جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای محمودی

عزیز لاچینی، لیلی امیر سرداری، مرتضی محمودی زمان،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده

این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش خودکارآمدی بر کنترل قند خون در بیماران دیابتی نوع 2 انجام شد. طی یک پژوهش نیمه تجربی تعداد 58 بیمار مبتلا به دیابت نوع۲ که برای درمان دارویی در دوره­ی زمانی دی تا اسفند 91 تحت نظر یک پزشک معالج در شهرستان مهاباد بودند، به روش نمونه­گیری داوطلبانه ­یدردسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (28 نفر) و گروه گواه (30 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت9جلسه­ی45دقیقه­ای دردوره­ی آموزش خودکارآمدی به شیوه­ی شناختی- رفتاری گروهی شرکت کردند. به منظور ارزیابی تأثیر مداخله، آزمایش هموگلوبین گلیکوزیله، قبل‌، بعد و سه ماه پس از پایان مداخله انجام شد. داده­های حاصل با روش تحلیل واریانس آمیخته برای اندازه گیری­های مکرر و تحلیل کوواریانس بررسی شدند. قند خون گروه آزمایش پس از مداخله به طور معناداری کاهش یافته بود، در حالی­که کاهش قند خون گروه گواه معنادار نبود. این یافته­ها در پیگیری سه ماهه پابرجا باقی ماند. همچنین خودکارآمدی دیابت گروه آزمایش به صورت معناداری به نسبت گروه گواه ارتقاء پیدا کرده بود. نتایج آشکار ساخت آموزش خودکارآمدی می­تواند بر کنترل قند خون در بیماران دیابتی نوع۲اثر بخش باشد. ارائه­ی این نوع آموزش به عنوان بخشی از درمان و مراقبت جامع دیابت توصیه می‌شود.
نگار محمودی، محمد حسین عبداللهی، مهناز شاهقلیان،
دوره 8، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ­ای عاطفه مثبت و منفی در رابطه بین سیستم­ های مغزی/ رفتاری و ناگویی خلقی بود. مشارکت کنندگان 277 دانشجوی کارشناسی (121 پسر و 156 دختر) دانشگاه خوارزمی کرج بودند که به شیوه خوشه ­ای چندمرحله­ ای انتخاب شدند و پرسش­نامه پنج عاملی جکسون، پرسش­نامه عواطف مثبت و منفی (PANAS) و پرسشنامه ناگویی خلقی  را تکمیل کردند. داده­ ها به شیوه رگرسیون ­سلسله مراتبی تحلیل شد. نتایج نشان داد سیستم بازداری/ فعال­ساز رفتاری به صورت مثبت و معنادار ناگویی خلقی را پیش­ بینی می­کند. همچنین نقش واسطه ­ای عاطفه مثبت و منفی در رابطه بین سیستم­ های بازداری و فعال­ساز رفتاری و ناگویی خلقی مشاهده شد. مدل بدست آمده در این پژوهش الگوی مناسبی را جهت تبیین ناگویی خلقی در اختیار قرار می­دهد.
فاطمه محمودی، زهره خسروی، مهرانگیز پیوسته گر، روشنک خدابخش پیرکلانی،
دوره 13، شماره 4 - ( دوره سیزدهم، شماره چهارم 1398 )
چکیده

بهبودی فرایندی است که فرد از طریق آن سلامت و بهداشت خود را ارتقاء می دهد، به صورت مستقل و معنی دار زندگی می کند و در جامعه ای خارج از سیستم بهداشت روان مشارکت می کند. تمرکز بر درمان های زیستی و دارودرمانی موجب غفلت از توجه به عوامل غیر زیستی مؤثر بر بهبودی و برنامه ریزی جهت اصلاح آن شده است. پژوهش حاضر با هدف ایجاد مدلی جامع و یکپارچه برای تسهیل کننده های بهبودی در اختلال دوقطبی صورت گرفت. این پژوهش کیفی و از نوع نظریه زمینه ای بود. شرکت کنندگان ۳۱ نفر از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بهبودیافته بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با روش مثلث سازی (مصاحبه نیمه ساختاریافته، مصاحبه روایتی و مصاحبه با عضو آگاه خانواده) صورت گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش نظام مند استروس و کربین استفاده شد. مدل استخراج شده شامل شرایط علی، میانجی، راهبردها و پیامدهای بهبودی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی است. مقوله های استخراج شده شامل علل فردی (کم حساسیتی نسبت به انگ اختلال، نگرش مثبت، سبک زندگی فعال، معنویت گرایی متعادل، ادراک صمیمیت، منبع کنترل درونی)، خانوادگی (جو خانوادگی مثبت و آگاهی و مشارکت خانواده) و اجتماعی (حمایت اجتماعی، تصویر مثبت از اجتماع، ادراک عدالت، اندک بودن انگ اجتماعی، اشتغال و شبکه های اجتماعی) بود. این یافته می تواند گامی در جهت چند بعدی شدن درمان اختلال دوقطبی و تمرکز بر جنبه های غیر زیستی آن باشد.
 



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb