جستجو در مقالات منتشر شده



عصمت فاضلی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

هدف از این پژوهش، پیش بینی گرایش به مصرف سیگار براساس باورهای سلامتی، نگرش ها، هنجارهای ذهنی و تاب آوری در میان دانشجویان بود. روش:آن یک مطالعه مقطعی و تحلیلی با نمونه 361 نفری از دانشجویان دانشگاه بود..دو پرسشنامه، یکی برگرفته از الگوی باورهای مرتبط با سلامت و نظریه عمل منطقی و دیگری در باره تاب آوری، اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده هابا بسته بندی های SPSS و کمترین مجذورات جزئی (PLS) بود. مطالعه اصلی (پس از آزمایشی) نشان داد 66/16%از 108 نفری که سیگار مصرف کرده بودند، قبل از 10 سالگی سیگار کشیدن را آزموده بودند. کلیه دوستان بیش از 5/10% از آنها (108 نفر) سیگار مصرف می کردند. معادلات ساختاری گویای آن بود که مدل مفهومی تحقیق حاضر می تواند گرایش به مصرف سیگار را در میان دانشجویان پیش بینی کند.  بالاترین ضریب بین نگرش و مصرف سیگار است. هنجار ذهنی در مرحله بعدی قرار دارد. یافته­ها از نقش ترکیبی مدل های باورهای سلامت، مدل رفتار برنامه ریزی شده و تاب آوری در پسش بینی گرایش به مصرف سیگار حمایت می­کند. 


نرگس نقوی، مهدی اکبری، علیرضا مرادی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

پژوهش حاضر به ارزیابی مدلی پرداخته است که نقش پیش­بینی­کنندگی بی­نظمیِ هیجانی، عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب تجربه­گرایانه و افکار تکرارشوندۀ منفی را در کمال­گرایی مثبت و منفی، بررسی می­کند. روش: در یک طرح پژوهش مقطعی، 412 دانشجوی کارشناسی دانشگاه تهران، علامه طباطبایی و خوارزمی با استفاده از نمونه­گیری در دسترس شرکت کردند. این دانشجویان مقیاس کمال­گرایی مثبت و منفی، پرسشنامۀ افکار تکرارشوندۀ منفی، مقیاس مشکل در تنظیم هیجان، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی و پرسشنامۀ اجتناب تجربه­گرایانه را تکمیل کردند. داده­ها با استفاده از مدل‌سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفتند. یافته­ها: بی­نظمی هیجانی هم به‌صورت مستقیم و هم غیرمستقیم (به‌واسطۀ افکار تکرارشوندۀ منفی) با کمال­گرایی مثبت ارتباط معنی­داری ندارد. اما به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم با کمال­گرایی منفی ارتباط معنی­دار دارد. عدم تحمل بلاتکلیفی تنها به‌صورت مستقیم با کمال­گرایی مثبت ارتباط معنی­دار دارد و به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم با کمال­گرایی منفی ارتباط معنی­دار دارد. اجتناب تجربه‌گرایانه به‌صورت مستقیم با کمال­گرایی مثبت ارتباط معنی­دار دارد و به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم با کمال­گرایی منفی ارتباط معنی­دار ندارد. متغیرهای بی­نظمی هیجانی، عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب تجربه­گرایانه، به‌طورکلی قادر به پیش­بینی 12درصد از کمال­گرایی مثبت، 64درصد از کمال­گرایی منفی و 58درصد از افکار تکرارشوندۀ منفی هستند. نتایج نشان داد که کمال­گرایی مثبت و منفی دو مدل ساختاری متفاوت هستند و افکار تکرارشوندۀ منفی تنها در ارتباط کمال­گرایی منفی با برخی متغیرهای برآیندی، نقش واسطه­ای ایفا می­کند


توحید رنجبری، الهه حافظی، ابوالفضل محمدی، فرزانه رنجبر شیرازی، فاطیما غفاری،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

اخیراً، مطالعات بالینی تصویری متفاوت از اختلال وسواسی جبری ترسیم کرده‌اند؛ تصویری که شباهت زیادی به رفتارهای اعتیادگونه در افراد مبتلا به مصرف مواد دارد و این فرض را که احتمالاً این دو اختلال دو وجه از یک وضعیت مشابه هستند، به‌وجود آورده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه‌ی اضطراب، نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری، اختلال مصرف مواد و افراد بهنجار انجام شد. پژوهش کنونی از نوع بنیادی و به شیوه‌ی علّی‌مقایسه‌ای طراحی شد. بدین‌منظور 120 فرد مبتلا به اختلال وسواسی جبری و 120 نفر با اختلال مصرف مواد، به شیوه‌ی نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند؛ همچنین به‌منظور مقایسه با دو گروه بالینی، 120 نفر نیز از جمعیت بهنجار، به شیوه‌ی نمونه‌گیری در دسترس گزینش شدند؛ سپس پرسشنامه‌های اضطراب بک، نگرانی پنسیلوانیا و عدم تحمل بلاتکلیفی در اختیار سه گروه قرار گرفت. نتایج نشان داد بین نمرات گروه‌های بالینی با افراد بهنجار در متغیرهای اضطراب، نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ بااین‌حال، بین افراد با اختلال وسواسی جبری و افراد با اختلال مصرف مواد، تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد. در مجموع با توجه به یافته‌های پژوهش حاضر و شباهت افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری و اختلال مصرف مواد، لزوم بررسی مؤلفه‌های فراتشخیصی در هر دوی این اختلالات جهت پیش‌گیری ضروری می‌نماید.

 
خدیجه علوی، محمدعلی اصغری مقدم، عباس رحیمی نژاد، حجت اله فراهانی،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، بررسی مدل آسیب‌‌شناسی لینچ، اثر تعامل حساسیت به تهدید، حساسیت به پاداش و کمال‌‌گرایی والدین با میانجی‌‌گری بیش‌‌کنترل‌‌گری و پیوند اجتماعی، در رابطه با افسردگی بود. اعضای نمونه را 521 نفر از دانشجویان سه دانشگاه در تهران تشکیل می‌‌دهند که به شیوه‌ی نمونه‌‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل مقیاس‌‌ طبع منفی فهرست شخصیت سازگار و ناسازگار، مقیاس تجربه‌ی زمانی لذّت، خرده‌‌مقیاس‌‌های کمال‌‌گرایی ناسازگارانه، مقیاس کمال‌‌گرایی چندبعدی فراست، پرسشنامه‌ی دوسوگرایی در ابراز هیجان، مقیاس نیاز شخصی به ساختار، پرسشنامه‌ی مشکلات بین‌‌فردی، مقیاس امنیت و لذّت اجتماعی و پرسشنامه‌ی افسردگی بک بود. یافته‌‌های مطالعه، حکایت از برازش خوب مدل یادشده داشت. تحلیل بوت استرپ نیز نقش واسطه‌‌ای بیش‌‌کنترل‌‌گری و پیوند اجتماعی را تأیید کرد. بر این اساس تعامل حساسیت به تهدید، حساسیت به پاداش و کمال‌‌گرایی والدین منجر به ایجاد سبک مقابله‌‌ای بیش‌‌کنترل‌‌گرانه می‌‌شود؛ بیش‌‌کنترل‌‌گری نیز به‌نوبه‌ی خود به اختلال در پیوند اجتماعی می‌‌انجامد و از این طریق به افسردگی منجر می‌‌شود. بر این اساس، یافته‌‌های مطالعه‌ی حاضر از مدل لینچ در رابطه با آسیب‌‌شناسی افسردگی حمایت می‌‌کند.
معصومه حسینیان، ربابه نوری، مریم مقدسین، سوفیا اصالت منش،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی الگویی برای پیش بینی مصرف سیگار و قلیان در دانشگاه براساس نقش سازگاری با دانشگاه، سلامت روان و انگیزه های مصرف در دانشجویان انجام شد. طرح پژوهش همبستگی و تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری انجام شد.  نمونه پژوهش، 634 دانشجویان دانشگاه های شهر کاشان بودند. روش نمونه­گیری خوشه­ای که به پرسشنامه های سازگاری با دانشگاه،  انگیزه­های مصرف، رفتارهای پرخطر و  سلامت عمومی پاسخ دادند. هیچ­کدام از ابعاد سازگاری با دانشگاه دارای اثر علّی معناداری بر مصرف سیگار و یا قلیان نبودند و برخی ابعاد (سازگاری فردی-هیجانی و دلبستگی به دانشگاه) به واسطه­ی نقش میانجی­گر سلامت روان و انگیزه­های مصرف اثرات معنادار غیرمستقمی بر مصرف سیگار و یا قلیان داشتند. همچنین، اثر سلامت روان و انگیزه مقابله ای با مصرف سیگار، و اثر  سلامت روان و‌ انگیزه‌­ افزایشی با مصرف قلیان نیز مستقیم و معناداربود. در مجموع کاهش سازگاری با دانشگاه در دو بُعد سازگاری هیجانی فردی و دلبستگی با دانشگاه  منجر به مشکلاتی در سلامت روان  می شود و در صورت وجود انگیزه های مقابله ای برای مصرف سیگار و انگیزه های افزایشی برای مصرف قلیان، احتمال مصرف سیگار و قلیان در دانشجویان افزایش می یابد.  باتوجه به یافته ها، تدوین برنامه های پیشگیرانه متفاوت برای سیگار و قلیان، غربال گری  مشکلات سلامت روان دانشجویان در سالهای تحصیل خصوصا برای دانشجویان آسیب پذیر توصیه می شود.
 
سعید اکبری زردخانه، نادر منصور کیمیایی، علی‌محمد زنگانه، مجتبی مهدوی، شیرین اوسانلو، محسن جلالت دانش، سیامک طهماسبی گرمتانی، سید عین‌الله طیموری فرد،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

در هر جامعه‌ای سلامت‌روان نوجوانان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و تامین بهداشت روانی به آنان کمک می‌کند تا از نظر روانی و جسمی سالم و نقش اجتماعی خود را بهتر ایفا کنند. هدف از پژوهش حاضر، ساخت مقیاس خودگزارشی مشکلات سلامت‌روان­شناختی دانش آموزان متوسطه دوم بود. برای این منظور خزانۀ آیتمی با 200 آیتم تهیه شد و پس از ویرایش اولیه، 119 آیتم جهت قرار گرفتن در نسخۀ مقدماتی مقیاس انتخاب شد. جامعه آماری در این پژوهش دانش­آموزان مدارس متوسطۀ دوم شش استان البرز، کرمانشاه، آذربایجان شرقی، سیستان و بلوچستان، فارس و خراسان رضوی بود. نمونه دربرگیرنده 642 نفر از دانش آموزان بودند که به‌صورت نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. تحلیل عاملی اکتشافی با چرخش واریماکس نشان داد بهترین راه‌حل عاملی هماهنگ با چهارچوب نظری برای این مقیاس، شش‌مؤلفه‌ای است. دامنه ضرایب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) مولفه‌های استخراجی در نسخه مقدماتی مقیاس سلامت‌روان‌شناختی کودکان بین 63 /0 (رفتارهای ایذایی) تا 85 /0 (نقص در انجام تکالیف تحصیلی، خودگردانی، نقص توجه و بیش­فعالی، و خودآسیب‌رسانی) است. در مجموع، مقیاس خودگزارشی مشکلات سلامت‌روان­شناختی دانش­آموزان متوسطه دوم، از شایستگی‌های روان‌سنجی نسبی برخوردار است و می‌توان از آن برای سنجش مشکلات هیجانی نوجوانان ایرانی با اهداف بالینی و پژوهشی استفاده کرد.

رضوان شفیعی، مریم صالح زاده، فهیمه دهقانی، محمدرضا مرتضوی زاده،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر نقش ابرازگری هیجانی و ترس از صمیمیت بر کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان  بود. پژوش حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و علی مقایسه­ای است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان مرکز شهید رمضان­زاده یزد بود. از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس تعداد 115 نفر انتخاب شدند. در این تحقیق از پرسشنامه­های  ابرازگری هیجانی کینگ و امونز ، ترس از صمیمیت دسکاتنر و سلن و کیفیت روابط بین فردی پیرس، ساراسون و ساراسون استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد. یافته­ها نشان داد که بین متغیر ترس از صمیمیت با کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان همبستگی  منفی و معنادار (379/0-) و بین متغیر ابرازگری هیجانی با کیفیت روابط ین فردی بیماران مبتلا به سرطان همبستگی مثبت و معنادار (598/0) وجود دارد. همچنین براساس یافته­ها 49% از واریانس کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان به وسیله‌ی متغیرهای ابرازگری هیجانی و ترس از صمیمیت تبیین می‌شود.

محمد سلطانی زاده، ندا نعمتی، زهره لطیفی،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی، پایایی و روایی پرسشنامه نارضایتی جنسیتی و هویت جنسی در دختران نوجوان اصفهان بود. طرح این پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی بود. از بین جامعه آماری با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای، 400 دانش آموز دختر 16 تا 18 ساله مدارس مقطع متوسطه دوم اصفهان، به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع­آوری داده­ها از پرسشنامه سلامت روان، پرسشنامه هویت جنسی و مقیاس نارضایتی جنسیتی و هویت جنسی استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از آلفای کرانباخ، پایایی بازآزمون، تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی و روایی همزمان استفاده شد. پایایی بازآزمون و همسانی درونی به ترتیب 0/92 و 0/93 به دست آمد. ساختار عاملی مقیاس نارضایتی جنسیتی و هویت جنسی با استفاده از هردو شیوه تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل‌ عامل تأییدی بررسی شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی با روش تحلیل مولفه های اصلی و چرخش واریماکس حاکی از وجود چهار عامل در این مقیاس بود که این عوامل در مجموع  63/44 درصد از واریانس کل را تبیین نمودند و نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد الگوی چهار عاملی این مقیاس دارای برازندگی مناسبی است. ضرایب همبستگی نشان داد که روایی همزمان مقیاس نارضایتی جنسیتی و هویت جنسی، با دیگر ابزارهای مذکور در حد مطلوبی بود. نتایج این مطالعه نشان داد مقیاس 27 سوالی نارضایتی جنسیتی و هویت جنسی از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است.  

ابوالفضل حاتمی ورزنه، الهام فتحی، حمید خانی پور، نرگس حبیبی،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده

با شیوع بیماری همه‌گیر کووید 19 و پیامدهای اجتماعی‌اقتصادی این همه‌گیری، فعالیت‌های داوطلبی و یاریگرانه بالأخص برای نیازمندان و جامعه در بحران شکل گرفت. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش سبک‌های دلبستگی، همدلی و خودشفقت‌ورزی در پیش‌بینی نگرش به داوطلبی در دوران شیوع کووید 19 در جامعه ایران است. مطالعه حاضر در فروردین و اردیبهشت 1399 در ایران انجام شد. نمونه موردمطالعه (348 نفر) با روش نمونه‌گیری در دسترس از بین دو گروه داوطلب و غیرداوطلب انتخاب شدند و با مقیاس دلبستگی بزرگسال، مقیاس شفقت خود، مقیاس همدلی و مقیاس نگرش داوطلبی به‌صورت اینترنتی و از طریق شبکه‌های اجتماعی و رایانامه مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس نتایج میزان مشارکت در زنان، افراد شاغل و گروه سنی 25-35 سال بیشتر بود. بین دو گروه داوطلب و غیرداوطلب در نگرش به داوطلبی، قضاوت درباره خود، انزوا، ذهن آگاهی، همانندسازی مفرط و سبک دلبستگی ایمن تفاوت معنی‌داری وجود داشت. ضرایب همبستگی نشان‌دهنده آن است که مهربانی با خود، اشتراکات انسانی، انزوا، ذهن‌آگاهی، همدلی شناختی و دلبستگی ایمن با نگرش داوطلبی دارای همبستگی مثبت معنادار و دلبستگی اضطرابی با نگرش داوطلبی همبستگی منفی معنادار دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که همدلی شناختی، همدلی هیجانی، سبک دلبستگی ایمن و ذهن‌آگاهی پیش‌بینی‌کننده نگرش داوطلبی است. می‌توان نتیجه گرفت که افراد داوطلب فعالیت‌های مشارکت‌های مردمی در دوره کووید 19 نگرش مثبتی به داوطلبی دارند و سبک دلبستگی ایمن‌تر و خودشفقت‌ورزی بیشتری نسبت به افراد غیرداوطلب دارند. به نظر می‌رسد همدلی قوی، سبک دلبستگی ایمن و ذهن‌آگاهی بالا، پیش‌نیازهای روان‌شناختی لازم برای اتخاذ نگرش مثبت به امور داوطلبانه است.

سیده مدینه قاسم نژاد، مجید نوری زاده، نوشین موسی زاده،
دوره 14، شماره 3 - ( 10-1399 )
چکیده

اشتارگارت نوعی بیماری مزمن است و با علایم بالینی متعدد و عوارض روانشناختی مانند افسردگی همراه است. لذا روان درمانی می‌تواند نقش مهمی در دستیابی به اهداف درمانی ایفا کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سازگاری و افسردگی بیماران اشتارگارت می‌باشد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون وگروه شاهد می‌باشد که طی آن 20 بیمار اشتارگارت از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت شش جلسه مداخله شناختی رفتاری را دریافت کردند پرسشنامه‌های مورد استفاده سازگاری کالیفرنیا و افسردگی بک بود. شیوه تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم افزار spss با ورژن 16 انجام شد. نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که تفاوت نمره پیش آزمون و پس آزمون در بین دو گروه مداخله و شاهد در ابعاد پرسش نامه سازگاری و افسردگی معنادار بود. درمان شناختی رفتاری بر سازگاری و افسردگی بیماری اشتارگارت تاثیرگذار است و بنابراین می‌توان ازاین روش به عنوان روش درمانی برای رفع مشکلات این نوع بیماران استفاده کرد.

الهام قاسمی، محسن امیری، طاهره الهی،
دوره 14، شماره 3 - ( 10-1399 )
چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک به مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بر اضطراب کودکان، بیش‌حمایتگری و علائم اضطراب مادران بوده است. روش پژوهش، نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی، با دامنۀ سنی 3 تا 6 سال شهر اصفهان در سال 1397 بود. 30 نفر از مادرانی که فرزندانشان دارای اختلال اضطراب جدایی تشخیص داده شدند، به‌صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل همتا سازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل، پرسشنامۀ مرضی کودکان 4-CSI (فرم والدین)(اسپرافکین و گادو، 1994)، پرسشنامه ارزیابی رابطۀ مادر- کودک (MCRE)(رابرت، 1961) و پرسشنامۀ حالت- رگه اضطراب اسپیلبرگر (1960) بود. آموزش مادران در قالب 10جلسۀ نود دقیقه‌ای در گروه آزمایش به‌صورت انفرادی اجرا شد. در پایان دو گروه پرسشنامه‌های یاد شده را به‌عنوان پس‌آزمون تکمیل کردند. داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس وروش نمره افزوده و تی مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل نتایج بیانگر تأثیر کاربندی آزمایشی بر کاهش نمره‌های اضطراب کودکان و مادران گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل بود، همچنین درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک موجب کاهش، رفتارهای بیش حمایگرایانه مادران در گروه آزمایش شد. به‌طورکلی یافته‌ها نشان می‌دهد، درمان مبتنی بر تعامل والد کودک، سبب کاهش علائم اختلال اضطراب جدایی کودکان و اضطراب و بیش‌حمایتگری مادران آن‌ها می‌شود.

طاهره عرب زاده اسماعیل اباد، دکتر ازیتا چهری، دکتر حسن امیری، محسن علی اکبریان، سعیده سادات حسینی،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله شناختی رفتاری و روان درمانی مثبت‌گرا بر خلق منفی در بین بیماران زن سرطانی جراحی شده بوده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه بیماران سرطانی زن جراحی شده  در بیمارستان سینای شهر مشهد در فاصله زمانی فروردین تا  شهریور  1402  بود 200 نفر به صورت هدفمند انتخاب و پرسشنامه خلق منفی جهت پاسخگویی بین آنها توزیع شد و از بین آنها بیماران زن سرطانی جراحی شده (پستان) که در پرسشنامه نگرش ناکارامد نمره کمتری دریافت  کردند تعداد 60 نفر بطور کاملا تصادفی انتخاب و در سه گروه 20 نفر (2 گروه آزمایش و 1 گروه گواه) قرار گرفتند. در این پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه خلق منفی یانگ(1990) استفاده شده است که مبتنی بر پروتکل‌های مداخله شناختی رفتاری‌هافمن و همکاران(2013) و روان شناسی مثبت‌نگر رشید و سلیگمان (2011) این ابزار بصورت پیش آزمون-پس آزمون اجرا گردید. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی بیماران سرطانی جراحی شده تاثیر دارد؛ همچنین اثربخشی روش مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روش روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی  بیماران سرطانی جراحی شده متفاوت است.
 
دکتر عبدالصمد نیکان، احمد ترابی، زهرا محسنی نسب، اسیه بهادری، زبنب جوانمرد، معصومه حسینی راد،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر استرس، تاب آوری، تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی بیماران قلبی- عروقی بوده است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی می‌باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران قلبی و عروقی شهر تهران در سال 1401 می‌باشند. حجم نمونه آماری با توجه به ماهیت روش مطالعه 30 نفر بوده است. ابزار پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون، پرسشنامه بهزیستی روان‌شناختی ریف، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی می‌باشد. مبتنی بر یافته‌های پژوهش حاضر مشخص گردید طرحواره درمانی بر تاب‌آوری بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان  و بهزیستی روان شناختی بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، همچنین مشخص گردید که طرحواره درمانی نسبت به شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اثربخش تر بوده است.
 
مهزاد رجائی‌منش، مهکامه نظام‌دوست، سمانه بسیطی، امین شانه ای، زهرا علیخانی،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

خیانت زناشویی پدیده‌ای است که آرامش روانی زنان و خانواده را متأثر ساخته و می‌تواند آسیب‌های روان‌شناختی سهمگینی را ایجاد نماید . هدف از پژوهش حاضر، اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم شناختی هیجان ؛ترس از صمیمیت و افسردگی  زنان آسیب دیده از خیانت بوده است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی می‌باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان آسیب دیده از خیانت شهر تهران در سال 1402 بود که به مرکز مشاوره آوای مهر تهران مراجعه کرده بودند. با توجه به طرح پژوهش، نمونه‌ای به حجم 30 نفر و به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و کراج (2009)، پرسشنامه ترس از صمیمیت دسکانتر و تلن و پرسشنامه افسردگی بک می‌باشد که طی پروتکل‌ درمان پذیرش و تعهد بر اساس پروتکل هیز (2001) این ابزار بصورت پیش آزمون-پس‌آزمون اجرا گردید. مبتنی بر یافته‌های پژوهش حاضر مشخص گردید درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم هیجان زنان آسیب دیده از خیانت اثربخش بوده است ، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ترس از صمیمیت زنان آسیب دیده از خیانت اثربخش بوده است  و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی زنان آسیب دیده از خیانت اثربخش بوده است  .

 

سارا جعفری، دکتر زهرا روشندل، امین شانه ای، دکتر پریسا کلاهی، زهره قنبری،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

  هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر بخشی زوج درمانی هیجان مدار بر مدار بر تعهد زناشویی و فرسودگی زناشویی  زوجین دارای تعارض زناشویی است . طرح پژوهشی این مطالعه شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گزوه کنترل می باشد.ن بدین منظور تعداد (30 ) نفر   از  زوجین دارای  تعارض زناشویی ،  شناخته  شدند  و  با  روش  نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . از این تعداد 15 نفر در گروه آزمایش و  15 نفر در  گروه کنترل  بطور تصادفی  قرار  گرفتند . جهت  جمع آوری  داده ها  از  پرسشنامه تعهد زناشویی آدامر و جونز و پرسشنامه فرسودگی زناشویی پاینز استفاده شد . همچنین پکیج آموزشی زوج درمانی هیجان مدار ، طی جلسات  درمانی به مدت 8 جلسه دو ساعته ، برای گرو ه آزمایش اعمال شد .نتایج  تحلیل کوواریانس نشان داد که بین زوجین گروه آزمایش و گروه تفاوت معنا داری  وجود دارد. بر اساس  یافته های  این  پژوهش می توان نتیجه گرفت  که مداخلات  زوج  درمانی هیجان مدار  باعث  افزایش  تعهد زناشویی و کاهش فرسودگی زناشویی زوجین  شده است. در واقع ارتباط صحیح و مبتنی بر عشق و علاقه بین زوجین سبب افزایش تعهد زناشویی شده و  زوجین واکنش متفاوتی نسبت به تعارضات زناشویی از خود نشان دادند.

خانم زهره طیبی، دکتر محسن جدیدی، دکتر پروانه قدسی،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثر بخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر انجام شده است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون  - پس آزمون  با گروه کنترل با سنجش در خط پایه پس از مداخله و پیگیری سه ماهه می‌باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان آسیب دیده از خیانت شهر تهران در سال 1402 بود که به مراکز مشاوره منطقه 1 شهر تهران مراجعه کرده بودند. با توجه به طرح پژوهش، نمونه‌ای به حجم 30 نفر و به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند.  برای جمع‌آوری داده‌ها پرسشنامه دلزدگی زناشویی را در سه مرحله مورد استفاده قرار گرفت. گروه آزمایش 8 جلسه‌ی 90 دقیقه‌ای برنامه‌ی  زوج درمانی هیجان مدار را دریافت کردند و  و گروه کنترل که در لیست انتظار قرار داشت هیچ آموزشی دریافت نکرد.  داده‌ها با استفاده  تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند.نتایج نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیش‌آزمون، تفاوت معناداری بین میانگین پس‌آزمون دو گروه در دلزدگی زناشویی وجود داشت که می‌تواند حاکی از اثربخشی مداخله مذکور بر متغیر ذکر شده و نیز پایداری اثربخشی در مرحله پیگیری باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار می‌تواند در کاهش دلزدگی زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر به عنوان مداخله روانشناسی استفاده شود.

خانم سمیرا عطار، دکتر حسن زارعی محمود ابادی، دکتر نجمه سدرپوشان،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

 فرزند پروری ذهن آگاهانه، کاربرد جدیدی از ذهن آگاهی است که هدف آن بهبود والدگری از طریق ارتقای  توجه والدینی، افزایش آگاهی در مورد استرس فرزندپروری، کاهش واکنش پذیری والدین می‌باشد. هدف  این  پژوهش، شناسایی مولفه های تشکیل دهنده فرزند پروری ذهن آگاهانه بود. روش پژوهش کیفی  و راهبرد آن تحلیل تماتیک بود.  محیط پژوهش شامل  تمام  والدین مراجعه کننده به کلینیک‌های روانشناسی و مشاوره شهر شیراز و همچنین روانشناسان و متخصصان در حوزه‌ی کار با کودک  بود.  با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس و مصاحبه نیمه ساختاریافته، در نهایت تعداد  12نفر انتخاب شدند.  بعد از جمع آوری داده ها، تحلیل و کدگذاری انجام شد. نتایج نشان داد  مولفه های فرزند پروری ذهن آگاهانه شامل: برخورد مناسب با رفتار فرزند، تناسب سن و ظرفیت کودک، تلاش برای حل مسئله، الگوی فرزند بودن، همسطح شدن با فرزند، توجه عمیق به تعامل با کودک، خودتنظیمی، ممانعت از قضاوت فرزند، ارتقاء هوش هیجانی، همدلی با فرزند و بخشش بود.

 

دکتر زهرا مروج نیا، دکتر کامبیز کامکاری، دکتر شهرام وزیری،
دوره 18، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

پرسشنامه سنجش ابعاد آسیب ­شناسی شخصیت (DAPP-BQ) یک ابزار خودگزارشی است که برای ارزیابی ویژگی های اختلال شخصیت استفاده می شود. با این حال، روایی تشخیصی آن در نمونه های ایرانی مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی روایی تشخیصی پرسشنامه سنجش ابعاد آسیب‌شناسی شخصیت (DAPP-BQ) در زوجین با استفاده از ضریب حساسیت و وضوح گرایی بود. روش این پژوهش که در حیطه طرح های روان سنجی است، زیرمجموعه ای از مطالعات روش شناختی است. جامعه آماری پژوهش را تمامی زوجین مراجعه­ کننده به مراکز مشاوره شهر تهران  تشکیل می­دهند که تعداد 240 نفر (120 نفر به ­عنوان گروه بالینی و 120 نفر به ­عنوان گروه هنجاری) با استفاده از روش نمونه­ گیری هدفمند در دسترس انتخاب شدند. در پژوهش حاضر به منظور بررسی روایی تشخیصی ابزار مذکور با تأکید بر روش نقاط بُرش از ضریب حساسیت و وضوح گرایی استفاده شده است . یافته­ ها نشان داد که مقیاس­های «اختلال صمیمیت» و «روابط اجتماعی پایین» از بُعد « اجتناب اجتماعی»؛ «اختلال سلوک»،  «خودشیفتگی» و «طرد شدن» از بُعد «رفتار ضداجتماعی»؛ «بی­نظمی شناختی»، «وابستگی ناایمن» و «لجبازی و نافرمانی» از بُعد «بی­نظمی هیجانی» و «تکانشگری» از بُعد «رفتار تکانشی» با استفاده از هر دو روش دارای روایی تشخیصی می ­باشند و می­توانند گروه بالینی را از گروه هنجاری تشخیص دهند.

حجت الله محمدزاده، علیرضا آقایوسفی، عماد یوسفی،
دوره 18، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل پیش بینی گرایش به اعتیاد دانشجویان بر اساس سبک‌های دلبستگی ناایمن با میانجی‌گری سبک‌های مقابله‌ای بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود . جامعه آماری در این پژوهش شامل دانشجویان مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور قم در سال 1400 بودند که از بین آنها تعداد 285 نفر به عنوان نمونه به شیوه نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس برگزیده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک های دلبستگی تجدید نظر شده (کولینز و رید، 1990)، پرسشنامه سبک های مقابله ای (لازاروس و فولکمن، 1980) و مقیاس گرایش به اعتیاد (وید و بوپر، 1992) بودند . نتایج آزمون مدل مفهومی نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. سبک دلبستگی ناایمن و گرایش به مصرف مواد رابطه مستقیم و معنادار داشتند همچنین سبک دلبستگی ناایمن از طریق سبک های مقابله ای تاثیرات غیرمستقیم معناداری بر گرایش به مصرف مواد دانشجویان داشت (P≤0/005). یافته ­های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفهومی پژوهش بود. بر این اساس در کلینیک­ های درمان اعتیاد، برای کاهش سطح گرایش به اعتیاد توجه به سبک‌های دلبستگی و سبک‌های مقابله‌ای ضروری است.

معصومه برزگری، دکتر سیمین حسینیان، دکتر عباس عبداللهی،
دوره 18، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش تعدیل‌گری خودشفقت‌ورزی در رابطۀ بین کمال‌گرایی عاشقانۀ زوجین (خودمحور و دیگر محور) و کیفیت زندگی زناشویی در  زنان انجام شد. روش پژوهش این مطالعه از نوع توصیفی-همبستگی بود.  جامعۀ آماری شامل زنان متاهل شهرستان تبریز در سال 1402 بود که ابتدا از مناطق 10گانۀ شهر تبریز 4 منطقه به‌صورت تصادفی انتخاب و به‌طور تصادفی 4 پارک، فرهنگسرا، سرای محله و باشگاه ورزشی انتخاب شدند. سپس از میان زنان مراجعه‌کننده به این اماکن 321 نفر به  روش نمونه‌گیری دردسترس پرسشنامه‌های خودشفقت‌ورزی ریس و همکاران (2011)، کمال‌گرایی عاشقانۀ (خودمحور و دیگرمحور) عبداللهی و آلن (2022)  و کیفیت زندگی زناشویی باسبی  و همکاران (1995) را تکمیل کردند.نتایج نشان داد خودشفقت‌ورزی  و کمال‌گرایی عاشقانۀ خودمحور با کیفیت زندگی زناشویی رابطۀ مثبت معنادار دارند و کمال‌گرایی عاشقانۀ دیگر محور  با کیفیت زندگی زناشویی رابطۀ منفی معناداری دارد. همچنین نتایج نشان دادخودشفقت‌ورزی بین کمال‌گرایی عاشقانۀ خودمحور با کیفیت زندگی زناشویی نقش تعدیل‌گری ایفا می‌کند، اما در رابطه بین کمال‌گرایی عاشقانه دیگر محور با کیفیت زندگی زناشویی نقش تعدیل‌گری ندارد. با توجه به این یافته‌ها خودشفقت‌ورزی به‌عنوان یک ویژگی روانشناختی نقش موثری در کاهش اثرات منفی کمال‌گرایی در روایط زناشویی دارد. بنابراین آموزش مهارت خودشفقت‌ورزی در مشاوره‌های پیش از ازدواج و پس از ازدواج چه در پیشگیری از افت کیفیت زندگی زناشویی و چه در افزایش آن، موثر است.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb