جستجو در مقالات منتشر شده


25 نتیجه برای نوع مطالعه: كاربردي

الهه جعفرپور، دکتر مجتبی انصاری شهیدی،
دوره 18، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

اختلال طیف اوتیسم تأثیرات قابل‌توجهی بر پویایی خانواده‌ها دارد و می‌تواند سلامت روان والدین را تحت تأثیر قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تفاوت‌های خودشفقت‌ورزی و تنظیم هیجانی در والدین نوجوانان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم و والدین نوجوانان دارای رشد معمولی، به‌منظور شناسایی تأثیرات آن‌ها بر سلامت روان والدین، طراحی شد. این مطالعه از نوع علی-مقایسه‌ای بوده و به‌صورت هدفمند، 200 والد (100 والد از هر گروه) از مراکز بالینی تهران انتخاب شدند. داده‌ها از طریق مقیاس خودشفقت‌ورزی، پرسشنامه اختلال عملکرد هیجانی تورنتو و پرسشنامه SCL-90 برای ارزیابی سلامت روان جمع‌آوری شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) انجام گرفت. نتایج نشان داد که والدین نوجوانان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم به‌طور معناداری خودشفقت‌ورزی پایین‌تری نسبت به والدین نوجوانان دارای رشد معمولی دارند و همچنین بی‌تنظیمی هیجانی بیشتری را تجربه می‌کنند. علاوه بر این، این والدین در ابعاد مختلف سلامت روان، از جمله اضطراب، افسردگی و استرس، مشکلات بیشتری داشتند. یافته‌ها نشان‌دهنده چالش‌های روان‌شناختی خاص والدین نوجوانان مبتلا به اوتیسم است و بر لزوم طراحی مداخلات مؤثر در جهت بهبود خودشفقت‌ورزی و تنظیم هیجانی والدین تأکید دارد. تقویت این عوامل می‌تواند به بهبود سلامت روان والدین و کاهش مشکلات مرتبط با آن‌ها در مواجهه با چالش‌های پرورش کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم کمک نماید.


خانم فرزانه عباسلو، دکتر یوسف دهقانی، دکتر سوران رجبی، دکتر فریده سادات حسینی،
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت خشم  بر بازداری پاسخ، اضطرار منفی و شفافیت عاطفی نوجوانان دختر دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل (با پیگیری یک ماهه) بود. جامعه‌ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش‌آموزان دختر دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب دوره‌ی متوسطه‌ی دوّم شهر سیرجان در سال‌ 1403-1402 بود که از میان آن‌ها به روش نمونه‌گیری هدفمند 40 دانش‌آموز انتخاب و به ‌صورت تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش 12 جلسه‌ی 90 دقیقه‌ای درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت خشم (پاتریک ریلی و مایکل شاپ شایر، 2003) را به مدت 12 هفته دریافت کردند گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع‌آوری داده‌ها از شاخص واکنش پذیری عاطفی استرینگرز (2012)، مقیاس پنج عاملی رفتار تکانشی لاینام (2006)، مقیاس رگه فراخلقی سالووی (1995) و آزمون نرم افزاری برو- نرو استفاده شد. داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد تفاوت معنی داری در اختلاف زمانها برای بازداری پاسخ  ، اضطرار منفی و شفافیت عاطفی وجود دارد. اختلاف بین گروه های آزمایش و کنترل نیز برای همه متغیرها معنی دار بودمی‌توان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت خشم بر بهبود بازداری پاسخ، اضطرار منفی و شفافیت عاطفی دانش‌آموزان دارای اختلال بدتنظیمی خلق مخرب اثربخش است.

میلاد رحیمی، وحید صادقی فیروزآبادی،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه‌ای حساسیت اضطرابی و نارضایتی از بدن در رابطه بین آسیب‌های دوران کودکی و نگرش خوردن در دانشجویان بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان ۱۸ تا ۲۵ سال دانشگاه خوارزمی تهران بود که در نیم‌سال دوم سال تحصیلی ۱۴۰۲ مشغول به تحصیل بودند و از این بین ۴۲۲ نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل نسخه ۲۶ سؤالی تست نگرش خوردن گارنر و همکاران (۱۹۸۲)، مقیاس تجدیدنظرشده حساسیت اضطرابی تیلور و کاکس (۱۹۹۸)، پرسش‌نامه شکل بدن کوپر و همکاران (۱۹۸۷) و پرسش‌نامه آسیب‌های دوران کودکی برنشتاین و همکاران (۲۰۰۳) بود. یافته‌ها حاکی از برازش مناسب داده‌ها با مدل بود. نتایج نشان داد که آسیب‌های دوران کودکی، حساسیت اضطرابی و نارضایتی از بدن با نگرش خوردن رابطه مستقیم و معنادار دارند. همچنین، آسیب‌های دوران کودکی رابطه مستقیم و معناداری با حساسیت اضطرابی و نارضایتی از بدن دارد. علاوه‌برآن، حساسیت اضطرابی با نارضایتی از بدن رابطه مستقیم و معنادار داشته و در رابطه بین آسیب‌های دوران کودکی و نارضایتی از بدن نقش واسطه‌ای دارد. همچنین، نارضایتی از بدن نقش واسطه‌ای در رابطه بین حساسیت اضطرابی و نگرش خوردن ایفا می‌کند. نارضایتی از بدن و حساسیت اضطرابی نیز نقش واسطه‌ای در رابطه بین آسیب‌های دوران کودکی و نگرش خوردن دارند. باتوجه‌به نتایج می‌بایست راهبردهای مناسب جهت ارزیابی به‌موقع آسیب‌های دوران کودکی و استفاده از راهبردهای آموزشی و مداخلات مؤثر جهت آگاهی و بهبود حساسیت اضطرابی، نارضایتی از بدن و نگرش خوردن در دانشجویان موردتوجه قرار گیرد.
 
آقای محمد الهی، آقای محمود نجفی، آقای محمدعلی محمدی فر،
دوره 19، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

اعتیاد به مواد مخدر یکی از چالشهای اصلی در حوزه سلامت عمومی است که با پیامدهای منفی روانی، جسمی و اجتماعی همراه است.در عرصه مداخلات در حیطه اعتیاد نیز، درمانهای روانشناختی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده اند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان فراشناختی بر ولع مصرف افراد وابسته به مصرف مواد انجام شد. روش پژوهش، شبه ­آزمایشی از نوع پیش­آزمون- پس­آزمون با گروه گواه و جامعه آماری کلیه افراد وابسته به مصرف مواد شهرستان سمنان در سال 1400 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، 75 نفر با توجه به ملاک­های ورود و خروج انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش1 (درمان شناختی- رفتاری)، گروه آزمایش 2 (درمان فراشناختی) و یک گروه گواه جایگذاری شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سنجش ولع مصرف لحظه ای فرانکن و همکاران(2002) بود. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان دادند هر دو مداخله در بهبود ولع مصرف در افراد وابسته به مواد مؤثر واقع شدند. همچنین بین اثربخشی دو درمان، تفاوت معنادار نبود (01/0p<). طبق نتایج به دست آمده هر دو درمان می توانند با ایجاد تغییر در متغیرهای شناختی مرتبط با سوء مصرف مواد مانند باورهای مرتبط با مواد، عقاید وسوسه انگیز، خودکارآمدی و راهبردهای تنظیم هیجان خطر بازگشت به مصرف مواد را کاهش می دهد. لذا می­توان از درمان شناختی - رفتاری و فراشناختی جهت پیشگیری از عود مجدد در افراد وابسته به مواد استفاده نمود.
 

 

سیده لیلا نقیب زاده، محمود حبیبی تبار، مسعود مصطفی پور،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف این مطالعه بررسی تأثیر مداخلات ورزشی بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه و شناخت سازوکارهای زیستی، عصبی و روانی-اجتماعی مرتبط با این فرآیند بود. پژوهش به صورت مرور سیستماتیک و تحلیل مطالعات منتخب انجام شد که عمدتاً به بررسی ورزش‌های هوازی با شدت متوسط تا بالا و تأثیرات آن‌ها بر شاخص‌های هورمونی، تغییرات نوروساختاری و پیامدهای روانی-اجتماعی می‌پرداخت. یافته‌ها نشان داد که ورزش منظم موجب کاهش سطح کورتیزول و تعدیل نسبت تستوسترون می‌شود و در عین حال افزایش ترشح اندورفین و بهبود عملکرد سیستم سروتونرژیک به کاهش تحریک‌پذیری و تکانشگری کمک می‌کند. همچنین ورزش منظم موجب افزایش نوروپلاستیسیتی، بالا رفتن سطح فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و افزایش حجم هیپوکامپ است که بهبود قابل توجهی در عملکرد قشر پیش‌پیشانی به دنبال دارد و این فرآیندها به تنظیم رفتارهای تکانشی و کنترل بازداری پاسخ کمک می‌کنند. در بعد روانی-اجتماعی، ورزش‌های گروهی علاوه بر اثرات زیستی، با تقویت حمایت اجتماعی، افزایش خودکارآمدی و ارتقای مهارت‌های حل تعارض، زمینه‌ساز کاهش پایدار رفتارهای پرخاشگرانه می‌شوند. این یافته‌ها نشان می‌دهند که مداخلات ورزشی چندبعدی می‌توانند نقش مؤثری در کاهش پرخاشگری و ارتقای سلامت روان ایفا کنند و بستر مناسبی برای طراحی برنامه‌های درمانی و اصلاحی فراهم آورند.


صفحه 2 از 2    
2
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb