10 نتیجه برای شاهقلیان
مهناز شاهقلیان، پرویز آزادفلاح، علی فتحی آشتیانی،
دوره 5، شماره 2 - ( 12-1390 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی پردازشهای فراشناختی با توجه به ابعاد اضطراب و زودانگیختگی است. ابتدا نمونهای شامل 600 دانشجوی دختر دانشگاه تربیت مدرس، فرم تجدید نظر شده پرسشنامه شخصیتی آیزنک را تکمیل کردند، سپس بر اساس نمره آزمودنیها در شاخص دروغو نمرههای انتهایی در دو بعد برونگردی و روان رنجورخویی،4گروه (هر کدام 15 نفر) شامل افراد با اضطراب بالا، افراد با اضطراب پایین، افراد با زودانگیختگی بالا و افراد با زودانگیختگی پایین انتخاب شده و آزمون استروپ و ویسکانسین را انجام دادند.نتایج نشان داد کیفیت پردازش فراشناختی و کنشهای اجرایی مترادف با آن در گروه اضطراب پایین بهتر از اضطراب بالا و در گروهزودانگیختگی پایین بهتر از زودانگیختگی بالا است. در مجموع نتایج حاصل از این پژوهش بر تأثیر اضطراب و زودانگیختگی در پردازشهای فراشناختی تأکید میکند.
منیژه فیروزی، عادل مهری، علی عباس کمری، مهناز شاهقلیان،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1392 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی مشکلات هیجانی و سبکهای مقابلهی کودکان مبتلا به لوکمیای لمفوبلاستیک حاد و مقایسهی آن با کودکان سالم بود. به این منظور، 55 کودک بستری در بخش خون و سرطان بیمارستان کودکان مفید و 45 کودک سالم مراجعه کننده برای انجام واکسن، در پژوهش شرکت کردند. شرکتکنندههای بیمار و سالم از نظر آزمون تحلیل نقاشی کودکان در بیمارستان و نشانگرهای هیجانی کوپیتس در ترسیم صحنه تزریق، با هم مقایسه شدند. نتایج تفاوت معناداری بین کودکان مبتلا به سرطان و کودکان سالم از نظر تمام زیرمقیاسهای آزمون تحلیل نقاشی کودکان در بیمارستان نشان داد. همچنین، شرکتکنندگان دو گروه از نظر نشانگرهای هیجانی کوپیتس با یکدیگر مقایسه شدند. تفاوت دو گروه در استفاده از رنگ سیاه برای رنگ آمیزی، کوچک کشیدن خود، سایهدار کردن صورت، بدن، دست و غیر معمول بودن تصاویر معنادار بود. بر اساس یافتهها، کودکان مبتلا به لوسمی بیشتر از راهبردهای اجتنابی استفاده کردند، در حالی که کودکان سالم روش مقابلهی رویارویی را به کار بردند. همچنین بر اساس نشانگرهای هیجانی کوپیتس، کودکان مبتلا به لوسمی مشکلات هیجانی بیشتری نشان دادند. این یافتهها به مداخلههای بالینی برای کودکان مبتلا به سرطان کمک میکند.
کبری میرزایی، محمد حسین عبداللهی، مهناز شاهقلیان،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده
هدف پژوهش بررسی رابطهی باورهای فراشناختی با اضطراب اجتماعی و کمرویی با توجه به نقش واسطهگری تنظیم هیجان بود. 700 دانشآموز مقطع دبیرستان پرسشنامههای کمرویی استنفورد و اضطراب اجتماعی را تکمیل کردند. بر اساس نمرات انتهایی مقیاسها، 110 نفر بهعنوان کمرو و 46 نفر به عنوان افراد مضطرب اجتماعی غربال شدند. برای تفکیک افراد کمرو با و بدون علایم اضطراب اجتماعی، مجدداً پرسشنامه اضطراب اجتماعی در نمونهی کمرو اجرا و بر اساس نمرات انتهایی، 45 نفر کمرو با اضطراب اجتماعی و 60 نفر کمرو بدون اضطراب اجتماعی مشخص شدند. برای همسان بودن حجم گروهها در هر سه گروه، 43 نفر پرسشنامههای تنظیم هیجان و باورهای فراشناخت را تکمیل کردند. نتایج حاکی از ارتباط معنادار باورهای فراشناخت و راهبردهای تنظیم هیجان با اضطراب اجتماعی و کمرویی با و بدون علایم اضطراب اجتماعی بود. ارتباط معناداری میان باورهای فراشناخت و راهبردهای تنظیم هیجان بهویژه سرکوب در گروه مضطرب اجتماعی و میان باورهای فراشناخت و ارزیابی مجدد شناختی در گروه کمرو با علایم اضطراب اجتماعی دیده شد؛ اما در گروه کمرو بدون علایم اضطراب رابطهی میان متغیر پیشبین و واسطه معنادار نبود. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد برخی مؤلفههای باورهای فراشناختی شامل باورهای منفی و کنترل افکار به واسطهی سرکوب، اضطراب اجتماعی را بهتر پیشبینی میکنند و مؤلفههای باورهای مثبت و اطمینان شناختی به واسطهی ارزیابی مجدد شناختی، پیشبینی کنندهی کمرویی با علایم اضطراب بودند. نتایج نشان داد باورهای فراشناختی به واسطهی تنظیم هیجان پیشبینی کنندهی کمرویی بدون علایم اضطراب نمیباشند.
فاطمه طاهری، مهناز شاهقلیان، جهانگیر کاشفی نیشابوری،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی رابطه سبکهای دلبستگی و دوسوگرایی در ابراز هیجان با ناگویی هیجانی بود. 300 دانش آموز دختر مقطع متوسطه شهرستان آوج در سال تحصیلی 92-1391، پرسشنامه های سبک دلبستگی، دوسوگرایی در ابرازگری هیجان، و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو را تکمیل کردند. نتایج نشان داد رابطه ناگویی هیجانی با سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی اجتنابی، منفی و با سبک دلبستگی اضطرابی و دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، مثبت است. دوسوگرایی در ابرازگری و سبک دلبستگی اضطرابی پیش بینی کننده تغییرات دشواری در شناسایی هیجان، و دوسوگرایی در ابرازگری و سبک دلبستگی ایمن، پیش بینی کننده واریانس دشواری در توصیف هیجان بودند. 11 درصد واریانس مؤلفه تفکر برون مدار نیز توسط دوسوگرایی در ابرازگری و سبک دلبستگی اضطرابی تبیین شد. همچنین دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی، سبک دلبستگی اضطرابی و سبک دلبستگی ایمن، 21 درصد واریانس کل ناگویی هیجانی را تبیین کردند. به منظور پیشگیری از ابتلا به ناگویی هیجانی، علاوه بر تقویت ویژگیهای ایمنی بخش دلبستگی لازم است به افزایش توانایی تنظیم هیجان برای غلبه بر دوسوگرایی در ابرازگری هیجانی توجه شود.
نگار محمودی، محمد حسین عبداللهی، مهناز شاهقلیان،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای عاطفه مثبت و منفی در رابطه بین سیستم های مغزی/ رفتاری و ناگویی خلقی بود. مشارکت کنندگان 277 دانشجوی کارشناسی (121 پسر و 156 دختر) دانشگاه خوارزمی کرج بودند که به شیوه خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه پنج عاملی جکسون، پرسشنامه عواطف مثبت و منفی (PANAS) و پرسشنامه ناگویی خلقی را تکمیل کردند. داده ها به شیوه رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شد. نتایج نشان داد سیستم بازداری/ فعالساز رفتاری به صورت مثبت و معنادار ناگویی خلقی را پیش بینی میکند. همچنین نقش واسطه ای عاطفه مثبت و منفی در رابطه بین سیستم های بازداری و فعالساز رفتاری و ناگویی خلقی مشاهده شد. مدل بدست آمده در این پژوهش الگوی مناسبی را جهت تبیین ناگویی خلقی در اختیار قرار میدهد.
محسن امیری، محمد حسین عبداللهی، مهناز شاهقلیان، غلامرضا صرامی،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
با توجه به شیوع بالای اضطراب اجتماعی و اهمیت آن در افراد زیر 18 سال، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطهگر آلکسیتیمیا در رابطهی بین راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان و اضطراب اجتماعی بود. در این پژوهش 180 دانشآموز دختر دورهی دبیرستان که با استفاده از نمونهگیری خوشه ای چند مرحلهای انتخاب شده بودند، نمونهی پژوهش را تشکیل دادند. شرکتکنندگان پرسشنامهی اضطراب اجتماعی کانور(Spin)، پرسشنامهی تنظیم شناختی هیجان و مقیاس آلکسیتیمیای تورنتو-20 را تکمیل کردند. نتایج نشان دادند که راهبردهای سازگار و ناسازگار تنظیم شناختی هیجان به ترتیب با اضطراب اجتماعی همبستگی منفی و مثبت داشتند. همچنین آلکسیتیمیا با اضطراب اجتماعی همبستگی مثبت داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که آلکسیتیمیا میتواند بین رابطهی راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان و اضطراب اجتماعی نقش واسطهگر داشته باشد. با توجه به یافتههای پژوهش به نظر میرسد که راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان با واسطهگری آلکسیتیمیا بهتر می-تواند اضطراب اجتماعی را پیشبینی کند.
سمیه علی نسب، مهناز شاهقلیان، محمد نقی فراهانی،
دوره 11، شماره 1 - ( دوره یازدهم، شماره اول، بهار 1396 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطۀ بین ابعاد شخصیت برونگرایی/ نورزگرایی و بهزیستی ذهنی با توجه به نقش واسطهای ذهنآگاهی بود. در یک مطالعۀ همبستگی، تعداد 152نفر (61پسر، 91دختر) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه خوارزمی به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به فرم کوتاه پرسشنامۀ تجدید نظر شدۀ شخصیت آیزنک و مقیاس ذهنآگاهی رگه پاسخ دادند. برای ارزیابی بهزیستی ذهنی با توجه به تعریف آن، از دو مقیاس رضایت از زندگی و مقیاس عاطفۀ مثبت و عاطفه منفی استفاده شد.یافتهها نشان داد برونگرایی با بهزیستی ذهنی و ذهنآگاهی، رابطۀ مثبت و نورزگرایی با بهزیستی ذهنی و ذهنآگاهی، رابطۀ منفی دارد. تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد ذهنآگاهی دارای نقش میانجی در رابطۀ بین برونگرایی و عاطفۀ مثبت است. همچنین ذهنآگاهی در رابطۀ بین نورزگرایی و عاطفۀ منفی و در رابطۀ بین نورزگرایی و رضایت از زندگی به عنوان واسطه عمل کرده است. سازۀ ذهنآگاهی میتواند تبیینکنندۀ رابطۀ تفاوتهای فردی در حوزۀ شخصیت با سلامت روانی باشد.
سید علی کاظمی رضایی، مهناز شاهقلیان، سید ولی کاظمی رضایی، انسیه کربلایی اسمعیل،
دوره 12، شماره 1 - ( دوره دوازدهم، شماره اول 1397 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل معادلات ساختاری میان مکانیزمهای دفاعی و تصور از خود در دانشجویان بود. تعداد 154 دانشجوی شاغل به تحصیل در دانشگاه خوارزمیبه شیوه تصادفی چند مرحلهای انتخاب و اطلاعات حاصل از پرسشنامه سبکهای دفاعی و آزمون تصور از خود بکدر مورد آنها تجزیه و تحلیل شد. مدل مفهومی پژوهش با داده ها برازش داشت. اندازه شاخصهای مطلق (76/0)، نسبی (89/0)، بیرونی (87/0) و درونی (91/0)، برازندگی کیفیت مدل ارائه شده را نشان دادند. ضرایب مسیر نشان دادند مکانیزمهای دفاعی روانرنجور و رشد نیافته با ابعاد مختلف خودپنداره ارتباط دارند. کلیه مسیرهای مورد بررسی به جز مسیر مکانیسم دفاعی رشد یافته به سه حیطه از تصور از خود (ذهنی، جسمی و شغلی) معنادار هستند. همچنین ارتباط مثبت و معنادار مکانیزمهای دفاعی رشد نیافته و روانرنجور با خودپنداره تبیین شد. نتایج مطالعه حاضر بر اهمیت رابطه دفاعها که در مدیریت عواطف نقش دارند، در شکلگیری تصور از خود تأکید دارد.
سارا قاسم زاده برکی، مهناز شاهقلیان قهفرخی،
دوره 14، شماره 3 - ( دوره چهاردهم، شماره سوم، پاییز 1399 )
چکیده
استرس به عنوان یکی از اختلالات روانی، یکی از عوامل موثر در بروز اثرات منفی در دوران بارداری است که میتواند منجر به پیامدهای نامطلوب جسمی و روانی در زنان باردار شود. زنان باردار با شیوع بیماری کووید 19 به دلیل تجربه قرنطینه خانگی و ترس ابتلا به این بیماری و از دست دادن جنین دچار استرس و مشکلات سلامت روان بیشتری شدهاند که همین موضوع بر مشکلات زنان باردار افزوده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT) بر استرس ادارک شده زنان باردار در طول پاندمی کووید 19بود. این پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی بود و در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون و مرحله پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. نمونه شامل 30 مادر باردار بود که به صورت هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش حاضر عبارتند از پرسشنامه استرس ادارک شده کوهن(pss-14) و مداخله پذیرش و تعهد(ACT) (هیز و همکاران، 2013). گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقهای درمان پذیرش و تعهد به صورت آنلاین دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند. تحلیل دادهها با روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد که درمان مبتی بر پذیرش و تعهد(ACT) به کاهش استرس ادارک شده در زنان باردار منجر شده است (05/. ≥P). با توجه به اثربخشی درمان مبتی بر پذیرش و تعهد(ACT) میتوان گفت که جهت ارتقای سطح سلامت روان زنان باردار و کاهش استرس آنها در دوران پاندمی کووید 19 که منجر به آسیب جسمی و روانی به مادر و کودک میشود، انجام چنین مداخلاتی ضروری و با اهمیت به نظر میرسد.
فاطمه عباسی طهرانی، دکتر محمد نقی فراهانی، دکتر مهناز شاهقلیان قهفرخی، دکتر بلال ایزانلو،
دوره 16، شماره 2 - ( دوره شانزده، شماره دوم ، تابستان 1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ساخت و معرفی بستهی مداخلات آموزشی خودمدیریتی درد مزمن و ارزیابی اثرات آن بر بهبود خودمدیریتی درد، مهارتهای ذهنآگاهی، باورهای فراشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلتی-عضلانی طرحریزی شد. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلتی-عضلانی مراجعهکننده به بیمارستانهای شهر تهران در حدفاصل تیرماه 1399 تا دیماه 1400 بود. از این میان، 22 نفر (دو گروه 11 نفره) از افراد واجد شرایط با روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب و طی یک طرح شبهآزمایشی (پیشآزمون-پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل و پیگیری) بررسی شدند. اعضای گروه آزمایش طی دو ماه تحت 8 جلسهی مداخلهای برخط 60 دقیقهای قرار گرفتند و طی سه جلسهی 80 دقیقهای (پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری) با استفاده از پرسشنامههای درجهبندی شدت درد مزمن، خودمدیریتی درد، مهارتهای پنجوجهی ذهنآگاهی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان به صورت برخط مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آزمون تجزیهوتحلیل کوواریانس چندمتغیره و مقایسههای تکمتغیره در بستر آن تجزیهوتحلیل گردیدند. منطبق بر نتایج، اثرات کلی مداخلات خودمدیریتی معنادار بود (05/0<p). همچنین مداخلات تأثیرات معناداری در بهبود توانمندی خودمدیریتی درد، افزایش بهکارگیری مهارتهای ذهنآگاهی و بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نشان دادند (05/0>p)، اما اثرات معناداری بر کاهش باورهای فراشناختی ناکارآمد نداشتند (05/0<p). با عنایت به شواهد حاصل از این مطالعه مؤلفین بر این باورند که استفاده از مداخلات خودمدیریتی درد مزمن برای افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلنی-عضلانی دارای منافع بالینی قابلتوجهی است و لذا استفاده از آن را به متصدیان حوزهی سلامت توصیه میکنند.