جستجو در مقالات منتشر شده


415 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

امیرحسین عبدلی، مهدی کاظمی، دکتر صدیقه احمدی، شهناز حسن‌آبادی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

پدیده نوظهور فابینگ و ارتباط آن با سلامت روان اخیرا نگرانی­هایی را ایجاد نموده که به دلیل عدم غنای مطالعاتی درباره نوع این ارتباط، هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه­ ای خودکنترلی در رابطۀ بین فابینگ و سلامت روان در بین دانشجویان بود. این پژوهش از نوع مطالعۀ بنیادی و از نوع روش توصیفی-همبستگی با استفاده از مدل ­یابی معادلات ساختاری بود. جامعۀ مورد مطالعه شامل تمامی ۱۴۰۰۰ دانشجوی دانشگاه خوارزمی در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بود که از بین جامعۀ مذکور ۲۵۵ نفر (۱۵۱ زن و ۱۰۴ مرد) با استفاده از روش نمونه ­گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش­نامۀ عمومی فابینگ (چوتپیتایاسونوند و داگلاس، ۲۰۱۸)، پرسش­نامۀ خودکنترلی (تانجی، بون و بامیستر، ۲۰۰۴) و پرسش­نامۀ سلامت عمومی (گلدبرگ، ۱۹۷۲) بود. داده ­های جمع آوری ­شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و شیوۀ مدل­یابی معادلات ساختاری با کمک نرم ­افزار SPSS 27 و JASP 0.18.3.0 تحلیل شدند. یافته ­های پژوهش حاکی از رابطۀ منفی و معنادار بین فابینگ و خودکنترلی بود.همچنین بین خودکنترلی و سلامت روان نیز رابطۀ مثبت و معناداری وجود داشت . به ­علاوه، بین فابینگ و سلامت روان نیز رابطۀ منفی و معناداری یافت شد. در پژوهش حاضر رابطۀ غیرمستقیم فابینگ و سلامت روان ازطریق خودکنترلی  معنادار بود. براساس نتایج، تمرکز بر افزایش آگاهی دانشجویان دربارۀ تأثیرات منفی و زیان­بخش این پدیدۀ نوظهور و کوشش روان­ درمانگران و مشاوران در این حیطه بسیار حائز اهمیت است.

خانم پریرخ ممقانی میاندوآب، دکتر جواد کاوسیان، دکتر مهدی عربزاده، دکتر بلال ایزانلو،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر اعتیاد به بازی­های آنلاین نوجوانان در قالب مطالعۀ کیفی و به روش مصاحبۀ نیمه­ساختاریافته نظریۀ داده­بنیاد انجام شد. مشارکت­کنندگان 20 نوجوان پسر 13 تا 18 ساله شهر تهران بودند که به روش نمونه­گیری نظری انتخاب شدند. نتایج حاصل از تحلیل داده­ها نشان داد که اعتیاد به بازی­های آنلاین پدیده­ای پیچیده و چندبعدی است که تحت تأثیر عوامل فردی، اجتماعی و خانوادگی قرار دارد. از جمله عوامل علی مؤثر بر اعتیاد به بازی­های آنلاین در بعد فردی می­توان به پرکردن اوقات فراغت و شخصی، در بعد اجتماعی می­توان به ارتباطی، شهرت و کسب ثروت اشاره کرد. همچنین عوامل زمینه­ای شخصی، کار و بازاریابی و حمایت اجتماعی ادراک شده در ابعاد فردی، اجتماعی و خانوادگی نقش مهمی در بروز این پدیده ایفا می­کنند. از سوی دیگر بهبود دقت و تمرکز، کنترل خشم، شادابی و رفع افسردگی در بعد فردی و دوست­یابی، حرفه­ای و معروف شدن در بعد اجتماعی، پیامدهای مثبت اعتیاد به بازی آنلاین بدست آمدند. در نهایت پژوهش حاضر نشان داد که کمبود وقت برای فعالیت­های روزمره و افت درسی، شخصی، آسیب به سلامت جسمانی در بعد فردی و درک نشدن توسط خانواده در بعد خانوادگی از جمله پیامدهای منفی اعتیاد به بازی­های آنلاین بود. پیشنهاد می­شود برنامه­ریزان تعلیم و تربیت برنامه­های آموزشی مشاوره­ای خود را بر چگونگی پرکردن مفید اوقات فراغت، ایجاد تفریحات سالم و لذت­بخشِ شخصی­سازی شده، مقابله با تنش ارضای نیازهای فردیِ ناراحتی، تنهایی و افسردگی، خستگی، تخلیۀ مناسب هیجانات با ورزش و ایجاد شبکه­های اجتماعی و دوستی، متمرکز کنند.
نورا دهقانپور، دکتر توکل موسی زاده، دکتر رضا کاظم زاده، دکتر وکیل نظری،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر حساسیت اضطرابی و آلکسی‌تایمیا در زنان دارای اختلالات کندن پوست و مو در شهر تهران انجام شد. این مطالعه از نوع نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل بود. از میان دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم پزشکی تهران، 30 نفر که بر اساس ملاک‌های پژوهش به اختلال کندن پوست و مو مبتلا بودند، به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش در طی 8 جلسه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت، در حالی که گروه کنترل مداخله‌ای دریافت نکرد. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه‌های مشخصات دموگرافیک، حساسیت اضطرابی و آلکسی‌تایمیا بود که در سه مرحله‌ خط پایه، پس از مداخله و پیگیری سه‌ماهه تکمیل شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که میانگین نمرات حساسیت اضطرابی و آلکسی‌تایمیا در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مراحل پس‌آزمون و پیگیری به‌طور معناداری کاهش یافته است (p<0.05). این یافته‌ها حاکی از اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش مؤلفه‌های هیجانی و شناختی در زنان مبتلا به اختلالات کندن پوست و مو است و بر کارآمدی این رویکرد در بهبود مشکلات همراه با این اختلالات تأکید دارد.

فرشته رضا، جوانشیر اسدی، ارسطو میرانی، افسانه خواجوند خوشلی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان روان‌پویشی کوتاه‌مدت بر کاهش اضطراب و افزایش توانایی تحمل ابهام در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری–عملی (OCD) بود. این مطالعه با طرح نیمه‌آزمایشی از نوع پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به OCD مراجعه‌کننده به مرکز مشاوره سروهانا در تهران در سال 1404 بود. نمونه‌ای به حجم 30 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جای‌دهی شدند. گروه آزمایش در ده جلسه درمان روان‌پویشی کوتاه‌مدت شرکت کرد؛ در حالی که گروه کنترل مداخله‌ای دریافت نکرد. ابزارهای گردآوری داده شامل پرسشنامه اضطراب آشکار و پنهان اشپیل‌برگر، پرسشنامه وسواس فکری–عملی مادزلی و مقیاس تحمل ابهام فریستون بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان روان‌پویشی کوتاه‌مدت موجب کاهش معنادار اضطراب آشکار و پنهان و افزایش توانایی تحمل ابهام در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد (p < 0.01). این یافته‌ها از اثربخشی درمان روان‌پویشی کوتاه‌مدت در بهبود مؤلفه‌های هیجانی و شناختی مرتبط با OCD در زنان حمایت می‌کند و بر کاربرد بالینی این رویکرد در تنظیم هیجانی، پذیرش ابهام و کاهش نشخوار فکری در این گروه تأکید دارد.

مهسا روحانی اطاقسرا، دکتر افسانه خواجوند خوشلی، دکتر الناز پوراحمدی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره‌درمانی و شفقت‌درمانی بر تعارض زناشویی و تمایزیافتگی در زنان آسیب‌دیده از خیانت زناشویی انجام شد. این مطالعه از نوع شبه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون و دو گروه درمانی بود که در آن ۴۰ زن آسیب‌دیده به طور تصادفی در دو گروه طرحواره‌درمانی و شفقت‌درمانی قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه‌های معتبر تعارض زناشویی و تمایزیافتگی خود جمع‌آوری و با تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو روش درمانی در کاهش تعارض زناشویی و افزایش تمایزیافتگی مؤثر بوده و تفاوت معناداری بین دو گروه وجود داشت. طرحواره‌درمانی در بهبود ابعاد خاصی از تعارض زناشویی تأثیر بیشتری داشت، در حالی که شفقت‌درمانی تأثیر قوی‌تری بر ابعاد تمایزیافتگی نشان داد. این یافته‌ها بیانگر نقش مهم مداخلات تخصصی روان‌درمانی در بازسازی سلامت روانی و ارتقای کیفیت روابط زوجی در زنان آسیب‌دیده از خیانت است و تأکید می‌کند که انتخاب رویکرد درمانی باید مبتنی بر نیازها و ویژگی‌های فردی بیماران باشد. همچنین، نتایج این پژوهش زمینه‌ای علمی برای استفاده تلفیقی و هدفمند از این دو رویکرد درمانی در مراکز مشاوره و روان‌درمانی فراهم می‌آورد.
 

آسیه ملک دار، دکتر جوانشیر اسدی، دکتر ارسطو میرانی،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره‌درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ناگویی هیجانی زنان مبتلا به این اختلال انجام شد. روش پژوهش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمونپس‌آزمون و گروه کنترل بود. نمونه‌ای ۴۵ نفره از زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر که به کلینیک روان‌شناسی آرامیس شهرری مراجعه کرده بودند، به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه طرحواره‌درمانی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و کنترل تقسیم شدند. گروه‌های آزمایشی طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای تحت مداخله قرار گرفتند. برای سنجش ناگویی هیجانی از پرسشنامه تورنتو استفاده شد و داده‌ها با تحلیل کوواریانس بررسی گردید. نتایج نشان داد هر دو رویکرد درمانی به طور معناداری ناگویی هیجانی را کاهش داده‌اند (p<0.05)، اما طرحواره‌درمانی اثربخشی بیشتری در بهبود مؤلفه‌های تشخیص و توصیف احساسات و کاهش تفکر عینی نشان داد. این یافته‌ها مؤید نقش مؤثر هر دو رویکرد در بهبود تنظیم هیجانی در مبتلایان به اضطراب فراگیر است و بر ضرورت توجه به ابعاد هیجانی در درمان‌های روان‌شناختی تأکید دارد. توصیه می‌شود انتخاب رویکرد درمانی با در نظر گرفتن ویژگی‌های فردی مراجع صورت گیرد.

محسن امیری، جهانگیر کرمی،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

یکی از موارد غفلت در آسیب­ شناسی روانی، زیربنای فرهنگی آن است. همانطور که ژن­ها می ­توانند اطلاعات زیستی معیوب را با خود حمل کرده و به نسل­های بعدی منتقل کنند، مم­ها نیز قادر هستند تا اطلاعات معیوب فرهنگی را به اذهان منتقل و موجب آسیب­ روانی شوند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر عبارت از ایده­ پردازی و توسعه ­ی تکنیک نقشه­ ها­ی مم برای دستیابی به تاریخچه ­ی رشدی مم­ های روانشناختی مرضی در اختلال افسردگی اساسی بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات موردی کیفی بود. جامعه­ی آماری پژوهش را تمامی افراد 18تا 25 ساله­ی دارای اختلال افسردگی اساسی شهر کرمانشاه در سال 1403 تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه­ گیری هدفمند تعداد یک نفر به عنوان شرکت­ کننده انتخاب شد. نتایج ارزیابی ممتیک نشان داد دو ممپلکس ناتوانی-عجز و شرمساری- نقص، نشانه­ های بیمار را ایجاد کرده­ بودند و در ادامه با استفاده از تکنیک نقشه­ های مم، رویدادهای جنینی و رشد این دو ممپلکس شناسایی شدند. بینش بیمار نسبت به رویدادهای جنینی و رویدادهای رشد مشکلات خود موجب آگاهی او از احساسات متناظر با مم­های مرضی می­شود تا بتواند با حل و فصل آن­ها، پایه­های ممپلکس مرضی خود را متزلزل کند و در ادامه می­تواند بر خلاف اثرات فنوتیپی گسترش یافته­ی ممپلکس مرضی خود حرکت کند. این مطالعه نشان داد که می­ توان نقشه­ ها­ی مم را با موفقیت در دستیابی به تاریخچه ­ی تحولی مم ­های روانشناختی مرضی در اختلال افسردگی اساسی به کار برد

 
مریم کاظمی، تورج سپهوند،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف پیش‌بینی ناگویی هیجانی نوجوانان بر اساس انعطاف‌پذیری شناختی و دشواری‌های تنظیم هیجان مادران آنها انجام شد. این پژوهش یک مطالعه توصیفی-تحلیلی بوده و در قالب طرح همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل نوجوانان 13 تا 18 سال مدارس شهر اراک به همراه مادرانشان بود که با روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای، 459 نفر از آنها انتخاب شد. دانش ­آموزان ﻣﻘﻴﺎس ﻧﺎﮔﻮﻳﻲﻫﻴﺠﺎنی تورنتو 20 ماده‌ای، و مادران آنها پرسشنامه انعطاف­ پذیری شناختی و مقیاس دشواری­های تنظیم هیجان را پاسخ دادند و داده­های حاصل با استفاده از رگرسیون گام به گام تحلیل شد. نتایج نشان داد خرده‌مقیاس‌های دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجان (ضریب بتای 240/0) و فقدان شفافیت هیجانی (ضریب بتای 194/0) مادران نقش معناداری در پیش‌بینی ناگویی هیجانی نوجوانان داشته و حدود 14 درصد واریانس آن را تبیین نمودند. دیگر خرده‌مقیاس‌های دشواری‌های تنظیم هیجان و نیز انعطاف‌پذیری شناختی مادران نقشی در تبیین آن نداشتند. در نتیجه، دشواری‌های تنظیم هیجان در مادران می‌تواند نقش مهمی در ناگویی هیجانی نوجوانان داشته باشد. بر این اساس، تقویت مهارت‌های تنظیم هیجان مادران به عنوان یک اولویت مهم برای بهبود سلامت هیجانی قرزندان به متخصصان پیشنهاد می‌گردد.

آقای حسام سلیمانی، آقای امین رحمتی، آقای عاصم اسماعیلی،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی ساختاری توجه به هیجانات (ارادی و غیر ارادی) با نگرانی و استرس با نقش میانجی عواطف منفی انجام شد. روش پژوهش حاضر مدل­سازی معادلات ساختاری بود و جامعۀ پژوهش حاضر تمام دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بودند. نمونه به روش تصادفی ساده انتخاب شد و در نهایت داده ­های به دست آمده از 312 نفر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابزارهای پژوهش حاضر از نوع خودگزارشی و شامل پرسشنامه­ های توجه به هیجانات پالمیری و همکاران (2009) ، نگرانی پنسیلوانیا مایر و همکاران (1995)، پرسشنامۀ خلاقیت هیجانی آوریل و توماس-نولز (1991)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویبند و لاویبند (1995) و همچنین مقیاس عواطف مثبت و منفی واتسون و همکاران (1988) بودند. در نهایت، داده ­های حاصل با استفاده از معادلات ساختاری و روش بوت ­استرپ نرم­افزار­های SPSS و AMOS نسخۀ 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. پس از تحلیل مشاهده شد که مدل از برازش مناسب برخوردار است و یافته­ های نشان داد که توجه غیر ارادی به هیجانات به صورت مستقیم با عواطف منفی، نگرانی و استرس در ارتباط است اما توجه ارادی به هیجانات تنها با عواطف منفی رابطۀ مستقیم دارد و رابطۀ آن با نگرانی و استرس به صورت غیر مستقیم و از طریق عواطف منفی است. عواطف منفی برای رابطۀ هردو نوع توجه به هیجانات با نگرانی و استرس نقش میانجی را ایفا می­کرد.
 
خانم مانا رشیدی، دکتر هادی کرامتی، دکتر حمیدرضا حسن آبادی، دکتر جواد کاووسیان،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین دلبستگی به پدر، دلبستگی به مادر و ترومای دوران کودکی با پرخاشگری کنشی-واکنشی با توجه به نقش میانجی تعامل دانش آموز-معلم انجام شد.  پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت پژوهش توصیفی-همبستگی، برحسب زمان مقطعی و از نظر نوع داده کمی بود. جامعه آماری شامل دانش‌آموزان دوره دوم و سوم متوسطه و پیش دانشگاهی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1402 بود که بر اساس روش تعیین حجم نمونه در معادلات ساختاری و روش نمونهگیری خوشه‌ای مرحله‌ای، تعداد 215 آزمودنی به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. به منظور گرداوری داده‌ها از پرسشنامه های استاندارد ترومای کودکی برنستاین و همکاران (1988)، سبک‌های دلبستگی آرمسدن و گرینبرگ (1987)، پرخاشگری کنشی-واکنشی راین و همکاران (2006)، تعامل دانش آموز-معلم ووبلز و همکاران (1993) و طبقه اجتماعی-اقتصادی پیزا (2012) استفاده شد. به­منظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و سازه و به منظور محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ  و ضریب پایایی ترکیبی استفاده شد که نتایج بیان‌گر روا و پایا بودن پرسشنامه‌های پژوهش بود. تجزیه و تحلیل داده‌ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزارهای  Spss-V23و Pls-V3 Smart انجام پذیرفت.  یافته‌ها نشان داد که دلبستگی به پدر و دلبستگی به مادر به‌صورت مستقیم بر تعامل دانش‌آموز-معلم تأثیری ندارد و ترومای دوران کودکی به‌صورت مستقیم بر تعامل دانش‌آموز-معلم تأثیر معنادار دارد؛ همچنین، دلبستگی به پدر به‌صورت غیرمستقیم بر پرخاشگری (از طریق تعامل دانش‌آموز-معلم) تأثیری ندارد و دلبستگی به مادر و ترومای دوران کودکی به‌صورت غیرمستقیم بر پرخاشگری (از طریق تعامل دانش‌آموز-معلم) تأثیر معنادار دارد.
 

دکتر شیدا ناصری اکبر، دکتر عزت الله کرد نیکوزاده، دکتر مهناز مغانلو، دکتر سیده زهرا علی بخشی، دکتر امین رفیعی پور،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف از مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی مداخله های پذیرش و تعهد و ذهن آگاهی بر شاخص های زیستی، روانی و اجتماعی زنان مبتلا به ویروس پاپیلوم انسانی بود. این مطالعه به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون پس‌آزمون و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان بیمار دارای ویروس پاپیلومای انسانی بوده که در دبی ساکن و به کلینیک بیماری‌های رفتاری الشفا مراجعه داشتند. نمونه آماری به حجم 45 نفر، به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی ساده در سه گروه ( 15 نفر آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد ، 15 نفر آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی و 15 نفر گروه گواه) گمارده شدند. سپس آزمودنی های دو گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و ذهن آگاهی قرار گرفتند.  ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های داس -21 (1993)،  پذیرش اجتماعی مارلو و کراون (1996) بود که قبل، بعد و دو ماه بعد از مداخله توسط هر سه گروه تکمیل شد. نتایج نشان داد، تفاوت آماری معنی داری بین میانگین نمرات پس آزمون و در نظر گرفتن اثر زمان در متغیرهای میانگین ویروس، افسردگی  ، اضطراب ، استرس  و پذیرش اجتماعی ، وجود دارد. نتایج به‌دست‌آمده از پژوهش نشان داد هر دو روش مداخله آموزشی در زنان موثر بوده است.

 
حوا محمودزاده کناری، افسانه خواجوند خوشلی، جوانشیر اسدی،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان هیجان‌مدار بر کاهش حساسیت اضطرابی و عدم تحمل بلاتکلیفی در دانش‌آموزان مبتلا به اختلال وسواسی–اجباری بود. این مطالعه به شیوه نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون–پس‌آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل دانش‌آموزان دختر دوره دوم متوسطه مبتلا به اختلال وسواسی–اجباری در سال تحصیلی ۱۴۰۳–۱۴۰۴ در شهر بابلسر بود. از میان آن‌ها، ۳۰ نفر به‌صورت هدفمند انتخاب و به‌طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۱۵ نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای تحت درمان هیجان‌مدار قرار گرفت، در حالی‌که گروه کنترل هیچ‌گونه مداخله‌ای دریافت نکرد. ابزارهای گردآوری داده شامل پرسشنامه حساسیت اضطرابی (ASI) و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) بود که در دو مرحله پیش‌آزمون و پس‌آزمون اجرا شدند. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA) و آزمون حداقل تفاوت معنادار تحلیل شد. نتایج نشان داد درمان هیجان‌مدار به‌طور معناداری موجب کاهش حساسیت اضطرابی و عدم تحمل بلاتکلیفی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید (p<0.01). بر این اساس، می‌توان نتیجه گرفت درمان هیجان‌مدار رویکردی مؤثر برای کاهش مؤلفه‌های شناختی–هیجانی مرتبط با اختلال وسواسی–اجباری در نوجوانان است.

عدنان واعظی، دکتر حسین بیگدلی، دکتر محسن احمدی طهور،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، تبیین مدل ساختاری جهت‌گیری اهداف پیشرفت نوجوانان بر اساس طرحواره‌های هیجانی و پردازش حافظه فعال در بافت سلامت روانی بود. این مطالعه از نوع توصیفیهمبستگی و با رویکرد مدل‌سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش‌آموزان مقطع متوسطه دوم در سال تحصیلی ۱۴۰۳۱۴۰۴ بود که از میان آن‌ها، ۳۱۵ نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از اعمال ملاک‌های ورود و خروج، داده‌های ۳۰۰ نفر وارد تحلیل شد. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه جهت‌گیری هدف الیوت و مک‌گریگور (2001)، مقیاس طرحواره‌های هیجانی لیهی (2002) و مقیاس حافظه فعال نلسون کاون (2005) بود. داده‌ها با استفاده از روش مدل‌سازی معادلات ساختاری و نرم‌افزار PLS تحلیل شدند. یافته‌ها نشان داد که طرحواره‌های هیجانی و حافظه فعال، هر دو به‌طور مستقیم و مثبت بر ابعاد مختلف جهت‌گیری اهداف پیشرفت اثر دارند و حافظه فعال نقش میانجی معناداری در رابطه بین طرحواره‌های هیجانی و اهداف پیشرفت ایفا می‌کند. مدل پیشنهادی از برازش مناسبی برخوردار بود. نتایج این پژوهش بر اهمیت هم‌زمان عوامل هیجانی و شناختی در شکل‌گیری اهداف پیشرفت نوجوانان تأکید دارد و می‌تواند راهنمای مداخلات آموزشی و روان‌شناختی برای ارتقای انگیزش تحصیلی آنان باشد.

دکتر محمود زیوری رحمان، خانم سمیه پور مجاهد، آقا علی قارداشی،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1404 )
چکیده

براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، خودکشی یکی از علل عمده مرگ‌ومیر در بین جوانان و نوجوانان است. در ایران نیز، آمارهای موجود نشان‌دهنده افزایش میزان خودکشی، به‌ویژه در میان نوجوانان، می‌باشد که این امر نیازمند تحلیل و بررسی دقیق‌تری است. بنابراین، شناسایی علل اقدام به خودکشی در نوجوانان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در این راستا این پژوهش، با هدف تبیین پدیدارشناسانه تجربه زیسته دختران نوجوان از علل اقدام به خودکشی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع کیفی و بر مبنای رویکرد پدیدارشناسی توصیفی با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون انجام شد. نمونه پژوهش شامل 16 نفر از دانش‌آموزان دختر مقطع متوسطه دوم در شهر همدان است که در سال 1402 اقدام به خودکشی کرده‌اند. این نمونه با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شد. داده‌ها از طریق مصاحبه‌های عمیق و نیمه‌ساختاریافته جمع‌آوری شده و برای تحلیل آن‌ها از روش 7 مرحله‌ای کلایزی استفاده گردید. نتایج تحلیل داده‌ها منجر به استخراج 9 مضمون اصلی و 21 مضمون فرعی شد که مضامین اصلی به‌صورت زیر طبقه‌بندی گردید: 1) فشارهای خانوادگی، 2) فشارهای اجتماعی و فرهنگی، 3) عوامل روانی و احساسی، 4) تجارب عاطفی و زندگی، 5) سبک فرزندپروری، 6) روابط اجتماعی و دوستان، 7) فقدان مهارت‌های مقابله‌ای و حل مسئله، 8) فشارهای محیط مدرسه و نظام آموزشی، 9) عوامل محیطی و اجتماعی. این پژوهش نشان می‌دهد که اقدام به خودکشی در دختران نوجوان، پدیده‌ای پیچیده و چندبعدی است که تحت تأثیر ترکیبی از عوامل مختلف قرار دارد. از این‌رو، به منظور پیشگیری و مداخلات مؤثر، لازم است که توجه به ابعاد مختلف فردی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌های حمایتی لحاظ شود. همچنین، این تحقیق ضرورت توجه ویژه به مهارت‌های مقابله‌ای، حمایت‌های روانی و تغییرات در محیط‌های اجتماعی مانند خانواده و مدرسه را به‌عنوان راهکارهایی جهت کاهش رفتارهای خودکشی در دختران نوجوان برجسته می‌سازد.

دکتر رویا مشاک، خانم مرضیه سادات حجازی،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1404 )
چکیده

هدف از این پژوهش پیش‌بینی اضطراب سلامت براساس اجتناب تجربی و شفقت به خود با میانجی‌گری دشواری تنظیم هیجان در مادران کودکان با اختلال طیف اوتیسم بود. روش تحقیق از نوعتوصیفی- همبستگی و جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران کودکان با اختلال طیف اوتیسم در استان اصفهان در سال1403 -1402 بود که تعداد 250 نفر به عنوان حجم نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه اضطراب سلامت سالکوسکیس و وارویک (2002)،  پرسشنامه اجتناب تجربی بوند و همکاران (2011)،  پرسشنامه شفقت به خود ریس و همکاران (2011)، پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004)، بوده است. داده­ها با استفاده روش تحلیل مسیر و نرم‌افزارهای SPSS26 و AMOS18  موردتحلیل قرارگرفتند. یافته ها نشان داد که اضطراب سلامت براجتناب تجربی، اضطراب سلامت برشفقت به خود،  اضطراب سلامت بردشواری تنظیم هیجان،  اجتناب تجربه ای بر دشواری تنظیم هیجان، شفقت به خود بر دشواری تنظیم هیجان رابطه مستقیم و معناداری دارد. اضطراب سلامت براساس اجتناب تجربی با میانجی‌گری دشواری تنظیم هیجان و اضطراب سلامت براساس شفقت به خود با میانجی‌گری دشواری تنظیم هیجان رابطه غیرمستقیم و معناداری دارند. در نتیجه می توان بیان کرد که این پژوهش می‌تواند به ارائه مداخلات هدفمندتر و موثرتر برای  کاهش اضطراب سلامت مادران کودکان با اختلال طیف اوتیسم  کمک کند.  همچنین  نتایج این پژوهش می‌تواند به بهبود درک و حمایت از این مادران منجر شود.

آقای محمد فرهوش، آقای محمود نجفی،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1404 )
چکیده

هدف پژوهش طراحی و اعتباریابی پرسشنامه اختلال شخصیت وسواس جبری بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی (همبستگی) بود. ابتدا گویه های پرسشنامه شخصیت وسواسی بر اساس مدل فرهوش، نجفی (1404) طراحی و روایی محتوایی آن به تأیید 8 کارشناس رسید و با پرسشنامه های شخصیت وسواسی گیب، اضطراب و افسردگی بیمارستانی و رضایت از زندگی دینر در 309 نفر از مراجعین مراکز مشاوره اجرا شد. جهت ارزیابی روایی تشخیصی، 58 نفر از شرکت کنندگان، مصاحبه بالینی ساختاریافته بر اساس DSM5 انجام شد. در تحلیل داده ها از آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و نرم افزارهای SPSS24 و LISREL8/8 استفاده شد. نتایج نشان داد پرسشنامه شخصیت وسواس جبری شامل 24 گویه، 3 مولفه سخت گیری و دقت افراطی، عاطفه درون سو، اشتغال ذهنی به نظم و سازمان دهی است. پایایی و همسانی درونی پرسشنامه (90/0) مطلوب بود. روایی همگرا با پرسشنامه گیب (52/0)، روایی افتراقی با پرسشنامه افسردگی (39/0) و اضطراب بیمارستانی (23/0) و روایی واگرا با رضایت از زندگی (195/0-) مطلوب بود. روایی سازه و حساسیت (90%) و ویژگی (84%) نیز مطلوب بود. بر اساس یافته ها، پرسشنامه اختلال شخصیت وسواس جبری، اعتبار مناسبی دارد. 

 
 

 
دکتر فاطمه سلیمانی، دکتر جوانشیر اسدی، دکتر ارسطو میرانی، افسانه خواجوند خوشلی،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1404 )
چکیده

روابط فرازناشویی یکی از چالش‌های مهم روان‌شناختی در نظام خانواده است که می‌تواند بر سلامت روانی و رضایت زناشویی زوجین تأثیر منفی بگذارد. هدف پژوهش حاضر، مدل‌یابی معادلات ساختاری گرایش به روابط فرازناشویی بر اساس احساس تنهایی با نقش میانجی کیفیت زندگی جنسی در زنان متأهل مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر مشهد بود. روش پژوهش توصیفی–همبستگی و مبتنی بر مدل‌یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متأهل مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره خانواده در سال ۱۴۰۳ بود که ۳۰۰ نفر از آنان به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه احساس تنهایی (1980)، پرسشنامه گرایش به روابط فرازناشویی، و پرسشنامه کیفیت زندگی جنسی (2002) بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارهای AMOS و SPSS و با بهره‌گیری از تحلیل معادلات ساختاری و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد احساس تنهایی رابطه مثبت و معناداری با گرایش به روابط فرازناشویی دارد (p<0.001). همچنین، کیفیت زندگی جنسی نقش میانجی معناداری در ارتباط بین احساس تنهایی و گرایش به روابط فرازناشویی ایفا کرد؛ به‌گونه‌ای که ارتقای کیفیت زندگی جنسی شدت اثر منفی احساس تنهایی بر گرایش به روابط فرازناشویی را کاهش داد. شاخص‌های برازش نیز نشان‌دهنده مناسب بودن مدل پیشنهادی بودند. بر این اساس، یافته‌ها حاکی از آن است که کاهش احساس تنهایی و بهبود کیفیت زندگی جنسی می‌تواند در کاهش گرایش به روابط فرازناشویی مؤثر باشد. بنابراین، مداخلات روان‌شناختی و مشاوره‌ای با تمرکز بر ارتقای کیفیت روابط زناشویی و جنسی زنان توصیه می‌شود.

فاطمه بهروزفر، دکتر مرجان آل بهبهانی،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف پیش‌بینی تحمل درد بر اساس سلامت معنوی و خودکنترلی در بیماران مبتلا به سرطان انجام شد. ابتلا به سرطان اغلب با تجربه دردهای مزمن و ناتوان‌کننده همراه است و شناسایی عوامل روان‌شناختی مؤثر بر تحمل درد می‌تواند نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی این بیماران ایفا کند. از آنجا که سلامت معنوی و خودکنترلی از مؤلفه‌های اساسی سازگاری روان‌شناختی در برابر فشارهای جسمی و عاطفی به شمار می‌روند، بررسی تأثیر آن‌ها بر تحمل درد می‌تواند رویکردی نوین در مداخلات روان‌شناختی بیماران سرطانی فراهم آورد. روش پژوهش از نوع توصیفی–همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران سرطانی مراجعه‌کننده به بیمارستان نمازی شهر شیراز در سال ۱۴۰۳ (۲۶۰ نفر) بود که بر اساس جدول مورگان، نمونه‌ای به حجم ۱۵۰ نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تحمل درد سالیوان و همکاران (1995)، پرسشنامه سلامت معنوی پولوتزین و الیسون (1982) و پرسشنامه خودکنترلی تانجی (2004) بودند. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS و روش تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها نشان دادند که هر دو مؤلفه سلامت مذهبی و سلامت وجودی به صورت مثبت و معنادار تحمل درد بیماران را پیش‌بینی می‌کنند. همچنین خودکنترلی نیز رابطه‌ای مثبت و معنادار با تحمل درد داشت و توانست سهم معناداری در تبیین واریانس آن ایفا کند. بر این اساس، می‌توان نتیجه گرفت که سلامت معنوی و خودکنترلی از عوامل مؤثر در ارتقای تاب‌آوری و سازگاری بیماران سرطانی در مواجهه با درد و رنج ناشی از بیماری هستند و توجه به این متغیرها در برنامه‌های روان‌شناختی و مراقبتی بیماران ضروری به نظر می‌رسد.

علی یوسفی رودپیش، دکتر رویا توکلی، دکتر فاطمه محمدی فر، دکتر زیبا پورصادق گاوگانی،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی خانواده‌درمانی تلفیقی (شناختی–رفتاری و هیجان‌مدار) بر بهبود فراشناخت‌ها و کاهش افسردگی همسران بود. این پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون–پس‌آزمون با گروه کنترل انجام شد و از نظر هدف در زمره پژوهش‌های کاربردی قرار دارد. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه‌کننده به مرکز مشاوره اندیشه سبز شهر قم در سال ۱۴۰۴ بود که به‌منظور درمان افسردگی و بهبود فراشناخت‌ها به این مرکز مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش به روش در دسترس و هدفمند انتخاب شد. بر اساس فرمول کرجسی و مورگان، با در نظر گرفتن ۱۵ نفر در هر گروه (آزمایش و کنترل)، در مجموع ۳۰ نفر در مطالعه شرکت کردند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه فراشناخت ولز و کارترایت-هاتون (۱۹۹۷) بود. مداخله خانواده‌درمانی تلفیقی با بهره‌گیری از پروتکل‌های خانواده‌درمانی شناختی–رفتاری و خانواده‌درمانی هیجان‌مدار در طی جلسات منظم درمانی اجرا شد. داده‌ها با استفاده از روش‌های آماری مناسب (از جمله تحلیل کوواریانس) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها نشان دادند که خانواده‌درمانی تلفیقی باعث کاهش معنادار افسردگی و بهبود فراشناخت‌ها در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. بر این اساس، می‌توان نتیجه گرفت که ترکیب رویکردهای شناختی–رفتاری و هیجان‌مدار در قالب خانواده‌درمانی می‌تواند اثربخشی بالایی در ارتقای سلامت روان و بهبود عملکرد شناختی-هیجانی زوجین داشته باشد.


زهرا کاووسیان، فائزه ضیایی، پریسا پاکاری، پریسا حسین زاده یزدی، زینب حسنی اصل،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1404 )
چکیده

افسردگی یکی از شایع‌ترین اختلالات روانی است که تحت تأثیر تعامل پیچیده‌ی عوامل شناختی، هیجانی و محیطی شکل می‌گیرد. شواهد پژوهشی اخیر نشان می‌دهد که سوگیری توجه منفی و نقص در حافظه کاری هیجانی از جمله سازه‌های شناختی ـ هیجانی مهمی هستند که در تداوم و تشدید نشانه‌های افسردگی نقش دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه‌ای حافظه کاری هیجانی در رابطه بین سوگیری توجه و نشانه‌های افسردگی در بافت تعاملات خانوادگی بود.

این پژوهش از نوع توصیفی ـ همبستگی با رویکرد علی ـ میانجی بود. جامعه آماری شامل بزرگسالان دارای روابط خانوادگی فعال در شهر تهران بود که از میان آن‌ها، ۳۵۰ نفر با روش نمونه‌گیری در دسترسِ طبقه‌ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارت بودند از پرسشنامه سوگیری توجه افسردگی، مقیاس حافظه کاری هیجانی و پرسشنامه کیفیت تعاملات خانوادگی. داده‌ها با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد بررسی قرار گرفتند.

نتایج نشان دادند که بین سوگیری توجه منفی و نشانه‌های افسردگی در بافت تعاملات خانوادگی رابطه‌ای مثبت و معنادار وجود دارد و حافظه کاری هیجانی نقش واسطه‌ای معناداری در این ارتباط ایفا می‌کند. یافته‌ها نشان می‌دهد که ضعف در فرایندهای حافظه کاری هیجانی می‌تواند سازوکاری شناختی در تبیین اثر سوگیری توجه بر نشانه‌های افسردگی باشد. در مجموع، شناخت این مسیر می‌تواند به بهبود مدل‌های نظری افسردگی و طراحی مداخلات پیشگیرانه و درمانی مبتنی بر بهبود کارکردهای شناختی و هیجانی در سطح فردی و خانوادگی کمک کند.



صفحه 20 از 21     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb