29 نتیجه برای چت
مرضیه مالزیری، شهاب الدین باقری، عین اله نادری،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
ویژگیهای شخصیتی بهعنوان یکی از سه دسته متغیرهای روانی - اجتماعی تأثیرگذار بر پاسخ استرس در مدل استرس – آسیب ویلیامز و اندرسون است که طی سالهای اخیر توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. بااینحال، هنوز اطلاعات کافی در مورد ارتباط بین ویژگیهای شخصیتی فردی و آسیبهای ورزشی وجود ندارد. بر همین اساس، تحقیق حاضر قصد دارد ارتباط بین سرسختی ذهنی و منابع کنترل را با بروز آسیبهای ورزشی در فوتبالیستهای نوجوان موردبررسی قرار دهد. پژوهش حاضر از نوع کوهورت آیندهنگر بود که در سال 1399-1401 در شهرستان خرمآباد اجرا شد. نمونه آماری تحقیق را 122 فوتبالیست با دامنه سنی 14 تا 17 سال تشکیل میدهد. به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامههای تابآوری صفتی و مقیاس کنترل درونی-بیرونی ویژه ورزش به ترتیب برای ارزیابی سرسختی ذهنی و منابع کنترل استفاده شد. جهت جمعآوری آسیبهای فوتبالیستها نیز از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. دادههای جمعآوریشده توسط رگرسیون لجستیک تجزیهوتحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که سرسختی ذهنی ویژگی شخصیتی است که ارتباط مستقیمی با آسیبهای ورزشی دارد (p<0/05)، در حالی که منابع کنترل درونی و بیرونی ارتباط مستقیمی با آسیبهای ورزشی نشان ندادند (p>0/05). نتایج تحقیق حاضر نشان داد که به ازای هر امتیاز کاهش سرسختی ذهنی احتمال بروز آسیبهای ورزشی به میزان 11 درصد افزایش پیدا میکند (p<0/05). بنابراین فوتبالیستهایی که سرسختی روانی کمتری دارند ممکن است بیشتر در معرض خطر آسیبهای ورزشی باشند. ازاینرو، مربیان و متخصصان روانشناسی ورزشی میتوانند به منظور به کاهش خطر آسیبهای ورزشی بر روی تقویت سرسختی ذهنی فوتبالیستها کار کنند
دکتر صدیقه احمدی، آیسان شارعی، علی سلمانی،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
نوجوانی، دورهای مهم برای رشد مغز بهشمار میرود و خودآزاری در این دوران با پیامدهای بلندمدتی از جمله آسیبشناسی روانی مداوم و اختلالات رفتاری در آینده همراه است. پژوهش حاضر با هدف رابطه استفاده آسیب زا از تلفن همراه با مشکلات رفتاری- هیجانی در نوجوانان خودآزار: با میانجی گری خود کنترلی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. کلیه دانشآموزان مقطع متوسطه دوره دوم شهر اردبیل با سابقه خود آزاری در سال تحصیلی 1403-1402 جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادند. تعداد 280 نفر از این افراد به شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب و در پژوهش حاضر شرکت کردند. برای جمعآوری دادهها از سیاهه مشکلات رفتاری کودکان آچنباخ (2001)، پرسشنامه خودکنترلی تانجی، بامیستر و بون (2004) و پرسشنامه اعتیاد به تلفن همراه کوهِی (2009) استفاده شد. دادههای بهدستآمده با استفاده از آزمونهای همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر با استفاده از نرمافزارهای SPSS23 و لیزرل 8/lisrel8 تجزیهوتحلیل شد. نتایج بهدستآمده نشان داد که مدل ساختاری استفاده آسیب زا از تلفن همراه با مشکلات رفتاری – هیجانی در نوجوانان خودآزار: با میانجی گری خود کنترلی از برازش مناسبی برخوردار است. این نتایج نشان داد که استفاده آسیب زا از تلفن همراه اثر مستقیم و هم اثر غیرمستقیمی با میانجیگری خودکنترلی بر مشکلات رفتاری – هیجانی نوجوانان خود آزار داشت.نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده آسیب زا از تلفن همراه در نمونهای از نوجوانان خودآزار میتواند هم بهطور مستقیم و هم با میانجیگری خودکنترلی در مشکلات رفتاری – هیجانی نوجوانان نقش داشته باشد.
زهره قنبری، زهرا محسنی نسب، مجید طاعتی، مهسا محبی آریا، احمد ترابی،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر ناگویی هیجانی، خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی زنان قربانی خشونت خانگی در شهر تهران انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح گروهی لیست انتظار پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان آسیب دیده از خشونت خانگی مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی ذهن آرا در سال 1402 بود. در این مطالعه 45 بیمار واجد شرایط انتخاب شدند و شرکت کنندگان به طور تصادفی به سه گروه مشاوره طرحواره درمانی (15 نفر) و گروه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. روش ها و فنون راهبردی در 8 جلسه 90 دقیقه ای به گروهها آموزش داده شد. از گروهها خواسته شد که پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو؛ پرسشنامه خودکنترلی تانجی و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف را پاسخ دهند . نتایج پژوهش نشان داد گروه آزمایش طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با گروه کنترل توانست به طور موثرتری نمرات ناگویی هیجانی، خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی را تغییر دهد. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در کاهش ناگویی هیجانی، و افزایش خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استفاده از رویکردهای طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی باعث افزایش خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی زنان آسیب دیده از خشونت خانگی و کاهش ناگویی هیجانی آنها می شود. بنابراین، رویکردهای طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی برای زنان آسیب دیده از خشونت خانگی برای افزایش خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی و کاهش ناگویی هیجانی توصیه می شود.
خانم زهره طیبی، دکتر محسن جدیدی، دکتر پروانه قدسی،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثر بخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر انجام شده است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل با سنجش در خط پایه پس از مداخله و پیگیری سه ماهه میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان آسیب دیده از خیانت شهر تهران در سال 1402 بود که به مراکز مشاوره منطقه 1 شهر تهران مراجعه کرده بودند. با توجه به طرح پژوهش، نمونهای به حجم 30 نفر و به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. برای جمعآوری دادهها پرسشنامه دلزدگی زناشویی را در سه مرحله مورد استفاده قرار گرفت. گروه آزمایش 8 جلسهی 90 دقیقهای برنامهی زوج درمانی هیجان مدار را دریافت کردند و و گروه کنترل که در لیست انتظار قرار داشت هیچ آموزشی دریافت نکرد. دادهها با استفاده تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند.نتایج نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیشآزمون، تفاوت معناداری بین میانگین پسآزمون دو گروه در دلزدگی زناشویی وجود داشت که میتواند حاکی از اثربخشی مداخله مذکور بر متغیر ذکر شده و نیز پایداری اثربخشی در مرحله پیگیری باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار میتواند در کاهش دلزدگی زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر به عنوان مداخله روانشناسی استفاده شود.
ابوالفضل مرادی، دکتر مهران آزادی، دکتر زهره موسی زاده،
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری دلزدگی زناشویی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه ، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با نقش واسطه ای خودپنداره جنسی در زنان متقاضی طلاق شهر شیراز انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه های خانواده در سال 1402 تشکیل دادند. از بین جامعه آماری تعداد 320 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، پرسشنامه طرحواره یانگ ( 2003)، پرسشنامه انتظارات زناشویی امیدوار و همکاران ( 1389)، پرسشنامه پردازش اطلاعات هیجانی باکر و همکاران (۲۰۰۷) و پرسشنامه خودپنداره جنسی اسنل (1995) بود. دادههای جمعآوری شده، با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری (SEM) تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از روابط مستقیم متغیرهای پژوهش نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد . هم چنین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی علاوه برتاثیر مستقیم ازطریق خودپنداره جنسی با دلزدگی زناشویی اثرغیرمستقیم مثبت ومعناداردارند. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که خودپنداره جنسی به عنوان یک متغیرمیانجی توانست رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی را تبیین نماید.
دکتر مهتاب محتشم، طاهره محرمی،
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، مدلسازی ساختاری اعتیاد به اینترنت بر مبنای ویژگی شخصیتی ماکیاولیسم و سبک دلبستگی اضطرابی با تأکید بر نقش واسطهای تنهایی روانشناختی در میان دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه بود. این مطالعه با رویکردی توصیفی-همبستگی انجام شد. نمونهگیری به روش تصادفی خوشهای صورت گرفت و دادهها از طریق مجموعهای از پرسشنامههای استاندارد شامل سنجش اعتیاد به اینترنت، ویژگیهای شخصیت تاریک، سبکهای دلبستگی بزرگسالان و مقیاس تنهایی روانشناختی گردآوری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری انجام گرفت. یافتهها حاکی از آن بود که متغیرهای ماکیاولیسم، دلبستگی اضطرابی و تنهایی روانشناختی اثر مستقیم و معناداری بر میزان اعتیاد به اینترنت دارند. همچنین مشخص شد که ماکیاولیسم و دلبستگی اضطرابی پیشبینهای معناداری برای تنهایی روانشناختی محسوب میشوند. نقش واسطهای تنهایی روانشناختی در تبیین رابطه بین ماکیاولیسم و دلبستگی اضطرابی با اعتیاد به اینترنت نیز تأیید شد.بر اساس نتایج بهدستآمده، میتوان نتیجه گرفت که ویژگیهای شخصیتی و هیجانی، بهویژه ماکیاولیسم، سبک دلبستگی اضطرابی و احساس تنهایی روانشناختی، در شکلگیری و تداوم اعتیاد به اینترنت در میان نوجوانان نقش مهمی ایفا میکنند. این یافتهها میتوانند در طراحی برنامههای پیشگیرانه و مداخلات روانشناختی با هدف ارتقای سلامت روان دانشآموزان مورد بهرهبرداری قرار گیرند.
خانم زینب ملکی، دکتر جواد کاوسیان، دکتر پروین کدیور، دکتر مهدی عرب زاده،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری هویت تحصیلی و الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی ادراک شده والدین با نقش میانجیگری نیازهای اساسی روانشناختی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان پایه دهم و یازدهم شهر یزد در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه آماری شامل 400 دانشآموز پایه دهم و یازدهم بود که به صورت خوشهای تصادفی انتخاب شدند. جهت گرداوری دادهها از پرسشنامه نیازهای اساسی روانشناختی توسط لاگواردیا و همکاران (2000)، پرسشنامه منزلت هویت تحصیلی واز و ایزاکسون (2008)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده ریچی و فیتزپاتریک (1990) و پرسشنامه انتظارات آموزشی ادراک شده والدین استفاده شد. به منظور بررسی مسیرهای مدل پژوهش، از مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار (PLS3) استفاده شد. نتایج نشان داد انتظارات آموزشی والدین (95/9 = t)، الگوی همنوایی (89/5 = t) و الگوی گفت و شنود (17/9 = t) تاثیر مستقیم، مثبت و معناداری بر نیازهای اساسی روانشناختی دارند. نتایج همچنین نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی بر هویت دنبالهرو (92/28 = t) و هویت سردرگم(29/25 = t) تاثیر مستقیم، منفی و معناداری و بر هویت دیررس (09/39 = t) و هویت موفق (31/35 = t) تاثیر مستقیم، مثبت و معناداری دارد. در نهایت نتایج نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی در رابطه بین هویت تحصیلی و الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی ادراک شده والدین نقش میانجی دارد. بنابراین به منظور بهبود هویت تحصیلی دانشآموزان میتوان به اصلاح الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی والدین پرداخت.
امیرحسین عبدلی، مهدی کاظمی، دکتر صدیقه احمدی، شهناز حسنآبادی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده
پدیده نوظهور فابینگ و ارتباط آن با سلامت روان اخیرا نگرانیهایی را ایجاد نموده که به دلیل عدم غنای مطالعاتی درباره نوع این ارتباط، هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای خودکنترلی در رابطۀ بین فابینگ و سلامت روان در بین دانشجویان بود. این پژوهش از نوع مطالعۀ بنیادی و از نوع روش توصیفی-همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعۀ مورد مطالعه شامل تمامی ۱۴۰۰۰ دانشجوی دانشگاه خوارزمی در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بود که از بین جامعۀ مذکور ۲۵۵ نفر (۱۵۱ زن و ۱۰۴ مرد) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامۀ عمومی فابینگ (چوتپیتایاسونوند و داگلاس، ۲۰۱۸)، پرسشنامۀ خودکنترلی (تانجی، بون و بامیستر، ۲۰۰۴) و پرسشنامۀ سلامت عمومی (گلدبرگ، ۱۹۷۲) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و شیوۀ مدلیابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار SPSS 27 و JASP 0.18.3.0 تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از رابطۀ منفی و معنادار بین فابینگ و خودکنترلی بود.همچنین بین خودکنترلی و سلامت روان نیز رابطۀ مثبت و معناداری وجود داشت . به علاوه، بین فابینگ و سلامت روان نیز رابطۀ منفی و معناداری یافت شد. در پژوهش حاضر رابطۀ غیرمستقیم فابینگ و سلامت روان ازطریق خودکنترلی معنادار بود. براساس نتایج، تمرکز بر افزایش آگاهی دانشجویان دربارۀ تأثیرات منفی و زیانبخش این پدیدۀ نوظهور و کوشش روان درمانگران و مشاوران در این حیطه بسیار حائز اهمیت است.
مهسا روحانی اطاقسرا، دکتر افسانه خواجوند خوشلی، دکتر الناز پوراحمدی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحوارهدرمانی و شفقتدرمانی بر تعارض زناشویی و تمایزیافتگی در زنان آسیبدیده از خیانت زناشویی انجام شد. این مطالعه از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و دو گروه درمانی بود که در آن ۴۰ زن آسیبدیده به طور تصادفی در دو گروه طرحوارهدرمانی و شفقتدرمانی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای معتبر تعارض زناشویی و تمایزیافتگی خود جمعآوری و با تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی در کاهش تعارض زناشویی و افزایش تمایزیافتگی مؤثر بوده و تفاوت معناداری بین دو گروه وجود داشت. طرحوارهدرمانی در بهبود ابعاد خاصی از تعارض زناشویی تأثیر بیشتری داشت، در حالی که شفقتدرمانی تأثیر قویتری بر ابعاد تمایزیافتگی نشان داد. این یافتهها بیانگر نقش مهم مداخلات تخصصی رواندرمانی در بازسازی سلامت روانی و ارتقای کیفیت روابط زوجی در زنان آسیبدیده از خیانت است و تأکید میکند که انتخاب رویکرد درمانی باید مبتنی بر نیازها و ویژگیهای فردی بیماران باشد. همچنین، نتایج این پژوهش زمینهای علمی برای استفاده تلفیقی و هدفمند از این دو رویکرد درمانی در مراکز مشاوره و رواندرمانی فراهم میآورد.