مجید برادران، حسین زارع، احمد علی پور، ولی اله فرزاد،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر شاخصهای روانشناختی و جسمانی بیماران مبتلا به فشار خون اساسی بود. نخست، شرکت کنندگان با استفاده از ملاکهای ورود و خروج غربال شدند، سپس، 26 بیمار مبتلا به فشار خون اساسی با استفاده از نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند(13 بیمار در هر گروه). افراد در گروه آزمایش، طی 5 جلسه تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکرد. این مطالعه یک طرح شبهآزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. نتایج نشان داد که بین دو گروه در بهزیستی روانشناختی و زیر مقیاسهای آن، همجوشی شناختی و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین به نظر می رسد مصاحبه انگیزشی، مداخله مؤثری در بیماران مبتلا به فشار خون اساسی است.
مهدی ایمانی، مهرداد پورشهبازی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر نقش احتمالی سه مؤلفۀ انعطافپذیری روانشناختی(پذیرش و عمل، ارزشها و گسلششناختی) را در پیشبینی اختلال شخصیت مرزی مورد بررسی قرار داده است. برای این کار 131 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شد و پرسشنامههای پژوهش را تکمیل نمودند. این پرسشنامهها شامل پرسشنامۀ تشخیصی شخصیت- ویراست چهارم، پرسشنامۀ پذیرش و عمل- ویرایش دوم، زندگی ارزشمحور و گسلششناختی بودند. همبستگی معناداری بین مؤلفههای انعطافپذیری روانشناختی با اختلال شخصیت مرزی مشاهده شد. بر اساس یافتههای حاصل از این پژوهش میتوان گفت که مؤلفه پذیرش و عمل 45٪ از واریانس اختلال شخصیت مرزی را تبیین میکند (01/0>p). بنابراین اجتنابتجربهای(فقدان پذیرش) مؤلفه مهمی در پیشبینی اختلال شخصیت مرزی است و باید به عنوان یکی از اهداف اصلی درمانی در افراد با اختلال شخصیت مرزی، مورد توجه قرار بگیرد.
محسن امیری،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین شدت ناشنوایی، سن کودک، حمایت اجتماعی، عوامل جمعیتشناختی و عملکرد خانوادگی با استرس و سلامتروانی، در میان والدین کودکان ناشنوا انجام شده است. در این مطالعه توصیفی همبستگی، تعداد180 نفر از والدین کودکان ناشنوا به روش نمونهگیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار جمعآوری دادهها شاخص استرس والدین، مقیاس سلامتروانی، مقیاس حمایت اجتماعی، مقیاس سنجش خانواده و پرسشنامۀ خصوصیات جمعیتشناختی والد و کودک بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس چند متغیری و رگرسیون چندگانه با روش سلسله مراتبی استفاده شد. ضرایب همبستگی نشان داد که بین شدت ناشنوایی و سن کودک با استرس والدگری و شاخص کلی سلامت روان، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین حمایت اجتماعی و میزان درآمد خانوادگی و زیر مقیاس نقش در آزمون کارکرد خانواده رابطۀ منفی و معناداری وجود داشت. همینطور بین حل مشکل و ابراز عواطف با استرس والدگری و سلامت روان، رابطه منفی و معنادار بود. بنابراین عملکرد خانوادگی، ویژگیهای کودک، حمایت اجتماعی درک شده و میزان درآمد والدین با سلامتروانی و استرس والدگری رابطه دارند.
الهام توکلی، شهلا پزشک، ژانت هاشمی آذر، علی دلاور، غلامرضا صرامی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرات برنامۀ مهارتآموزیِ مبتنی بر بازیهای عصبنمایشی و در چارچوب نظریۀ دلبستگی بر سلامت روان نوزادان انجام شده است. بدین منظور 90 مادر باردار با استفاده از نمونۀ در دسترس از دو مرکز درمانی در تهران (بیمارستان نیکان و مرکز سلامت مادران) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه پیش و پس از تولد (30)، گروه پس از تولد (30) و گروه گواه (30). ملاکهای ورود در این مطالعه شامل سلامت روان مادر، سن مادر (20 تا 35)، سطح تحصیلات مادر (دیپلم تا دکترا) و نخستزا بودن وی بود. سلامت روان نوزاد در پایان شش ماهگی از طریق مقیاس هشدار پریشانی کودک و مصاحبه با مادر سنجیده شد. در مقایسۀ نتایجِ به دست آمده از سه گروه مشخص شد که هیچیک از نوزادان گروه پیش و پس از تولد نشانههای خطر را در شش ماهگی نشان نمیدادند در حالی که 33٪ گروه پس از تولد و 40٪ گروه گواه نشانههای خطر را نشان میدادند. این نتایج با مصاحبهها همسو بود. بنابراین آموزش مادران برای بازی و پاسخگویی به نیازهای نوزادان از دوران بارداری میتواند تأمینکنندۀ سلامت روان نوزادانشان باشد. به نظر میرسد بازیهای عصب نمایشی، روش درمانی مناسب و موثری است که میتواند برنامه های فرزندپروری پیش از تولد و مداخلات پیشگیری زودهنگام برای نوزادان را غنی تر کند.
میلاد سبزه آرای لنگرودی، نادر حاجلو، سجاد بشرپور، عباس ابوالقاسمی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
این پژوهش در دو مطالعه به بررسی چگونگی رابطه میان اضطراب مرگ با آرزوهای بیرونی پرداخته است. مطالعۀ اول از نوع توصیفی و همبستگی است. 457 دانشجو به روش نمونهگیری در دسترس، انتخاب شدند و مقیاس اضطراب مرگ و نمایۀ آرزو را کامل کردند. در مطالعۀ دوم که از نوع آزمایشی و در قالب طرح دو گروهی با پسآزمون بود. شرکت کنندگان 104 نفر دانشجو بود ند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل واگذار شدند و با بکارگیری تکلیف فراخوانی افکار مرگ و نمایۀ آرزو، اثر برجستگی مرگ بر آرزوهای بیرونی در میان آنها آزمون شد. در مطالعۀ اول با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رابطۀ مثبت معنادار میان جذابیت ظاهری با اضطراب مرگ و خردهمقیاسهایش مشاهده شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانسِ چندمتغیرۀ مطالعۀ دوم نیز نشان داد که برجستگی مرگ منجر به کاهش اهمیت آرزوهای بیرونی، در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل شد. همچنین، تأثیر برجستگی مرگ بر جذابیت ظاهری، معنادار بود. نتایج به دست آمده مطابق با مبانی دیدگاههای انسانگرا و وجودی و نظریههای خودمختاری و مدیریت وحشت، به نقش بیدارکنندۀ مرگآگاهی بر اجتناب از پیگیری سبک زندگیِ بیاصالت (پیگیری آرزوهای ناسالم) تأکید میکند.
محمد نقی فراهانی، حمید خانی پور،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
مدلِ مقابلۀ همخوان با منبع، یکی از مدلهای مقابله با استرس است که در انتخاب سبکهای مقابلهای، بر نقش طرحوارههای فرهنگی و همینطور چندگانگی الگوهای مورد استفاده برای مقابله با استرس، تاکید دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی ساختار عاملی پرسشنامۀ «طرحوارههای مقابله با استرس» است که براساس مدل مقابلۀ همخوان با منبع، ساخته شده است. در این پژوهش ۱۰۴۶ نفر از دانشجویان ایرانی که به زبانهای فارسی، کردی، ترکی، لری و گیلکی سخن میگفتند به روش خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدهاند. برای بررسی ویژگیهای روانسنجی از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملیِ تأییدی استفاده شد. یافتهها نشان دادهاند، مدل ششعاملی هم در تحلیل اکتشافی و هم تأییدی، بهترین برازش را با دادهها داشته است که در کل 38 % از واریانس نمرهها را تبیین کردند. طرحوارههای مقابلۀ مذهبی، موقعیتی، انفعال هیجانی، پذیرش ، حمایت اجتماعی و ابراز هیجانی فعال به ترتیب بر روی سؤالهای بیشتری، بارعاملی نشان دادند. ضرایب همسانی درونی (آلفای کرونباخ) برای این شش خردهمقیاس در دامنهای بین ۶۵ /۰ تا ۸۴ /۰ به دست آمد. به نظر میرسد در فرهنگ ایرانی طرحواره های موقعیتی، مذهبی، انفعال هیجانی، حمایت اجتماعی، پذیرش و ابراز هیجانی فعال برای مقابله با استرس پرکاربردتر و دسترس پذیرتر از طرحواره های اصلاح خود، معنایابی و کاهش تنش هستند. این الگو تا حدودی با پیش بینی های مدل مقابله همخوان با منبع مطابقت دارد.
خدیجه علوی، محمد علی اصغری مقدم، عباس رحیمی نژاد، حجت اله فراهانی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف مطالعه حاضر، بررسی ویژگیهای روانسنجی نسخۀ فارسی پرسشنامۀ دوسوگرایی در ابراز هیجان بود. بدین منظور، فرآیند ترجمه و ترجمه معکوس برای تهیه نسخه فارسی پرسشنامه دوسوگرایی در ابراز هیجان انجام شد. از 521 نفر دانشجویان سه دانشگاه در تهران در سال تحصیلی 95-94 به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامۀ دوسوگرایی در ابراز هیجان، به همراه پرسشنامههای افسردگی بک و هراس اجتماعی پاسخ دادند. برای بررسی اعتبار پرسشنامه از اعتبار سازه (تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی) و اعتبار همگرا استفاده شد. برای بررسی پایایی پرسشنامه از روشهای آلفای کرونباخ، پایایی دونیمه سازی، و ضریب پایایی بازآزمایی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی پرسشنامۀ دوسوگرایی در ابراز هیجان، حاکی از وجود دو عامل دوسوگرایی در ابراز هیجانهای مثبت و دوسوگرایی در ابراز هیجانهای منفی بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، مؤید ساختار به دست آمده در تحلیل عاملی اکتشافی بود و با مدل اصلی پیشنهاد داده شده پرسشنامه تفاوت داشت. ضرایب آلفای کرونباخِ کل پرسشنامه و عاملهای تشکیل دهنده آن در دامنه 77/0 تا 86/0 و ضرایب اسپیرمن- بروان در دامنه 77/0 تا 88/0 بود. همچنین ضرایب پایایی بازآزمایی در دامنه 72/0 تا 79/0 به دست آمد. نتایج این مطالعه نشان داد این پرسشنامه از ویژگی های روانسنجی مناسبی در جامعه ایرانی برخوردار است.
سمیه علی نسب، مهناز شاهقلیان، محمد نقی فراهانی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطۀ بین ابعاد شخصیت برونگرایی/ نورزگرایی و بهزیستی ذهنی با توجه به نقش واسطهای ذهنآگاهی بود. در یک مطالعۀ همبستگی، تعداد 152نفر (61پسر، 91دختر) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه خوارزمی به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به فرم کوتاه پرسشنامۀ تجدید نظر شدۀ شخصیت آیزنک و مقیاس ذهنآگاهی رگه پاسخ دادند. برای ارزیابی بهزیستی ذهنی با توجه به تعریف آن، از دو مقیاس رضایت از زندگی و مقیاس عاطفۀ مثبت و عاطفه منفی استفاده شد.یافتهها نشان داد برونگرایی با بهزیستی ذهنی و ذهنآگاهی، رابطۀ مثبت و نورزگرایی با بهزیستی ذهنی و ذهنآگاهی، رابطۀ منفی دارد. تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد ذهنآگاهی دارای نقش میانجی در رابطۀ بین برونگرایی و عاطفۀ مثبت است. همچنین ذهنآگاهی در رابطۀ بین نورزگرایی و عاطفۀ منفی و در رابطۀ بین نورزگرایی و رضایت از زندگی به عنوان واسطه عمل کرده است. سازۀ ذهنآگاهی میتواند تبیینکنندۀ رابطۀ تفاوتهای فردی در حوزۀ شخصیت با سلامت روانی باشد.
عبدالامیر گاطع زاده، احمد برجعلی، حسین اسکندری، نورعلی فرخی، فرامرز سهرابی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف این پژوهش آزمون مدل علّی افسردگی براساس مؤلفههای سبک زندگی با میانجیگری سلامت اجتماعی بود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر کلیه افراد بالای 18 سال شهر اهواز بودند که به روش نمونهگیری تصادفیِ چند مرحلهایِ خوشهای و براساس برآورد حجم نمونۀ کوکران، از بین آنان 383 نفر انتخاب شدند. دادههای این پژوهش با استفاده از پرسشنامۀ سبک زندگی ارتقادهنده سلامت والکر و پلیرکی (1996)، سلامت اجتماعی کییز (2004) و نسخه دوم پرسشنامه افسردگی بک (1996) جمعآوری شدند. شیوع افسردگی بالینی در جمعیت مورد مطالعه ۱۵٪ بود. نتایج تحلیل مسیر بیانگر تأیید برازش مدل فرضی پژوهش بود. سبک زندگی با سلامت اجتماعی و افسردگی ارتباط دارد و سلامت اجتماعی نقش واسطه ای در رابطه بین سبک زندگی و افسردگی دارد. همچنین ضرایب تحلیل مسیر در این مدل نشان داد تغذیه، مسئولیتپذیری در قبال سلامت، فعالیت جسمی و رشد معنوی اثر مستقیم و غیر مستقیم معناداری بر افسردگی دارند
مریم تقوی جلودار، حمید پورشریفی، دکتر محمدعلی نظری، دکتر حسن شاهرخی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر بازیهای رایانهای با تهییج کنندگی بالا و پایین بر سطح انگیختگی فیزیولوژیکی کودکانِ پسر 8تا12 سال با استفاده از شاخص میزان رسانشِ پوستی و آزمون خودارزیابی تصاویر آدمک و به روش شبه تجربی انجام شد. جامعۀ آماری همه دانشآموزان پسر 8 تا 12 سال ناحیۀ چهار آموزش و پرورش شهر تبریز در سال تحصیلی 1391-1390 بودند. نمونه شامل 15 کودک پسر بود که به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. سطح انگیختگی شرکتکنندگان با استفاده از شاخص فیزیولوژیکِ میزان رسانش پوستی طی شش مرحله؛ خط پایه اول، اجرای بازی رایانهای با تهییج کنندگی پایین، خط پایه دوم، خط پایه سوم، اجرای بازی با تهییج کنندگی بالا و خط پایه چهارم مورد سنجش قرار گرفت و سپس دادهها با استفاده از آزمون اندازهگیریهای مکرر تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده از آزمونهای پژوهش، افزایش معناداری را در میزان رسانش پوستی شرکتکنندگان، طی مراحل مداخلۀ اول و دوم، نسبت به مراحل خط پایه نشان داد. نتایج نشان میدهند بازی رایانهایِ با تهییجکنندگی بالا، تأثیر بیشتری در بالا بردن سطح انگیختگی شرکتکنندگان نسبت به بازیِ با تهییجکنندگی پایین دارد.
محمد خبیری، علی مقدم زاده، امیر حسین مهر صفر، حمیده ابریشم کار،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسۀ اثربخشی دو شیوۀ آرامسازی پیشروندۀ عضلانی و آرامسازی مبتنی بر تصویرسازی ذهنی بر پاسخهای روانی فیزیولوژیکی اضطراب رقابتی (سطح کورتیزول) و اعتماد به نفس ورزشکاران نخبه بود. بدین منظور 36نفر از ووشوکاران نخبه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. در پیشآزمون (مسابقه اول) اضطراب رقابتی و اعتماد به نفس و نیز کورتیزول بزاقی در هر سه گروه سنجیده شدند. گروههای تجربی به مدت 4هفته دو روش آرامسازی را انجام دادند و پسآزمون (مسابقه دوم) بعد از مداخله به عمل آمد. دادهها با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بعد از مداخلۀ آرامسازی به روش پیشروندۀ عضلانی، اضطراب جسمانی و کورتیزول بزاقی کاهش بیشتری نسبت به مداخلۀ آرامسازیِ مبتنی بر تصویرسازی داشته است. همچنین، بعد از مداخلۀ آرامسازی مبتنی بر تصویرسازی در مقایسه با مداخلۀ آرامسازی پیشروندۀ عضلانی، اضطراب شناختی کاهش بیشتری پیدا کرد. به علاوه، اعتماد به نفس ورزشکاران بعد از این مداخله بیشتر شد. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که تمرین انواع مختلف آرامسازی میتواند راهبردی برای کاهش پاسخهای روانی فیزیولوژیکی اضطراب رقابتی و بهبود اعتماد به نفس باشد.
فاطمه کشوری، پونه حشمتی، انسیه قاسمیان،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی اثر تحریک آنُدی ناحیۀ قشر مغزی پشتی-جانبی پیشپیشانی چپ و راست بر تجربۀ فاعلیِ خُلق مثبت و منفی افراد سالم بود. در یک مطالعه شبه تجربی، شرکت کنندگان (20 زن و 20 مرد) در طول سه جلسه با ترتیب تصادفی، تحت سه نوع مداخله تحریک آنُدی ناحیۀ قشر مغزیِ پشتی-جانبی پیشپیشانی راست، چپ و تحریک شم (کنترل) به مدت 20دقیقه و با جریان 2میلی آمپر قرار گرفتند. با استفاده از مقیاس عاطفۀ مثبت و منفی، خُلق افراد قبل و بعد از مداخله اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای فریدمن و یومن ویتنی تحلیل شد. نتایج نشان داد تحریک آنُدی ناحیه قشر مغزی پشتی-جانبی پیشپیشانی چپ، خلق منفی افراد را کاهش داد و خلق مثبت را در مردان بیشتر از زنان کاهش میدهد. تحریک الکتریکی دوسویه کرتکس پیشپیشانی در نمونۀ مورد مطالعۀ حاضر با یافتههای تحریک مغزی در جمعیت سالم ناهمسو و با یافتههای تحریک مغزی روی جمعیت افسرده همسو بود. سنجش دقیقتر حالات خُلق و هیجان، به همراه به کارگیری شکل های مختلف قرارگیری الکترودِ تحریکِ الکتریکی مغز از روی جمجمه در مطالعات بعدی میتواند اطلاعات مکملی را درباره نقش قشر پره فرونتال در تجربه فاعلی خلق به دست دهد.
مریم عظیمی، علیرضا مرادی، جعفر حسنی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بیخوابی حضوری و مبتنی بر اینترنت بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان افراد مبتلا به همبودی بیخوابی با افسردگی بود. طرح پژوهش شبه تجربی از نوع پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری برای دو گروه آزمایشی و کنترل بود. با استفاده از روش نمونهگیری دردسترس، چهل و پنج نفر از کارکنان و اساتید دانشگاه که در پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ و پرسشنامه افسردگی بک نمره بالاتر از برش کسب کردند و از طریق مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاکهای تشخیصیDSM-5، افسردگی و بیخوابی داشتند، انتخاب شدند. با استفاده از گمارش تصادفی، در هر سه گروه، 15 نفر جایگزین شدند. گروههای آزمایش 6 جلسه درمان شناختی-رفتاری برای بیخوابی دریافت کردند. نتایج نشان داد اجرای حضوری پروتکل درمان درکاهش نمرات فاجعهسازی، افزایش قدرت درک دیدگاه دیگران و تمرکز مجدد بر برنامهریزی موثرتر از روش اجراء با استفاده از اینترنت بود. دو گروه آزمایشی در راهبردهای نشخوار فکری، تمرکز مجدد مثبت، ملامت دیگران و ملامت خویش با گروه کنترل تفاوت معنی داری داشتند، اما در ارزیابی مجدد مثبت و پذیرش بین سه گروه تفاوتی دیده نشد. بر اساس یافتههای پژوهش هر دو شیوه اجرای درمان در بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان موثر است
سید صادق نبوی، فرامرز سهرابی، غلامعلی افروز، علی دلاور، سیمین حسینیان،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر پیشبینی سلامت روان معلمان، بر اساس خودکارآمدی و با میانجی گری حمایت اجتماعیِ ادراکشده بوده است. با توجه به اهداف پژوهش، روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیۀ معلمان دورۀ ابتدایی و متوسطۀ شهر تهران بوده است که از میان آنها تعداد 447 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای برای اجرای پژوهش انتخاب شدند. بهمنظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامۀ سلامت عمومی، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی ، پرسشنامه حمایت اجتماعی استفاده به عمل آمد. نتایج تحلیلِ مسیر نشان داد که متغیر حمایت اجتماعی می تواند رابطۀ بین خودکارآمدی و سلامت روان را در بین معلمان میانجی گری نماید. متغیر خودکارآمدی هم اثر مستقیمی بر روی سلامت روان دارد و هم بهواسطۀ حمایت اجتماعی می تواند رابطۀ غیرمستقیمی با سلامت روان داشته باشد. درنهایت در مدل مفروض 15درصد از پراکندگی نمرات سلامت روان معلمان از طریق نقش واسطه ایِ حمایت اجتماعیِ ادراکشده، تبیین شد. بین معلمان زن و مرد از لحاظ شدت نشانههای بیخوابی و اضطراب تفاوت معنیداری وجود دارد. میتوان نتیجهگیری نمود که حمایتِ اجتماعی نقش کلیدی در خودکارآمدی و سلامت روان معلمان دارد.
شکوفه متقی، صدیقه صفایی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه استفاده آسیب زا از اینترنت انجام گرفته است. بدین منظور، فرآیند ترجمه و ترجمه معکوس برای تهیه نسخه فارسی این پرسشنامه انجام شد. جمعیت مورد نظر پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاههای دولتی استان یزد بودند که به روش نمونهگیری در دسترس 318 نفر پرسشنامههای استفاده آسیبزا از اینترنت، پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ و ویژگیهای جمعیت شناختی را تکمیل کردند. دادهها توسط روشهای تحلیل عاملی، روایی همزمان، همسانی درونی، آلفای کرونباخ و تحلیل عامل تاییدی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتههای بدست آمده دو عامل برای پرسشنامه استخراج کرد. همچنین آلفای کرونباخ کل برابر با 91/0 و روایی همگرا برابر با 82/0 بود. پس از بررسی روایی محتوا، جهت بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی تأییدی بهره برده شد. یافته ها نشان داد ساختار دو عاملی بدست آمده با مدل اصلی پیشنهاد داده شده پرسشنامه همخوانی دارد. نتایج نشان داد که پرسش نامه استفاده آسیب زا از اینترنت در جامعه ایرانی، دارای ویژگی هیا روان سنجی مطلوبی است و می تواند در پژوهش ها بر روی نمونه ایرانی مورد استفاده قرار بگیرد.
نجمه شفاعت، شاهرخ مکوند حسینی، علی محمد رضایی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری چند مؤلفه ای بر شدت بی خوابی و کیفیت خواب بیماران مبتلا به سرطان پستان پس از عمل جراحی بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و انتصاب تصادفی با احتساب معیارهای ورود و خروج از نمونه، نمونه ای به حجم 30 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر آزمایش و 15 نفر کنترل) قرار گرفتند. معیارهای ورود و خروج کنترل شدند و پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ، شاخص شدت بی خوابی مورین در سه مرحله )پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری( توسط همه آزمودنی ها تکمیل شد. پروتکل شش جلسه ای گروه درمانی شناختی-رفتاری چند مؤلفه ای تنها بر روی گروه آزمایش اجرا گردید، درحالیکه گروه گواه تنها جلسات ملاقات ساده با رواندرمانگر داشتند. داده ها از پرسشنامه ها استخراج شد و با استفاده از آزمون آماری تحلیل کواریانس چند متغیری تحلیل شدند. تفاوت های معناداری در میانگین کیفیت خواب درمراحل پس آزمون و پی گیری و نیز در شدت بی خوابی در مرحله پی گیری، میان دو گروه بدست آمد و میانگین گروه آزمایش پایین تر از گروه کنترل بود. گروه درمانگری شناختی- رفتاری چند مؤلفه ای باعث بهبود شدت بی خوابی و کیفیت خواب بیماران مبتلا به سرطان پستان پس از عمل جراحی می شود و به منظور بهبود مشکلات خواب آنان توصیه می گردد.
وحید نجاتی، سامان کمری، شهریار شهیدی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین صفات ارجاعیِ مثبت و منفی به خود و مؤلفههای مثبتنگری انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی بود که تعداد 187نفر (82پسر و 105دختر) به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه شادکامی آکسفورد، مقیاس امیدِ اسنایدر، پرسشنامه جهتگیری زندگی و سیاهه صفات ارجاعی به خود بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین شادکامی و امید به زندگیِ افرادِ با صفاتِ مثبتِ ارجاع به خود، رابطه مثبتِ معنادار و با صفات منفیِ ارجاع به خود، رابطه منفی معنادار وجود داشت؛ اما بین میزان خوشبینی با صفات مثبت و منفیِ ارجاع به خود، رابطه معناداری یافت نشد. همچنین بین صفات مثبتِ ارجاع به خود با صفات منفیِ ارجاع به خود، رابطه منفیِ معنادار به دست آمد. از طرفی دیگر نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که شادکامی و امید، تبیینکنندههای معناداری برای صفات مثبت ارجاع به خود بودند و برای صفات منفی ارجاع به خود تنها متغیر امید با میزان تبیینکننده منفی معناداری بود. به نظر میرسد، پردازش اطلاعات مثبت و منفی که به خود مربوط میشوند تحت تأثیر میزان مثبتنگری افراد است. چهارچوب خودارزیابی، روش مناسبی برای اجرا در پژوهشهای روانشناسی مثبت است.
آیت سعادت طلب، فرهاد بلاش، عارف وهاب زاده،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
در پژوهش حاضر اثربخشی دوره آموزشی پیشگیری از اعتیاد در وزرات تعاون،کار و رفاه اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی است. نمونه مورد پژوهش تعداد 230 نفر از کارکنان سازمان فوق بودند که با روش تمام شماری انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از سه پرسشنامه محقق ساخته شامل پرسشنامه سطح واکنش با 36 گویه، پرسشنامه سطح دانش با 45 گویه و پرسشنامه سطح نگرش با 34 گویه استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از پژوهش از روشهای t تک نمونهای، t مستقل، آزمون تحلیل واریانس یکراهه، آزمون تعقیبی شفه و آزمون اولویتیابی فریدمن) استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان دادکه سطح دانش و نگرش شرکت کنندگان در مرحله پسآزمون نسبت به مرحله پیشآزمون افزایش یافته است. در سطح واکنش یافتهها نشان دادند که از دیدگاه شرکت کنندگان سازمان وزارت تعاون دوره آموزشی پیشگیری از اعتیاد از لحاظ هدف، مدرس و ارزشیابی در سطح مطلوب و از لحاظ محتوا و اجرا در سطح نسبتاً مطلوبی قرار دارد. همچنین از دیدگاه شرکتگنندگان در بین محتوای ارائه شده، مطالب مربوط به آشنایی با مواد مخدر، مهارتهای زندگی در پیشگیری از اعتیاد و آشنایی با عوارض و پیامدهای اعتیاد دارای مطلوبیت بالاتری نسبت به دیگر مطالب ارائه شده بودند. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که دوره آموزشی پیشگیری از اعتیاد برای کارکنان موثر بوده است. همچنین می بایست محتوای آموزشی اجرا شده تقویت شود و اجرای دوره آموزشی با کیفیت بالاتری برگزار شود.
محبوبه خواجه رسولی، محسن دهقانی، علی رضا جمشیدی فرد،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
هدف از این مطالعه، بررسی نقش عواطف استرس، اضطراب و افسردگی و ترس از درد در پیشبینی ناتوانی حرکتی، در بیماران با درد مزمن در ناحیۀ ستون فقرات بود. نمونۀ پژوهش شامل ۵۳ نفر (۴۱ زن و ۱۲ مرد) مبتلا به درد مزمن ناحیۀ ستون فقرات بودند که بهصورت دردسترس از میان بیمارانی که در فاصلۀ ۳ ماه به کلینیک مراجعه کردند، انتخاب شدند و بهصورت داوطلبانه در مطالعه شرکت کردند. پرسشنامۀ مقیاس افسردگی اضطراب و استرس، پرسشنامۀ ناتوانی درد، مقیاس نشانگان اضطراب و درد، و پرسشنامۀ ترس از درد توسط شرکتکنندگان تکمیل شد. دادههای بهدستآمده در پژوهش، با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی و رگرسیون، مورد آزمون قرار گرفتند. بر اساس نتایج یافتههای حاصل از ضرایب همبستگی، از بین زیرمقیاسهای افسردگی، اضطراب و استرس، افسردگی بیشترین میزان همبستگی را با ناتوانی حرکتی داشت. همچنین از بین زیرمقیاسهای آزمون نشانگان اضطراب و درد، بهویژه بعد فرار- اجتناب، همبستگی مثبت و معناداری با متغیر ناتوانی حرکتی داشت. یافته ها نشان داد که مؤلفۀ افسردگی ۲۸درصد و مؤلفۀ فرار- اجتناب ۳۶درصد از واریانس ناتوانی حرکتی را تبیین میکند.نتایج نشان داد به نظر می رسداگرچه درد ممکن است در ابتدابه عنوان یک مشکل مربوط به سلامت جسمانی در نظر گرفته شود، با این حال مؤلفه های روانشناختی مثل افسردگی، اضطراب و استرس می توانند نقش مهمی را حداقل در حفظ شرایط درد مزمن ایفاکنند که این مساله باید در مداخلات توانبخشی مورد توجه قرار بگیرد
فریبا ابراهیم بابایی، مجتبی حبیبی، سعید قدرتی،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
رفتارهای پرخطر که شیوع آن در جمعیت مبتلا به اچ آی وی بیشتر از جمعیت کلی است متاثر از عوامل چندی شامل ویژگی های زیستی، داشتن سبک زندگی ناسالم وعملکرد خانوادگی ناسالم و غیره است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش کارکرد خانوادگی در پیش بینی تصمیم گیری پرخطر در افراد مبتلا به اچ آی وی است که با درنظر گرفتن نقش میانجی متغیرهای سبک زندگی و تصمیم گیری پرخطر انجام پذیرفته است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. این پژوهش بر روی 147 فرد مبتلا به اچ آی وی صورت گرفت و از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. نمونه آماری بر طبق روش های تعیین حجم نمونه و بر اساس خرده مقیاس های پرسش نامه های پژوهش 147 نفر تعیین شد. از پرسش نامه های ارزیابی رفتار پرخطر ، پرسشنامه انعطاف و انسجام خانواده، پرسش نامه سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و برای ارزیابی تصمیم گیری پرخطر از آزمون بارت استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام شد. عملکرد خانوادگی با رفتار پرخطر رابطه منفی و معنی دار معکوسی داشت. تمامی نتایج بیان شده نشان می دهد که مسیر ها و مدل پژوهش تایید شده است. در این پژوهش دریافتیم که عملکرد خانوادگی با رفتار پرخطر به صورت مستقیم و به صورت غیر مستقیم و از طریق تصمیم گیری پرخطر و نیز سبک زندگی رابطه دارد. پژوهش های آینده باید سهم عوامل خانوادگی را در تصمیم گیری پرخطر افراد مبتلا به اچ آی وی بیش تر مد نظر قرار دهد.