4 نتیجه برای عابدی
سمیه جمالی پاقلعه، احمد عابدی، الهام آقایی، راضیه زارع،
دوره 4، شماره 2 - ( 12-1389 )
چکیده
با توجه به اهمیت نقش هوش هیجانی در سلامت روان، هدف پژوهش حاضر عبارت از فراتحلیل تحقیقات انجام شده پیرامون رابطه میان هوش هیجانی و سلامت روان می باشد. این پژوهش با استفاده از تکنیک فرا تحلیل با یکپارچه کردن نتایج حاصل از انجام تحقیقات مختلف، میزان اندازه اثر رابطه هوش هیجانی با سلامت روان را مشخص نموده است. بدین منظور از بین 45 پژوهش،30پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بود، انتخاب و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. ابزار پژوهش عبارت از چک لیست فراتحلیل بود. پژوهش حاضر مبتنی بر 4721 شرکت کننده و 30 اندازه اثر می باشد. یافته های پژوهش نشان داد رابطه هوش هیجانی و سلامت روان به طور کلی(47/0) می باشد زمانی که هوش هیجانی به عنوان صفت ارزیابی می شود ارتباط قوی تری با سلامت روان دارد(51/0 r=) نسبت به زمانی که به عنوان توانایی ارزیابی می شود(38/0r=). بنابراین هوش هیجانی بالاتر ارتباط معناداری با سلامت روان بهتر دارد.
مهدی رضا سرافراز، نیما قربانی، عابدین جواهری،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده
با ساخت فرم کوتاه مقیاس خود مهارگری بیشتر مطالعات در این حوزه، برای سنجش ظرفیت عمومی خود مهارگری از آن استفاده کرده اند. یافته های ناهمخوان در مورد سازش یافتگی خود مهارگری در ساختار تک عاملی این مقیاس تردید ایجاد کرده است. مطالعه ی پیش رو با هدف ارزیابی ساختار عاملی این مقیاس در ایران انجام گردید. 247 (زن 188، مرد 53، نامشخص: 6) دانشجوی دانشگاه های استان تهران به مقیاس های فرم کوتاه مقیاس خود مهارگری، مقیاس نشخوار ذهنی، مقیاس حالت نگرانی، مقیاس احساس سرزندگی، مقیاس اضطرابوافسردگی، پاسخ دادند. یافته های تحلیل عامل تأییدی نشان داد مدل تک عاملی با داده ها برازش ندارد. تحلیل عامل اکتشافی ساختار دو عاملی را مطرح کرد که در تحلیل تأییدی مجدد برازش مطلوبی داشت. یافته ها با نگاهی به دیدگاه های مربوط به دو وجه خود مهار گری مورد بحث قرار گرفت و بر لزوم بازنگری نظریه ها و پژوهش در وجوه متفاوت بازدارنده و برانگیزنده ی خود مهارگری، صحه گذاشت.
الهه عنایتی، مرتضی امیدیان، احمد عابدی،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر بهزیستی روانشناختی دانش آموزان تیزهوش انجام شد. پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل و دارونما انجام شد؛ بدین منظور 45 نفر از بین دانش آموزان تیزهوش دختر سوم دبیرستان ناحیه 2 شهر اصفهان انتخاب شدند. سپس به شیوهی تصادفی در گروه آزمایش (15نفر)، دارونما (15نفر) و کنترل (15نفر) گمارده شدند. جهت سنجش متغیرهای اصلی مدل، از آزمونهای هوش هیجانی بار – ان و بهزیستی روانشناختی ریف استفاده شد. پس از گزینش، از سه گروه پیش آزمون گرفته شد و سپس گروه آزمایش تحت آموزش هوش هیجانی طی 8 جلسهی حداکثر 90 دقیقهای قرار گرفتند و پس از پایان برنامه، از سه گروه پس آزمون و دو ماه بعد پیگیری به عمل آمد. سپس دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد که آموزش هوش هیجانی در افزایش بهزیستی روانشناختی و مؤلفههای آن از جمله پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد شخصی تأثیر دارد. به نظر میرسد ارائهی دروسی با محتوای هوش هیجانی در مدرسه میتواند بر سلامت روان و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان تیزهوش مؤثر باشد.
فاطمه ناظمی اردکانی، احمد علی پور، فائزه عابدی جعفری،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1392 )
چکیده
این پژوهش با هدف تعیین رابطهی بین ویژگیهای شخصیتی و انگیختگی شناختی با نشانههای اختلال خوردن صورت گرفتهاست. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و جامعهی آماری را، افراد مراجعه کننده به کلینیکهای تغذیه مرکز شهر تهران تشکیل میداد، که از میان آنها 103 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار سنجش شامل پرسشنامهی پنج عامل بزرگ شخصیت، پرسشنامهی برانگیختگی و کاهش ناهماهنگی شناختی و پرسشنامهی سنجش نگرش خوردن بود. تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه صورت گرفت. نتایج نشان داد که نشانههای خوردن با روانرنجورخویی و برانگیختگی و انگیختگی شناختی رابطهی معناداری دارند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد ویژگی تجربهپذیری و انگیختگی شناختی قادر به پیشبینی نشانههای اختلال خوردن است. از لحاظ بالینی اندازهگیری صفات شخصیتی در شناسایی افراد چاق و دارای اضافه وزن که در معرض خطر رفتارهای خوردن نابهنجار میباشند بسیار کمک کننده است. علاوه بر این، نتایج مطالعهی حاضر مطرح بودن برانگیختگی در خصوص بروز رفتارهای تکانهای در شرایط ناهماهنگ و لحاظ کردن کاهش ناهماهنگی در برنامههای درمانی مربوط به رفتار خوردن را پیشنهاد میکند.