جستجو در مقالات منتشر شده



سمیرا لطفی، مهرانگیز پیوسته گر، زهره خسروی، روشنک خدابخش، ابوالقاسم مهری نژاد،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل ساختاری تبیین رفتارهای خودآسیبی غیرخودکشی بر‌‌اساس کمال‌‌گرایی و تجارب آسیبزا با نقش واسطه‌‌ای سرسختی روانشناختی بود. طرح پژوهش حاضر کاربردی و از نوع پژوهشهای همبستگی به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. از بین کلیه دانشجویان لیسانس دانشگاه‌‌های شهر تهران تعداد ۵۲۹ نفر (۴۱۱ دختر و ۱۱۸ پسر) به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. همه آن‌‌ها پرسشنامههای خودآسیبی، کمالگرایی اخلاقی، تجارب آسیبزا و سرسختی روانشناختی را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری به کمک نرم‌افزارهای SPSSV۱۹ و AMOSV۱۸ استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو متغیر کمالگرایی اخلاقی و تجارب آسیبزا اثرات مستقیم و معنیداری بر سرسختی روانشناختی و رفتارهای خودآسیبی داشتهاند. همچنین سرسختی روانشناختی بر رفتارهای خودآسیبی اثر مستقیم و معنیداری داشت. افزون بر آن نتایج نشان داد که دو متغیر کمالگرایی اخلاقی و تجارب آسیبزا بر رفتارهای خودآسیبی اثر غیر مستقیم و معنیداری دارند (۰۱/۰>P). در نهایت نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد کمالگرایی اخلاقی و تجارب آسیبزا بر رفتارهای خودآسیبی به‌واسطه سرسختی اثر معناداری داشته و لذا آگاهی روانشناسان، مشاوران و سایر متخصصان از این مدل جهت بهبود رفتارهای خودآسیبی می‌تواند کمک‌کننده باشد.

علی بیگی، محمود نجفی، محمدعلی محمدی فر، عباس عبداللهی،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده

رفتاردرمانی شناختی مثبتنگر رویکرد تلفیقی جدید در درمانهای روانشناسی است که رفتاردرمانی شناختی را با درمان راهحلمحور و روانشناسی مثبتنگر به بهترین وجه ترکیب کرده است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی شناختی مثبتنگر و رفتاردرمانی شناختی سنتی بر بهزیستی ذهنی و تابآوری در نوجوانان با علائم افسردگی بود. طرح پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. به این منظور، از بین دانشآموزان پسری که نمره افسردگیشان بالاتر از نمره برش بود، و ملاکهای ورود و خروج را دارا بودند، به تصادف ۱۷ نفر به گروه آزمایشی۱ (رفتاردرمانی شناختی مثبتنگر)، ۱۷ نفر به گروه آزمایشی ۲ (رفتاردرمانی شناختی)، و ۱۷ نفر به گروه کنترل (بدون مداخله)، اختصاص یافتند. مقیاسهای بهزیستی ذهنی دانشآموزان و تابآوری کونور و دیویسون به عنوان پیشآزمون اجرا شدند، و پس از اجرای مداخلات، مقیاسهای فوق به عنوان پسآزمون اجرا شدند. یک ماه پس از اجرای پسآزمون، مقیاسهای فوق به عنوان پیگیری اجرا شدند. تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام شد.  نتایج پژوهش نشان داد که نمرات دانشآموزان در بهزیستی ذهنی دانشآموزان و تابآوری در مرحله پسآزمون و پیگیری در رفتاردرمانی شناختی مثبتنگر در مقایسه با رفتاردرمانی شناختی و گروه کنترل به طور معناداری بالاتر بود. به نظر میرسد که؛ رفتاردرمانی شناختی مثبتنگر برای تقویت مولفههای عملکرد مثبت میتواند اثربخشی بیشتری داشته باشد. لازم است پژوهشهای بیشتر این موضوع را مشخص کنند.

دکتر ابراهیم احمدی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده

پژوهش ها همبستگی منفی ذهن آگاهی با واکنش های دفاعی به یادآوری/اندیشۀ مرگ را نشان داده اند و هدف پژوهش کنونی این بود که با روش آزمایشی، اثر مراقبه و ذهن آگاهی بر این واکنش ها را روشن کند. فراخوان شرکت در پژوهش به ۳۰ هزار مشترک همراه اول و ایرانسل شهر تهران پیامک شد و با روش دسترس، ۱۲۷ نفر از آنها (۵۳ مرد) با میانگین سنی ۳۷ سال برای شرکت در این پژوهش گزینش و به گونۀ تصادفی به چهار گروه مراقبه-اندیشۀ مرگ، مراقبه-بدون اندیشۀ مرگ، بدون مراقبه-اندیشۀ مرگ، و بدون مراقبه-بدون اندیشۀ مرگ گمارده شدند. پس از آموزش مراقبۀ تنفس ذهن آگاهانۀ بودایی و اندازه گیری ذهن آگاهی با مقیاس ذهن آگاهی تورونتو، اندیشۀ مرگ با روش بورک و همکاران (۲۰۱۰) در آزمودنی ها به وجود آمد و آنگاه فرونشانی اندیشۀ مرگ به عنوان یک دفاع آنی با روش آرنت و همکاران (۱۹۹۷) یک بار پس از به وجود آوردن اندیشۀ مرگ و یک بار پس از یک درنگ، و دفاع از جهان بینی خویش به عنوان یک دفاع درنگیده با روش گرینبرگ و همکاران (۱۹۹۰) پس از یک درنگ اندازه گیری شد. تحلیل های واریانس نشان دادند که مراقبه، ذهن-آگاهی را افزایش داده و توانسته است از اثر اندیشۀ مرگ بر فرونشانی اندیشۀ مرگ و دفاع از جهان بینی خویش جلوگیری کند. پس مراقبه می تواند با افزایش ذهن آگاهی، واکنش های دفاعی به اندیشه و اضطراب مرگ، که اثرهای زیان بار این واکنش ها برای فرد و جامعه ثابت شده است، را کاهش دهد.

اکرم عظیمی، ماندانا نیکنام، مرضیه هاشمی،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه­ای فراشناخت در رابطه بین سبک­های دلبستگی و اعتیاد به بازی آنلاین در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه نوجوانان پسر (۱۵-۱۹ ساله) منطقه یک شهر تهران بود که در سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰مشغول به تحصیل بودند که از بین آنها نمونه­ای به حجم ۲۳۴ نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز، پرسشنامه اعتیاد به بازیهای آنلاین وانگ و چانگ و سبک دلبستگی کولینز و رید بود. روابط بین متغیرها با آزمون همبستگی پیرسون و آزمون مدل­یابی معادلات ساختاری به روش حداقل مجذورات جزئی و با استفاده از نرم­­افزارهای آماریSPSS  و LISREL انجام شد. بر اساس یافته­های پژوهش حاضر، نقش واسطه­ای فراشناخت در رابطه بین ابعاد دلبستگی و اعتیاد به بازی­های آنلاین تأیید ­شد. آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین دلبستگی ایمن با فراشناخت، و اعتیاد به بازی­آنلاین رابطه منفی و معنادار (۰۵/۰>P) و بین دلبستگی اجتنابی و اضطرابی با فراشناخت و اعتیاد به بازی آنلاین و بین فراشناخت و اعتیادبه بازی آنلاین رابطه مثبت و معنادار (۰۵/۰>P) وجود داشت. بنابراین، مطالعه حاضر ارتباط غیرمستقیم ابعاد دلبستگی و اعتیاد به بازی آنلاین را از طریق فراشناخت روشن ساخت و نشان داد که فراشناخت در رابطه بین ابعاد دلبستگی و اعتیاد به بازی آنلاین نقش واسطه­ای دارد. پیشنهاد می­شود متخصصان سلامت روان بر نقش ابعاد دلبستگی و فراشناخت جهت مداخلات پیشگیرانه و آگاهی­رسانی به خانواده ­ها و مدارس تاکید نمایند.
یاسمن قائمی زاده، علیرضا مرادی، هادی پرهون،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش کنترل شناختی و ویژگی های حافظه مثبت، با در نظر گرفتن نقش واسطه ای پردازش شناختی و خستگی شناختی در علائم استرس پس از رویداد آسیب زا در افراد دارای تجربه ترومای سیل، انجام گرفت. نمونه ای به حجم ۲۸۰ نفر از میان افراد متاثر از سیل ساکن در شهرهای گنبد، گمیشان و آق قلا انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از چک لیست PTSD برای غیر نظامیان؛ مقیاس پردازش شناختی تروما؛ پرسشنامه تجارب حافظه؛ مقیاس خستگی ذهنی؛ مقیاس هوش وکسلر بزرگسالان؛ آزمون رنگ واژه استروپ و آزمون ویسکانسین استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار های  Smart pls۳ و SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در پژوهش حاضر رابطه مستقیم میان پردازش شناختی و نشانگان PTSD مورد تایید قرار نگرفت، اما پردازش شناختی در رابطه بین کنترل شناختی با نشانگان PTSD در افراد دارای تجربه سیل نقش میانجی کامل و در رابطه بین حافظه مثبت با نشانگان PTSD نقش میانجی جزئی داشت. همچنین خستگی شناختی در رابطه بین کنترل شناختی با نشانگان PTSD و در رابطه بین حافظه مثبت و نشانگان PTSD در افراد دارای تجربه سیل نقش میانجی جزئی را ایفا کرده است. همچنین مدل پژوهش از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار بود. این نتایج  می تواند گام نخست در جهت شناسایی متغیر های دخیل در نشانگان PTSD در افراد دارای تجربه سیل و به کارگیری برنامه های آموزشی و توان بخشی مبتنی بر شواهد در جهت کاهش درد و رنج روانشناختی در این افراد باشد

دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده


آقای مهدی چمی کارپور، دکتر حمید یعقوبی، دکتر محمد صنعتی، دکتر بهروز دولتشاهی، دکتر حجت الله فراهانی،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده

هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطۀ تعارض نقش جنسیتی با شدت علائم و نشانه­های اختلالات روانی و نگرش به دریافت خدمات روانشناسی و مشاوره در مردان ایرانی بود. تعداد ۳۰۲ نفر از مردان دانشجوی سه دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، دانشگاه تهران و دانشگاه شهید بهشتی پرسشنامه­ای شامل ویژگی­های جمعیت­شناختی، مقیاس تعارض نقش جنسیتی (اُ. نیل و همکاران، ۱۹۸۶پرسشنامۀ مختصر نشانه­ها (دراگوتیس و همکاران، ۱۹۸۳) و فرم کوتاه مقیاس نگرش نسبت به دریافت خدمات روانشناختی (فیشر و همکاران، ۱۹۹۵) را تکمیل نمودند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیره همزمان نشان داد که آشفتگی روانشناختی بیشترین رابطۀ مثبت را به­ترتیب با عامل­های "تعارض کار-خانواده"، "هیجان­پذیری محدود" و "موفقیت، قدرت، رقابت" داشت، و نگرش به کمک­طلبی نیز بیشترین رابطۀ منفی را به­ترتیب با عامل­های "هیجان­پذیری محدود" و "موفقیت، قدرت، رقابت" دارد. همچنین مدل ساختاری پیشنهادی مطالعۀ حاضر پیرامون تأثیرات تعارض نقش جنسیتی مردانه بر آشفتگی روانشناختی از دو مسیر مستقیم و غیرمستقیم (از خلال اثر منفی بر نگرش کمک­طلبی) از برازش مناسبی برخوردار بود. یافته­های پژوهش حاکی از آن هستند که عامل­های تعارض نقش جنسیتی می­توانند به طور معناداری هم شدت بالاتر آشفتگی روانشناختی و هم نگرش منفی­تر مردان به کمک­طلبی را پیش­بینی کنند. همچنین به نظر می­رسد که تعارض نقش جنسیتی مردانه از خلال اثر منفی بر نگرش کمک­طلبی، بر شدت آشفتگی روانی می­افزاید.
دکتر الهام موسویان، دکتر چنگیز رحیمی، دکتر نوراله محمدی،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان التقاطی تنظیم هیجان پویشی تجربی و شفقت خود بهوشیارانه بر کاهش شرم نهادینه، افزایش شفقت خود، افزایش قاطعیت و کاهش شدت افسردگی در بیماران مبتلا به افسردگی درون فکنی شده و اتکایی در مقایسه با گروه کنترل بوده است. این پژوهش در چهارچوب یک طرح تک موردی و با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون و گروه کنترل و با پیگیری ۴۵ روزه انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه افرادی است که تشخیص اختلال افسردگی را در سال ۱۳۹۹ در مرکز مشاوره و کلینیک روان‌درمانی دانشگاه شیراز دریافت کرده و با توجه ملاک‌های رد و شمول ۹ نفر به عنوان گروه نمونه با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. گروه‌های آزمایش به مدت ۸ جلسه ۴۵ دقیقه ای تحت درمان التقاطی قرار گرفت. داده‌ها به روش نموداری، تعیین اندازه اثر و معنی‌داری بالینی مورد تحلیل قرار گرفتند. اندازه اثر تغییرات حاصل از مداخلات درمانی در تمامی متغیرهای پژوهش در دو گروه آزمایش در مرحله پس‌آزمون و پیگیری در مقایسه با پیش‌آزمون بزرگ (بیشتر از ۵/.) و در گروه کنترل کوچک (کمتر از ۲/۰) بوده است، همچنین یافته‌های پژوهش حاکی از معنی‌داری بالینی تاثیر درمان التقاطی بر شدت افسردگی، شرم نهادینه، قاطعیت و شفقت خود در دو گروه بیماران افسرده درون‌فکنی‌شده و اتکایی در مقایسه با گروه کنترل بود. بر اساس یافته‌ها درمان التقاطی می‌تواند به عنوان یک روش مداخله ای نوین در کاهش شدت افسردگی درون فکنی شده و اتکایی به کار رود.
آقای امید روح افزا، دکتر آرزو اصغری،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده

این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و تحلیل رفتار متقابل بر واکنش‌پذیری بین‌فردی، خودمهارگری و نظم‌جویی‌شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی به شیوه پیش‌آزمون_پس‌آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش‌آموزان پرخاشگر مدارس پسرانه دوره متوسطه دوم شهر گرگان در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ بودند که با استفاده از شیوه خوشه‌ای، ۴۵ دانش‌آموز به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ۱۵ نفری (آزمایش ۱ رفتاردرمانی دیالکتیک، آزمایش ۲ تحلیل رفتار متقابل و گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه‌های واکنش‌پذیری بین‌فردی دیویس (۱۹۸۳)، خودمهارگری تانجی (۲۰۰۴)، نظم‌جویی‌شناختی هیجان گرانفسکی و کرایج (۲۰۰۱) و پرخاشگر باس پری (۱۹۹۲) بود. داده‌های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۲ تحلیل شدند. یافته‌ها نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیک و تحلیل رفتار متقابل بر واکنش‌پذیری بین‌فردی، خودمهارگری و نظم‌جویی‌شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر اثربخش است. همچنین میزان تاثیر گروه رفتاردرمانی دیالکتیک بیشتر از گروه تحلیل رفتار متقابل بوده است. بر اساس یافته های پژوهش می‌توان نتیجه گرفت که رفتار درمانی دیالکتیک با شناسایی الگوهای معیوب قبلی افکار و احساسات، افزایش تحمل ناکامی، پذیرش و اعتباربخشی هیجانات منجر به بهبود  واکنش‌پذیری بین‌فردی، خودمهارگری و نظم‌جویی‌شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر می‌شود.
 


معصومه مدانلو، محمود نجفی،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی اضطراب و افسردگی در رابطه بین بدرفتاری کودکی و علائم وسواسی- جبری صورت گرفت. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی (معادلات ساختاری) بود. از میان جمعیت عمومی کاربر شبکه­ های اجتماعی در سال ۱۴۰۱، ۳۵۰ نفر با توجه به ملاک‌های ورود به شیوه نمونه‌گیری داوطلبانه، از طریق فراخوان انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تجدیدنظر ­شده وسواس فکری- عملی (فوا و همکاران)، پرسشنامه ترومای­ کودکی (برنشتاین و استین)، مقیاس اضطراب بک و نسخه دوم مقیاس افسردگی بک بود. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد، بدرفتاری کودکی با علائم وسواسی- جبری رابطه مستقیم و معناداری دارد و اضطراب و افسردگی در رابطه بدرفتاری کودکی و علائم وسواسی- جبری نقش میانجی دارد. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. طبق نتایج به دست آمده می­توان گفت که ترومای دوران کودکی، اضطراب و افسردگی نقش مهمی در شکل­گیری علائم وسواسی- جبری دارند. به ‌طور کلی، می­توان نتیجه گرفت که ترومای دوران کودکی می‌تواند با تاثیر بر اضطراب و افسردگی موجب بروز علائم وسواسی- جبری گردد.

دکتر نادر حاجلو، آقای علی سلمانی، خانم آیسان شارعی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر پردازش شناختی و تحمل پریشانی دانش‌آموزان دختر دارای اضطراب فراگیر انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه‌ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش‌آموزان دارای اضطراب فراگیر دوره‌ی متوسطه‌ی دوّم شهر اردبیل در سال‌تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بود که از میان آن‌ها بر حسب ملاک‌های ورود به پژوهش و به روش نمونه‌گیری هدفمند ۳۰ دانش‌آموز دارای اضطراب فراگیر انتخاب و به‌صورت تصادفی در گروه آزمایش (۱۵ نفر) و گروه کنترل (۱۵ نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش ۸ جلسه‌ی ۹۰ دقیقه‌ای برنامه‌ی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گروس و تامپسون، ۲۰۰۷) را دریافت کردند و  و گروه کنترل که در لیست انتظار قرار داشت هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه پردازش‌شناختی کروز (۱۹۹۹) و مقیاس تحمل پریشانی هیجانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیش‌آزمون، تفاوت معناداری بین میانگین پس‌آزمون دو گروه در پردازش شناختی (F=۲۷/۵۰،P<۰/۰۰۱) و تحمل پریشانی (F=۱۷/۵۱،P<۰/۰۰۱) وجود داشت. می‌توان نتیجه گرفت که آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر بهبود پردازش شناختی و تحمل پریشانی دانش‌آموزان دارای اضطراب فراگیر اثربخش است و بنابراین با توجه به یافته‌های پژوهش، می‌توان از آموزش تنظیم شناختی هیجان  در کاهش مشکلات افراد دارای اضطراب فراگیر استفاده کرد.

دکتر مهدیه رحمانیان، خانم شراره سلطانی، دکتر مژگان آگاه هریس،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده

این تحقیق با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیص یکپارچه بر نشخوار فکری، تحریف‌های شناختی و اجتناب شناختی در زنان مبتلا به اختلال افسردگی انجام شد. طرح پژوهش حاضر پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل زنانی بود که در سال ۱۴۰۳ به مراکز درمان افسردگی در شهر آبدانان مراجعه کردند. در این مطالعه، به دلیل حجم پایین جامعه و محدودیت جامعه آماری، از روش نمونه‌گیری هدفمند استفاده شد و ۳۰ زن واجد شرایط به عنوان نمونه انتخاب و به‌طور تصادفی به دو گروه ۱۵ نفره تقسیم شدند. داده‌ها با استفاده از ابزارهای استاندارد شامل پرسشنامه اجتناب شناختی سکستون و داگاس (CAQ)، پرسشنامه نشخوار فکری نالن هوکسما و مارو (۱۹۹۱)، پرسشنامه تحریف‌های شناختی عبداله‌زاده و سالار (۱۳۸۹) و مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی (DASS) لایبوند و لاویبوند (۱۹۹۵) جمع‌آوری شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS۲۱ انجام شد و در بخش آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار برای نشان دادن وضعیت داده‌ها و در بررسی فرضیه‌ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده گردید. یافته‌ها نشان داد که درمان فراتشخیص یکپارچه تأثیر معناداری بر کاهش نشخوار فکری، تحریف‌های شناختی و اجتناب شناختی در زنان مبتلا به اختلال افسردگی داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز تداوم یافته است. در نتیجه، می‌توان نتیجه‌گیری کرد که این نوع درمان می‌تواند به عنوان یک راهکار مؤثر در بهبود وضعیت روان‌شناختی این گروه از بیماران مورد استفاده قرار گیرد.
 
هانیه حاتمی، نوراله محمدی، حبیب هادیان فرد، عبدالعزیز افلاک سیر،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده

تجارب آسیب‌زای گذشته با مراقبان اولیه منجر به شکل‌گیری الگوهای شناختی و رفتاری می‌شود که به‌نوعی سبک‌هایی برای تفکر و عمل هستند. این الگوها راهبردهای ناسازگارانه‌ای هستند که تنظیم هیجانات را مختل می‌کنند. از سوی دیگر «تجارب هیجانی اصلاحی» در دو رویکرد طرحواره‌درمانی و رواندرمانی پویشی کوتاه‌مدت و فشرده، به تغییر الگوهای ناکارآمد و تنظیم هیجان کمک می‌کنند. ازاین‌رو در این پژوهش به بررسی اثربخشی این دو درمان بر تنظیم شناختی و رفتاری هیجان در اختلال استرس پس از سانحه پیچیده با روش مطالعه تک آزمودنی پرداخته ‌شد.جامعه آماری شامل کلیه افراد ۱۸ تا ۴۰ ساله در شهر تهران بودند که در سال ۱۴۰۲، پس از اطلاع رسانی طرح پژوهش، داوطلب مشارکت در پژوهش شدند. درنهایت شش نفر با روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند. در ادامه پرسشنامه‌های تنظیم شناختی و رفتاری هیجان برای هر فرد در مرحله خط‌پایه (۲ تا ۴ بار)، مداخله (۳ بار) و پیگیری (۱ بار)، اجرا شد. گروه‌های آزمایش به مدت ۱۶ جلسه ۵۰ دقیقه‌ای تحت مداخلات طرحواره‌درمانی و رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه‌مدت قرار گرفتند. نتایج تحلیل دیداری و آماری بین دو موقعیت مداخله و خط‌پایه شامل اندازه اثر دی کوهن، داده‌های ناهمپوش و همپوش، تغییرات میانه و  میانگین و تغییرات سطح مطلق، بیانگر اثربخشی هر دو درمان بر تنظیم شناختی و رفتاری هیجان بود. اما طرح واره‌درمانی نسبت به روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت و فشرده در بهبود تنظیم هیجان مؤثرتر عمل کرد و به نظر می‌سد تکنیک‌ها و ابزارها در این درمان برای رفع آسیب‌های زیربنایی در ترومای پیچیده موثرتر است.

خانم فرزانه عباسلو، دکتر یوسف دهقانی، دکتر سوران رجبی، دکتر فریده سادات حسینی،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت خشم  بر بازداری پاسخ، اضطرار منفی و شفافیت عاطفی نوجوانان دختر دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل (با پیگیری یک ماهه) بود. جامعه‌ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش‌آموزان دختر دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب دوره‌ی متوسطه‌ی دوّم شهر سیرجان در سال‌ ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بود که از میان آن‌ها به روش نمونه‌گیری هدفمند ۴۰ دانش‌آموز انتخاب و به ‌صورت تصادفی در گروه آزمایش (۲۰ نفر) و گروه کنترل (۲۰ نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش ۱۲ جلسه‌ی ۹۰ دقیقه‌ای درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت خشم (پاتریک ریلی و مایکل شاپ شایر، ۲۰۰۳) را به مدت ۱۲ هفته دریافت کردند گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع‌آوری داده‌ها از شاخص واکنش پذیری عاطفی استرینگرز (۲۰۱۲)، مقیاس پنج عاملی رفتار تکانشی لاینام (۲۰۰۶)، مقیاس رگه فراخلقی سالووی (۱۹۹۵) و آزمون نرم افزاری برو- نرو استفاده شد. داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد تفاوت معنی داری در اختلاف زمانها برای بازداری پاسخ  ، اضطرار منفی و شفافیت عاطفی وجود دارد. اختلاف بین گروه های آزمایش و کنترل نیز برای همه متغیرها معنی دار بودمی‌توان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت خشم بر بهبود بازداری پاسخ، اضطرار منفی و شفافیت عاطفی دانش‌آموزان دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب اثربخش است.

آرزو لشکری، تورج هاشمی نصرت آبادی،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده

مقیاس همدلی شناختی، عاطفی و جسمی ساختار سه مولفه جدیدی از همدلی را پیشنهاد می­کند. هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های روان ­سنجی مقیاس همدلی شناختی، عاطفی و جسمانی بود. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دامنه سنی ۱۸ تا ۵۰ سال ایرانی در سال­تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ بودند که به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل مقیاس همدلی شناختی، عاطفی  و جسمانی(CASESمقیاس واکنش بین فردی(IRI) ، پرسشنامه، الکسی تیمیای پرس (PAQ) مقیاس تجربه زمانی لذّت بودند. داده های پژوهش به روش تحلیل عاملی تأییدی ، (CFA) آلفای کرونباخ و ضریب پیرسون با استفاده از نرمافزارهای SPSS ۲۴ و Lisrel ۸ تجزیه وتحلیل شدند. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش همسانی درونی محاسبه شد. برای به دست آوردن اعتبار همگرا نیز از پرسشنامه­های الکسی­تایمیا پرس (۲۰۱۸)، مقیاس واکنش بین­فردی دیویس (۱۹۸۳) مقیاس تجربه زمانی لذت گارد (۲۰۰۶) استفاده شد. نتایج حاصل از محاسبه پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب الفای بالاتر از ۷۰/۰ را نشان داد.  تحلیل عاملی تائیدی نیز نشان داد که راه­ حل سه عاملی از برازش مناسب­تری برخوردار است. نتیجه تحلیل همبستگی از اعتبار این مقیاس و به ویژه جداسازی همدلی جسمانی از همدلی عاطفی پشتیبانی می­کند. براساس نتایج این پژوهش، می­توان نتیجه گرفت که مقیاس همدلی عاطفی، شناختی و جسمانی از پایایی و اعتبار مناسب برخوردار است و مولفه­ها را از هم متمایز می­سازد.
 
مهتاب چگنی، ریحانه شیخان، تورج سپهوند،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده

این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر تکانشگری، سازگاری اجتماعی و اعتیاد به شبکه­های اجتماعی در نوجوانان اقدام کننده به خودکشی انجام گرفت. طرح پژوهش حاضر شبه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری این پژوهش ۳۰ نفر که به‌صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و سپس به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (۱۵ نفره) قرار گرفتند. ابزار اندازه‌گیری شامل پرسشنامه تکانشگری بارات (۱۹۹۵)، پرسشنامه سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (۱۹۹۳) و پرسشنامه اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی مبتنی بر موبایل خواجه احمدی (۱۳۹۵) بود. درمان هیجان مدار (۹ جلسه ۴۵ دقیقه ای) توسط متخصص روانشناس برای گروه آزمایش اجرا گردید.  به منظور تجزیه و تحلیل داده­ها در این پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) جهت بررسی فرضیه­ها استفاده شد. نتایج نشان داد که پس از حذف اثرات پیش‌آزمون، تفاوت معناداری در ترکیب خطی متغیرهای وابسته دو گروه مورد بررسی وجود داشت (۷۸۰/۰ = لامبدای ویلکز ، ۴۳۲/۹۰  =۲۳،۳F، ۰۰۱/۰ =p و ۹۲۲/۰ =مجذور اتای تفکیکی). آزمونهای تک متغیری تحلیل کواریانس نیز نشان داد که نوجوانان  گروه آزمایش نسبت به نوجوانان گروه کنترل بهبود معناداری در پس‌آزمون نمرات تکانشگری، سازگاری اجتماعی و اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی نشان داده‌اند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت درمان هیجان مدار می تواند درمان موثری در نوجوانان اقدام کننده به خودکشی باشد.

 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb