4 نتیجه برای سپهوند
هادی پناهی، فیروزه غضنفری، سیمین غلامرضایی، مسعود صادقی، محمدعلی سپهوندی،
دوره 13، شماره 4 - ( دوره سیزدهم، شماره چهارم 1398 )
چکیده
این پژوهش با هدف تدوین مدل اختلال اضطراب تعمیمیافته در کودکان پیشدبستانی شهر تهران انجام شد. پژوهش حاضر به شیوه کیفی و با استفاده ازروش نظریه زمینه ای انجام شده است. 19 متخصص کودک (روانشناس/روانپزشک) با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شده و دادهها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و تعاملی تا رسیدن به اشباع اطلاعات گردآوری شدند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار MAXQDA نسخه استفاده شد. در کدگذاری باز 141 کد اولیه به دست آمد که در کدگذاری محوری بر اساس شباهت موضوعی در 21 دسته موضوعی قرار داده شدند. در مرحله سوم یا کدگذاری انتخابی، اختلال اضطراب تعمیمیافته بهعنوان متغیر مرکزی یا اصلی شناخته شد. اطلاع از علل اختلال اضطراب تعمیمیافته، میتواند به خانوادهها، درمانگران و سیاستگذاران حوزه سلامت روان در جهت اصلاح شرایط به وجودآورنده این اختلال کمک کند.
شکوفه بخشی، محمد علی سپهوندی، سیمین غلامرضایی،
دوره 15، شماره 1 - ( دوره پانزده، شماره اول، بهار 1400 )
چکیده
پسوریازیس یک بیماری التهابی مزمن پوستی است که با سطوح بالای استرس و تاثیر منفی قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران همراه است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر کیفیت زندگی و استرس ادراکشده در مبتلایان به پسوریازیس بود. پژوهش حاضر، نیمهآزمایشی از نوع پیش آزمون، پسآزمون همراه با گروه شاهد و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی مبتلایان به پسوریازیس مراجعهکننده به درمانگاهها و کلینیکهای تخصصی پوست شهرستان خرمآباد بودند. ابتدا، بیماران بـا اسـتفاده از ملاکهای ورود و خروج غربال شدند، سپس 24 نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی، در دو گروه آزمایشی و شاهد گمارده شدند. ابزار گردآوری دادهها مقیاس استرس ادراکشده و شاخص کیفیت زندگی پوست بود. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه، مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی را دریافت کردند. دادهها با روشهای آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرمافزار SPSS (23) و آزمونهای تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) و تکمتغیره (ANCOVA) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش کاهش استرس بر اساس ذهنآگاهی باعث میشود کیفیت زندگی مبتلایان بهبود یابد و استرس ادراکشده آنان کاهش پیدا کند؛ تاثیر درمان در مدت پیگیری ماندگار بود (001/0>p). بنابراین، روش کاهش استرس بر اساس ذهنآگاهی، میتواند به عنوان مداخلهای موثر در راستای بهبود کیفیت زندگی و کاهش دادن استرس ادراکشده برای مبتلایان به پسوریازیس به کار گرفته شود.
مهتاب چگنی، ریحانه شیخان، تورج سپهوند،
دوره 18، شماره 4 - ( دوره هجدهم ، شماره چهارم ، زمستان 1403 )
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر تکانشگری، سازگاری اجتماعی و اعتیاد به شبکههای اجتماعی در نوجوانان اقدام کننده به خودکشی انجام گرفت. طرح پژوهش حاضر شبهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری این پژوهش 30 نفر که بهصورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و سپس بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفره) قرار گرفتند. ابزار اندازهگیری شامل پرسشنامه تکانشگری بارات (1995)، پرسشنامه سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (1993) و پرسشنامه اعتیاد به شبکههای اجتماعی مبتنی بر موبایل خواجه احمدی (1395) بود. درمان هیجان مدار (9 جلسه 45 دقیقه ای) توسط متخصص روانشناس برای گروه آزمایش اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها در این پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) جهت بررسی فرضیهها استفاده شد. نتایج نشان داد که پس از حذف اثرات پیشآزمون، تفاوت معناداری در ترکیب خطی متغیرهای وابسته دو گروه مورد بررسی وجود داشت . آزمونهای تک متغیری تحلیل کواریانس نیز نشان داد که نوجوانان گروه آزمایش نسبت به نوجوانان گروه کنترل بهبود معناداری در پسآزمون نمرات تکانشگری، سازگاری اجتماعی و اعتیاد به شبکههای اجتماعی نشان دادهاند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت درمان هیجان مدار می تواند درمان موثری در نوجوانان اقدام کننده به خودکشی باشد.
مریم کاظمی، تورج سپهوند،
دوره 19، شماره 2 - ( دوره نوزدهم، شماره دوم ، تابستان 1404 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف پیشبینی ناگویی هیجانی نوجوانان بر اساس انعطافپذیری شناختی و دشواریهای تنظیم هیجان مادران آنها انجام شد. این پژوهش یک مطالعه توصیفی-تحلیلی بوده و در قالب طرح همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل نوجوانان 13 تا 18 سال مدارس شهر اراک به همراه مادرانشان بود که با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای، 459 نفر از آنها انتخاب شد. دانش آموزان ﻣﻘﻴﺎس ﻧﺎﮔﻮﻳﻲﻫﻴﺠﺎنی تورنتو 20 مادهای، و مادران آنها پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی و مقیاس دشواریهای تنظیم هیجان را پاسخ دادند و دادههای حاصل با استفاده از رگرسیون گام به گام تحلیل شد. نتایج نشان داد خردهمقیاسهای دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجان (ضریب بتای 240/0) و فقدان شفافیت هیجانی (ضریب بتای 194/0) مادران نقش معناداری در پیشبینی ناگویی هیجانی نوجوانان داشته و حدود 14 درصد واریانس آن را تبیین نمودند. دیگر خردهمقیاسهای دشواریهای تنظیم هیجان و نیز انعطافپذیری شناختی مادران نقشی در تبیین آن نداشتند. در نتیجه، دشواریهای تنظیم هیجان در مادران میتواند نقش مهمی در ناگویی هیجانی نوجوانان داشته باشد. بر این اساس، تقویت مهارتهای تنظیم هیجان مادران به عنوان یک اولویت مهم برای بهبود سلامت هیجانی قرزندان به متخصصان پیشنهاد میگردد.