30 نتیجه برای چت
			
				
				
				
					 جلیل فتح آبادی،  مونا ایزد دوست،  داوود تقوایی،  بیتا شلانی،  سعید صادقی، 
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1396 )
				
    چکیده
				
					
شیوع چاقی از معضلات تهدید کننده سلامتی در سراسر جهان است که متغیرهای بسیاری امکان ابتلا به آن را افزایش میدهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش باورهای غیرمنطقی سلامت، سبک زندگی سلامت محور و مکان کنترل سلامت در پیش بینی ابتلا به چاقی انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش از نوع علی مقایسه ای (موردشاهدی) و جامعه آماری آن شامل اعضای کانون چاقی خانه سلامت سرای محله ایرانشهر است که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 100 نفر مبتلا به چاقی و 100 نفر از افراد سالم  به عنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاس باورهای غیرمنطقی سلامت، مقیاس چندبعدی مکان کنترل سلامت و نیمرخ سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل رگرسیون لوجستیک و تحلیل واریانس یکراهه بهوسیله نرم افزار 24SPSS  تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این مطالعه نشان میدهد که با پیشبینی درست 5/74 درصد افراد با وزن طبیعی و 69 درصد افراد مبتلا به چاقی به طبقات آنها،  مدل کامل به طور معنیداری پایا بود (001/0 P>و 10=df و 69/65 (x2= و در کل 72 درصد از پیش بینیها درست بودند. باورهای غیرمنطقی سلامت، مکان کنترل سلامت و سبک زندگی سلامت محور توان پیشبینیکنندگی ابتلای به اضافه وزن را دارا هستند و میتوان گفت که با تغییر باورهای غیرمنطقی، ایجاد تغییر در سبک زندگی و تعدیل منبع کنترل سلامت افراد میتوان احتمال ابتلا به چاقی را در آن ها کاهش داد.
 
				
				
				 
				
				
				
					 مژگان آگاه هریس،  ناهید رمضانی،  ایمان رفیع منزلت، 
دوره 12، شماره 3 - ( 9-1397 )
				
    چکیده
				
					
پسوریازیس، بیماری مزمن و التهابی پوستی است که عوامل روانشناختی در ایجاد و تداوم آن دخالت دارند.  این پژوهش با هدف مقایسهی ویژگیهای شخصیتی و ادراک کنترل اضطراب در افراد با و بدون پسوریازیس انجام شد. طرح پژوهشی علّیمقایسهای بود و با نمونهگیری در دسترس، تعداد 260 نفر انتخاب و در دو گروه با و بدون پسوریازیس جایگزین شدند. تمامی شرکتکنندگان به پرسشنامههای پنجعاملی نئو، ادراک کنترل اضطراب و اطلاعات جمعیتشناختی پاسخ دادند. یافتهها نشان داد در ویژگی شخصیتی گشودگی به تجربه، نمرهی افراد با پسوریازیس، از گروه عادی کمتر است؛ ولی در دیگر ویژگیهای شخصیتی، تفاوت معنیداری مشاهده نشد. از لحاظ ادراک کنترل اضطراب در همهی خردهمقیاسها، تفاوت دو گروه معنیدار بود و نمرهی افراد با پسوریازیس کمتر بود. بر این اساس به نظر میرسد سوگیری در ادراک کنترل اضطراب و گشودگی به تجربه در شکلگیری و تداوم پسوریازیس نقش جدی داشته باشند.
				
				
				 
				
				
				
					 شهرام وکیلی هریس،  شعله لیوارجانی،  نعیمه محب، 
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1398 )
				
    چکیده
				
					
هدف  این پژوهش بررسی مدلی فراتشخیصی برای تبیین همبودی اضطراب و افسردگی براساس نقش بیشکنترلگری، حساسیت به پاداش و حساسیت به تهدید بود. شرکتکنندگان 586 دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، دانشگاه تبریز و دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در ایران بودند. دادهها با استفاده از مقیاس افسردگی اضطراب تنیدگی، پرسشنامه پذیرش و عمل نسخه دوم، مقیاس بازداری و فعالسازی رفتاری، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی، پرسشنامه دوسوگرایی در ابراز هیجان و مقیاس کمالگرایی چندبعدی فراست جمعآوری شد. برازش مدل پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری بررسی شد. براساس این مدل، حساسیت به پاداش با میانجیگری بیشکنترلگری بر اضطراب و افسردگی به ترتیب با ضرایب استاندارد   29 /0 -  و 36 /0 - اثر میگذارد. همچنین حساسیت به تهدید با ضرایب استاندارد 31 /0 ، و 39 /0 به ترتیب بر اضطراب و افسردگی با میانجیگری بیشکنترلگری اثر دارد. یافتههای این پژوهش چهارچوب مناسبی را برای تبیین اضطراب و افسردگی ارائه می دهند. حساسیت به پاداش پایین و حساسیت به تهدید بالا از طریق سازه بیشکنترلگری، همبودی اضطراب و افسردگی را پیشبینی میکنند. این یافتهها میتواند برای فهم علتشناسی اختلالات هیجانی همبود، توسعه مداخلات درمانی و پیشگیری از اختلالات هیجانی همبود، مفید باشند. 
				 
				
				 
				
				
				
					 مهدی اکبری، 
دوره 13، شماره 3 - ( 10-1398 )
				
    چکیده
				
					
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی ارزش های شخصی در ارتباط بین روانرنجورخویی با استفاده آسیب زا از اینترنت در جمعیت دانشجویی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه های شهر تهران بود که 358 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه های تهران، خوارزمی و شهیدبهشتی با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه استفاده نادرست از اینترنت، پرسشنامه زندگی ارزشمند و عامل روانرنجورخویی مقیاس پنج عاملی شخصیت نئو پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل مفهومی پژوهش با داده های تجربی برازش بسیار مطلوبی دارد و ارزشهای شخصی نقش میانجی کاملی در ارتباط بین روانرنجورخویی با استفاده آسیب زا از اینترنت ایفا می کند. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که روانرنجورخویی به ترتیب از طریق ارزش های روابط خانوادگی، روابط عاطفی، معنویت-مذهب، سلامت جسمی، روابط اجتماعی و یادگیری بیشترین اثر غیرمستقیم را بر استفاده آسیب زا از اینترنت دارد. بر اساس نتایج پژوهش می توان این گونه نتیجه گرفت که ارزش های شخصی در ارتباط بین ویژگی شخصیتی روانرنجورخویی و استفاده آسیب زا از اینترنت، نقش میانجی کامل ایفا می کنند و در حضور ارزشهای شخصی رابطه مستقیم روانرنجورخویی با استفاده آسیب زا از اینترنت  معنادار نبود.
				 
				
				 
				
				
				
					 حسین زارع،  فاطمه عیسی زاده، 
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
				
    چکیده
				
					
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ادراک کنترل بیماری و ادراک خطر با رفتارهای خود مراقبتی در ترخیص شدگان از بیمارستان به دلیل کووید- 19 در استان بوشهر انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه ترخیصشدگان از بیمارستان به دلیل کووید- 19 در استان بوشهر می باشد که 167 نفر برآورد شد و حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران، 120 نفر محاسبه گردید. روش نمونهگیری از نوع داوطلبانه و در دسترس بود. در این پژوهش جهت گردآوری اطلاعات از مقیاس های ادراک کنترل و ادراک خطر و مصاحبه سنجش میزان رفتارهای خودمراقبتی استفاده شد. داده های پژوهش با نرم افزار آماری AMOS و با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن است که مدل پیشنهادی روابط بین متغیرهای مذکور از برازش مطلوبی برخوردار است و تمامی مسیرهای مدل پیشنهادی معنیدار هستند. همچنین، تمامی فرضیههای پژوهش مورد تایید قرار گرفتند. با توجه به اثر معنادار ادراک کنترل و ادراک خطر بر پیشبینی ابتلای افراد به بیماری کووید- 19 و امکان دستکاری و آموزش این متغیرها، نتایج این مطالعه دارای کاربردهایی جهت افزایش رفتارهای خودمراقبتی و در نتیجه کاهش احتمال ابتلای افراد به بیماری کووید- 19 است.  
 
				 
				
				 
				
				
				
					 مجید صفاری نیا،  سهیلا دهخدایی، 
دوره 14، شماره 2 - ( 6-1399 )
				
    چکیده
				
					
هدف از پژوهش حاضر ارائۀ مدل اکتشافی جهت بیان روابط بین عوامل شخصیتی، سبکهای دلبستگی، منبع کنترل، راهبردهای مقابلهای و استرس ادراک شده با ادراک بیماری در مبتلایان به هموفیلی، با تأکید بر نقش میانجی سبکهای تبادل اجتماعی بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر است. به منظور اجرای پژوهش از بیماران عضو کانون حمایت از هموفیلی در شهر اصفهان، 450 نفر، به شیوۀ تصادفیِ ساده انتخاب شدند. ابزارهای بهکار رفته در این پژوهش شامل پرسشنامۀ پنجعاملی شخصیتی نئو، مقیاس سبکهای دلبستگی هازن و شیور، مقیاس کنترل راتر، پرسشنامۀ سبکهای مقابله با استرس اندلر و پارکر، پرسشنامۀ استرس ادراکشدۀ کوهن، پرسشنامۀ ادراک بیماری و پرسشنامۀ سبکهای تبادل اجتماعیِ لیبمن بود. نتایج پژوهش حاکی از رابطۀ خطی ویژگیهای شخصیتی روانرنجوری، مسئولیتپذیری، برونگرایی و انعطافپذیری، دو سبک مقابلهای (هیجانمدار، مسئلهمدار و اجتنابی) و سبک دلبستگی ایمن با ادراک بیماری است. همچنین نتایج نشان داد ویژگیهای شخصیتی (روانرنجوری، برونگرایی، دلپذیر بودن، انعطافپذیری و مسئولیتپذیری)، سبکهای مقابلهای (اجتنابی و هیجانمدار)، سبک دلبستگی (ایمن و ناایمن دوسوگرا) و منبع کنترل از طریق میانجیگری سبک تبادل اجتماعی انصاف با ادراک بیماری ارتباط دارند. بنابراین به منظور ارائۀ اقدامات، جهت بهبود ادراک بیمارانِ مبتلا به هموفیلی، لازم است علاوه بر توجه ویژه به ویژگیهای شخصیتی، سبکهای مقابلهای، سبک دلبستگی، منبع کنترل و استرس ادراکشده، متوجه سبک تبادل اجتماعی انصاف نیز بود.
				 
				
				 
				
				
				
					 سپیده فرج پور نیری،  میکائیل بخشش بروجنی،  مجید محمودعلیلو، 
دوره 14، شماره 3 - ( 10-1399 )
				
    چکیده
				
					
امروزه اینترنت به یکی از ملزومات زندگی دانشجویان تبدیلشده است و اعتیاد به آن مسبب مشکلات عدیدهای است. هدف پژوهش حاضر مدلیابی معادلات ساختاری صفات شخصیت مرزی و جامعهستیز با اعتیاد به اینترنت و میانجیگری عدم تحمل پریشانی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان زن و مرد دانشگاه تبریز بودند. 260 نفر به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند و پرسشنامههای شخصیت مرزی، صفات جامعهستیز لوینسون، اعتیاد به اینترنت یانگ و تحمل پریشانی سیمون و گاهر را تکمیل کردند. در نهایت 240 پرسشنامه با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که صفات شخصیت مرزی و جامعهستیز تأثیر مستقیمی بر اعتیاد به اینترنت دارند و عدم تحمل پریشانی میانجی معنیداری برای این روابط بود. پیشنهاد میشود که در بررسی و مداخلات اعتیاد به اینترنت، به نقش تحمل پریشانی در افراد با صفات مرزی و جامعهستیز نیز توجه شود. 
				 
				
				 
				
				
				
					 حنانه پناهی پور،  ناهید حسینی نژاد،  مه سیما پورشهریاری، 
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1401 )
				
    چکیده
				
					
یکی از اختلالات شایع در دوران کودکی نقص توجه و بیش فعالی و تاثیرات متقابل آن با رفتارهای والدین است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک بر کاهش خشونت کلامی و غیر کلامی مادران و  علائم نقص توجه و بیش فعالی در کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان پیش دبستانی با علائم نقص توجه و بیش فعالی و مادران آنها در شهر تهران در سال 98 بود. تعداد 20 نفر از این کودکان و مادران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) همتاسازی شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای در جلسات درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس کانرز والدین (گویت و همکاران، 1978) و پرسشنامه غربال رفتارهای والد (فاکس، 1994) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل MANCOVA در نسخه 22 SPSS نشان داد که نمرات خشونت کلامی و غیر کلامی مادران و نیز علائم نقص توجه کودکان در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش یافت (001/0> p) درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک اثر معناداری بر کاهش خشونت کلامی و غیر کلامی مادران و علائم نقص توجه و بیش فعالی داشت و می توان نتیجه گرفت که این درمان می تواند شدت علائم نقص توجه و بیش فعالی کودکان و خشونت کلامی و غیر کلامی مادران این کودکان را کاهش دهد.
				
				
				 
				
				
				
					خانم سارا اسفندیاری گرکرودی، دکتر عباس ابوالقاسمی، دکتر سید موسی کافی، 
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1401 )
				
    چکیده
				
					
علی رغم مطالعات صورت گرفته، در زمینه راهبردهای کنترل فکر، زندگی ارزشمند و حساسیت به طرد مبتنی بر ظاهر در افراد با اختلال بدریخت انگاری بدن ابهامات و چالش هایی وجود دارد. هدف از این پژوهش مقایسه راهبردهای کنترل فکر، زندگی ارزشمند و حساسیت به طرد مبتنی بر ظاهر در دانشجویان با و بدون اختلال بدریخت انگاری بدن بود. در این پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای، جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 1400- 1399 بودند. نمونه پژوهش 110 نفر با اختلال بدریخت انگاری بدن و 163 نفر بدون اختلال بدریخت انگاری بدن بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه کنترل فکر ولز و دیویس(1994)، پرسشنامه زندگی ارزشمند ویلسون و همکاران (2010) و مقیاس حساسیت به طرد مبتنی بر ظاهر پارک(2007) و تحلیل آن ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری انجام گرفت. نتایج نشان داد که در دانشجویان با اختلال بدریخت انگاری بدن، راهبردهای کنترل فکر و حساسیت به طرد مبتنی بر ظاهر به طور معناداری بیشتر و زندگی ارزشمند به طور معناداری کم تر است(
p 0.01
0.01). دانشجویان با اختلال بدریخت انگاری بدن در زمینه راهبردهای کنترل فکر؛ راهبردهای نگرانی، تنبیه و کنترل اجتماعی به میزان بیشتر و راهبرد پرت کردن حواس و ارزیابی مجدد را کمتر بکار می برند و در زمینه زندگی ارزشمند، اهمیت و پیگیری حوزه های زندگی ارزشمند در آن ها پایین تر است(
p<0.01). این یافته ها تلویحات مهمی برای زمینه های آسیب شناسی، پیشگیری و درمانی این اختلال دارد.
				
 
				
				 
				
				
				
					 یاسمن قائمی زاده،  علیرضا مرادی،  هادی پرهون، 
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1401 )
				
    چکیده
				
					
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش کنترل شناختی و ویژگی های حافظه مثبت، با در نظر گرفتن نقش واسطه ای پردازش شناختی و خستگی شناختی در علائم استرس پس از رویداد آسیب زا در افراد دارای تجربه ترومای سیل، انجام گرفت. نمونه ای به حجم 280 نفر از میان افراد متاثر از سیل ساکن در شهرهای گنبد، گمیشان و آق قلا انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از چک لیست PTSD برای غیر نظامیان؛ مقیاس پردازش شناختی تروما؛ پرسشنامه تجارب حافظه؛ مقیاس خستگی ذهنی؛ مقیاس هوش وکسلر بزرگسالان؛ آزمون رنگ واژه استروپ و آزمون ویسکانسین استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار های  Smart pls3 و SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در پژوهش حاضر رابطه مستقیم میان پردازش شناختی و نشانگان PTSD مورد تایید قرار نگرفت، اما پردازش شناختی در رابطه بین کنترل شناختی با نشانگان PTSD در افراد دارای تجربه سیل نقش میانجی کامل و در رابطه بین حافظه مثبت با نشانگان PTSD نقش میانجی جزئی داشت. همچنین خستگی شناختی در رابطه بین کنترل شناختی با نشانگان PTSD و در رابطه بین حافظه مثبت و نشانگان PTSD در افراد دارای تجربه سیل نقش میانجی جزئی را ایفا کرده است. همچنین مدل پژوهش از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار بود. این نتایج  می تواند گام نخست در جهت شناسایی متغیر های دخیل در نشانگان PTSD در افراد دارای تجربه سیل و به کارگیری برنامه های آموزشی و توان بخشی مبتنی بر شواهد در جهت کاهش درد و رنج روانشناختی در این افراد باشد
				
				
				 
				
				
				
					 مرضیه مالزیری،  شهاب الدین باقری،  عین اله نادری، 
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1401 )
				
    چکیده
				
					
ویژگیهای شخصیتی بهعنوان یکی از سه دسته متغیرهای روانی - اجتماعی تأثیرگذار بر پاسخ استرس در مدل استرس – آسیب ویلیامز و اندرسون است که طی سالهای اخیر توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. بااینحال، هنوز اطلاعات کافی در مورد ارتباط بین ویژگیهای شخصیتی فردی و آسیبهای ورزشی وجود ندارد. بر همین اساس، تحقیق حاضر قصد دارد ارتباط بین سرسختی ذهنی و منابع کنترل را با بروز آسیبهای ورزشی در فوتبالیستهای نوجوان موردبررسی قرار دهد. پژوهش حاضر از نوع کوهورت آیندهنگر بود که در سال 1399-1401 در شهرستان خرمآباد اجرا شد. نمونه آماری تحقیق را 122 فوتبالیست با دامنه سنی 14 تا 17 سال تشکیل میدهد. به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامههای تابآوری صفتی و مقیاس کنترل درونی-بیرونی ویژه ورزش به ترتیب برای ارزیابی سرسختی ذهنی و منابع کنترل استفاده شد. جهت جمعآوری آسیبهای فوتبالیستها نیز از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. دادههای جمعآوریشده توسط رگرسیون لجستیک تجزیهوتحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که سرسختی ذهنی ویژگی شخصیتی است که ارتباط مستقیمی با آسیبهای ورزشی دارد (p<0/05)، در حالی که منابع کنترل درونی و بیرونی ارتباط مستقیمی با آسیبهای ورزشی نشان ندادند (p>0/05). نتایج تحقیق حاضر نشان داد که به ازای هر امتیاز کاهش سرسختی ذهنی احتمال بروز آسیبهای ورزشی به میزان 11 درصد افزایش پیدا میکند (p<0/05). بنابراین فوتبالیستهایی که سرسختی روانی کمتری دارند ممکن است بیشتر در معرض خطر آسیبهای ورزشی باشند. ازاینرو، مربیان و متخصصان روانشناسی ورزشی میتوانند به منظور به کاهش خطر آسیبهای ورزشی بر روی تقویت سرسختی ذهنی فوتبالیستها کار کنند
				 
				
				 
				
				
				
					دکتر صدیقه احمدی،  آیسان شارعی،  علی سلمانی، 
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1402 )
				
    چکیده
				
					
نوجوانی، دورهای مهم برای رشد مغز بهشمار میرود و خودآزاری در این دوران با پیامدهای بلندمدتی از جمله آسیبشناسی روانی مداوم و اختلالات رفتاری در آینده همراه است. پژوهش حاضر با هدف رابطه استفاده آسیب زا از تلفن همراه  با مشکلات رفتاری- هیجانی در نوجوانان خودآزار: با میانجی گری خود کنترلی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. کلیه دانشآموزان مقطع متوسطه دوره دوم شهر اردبیل با سابقه خود آزاری  در سال تحصیلی 1403-1402 جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادند. تعداد 280 نفر از این افراد به شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب و در پژوهش حاضر شرکت کردند. برای جمعآوری دادهها از سیاهه مشکلات رفتاری کودکان آچنباخ  (2001)، پرسشنامه خودکنترلی تانجی، بامیستر و بون (2004) و پرسشنامه اعتیاد به تلفن همراه کوهِی (2009) استفاده شد. دادههای بهدستآمده با استفاده از آزمونهای همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر با استفاده از نرمافزارهای SPSS23 و لیزرل 8/lisrel8 تجزیهوتحلیل شد.  نتایج بهدستآمده نشان داد که مدل ساختاری استفاده آسیب زا از تلفن همراه  با مشکلات رفتاری – هیجانی در نوجوانان  خودآزار: با میانجی گری خود کنترلی از برازش مناسبی برخوردار است. این نتایج نشان داد که استفاده آسیب زا از تلفن همراه  اثر مستقیم و هم اثر غیرمستقیمی با میانجیگری خودکنترلی بر مشکلات رفتاری – هیجانی نوجوانان خود آزار داشت.نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده آسیب زا از تلفن همراه  در نمونهای از نوجوانان خودآزار میتواند هم بهطور مستقیم و هم با میانجیگری خودکنترلی در مشکلات رفتاری – هیجانی نوجوانان نقش داشته باشد.
 
				 
				
				 
				
				
				
					 زهره قنبری،  زهرا محسنی نسب،  مجید طاعتی،  مهسا محبی آریا،  احمد ترابی، 
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1402 )
				
    چکیده
				
					
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر ناگویی هیجانی، خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی زنان قربانی خشونت خانگی  در شهر تهران انجام شد.  این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح گروهی لیست انتظار پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان آسیب دیده از خشونت خانگی مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی ذهن آرا در سال 1402 بود. در این مطالعه 45 بیمار واجد شرایط انتخاب شدند و شرکت کنندگان به طور تصادفی به سه گروه مشاوره طرحواره درمانی (15 نفر) و گروه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (15 نفر)  و گروه کنترل (15 نفر)   تقسیم شدند. روش ها و فنون راهبردی در  8 جلسه 90 دقیقه ای به گروهها آموزش داده شد. از گروهها خواسته شد که پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو؛ پرسشنامه خودکنترلی تانجی و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف را پاسخ دهند . نتایج پژوهش نشان داد گروه آزمایش طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با گروه کنترل توانست به طور موثرتری نمرات ناگویی هیجانی، خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی را تغییر دهد. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در کاهش ناگویی هیجانی، و افزایش خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استفاده از رویکردهای طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی باعث افزایش خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی زنان آسیب دیده از خشونت خانگی و کاهش ناگویی هیجانی آنها می شود. بنابراین،  رویکردهای طرحواره درمانی و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی برای زنان آسیب دیده از خشونت خانگی برای افزایش خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی و کاهش ناگویی هیجانی توصیه می شود.
 
				 
				
				 
				
				
				
					خانم زهره طیبی، دکتر محسن جدیدی، دکتر پروانه قدسی، 
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1403 )
				
    چکیده
				
					
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثر بخشی زوج درمانی هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر انجام شده است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون  - پس آزمون  با گروه کنترل با سنجش در خط پایه پس از مداخله و پیگیری سه ماهه میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان آسیب دیده از خیانت شهر تهران در سال 1402 بود که به مراکز مشاوره منطقه 1 شهر تهران مراجعه کرده بودند. با توجه به طرح پژوهش، نمونهای به حجم 30 نفر و به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند.  برای جمعآوری دادهها پرسشنامه دلزدگی زناشویی را در سه مرحله مورد استفاده قرار گرفت. گروه آزمایش 8 جلسهی 90 دقیقهای برنامهی  زوج درمانی هیجان مدار را دریافت کردند و  و گروه کنترل که در لیست انتظار قرار داشت هیچ آموزشی دریافت نکرد.  دادهها با استفاده  تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند.نتایج نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیشآزمون، تفاوت معناداری بین میانگین پسآزمون دو گروه در دلزدگی زناشویی وجود داشت که میتواند حاکی از اثربخشی مداخله مذکور بر متغیر ذکر شده و نیز پایداری اثربخشی در مرحله پیگیری باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار میتواند در کاهش دلزدگی زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر به عنوان مداخله روانشناسی استفاده شود.
				 
				
				 
				
				
				
					 ابوالفضل مرادی، دکتر مهران آزادی، دکتر زهره موسی زاده، 
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
				
    چکیده
				
					
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری دلزدگی زناشویی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه ، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با نقش واسطه ای خودپنداره جنسی در زنان متقاضی طلاق شهر شیراز انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه های خانواده در سال 1402   تشکیل دادند. از بین جامعه آماری تعداد 320 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، پرسشنامه طرحواره یانگ ( 2003)، پرسشنامه انتظارات زناشویی امیدوار و همکاران ( 1389)، پرسشنامه پردازش اطلاعات هیجانی باکر و همکاران (۲۰۰۷) و  پرسشنامه خودپنداره جنسی اسنل (1995) بود.  دادههای جمعآوری شده، با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری (SEM) تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از روابط مستقیم متغیرهای پژوهش نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد . هم چنین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی  علاوه برتاثیر مستقیم ازطریق خودپنداره جنسی با  دلزدگی زناشویی اثرغیرمستقیم مثبت ومعناداردارند. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که خودپنداره جنسی به عنوان یک متغیرمیانجی توانست رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی را تبیین نماید.
 
				 
				
				 
				
				
				
					دکتر مهتاب محتشم،  طاهره محرمی، 
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
				
    چکیده
				
					
هدف پژوهش حاضر، مدلسازی ساختاری اعتیاد به اینترنت بر مبنای ویژگی شخصیتی ماکیاولیسم و سبک دلبستگی اضطرابی با تأکید بر نقش واسطهای تنهایی روانشناختی در میان دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه بود. این مطالعه با رویکردی توصیفی-همبستگی انجام شد. نمونهگیری به روش تصادفی خوشهای صورت گرفت و دادهها از طریق مجموعهای از پرسشنامههای استاندارد شامل سنجش اعتیاد به اینترنت، ویژگیهای شخصیت تاریک، سبکهای دلبستگی بزرگسالان و مقیاس تنهایی روانشناختی گردآوری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری انجام گرفت. یافتهها حاکی از آن بود که متغیرهای ماکیاولیسم، دلبستگی اضطرابی و تنهایی روانشناختی اثر مستقیم و معناداری بر میزان اعتیاد به اینترنت دارند. همچنین مشخص شد که ماکیاولیسم و دلبستگی اضطرابی پیشبینهای معناداری برای تنهایی روانشناختی محسوب میشوند. نقش واسطهای تنهایی روانشناختی در تبیین رابطه بین ماکیاولیسم و دلبستگی اضطرابی با اعتیاد به اینترنت نیز تأیید شد.بر اساس نتایج بهدستآمده، میتوان نتیجه گرفت که ویژگیهای شخصیتی و هیجانی، بهویژه ماکیاولیسم، سبک دلبستگی اضطرابی و احساس تنهایی روانشناختی، در شکلگیری و تداوم اعتیاد به اینترنت در میان نوجوانان نقش مهمی ایفا میکنند. این یافتهها میتوانند در طراحی برنامههای پیشگیرانه و مداخلات روانشناختی با هدف ارتقای سلامت روان دانشآموزان مورد بهرهبرداری قرار گیرند.
				 
				
				 
				
				
				
					خانم زینب ملکی، دکتر جواد کاوسیان، دکتر پروین کدیور، دکتر مهدی عرب زاده، 
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
				
    چکیده
				
					
پژوهش حاضر با هدف ارائه  مدل ساختاری هویت تحصیلی و الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی ادراک شده والدین با نقش میانجیگری نیازهای اساسی روانشناختی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان پایه دهم و یازدهم شهر یزد در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه آماری شامل 400 دانشآموز پایه دهم و یازدهم بود که به صورت خوشهای تصادفی انتخاب شدند. جهت گرداوری دادهها از پرسشنامه نیازهای اساسی روانشناختی توسط لاگواردیا و همکاران (2000)، پرسشنامه منزلت هویت تحصیلی واز و ایزاکسون (2008)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده ریچی و فیتزپاتریک (1990) و پرسشنامه انتظارات آموزشی ادراک شده والدین استفاده شد. به منظور بررسی مسیرهای مدل پژوهش، از مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار (PLS3) استفاده شد. نتایج نشان داد انتظارات آموزشی والدین (95/9 = t)، الگوی همنوایی (89/5 = t) و الگوی گفت و شنود (17/9 = t) تاثیر مستقیم، مثبت و معناداری بر نیازهای اساسی روانشناختی دارند. نتایج همچنین نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی بر هویت دنبالهرو (92/28 = t) و هویت سردرگم(29/25 = t) تاثیر مستقیم، منفی و معناداری و بر هویت دیررس (09/39 = t) و هویت موفق (31/35 = t) تاثیر مستقیم، مثبت و معناداری دارد. در نهایت نتایج نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی در رابطه بین هویت تحصیلی و الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی ادراک شده والدین نقش میانجی دارد. بنابراین به منظور بهبود هویت تحصیلی دانشآموزان میتوان به اصلاح الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی والدین پرداخت.
 
				
				
				 
				
				
				
					 امیرحسین عبدلی،  مهدی کاظمی، دکتر صدیقه احمدی،  شهناز حسنآبادی، 
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
				
    چکیده
				
					
پدیده نوظهور فابینگ و ارتباط آن با سلامت روان اخیرا نگرانیهایی را ایجاد نموده که به دلیل عدم غنای مطالعاتی درباره نوع این ارتباط، هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای خودکنترلی در رابطۀ بین فابینگ و سلامت روان در بین دانشجویان بود. این پژوهش از نوع مطالعۀ بنیادی و از نوع روش توصیفی-همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعۀ مورد مطالعه شامل تمامی ۱۴۰۰۰ دانشجوی دانشگاه خوارزمی در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بود که از بین جامعۀ مذکور ۲۵۵ نفر (۱۵۱ زن و ۱۰۴ مرد) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامۀ عمومی فابینگ (چوتپیتایاسونوند و داگلاس، ۲۰۱۸)، پرسشنامۀ خودکنترلی (تانجی، بون و بامیستر، ۲۰۰۴) و پرسشنامۀ سلامت عمومی (گلدبرگ، ۱۹۷۲) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و شیوۀ مدلیابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار SPSS 27 و JASP 0.18.3.0 تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از رابطۀ منفی و معنادار بین فابینگ و خودکنترلی بود.همچنین بین خودکنترلی و سلامت روان نیز رابطۀ مثبت و معناداری وجود داشت . به علاوه، بین فابینگ و سلامت روان نیز رابطۀ منفی و معناداری یافت شد. در پژوهش حاضر رابطۀ غیرمستقیم فابینگ و سلامت روان ازطریق خودکنترلی  معنادار بود. براساس نتایج، تمرکز بر افزایش آگاهی دانشجویان دربارۀ تأثیرات منفی و زیانبخش این پدیدۀ نوظهور و کوشش روان درمانگران و مشاوران در این حیطه بسیار حائز اهمیت است.
				 
				
				 
				
				
				
					 مهسا روحانی اطاقسرا، دکتر افسانه خواجوند خوشلی، دکتر الناز پوراحمدی، 
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
				
    چکیده
				
					
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحوارهدرمانی و شفقتدرمانی بر تعارض زناشویی و تمایزیافتگی در زنان آسیبدیده از خیانت زناشویی انجام شد. این مطالعه از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و دو گروه درمانی بود که در آن ۴۰ زن آسیبدیده به طور تصادفی در دو گروه طرحوارهدرمانی و شفقتدرمانی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای معتبر تعارض زناشویی و تمایزیافتگی خود جمعآوری و با تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی در کاهش تعارض زناشویی و افزایش تمایزیافتگی مؤثر بوده و تفاوت معناداری بین دو گروه وجود داشت. طرحوارهدرمانی در بهبود ابعاد خاصی از تعارض زناشویی تأثیر بیشتری داشت، در حالی که شفقتدرمانی تأثیر قویتری بر ابعاد تمایزیافتگی نشان داد. این یافتهها بیانگر نقش مهم مداخلات تخصصی رواندرمانی در بازسازی سلامت روانی و ارتقای کیفیت روابط زوجی در زنان آسیبدیده از خیانت است و تأکید میکند که انتخاب رویکرد درمانی باید مبتنی بر نیازها و ویژگیهای فردی بیماران باشد. همچنین، نتایج این پژوهش زمینهای علمی برای استفاده تلفیقی و هدفمند از این دو رویکرد درمانی در مراکز مشاوره و رواندرمانی فراهم میآورد.
 
				 
				
				 
				
				
				
					 فاطمه بهروزفر، دکتر مرجان آل بهبهانی، 
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1404 )
				
    چکیده
				
					
پژوهش حاضر با هدف پیشبینی تحمل درد بر اساس سلامت معنوی و خودکنترلی در بیماران مبتلا به سرطان انجام شد. ابتلا به سرطان اغلب با تجربه دردهای مزمن و ناتوانکننده همراه است و شناسایی عوامل روانشناختی مؤثر بر تحمل درد میتواند نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی این بیماران ایفا کند. از آنجا که سلامت معنوی و خودکنترلی از مؤلفههای اساسی سازگاری روانشناختی در برابر فشارهای جسمی و عاطفی به شمار میروند، بررسی تأثیر آنها بر تحمل درد میتواند رویکردی نوین در مداخلات روانشناختی بیماران سرطانی فراهم آورد. روش پژوهش از نوع توصیفی–همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران سرطانی مراجعهکننده به بیمارستان نمازی شهر شیراز در سال ۱۴۰۳ (۲۶۰ نفر) بود که بر اساس جدول مورگان، نمونهای به حجم ۱۵۰ نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تحمل درد سالیوان و همکاران (1995)، پرسشنامه سلامت معنوی پولوتزین و الیسون (1982) و پرسشنامه خودکنترلی تانجی (2004) بودند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و روش تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان دادند که هر دو مؤلفه سلامت مذهبی و سلامت وجودی به صورت مثبت و معنادار تحمل درد بیماران را پیشبینی میکنند. همچنین خودکنترلی نیز رابطهای مثبت و معنادار با تحمل درد داشت و توانست سهم معناداری در تبیین واریانس آن ایفا کند. بر این اساس، میتوان نتیجه گرفت که سلامت معنوی و خودکنترلی از عوامل مؤثر در ارتقای تابآوری و سازگاری بیماران سرطانی در مواجهه با درد و رنج ناشی از بیماری هستند و توجه به این متغیرها در برنامههای روانشناختی و مراقبتی بیماران ضروری به نظر میرسد.