با ماسک هایپوکسی بر VO2max تفاوت وجود نداشت (390/0=P). پس از دوره تمرینات، vE/VCO2 در هر دو گروه کاهش یافت اما بین اثر تمرینات HIFT و ماسک هایپوکسی بر vE/VCO2 مردان نخبه هاکی باز روی یخ تفاوت وجود نداشت (05/0<P).
نتیجهگیری: با توجه بهنتایج، بهنظر میرسد HIFT و تمرینات HIFT همراه با ماسک هایپوکسی ممکن است بتوانند به بهبود عملکرد سیستم تنفسی مردان نخبه هاکی باز روی یخ کمک کنند.
آقای امین مردآزاد، دکتر امیرعلی جعفرنژادگرو، آقای سجاد عوض زاده،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
روش گرم کردن میتواند بهعنوان راهکاری برای بهبود عملکرد ورزشکاران مورد توجه قرار بگیرد. اما مکانیزم و روش دقیق استفاده از این پروتکل مشخص نشده است. لذا هدف از انجام این مطالعه مروری ارائه روشی سودمند بهعنوان گرم کردن جهت بهبود عملکرد ورزشکاران از جمله بازیکنان والیبال بهواسطه افزایش پرش آنها بود. در مطالعه مروری – توصیفی حاضر، با استفاده از کلید واژههای نیرومندسازی پس فعالی، اسکوات پرش، گرم کردن، والیبال، ارتفاع پرش، صفحه نیرو، الکترومایوگرافی از طریق بانکهای اطلاعاتی Google scholar , Pubmed به جستجوی مقالات لاتین و از طریق بانک اطلاعاتی مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و گوگل اسکولار به جستجوی مقالات فارسی پرداخته شد. در جستجوی اولیه و مرحله شناسایی 387 مقاله لاتین و 15 مقاله فارسی در ارتباط با کلیدواژههای نامبرده یافت شد. در آخر تعداد مقالات استفاده شده لاتین به 42 و تعداد مقالات فارسی به 6 رسید. نتایج این مطالعه مروری – توصیفی نشان داد که در فاز نهایی روش گرم کردن نیرومندسازی پسفعالی، اجرای اسکوات دوپا شدت بالا با ایجاد تغییرات آنی در سیستم عصبی عضلانی میتواند باعث افزایش ارتفاع پرش ورزشکاران ازجمله بازیکنان والیبال در شرایط تمرینی و مسابقه شود.
دکتر محسن برغمدی، خانم رقیه پارسا، دکتر امیر فتح الهی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
بازیکنان والیبال به دنبال این هستند با اعمال نیروی خود در سرعت زمانی کوتاه ضربات مورب و عمودیتری را بر روی توپ انتقال دهند تا در زمین تیم مقابل با سرعت بیشتری فرود آید و دریافت را برای بازیکنان تیم مقابل دشوار کنند. به نظر می رسد، انواع تمرین مقاومتی بتواند نیروع عمودی مهارت اسپک را بهبود بخشد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثرات دو نوع تمرینات مقاومتی (تمرین با دستگاهای بدنسازی سیم کش و تمرین بدنسازی با هالتر و وزنه های آزاد) بر نیروی عمودی و ایمپالس ناشی از ضربه مورب در مهارت اسپک در والیبالیستهای دختر دانشگاهی میباشد. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی بود. نمونه آماری این پژوهش شامل 45 نفر دختر والیبالیست دانشگاه محقق اردبیلی بود. در سه گروه 15 نفره درگروههای 1و2 مداخله تمرین قدرتی به مدت 2 روز در هفته در 7 حرکت قدرتی با دستگاه های بدنسازی سیم کش و ابزار تمرینی هالتر و دمبل و مدیسن با رعایت اصل اضافه بار در سه شدت حرکتی 80 درصد 5 تکرار ، 90درصد 2 تکرار، 100 درصد یک تکرار بیشینه و در گروه سوم در قالب گروه کنترل مشخص شدند. تمرینات قدرتی به عنوان متغیر مستقل و نیروی عمودی و ایمپالس به عنوان متغیر وابسته میباشد. از صفحه نیروی نیرو سنجی برای ثبت نیروهای عکس العمل زمین استفاده شد. میز جهت تنظیم ارتفاع جهت زدن ضربه های مورب ، نخ نامریی و توپ والیبال برای ضربه دست برتر بازیکنان استفاده شد. در این پژوهش از آزمون آنالیز واریانس آنکووا با سطح معناداری 05/0 استفاده شد. تاثیرات نیروی حاصله از ضربه مورب بر توپ در راستای نیروی عمودی عکس العمل زمین در گروه ها 1مداخله معنادار بود (0/08 < p) و در گروه 2 مداخله معنادار نبود (0/113 < p). اثر عامل زمان ایمپالس در گروه تمرین قدرتی در مولفهی عمودی نیروی عکس العمل زمین در گروه 1 مداخله (0/030 < p) و در گروه 2 مداخله (0/023 < p) معنادار بود. تفاوت بین گروهی در گروه های مداخله نشان می دهد اثر عامل نیروی عمودی در گروه 1 مداخله با ضریب تاثیر (0/016 = v ) را نسبت به گروه 2 نشان می دهد، همچنین در عامل ایمپالس ضریب تاثیر در گروه 1 مداخله (0/190= v) و درگروه 2 مداخله (167/ 0 = v) تمرینات قدرتی اثر گذار بوده است. به نظر میرسد، تمرینات ترکیبی قدرتی هالتر و مدیسین بال سبب افزایش نیرو درضربات مورب و تولید نیروی بیشینه عمودی طی زمان کوتاه تری به توپ در مهارت ضربه مورب اسپک والیبالیستها میشود.
محمدرضا رحیمی، ندا بروشک،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، طراحی، ساخت و اعتباریابی دستگاه تناسب اندام خانگی بدون وزنه با تنظیم دیجیتالی جهت انجام تمرینات عضلانی در محیط خانگی بود. برای دستیابی به این هدف، یک رویکرد ترکیبی کمی و کیفی به کار گرفته شد و ارزیابی دقیقی از عملکرد این دستگاه انجام گرفت. در مرحله اول، تجهیزات تناسب اندام موجود، روشهای تمرین مقاومتی و پیشرفتهای تکنولوژیک مورد بررسی قرار گرفت. این بررسی اطلاعات اساسی جهت طراحی اولیه دستگاه را ارائه داد. سپس با استفاده از نرمافزارهای طراحی مانند Rhino Cross 6 و AutoCAD 2018، مدلهای سهبعدی دقیق و نمونههای اولیه ساخته شدند. به منظور اعتبار سنجی مقاومت دستگاه از یک نیروسنج دیجیتال استفاده گردید و در هشت وضعیت مختلف مقدار نیروی نشان داده شده روی نیرو سنج با مقاومت تنظیم شده بر روی دستگاه سنجیده شد. همچنین برای سنجش پایایی دستگاه در سه حرکت جلو پا نشسته، پرس سینه نشسته، و جلوبازو نشسته، هر کدام با چهار تکرار پی در پی با وزنه 10 کیلوگرم و در پنج نوبت اجرا شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون (9/0) نشان داد که دستگاه از روایی بالایی برخوردارد است . همچنین نتایج ضریب پایایی درون همبستگی (8/0) نشان داد که دستگاه در حرکات و تکرار های مختلف از پایایی مناسب و دقت بالایی در مقاومت تولید شده برخوردار است.در نهایت، این تحقیق به عنوان یک ابزار موثر برای تمرینات عضلانی در محیط خانگی معرفی میشود. این دستگاه، با توانایی تنظیم دقیق مقاومت به صورت دیجیتالی و امکان انجام تمرینات متنوع قدرتی با ویژگی تولید مقاومت یکنواخت و کنترل شده در طول دامنه حرکت ، به ورزشکاران امکان میدهد تمرینات خود را با دقت، سهولت کاربری و اثرگذاری قابل توجهی انجام دهند. به طور کلی، این تحقیق نتایج کاربردی و قابلیت اجرای عملی دارد و میتواند نقش مهمی در تقویت عضلات ورزشکاران و ارتقای سطح تناسب اندام افراد را داشته باشد.
فرشته شهیدی، حمیده احمدی، مجید کاشف،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
حمید عباسی بافقی، محمد حسن کردی اشکذری، عبدالمجید هراتی زاده، سعید عابدین زاده،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مچ پا یکی از شایعترین آسیبهای ورزشی میباشد که بـه دلایلـی ماننـد برخـورد مسـتقیم بـا بازیکـن حریـف یـا زمیـن، تـکلهایـی کـه از سـمت داخـل و خــارج و پــرش و فرود ایجاد میگردد. از بین این آسیبها، اسـپرین خارجـی مـچ پـا از شـایعتریـن آسیبها مـیباشـد که با ناپایداری مچ پا همراه است. هدف از تحقیق حاضر مقایسه تمرینات تعادلی و هاپینگ بر حس عمقی ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا میباشد.
مواد و روش ها: تعداد 30 ورزشکار مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا در 2 گروه های مطالعه کارآزمایی بالینی به صورت تصادفی تقسیم شدند. گروه اول شامل ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردیمچ پا تمرینات هاپینگ (15 نفر)، گروه دوم شامل ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا تمرینات تعادلی (15 نفر) بود. در ابتدا با کمک عکسبرداری حس عمقی مفصل مچ پای آنها ارزیابی شد و سپس به مدت 6 هفته به تمرینات پرداختند و در انتها مجددا حس عمقی مفصل مچ پا ارزیابی شد. جهت تجزیه وتحلیل دادههای این پژوهش ازنرم افزار SPSSنسخه 20 استفاده شد.
نتایج: نتایج نشان داد تمرینات تعادلی و هاپینگ به طور معناداری باعث کاهش خطای مطلق بازسازی دورسی فلکشن و پلانتار فلکشن مچ پا شدند (p<0/05). همچنین بین دو گروه تمرینات تعادلی و هاپینگ تفاوت معناداری وجود دارد (p<0/05).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرینات تعادلی و هاپینگ باعث بهبود حس عمقی مفصل مچ پا ورزشکاران مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا گردیده است و همچنین تمرینات هاپینگ نسبت به تعادلی اثر بخشی بیشتری دارند.
دکتر فاطمه کاظمی نسب، خانم مطهره محبی نژاد، دکتر کریم آزالی علمداری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
سابقه و هدف: تجمع چربی اضافی در بدن با بیماریهای قلبی عروقی، دیابت و پرفشار خونی مرتبط است. هدف مطالعه حاضر تعیین اندازه اثر تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر عوامل مرتبط بر عوامل کاردیومتابولیک در بزرگسالان دارای اضافهوزن و چاق بود.
روش پژوهش: جستجو برای مقالات انگلیسی در پایگاههای اطلاعاتی وب آو ساینس، اسکوپوس و پابمد بدون محدود کردن سال انتشار تا فوریه سال 2023 انجام شد. محاسبه اندازه اثر(WMD) با فاصله اطمینان 95 % با استفاده از مدل اثر تصادفی محاسبه شد. همبستگی بین متغیرها با استفاده از فرارگرسیون مدل اثرات ثابت بررسی شد.
یافتهها: 13 مطالعه در بردارنده 466 آزمودنی بزرگسال دارای اضافهوزن و چاق (149 زن و 317 مرد) با دامنه سنی 7/24-57 سال وارد فراتحلیل شدند. نتایج نشان داد که HIIT نسبت به شرایط کنترل، سبب کاهش قابل ملاحظهی قند خون ناشتا ]002/0P=،mg/dL 65/8-=[WMD، انسولین ناشتا ]005/0P=،U/L 88/1-= [WMD و کاهش مختصر در فشارخون دیاستولی ]03/0P=،mmHg 33/3-= [WMDمیشود. در بررسیهای فرارگرسیونی، در بین مقدار اندازه اثر تمرینات HIIT بر فشارخون دیاستولی به ترتیب با مقدار اندازه اثر بر انسولین ناشتا (019/0=P، 32/0- = r) و سن آزمودنیها (037/0=P، 29/0- = r) همبستگیهای ضعیفی مشاهده شد.
نتیجهگیری: تمرین تناوبی شدید سبب کاهش معنادار گلوکز، انسولین ناشتا و فشارخون دیاستولی در بزرگسالان دارای اضافهوزن و چاق میشود. کاهش فشار دیاستولی در سنین بالاتر بیشتر است و همچنین این تغییرات با مقدار انسولین خون مرتبط میباشد. بنابراین تمرینات HIIT به عنوان راهکار غیردارویی موثر برای پیشگیری از بروز عوامل خطر قلبی متابولیکی آینده در این جمعیت پیشنهاد میشود.
بهنام مرادی، امیر لطافت کار، ملیحه حدادنژاد، مهدی حسین زاده، مهدی خالقی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و هدف: خسته شدن ورزشکاران مستعد آسیب و قرارگیری آنها در وضعیتهایی نظیر انجام مانور برشی احتمال ریسک آسیب لیگامان صلیبی قدامی را افزایش میدهد. لذا هدف از پژوهش حاضر پاسخ به این سوال است که آیا خستگی عملکردی اثر تمرینات عصبی عضلانی بر متغیرهای کینتیکی حین اجرای کاتینگ را در مردان ورزشکار مستعد آسیب تغییر میدهد؟
روش بررسی: پژوهش حاضر نیمه تجربی بوده و در دو گروه کنترل و تجربی بصورت طرح پیش آزمون و پس آزمون با و بدون خستگی قبل و بعد تمرینات عصبی- عضلانی اجرا شد. 32 دانشجوی مرد ورزشکار 18 تا 25 سال همراه با نقص کنترل تنه، بصورت هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی در گروه کنترل (16 نفر) و تجربی (16 نفر) قرار گرفتند. از صفحه نیرو جهت اندازهگیری نیروهای عکس العمل زمین استفاده شد. آزمون تحلیل واریانس برای تجزیه و تحلیل آماری در سطح کوچکتر از 05/0P < بکار گرفته شد.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر بهبود معنی دار متغیرهای نیروی عکس العمل زمین را در پس آزمون گروه تجربی نسبت به پیش آزمون نشان داد (05/0P<). در حالی که هیچ یک از این متغیرها در گروه کنترل تغییر معنی داری نداشتند (05/0P>).
نتیجه گیری: بنظر میرسد انجام تمرینات عصبی - عضلانی تنه و ران در ورزشکاران با نقص کنترل تنه سبب بهبود قابل توجهی در ثبات کنترل تنه میشود به طوریکه در شرایط با و بدون خستگی توانستند بهبود معناداری را در پارامترهای منتخب نیروهای عکس العمل زمین نشان دهند. لذا احتمالاً این شیوه تمرینی را بتوان بعنوان روشی سودمند در ورزشکاران و شرایط نامبرده توصیه نمود.
الله یار عرب مومنی، مرضیه رمضانی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
بیماری پرولاپس رکتوم عارضه افتادگی دیواره داخلی مقعد است که مشکلات عدیدهای را به وجود میآورد. یکی از مهمترین علل این عارضه ضعف عضلات کف لگن است. از اینرو، این پژوهش با هدف مقایسه تأثیر تمرینات فانکشنال ثبات مرکزی، EMS و ترکیبی بر قدرت و استقامت عضلات کف لگن در بیماران مبتلا به پرولاپس رکتوم انجام شد. در این پژوهش نیمهتجربی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون و گروه کنترل، 48 زن مبتلا به بیماری پرولاپس رکتوم شهر اصفهان با میانگین سنی 2/45 سال و BMI 2/26 کیلوگرم بر مترمربع بصورت در دسترس انتخاب و تصادفی در 4 گروه (هر گروه 12 نفر) تمرین فانکشنال، تمرین EMS، تمرین ترکیبی (فانکشنال+ EMS) و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرین فانکشنال شامل 9 حرکت بود که، 3 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 30 دقیقه در هفته اول شروع شد و بصورت فزاینده به 90 دقیقه در هفته هشتم افزایش یافت. پروتکل تمرینی EMS هم در 8 هفته، هر جلسه به مدت 40 دقیقه با استفاده از دستگاه EMS و بیوفیدبک انجام شد. همچنین پروتکل تمرین ترکیبی به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه (در هر جلسه ابتدا تمرین EMS و سپس فانکشنال) به مدت 40 دقیقه و با توجه به اصل اضافه بار اجرا شد. سنجش قدرت و استقامت عضلات کف لگن قبل و بعد از انجام برنانه تمرینی اندازهگیری شد. جهت آزمون معناداری تفاوتهای میانگین گروهها (پیشآزمون و پسآزمون) از روش آماری تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی با استفاده از نرمافزار SPSS-24 در سطح معناداری ۰۵/۰ استفاده شد. نتایج مطالعه، افزایش معنادار قدرت و استقامت عضلات کف لگن را دو گروه تمرینات EMS و ترکیبی نشان داد (05/0≥P). با این حال در گروه تمرینات فانکشنال، اگر چه افزایش قدرت عضلات کف لگن مشاهده شد، ولی این افزایش معنادار نبود (05/0≤P). همچنین، تغییرات ایجاد شده ناشی از گروه ترکیبی بر متغیرها بهطور معناداری بیشتر از گروههای تمرینات فانکشنال ثبات مرکزی و EMS بهتنهایی بود (05/0≥P). این نتایج نشاندهنده ﺗﺄﺛﻴﺮ تحریک الکتریکی همراه با تمرین فانکشنال ﺑﺮ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ ﻭ ﻗﺪﺭﺕ ﻋﻀﻼت کف لگن است که در نتیجه باعث بهبود پرولاپس رکتوم میشود. از اینرو، پیشنهاد میگردد، مراکز ورزشی درمانی، پزشکان و درمانگران از این روشهای تمرینی، بهویژه تمرینات ترکیبی برای بهبود بیماران مبتلا به پرولاپس رکتوم استفاده نمایند.
دکتر سجاد کرمی، دکتر حمید رجبی، دکتر فرشته شهیدی، دکتر فرشته گلاب،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و هدف: تغییر وابسته به سن در بیان ژنهای تحریکی و مهاری رگزایی از مشخصههای سالمندی و اختلال در عملکرد اندوتلیال میباشد. ورزش هوازی میتواند موجب توقف و یا کاهش این اختلال شود. با توجه به اهمیت تمرین مقاومتی در توانبخشی سالمندان، هدف از این مطالعه، بررسی سازگاری در پاسخ عوامل تحریکی و مهاری رگزایی پس از مداخله ورزش مقاومتی در سالمندان بود. روششناسی: 24 مرد سالمند با میانگین سنی 75/67 سال به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب شدند. نمونه خون قبل و بعد از یک جلسه فعالیت مقاومتی در قبل و بعد از 8 هفته تمرین مقاومتی گرفته شد. روش Real Time PCR به جهت بیان ژن، HIF-1، VEGF، SDF-1 و VEGI بافت خون مورد استفاده قرار گرفت. تفاوت مقادیر متغیرها با روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر میکس دیزاین در سطح 05/0P≤ با استفاده از نسخه 25 نرم افزارSPSS ارزیابی شد. یافتهها: مقادیر بیان ژن HIF-1، VEGF و SDF-1 گروه تمرین در مراحل پسآزمون اولیه (بعد از یک جلسه)، پیشآزمون ثانویه و پسآزمون ثانویه (بعد از 8 هفته تمرین) افزایش داشت و VEGI هیچگونه بیان ژنی نداشت. بحث و نتیجهگیری: با احتیاط میتوان گفت اگر چه انجام یک جلسه تمرین مقاومتی هم منجر به بیان ژن عوامل رگزایی میشود، با این حال تمرین مقاومتی بلند مدتی که از شدت و حجم کافی برخوردار باشد میتواند میزان فرآیند رگزایی را به مراتب در طیف گسترده تری فعال کند و به عنوان مکمل تمرینات هوازی در سالمندی مورد توجه قرار گیرد.
دکتر الهام شکور، دکتر صادق امانی شلمزاری، دکتر احمد قاسمیان،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
ولی اله دبیدی روشن، زینب محمدیان،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
مطالعات زیادی اثر تمرینات ورزشی را در دختران افسرده بررسی کردهاند، با وجود این، تأثیر تمرینات مننم
در محیطهای مفرح بهویژه بر شاخصهای مرتبط با متابولیس نوراپینفرین در دختران افسرده کاملاً مشخص
سولفات ادراری و شناخص MHPG نیست. برای بررسی تأثیر شش هفته راه رفتن تناوبی در آب بر تغییرات
81 سناله بنا درجنه - امتیاز هامیلتون و همچنین ارتباط آنها در دختران افسرده، 42 داننشآمنوز دختنر 81
افسردگی متوسط به صورت تصادفی به دو گروه تمرینی و کنترل تقسی شدند. آزمودنیهنای گنروه تمریننی،
پروتکل تمرینی پیاده روی تناوبی پیشرونده در آب را به مدت 6 هفته و هفتهای 3 جلسه با شندت 66 تنا 06
درصد حداکثر ضربان قلب اجرا کردند. شاخص هامیلتون و نمونههای ادراری به مدت 42 ساعت قبل و پس از
HPLC-flurometric سولفات ادراری از روش MHPG 6 هفته تمرین جمعآوری شد. برای اندازه گیری
و ضنریب همبسنتگی پیرسنون در سنط t اسنتفاده شند. داده هنا بنا اسنتفاده از آزمنونهنای detection
سولفات ادراری و حداکثر اکسیژن مصنرفی MHPG تحلیل شد. نتایج حاکی از افزایش معنیدار P 0/05
و کاهش معنیدار نمرات مقیاس هامیلتون در گروه تمرینی به دنبال 6 هفته تمرین در مقایسه با گروه کنترل
و حداکثر اکسیژن مصرفی مشاهده شد. MHPG بین ) r=6/ بود. به علاوه، همبستگی مثبت معنیداری ) 61
و نمنرات مقیناس هنامیلتون در MHPG بنین )r= - 6/ همچننین، همبسنتگی معکنوس معننیداری ) 14
پیشگویی افسردگی بهدست آمد. این یافتهها از نقش فعالیت منم بدنی بهویژه در محیطهای مفرح در بهبود
سنولفات ادراری منیتنوان از آزمنون MHPG وضعیت افسردگی حمایت میکند. به علاوه، به جای سننشش
هامیلتون نیز استفاده کرد.
پریسا سیف، محمدرضا دهخدا، حمید رجبی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
هدف از انجام این تحقیق تعیین اثر یک دوره کوتاهمدت تمرین ویبریشن بر برخی از عوامل آمادگی جسمانی
زنان سمالمند بمود. آزممودنیهمای داوطلمب 0/ )سمن 22 ± 01/69 سمال، وزن 11/94 ± 00/42 کیلمو گمرم،
0/ قد 60 ± 100/99 سانتیمتر و BMI 2/23 ، ± 20/02 کیلوگرم بر متر مربع( به صورت تصادفی به سه گروه
= ویبریشن) 10 n (، گروه بدون ویبریشن =12( n = ( و کنترل) 16 n ( تقسیم شدند. گروه ویبریشن تمرینات را که
شامل 4 وضعیت بدنی بود به مدت 16 روز با فرکانس 30 26 هرتز - و دامنه 12 میلیمتر انجام دادنمد. گمروه
بدون ویبریشن نیز تمرینات مشابه گروه ویبریشن را بر روی دستگاه خاموش انجام دادند و از گروه کنترل نیز
خواسته شد که فعالیت ورزشی عادی خود را انجام دهند. برای سنجش قدرت دست و پا از دینامومتر، بمرای
سنجش انعطافپذیری از آزمون خمشدن تنه به جلو، برای سنجش تعادل از زمان ایستادن روی یک پا و برای
ارزیابی ترکیب بدن از اندازهگیری چربی زیرپوستی سه نقطهای )فوق خاصره، ران و سه سر بمازو( بمهوسمیله
دستگاه کالیپر استفاده گردید. پس از جمعآوری اطععات، دادهها با استفاده از نرمافمزار آمماری Spss 15 و
Excel 2007 با روش آماری t وابسته و تجزیه و تحلیل واریانس ممورد ارزیمابی قمرار گرفتنمد. یافتمههمای
درونگروهی نشان داد که در گروه ویبریشن قدرت دست راست 6/62( p= (، قدرت دست چمپ 6/61( p= ،)
قدرت پا 6/664( p= (، انعطافپذیری 6/660( p= ( و تعادل پای چپ 6/660( p= ( افمزایش و درصمد چربمی
بدن 6/662( p= ) و چربی زیر پوستی ناحیه ران 6/61( p= ( کاهش معنیدار داشمته اسمت. در حمالی کمه در
گروه بدون ویبریشن فقط افزایش قدرت دست راست 6/61( p= ( و کماهش چربمی زیمرپوسمتی ناحیمه ران
6/61( p= ( معنیدار بود. به همر حمال، در گمروه کنتمرل همیچکمدام از متغیرهما اخمتعف معنمیداری را بمینپیشآزمون و پسآزمون نشان ندادند. یافتههای بین گروهی نشان داد که تمرین ویبریشن افمزایش معنمیداری
در قمدرت دسمت راسمت و چمپ 6/663( p= 6/ و 660 p= (، قمدرت پما 6/662( p= ( و تعمادل پمای چمپ
6/61( p= ( آزمودنیهای گروه ویبریشن نسبت به دو گروه دیگر ایجاد کمرد، ولمی تمأثیر معنمیداری بمر روی
تعادل پای راست، انعطافپذیری و درصد چربی هیچکدام از گروهها نداشت. براساس نتایج تحقیق، با انجمام
دورههای کوتاهمدت تمرین ویبریشن میتوان به تقویت قدرت دست، پا و تعادل سالمندانی که امکان شرکت
در دورههای طولانیمدت تمرینات را ندارند پرداخت.
لاله باقری، فاطمه سلامی، حمید رجبی، نرگس باقری،
دوره 10، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده
هدف این پژوهش تأثیر هشت هفته تمرین منتخب هوازی و قدرتی بر هورمون پاراتیروئیدد کلسدی،
آلبومین و آلکالن فسفاتاز زنان یائسه بود. 53 نفر از زنان یائسه ) 33 07 سدا ( عضو کانون جهاندیدداان -
شهر تهران انتخاب شدند به طور تصادفی در سه اروه تمرین هدوازی ) 21 نفدر( قددرتی ) 25 نفدر( و
کنتر ) 27 نفر( قرار ارفتند. برنامه تمرین هوازی شامل جااینگ و حرکدا ایروبیکدی بده مدد 07
دقیقه با شد 07 07 درصد حداکثر ضربان قلب و برنامه تمرین قدرتی شامل 27 حرکدت بدا شدد -
07 57 درصد یک تکرار بیشینه در شروع و 07 07 درصد در انتها 8 تا 27 تکرار و یک نوبت بود که - -
در هر جلسه انجام شد. هر برنامه سه روز در هفته و برای مد 8 هفته انجام شدد. نموندههدای ودونی
قبل و پس از پایان تمرینا جهت ارزیدابی میدنان هورمدون پاراتیروئیدد کلسدی، آلبدومین و آلکدالن
فسدفاتاز سدرمی انددازهایدری شدد. بدرای تییدین میدنان کلسدی، سدرم ) Ca ( از روش رندگسدنجی
شیمیایی)کرزو فتالئین( هورمون پاراتیروئیدد از روش الایدنا آلکدالن فسدفاتاز از روش رندگسدنجی
سینتیکی با استفاده از پدارا نیتدرو فسدفا و بدرای تییدین آلبدومین سدرم هدر نمونده ودونی از روش
رنگسنجی شیمیایی )بروم کرزو ارین( استفاده اردید. به منظدور بررسدی اودتدف دروناروهدی از
آزمون t زوجی و برای تییین اوتدف بین اروهها از آزمون آماری تحلیل واریانس یکطرفده اسدتفاده
شد. نتایج تحقیق افنایش مینیداری را در مینان هورمدون پاراتیروئیدد و آلکدالن فسدفاتاز سدرمی در
اروههای تمرینی قدرتی و هوازی نسبت به اروه کنتر نشان داد ) P≤0/05 (. با وجود این اودتدف
مینیداری بین دو ادروه قددرتی و هدوازی در افدنایش پاراتیروئیدد و آلکدالن فسدفاتاز مشداهده نشدد
( P≥0/05 (. از سوی دیگر مینان کلسی، تام پدسما پس از تمرین قدرتی و هوازی کداهش یافدت کده
کاهش کلسی، فقط در اروه قدرتی مینیدار بود ) P≤0/05 (. هرچند تغییدرا کلسدی، در بدین سده
اروه اوتدف مینیداری نداشت ) P≥0.05 (. همچنین تغییر میندیداری در میدنان آلبدومین پدس از
تمرینا مشاهده نشد ) P≥0.05 (. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش هدر دو ندوع تمدرین قددرتی و
هوازی میتواند بر مارکرهای ساوت استخوان و عوامل هورمونی زنان سالمند تأثیر مثبت بگذارد.
نادر شوندی، حیدر صادقی، حجت الله نیک بخت، رحمان شیخ حسینی،
دوره 10، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده
در ورزشهایی مانند هندبال، تنیس و والیبال فرد نیاز دارد نیروی زیادی را در بالای شانه اعمال کند. در
چنین ورزشهایی ورزشکاران در معر ضایعات استفاده بیش از حد قرار دارند. سندرم عضله تحت
خاری به مفهوم ضعف و آتروفی بدون درد این عضله است که به دنبال نوروپاتی عوب فوق کتفی به
وجود میآید. هدف این تحقین بررسی اثر شیوه تمرینی کوتاه مدت قدرتی استقامتی فزاینده و تحریک -
الکتریکی بر قدرت و پارامترهای الکترومیوگرافی عضله تحت خاری است.
21 بازیکن والیبال مبتلا به سندرم عضله تحت خاری به طور توادفی به دو گروه تمرینات قدرتی -
13/1±7/ 211 سانتیمتر، وزن 1 /3±1/ 11 سال، قد 6 /1±3/ استقامتی فزاینده ) 6 نفر، میانگین سنی 1
3 سال( و تحریک /11±2/ 1 و سابقه عضویت در تیم ملی 7 /1±1/ کیلوگرم، سابقه ورزش والیبال 0
16 کیلوگرم، /1±6/ 211 سانتیمتر، وزن 1 /0±2/ 11 سال، قد 0 /1±1/ الکتریکی ) 6 نفر، میانگین سنی 0
1 سال( تقسیم شدند. 15 نفر از /3±1/ 1 و سابقه عضویت در تیم ملی 1 /0± سابقه ورزش والیبال 1
10 سانتیمتر، وزن /6±3/ 10 سال، قد 1 /2±1/ بازیکنان سالم نیز به عنوان گروه کنترل )میانگین سنی 1
3 سال( در /1±1/ 1 سال و سابقه عضویت در تیم ملی 3 ±3/ 10/6±7/2 کیلوگرم، سابقه ورزش والیبال 1
نیر گرفته شدند. مداخلات درمانی به مدت 1 هفته انجام شد. الکترومیوگرافی سطحی عضلات تحت
خاری و گرد کوچک و حداکثر قدرت ایزومتریک عضلات چرخ دهنده خارجی قبل و بعد از مداخلات
اندازهگیری شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون t همبسته و تحلیل واریانس یکطرفه در سط اطمینان
10 درصد ) 5950 P< ( انجام شد.پس از هشت هفته، حداکثر قدرت ایزومتریک عضلات چرخدهنده خارجی در هر دو گروه تاربی
افزایش معنیداری نشان داد، ولی در فاکتورهای IEMG و RMSEMG تغییر معنیداری مشاهده نشد.طبن یافتههای این تحقین، تمرینات قدرتی استقامتی فزاینده و تحریک الکتریکی باعث افزایش حداکثر -
قدرت ایزومتریک عضلات چرخدهنده خارجی بازو میشوند. ولی هر دو روش درمانی تأثیری بر
پارامترهای الکترومیوگرافی عضلات تحت کتفی و گرد کوچک ندارند. به نیر میرسد نمیتوان از
الکترومیوگرافی سطحی برای تعیین اثر این پروتکلها بر عضلات فوق استفاده کرد.
مطلب نادریان شاد، علی کاظمی، منیژه نوروزیان، محمد فشی،
دوره 10، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرینات دایرهای ویژه و عمومی- متداول یا کلاسیک- آمادهسازی بر آمادگی جسمانی و فیزیولوژیکی بازیکنان تمرینکرده بسکتبال مرد بود که محقق به منظور رسیدن به این هدف تعداد 12 نفر از بازیکنان بزرگسال دعوتشده به اردوی آمادگی تیم بسکتبال ذوب آهن غرب کشور (تیم اسدآباد- همدان دسته یک کشور) را انتخاب و بهطور تصادفی به دوگروه ششنفره تمرین ویژه و عمومی 29/5± 08/26 سال، قد77/6± 91/185 سانتیمتر، وزن00/8± 66/77 کیلوگرم تقسیم کرد. هردو گروه تمرین ویژه و عمومی آمادهسازی به مدت 6 هفته، هر هفته 3 جلسه و هرجلسه 40 دقیقه به صورت متناوب خارج از فصل مسابقات به تمرین پرداختند. گفتنی است که هردو گروه تمرینات بسکتبال را نیز در کنار این تمرینات، یعنی تمرینات ویژه و عمومی آمادهسازی انجام دادند. تأثیر اجرای تمرینات آمادگی ویژه و عمومی بر متغیرهای وابسته تحقیق، یعنی حداکثر توان بیهوازی، حداقل توان بیهوازی، میانگین توان بیهوازی و شاخص خستگی (توسط آزمون RAST)، توان انفجاری پاها (توسط آزمون پرش عمودی سارجنت)، حداکثر سرعت دویدن (توسط آزمون یویو)، درصد خستگی و زمان کلی تکرار دوهای سرعتی (توسط آزمونRHIET )، سرعت دویدن (توسط آزمون 20 متر سرعت) و توان هوازی (توسط آزمون چندمرحلهای 20 متر رفتوبرگشت ) طی مراحل پیشآزمون و پسآزمون، اندازهگیری شد. نتایج آزمونهای آماری درصد ضریب تأثیر کوهن و تی مستقل در سطح 05/0≥ P نشان داد که در مورد متغیرهای توان هوازی، شاخص و درصد خستگی به نفع گروه تمرینی ویژه، حداکثر و میانگین توان بیهوازی، توان انفجاری پاها و سرعت دویدن به نفع گروه تمرینی عمومی، اختلاف میانگینهای بین دو گروه تمرین ویژه و عمومی آمادهسازی معنیدار بود، ولی در باب حداکثر سرعت دویدن، حداقل توان بیهوازی و زمان کلی تکرار دوهای سرعتی اختلاف میانگینهای دو گروه قابل ملاحظه نبود. بهطور کلی، از یافتههای تحقیق برمیآید که بهتر است مربیان رشته ورزشی بسکتبال جهت بهبود برخی شاخصهای فیزیکی و فیزیولوژیکی و آمادهسازی بازیکنان این رشته ورزشی از جمله توان هوازی، شاخص و درصد خستگی از تمرینات ویژه بسکتبال (تمرین دایرهای ویژه) و برای بهبود حداکثر و میانگین توان بیهوازی، توان انفجاری پاها و سرعت دویدن از تمرینات عمومی در کنار هم استفاده کنند.
محمد رضا کردی، محمد همتی نفر، فاطمه احمدی، علی اصغر رواسی،
دوره 10، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده
ویبریشن کل بدن بهعنوان روشی جدید و مکمل برای فعالیت عصبی ـ عضلانی، باعث تحریک مکانیکی این سیستم میشود. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرینات منتخب ویبریشن بر برخی عوامل آمادگی جسمانی، مقادیر هورمون رشد و IGF-1 دانشجویان دختر تمرینکرده بود. 20 دانشجوی دختر رشته تربیتبدنی با میانگین و انحراف استاندارد سنی 2/2±75/21سال، وزن 28/7±25/54 کیلوگرم و BMI 44/2±1/20 کیلوگرم بر مترمربع انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه تجربی (10n=) و کنترل (10n=) قرار گرفتند. تمرینWBV به مدت10 روز با فرکانس 30 هرتز و دامنه 10 میلیمتر در 6 وضعیت بدنی مختلف انجام شد. نمونههای خونی 24 ساعت قبل و بعد از تمرینWBV اندازهگیری شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون آماری t همبسته و مستقل استفاده شد. یافتههای تحلیل آماری نشان داد 10 روز برنامه تمرین WBV منجر به افزایش معنیدار قدرت، سرعت، توان، مقادیر هورمون رشد و IGF-1 در گروه تجربی شد (05/0≥P)، در حالی که چابکی در این گروه تغییر معنیداری نداشت. یافتهها نشان داد برنامه تمرینیWBV میتواند بهعنوان یک شیوه تمرینی جدید و مکمل در کنار سایر روشهای تمرینی جهت بهبود مقادیر هورمونهای آنابولیکی و عوامل آمادگی جسمانی استفاده شود.
حمید رجبی، علی گُرزی، رضا قراخانلو، محمدرضا دهخدا، مهدی هدایتی، مژده صالح نیا،
دوره 10، شماره 4 - ( 7-1391 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر 8 هفته تمرین مقاومتی بر میزان پروتئینA-1a کانال کلسیمی
و نعلی موشهای صحرایی بود. به همین منظور 16 سر موش FHL در عضلات P/Q پیشسیناپسی نوع
صحرایی نر ویستار 2 تهیهشده از مؤسسۀ سرمسازی رازی بهصورت تصادفی به دو گروه کنترل(شاهد 3) و
تمرین تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت 8 هفته و هفتهای 5 جلسه روی نردبانهای مخصوص به ارتفاع
1متر و 26 پله با حمل یک وزنه به میزان 30 درصد وزن بدن خود که به دم آنها بسته میشد، تمرینات خود
را آغاز کردند و این میزان به 200 درصد وزن بدن حیوانات در هفتۀ آخر رسید. تمرینات شامل 3 نوبت 4
کانال کلسیمی پیشسیناپسی نوع α-1A تکراری با 3 دقیقه استراحت بین نوبتها بود. اندازهگیری پروتئین
در گروههای مستقل T انجام شد. نتایج آزمون Western Blotting با استفاده از روش آزمایشگاهی P/Q
(P= بهطور غیرمعنادار ( 0,259 FHL نشان داد که میزان این کانال (پروتئین) در گروه مقاومتی تنها در عضلۀ
72,71± 70,01 و نعلی: 19,72 ± 77,88±10,67 حبمپ 4 در برابر کنترل: 6,28 :FHL) افزایش یافته است
بر اثر تمرین مقاومتی در عضلۀ α-1A 72,57 ). افزایش هرچند غیرمعنادار پروتئین ± در برابر کنترل 20,20
در این عضله بر اثر تمرینات P/Q میتواند بیانگر پاسخپذیری کانالهای کلسیمی پیشسیناپسی نوع مقاومتی جهت افزایش رهایش استیلکولین از پایانۀ عصبی باشد که در سازگاریهای پیوندگاه عصبی
عضلانی به آن اشاره شده است. در نتیجه، میتوان عنوان کرد که احتمالاً تمرین قدرتی میتواند عامل مهمی
در افزایش این پروتئین باشد که باید در مطالعات بعدی با شدت و مدت بیشتر تمرین مورد مطالعه قرار گیرد.FHL
سعید افتخاری، خلیل خیامباشی، وازگن میناسیان، مصطفی یوسف زاده،
دوره 11، شماره 5 - ( 1-1392 )
چکیده
حس عمقی یکی از عوامل مهم در پیشگیری از آسیب محسوب میشود و هرگونه اختلال در این حس سبب
افزایش احتمال بروز آسیب در ورزشکاران میگردد. همچنین حس عمقی برای حفظ پوسچر، تعادل و
هماهنگی در انجام حرکات مفصل ضروری است، و بنابراین در اجرای صحیح و مناسب مهارتهای بدنی
نقش اساسی دارد. هدف این تحقیق بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات قدرتی و پلایومتریک بر حس موقعیت
7/ 21 سال، وزن 98 /7 2/ مفصل زانو بود. بدینمنظور 45 نفر از دانشجویان پسر دانشگاه با میانگین سنی 17
177 سانتیمتر بهصورت دردسترس انتخاب شدند و پس از تکمیل فرم /2 5/ 69/6 کیلوگرم و قد 38
،(n= رضایتنامه در این تحقیق نیمهتجربی شرکت کردند. نمونهها بهصورت تصادفی در سه قدرتی ( 15
تقسیم شدند. گروه قدرتی تمرینات حرکات اسکات، جلو ران (n= و گروه کنترل ( 15 (n= پلایومتریک ( 15
و پشت ران و گروه پلایومتریک پرش عمقی، پرش عمقی جعبه به جعبه، پرش اسکات اسپلیت و پرش لبه را
به مدت هشت هفته انجام دادند. حس موقعیت مفصل توسط دستگاه دینامومتر ایزوکینتیک بایودکس سیستم
45 و 60 درجه در مفصل زانوی برتر اندازهگیری شد. به منظور بررسی دادهها از تحلیل ، 3 در سه زاویه 30
واریانس یکطرفه استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که تمرینات قدرتی صرفاً در زاویه ابتدایی فلکش ن
زانو منجر به پیشرفت حس موقعیت مفصل در حالت غیرفعال میشود، درحالیکه تأثیر معناداری در حالت
فعال مشاهده نگردید. درباب تمرینات پلایومتریک این تمرینات در زاویه ابتدایی فلکشن زانو منجر به
پیشرفت حس موقعیت فعال و نیز در زوایای ابتدایی و انتهایی فلکشن زانو با عث بهبود حس موقعیت
غیرفعال مفصل شد. در مقایسه دو پروتکل تمرینی، گروه تمرینات پلایومتریک در زاویه انتهایی فلکشن زانو
بنابراین ترکیب این تمرینات در .(P<0/ (حالت غیرفعال) پیشرفت معنادار و قابل توجهی نشان داد ( 05
بازتوانی اندام تحتانی میتواند به پیشرفت حس عمقی و کنترل عصبی عضلانی ازطریق سازگاریهای محیطی
یا مرکزی کمک کند.