جستجو در مقالات منتشر شده


84 نتیجه برای شناختی

خانم لیلا سلیمانیان، خانم فاطمه محمدی شیر محاه، آقای جاوید پیمانی، خانم مرضیه غلامی توران پشتی، خانم ناهید هواسی سومار،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

 هدف از پژوهش حاضر، بررسی مقایسه‌ای اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر شفقت  بر هموگلوبین گلیکوزیله و اضطراب کرونا و در بیماران دیابتی بود . این پژوهش  به‌صورت نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش بیماران مبتلا به دیابت عضو انجمن دیابت همدان در سال 1400 بودند.از بین آنها 48 نفر بود با روش  نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و با روش تصادفی ساده به کمک قرعه‌کشی در  دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار  گرفتند. در یکی از گروه‌ها برنامه مداخله‌ای درمان شناختی - رفتاری و در گروه دیگر مداخلات مبتنی بر شفقت هرکدام به مدت 8 جلسه 90 دقیقه‌ای آموزش دیدند و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. برای اندازه‌گیری هموگلوبین گلیکوزیله از آزمایش خون بیماران و برای اندازه گیری اضطراب کرونا از مقیاس اضطراب کرونا ویروس (1398)، استفاده شد. داده‌های تحقیق با استفاده از روش آماری مانکوا و آزمون‌های تعقیبی مناسب تجزیه‌وتحلیل شد.. یافته‌ها: نتایج حاکی از آن است که که درمان مبتنی بر شفقت  بر هموگلوبین گلیکوزیله مؤثرتر از درمان شناختی رفتاری بوده است. در مورد اضطراب ابتلا به کرونا درمان مبتنی بر شفقت تفاوت معنی‌داری با درمان شناختی رفتاری مشاهده نشد. جهت افزایش بهبود جسمی و روان‌شناختی بیماران دیابتی دوره‌های فردی یا گروهی استفاده از این درمانها مؤثر به نظر می‌رسد.
طاهره عرب زاده اسماعیل اباد، دکتر ازیتا چهری، دکتر حسن امیری، محسن علی اکبریان، سعیده سادات حسینی،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله شناختی رفتاری و روان درمانی مثبت‌گرا بر خلق منفی در بین بیماران زن سرطانی جراحی شده بوده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه بیماران سرطانی زن جراحی شده  در بیمارستان سینای شهر مشهد در فاصله زمانی فروردین تا  شهریور  1402  بود 200 نفر به صورت هدفمند انتخاب و پرسشنامه خلق منفی جهت پاسخگویی بین آنها توزیع شد و از بین آنها بیماران زن سرطانی جراحی شده (پستان) که در پرسشنامه نگرش ناکارامد نمره کمتری دریافت  کردند تعداد 60 نفر بطور کاملا تصادفی انتخاب و در سه گروه 20 نفر (2 گروه آزمایش و 1 گروه گواه) قرار گرفتند. در این پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه خلق منفی یانگ(1990) استفاده شده است که مبتنی بر پروتکل‌های مداخله شناختی رفتاری‌هافمن و همکاران(2013) و روان شناسی مثبت‌نگر رشید و سلیگمان (2011) این ابزار بصورت پیش آزمون-پس آزمون اجرا گردید. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی بیماران سرطانی جراحی شده تاثیر دارد؛ همچنین اثربخشی روش مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روش روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی  بیماران سرطانی جراحی شده متفاوت است.
 
دکتر عبدالصمد نیکان، احمد ترابی، زهرا محسنی نسب، اسیه بهادری، زبنب جوانمرد، معصومه حسینی راد،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر استرس، تاب آوری، تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی بیماران قلبی- عروقی بوده است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی می‌باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران قلبی و عروقی شهر تهران در سال 1401 می‌باشند. حجم نمونه آماری با توجه به ماهیت روش مطالعه 30 نفر بوده است. ابزار پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون، پرسشنامه بهزیستی روان‌شناختی ریف، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی می‌باشد. مبتنی بر یافته‌های پژوهش حاضر مشخص گردید طرحواره درمانی بر تاب‌آوری بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان  و بهزیستی روان شناختی بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، همچنین مشخص گردید که طرحواره درمانی نسبت به شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اثربخش تر بوده است.
 
دکتر سید مجتبی عقیلی، خانم معصومه ظریف، دکتر انسیه بابایی،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم روانشناختی، کیفیت زندگی و استرس در بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمی انجام شد. روش پژوهش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون_پس‌آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری افراد مبتلا به اختلال علائم جسمی مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره روانشناختی غرب تهران در سال 1401 بودند که تعداد30 نفر به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش هشت جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت نمودند؛ اما گروه گواه تا پایان پژوهش، مداخله‌ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه‌های بر علائم روانشناختی نجاریان و داوودی (1380)، کیفیت زندگی وار و همکاران (1993) و استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) بود. داده‌های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته‌ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم روانشناختی، کیفیت زندگی و استرس در بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمی اثربخش است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره‌گیری از مهارت‌های شناختی مورد نیاز و کنترل فکر، منجر به کاهش علائم روانشناختی، استرس ادراک شده و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمی می‌شود.
 

یاسر بداغی، اسحاق رحیمیان بوگر،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه باورهای فراشناختی و فاجعه سازی درد بین زنان مبتلا به بیماری فیبرومیالژیا، زنان مبتلا به دردمزمن و زنان عادی صورت گرفته است. در این پژوهش 40 نفر مبتلا به فیبرومیالژیا، 40 نفر مبتلا به دردمزمن و 40 نفر عادی از زنان شهر تهران به صورت در دسترس انتخاب شدند. شرکت­ کنندگان دو مقیاس فرم کوتاه پرسشنامه فراشناخت ولز  و پرسشنامه استاندارد فاجعه سازی درد  تکمیل نمودند. داده ­های بدست آمده با روش‌های آمار توصیفی، تحلیل واریانس و آزمون های تعقیبی در نرم­افزار SPSS 26 مورد تجزیه و تحلیل داده ­ها قرار گرفتند. نتایج آزمون تحلیل واریانس یک‌راهه نشان می­دهد که میانگین نمره‌های متغیر فاجعه سازی درد در گروه فیبرومیالژیا بیشتر از گروه درد مزمن است و در گروه درد مزمن بیشتر از گروه عادی است. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره باورهای فراشناختی نشان می دهد که به جز متغیر باور مثبت درباره نگرانی، میانگین باورهای فراشناختی در گروه‌های فیبرومیالژیا و درد مزمن بیشتر از گروه عادی است. با توجه به یافته های این پژوهش، پرداختن به باورهای فراشناختی و فاجعه سازی درد در درمان بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا و درد مزمن می بایست مورد توجه قرار گیرد.
 


رضوان امیرزرگر، دکتر محمد علی بشارت،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

استرس به عنوان یک عامل رایج در زندگی امروزه، تأثیرات عمیقی بر سلامت قلب دارد. این مقاله به بررسی ارتباط بین استرس و بیماری های قلبی می‌پردازد و نقش عوامل روان‌شناختی در این فرآیند را مورد بررسی قرار می‌دهد. هدف از پژوهش حاضر ، بررسی نقش مدیریت استرس در بیماری‌های قلبی هست. روش تحقیق به لحاظ هدف بنیادی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات، توصیفی تحلیلی می‌باشد. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که مدیریت استرس در بهبود بیماری‌های قبلی موثر می‌باشد و راهبردهای مدیریت استرس عبارتند از: کاهش افسردگی، کنترل خشم، پرهیز از خصومت، کاهش انزوای اجتماعی، کاهش اضطراب، عوامل شخصیتی، برخورداری از سلامت معنوی، کنترل وضعیت اجتماعی/اقتصادی. همچنین مداخلات روان شناختی در بهبود مدیریت استرس و در نتیجه بهبود بیماری‌های قلبی از قبیل درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، طرحواره درمانی، تصویرسازی ذهنی هدایت‌شده، آموزش ذهن‌آگاهی، آموزش روان شناسی مثبت گرا با رویکرد اسلامی، درمان مبتنی بر شفقت، آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، درمان فعالسازی رفتاری گروهی، مدیریت هیجان‌های عاطفی همچنین از سویی، استرس از طریق مسیرهای بیولوژیکی متعددی از جمله افزایش فشار خون و آلودگی عروق، به تغییرات در ساختار قلب و عروق منجر می‌شود. در نتیجه، مدیریت استرس و تقویت عوامل روان‌شناختی مثبت، به عنوان یک راهبرد پیشگیری از بیماریهای قلبی و بهبود سلامت قلبی، حائز اهمیت است. توصیه‌ها شامل توسعه مهارت‌های مقابله با استرس، ترویج فعالیت‌های ورزشی منظم، ارتقاء فرآیندهای آموزشی مدیریت استرس، تشویق به روحیه مثبت و ترویج سبک زندگی سالم هستند.
 

آقای امید روح افزا، دکتر آرزو اصغری،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و تحلیل رفتار متقابل بر واکنش‌پذیری بین‌فردی، خودمهارگری و نظم‌جویی‌شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی به شیوه پیش‌آزمون_پس‌آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش‌آموزان پرخاشگر مدارس پسرانه دوره متوسطه دوم شهر گرگان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که با استفاده از شیوه خوشه‌ای، 45 دانش‌آموز به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (آزمایش 1 رفتاردرمانی دیالکتیک، آزمایش 2 تحلیل رفتار متقابل و گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه‌های واکنش‌پذیری بین‌فردی دیویس (1983)، خودمهارگری تانجی (2004)، نظم‌جویی‌شناختی هیجان گرانفسکی و کرایج (2001) و پرخاشگر باس پری (1992) بود. داده‌های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم‌افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند. یافته‌ها نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیک و تحلیل رفتار متقابل بر واکنش‌پذیری بین‌فردی، خودمهارگری و نظم‌جویی‌شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر اثربخش است. همچنین میزان تاثیر گروه رفتاردرمانی دیالکتیک بیشتر از گروه تحلیل رفتار متقابل بوده است. بر اساس یافته های پژوهش می‌توان نتیجه گرفت که رفتار درمانی دیالکتیک با شناسایی الگوهای معیوب قبلی افکار و احساسات، افزایش تحمل ناکامی، پذیرش و اعتباربخشی هیجانات منجر به بهبود  واکنش‌پذیری بین‌فردی، خودمهارگری و نظم‌جویی‌شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر می‌شود.
 


خانم فاطمه سادات میرهاشمی، دکتر فریده حسین ثابت، دکتر مهدی خانجانی،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

این پژوهش، با هدف پیش بینی بهزیستی کاری بر اساس ارضای نیازهای بنیادی روان شناختی با نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی در پرستاران شهر تهران انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر پرستاران مشغول به کار در سه نوبت کاری در 4 بیمارستان­ شهر تهران­ که عبارتند از بیمارستان رازی، بیمارستان آزادی، بیمارستان میلاد و بیمارستان سینا در سال 1401 بود که گروه نمونه با نمونه گیری در دسترس متشکل از 110 نفر انتخاب شدند و با سه پرسشنامه، انعطاف پذیری روانشناختی (2010پرسشنامه پرما در محل کار (2014)، پرسشنامه استانداردهای نیازهای بنیادین روانشناختی (2000) مورد سنجش قرار گرفتند. در نتیجه می‌توان گفت داده های گردآوری شده با روش آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و در بخش آمار استنباطی به منظور بررسی همبستگی بین متغیرها از روش همبستگی پیرسون، برای برازش مدل از تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت در نتیجه این یافته ها و نتایج پژوهش باید گفت که وجود انواع مشکلات و نداشتن انگیزه در کار، سبب به وجود آمدن استرس و پایین آمدن بهزیستی کاری می‌شود و سطح کیفیت شغلی آنها راپایین می‌آورد. در این راستا پیشنهاد می‌شود که برای افزایش بهزیستی کاری و کم کردن استرس و مشکلات جلساتی با هدف آموزش انعطاف پذیری شناختی و نیازهای بنیادی روان شناختی برای پرستاران برگزار شود.
سمانه اکبری بیژنی، محمدهادی صافی، یاسر رضاپورمیرصالح،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته پریشانی روان‌شناختی در مبتلایان به کرونا انجام گرفت. جامعه‌ی آماری این پژوهش همه افراد مبتلا به کرونا استان اصفهان بودند که 14 نفر از آنان با بهره گیری از پرسشنامه پریشانی روان‌شناختی کسلر و به صورت هدفمند که دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند، انتخاب شدند. جمع‌آوری داده‌های پژوهش با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته صورت پذیرفت و نمونه گیری تا زمان اشباع داده‌ها ادامه یافت. تجزیه‌وتحلیل داده‌های پژوهش با استفاده از روش کلایزی انجام پذیرفت که منجر به استخراج 3 مضمون اصلی «بهم ریختگی توان کاه»، «خطرزاهای روزافزون» و «غوغاهای درونی» و 15 مضمون فرعی شد. نتایج این پژوهش مشخص نمود که افراد مبتلا به کرونا نه تنها از نظر فردی، تجارب مرتبط با پریشانی روانشناختی را ادراک می نمایند بلکه از نظر خانوادگی و اجتماعی نیز درگیر شرایط ناخوشایندی می باشند که پریشانی روانشناختی را در آنها تشدید می نماید
دکتر نادر حاجلو، آقای علی سلمانی، خانم آیسان شارعی،
دوره 18، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر پردازش شناختی و تحمل پریشانی دانش‌آموزان دختر دارای اضطراب فراگیر انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه‌ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش‌آموزان دارای اضطراب فراگیر دوره‌ی متوسطه‌ی دوّم شهر اردبیل در سال‌تحصیلی 1403-1402 بود که از میان آن‌ها بر حسب ملاک‌های ورود به پژوهش و به روش نمونه‌گیری هدفمند 30 دانش‌آموز دارای اضطراب فراگیر انتخاب و به‌صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه‌ی 90 دقیقه‌ای برنامه‌ی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گروس و تامپسون، 2007) را دریافت کردند و  و گروه کنترل که در لیست انتظار قرار داشت هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه پردازش‌شناختی کروز (1999) و مقیاس تحمل پریشانی هیجانی سیمونز و گاهر (2005) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بعد از کنترل اثرات پیش‌آزمون، تفاوت معناداری بین میانگین پس‌آزمون دو گروه در پردازش شناختی (F=27/50،P<0/001) و تحمل پریشانی (F=17/51،P<0/001) وجود داشت. می‌توان نتیجه گرفت که آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر بهبود پردازش شناختی و تحمل پریشانی دانش‌آموزان دارای اضطراب فراگیر اثربخش است و بنابراین با توجه به یافته‌های پژوهش، می‌توان از آموزش تنظیم شناختی هیجان  در کاهش مشکلات افراد دارای اضطراب فراگیر استفاده کرد.

الهه جعفرپور، دکتر مجتبی انصاری شهیدی،
دوره 18، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

اختلال طیف اوتیسم تأثیرات قابل‌توجهی بر پویایی خانواده‌ها دارد و می‌تواند سلامت روان والدین را تحت تأثیر قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تفاوت‌های خودشفقت‌ورزی و تنظیم هیجانی در والدین نوجوانان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم و والدین نوجوانان دارای رشد معمولی، به‌منظور شناسایی تأثیرات آن‌ها بر سلامت روان والدین، طراحی شد. این مطالعه از نوع علی-مقایسه‌ای بوده و به‌صورت هدفمند، 200 والد (100 والد از هر گروه) از مراکز بالینی تهران انتخاب شدند. داده‌ها از طریق مقیاس خودشفقت‌ورزی، پرسشنامه اختلال عملکرد هیجانی تورنتو و پرسشنامه SCL-90 برای ارزیابی سلامت روان جمع‌آوری شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) انجام گرفت. نتایج نشان داد که والدین نوجوانان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم به‌طور معناداری خودشفقت‌ورزی پایین‌تری نسبت به والدین نوجوانان دارای رشد معمولی دارند و همچنین بی‌تنظیمی هیجانی بیشتری را تجربه می‌کنند. علاوه بر این، این والدین در ابعاد مختلف سلامت روان، از جمله اضطراب، افسردگی و استرس، مشکلات بیشتری داشتند. یافته‌ها نشان‌دهنده چالش‌های روان‌شناختی خاص والدین نوجوانان مبتلا به اوتیسم است و بر لزوم طراحی مداخلات مؤثر در جهت بهبود خودشفقت‌ورزی و تنظیم هیجانی والدین تأکید دارد. تقویت این عوامل می‌تواند به بهبود سلامت روان والدین و کاهش مشکلات مرتبط با آن‌ها در مواجهه با چالش‌های پرورش کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم کمک نماید.


دکتر مهدیه رحمانیان، خانم شراره سلطانی، دکتر مژگان آگاه هریس،
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده

این تحقیق با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیص یکپارچه بر نشخوار فکری، تحریف‌های شناختی و اجتناب شناختی در زنان مبتلا به اختلال افسردگی انجام شد. طرح پژوهش حاضر پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل زنانی بود که در سال 1403 به مراکز درمان افسردگی در شهر آبدانان مراجعه کردند. در این مطالعه، به دلیل حجم پایین جامعه و محدودیت جامعه آماری، از روش نمونه‌گیری هدفمند استفاده شد و 30 زن واجد شرایط به عنوان نمونه انتخاب و به‌طور تصادفی به دو گروه 15 نفره تقسیم شدند. داده‌ها با استفاده از ابزارهای استاندارد شامل پرسشنامه اجتناب شناختی سکستون و داگاس (CAQ)، پرسشنامه نشخوار فکری نالن هوکسما و مارو (1991)، پرسشنامه تحریف‌های شناختی عبداله‌زاده و سالار (1389) و مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی (DASS) لایبوند و لاویبوند (1995) جمع‌آوری شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS21 انجام شد و در بخش آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار برای نشان دادن وضعیت داده‌ها و در بررسی فرضیه‌ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده گردید. یافته‌ها نشان داد که درمان فراتشخیص یکپارچه تأثیر معناداری بر کاهش نشخوار فکری، تحریف‌های شناختی و اجتناب شناختی در زنان مبتلا به اختلال افسردگی داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز تداوم یافته است. در نتیجه، می‌توان نتیجه‌گیری کرد که این نوع درمان می‌تواند به عنوان یک راهکار مؤثر در بهبود وضعیت روان‌شناختی این گروه از بیماران مورد استفاده قرار گیرد.
 
هانیه حاتمی، نوراله محمدی، حبیب هادیان فرد، عبدالعزیز افلاک سیر،
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده

تجارب آسیب‌زای گذشته با مراقبان اولیه منجر به شکل‌گیری الگوهای شناختی و رفتاری می‌شود که به‌نوعی سبک‌هایی برای تفکر و عمل هستند. این الگوها راهبردهای ناسازگارانه‌ای هستند که تنظیم هیجانات را مختل می‌کنند. از سوی دیگر «تجارب هیجانی اصلاحی» در دو رویکرد طرحواره‌درمانی و رواندرمانی پویشی کوتاه‌مدت و فشرده، به تغییر الگوهای ناکارآمد و تنظیم هیجان کمک می‌کنند. ازاین‌رو در این پژوهش به بررسی اثربخشی این دو درمان بر تنظیم شناختی و رفتاری هیجان در اختلال استرس پس از سانحه پیچیده با روش مطالعه تک آزمودنی پرداخته ‌شد.جامعه آماری شامل کلیه افراد 18 تا 40 ساله در شهر تهران بودند که در سال 1402، پس از اطلاع رسانی طرح پژوهش، داوطلب مشارکت در پژوهش شدند. درنهایت شش نفر با روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند. در ادامه پرسشنامه‌های تنظیم شناختی و رفتاری هیجان برای هر فرد در مرحله خط‌پایه (2 تا 4 بار)، مداخله (3 بار) و پیگیری (1 بار)، اجرا شد. گروه‌های آزمایش به مدت 16 جلسه 50 دقیقه‌ای تحت مداخلات طرحواره‌درمانی و رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاه‌مدت قرار گرفتند. نتایج تحلیل دیداری و آماری بین دو موقعیت مداخله و خط‌پایه شامل اندازه اثر دی کوهن، داده‌های ناهمپوش و همپوش، تغییرات میانه و  میانگین و تغییرات سطح مطلق، بیانگر اثربخشی هر دو درمان بر تنظیم شناختی و رفتاری هیجان بود. اما طرح واره‌درمانی نسبت به روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت و فشرده در بهبود تنظیم هیجان مؤثرتر عمل کرد و به نظر می‌سد تکنیک‌ها و ابزارها در این درمان برای رفع آسیب‌های زیربنایی در ترومای پیچیده موثرتر است.

خانم فرزانه عباسلو، دکتر یوسف دهقانی، دکتر سوران رجبی، دکتر فریده سادات حسینی،
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت خشم  بر بازداری پاسخ، اضطرار منفی و شفافیت عاطفی نوجوانان دختر دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل (با پیگیری یک ماهه) بود. جامعه‌ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش‌آموزان دختر دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب دوره‌ی متوسطه‌ی دوّم شهر سیرجان در سال‌ 1403-1402 بود که از میان آن‌ها به روش نمونه‌گیری هدفمند 40 دانش‌آموز انتخاب و به ‌صورت تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 12 جلسه‌ی 90 دقیقه‌ای درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت خشم (پاتریک ریلی و مایکل شاپ شایر، 2003) را به مدت 12 هفته دریافت کردند گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع‌آوری داده‌ها از شاخص واکنش پذیری عاطفی استرینگرز (2012)، مقیاس پنج عاملی رفتار تکانشی لاینام (2006)، مقیاس رگه فراخلقی سالووی (1995) و آزمون نرم افزاری برو- نرو استفاده شد. داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد تفاوت معنی داری در اختلاف زمانها برای بازداری پاسخ  ، اضطرار منفی و شفافیت عاطفی وجود دارد. اختلاف بین گروه های آزمایش و کنترل نیز برای همه متغیرها معنی دار بودمی‌توان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت خشم بر بهبود بازداری پاسخ، اضطرار منفی و شفافیت عاطفی دانش‌آموزان دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب اثربخش است.

خانم سرگلی شاه خاصه، دکتر جعفر حسنی، دکتر محمد شاکری،
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی  درکمال گرایی در بیماران مبتلا به سردرد میگرنی بود. در قالب یک طرح شبه آزمایشی مبتنی بر پیش آزمون و پس آزمون، سه گروه از بیماران مبتلا به سردرد میگرنی مراجعه کننده به کلینیک مغز و اعصاب مشهد بر اساس معیارهای ورود و خروج  انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) قرار گرفتند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه کمال گرایی (هیل و همکاران، 2004) استفاده شد. داده ­ها از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بن فرونی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو روش درمان شناختی-رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش معنادار کمال گرایی در بیماران مبتلا به سردرد میگرنی شد. نتایج همچنین نشان داد که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی تاثیر بیشتری بر کاهش کمال گرایی بیماران مبتلا به سردرد میگرنی دارد. در مجموع، مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی و اصول شناختی رفتاری می تواند در تامین سلامت روان شناختی بیماران مبتلا به سردرد میگرنی نقش بنیادی ایفا کند.

دکتر محسن جلالی، مریم سیاری مرکیه، سیده رقیه سیدآقایی احمدی، ثریا نصیری،
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده

هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری بر اضطراب، اجتناب شناختی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در بیماران مبتلا به درد مزمن بود. این مطالعه نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به درد مزمن شهر تهران در نیمه دوم سال 1402 بود. از میان آن‌ها، 30 بیمار به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و به‌طور تصادفی در گروه‌های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در 10 جلسه آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری (حاجیلو و همکاران، 1397) شرکت کردند. برای ارزیابی تأثیر مداخله، مقیاس اضطراب بک (1990)، مقیاس اجتناب شناختی سکستون و داگاس (2004)، و پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (2003) در سه مرحله پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری استفاده شد. تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که این مداخله به‌طور معناداری موجب کاهش اضطراب و اجتناب شناختی و افزایش کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بیماران شد (P<0.05). نتایج نشان می‌دهد آموزش مدیریت استرس مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری می‌تواند به‌عنوان یک مداخله مؤثر برای بهبود سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن مورد استفاده قرار گیرد.
دکتر مهتاب محتشم، طاهره محرمی،
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، مدل‌سازی ساختاری اعتیاد به اینترنت بر مبنای ویژگی شخصیتی ماکیاولیسم و سبک دلبستگی اضطرابی با تأکید بر نقش واسطه‌ای تنهایی روان‌شناختی در میان دانش‌آموزان دختر دوره دوم متوسطه بود. این مطالعه با رویکردی توصیفی-همبستگی انجام شد. نمونه‌گیری به روش تصادفی خوشه‌ای صورت گرفت و داده‌ها از طریق مجموعه‌ای از پرسش‌نامه‌های استاندارد شامل سنجش اعتیاد به اینترنت، ویژگی‌های شخصیت تاریک، سبک‌های دلبستگی بزرگسالان و مقیاس تنهایی روان‌شناختی گردآوری شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از روش مدل‌یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته‌ها حاکی از آن بود که متغیرهای ماکیاولیسم، دلبستگی اضطرابی و تنهایی روان‌شناختی اثر مستقیم و معناداری بر میزان اعتیاد به اینترنت دارند. همچنین مشخص شد که ماکیاولیسم و دلبستگی اضطرابی پیش‌بین‌های معناداری برای تنهایی روان‌شناختی محسوب می‌شوند. نقش واسطه‌ای تنهایی روان‌شناختی در تبیین رابطه بین ماکیاولیسم و دلبستگی اضطرابی با اعتیاد به اینترنت نیز تأیید شد.بر اساس نتایج به‌دست‌آمده، می‌توان نتیجه گرفت که ویژگی‌های شخصیتی و هیجانی، به‌ویژه ماکیاولیسم، سبک دلبستگی اضطرابی و احساس تنهایی روان‌شناختی، در شکل‌گیری و تداوم اعتیاد به اینترنت در میان نوجوانان نقش مهمی ایفا می‌کنند. این یافته‌ها می‌توانند در طراحی برنامه‌های پیشگیرانه و مداخلات روان‌شناختی با هدف ارتقای سلامت روان دانش‌آموزان مورد بهره‌برداری قرار گیرند.

آرزو لشکری، تورج هاشمی نصرت آبادی،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

مقیاس همدلی شناختی، عاطفی و جسمی ساختار سه مولفه جدیدی از همدلی را پیشنهاد می­کند. هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های روان ­سنجی مقیاس همدلی شناختی، عاطفی و جسمانی بود. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دامنه سنی 18 تا 50 سال ایرانی در سال­تحصیلی 1401-1402 بودند که به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل مقیاس همدلی شناختی، عاطفی  و جسمانی(CASESمقیاس واکنش بین فردی(IRI) ، پرسشنامه، الکسی تیمیای پرس (PAQ) مقیاس تجربه زمانی لذّت بودند. داده های پژوهش به روش تحلیل عاملی تأییدی ، (CFA) آلفای کرونباخ و ضریب پیرسون با استفاده از نرمافزارهای SPSS 24 و Lisrel 8 تجزیه وتحلیل شدند. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش همسانی درونی محاسبه شد. برای به دست آوردن اعتبار همگرا نیز از پرسشنامه­های الکسی­تایمیا پرس (2018)، مقیاس واکنش بین­فردی دیویس (1983) مقیاس تجربه زمانی لذت گارد (2006) استفاده شد. نتایج حاصل از محاسبه پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب الفای بالاتر از 70/0 را نشان داد.  تحلیل عاملی تائیدی نیز نشان داد که راه­ حل سه عاملی از برازش مناسب­تری برخوردار است. نتیجه تحلیل همبستگی از اعتبار این مقیاس و به ویژه جداسازی همدلی جسمانی از همدلی عاطفی پشتیبانی می­کند. براساس نتایج این پژوهش، می­توان نتیجه گرفت که مقیاس همدلی عاطفی، شناختی و جسمانی از پایایی و اعتبار مناسب برخوردار است و مولفه­ها را از هم متمایز می­سازد.
 
دکتر زینب میهن دوست،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

مراقبت کنندگان غیررسمی نقش مهمی در برآورده کردن نیازهای ارتباطی، تغذیه ای و بهداشتی افراد سالمند ایفا می کنند. درک تجارب و دیدگاه های مراقبت کنندگان غیررسمی در مراقبت از سالمندان دارای اهمیت است. این مطالعه با هدف شناسایی و سازمان دهی تجارب مراقبت کنندگان غیررسمی سالمندان انجام شده است. هدف از این پژوهش، واکاوی مشکلات جسمی، شناختی و روانی یک سالمند سکتۀ مغزی، با رویکرد کیفی و روایت پژوهی است. روش پژوهش در این مطالعه کیفی و مبتنی بر مصاحبۀ بدون ساختار است. شیوۀ نمونه گیری هدفمند است. مصاحبه با مراقبت کنندگان یک سالمند سکتۀ مغزی به عمل آمده است. مصاحبه در منزل شخصی سالمند واقع در شهر ایلام انجام شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار NVIVO استفاده شده است. پس از جمع آوری داده ها، کُدگذاری اولیه انجام شد، و تعداد 570 کُد اولیه استخراج گردید. کُدهای اولیه  چندین بار بررسی و بازنگری شدند و در نهایت تعداد پنج طبقۀ اصلی با عناوین شناختی، جسمانی، اقتصادی، مراقبتی و شرایط محیطی در 13 زیر طبقه حاصل شد. در این مطالعه مشخص شد که مراقبت های انجام شده براساس اقدامات روتین و با توجه به جنبه های روانشناختی، فیزیکی، بهداشتی، تغذیه ای و دارویی بوده است. یافته های این مطالعه برای مراقبت کنندگان غیر رسمی و رسمی سالمندان، و  سایر مراقبین افراد ناتوان قابل استفاده است.

آقای محمد الهی، آقای محمود نجفی، آقای محمدعلی محمدی فر،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

اعتیاد به مواد مخدر یکی از چالشهای اصلی در حوزه سلامت عمومی است که با پیامدهای منفی روانی، جسمی و اجتماعی همراه است.در عرصه مداخلات در حیطه اعتیاد نیز، درمانهای روانشناختی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده اند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان فراشناختی بر ولع مصرف افراد وابسته به مصرف مواد انجام شد. روش پژوهش، شبه ­آزمایشی از نوع پیش­آزمون- پس­آزمون با گروه گواه و جامعه آماری کلیه افراد وابسته به مصرف مواد شهرستان سمنان در سال 1400 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، 75 نفر با توجه به ملاک­های ورود و خروج انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش1 (درمان شناختی- رفتاری)، گروه آزمایش 2 (درمان فراشناختی) و یک گروه گواه جایگذاری شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سنجش ولع مصرف لحظه ای فرانکن و همکاران(2002) بود. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان دادند هر دو مداخله در بهبود ولع مصرف در افراد وابسته به مواد مؤثر واقع شدند. همچنین بین اثربخشی دو درمان، تفاوت معنادار نبود (01/0p<). طبق نتایج به دست آمده هر دو درمان می توانند با ایجاد تغییر در متغیرهای شناختی مرتبط با سوء مصرف مواد مانند باورهای مرتبط با مواد، عقاید وسوسه انگیز، خودکارآمدی و راهبردهای تنظیم هیجان خطر بازگشت به مصرف مواد را کاهش می دهد. لذا می­توان از درمان شناختی - رفتاری و فراشناختی جهت پیشگیری از عود مجدد در افراد وابسته به مواد استفاده نمود.
 

 


صفحه 4 از 5     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb