جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای قنبری

بهرام علی قنبری هاشم آبادی، مصطفی بلقان آبادی،
دوره 5، شماره 2 - ( 12-1390 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روان­درمانی گروهی به شیوه تحلیل تبادلی بر بهبود مهارت حل­مسأله بود. برای دست یابی به این هدف از روش پژوهش نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد، که 30 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی که به کلینیک روانشناسی و مشاوره دانشگاه فردوسی مراجعه کرده بودند، به روش غربال گری انتخاب، و به شیوه تصادفی در گروه کنترل (15 نفر) و گروه آزمایشی (15 نفر) جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش‌نامه حل­مسأله، و روش‌مداخله‌ نیز گروه درمانی تحلیل تبادلی بود که به مدت 8 جلسه‌ی دو ساعته و به ‌صورت هفتگی برگزار شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی از آماره های میانگین و انحراف استاندارد و درسطح استنباطی از آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA)، استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که مهارت حل­مسأله در گروه آزمایش به طور معنی داری افزایش یافته است؛ و همچنین این افزایش در زیر مؤلفه­های خلاقیت، کنترل، اعتماد، و تقرب مشاهده شد. در نتیجه گروه درمانی تحلیل تبادلی راهبردی کارآمد و سودمند در بهبود مهارت حل­مسأله است.
سارا جعفری، دکتر زهرا روشندل، امین شانه ای، دکتر پریسا کلاهی، زهره قنبری،
دوره 17، شماره 2 - ( دوره هفدهم ، شماره دوم، تابستان 1402 )
چکیده

  هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر بخشی زوج درمانی هیجان مدار بر مدار بر تعهد زناشویی و فرسودگی زناشویی  زوجین دارای تعارض زناشویی است . طرح پژوهشی این مطالعه شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گزوه کنترل می باشد.ن بدین منظور تعداد (30 ) نفر   از  زوجین دارای  تعارض زناشویی ،  شناخته  شدند  و  با  روش  نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . از این تعداد 15 نفر در گروه آزمایش و  15 نفر در  گروه کنترل  بطور تصادفی  قرار  گرفتند . جهت  جمع آوری  داده ها  از  پرسشنامه تعهد زناشویی آدامر و جونز و پرسشنامه فرسودگی زناشویی پاینز استفاده شد . همچنین پکیج آموزشی زوج درمانی هیجان مدار ، طی جلسات  درمانی به مدت 8 جلسه دو ساعته ، برای گرو ه آزمایش اعمال شد .نتایج  تحلیل کوواریانس نشان داد که بین زوجین گروه آزمایش و گروه تفاوت معنا داری  وجود دارد. بر اساس  یافته های  این  پژوهش می توان نتیجه گرفت  که مداخلات  زوج  درمانی هیجان مدار  باعث  افزایش  تعهد زناشویی و کاهش فرسودگی زناشویی زوجین  شده است. در واقع ارتباط صحیح و مبتنی بر عشق و علاقه بین زوجین سبب افزایش تعهد زناشویی شده و  زوجین واکنش متفاوتی نسبت به تعارضات زناشویی از خود نشان دادند.

زهره قنبری، زهرا محسنی نسب، مجید طاعتی، مهسا محبی آریا، احمد ترابی،
دوره 17، شماره 4 - ( دوره هفدهم ، شماره چهارم،زمستان 1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر ناگویی هیجانی، خودکنترلی و بهزیستی روان‌شناختی زنان قربانی خشونت خانگی  در شهر تهران انجام شد.  این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح گروهی لیست انتظار پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان آسیب دیده از خشونت خانگی مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی ذهن آرا در سال 1402 بود. در این مطالعه 45 بیمار واجد شرایط انتخاب شدند و شرکت کنندگان به طور تصادفی به سه گروه مشاوره طر‌حواره درمانی (15 نفر) و گروه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (15 نفر)  و گروه کنترل (15 نفر)   تقسیم شدند. روش ها و فنون راهبردی در  8 جلسه 90 دقیقه ای به گروهها آموزش داده شد. از گروهها خواسته شد که پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو؛ پرسشنامه خودکنترلی تانجی و پرسشنامه بهزیستی روان‌شناختی ریف را پاسخ دهند . نتایج پژوهش نشان داد گروه آزمایش طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با گروه کنترل توانست به طور موثرتری نمرات ناگویی هیجانی، خودکنترلی و بهزیستی روان‌شناختی را تغییر دهد. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در کاهش ناگویی هیجانی، و افزایش خودکنترلی و بهزیستی روان‌شناختی تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استفاده از رویکردهای طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی باعث افزایش خودکنترلی و بهزیستی روان‌شناختی زنان آسیب دیده از خشونت خانگی و کاهش ناگویی هیجانی آنها می شود. بنابراین،  رویکردهای طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی برای زنان آسیب دیده از خشونت خانگی برای افزایش خودکنترلی و بهزیستی روان‌شناختی و کاهش ناگویی هیجانی توصیه می شود.

 

دکتر زهرا قنبری،
دوره 18، شماره 4 - ( دوره هجدهم ، شماره چهارم ، زمستان 1403 )
چکیده

مشکلات شناختی یک شکایت رایج در میان بیماران مبتلا به سرطان سینه و ام اس است. به طور خاص، مشکلات مربوط به کارکردهای اجرایی ممکن است در سایر کارکردهای این بیماران اختلال ایجاد کند. مطالعه حاضر به منظور مقایسه کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به سرطان و ام اس طراحی شده است. جامعه پژوهش حاضر کلیه­ مبتلایان به سرطان مجاری ادراری و سیستم تنفسی مراجع کننده به بیمارستان شهید افضلی کرمان و ام اس مراجعه کننده به بیمارستان شفای کرمان در سال 1402 بودند که از بین آنها 45 بیمار مبتلا به سرطان (25 مجاری ادراری و 20 نفر سیستم تنفسی) و 45 بیمار دارای ام اس (20 نفر مبتلا به انواع پیشرونده و 25 نفر مبتلا به نوع عود کننده-بهبود یابنده)  به شیوه نمونه­گیری در دسترس  انتخاب شدند. همچنین ، 45 فرد بهنجار که از نظر سن، تحصیلات و طبقه­ اجتماعی- اقتصادی با گروه­های بیمار همتا شده­ بودند، به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. مشارکت­کننده­ها توسط آزمونهای آندره ری، استروپ، دسته­بندی کارت­های ویسکانسین و مقیاس حافظه­ی وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که در تمام مولفه­های ارکردهای اجرایی افراد بهنجار عملکرد بهتری نسبت به دو گروه بیمار داشتند. علاوه براین، بین بیماران مبتلا به سرطان و بیماران مبتلا به ام اس نیز در برخی از مولفه­های کارکردهایی اجرایی تفاوت مشاهده شد. یافته­های پژوهش بیانگر بدکارکردی اجرایی در بیماران مبتلا به سرطان و ام اس می­باشد و لزوم طراحی مداخلات مبتنی بر کارکردهایی اجرایی برای این بیماران را برجسته می­سازد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb