جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای سلیمانی

سمیرا سلیمانی، عطا طهرانچی، حسین کارشکی،
دوره 11، شماره 4 - ( زمستان 1396، دوره 11، شماره 4 1396 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی روایی و پایایی سیاهه رواندرمانی مثبت و رابطۀ مؤلفه‌های آن با شکوفایی و نگرش‌های ناکارآمد است. روش پژوهش، از نوع اعتباریابی و همبستگی است. بدین‌منظور نمونه‌ای به حجم 1416 دانشجو انتخاب شد. جامعۀ آماری شامل همۀ دانشجویان دانشگاه‌های شهر مشهد و نیشابور در سال 96 بود. روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای بود. پرسش‌نامه‌های روان‌درمانی مثبت، شکوفایی و نگرش‌های ناکارآمد توسط شرکت‌کنندگان تکمیل شد. برای تعیین پایایی پرسش‌نامه، از روش آلفای کرونباخ و برای تعیین روایی آن، از روایی محتوایی و روایی سازه تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج نشان داد که همبستگی روان‌درمانی مثبت با زیر‌مقیاس‌های شکوفایی معنی‌دار و مثبت است. زیرمقیاس‌های نگرش‌های ناکارآمد همبستگی منفی داشتند. محاسبۀ همسانی درونی برای روان‌درمانی مثبت نیز در پژوهش حاضر آلفای 85 /0 را به‌دست داد. براساس نتایج این پژوهش، می‌توان نتیجه گرفت که فرم 21 گویه‌ای سیاهه روان‌درمانیِ مثبت در دانشجویان ایرانی، از روایی و پایایی کافی برخوردار است.
امراه تاج الدینی، فیروزه سپهریان آذر، اسماعیل سلیمانی،
دوره 12، شماره 2 - ( دوره دوازدهم، شماره دوم 1397 )
چکیده

ایدز بیماری مزمن و خطرناک و از علل عمده­ی مرگ و میر در جهان محسوب می­شود. هدف از پژوهش حاضر مقایسه­ی سبک بزرگ­نمایی غیرانطباقی، جهت­گیری منفی به مساله، تنظیم هیجان بین­فردی، سبک پردازش هیجانی و حساسیت به طرد در بیماران مبتلا به ایدز و افراد سالم بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه­ای بود. جامعه­ی آماری پژوهش حاضر کلیه­ی بیماران مبتلا به ایدز بودند که در زمستان 96 به مرکز بهداشت در شهر ارومیه مراجعه کرده بودند. نمونه­ی پژوهش­ نیز شامل 40 نفر مبتلا به ایدز مراجعه کننده به مرکز بهداشت در شهر ارومیه و 40 نفر از افراد سالم بودند که به روش نمونه­گیری دردسترس انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده­ها از تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین دو گروه در متغیرهای سبک بزرگ­نمایی غیرانطباقی، جهت­گیری منفی به مساله، تنظیم هیجان بین­فردی، سبک پردازش هیجانی و حساسیت به طرد تفاوت معناداری وجود دارد و بیماران مبتلا به ایدز در این متغیرها نمرات بیشتری کسب می­کنند. می­توان نتیجه گرفت بسیاری از مشکلات روان­شناختی که بیماران مبتلا به ایدز تجربه می­کنند، تا حدی متاثر از متغیرهای بررسی شده در پژوهش حاضر است. لذا توجه به این عوامل در سبب­شناسی و درمان مشکلات روان­شناختی این بیماران می­تواند گامی مفید در مسیر کمک به کاهش این مشکلات و ارتقاء سلامت روان آنها باشد.


خانم لیلا سلیمانیان، خانم فاطمه محمدی شیر محاه، آقای جاوید پیمانی، خانم مرضیه غلامی توران پشتی، خانم ناهید هواسی سومار،
دوره 16، شماره 4 - ( دوره هجدهم ، شماره چهارم، زمستان 1401 )
چکیده

 هدف از پژوهش حاضر، بررسی مقایسه‌ای اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر شفقت  بر هموگلوبین گلیکوزیله و اضطراب کرونا و در بیماران دیابتی بود . این پژوهش  به‌صورت نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش بیماران مبتلا به دیابت عضو انجمن دیابت همدان در سال 1400 بودند.از بین آنها 48 نفر بود با روش  نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و با روش تصادفی ساده به کمک قرعه‌کشی در  دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار  گرفتند. در یکی از گروه‌ها برنامه مداخله‌ای درمان شناختی - رفتاری و در گروه دیگر مداخلات مبتنی بر شفقت هرکدام به مدت 8 جلسه 90 دقیقه‌ای آموزش دیدند و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. برای اندازه‌گیری هموگلوبین گلیکوزیله از آزمایش خون بیماران و برای اندازه گیری اضطراب کرونا از مقیاس اضطراب کرونا ویروس (1398)، استفاده شد. داده‌های تحقیق با استفاده از روش آماری مانکوا و آزمون‌های تعقیبی مناسب تجزیه‌وتحلیل شد.. یافته‌ها: نتایج حاکی از آن است که که درمان مبتنی بر شفقت  بر هموگلوبین گلیکوزیله مؤثرتر از درمان شناختی رفتاری بوده است. در مورد اضطراب ابتلا به کرونا درمان مبتنی بر شفقت تفاوت معنی‌داری با درمان شناختی رفتاری مشاهده نشد. جهت افزایش بهبود جسمی و روان‌شناختی بیماران دیابتی دوره‌های فردی یا گروهی استفاده از این درمانها مؤثر به نظر می‌رسد.
آقای حسام سلیمانی، آقای امین رحمتی، آقای عاصم اسماعیلی،
دوره 19، شماره 2 - ( دوره نوزدهم، شماره دوم ، تابستان 1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی ساختاری توجه به هیجانات (ارادی و غیر ارادی) با نگرانی و استرس با نقش میانجی عواطف منفی انجام شد. روش پژوهش حاضر مدل­سازی معادلات ساختاری بود و جامعۀ پژوهش حاضر تمام دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بودند. نمونه به روش تصادفی ساده انتخاب شد و در نهایت داده ­های به دست آمده از 312 نفر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابزارهای پژوهش حاضر از نوع خودگزارشی و شامل پرسشنامه­ های توجه به هیجانات پالمیری و همکاران (2009) ، نگرانی پنسیلوانیا مایر و همکاران (1995)، پرسشنامۀ خلاقیت هیجانی آوریل و توماس-نولز (1991)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویبند و لاویبند (1995) و همچنین مقیاس عواطف مثبت و منفی واتسون و همکاران (1988) بودند. در نهایت، داده ­های حاصل با استفاده از معادلات ساختاری و روش بوت ­استرپ نرم­افزار­های SPSS و AMOS نسخۀ 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. پس از تحلیل مشاهده شد که مدل از برازش مناسب برخوردار است و یافته­ های نشان داد که توجه غیر ارادی به هیجانات به صورت مستقیم با عواطف منفی، نگرانی و استرس در ارتباط است اما توجه ارادی به هیجانات تنها با عواطف منفی رابطۀ مستقیم دارد و رابطۀ آن با نگرانی و استرس به صورت غیر مستقیم و از طریق عواطف منفی است. عواطف منفی برای رابطۀ هردو نوع توجه به هیجانات با نگرانی و استرس نقش میانجی را ایفا می­کرد.
 
دکتر فاطمه سلیمانی، دکتر جوانشیر اسدی، دکتر ارسطو میرانی، افسانه خواجوند خوشلی،
دوره 19، شماره 3 - ( دوره نوزدهم، شماره سوم ، پاییز 1404 )
چکیده

روابط فرازناشویی یکی از چالش‌های مهم روان‌شناختی در نظام خانواده است که می‌تواند بر سلامت روانی و رضایت زناشویی زوجین تأثیر منفی بگذارد. هدف پژوهش حاضر، مدل‌یابی معادلات ساختاری گرایش به روابط فرازناشویی بر اساس احساس تنهایی با نقش میانجی کیفیت زندگی جنسی در زنان متأهل مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر مشهد بود. روش پژوهش توصیفی–همبستگی و مبتنی بر مدل‌یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متأهل مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره خانواده در سال ۱۴۰۳ بود که ۳۰۰ نفر از آنان به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه احساس تنهایی (1980)، پرسشنامه گرایش به روابط فرازناشویی، و پرسشنامه کیفیت زندگی جنسی (2002) بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارهای AMOS و SPSS و با بهره‌گیری از تحلیل معادلات ساختاری و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد احساس تنهایی رابطه مثبت و معناداری با گرایش به روابط فرازناشویی دارد (p<0.001). همچنین، کیفیت زندگی جنسی نقش میانجی معناداری در ارتباط بین احساس تنهایی و گرایش به روابط فرازناشویی ایفا کرد؛ به‌گونه‌ای که ارتقای کیفیت زندگی جنسی شدت اثر منفی احساس تنهایی بر گرایش به روابط فرازناشویی را کاهش داد. شاخص‌های برازش نیز نشان‌دهنده مناسب بودن مدل پیشنهادی بودند. بر این اساس، یافته‌ها حاکی از آن است که کاهش احساس تنهایی و بهبود کیفیت زندگی جنسی می‌تواند در کاهش گرایش به روابط فرازناشویی مؤثر باشد. بنابراین، مداخلات روان‌شناختی و مشاوره‌ای با تمرکز بر ارتقای کیفیت روابط زناشویی و جنسی زنان توصیه می‌شود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb