415 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
آقای ابراهیم برادری، دکتر علی شیخ الاسلامی، دکتر اسماعیل صدری دمیرچی، دکتر حسین قمری گیوی،
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی روایتدرمانی بر تابآوری خانواده و شادکامی زناشویی زوجین دارای تعارض زناشویی بود. روش این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی همراه با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زوجین متعارض شهر تبریز در سال ۱۴۰2 بود که به مراکز مشاوره زندگی شاد و مبین مراجعه کرده بودند. با توجه به طرح پژوهش، نمونهای به حجم 32 نفر و به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (16 نفر) و گروه کنترل (16 نفر) جایگزین شدند. به منظور گردآوری دادهها از مقیاس تابآوری خانواده (سیکبی، 2005) و پرسشنامه شادکامی زناشویی (آزرین و همکاران، 1973) استفاده شد. گروه آزمایش 10 جلسهی 60 دقیقهای روایتدرمانی را دریافت کرد و گروه کنترل که در لیست انتظار قرار داشت هیچ آموزشی دریافت نکرد. دادهها با استفاده تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیشآزمون، تفاوت معناداری بین میانگین پسآزمون دو گروه در تابآوری خانواده و شادکامی زناشویی وجود داشت که میتواند حاکی از اثربخشی مداخله مذکور بر متغیرهای ذکر شده و نیز پایداری اثربخشی در مرحله پیگیری باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که روایتدرمانی میتواند به عنوان رویکردی موثر برای افزایش شادکامی زناشویی و تابآوری خانواده زوجین متعارض مورد استفاده قرار گیرد.
خانم سرگلی شاه خاصه، دکتر جعفر حسنی، دکتر محمد شاکری،
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی درکمال گرایی در بیماران مبتلا به سردرد میگرنی بود. در قالب یک طرح شبه آزمایشی مبتنی بر پیش آزمون و پس آزمون، سه گروه از بیماران مبتلا به سردرد میگرنی مراجعه کننده به کلینیک مغز و اعصاب مشهد بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) قرار گرفتند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه کمال گرایی (هیل و همکاران، 2004) استفاده شد. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بن فرونی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو روش درمان شناختی-رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش معنادار کمال گرایی در بیماران مبتلا به سردرد میگرنی شد. نتایج همچنین نشان داد که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی تاثیر بیشتری بر کاهش کمال گرایی بیماران مبتلا به سردرد میگرنی دارد. در مجموع، مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی و اصول شناختی رفتاری می تواند در تامین سلامت روان شناختی بیماران مبتلا به سردرد میگرنی نقش بنیادی ایفا کند.
دکتر محسن جلالی، مریم سیاری مرکیه، سیده رقیه سیدآقایی احمدی، ثریا نصیری،
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر اضطراب، اجتناب شناختی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بیماران مبتلا به درد مزمن بود. این مطالعه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به درد مزمن شهر تهران در نیمه دوم سال 1402 بود. از میان آنها، 30 بیمار به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهطور تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در 10 جلسه آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری (حاجیلو و همکاران، 1397) شرکت کردند. برای ارزیابی تأثیر مداخله، مقیاس اضطراب بک (1990)، مقیاس اجتناب شناختی سکستون و داگاس (2004)، و پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (2003) در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری استفاده شد. تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که این مداخله بهطور معناداری موجب کاهش اضطراب و اجتناب شناختی و افزایش کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بیماران شد (P<0.05). نتایج نشان میدهد آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری میتواند بهعنوان یک مداخله مؤثر برای بهبود سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن مورد استفاده قرار گیرد.
دکتر مهتاب محتشم، طاهره محرمی،
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، مدلسازی ساختاری اعتیاد به اینترنت بر مبنای ویژگی شخصیتی ماکیاولیسم و سبک دلبستگی اضطرابی با تأکید بر نقش واسطهای تنهایی روانشناختی در میان دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه بود. این مطالعه با رویکردی توصیفی-همبستگی انجام شد. نمونهگیری به روش تصادفی خوشهای صورت گرفت و دادهها از طریق مجموعهای از پرسشنامههای استاندارد شامل سنجش اعتیاد به اینترنت، ویژگیهای شخصیت تاریک، سبکهای دلبستگی بزرگسالان و مقیاس تنهایی روانشناختی گردآوری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری انجام گرفت. یافتهها حاکی از آن بود که متغیرهای ماکیاولیسم، دلبستگی اضطرابی و تنهایی روانشناختی اثر مستقیم و معناداری بر میزان اعتیاد به اینترنت دارند. همچنین مشخص شد که ماکیاولیسم و دلبستگی اضطرابی پیشبینهای معناداری برای تنهایی روانشناختی محسوب میشوند. نقش واسطهای تنهایی روانشناختی در تبیین رابطه بین ماکیاولیسم و دلبستگی اضطرابی با اعتیاد به اینترنت نیز تأیید شد.بر اساس نتایج بهدستآمده، میتوان نتیجه گرفت که ویژگیهای شخصیتی و هیجانی، بهویژه ماکیاولیسم، سبک دلبستگی اضطرابی و احساس تنهایی روانشناختی، در شکلگیری و تداوم اعتیاد به اینترنت در میان نوجوانان نقش مهمی ایفا میکنند. این یافتهها میتوانند در طراحی برنامههای پیشگیرانه و مداخلات روانشناختی با هدف ارتقای سلامت روان دانشآموزان مورد بهرهبرداری قرار گیرند.
آرزو لشکری، تورج هاشمی نصرت آبادی،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده
مقیاس همدلی شناختی، عاطفی و جسمی ساختار سه مولفه جدیدی از همدلی را پیشنهاد میکند. هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس همدلی شناختی، عاطفی و جسمانی بود. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دامنه سنی 18 تا 50 سال ایرانی در سالتحصیلی 1401-1402 بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل مقیاس همدلی شناختی، عاطفی و جسمانی(CASES)، مقیاس واکنش بین فردی(IRI) ، پرسشنامه، الکسی تیمیای پرس (PAQ) مقیاس تجربه زمانی لذّت بودند. داده های پژوهش به روش تحلیل عاملی تأییدی ، (CFA) آلفای کرونباخ و ضریب پیرسون با استفاده از نرمافزارهای SPSS 24 و Lisrel 8 تجزیه وتحلیل شدند. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش همسانی درونی محاسبه شد. برای به دست آوردن اعتبار همگرا نیز از پرسشنامههای الکسیتایمیا پرس (2018)، مقیاس واکنش بینفردی دیویس (1983) مقیاس تجربه زمانی لذت گارد (2006) استفاده شد. نتایج حاصل از محاسبه پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب الفای بالاتر از 70/0 را نشان داد. تحلیل عاملی تائیدی نیز نشان داد که راه حل سه عاملی از برازش مناسبتری برخوردار است. نتیجه تحلیل همبستگی از اعتبار این مقیاس و به ویژه جداسازی همدلی جسمانی از همدلی عاطفی پشتیبانی میکند. براساس نتایج این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که مقیاس همدلی عاطفی، شناختی و جسمانی از پایایی و اعتبار مناسب برخوردار است و مولفهها را از هم متمایز میسازد.
دکتر زینب میهن دوست،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده
مراقبت کنندگان غیررسمی نقش مهمی در برآورده کردن نیازهای ارتباطی، تغذیه ای و بهداشتی افراد سالمند ایفا می کنند. درک تجارب و دیدگاه های مراقبت کنندگان غیررسمی در مراقبت از سالمندان دارای اهمیت است. این مطالعه با هدف شناسایی و سازمان دهی تجارب مراقبت کنندگان غیررسمی سالمندان انجام شده است. هدف از این پژوهش، واکاوی مشکلات جسمی، شناختی و روانی یک سالمند سکتۀ مغزی، با رویکرد کیفی و روایت پژوهی است. روش پژوهش در این مطالعه کیفی و مبتنی بر مصاحبۀ بدون ساختار است. شیوۀ نمونه گیری هدفمند است. مصاحبه با مراقبت کنندگان یک سالمند سکتۀ مغزی به عمل آمده است. مصاحبه در منزل شخصی سالمند واقع در شهر ایلام انجام شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار NVIVO استفاده شده است. پس از جمع آوری داده ها، کُدگذاری اولیه انجام شد، و تعداد 570 کُد اولیه استخراج گردید. کُدهای اولیه چندین بار بررسی و بازنگری شدند و در نهایت تعداد پنج طبقۀ اصلی با عناوین شناختی، جسمانی، اقتصادی، مراقبتی و شرایط محیطی در 13 زیر طبقه حاصل شد. در این مطالعه مشخص شد که مراقبت های انجام شده براساس اقدامات روتین و با توجه به جنبه های روانشناختی، فیزیکی، بهداشتی، تغذیه ای و دارویی بوده است. یافته های این مطالعه برای مراقبت کنندگان غیر رسمی و رسمی سالمندان، و سایر مراقبین افراد ناتوان قابل استفاده است.
دکتر زهرا قنبری زرندی،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده
مشکلات شناختی یک شکایت رایج در میان بیماران مبتلا به سرطان سینه و ام اس است. به طور خاص، مشکلات مربوط به کارکردهای اجرایی ممکن است در سایر کارکردهای این بیماران اختلال ایجاد کند. مطالعه حاضر به منظور مقایسه کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به سرطان و ام اس طراحی شده است. جامعه پژوهش حاضر کلیه مبتلایان به سرطان مجاری ادراری و سیستم تنفسی مراجع کننده به بیمارستان شهید افضلی کرمان و ام اس مراجعه کننده به بیمارستان شفای کرمان در سال 1402 بودند که از بین آنها 45 بیمار مبتلا به سرطان (25 مجاری ادراری و 20 نفر سیستم تنفسی) و 45 بیمار دارای ام اس (20 نفر مبتلا به انواع پیشرونده و 25 نفر مبتلا به نوع عود کننده-بهبود یابنده) به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. همچنین ، 45 فرد بهنجار که از نظر سن، تحصیلات و طبقه اجتماعی- اقتصادی با گروههای بیمار همتا شده بودند، به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. مشارکتکنندهها توسط آزمونهای آندره ری، استروپ، دستهبندی کارتهای ویسکانسین و مقیاس حافظهی وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که در تمام مولفههای ارکردهای اجرایی افراد بهنجار عملکرد بهتری نسبت به دو گروه بیمار داشتند. علاوه براین، بین بیماران مبتلا به سرطان و بیماران مبتلا به ام اس نیز در برخی از مولفههای کارکردهایی اجرایی تفاوت مشاهده شد. یافتههای پژوهش بیانگر بدکارکردی اجرایی در بیماران مبتلا به سرطان و ام اس میباشد و لزوم طراحی مداخلات مبتنی بر کارکردهایی اجرایی برای این بیماران را برجسته میسازد.
مهتاب چگنی، ریحانه شیخان، تورج سپهوند،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر تکانشگری، سازگاری اجتماعی و اعتیاد به شبکههای اجتماعی در نوجوانان اقدام کننده به خودکشی انجام گرفت. طرح پژوهش حاضر شبهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری این پژوهش 30 نفر که بهصورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و سپس بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفره) قرار گرفتند. ابزار اندازهگیری شامل پرسشنامه تکانشگری بارات (1995)، پرسشنامه سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (1993) و پرسشنامه اعتیاد به شبکههای اجتماعی مبتنی بر موبایل خواجه احمدی (1395) بود. درمان هیجان مدار (9 جلسه 45 دقیقه ای) توسط متخصص روانشناس برای گروه آزمایش اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها در این پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) جهت بررسی فرضیهها استفاده شد. نتایج نشان داد که پس از حذف اثرات پیشآزمون، تفاوت معناداری در ترکیب خطی متغیرهای وابسته دو گروه مورد بررسی وجود داشت . آزمونهای تک متغیری تحلیل کواریانس نیز نشان داد که نوجوانان گروه آزمایش نسبت به نوجوانان گروه کنترل بهبود معناداری در پسآزمون نمرات تکانشگری، سازگاری اجتماعی و اعتیاد به شبکههای اجتماعی نشان دادهاند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت درمان هیجان مدار می تواند درمان موثری در نوجوانان اقدام کننده به خودکشی باشد.
فلورا جنابی، نرگس باباخانی، سیمین بشردوست،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، شناسایی و مدلسازی الگوی اهمالکاری تحصیلی بر اساس نظریه دادهبنیاد بود . این پژوهش با رویکرد کیفی و طراحی متوالی-اکتشافی انجام شده است. در بخش کیفی، برای تحلیل دادهها از روش تحلیل دادهبنیاد استفاده گردید. مشارکتکنندگان پژوهش شامل دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بودند که بر اساس خوداظهاری درگیر مشکل اهمالکاری تحصیلی بودند. انتخاب نمونهها با استفاده از روش نمونهگیری نظری صورت گرفت. برای جمعآوری دادهها از ابزار مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شد. نتایج تحلیل دادهها نشان داد که عوامل روانشناختی، کمالگرایی، اجتناب تجربی، اعتیاد به اینترنت و عوامل فرهنگی-اجتماعی بهعنوان علل اصلی اهمالکاری تحصیلی از دیدگاه مصاحبهشوندگان شناسایی شدند. همچنین، مهمترین عوامل محوری و فرعی مؤثر بر اهمالکاری تحصیلی شامل تعویق، بیاعتنایی، تنبلی، تکانشگری و عدم تمرکز بودند. در خصوص استراتژیهای مقابلهای، خود شکوفایی و مدیریت زمان بهعنوان راهکارهای اصلی برای کاهش اهمالکاری تحصیلی از سوی مصاحبهشوندگان معرفی شدند. عوامل زمینهای مؤثر بر بهکارگیری این استراتژیها شامل مدیریت هیجان و اصلاح رفتار بود. همچنین، مداخلات راهبردی و مداخلات کلان بهعنوان عوامل مداخلهگر مهم در فرآیند مقابله با اهمالکاری تحصیلی مطرح گردید. در نهایت، پیامدهای استراتژیهای مقابلهای شامل افزایش خودکارآمدی تحصیلی و ارتقای سلامت روانی دانشجویان گزارش شد. این نتایج میتواند راهگشای مداخلات مؤثر در زمینه مدیریت اهمالکاری تحصیلی در بین دانشجویان باشد.
اکرم نجفی، دکتر ولیاله رمضانی،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر پیشبینی رفتارهای خوردن ناسالم بر اساس روابط موضوعی و سبکهای دلبستگی با نقش واسطهای مکانیزمهای دفاعی بود. پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی-پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ بود. دادهها با استفاده از پرسشنامههای رفتار خوردن داچ (DEBQ)، روابط موضوعی بل، سبکهای دلبستگی بزرگسالان و مکانیزمهای دفاعی (DSQ-40) جمعآوری و با مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که روابط موضوعی تأثیر مثبت و معناداری بر رفتارهای خوردن ناسالم دارد. مکانیزمهای رشد یافته بهطور مستقیم بر رفتارهای خوردن ناسالم تأثیرگذار بودند. دلبستگی ایمن از طریق مکانیزمهای دفاعی رشد یافته بر رفتارهای خوردن تأثیر معنادار داشت ولی دلبستگیهای ناایمن تأثیر معناداری نداشتند. شاخصهای برازش مدل نشان دادند که مدل نظری پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است: روابط موضوعی، سبکهای دلبستگی و مکانیزمهای دفاعی بر رفتارهای خوردن ناسالم تأثیر دارند و تقویت عوامل مثبت میتواند به پیشگیری و کاهش شیوع این رفتارها کمک کند.
زینب آویش، فریبرز درتاج، فاطمه قائمی، نورعلی فرخی،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مثبتنگر بر خودمراقبتی و سطح هموگلوبین گلیکوزیله در زنان مبتلا به دیابت نوع ۲ بود. این مطالعه بهصورت نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون و گروه کنترل انجام شد. ۳۰ زن مبتلا به دیابت نوع ۲ که در بازه زمانی خرداد تا تیرماه ۱۴۰۳ به بخش غدد بیمارستان شهید دکتر لبافینژاد مراجعه کرده بودند، به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. سپس، شرکتکنندگان بهطور تصادفی و با استفاده از نرمافزار اکسل در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) تخصیص یافتند. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه هفتگی (هر جلسه ۹۰ دقیقه) تحت درمان مثبتنگر قرار گرفت، درحالیکه گروه کنترل تنها درمانهای روتین بیمارستان را دریافت کرد. ابزار گردآوری دادهها شامل مقیاس خودمراقبتی دیابت و اندازهگیری سطح هموگلوبین گلیکوزیله بود که در سه مرحله (خط پایه، پس از مداخله، و پیگیری سهماهه) جمعآوری شدند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۱ و روش تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر چندمتغیری تجزیهوتحلیل شد. نتایج نشان داد که میانگین نمره خودمراقبتی در گروه مداخله بهطور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود. همچنین، سطح هموگلوبین گلیکوزیله در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری داشت. این یافتهها نشان میدهد که درمان مثبتنگر میتواند بهعنوان یک مداخله مؤثر در بهبود خودمراقبتی و کاهش هموگلوبین گلیکوزیله در زنان مبتلا به دیابت نوع ۲ مورد استفاده قرار گیرد.
سپیده اسمزمانیآغمیونی، رویا رسولی، آزاده طاهری،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی همدلی در ارتباط میان ذهنآگاهی رابطهای و صمیمیت زوجی است. با توجه به تأثیرات بنیادین روابط زوجی بر سلامت روان فردی و اجتماعی، شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت و صمیمیت در این روابط از اهمیت ویژهای برخوردار است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بوده و جامعه آماری آن شامل تمامی دانشجویان متأهل دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1402-1401 میباشد. نمونهگیری به روش در دسترس و به تعداد 300 نفر از دانشجویان متأهل زن و مرد انجام گرفت. برای جمعآوری دادهها از سه پرسشنامه معتبر شامل پرسشنامه صمیمیت زوجی (وندنبروک و ورتمن، 1995)، مقیاس همدلی (جولیف و فارینگنون، 2006) و مقیاس ذهنآگاهی رابطهای (کیمز و همکاران، 2018) استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS26 و AMOS24 و از طریق تحلیل مدلسازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین ذهنآگاهی رابطهای و همدلی رابطه معنادار و مثبت وجود دارد(β=0.27, p<0.001) همچنین، همدلی بهطور معناداری با صمیمیت زوجی رابطه داشت (β=0.36, p<0.001)، و بین ذهنآگاهی رابطهای و صمیمیت زوجی نیز رابطه مثبت معناداری یافت شد (β=0.17, p<0.002) . مقایسه مدلهای مستقیم و کامل نشان داد که همدلی نقش میانجی جزئی در ارتباط بین ذهنآگاهی رابطهای و صمیمیت زوجی ایفا میکند. این یافتهها اهمیت درک نقش همدلی و ذهنآگاهی در بهبود صمیمیت زوجی را تأکید میکند و میتواند بهعنوان مبنای طراحی مداخلات روانشناختی برای تقویت روابط زوجی مورد استفاده قرار گیرد.
خانم زینب ملکی، دکتر جواد کاوسیان، دکتر پروین کدیور، دکتر مهدی عرب زاده،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری هویت تحصیلی و الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی ادراک شده والدین با نقش میانجیگری نیازهای اساسی روانشناختی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان پایه دهم و یازدهم شهر یزد در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه آماری شامل 400 دانشآموز پایه دهم و یازدهم بود که به صورت خوشهای تصادفی انتخاب شدند. جهت گرداوری دادهها از پرسشنامه نیازهای اساسی روانشناختی توسط لاگواردیا و همکاران (2000)، پرسشنامه منزلت هویت تحصیلی واز و ایزاکسون (2008)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده ریچی و فیتزپاتریک (1990) و پرسشنامه انتظارات آموزشی ادراک شده والدین استفاده شد. به منظور بررسی مسیرهای مدل پژوهش، از مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار (PLS3) استفاده شد. نتایج نشان داد انتظارات آموزشی والدین (95/9 = t)، الگوی همنوایی (89/5 = t) و الگوی گفت و شنود (17/9 = t) تاثیر مستقیم، مثبت و معناداری بر نیازهای اساسی روانشناختی دارند. نتایج همچنین نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی بر هویت دنبالهرو (92/28 = t) و هویت سردرگم(29/25 = t) تاثیر مستقیم، منفی و معناداری و بر هویت دیررس (09/39 = t) و هویت موفق (31/35 = t) تاثیر مستقیم، مثبت و معناداری دارد. در نهایت نتایج نشان داد نیازهای اساسی روانشناختی در رابطه بین هویت تحصیلی و الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی ادراک شده والدین نقش میانجی دارد. بنابراین به منظور بهبود هویت تحصیلی دانشآموزان میتوان به اصلاح الگوهای ارتباطی خانواده و انتظارات آموزشی والدین پرداخت.
سارا ابراهیمی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده
این پژوهش به بررسی نقش میانجی تابآوری روانشناختی در رابطه بین احساس امید و سلامت روان دانشآموزان و نیز نقش تعدیلکننده جنسیت در رابطه بین احساس امید و سلامت روان با میانجیگری تابآوری روانشناختی پرداخت. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش را کلیه دانشآموزان مدارس دولتی دوره دوم متوسطه در منطقه 5 شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1403 تشکیل میدادند که 302 نفر از آنها با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادههای پژوهش از مقیاس امید بزرگسالان (1991)، مقیاس تابآوری کانر-دیویدسون (2003) و چک لیست علائم 25 (1380) در بستر اینترنت استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون هایس (مدلهای 4 و 7) نشان داد تمامی اثرات مستقیم شامل اثر احساس امید بر سلامت روان و تابآوری روانشناختی و اثر تابآوری روانشناختی بر سلامت روان معنیدار بود. همچنین، اثر غیرمستقیم احساس امید بر سلامت روان از طریق تابآوری روانشناختی معنیدار بود. به عبارتی، تابآوری روانشناختی نقش میانجی در رابطه بین احساس امید و سلامت روان دارد؛ به طوری که احساس امید با افزایش تاب آوری روانشناختی به افزایش سلامت روان دانشآموزان منجر میشود. یافتهها نقش تعدیلکننده جنسیت را نیز در رابطه بین احساس امید و سلامت روان بر اساس تابآوری روانشناختی تأیید کردند؛ به طوری که تأثیر میانجی تابآوری روانشناختی در میان دانشآموزان دختر شدت بیشتری داشت. یافتههای این پژوهش مکانیسم تأثیر احساس امید بر سلامت روان دانشآموزان نوجوان را آشکار کرد که میتواند در مداخلات پیشگیرانه برای پرورش ویژگیهای روانشناختی مثبت جهت افزایش احساس امید و ارتقای سلامت روان دانشآموزان الهامبخش باشد
رعنا آقا بابایی، عباس جواهری، محمدحسن آسایش،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، مطالعه و تبیین کیفیت والدگری متأثر از وضعیت ذهنیسازی در مادرانی که تجربه ترومای عاطفی در کودکی خود داشتند بود. روش این پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بوده و دادهها با روش پدیدارشناختی هفت مرحلهای کلایزی تحلیل شد. میدان پژوهش شامل مادران فرزندان ۳ تا ۶ سالی بوده که تجربه ترومای عاطفی در کودکی داشتند. از این میان با درنظرگیری اصل اشباع، ۹ نفر با روش نمونهگیری هدفمند جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. در نتیجه تحلیل داده ها، پنج مضمون اصلی به دست آمد که شامل «وضعیت ذهنی سازی مادر»، «حالات درون روانی مادر»، «رابطه مادر و فرزند»، «وضعیت انتقال تروما» و «وضعیت فرزندپروری» مادر بود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مادرانی که توانایی بالایی در ذهنیسازی دارند، حالات درون روانی مثبتتری را تجربه کرده، قادر به برقراری رابطه امن با فرزند بوده، رفتار آسیبزای والدین خود را تکرار نکرده و یا سعی در جبران افراطی آن داشتند و در فرزندپروری خود رفتارهای مطلوبی را از خود نشان دادند. درحالیکه مادرانی که نقص در ذهنیسازی داشتند، حالات درون روانی نسبتاً منفیتری را تجربه کرده، قادر به ایجاد امنیت در رابطه با فرزند نبوده، رفتار آسیبزای والدین خویش را تکرار کرده و در فرزندپروری خود عملکرد ضعیفی داشتند.
امیرحسین عبدلی، مهدی کاظمی، دکتر صدیقه احمدی، شهناز حسنآبادی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده
پدیده نوظهور فابینگ و ارتباط آن با سلامت روان اخیرا نگرانیهایی را ایجاد نموده که به دلیل عدم غنای مطالعاتی درباره نوع این ارتباط، هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای خودکنترلی در رابطۀ بین فابینگ و سلامت روان در بین دانشجویان بود. این پژوهش از نوع مطالعۀ بنیادی و از نوع روش توصیفی-همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعۀ مورد مطالعه شامل تمامی ۱۴۰۰۰ دانشجوی دانشگاه خوارزمی در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بود که از بین جامعۀ مذکور ۲۵۵ نفر (۱۵۱ زن و ۱۰۴ مرد) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامۀ عمومی فابینگ (چوتپیتایاسونوند و داگلاس، ۲۰۱۸)، پرسشنامۀ خودکنترلی (تانجی، بون و بامیستر، ۲۰۰۴) و پرسشنامۀ سلامت عمومی (گلدبرگ، ۱۹۷۲) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و شیوۀ مدلیابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار SPSS 27 و JASP 0.18.3.0 تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از رابطۀ منفی و معنادار بین فابینگ و خودکنترلی بود.همچنین بین خودکنترلی و سلامت روان نیز رابطۀ مثبت و معناداری وجود داشت . به علاوه، بین فابینگ و سلامت روان نیز رابطۀ منفی و معناداری یافت شد. در پژوهش حاضر رابطۀ غیرمستقیم فابینگ و سلامت روان ازطریق خودکنترلی معنادار بود. براساس نتایج، تمرکز بر افزایش آگاهی دانشجویان دربارۀ تأثیرات منفی و زیانبخش این پدیدۀ نوظهور و کوشش روان درمانگران و مشاوران در این حیطه بسیار حائز اهمیت است.
خانم پریرخ ممقانی میاندوآب، دکتر جواد کاوسیان، دکتر مهدی عربزاده، دکتر بلال ایزانلو،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر اعتیاد به بازیهای آنلاین نوجوانان در قالب مطالعۀ کیفی و به روش مصاحبۀ نیمهساختاریافته نظریۀ دادهبنیاد انجام شد. مشارکتکنندگان 20 نوجوان پسر 13 تا 18 ساله شهر تهران بودند که به روش نمونهگیری نظری انتخاب شدند. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که اعتیاد به بازیهای آنلاین پدیدهای پیچیده و چندبعدی است که تحت تأثیر عوامل فردی، اجتماعی و خانوادگی قرار دارد. از جمله عوامل علی مؤثر بر اعتیاد به بازیهای آنلاین در بعد فردی میتوان به پرکردن اوقات فراغت و شخصی، در بعد اجتماعی میتوان به ارتباطی، شهرت و کسب ثروت اشاره کرد. همچنین عوامل زمینهای شخصی، کار و بازاریابی و حمایت اجتماعی ادراک شده در ابعاد فردی، اجتماعی و خانوادگی نقش مهمی در بروز این پدیده ایفا میکنند. از سوی دیگر بهبود دقت و تمرکز، کنترل خشم، شادابی و رفع افسردگی در بعد فردی و دوستیابی، حرفهای و معروف شدن در بعد اجتماعی، پیامدهای مثبت اعتیاد به بازی آنلاین بدست آمدند. در نهایت پژوهش حاضر نشان داد که کمبود وقت برای فعالیتهای روزمره و افت درسی، شخصی، آسیب به سلامت جسمانی در بعد فردی و درک نشدن توسط خانواده در بعد خانوادگی از جمله پیامدهای منفی اعتیاد به بازیهای آنلاین بود. پیشنهاد میشود برنامهریزان تعلیم و تربیت برنامههای آموزشی مشاورهای خود را بر چگونگی پرکردن مفید اوقات فراغت، ایجاد تفریحات سالم و لذتبخشِ شخصیسازی شده، مقابله با تنش ارضای نیازهای فردیِ ناراحتی، تنهایی و افسردگی، خستگی، تخلیۀ مناسب هیجانات با ورزش و ایجاد شبکههای اجتماعی و دوستی، متمرکز کنند.
نورا دهقانپور، دکتر توکل موسی زاده، دکتر رضا کاظم زاده، دکتر وکیل نظری،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر حساسیت اضطرابی و آلکسیتایمیا در زنان دارای اختلالات کندن پوست و مو در شهر تهران انجام شد. این مطالعه از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. از میان دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم پزشکی تهران، 30 نفر که بر اساس ملاکهای پژوهش به اختلال کندن پوست و مو مبتلا بودند، به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش در طی 8 جلسه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت، در حالی که گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامههای مشخصات دموگرافیک، حساسیت اضطرابی و آلکسیتایمیا بود که در سه مرحله خط پایه، پس از مداخله و پیگیری سهماهه تکمیل شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که میانگین نمرات حساسیت اضطرابی و آلکسیتایمیا در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مراحل پسآزمون و پیگیری بهطور معناداری کاهش یافته است (p<0.05). این یافتهها حاکی از اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش مؤلفههای هیجانی و شناختی در زنان مبتلا به اختلالات کندن پوست و مو است و بر کارآمدی این رویکرد در بهبود مشکلات همراه با این اختلالات تأکید دارد.
فرشته رضا، جوانشیر اسدی، ارسطو میرانی، افسانه خواجوند خوشلی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان روانپویشی کوتاهمدت بر کاهش اضطراب و افزایش توانایی تحمل ابهام در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری–عملی (OCD) بود. این مطالعه با طرح نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به OCD مراجعهکننده به مرکز مشاوره سروهانا در تهران در سال 1404 بود. نمونهای به حجم 30 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش در ده جلسه درمان روانپویشی کوتاهمدت شرکت کرد؛ در حالی که گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. ابزارهای گردآوری داده شامل پرسشنامه اضطراب آشکار و پنهان اشپیلبرگر، پرسشنامه وسواس فکری–عملی مادزلی و مقیاس تحمل ابهام فریستون بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان روانپویشی کوتاهمدت موجب کاهش معنادار اضطراب آشکار و پنهان و افزایش توانایی تحمل ابهام در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد (p < 0.01). این یافتهها از اثربخشی درمان روانپویشی کوتاهمدت در بهبود مؤلفههای هیجانی و شناختی مرتبط با OCD در زنان حمایت میکند و بر کاربرد بالینی این رویکرد در تنظیم هیجانی، پذیرش ابهام و کاهش نشخوار فکری در این گروه تأکید دارد.
مهسا روحانی اطاقسرا، دکتر افسانه خواجوند خوشلی، دکتر الناز پوراحمدی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحوارهدرمانی و شفقتدرمانی بر تعارض زناشویی و تمایزیافتگی در زنان آسیبدیده از خیانت زناشویی انجام شد. این مطالعه از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و دو گروه درمانی بود که در آن ۴۰ زن آسیبدیده به طور تصادفی در دو گروه طرحوارهدرمانی و شفقتدرمانی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای معتبر تعارض زناشویی و تمایزیافتگی خود جمعآوری و با تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی در کاهش تعارض زناشویی و افزایش تمایزیافتگی مؤثر بوده و تفاوت معناداری بین دو گروه وجود داشت. طرحوارهدرمانی در بهبود ابعاد خاصی از تعارض زناشویی تأثیر بیشتری داشت، در حالی که شفقتدرمانی تأثیر قویتری بر ابعاد تمایزیافتگی نشان داد. این یافتهها بیانگر نقش مهم مداخلات تخصصی رواندرمانی در بازسازی سلامت روانی و ارتقای کیفیت روابط زوجی در زنان آسیبدیده از خیانت است و تأکید میکند که انتخاب رویکرد درمانی باید مبتنی بر نیازها و ویژگیهای فردی بیماران باشد. همچنین، نتایج این پژوهش زمینهای علمی برای استفاده تلفیقی و هدفمند از این دو رویکرد درمانی در مراکز مشاوره و رواندرمانی فراهم میآورد.