170 نتیجه برای at
آقا علی نعمتی، دکتر محمدتقی امیری خراسانی، دکتر محمدرضا امیرسیف الدینی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و هدف: یکی از راهکارهایی که ورزشکاران برای افزایش موقت نیرو و توان عضلانی میتوانند استفاده کنند، توانمندسازی پسفعالی (PAP) در طول گرم کردن است. به هر حال اثر این پدیده بر کینماتیک حرکات ویژه مشخص نشده است. لذا، هدف از این مطالعه، تاثیر حاد PAP در طول گرمکردن بر ویژگیهای کینماتیکی اندام تحتانی حین ضربه سر بازیکنان فوتبال میباشد.
روششناسی: نمونه آماری این تحقیق شامل 24 بازیکن نیمه حرفه ای فوتبال در رده سنی جوانان با میانگین سن11/1±67/18 سال، قد12/7±32/182 سانتی متر، جرم46/7± 17/74 کیلوگرم بودند که چهار روش مختلف گرمکردن PAPتیکآف، PAPفرود،PAPترکیبی و گرمکردن عمومی، که برگرفته از مراحل ضربه سر فوتبال بود، اجرا کردند. سرعتهای زاویهای زانو و ران در طول مرحله تیکآف و حداکثر فلکشن زانو و مدت زمان مکث روی مفصل زانو در مرحله فرود با دستگاه آنالیز حرکتی سه بعدی (vicon peak ltd ,oxford ,UK vicon) با چهار دوربین T20 و با فرکانس 1000 هرتز ثبت شد. در نهایت از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بون فرونی در سطح معنی داری P<0.05 استفاده شد.
یافتهها: افزایش معنی داری در سرعت زاویهای زانو و ران بعد از PAPترکیبی و سپس PAPتیکآف با دیگر برنامههای گرمکردن وجود داشت. همچنین، افزایش معنی دار در زاویه فلکشن زانو بعد از PAPفرود در مقایسه با دیگر برنامههای گرمکردن وجود داشت. بعلاوه، افزایش معنیداری در مدت زمان مکث بر روی مفصل زانو بعد از گرمکردن عمومی در مقایسه با دیگر برنامههای گرمکردن وجود داشت.
بحث و نتیجهگیری:PAPتیکآف موجب بهبود عملکرد پرش و PAPفرود موجب بهبود عملکرد فرود میشود. ترکیب این دو روش، PAPترکیبی، نتیجه بهتری را در کل به دنبال خواهد داشت.
خانم معصومه فدایی، دکتر مهرداد عنبریان،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
هدف این مطالعه، ارزیابی تاثیر خستگی موضعی عضلات چهارسررانی بر فعالیت الکترومایوگرافی عضلات منتخب اندام تحتانی هنگام بلندکردن بار با تکنیکهای مختلف بود. فعالیت الکترومایوگرافی سطحی عضلات راسترانی، پهن خارجی، پهن داخلی، دوسررانی، نیموتری، دوقلو و درشتنئی قدامی 20 زن هنگام بلند کردن بار با تکنیکهای اسکوات، استوپ و استرادل با 20% وزن بدن قبل و پس از خستگی عضلات چهارسرران با استفاده از دستگاه پرس پا، ثبت شد. از روش آماری آنالیز واریانس با اندازههای تکراری برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد (p<0.05). پس از خستگی، فعالیت عضلات راست رانی، پهن داخلی، دوسررانی و دوقلو در تکنیکهای اسکوات و استوپ بطور معناداری در مقایسه با قبل از خستگی متفاوت بود. اما تفاوت معناداری بین فعالیت هیچیک از عضلات قبل و پس از خستگی در روش استرادل مشاهده نشد. با توجه به نتایج به نظر میرسد که هنگام خستگی عضلات چهارسررانی، استفاده از تکنیک استرادل برای بلند کردنبار مناسبتر باشد.
آقای سعید ملاحسینی پاقلعه، آقای میلاد فلاح زاده، دکتر محمدرضا امیرسیف الدینی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و اهداف: در دهه های گذشته کنترل لرزش دست در بیماری های اختلالات عصبی مانند پارکینسون توجه زیادی را به خود جلب کرده است. تئوری های روش تحریک عمیق مغزی به صورت حلقه بسته به طور قابل توجهی در حال افزایش است. هدف از این مقاله، ارایه یک روش حلقه بسته خودکار برای توانبخشی بیماران پارکینسونی دارای علایم لرزش دست با استفاده از یادگیری ماشین است.
مواد و روش: در مقاله حاضر از مدل ریاضی که شامل مدل عضله، عقده های قاعده ای (Basal ganglia)، قشر مغز و ناحیه حرکتی (Supplementary Motor Area) برای شبیه سازی لرزش استفاده شده است. و همچنین برای کنترل لرزش دست از کنترل کننده تناسبی-مشتق گیر-انتکرال گیر غیر صحیح (non-integer PID) و همچنین با استفاده از الگوریتم هوشمند Proximal Policy Optimization (PPO) به عنوان زیر مجموعه یادگیری تقویتی برای تنظیم ضرایب استفاده شده است.
یافته ها: از مزایای روش پیشهادی علاوه بر کاهش لرزش دست و یادگیری خودکار برای استفاده در سطح های مختلف بیماری که نتایج قابل قبولی نسبت به سایر روش های کنترلی داده است، پیاده سازی این روش به صورت عملی در دنیای واقعی به دلیل سادگی کنترل کننده و همچنین پیاده سازی آسان الگوریتم هوشمند به دلیل تنظیم خودکار ضرایب شبکه های هوش مصنوعی است.
نتیجه گیری: سیستم هوشمند پیشنهادی علاوه بر بهینه سازی علایم خروجی مانند لرزش دست در مقایسه با سایر کنترل کننده ها و همچنین قابل استفاده برای تمام سطوح بیماری به دلیل تطبیقی بودن آن، باعث کاهش چشمگیر اثرات جانبی ناشی از تحریک مداوم مغز در روش تحریک مغز به صورت حلقه باز می شود.
کلمات کلیدی: اختلال پارکینسونی، تحریک عمیق مغزی، یادگیری ماشین، یادگیری تقویتی، PPO
چکیده
مقدمه و اهداف: در دهه های گذشته کنترل لرزش دست در بیماری های اختلالات عصبی مانند پارکینسون توجه زیادی را به خود جلب کرده است. تئوری های روش تحریک عمیق مغزی به صورت حلقه بسته به طور قابل توجهی در حال افزایش است. هدف از این مقاله، ارایه یک روش حلقه بسته خودکار برای توانبخشی بیماران پارکینسونی دارای علایم لرزش دست با استفاده از یادگیری ماشین است.
مواد و روش: در مقاله حاضر از مدل ریاضی که شامل مدل عضله، عقده های قاعده ای (Basal ganglia)، قشر مغز و ناحیه حرکتی (Supplementary Motor Area) برای شبیه سازی لرزش استفاده شده است. و همچنین برای کنترل لرزش دست از کنترل کننده تناسبی-مشتق گیر-انتکرال گیر غیر صحیح (non-integer PID) و همچنین با استفاده از الگوریتم هوشمند Proximal Policy Optimization (PPO) به عنوان زیر مجموعه یادگیری تقویتی برای تنظیم ضرایب استفاده شده است.
یافته ها: از مزایای روش پیشهادی علاوه بر کاهش لرزش دست و یادگیری خودکار برای استفاده در سطح های مختلف بیماری که نتایج قابل قبولی نسبت به سایر روش های کنترلی داده است، پیاده سازی این روش به صورت عملی در دنیای واقعی به دلیل سادگی کنترل کننده و همچنین پیاده سازی آسان الگوریتم هوشمند به دلیل تنظیم خودکار ضرایب شبکه های هوش مصنوعی است.
نتیجه گیری: سیستم هوشمند پیشنهادی علاوه بر بهینه سازی علایم خروجی مانند لرزش دست در مقایسه با سایر کنترل کننده ها و همچنین قابل استفاده برای تمام سطوح بیماری به دلیل تطبیقی بودن آن، باعث کاهش چشمگیر اثرات جانبی ناشی از تحریک مداوم مغز در روش تحریک مغز به صورت حلقه باز می شود.
علی اکبر فاضل، لاله باقری، نادر رهنما، سمیرا عمادی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
در طب توانبخشی استفاده از رویکردهای هدفمند و شخصی سازی شده مطرح می¬باشد، لذا تعدیل پروتکلهای تمرینی براساس جنس، سن، سطح ناتوانی و میزان پیشرفت می¬تواند نتایج مطلوب¬تری را داشته باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده بر برخی از شاخصهای عملکرد جسمانی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با درجات مختلف ناتوانی بود. در این پژوهش نیمه تجربی 92 نفر از بیماران زن مراجعه کننده به انجمن مولتیپل اسکلروزیس شهرستان شهرکرد به صورت در دسترس و هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس نمره ناتوانی جسمی در 3 گروه ضعیف، متوسط و شدید قرار گرفتند. سپس هر گروه بطور تصادفی در دو گروه مداخله و گروه شاهد قرار گرفتند. تمرینات توانبخشی ورزشی به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته انجام گرفت. قدرت عضلانی، استقامت و سرعت راه رفتن در پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس، آزمون تی زوجی میانگین¬های تعدیل شده انجام پذیرفت. نتایج نشان داد 12 هفته تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده منجر به بهبود سرعت راه رفتن و قدرت عضلانی در هر سه گروه شد(05/0>p). استقامت عضلانی در گروه خفیف به طور معناداری بهبود یافت(05/0>p) اما در گروه متوسط و شدید بهبود معناداری مشاهده نشد(05/0≤p). اجرای تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده بر روند بهبود بیماران مولتیپل اسکلروزیس تأثیر گذار است و موجب بهبود شاخص های عملکرد جسمانی بیماران می¬گردد.
در طب توانبخشی استفاده از رویکردهای هدفمند و شخصی سازی شده مطرح می¬باشد، لذا تعدیل پروتکلهای تمرینی براساس جنس، سن، سطح ناتوانی و میزان پیشرفت می¬تواند نتایج مطلوب¬تری را داشته باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده بر برخی از شاخصهای عملکرد جسمانی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با درجات مختلف ناتوانی بود. در این پژوهش نیمه تجربی 92 نفر از بیماران زن مراجعه کننده به انجمن مولتیپل اسکلروزیس شهرستان شهرکرد به صورت در دسترس و هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس نمره ناتوانی جسمی در 3 گروه ضعیف، متوسط و شدید قرار گرفتند. سپس هر گروه بطور تصادفی در دو گروه مداخله و گروه شاهد قرار گرفتند. تمرینات توانبخشی ورزشی به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته انجام گرفت. قدرت عضلانی، استقامت و سرعت راه رفتن در پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس، آزمون تی زوجی میانگین¬های تعدیل شده انجام پذیرفت. نتایج نشان داد 12 هفته تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده منجر به بهبود سرعت راه رفتن و قدرت عضلانی در هر سه گروه شد(05/0>p). استقامت عضلانی در گروه خفیف به طور معناداری بهبود یافت(05/0>p) اما در گروه متوسط و شدید بهبود معناداری مشاهده نشد(05/0≤p). اجرای تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده بر روند بهبود بیماران مولتیپل اسکلروزیس تأثیر گذار است و موجب بهبود شاخص های عملکرد جسمانی بیماران می¬گردد.
در طب توانبخشی استفاده از رویکردهای هدفمند و شخصی سازی شده مطرح می¬باشد، لذا تعدیل پروتکلهای تمرینی براساس جنس، سن، سطح ناتوانی و میزان پیشرفت می¬تواند نتایج مطلوب¬تری را داشته باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده بر برخی از شاخصهای عملکرد جسمانی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با درجات مختلف ناتوانی بود. در این پژوهش نیمه تجربی 92 نفر از بیماران زن مراجعه کننده به انجمن مولتیپل اسکلروزیس شهرستان شهرکرد به صورت در دسترس و هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس نمره ناتوانی جسمی در 3 گروه ضعیف، متوسط و شدید قرار گرفتند. سپس هر گروه بطور تصادفی در دو گروه مداخله و گروه شاهد قرار گرفتند. تمرینات توانبخشی ورزشی به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته انجام گرفت. قدرت عضلانی، استقامت و سرعت راه رفتن در پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس، آزمون تی زوجی میانگین¬های تعدیل شده انجام پذیرفت. نتایج نشان داد 12 هفته تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده منجر به بهبود سرعت راه رفتن و قدرت عضلانی در هر سه گروه شد(05/0>p). استقامت عضلانی در گروه خفیف به طور معناداری بهبود یافت(05/0>p) اما در گروه متوسط و شدید بهبود معناداری مشاهده نشد(05/0≤p). اجرای تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده بر روند بهبود بیماران مولتیپل اسکلروزیس تأثیر گذار است و موجب بهبود شاخص های عملکرد جسمانی بیماران می¬گردد.
در طب توانبخشی استفاده از رویکردهای هدفمند و شخصی سازی شده مطرح می¬باشد، لذا تعدیل پروتکلهای تمرینی براساس جنس، سن، سطح ناتوانی و میزان پیشرفت می¬تواند نتایج مطلوب¬تری را داشته باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده بر برخی از شاخصهای عملکرد جسمانی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با درجات مختلف ناتوانی بود. در این پژوهش نیمه تجربی 92 نفر از بیماران زن مراجعه کننده به انجمن مولتیپل اسکلروزیس شهرستان شهرکرد به صورت در دسترس و هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس نمره ناتوانی جسمی در 3 گروه ضعیف، متوسط و شدید قرار گرفتند. سپس هر گروه بطور تصادفی در دو گروه مداخله و گروه شاهد قرار گرفتند. تمرینات توانبخشی ورزشی به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته انجام گرفت. قدرت عضلانی، استقامت و سرعت راه رفتن در پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس، آزمون تی زوجی میانگین¬های تعدیل شده انجام پذیرفت. نتایج نشان داد 12 هفته تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده منجر به بهبود سرعت راه رفتن و قدرت عضلانی در هر سه گروه شد(05/0>p). استقامت عضلانی در گروه خفیف به طور معناداری بهبود یافت(05/0>p) اما در گروه متوسط و شدید بهبود معناداری مشاهده نشد(05/0≤p). اجرای تمرینات توانبخشی ورزشی جامع شخصی سازی شده بر روند بهبود بیماران مولتیپل اسکلروزیس تأثیر گذار است و موجب بهبود شاخص های عملکرد جسمانی بیماران می¬گردد.
آقای امین مردآزاد، دکتر امیرعلی جعفرنژادگرو، آقای سجاد عوض زاده،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
روش گرم کردن میتواند بهعنوان راهکاری برای بهبود عملکرد ورزشکاران مورد توجه قرار بگیرد. اما مکانیزم و روش دقیق استفاده از این پروتکل مشخص نشده است. لذا هدف از انجام این مطالعه مروری ارائه روشی سودمند بهعنوان گرم کردن جهت بهبود عملکرد ورزشکاران از جمله بازیکنان والیبال بهواسطه افزایش پرش آنها بود. در مطالعه مروری – توصیفی حاضر، با استفاده از کلید واژههای نیرومندسازی پس فعالی، اسکوات پرش، گرم کردن، والیبال، ارتفاع پرش، صفحه نیرو، الکترومایوگرافی از طریق بانکهای اطلاعاتی Google scholar , Pubmed به جستجوی مقالات لاتین و از طریق بانک اطلاعاتی مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و گوگل اسکولار به جستجوی مقالات فارسی پرداخته شد. در جستجوی اولیه و مرحله شناسایی 387 مقاله لاتین و 15 مقاله فارسی در ارتباط با کلیدواژههای نامبرده یافت شد. در آخر تعداد مقالات استفاده شده لاتین به 42 و تعداد مقالات فارسی به 6 رسید. نتایج این مطالعه مروری – توصیفی نشان داد که در فاز نهایی روش گرم کردن نیرومندسازی پسفعالی، اجرای اسکوات دوپا شدت بالا با ایجاد تغییرات آنی در سیستم عصبی عضلانی میتواند باعث افزایش ارتفاع پرش ورزشکاران ازجمله بازیکنان والیبال در شرایط تمرینی و مسابقه شود.
مهران سلیمی، دکتر هومن مینونژاد، دکتر محمد کریمیزاده اردکانی، محمد جواد شرافت، دکتر الهه عرب عامری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه و هدف: یکی از فاکتورهای سنجش ثبات ناحیه مرکزی بدن، سنجش استقامت آن است که توسط تست مکگیل انجام میشود. تحقیقات نشان دادهاند که تغییر در رویکرد توجه در طی انجام فعالیت، موجب تغییراتی در فعالیت الکتریکی عضلات و همچنین تغییر در کیفیت انجام آن حرکت میشود، حال هدف از این تحقیق آن است که تغییر در رویکرد توجه میتواند اندازهگیری حاصل از سنجش ثبات ناحیه مرکزی بدن را دچار تغییرات کند یا خیر. روششناسی: 22نفر از افراد غیرورزشکار(میانگین سن: 1.30±25 و میانگین شاخص توده بدنی: 1.61± 22.97 )در سه روز متوالی مورد سنجش ثبات ناحیه مرکزی بدن توسط تست مکگیل قرار گرفتند، افراد به سه گروه تقسیم و هرگروه در هرروز با رویکرد متفاوتی از توجه(درونی، بیرونی، بدون تاکید بر توجه) این تست را انجام میدادند. یافتهها: نتایج آزمون آنالیز واریانس با اندازهگیریهای مکرر نشان داد بین میانگین ثبات ناحیه مرکزی سه مرحله پژوهش تفاوت آماری معنیداری وجود دارد که میانگین ثبات مرکزی مرحله توجه بیرونی بصورت معنیداری بیشتر از میانگین مرحله پیش آزمون بود. نتیجهگیری: رویکرد توجه میتواند اندازهگیری ثبات ناحیه مرکزی بدن را دچار تغییرات کند به این صورت که اتخاذ رویکرد توجه بیرونی در طی انجام آزمون، میانگین ثبات مرکزی بدن بیشتری را ثبت کرد.
ابراهیم سلطان آبادی، ملیحه حدادنژاد، مهدی خالقی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
ایمبالانسهای عضلانی در شانه بهصورت ضعف در عضلات چرخشدهنده خارجی نسبت به چرخشدهندههای داخلی است که ضعف چرخش دهنده های خارجی از ریسک فاکتورهای آسیب شانه والیبالیستها میباشند. بدحرکتی کتف میتواند به دلیل ایمبالاس عضلات ثبات دهنده کتفی ایجاد شده که با هماهنگی عضلات بهبود مییابد. هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر تمرینات اغتشاشی بر قدرت اکسنتریک چرخش دهنده های خارجی و کینماتیک کتف می باشد.24 مرد والیبالیست با نمره کمتر از 30 در آزمون سیکوئیست در این تحقیق شرکت کردند که به صورت تصادفی به دوگروه 12 نفری تجربی و کنترل تقسیم شدند .قدرت اکسنتریک چرخش دهنده های خارجی با استفاده از دستگاه ایزوکنیتیک با سرعت 120 درجه بر ثانیه اندازه گیری شد. چرخش بالایی کتف نیز با شیب سنج دوگانه در زوایای°45، °90، °135و انتهای دامنه حرکتی آبداکشن شانه اندازه گیری شد. تغییرات میانگین با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر بررسی شد. در مقایسه دو گروه تجربی و کنترل اختلاف معناداری در قدرت اکسنتریک چرخش دهنده خارجی شانه مشاهده شد(P=0.032). در بررسی چرخش بالایی کتف فقط در زاویه °135 اختلاف معنادار وجود داشت(P=0.048). در زوایای دیگر اختلاف معناداری بین دو گروه مشاهد نشد( زاویه °45 P=0.497، زاویه °90 P=0.254، انتهای دامنه حرکتی P=0.350).نتایج بیانگر تاثیر مثبت تمرینات اغتشاشی بر قدرت اکسنتریک چرخش دهنده های خارجی و چرخش بالایی کتف در حرکت آبداکشن بازو بود ؛ بنابراین می توان به مربیان و بازیکنان والیبال توصیه نمود که برای افزایش عملکرد و پیشگیری از آسیب های شانه این تمرینات را به برنامه های تمرینی خود اضافه کنند.
خانم مریم قربانی، دکتر رسول یاعلی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
ثبات وضعیت بدنی و عملکرد حرکتی متفاوت ممکن است در آسیبهای ثانویه در افراد با کف پای صاف منعطف در مقایسه با افراد دارای کف پای نرمال نقش مهمی ایفاء کند. با این حال تفاوت بین ثبات ایستا، پویا و عملکرد حرکتی افراد با و بدون کف پای صاف منعطف مورد بررسی قرار نگرفته است. این مطالعه به مقایسه ثبات ایستا و پویا و حرکات کارکردی آزمودنیهای با و بدون کف پای صاف منعطف پرداخته و ارتباط بین حرکات کارکردی با ثبات ایستا و پویا را بررسی میکند. 96 آزمودنی (گروه کف پای صاف منعطف: 25 نفر؛ گروه کف پای نرمال: 71 نفر) آزمون غربالگری حرکات کارکردی (FMS)؛ آزمون تعادل شارپند رومبرگ و تست تعادل وای (Y) را اجرا نمودند. نمرات حرکات کارکردی و ثبات ایستا در گروه کف پای نرمال بطور معناداری بیشتر از گروه کف پای صاف منعطف بود (05/0≥P). امتیاز کلی تست Y بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت (05/0≤P). در گروه کف پای نرمال همبستگی معناداری بین نمرات حرکات کارکردی با ثبات پویا مشاهده شد (05/0≥p). این نتایج نشان میدهد که افراد مبتلا به صافی کف پای منعطف نسبت به افراد با کف پای نرمال دارای عملکرد حرکتی و ثبات ایستای متفاوت اما ثبات پویای مشابهای هستند. این نتایج می تواند بیانگر این باشد که ارتباطی بین ثبات ایستا و پویا وجود ندارد و این دو عملکرد از یکدیگر مجزا هستند.
دانشجو مینا خنتان، دکتر بهروز عبدلی، دکتر علیرضا فارسی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
تحریک جریان مستقیم فراجمجمهای (tDCS) بعنوان یکی از جدیدترین روشهای تکمیلی در راستای ارتقای عملکرد ورزشی و آمادگی روانی ورزشکاران حرفهای است. در پژوهش حاضر، اثرات 10 جلسه tDCS آندال، دوگانه همزمان در یک نیمکره مغز، در نواحی قشر حرکتی اولیه (M1) و قشر پیشپیشانی پشتی (DLPFC)، را بر عملکرد شنا، سرسختی ذهنی و فشار ادراک شده بررسی کردیم. 20 شناگر حرفهای مرد (سن: 00/19±86/2 سال) در این پژوهش تصادفی، دوسوکور و تجربی-شاهد شرکت کردند. آزمون عملکرد 100 متر شنای آزاد، پرسشنامه سرسختی ذهنی(SMTQ) و مقیاس فشار ادراک شده (RPE) به عنوان پیش آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس، 10 جلسه tDCS (هر جلسه به مدت 20 دقیقه و شدت 2 میلیآمپر) اعمال شد. 48 ساعت پس از دهمین جلسه tDCS، ارزیابیها تکرار شدند. جهت تجزیه و تحلیل آماری از روش ANCOVA استفاده شد. یافتهها: پس از چندین جلسه tDCS، عملکرد شنا بهطور معنیداری بهبود یافت (03/0=P)؛ نمره کل سرسختی ذهنی بهطور معنیداری (046/0=P) افزایش یافت و تغییر معناداری در RPE مشاهده نشد. بر اساس نتایج این مطالعه، tDCS چند جلسهای همراه با تمرینات متداول برای بهبود عملکرد شناگران و جنبههای روانشناختی توصیه میشود. بنابراین، tDCS میتواند به عنوان یک روش آمادهسازی مغزی در نظر گرفته شود.
خدیجه ملایی، ساناز میرزایان شانجانی، علی گُرزی، یاسر کاظم زاده، عبدالعلی بنائی فر،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
تستوسترون انانتات باعث افزایش رشد عضلانی و عملکرد ورزشی میشود اما با فشار اکسایشی و آسیب بافتها همراه است. این مطالعه تاثیر پروپولیس بر نشانگرهای فشار اکسایشی ناشی از تستوسترون انانتات در بافت کلیه موشهای صحرایی ماده ویستار تحت تمرین مقاومتی را بررسی کرد. 22 موشصحرایی ماده با سن ۸ هفته و وزن 208.22±14.17 گرم به سه گروه تقسیم شدند: 1) تمرین مقاومتی+دارونما (n=6)، 2) تمرین مقاومتی+تستوسترون انانتات (n=8)، 3) تمرین مقاومتی+تستوسترون انانتات+پروپولیس (n=8). موشها تحت پروتکل تمرین مقاومتی 8 هفتهای (پنج روز در هفته) قرار گرفتند. تستوسترون انانتات با دوز 20 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن تزریق و پروپولیس با دوز 400 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن گاواژ شد (سه بار در هفته). سطوح سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و مالون دی آلدئید (MDA) با اسپکتروفتومتری اندازهگیری شدند. تحلیل واریانس یکراهه و آزمون بونفرونی برای مقایسه گروهها استفاده شد. نتایج نشان داد که تستوسترون انانتات باعث کاهش GPX و SOD و افزایش MDA میشود. پروپولیس منجر به کاهش نسبی این نشانگرهای فشار اکسایشی شد و اثرات آنتیاکسیدانی آن را نشان داد.
دکتر سجاد کرمی، دکتر حمید رجبی، دکتر مجید کاشف، دکتر محمد علی قرائت،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
سابقه و هدف : مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر مصرف حاد مکمل گلوتامین همراه با فعالیت ورزشی تناوبی بر پاسخ Hsp70 و لاکتات خون بازیکنان فوتبال باشگاهی انجام گرفت. مواد و روشها : 32 بازیکن تیم راه آهن تهران انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل، مکمل، مکمل- فعالیت ورزشی و فعالیت ورزشی تقسیم شدند. آزمودنیها قبل از انجام مطالعه در تمرینات روزانه شرکت داشتند و فقط دو گروه مکمل- فعالیت ورزشی و فعالیت ورزشی، پروتکل تناوبی را انجام دادند. نمونه خون پایه، پیشآزمون، پسآزمون و 90 دقیقه پس از آزمون گرفته شد. مکمل و دارونما به مقدار g/kgBW5/0 و حجم ml/kgBW5 یک ساعت قبل از پروتکل تناوبی مصرف شد. پروتکل تناوبی شامل 3 مرحله دویدن 20 دقیقهای با شدت 80% حداکثر ضربان قلب بیشینه و استراحت 5 دقیقهای پیاده روی بین مراحل بود. مقادیر HSP72 و لاکتات خون به ترتیب با استفاده از روش الایزا و آنزیماتیک سنجیده شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازههای تکراری و عامل بین گروهی در سطح 05/0 P≤تحلیل شد. یافتهها : مکمل گلوتامین به تنهایی و همراه با ورزش محرک پاسخ HSP72 بوده و ترکیب مکمل- فعالیت ورزشی منجر به پاسخ بزرگتری از HSP72 میشود و در این پاسخ تغییرات لاکتات نقشی نداشته است. نتیجهگیری : به نظر میرسد که مصرف مکمل گلوتامین در طولانی مدت سازگاریهای بیشتری را ایجاد کند که البته باید مورد مطالعه قرار بگیرد.
خانم نسرین سیدسیاهی، دکتر سیدصدرالدین شجاع الدین، دکتر رغد معمار،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
کمردرد مسئله مهمی است و هدف از تحقیق مقایسه 8 هفته تمرین کششی و ترکیبی با پیلاتس بر درد، ناتوانی و فعالیت الکتریکی عضلات مرکزی منتخب در زنان دارای کمردرد مزمن غیراختصاصی است. تحقیق حاضر از نوع کارآزمایی بالینی نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. 30 زن 20-35 ساله دارای کمردرد انتخاب و بصورت تصادفی در سه گروه 10 نفره قرار گرفتند. میزان درد با پرسشنامه ارزیابی دیداری درد، ناتوانی با پرسشنامه ناتوانی رولند و موریس و فعالیت الکتریکی عضلات منتخب با دستگاه الکترومایوگرافی ارزیابی گردیدند؛ گروه های تجربی تمرینات ویژه خود را به مدت 8 هفته انجام دادند، گروه کنترل طی این مدت به فعالیت روزمره قبلی خود پرداختند. هردو پروتکل بر کاهش درد، ناتوانی و افزایش فعالیت الکتریکی عضلانی موثر بود. گروه های مداخله در پس آزمون با گروه کنترل تفاوت معناداری دارد، این تفاوت بین دو گروه مداخله معنادار نبود. نتایج نشان دهنده اثر بیشتر تمرین ترکیبی نسبت به تمرین کششی به تنهایی بود. براساس نتایج، تمرینات کششی و ترکیبی در کاهش درد، ناتوانی و افزایش فعالیت الکتریکی عضلات مرکزی در افراد دارای کمردرد مزمن غیراختصاصی موثر است. پیشنهاد می شود برای بهبود کمردرد مزمن غیراختصاصی از این تمرینات استفاده شود.
عباس لعل سازگار، شهرام غلامرضایی دارسرا، محمدرضا فدایی چافی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
تمرینات ورزشی و سبوس برنج دارای اثرات ضد التهابی میباشند. با این حال، تاثیر مصرف همزمان این دو بر عوامل التهابی نامشخص میباشد. لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تمرین هوازی و مصرف سبوس برنج بر سطوح برخی از عوامل التهابی در مردان دارای اضافه وزن اجرا گردید. 60 مرد دارای اضافه وزن به صورت تصادفی به چهار گروه 15 نفره کنترل، سبوس برنج، تمرین هوازی و تمرین+سبوس برنج تقسیم شدند. تمرین هوازی پیشرونده با شدت 60-75 درصد ضربان قلب بیشینه، 20- 35 دقیقه، به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هر هفته اجرا گردید. سبوس برنج نیز به میزان 10 گرم و دو بار در روز (قبل از صبحانه و قبل از خواب) مصرف شد. قبل و بعد از اتمام مداخلات، نمونههای خونی گرفته شد و سطوح سرمی CRP، IL-6 و TNFα به روش الایزا اندازهگیری شد. از آزمون تحلیل کوواریانس با آزمون تعقیبی بونفرونی برای تفسیر دادهها استفاده شد. کاهش معنادار سطوح TNFα، CRP و IL-6 در گروههای تمرین هوازی و تمرین+سبوس برنج در مقایسه با گروههای کنترل و سبوس برنج مشاهده شد (05/0>p). کاهش CRP و TNFα با مصرف سبوس برنج نسبت به گروه کنترل نیز معنادار بود (001/0>p). علاوه بر این، کاهش IL-6 (002/0=p) و TNFα (001/0>p) در گروه تمرین+سبوس برنج نسبت به گروه تمرین معنادار بود. بنابراین یافتهها تایید کننده اثرات ضدالتهابی تمرین هوازی و مصرف سبوس برنج به تنهایی بودند و اثر هم افزایی مکمل سبوس برنج و تمرین هوازی نیز مشاهده شد.
دکتر روح الله نیکویی، خانم بهاره حاج ملک، دکتر داریوش مفلحی، آآقای امیر نژاد وزیری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش نیمه تجربی حاضر، بررسی اثر مقاومت به انسولین بر انتخاب سوبسترای مصرفی حین تمرین در زنان چاق دیابتی بود.
روش: 24 زن غیرفعال چاق بطور هدفمند انتخاب و در سه گروه سالم (n=8,BMI=31.03±1.18)، دیابتی غیر مقاوم به انسولین (n=8,BMI=30.91±0.78) و دیابتی مقاوم به انسولین (n=8,BMI=31.57±0.91) در تحقیق شرکت و یک آزمون فزاینده استاندارد را با بار کاری اولیه 50 وات و افزودن 20 وات به بارکاری هر 3 دقیقه تا وقوع واماندگی، انجام دادند. گازهای تنفسی در خلال آزمون جمعآوری شد. FATmax به عنوان نقطهای که چربی بیشترین سهم را در انرژی مصرفی تمرین دارد و نقطه تقاطع چربی و کربوهیدرات به عنوان نقطهای که سوخت غالب از چربی به کربوهیدرات تغییر میکند، تعیین و اکسیژن مصرفی و ضربان قلب معادل با آنها استخراج روش آنالیر واریانس یکراهه با هم مقایسه شدند.
نتایج: مقادیر اکسیژن مصرفی و ضربان قلب معادل با نقطه تقاطع چربی و کربوهیدرات در هر دو گروه دیابتی نسبت به گروه کنترل پایینتر در گروه مقاوم به انسولین نسبت به گروه غیرمقاوم به انسولین و سالم به طور معنی دار پایینتر بود (همه P ˂0.05). اکسیژن مصرفی معادل با نقطه FATmax گروه غیرمقاوم به انسولین و مقاوم به انسولین نسبت به گروه کنترل نیز پایینتر بود (همه P ˂0.05) و دو گروه دیابتی باهم تفاوتی نداشت.
نتیجه گیری: بهطور کلی نتایج حاکی است که مقاومت به انسولین باعث اکسیداسیون بیشتر کربوهیدرات و استفاده کمتر از چربی در شدتهای تمرینی زیربیشینه میشود.
واژگان کلیدی: مقاومت به انسولین، انتخاب سوبسترا، FATmax point، Cross over point، چاقی
دکتر افشین مقدسی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
تقویت عضلات موضعی کف پا در کنترل پرونیشن مؤثر است. با این حال، شناخت تأثیر تقویت سایر گروه های عضلانی در ابتدای راه است. هدف این مطالعه تعیین تأثر تمرینات اصلاحی جامع و موضعی بر شاخص پاسچر پا در افراد مبتلا به کف پای صاف منعطف بود. تعداد 44 نفر از دانش آموزان مراجعه کننده به مرکز تمرینات اصلاحی نشاط شهر ایلام با نمره شاخص پاسچر پا بین 6 تا 12، به عنوان نمونه آماری انتخاب و به صورت تصادفی طبقه ای در چهار گروه تمرینات اینترینسیک، تمرینات اینترینسیک + اکسترینسیک، تمرینات اصلاحی جامع و کنترل تقسیم شدند. شاخص پاسچر پا در پیش آزمون، پایان هفته های ششم و دوازدهم مورد اندازهگیری قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس مدل ترکیبی استفاده شد. نتایج نشان داد که در گروههای تمرین نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری در شاخص پاسچر پا ایجاد شده است (05/0>P). شاخص پاسچر پا در گروه جامع کاهش معناداری را نسبت به تمامی گروه ها نشان داد (05/0>P). اما بین دو گروه اینترینسیک و گروه اینترینسیک + اکسترینسیک در پای راست (980/0=P) و چپ (965/0=P) اختلاف معنادار نبود. تمرینات اصلاحی جامع، با توجه به اصل واکنش های زنجیره ای بدن انسان و تمرکز بر فعال سازی تمامی عضلات دیستال و پروگزیمال مؤثر در بروز ناهنجاری نسبت به تمرینات موضعی در اصلاح کف پای صاف منعطف مؤثرتر است.
الهه امیدوار، ملیحه حدادنژاد، مهدی خالقی تازجی،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
اصلاح الگوی حرکت بوسیله بازآموزی راه رفتن روشی مناسب در پیشگیری و درمان درد کشککی رانی میباشد که جهت ثبات مفصل زانو ارائه میشود. هدف از انجام این پژوهش، تاثیر رویکرد بازآموزی راه رفتن بوسیله بازخورد کلامی بر درد و اوج نیروی عکسالعمل زمین در دوندگان دارای درد کشککی رانی بود. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون_پسآزمون بود. نمونه آماری این پژوهش را 20 دونده دارای سندرم درد کشککی رانی که توسط پزشک فیزیوتراپ با استفاده از تست کلارک شناسایی شده بودند تشکیل دادند و بصورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی قرار گرفتند. گروه آزمایش هشت هفته و در هفته سه جلسه دویدن را به همراه پروتکل بازآموزی راه رفتن بوسیله بازخورد کلامی از سوی محقق اجرا کردند درحالیکه گروه کنترل بدون دریافت هیچگونه مداخلهای به تمرین خود ادامه دادند. متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش عامل درد و اوج نیروی عمودی عکسالعمل زمین بود که به ترتیب با استفاده از مقیاس آنالوگ بصری و نیروسنج برتک با فرکانس نمونه برداری 1000 هرتز در هر دو مرحله پیش و پس آزمون ثبت شد. نتایج آزمون ترکیبی تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد که، اثر تعاملی زمان بر گروه معنیدار بوده و پروتکل بازآموزی راه رفتن بوسیله بازخورد کلامی منجر به کاهش درد (000/0=P) و اوج نیروی عمودی عکسالعمل زمین در گروه آزمایشی شد (003/0=P). وجود تفاوت در متغیرهای درد و اوج نیروی عکسالعمل زمین حین دویدن، مؤید نیاز به استفاده از استراتژیهای متفاوت در تمرین ورزشکاران میباشد. لذا، پیشنهاد میشود مربیان برای اصلاح الگوی حرکت حین دویدن، در تمرینات بازتوانی و تخصصی، نگاه ویژهای بر رویکرد بازآموزی راه رفتن به وسیله بازخورد کلامی داشته باشند.
خانم فاطمه صفری، خانم ریحانه رفیعی، خانم هانیه گلشادی، آقای حامد رضایی آدریانی، دکتر مجتبی بابایی خورزوقی، دکتر محسن شنبه،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
آسیبهای ورزشی به دلایل متعددی از جمله درک ماهیت و انواع آنها، شناسایی عوامل خطر، تعیین اثربخشی تجهیزات در این زمینه و بررسی تفاوتهای فردی در آسیبها، حائز اهمیت است. این آسیبها، از رگ به رگ شدن و کشیدگی عضله تا شکستگی استخوان، در بین ورزشکاران رایج است و میتواند به طور قابل توجهی بر عملکرد آنها تأثیرگذار باشد. یکی از روشهای پیشگیری از بروز انواع آسیبها استفاده از منسوجات هوشمند و فناوریهای پوشیدنی میباشد. عنوان منسوجات هوشمند به ساختارهای مبتنی بر منسوج اطلاق میشود که قابلیت حس کردن و یا واکنش نشان دادن به محرکهای مختلف از جمله متغیرهای فیزیولوژی بدن را دارند. اینگونه منسوجات نقش بسیار قابل توجهی در نظارت بر عملکرد ورزشکاران رشتههای مختلف و همچنین بهبود آسیبهای ورزشی چه در بین ورزشکاران و چه در افراد مختلف در سطح جامعه ایفا میکنند. در این تحقیق تلاش شده است تا ضمن مروری بر تعاریف، ماهیت و انواع آسیبهای ورزشی، مبانی و زمینههای استفاده از منسوجات هوشمند در ورزش، مورد بررسی قرار بگیرد. همچنین منسوجات هوشمند گرمازا به عنوان یکی از روشهای پیشگیری، بهبود و درمان آسیبهای ورزشی، در این پژوهش مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. اطلاعات از طریق جستجو در گوگل اسکالر و سمنتیک اسکالر با استفاده از کلیدواژههایی مانند "آسیبهای ورزشی"، "منسوجات هوشمند"، "فناوری پوشیدنی" و "منسوجات گرمازا" در بازه زمانی 2000-2023 جمعآوری شده است. این مرور از یک روش سیستماتیک پیروی کرده است که شامل تعریف موضوع، انتخاب پایگاههای داده مرتبط و استفاده از ترکیبی از کلیدواژهها برای جمعآوری منابع جامع و نماینده میباشد. مهمترین یافتههای بهدستآمده از مرور مقالات، شامل اثربخشی گرما درمانی در کاهش درد عضلانی و تسریع بهبودی، نقش منسوجات هوشمند در درمان آسیبهای ورزشی و پیشرفتهای فناوری پوشیدنی در نظارت و بهبود عملکرد ورزشی میباشد. انعطاف پذیری، قابلیت گذردهی هوا و قابلیت کنترل دما، از ویژگیهای ساختارهای مبتنی بر منسوج طراحی و بررسی شده در تحقیقات مختلف بود. همچنین بررسی های صورت گرفته نشان داد که ساختارمنسوج طراحی شده و نوع مواد رسانا از قبیل پلیمرهای رسانا و نخ های رسانا برروی قابلیت گرمازایی و یکنواختی آن، اثرگذار است و استفاده از نخهای رسانا مزایای فنی مطلوب تری از قبیل یکنواختی بالاتر در تولید حرارت نسبت به روش های دیگر دارد.
دانشجو فاطمه ارین راد، دکتر منوچهر حیدری،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال در کنترل کمری لگنی منجر به کاهش فعالیت عضلانی، کاهش انتقال نیرو در زنجیره حرکتی، و د ر نتیجه پتانسیل وقوع آسیب های اندام تحتانی را افزایش می دهد. هدف از این تحقیق بررسی هشت هفته تمرینات ثبات عصبی عضلانی پویا بر شاخصهای عملکرد حرکتی، کینماتیکی راه رفتن و آسیب اندام تحتانی در دانش آموز با ضعف کنترل کمری لگنی بود. روش شناسی: 30 نفر از دانش آموزان دختر با میانگین سنی 75/0±65/16 سال، قد 11/4 ±80/161 سانتی متر، وزن 64/5 ± 70/62 کیلوگرم که دارای ضعف کنترل کمری لگنی بودند به صورت هدفمند انتخاب و به شکل تصادفی به دو گروه تجربی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی تمرینات ثبات عصبی عضلانی پویا را به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته برای مدت 60 دقیقه انجام دادند، در حالی که گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند. برای ارزیابی کنترل کمری-لگنی از دستگاه بایوفیدبک پرشر، تعادل ایستا از تست لکلک، تعادل پویا آزمون Y، خطای فرود با آزمون سیستم امتیازدهی خطای فرود، عملکرد حرکتی اندام تحتانی از آزمون (تست پرش تکپایی، پرش لی 3 تایی، آزمون پرش لی 6 متر در زمان، آزمون پرش لی متقاطع) استفاده گردید یافته ها: مطالعه حاضر، اثر تمرینات ثبات عصبی عضلانی پویا بر شاخصهای عملکرد حرکتی011/0، کینماتیکی راه رفتن001/0 و آسیب اندام تحتانی 012/0را معنادار نشان داد((0/05< P).
خاطره تکنیک، رضا رجبی، هومن مینونژاد،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر آنی تردمیل گوهای محقق ساخته بر میزان فعالیت عضلات منتخب اندام تحتانی افراد دارای کف پای صاف بوده تا با فعالسازی عضلات، جهت کمک به حیطه حرکات اصلاحی و اصلاح کف پای صاف و توانبخشی و پیشگیری از آسیب مورداستفاده قرار بگیرد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر باتوجه به ساخت و معرفی ابزاری جدید و بررسی اثر آن مداخلهای و از نوع نیمهتجربی بود. 16 فرد بالای 18 سال مبتلا به ناهنجاری کف پای صاف وارد این مطالعه شدند. ناهنجاری کف پای صاف با استفاده از شاخص استاهلی ارزیابی شد. آزمودنیها پروتکل راهرفتن با سرعت معمولی بر روی تردمیل گوهای محقق ساخته را در هرکدام از زوایای جانبی صفر، 5 و 15 درجه به مدت90 ثانیه، انجام دادند و فعالیت الکترومایوگرافی پنج عضله منتخب در تمام زوایا ثبت شد. تجزیهوتحلیل دادهها با نرمافزارهایMatlab و SPSS انجام شد و به منظور بررسی معناداری اثر زوایا از آزمون فریدمن و از آزمون تعقیبی بونفرونی برای مقایسه دو به دو میانگینها استفاده شد.
یافتهها: براساس نتایج، میانگین فعالیت عضلات منتخب (پرونئوس لانگوس، تیبیالیس انتریور، گستروکنمیوس، سولئوس و هالوسیس) حین راهرفتن بین زوایای 5 و 15 درجه بر روی تردمیل گوهای در مقایسه با صفر درجه اختلاف معنادار آماری داشتند (05/0p≤).
نتیجهگیری: نتایج ما پیشنهاد میدهد که با استفاده از تردمیل گوهای محقق ساخته و راهرفتن در زوایای 5 و 15 درجه، میتوان سطح فعالیت عضلات منتخب اندام تحتانی افراد دارای کف پای صاف را به میزان معناداری افزایش داد.
بهنام مرادی، ابراهیم محمد علی نسب فیروزجاه، سجاد روشنی، نرمین غنی زاده حصار،
دوره 0، شماره 0 - ( 8-1398 )
چکیده