25 نتیجه برای آگاهی
وحیده صالح میرحسنی، نیما قربانی، احمد علی پور، ولی اله فرزاد،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای فرایندهای خودشناسی (خودشناسی انسجامی، و ذهنآگاهی) و خودمهارگری در رابطه بین استرس ادراکشده و عینی با اضطراب، افسردگی، و علائمجسمانی بود. از 217 آتشنشان با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی از 22 ایستگاه نمونه گیری شد و مقیاسهای خودشناسیانسجامی ، ذهنآگاهی، خودمهارگری، استرس ادراکشده ، استرس عینی، اضطراب و افسردگی، و علائمجسمانی برای جمع آوری دادهها استفادهشد. یافتهها نشاندادند تعامل خودمهارگری با خودشناسیانسجامی بیشترین نقش واسطهای را در تنظیم رابطه بین استرس ادراکشده و اضطراب، افسردگی و علائمجسمانی دارد. تاثیر استرس عینی از طریق استرس ادراکشده است که این می تواند تاکیدی بر اهمیت ذهنی بودن استرس باشد. براساس این یافتهها، به نظر می رسد فرایندهای خودشناسی در ارتباط بین استرس، اضطراب، افسردگی و علائم جسمانی دارای نقش واسطه ای است.
سمیه علی نسب، مهناز شاهقلیان، محمد نقی فراهانی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطۀ بین ابعاد شخصیت برونگرایی/ نورزگرایی و بهزیستی ذهنی با توجه به نقش واسطهای ذهنآگاهی بود. در یک مطالعۀ همبستگی، تعداد 152نفر (61پسر، 91دختر) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه خوارزمی به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به فرم کوتاه پرسشنامۀ تجدید نظر شدۀ شخصیت آیزنک و مقیاس ذهنآگاهی رگه پاسخ دادند. برای ارزیابی بهزیستی ذهنی با توجه به تعریف آن، از دو مقیاس رضایت از زندگی و مقیاس عاطفۀ مثبت و عاطفه منفی استفاده شد.یافتهها نشان داد برونگرایی با بهزیستی ذهنی و ذهنآگاهی، رابطۀ مثبت و نورزگرایی با بهزیستی ذهنی و ذهنآگاهی، رابطۀ منفی دارد. تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد ذهنآگاهی دارای نقش میانجی در رابطۀ بین برونگرایی و عاطفۀ مثبت است. همچنین ذهنآگاهی در رابطۀ بین نورزگرایی و عاطفۀ منفی و در رابطۀ بین نورزگرایی و رضایت از زندگی به عنوان واسطه عمل کرده است. سازۀ ذهنآگاهی میتواند تبیینکنندۀ رابطۀ تفاوتهای فردی در حوزۀ شخصیت با سلامت روانی باشد.
مرضیه نوری فرد، حمیدطاهر نشاط دوست، دکتر ایلناز سجادیان،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1398 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی (بسته تلفیقی ذهن آگاهی مبتنی بر آموزش اختصاصیسازی حافظه) با درمان ذهن آگاهی و آموزش اختصاصیسازی حافظه بر کاهش اضطراب بیماران همودیالیزیاست. روش پژوهش در دو قسمت کیفی از نوع تحلیل مضامین و کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران تحت همودیالیز مراجعه کننده به مراکز همودیالیز بیمارستانهای شهر تهران در سال 1396 است. تعداد 48 نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامهی سنجش اضطراب بک، آموزش تلفیقی ذهن آگاهی مبتنی بر آموزش اختصاصیسازی حافظه (محقق ساخت)، آموزش ذهنآگاهی سگال و همکاران (2013)، آموزش اختصاصیسازی حافظه مکسول (2016) و آموزش ذهنآگاهی تلفیقی با آموزش اختصاصیسازی حافظه استفاده شد. دادهها با استفاده از روش کواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان میدهد بین اضطراب گروه آموزش تلفیقی، گروه ذهنآگاهی، گروه اختصاصیسازی حافظه و گروه کنترل در مرحلهی پسآزمون تفاوت وجود دارد. همچنین نتایج نشانداد در مرحلهی پیگیری نیز تفاوت بین گروهها به نفع گروه آموزش تلفیقی وجود داشت. در گروه ذهنآگاهی اضطراب بازگشت داشت. در تبیین یافتهها میتوان بیانکرد آموزش تلفیقی ارتباط بین گذشته و حلمسایل ناقص مربوط به گذشته و وارد شدن به زمان حال و اکنون و پذیرش و آگاهی را بهبود میبخشد. همچنین نتایج نشان داد که آموزش ذهنآگاهی تاثیر بیشتری نسبت به آموزش اختصاصیسازی حافظه بر اختلال اضطراب دارد. از آنجا که نوع درمان به کار گرفته شده در این تحقیق دارای ساختاری روشن و دارای تکالیف خانگی است، توانمندی مراجع به پیگیری درمان را افزایش داده و باعث اثربخشی معنادار تکنیکهای مربوطه در تغییر وضع روانی افراد شده است.
فاطمه ملکشاهی بیرانوند، خانم روشنک خدابخش پیرکلانی، خانم زهره خسروی، خانم فریده عامری،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر مرگ آگاهی بر اختلال وحشتزدگی و اضطراب مرگ و مقایسه آن با مداخله شناختی-رفتاری بود. جامعه آماری شامل بیماران زن مبتلا به اختلال وحشتزدگی که در سال 98-97 (زمستان 97 بهار 98) شهر قم بود که جهت درمان به یکی از مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی و روانپزشکی مراجعه نمودند. با توجه به محدودیت جامعه آماری، نمونهها با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و مراجعین علاوه بر تشخیص روانپزشک توسط پژوهشگر مصاحبه بالینی شدند و در گروه اول آزمایشی 10 نفر، گروه دوم آزمایشی 11 نفر و در گروه گواه 9 نفر با پژوهشگر همکاری نمودند. به منظور رعایت اصول اخلاقی، همه شرکتکنندگان، رضایت داوطلبانه جهت شرکت در طرح پژوهشی در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری داشتند. ابزار مورد استفاده عبارت بود از مقیاس اضطراب مرگ تمپلر، پرسشنامه حساسیت اضطرابی، مداخله شناختی-رفتاری و مداخله مبتنی بر مرگ آگاهی بود. تجزیه و تحلیل دادهها با روش اندازهگیری مکرر انجام شد. یافتهها نشان داد میانگین نمره اضطراب مرگ و علائم وحشتزدگی هم در پس آزمون و هم در پیگیری در گروه مداخله مبتنی بر مرگ آگاهی نسبت به گروه شناختی-رفتاری و گروه کنترل پایین تر است و این اثر معنادار بود. با توجه به یافتهها میتوان این گونه نتیجه گرفت که لازم است همزمان با درمان اختلال وحشتزدگی، اضطراب مرگ آنها نیز با مداخلات روانشناختی مؤثر؛ کاهش یا برطرف شود تا درمان اختلال وحشتزدگی آنها اثربخشی بیشتری داشته و از عود مجدد جلوگیری شود
آفاق ذوالفقاری، طاهره الهی،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1399 )
چکیده
با توجه به تاثیرات مخرب شیوع بیماری های عفونی مانند کرونا و بحران اجتماعی ناشی از آن بر سلامت جسم و روان؛پژوهش حاضر بر طبق الگوی باور سلامت و با هدف بررسی رابطه بین سطح اضطراب کودکان با میزان آگاهی و نگرش آنها از بیماری کرونا و میزان استرس، اضطراب و افسردگی مادرانشان در دوران قرنطینه، انجام شد. پژوهش از نوع همبستگی بر روی 260 نفر از دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی مناطق 2، 4 و 21 شهر تهران و مادران آنها در سال 1399انجام شد که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای ارزیابی متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه میزان آگاهی و نگرش کودکان ازویروس کرونا، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس- فرم والد وپرسشنامه اضطراب، استرس و افسردگی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده ازضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه معناداری بین سطح اضطراب کودکان با اضطراب (45 /0 =r)، استرس(35 /0=r)، وافسردگی مادران(44 /0=r)، میزان آگاهی کودکان از کرونا
(19 /0=r)، و سن ( 14 /0 -=r)، وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نشان داد اضطراب، افسردگی و استرس مادران و میزان آگاهی کودکان از ویروس کرونا به ترتیب پیش بینی کننده های های معنادار اضطراب کودکان نسبت به بحران ناشی از کرونا (در مجموع 34%) بودند. طبق نتایج مطالعه حاضر از اقدامات ضروری برای حفظ وارتقاء سلامت روان کودکان درشرایط بحرانی، آموزش والدین در خصوص تنظیم هیجا نهای منفی است. همچنین لازم است اطلاعات مربوط به ویروس نوپدید و بیماری ناشی از آن با توجه تحول شناختی کودکان بر مبنای الگوی باورسلامت ومتناسب با سن به آنها ارائه شود.
شکوفه بخشی، محمد علی سپهوندی، سیمین غلامرضایی،
دوره 15، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
پسوریازیس یک بیماری التهابی مزمن پوستی است که با سطوح بالای استرس و تاثیر منفی قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران همراه است. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر کیفیت زندگی و استرس ادراکشده در مبتلایان به پسوریازیس بود. پژوهش حاضر، نیمهآزمایشی از نوع پیش آزمون، پسآزمون همراه با گروه شاهد و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی مبتلایان به پسوریازیس مراجعهکننده به درمانگاهها و کلینیکهای تخصصی پوست شهرستان خرمآباد بودند. ابتدا، بیماران بـا اسـتفاده از ملاکهای ورود و خروج غربال شدند، سپس 24 نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی، در دو گروه آزمایشی و شاهد گمارده شدند. ابزار گردآوری دادهها مقیاس استرس ادراکشده و شاخص کیفیت زندگی پوست بود. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه، مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی را دریافت کردند. دادهها با روشهای آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرمافزار SPSS (23) و آزمونهای تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) و تکمتغیره (ANCOVA) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش کاهش استرس بر اساس ذهنآگاهی باعث میشود کیفیت زندگی مبتلایان بهبود یابد و استرس ادراکشده آنان کاهش پیدا کند؛ تاثیر درمان در مدت پیگیری ماندگار بود (001/0>p). بنابراین، روش کاهش استرس بر اساس ذهنآگاهی، میتواند به عنوان مداخلهای موثر در راستای بهبود کیفیت زندگی و کاهش دادن استرس ادراکشده برای مبتلایان به پسوریازیس به کار گرفته شود.
خانم طیبه تازیکی، دکتر خدامراد مؤمنی، دکتر جهانگیر کرمی، دکتر غلامعلی افروز،
دوره 15، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی پیشبینهای کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران دانشآموزان کمتوان ذهنی با میانجیگری ذهنآگاهی مادر انجام شد. در این پژوهش توصیفیـهمبستگی، با نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای 298دانشآموز (از 878دانشآموز) از مدارس ابتدایی دانشآموز کمتوانی ذهنی استان گلستان، در سال تحصیلی 1399ـ1398، انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده عبارتنداز: پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان راتر، مقیاس مهارتهای اجتماعی ماتسون، پرسشنامه پنجوجهی ذهنآگاهی، پرسشنامه کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف. دادهها با آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد همبستگی مثبت معناداری بین مهارتهای اجتماعی و ذهنآگاهی با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی وجود دارد. همچنین همبستگی منفی معناداری بین مشکلات رفتاری با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی وجود دارد. بعلاوه نقش میانجی ذهنآگاهی در رابطه مهارتهای اجتماعی و مشکلات رفتاری با کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مورد تأیید قرار گرفت (01/0>P). براساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت افزایش مهارتهای اجتماعی و کاهش مشکلات رفتاری دانشآموزان در مدرسه موجبات ارتقاء کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مادران آنها را فراهم میسازد.
دکتر مهدیه رحمانیان، دکتر محمد اورکی، خانم فهیمه میرزاده اهری،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب و کاهش وسوسۀ مصرف سیگار بود. روش تحقیق حاضر از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان سیگاری مراجعه کننده به خانههای سلامت در منطقه 22 شهر تهران در بهار 1396 بود.30 نفر از این افراد، به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و افراد با گمارش تصادفی به دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند. برای سنجش اضطراب از پرسشنامه اسپیلبرگر و وسوسۀ مصرف سیگار از پرسشنامه فاگرشتروم بهره برده شد. پس از انتخاب گروه آزمایش و گواه، مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقهای و یک جلسه در هفته اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس یکراهه استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین نمره های پس آزمون گروه های آزمون و کنترل در اضطراب و وسوسه مصرف سیگار تفاوت معنادار وجود داشت (05/0P<)؛ به طوریکه شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی باعث کاهش اضطراب و وسوسه مصرف سیگار در گروه آزمایش گردید. در کل می توان نتیجه گرفت که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند باعث بهبود مولفه های روانشناختی موثر در ترک مصرف سیگار گردد.
دانشجوی دکترا مریم اکبرزاده، دکتر پرویز صباحی، دکتر پروین رفیعی نیا، دکتر افسانه مرادی،
دوره 15، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT) و تحریک الکتریکی مستقیم از روی جمجمه(tDCS) بر بهبود شدت درد و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا می باشد. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی- گروه آزمایش و شم با پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری این پژوهش را بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا تشکیل داده اند. نمونه گیری به صورت موارد در دسترس صورت گرفت و تعداد ۳۶ نفر در این پژوهش انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه MCBT، tDCS و شم قرار گرفتند. بیماران قرار گرفته در گروه های آزمایش و شم دو نوبت یعنی پیش از مداخله MBCT و tDCS(در دو گروه آزمایش) و پس از آن، دو پرسشنامه شدت درد مک گیل و پرسشنامه ۳۶ سوالی کیفیت زندگی را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که در مورد متغیر شدت درد، با اینکه هر دو درمان در مقایسه با گروه شم اثر بخش بودند، ولی اختلاف معناداری میان اثربخشی دو درمان با یکدیگر مشاهده نشد(p<0.05). در زمینه کیفیت زندگی، تاثیر معناداری در درمان tDCS مشاهده نشد، در حالی که درمان MBCTدر مقایسه با گروه شم و نیز در مقایسه با tDCS به طور معناداری تاثیر گذار بود(p<0.05) یافته های این پژوهش نتایج قابل توجهی را در زمینه تاثیرگذاری شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی و همچنین تحریک الکتریکی مستقیم از روی جمجمه بر بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا نشان داد که می تواند در بهبود این بیماران و کاهش هزینه های درمانی آنها به درمانگران کمک کند.
دکتر ابراهیم احمدی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
پژوهش ها همبستگی منفی ذهن آگاهی با واکنش های دفاعی به یادآوری/اندیشۀ مرگ را نشان داده اند و هدف پژوهش کنونی این بود که با روش آزمایشی، اثر مراقبه و ذهن آگاهی بر این واکنش ها را روشن کند. فراخوان شرکت در پژوهش به 30 هزار مشترک همراه اول و ایرانسل شهر تهران پیامک شد و با روش دسترس، 127 نفر از آنها (53 مرد) با میانگین سنی 37 سال برای شرکت در این پژوهش گزینش و به گونۀ تصادفی به چهار گروه مراقبه-اندیشۀ مرگ، مراقبه-بدون اندیشۀ مرگ، بدون مراقبه-اندیشۀ مرگ، و بدون مراقبه-بدون اندیشۀ مرگ گمارده شدند. پس از آموزش مراقبۀ تنفس ذهن آگاهانۀ بودایی و اندازه گیری ذهن آگاهی با مقیاس ذهن آگاهی تورونتو، اندیشۀ مرگ با روش بورک و همکاران (2010) در آزمودنی ها به وجود آمد و آنگاه فرونشانی اندیشۀ مرگ به عنوان یک دفاع آنی با روش آرنت و همکاران (1997) یک بار پس از به وجود آوردن اندیشۀ مرگ و یک بار پس از یک درنگ، و دفاع از جهان بینی خویش به عنوان یک دفاع درنگیده با روش گرینبرگ و همکاران (1990) پس از یک درنگ اندازه گیری شد. تحلیل های واریانس نشان دادند که مراقبه، ذهن-آگاهی را افزایش داده و توانسته است از اثر اندیشۀ مرگ بر فرونشانی اندیشۀ مرگ و دفاع از جهان بینی خویش جلوگیری کند. پس مراقبه می تواند با افزایش ذهن آگاهی، واکنش های دفاعی به اندیشه و اضطراب مرگ، که اثرهای زیان بار این واکنش ها برای فرد و جامعه ثابت شده است، را کاهش دهد.
فاطمه عباسی طهرانی، دکتر محمد نقی فراهانی، دکتر مهناز شاهقلیان قهفرخی، دکتر بلال ایزانلو،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ساخت و معرفی بستهی مداخلات آموزشی خودمدیریتی درد مزمن و ارزیابی اثرات آن بر بهبود خودمدیریتی درد، مهارتهای ذهنآگاهی، باورهای فراشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلتی-عضلانی طرحریزی شد. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلتی-عضلانی مراجعهکننده به بیمارستانهای شهر تهران در حدفاصل تیرماه 1399 تا دیماه 1400 بود. از این میان، 22 نفر (دو گروه 11 نفره) از افراد واجد شرایط با روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب و طی یک طرح شبهآزمایشی (پیشآزمون-پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل و پیگیری) بررسی شدند. اعضای گروه آزمایش طی دو ماه تحت 8 جلسهی مداخلهای برخط 60 دقیقهای قرار گرفتند و طی سه جلسهی 80 دقیقهای (پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری) با استفاده از پرسشنامههای درجهبندی شدت درد مزمن، خودمدیریتی درد، مهارتهای پنجوجهی ذهنآگاهی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان به صورت برخط مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آزمون تجزیهوتحلیل کوواریانس چندمتغیره و مقایسههای تکمتغیره در بستر آن تجزیهوتحلیل گردیدند. منطبق بر نتایج، اثرات کلی مداخلات خودمدیریتی معنادار بود (05/0<p). همچنین مداخلات تأثیرات معناداری در بهبود توانمندی خودمدیریتی درد، افزایش بهکارگیری مهارتهای ذهنآگاهی و بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نشان دادند (05/0>p)، اما اثرات معناداری بر کاهش باورهای فراشناختی ناکارآمد نداشتند (05/0<p). با عنایت به شواهد حاصل از این مطالعه مؤلفین بر این باورند که استفاده از مداخلات خودمدیریتی درد مزمن برای افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلنی-عضلانی دارای منافع بالینی قابلتوجهی است و لذا استفاده از آن را به متصدیان حوزهی سلامت توصیه میکنند.
دکتر جعفر شعبانی، دکتر علیرضا قربانی، خانم صدیقه میر،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1401 )
چکیده
هدف: مقاله با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی و سلامت اجتماعی انجام شده است. روش: تحقیق کمی-کاربردی از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بوده و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع اول متوسطه شهر بندرانزلی است که به صورت تصادفی در دوگروه 20 نفره کنترل و آزمایش جاگماری شدند. برای ابزار جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش (2008)، سلامت اجتماعی کییز و شاپیرو(2004) و همچنین از پروتکل آموزش ذهن آگاهی هم به عنوان متغیر مداخله ای پژوهش استفاده شده است. برای آزمون فرضیه ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس بهره گرفته شده است. یافته: تحقیق نشان داد که همانا آموزش ذهن آگاهی بر سرزندگی تحصیلی و سلامت اجتماعی موثراست. نتیجه: آموزش ذهن آگاهی می تواند موجب ارتقای سلامت اجتماعی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان دختر گردد.
نسرین همایونفر، بهزاد تقی پور، پریسا سراج محمدی، لطیفه دیدا، فریبا عبدی، الهام احدی،
دوره 16، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت بر نگرانی و تحمل پریشانی مادران دارای کودک کم توان دهنی بود. این پژوهش نیمه آزمایشی واز نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودک کم توان ذهنی بود که به مراکز توانبخشی شهر اردبیل در سال 1401مراجعه کرده بودند. از جامعه مذکور 30 نفر، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و کنترل جایگزین شدند گروه آزمایشی طی 8 هفته تحت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت قرار گرفت، در این مدت بر گروه گواه مداخله ی انجام نگرفت پرسشنامه های تحمل پریشانی و نگرانی به عنوان ابزار ارزشیابی مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون دو گروه، حاکی از این است که نمرات پس آزمون تحمل پریشانی و نگرانی گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری دارد (01/0=P). با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر شفقت موجب بهبود نمرات نگرانی و تحمل پریشانی مادران دارای کودک کم توان ذهنی شد.
دکتر عبدالصمد نیکان، احمد ترابی، زهرا محسنی نسب، اسیه بهادری، زبنب جوانمرد، معصومه حسینی راد،
دوره 17، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر استرس، تاب آوری، تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی بیماران قلبی- عروقی بوده است. روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران قلبی و عروقی شهر تهران در سال 1401 میباشند. حجم نمونه آماری با توجه به ماهیت روش مطالعه 30 نفر بوده است. ابزار پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و پرسشنامه تنظیم هیجان گارنفسکی میباشد. مبتنی بر یافتههای پژوهش حاضر مشخص گردید طرحواره درمانی بر تابآوری بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، طرحواره درمانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و بهزیستی روان شناختی بیماران قلبی عروقی اثربخش بوده است، همچنین مشخص گردید که طرحواره درمانی نسبت به شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اثربخش تر بوده است.
مریم زارعی، دکتر سید عبدالمجید بحرینیان، دکتر قاسم آهی، دکتر احمد منصوری،
دوره 17، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی بر نشخوار ذهنی و اضطراب اجتماعی زنان دارای نشانه های وسواس فکری عملی انجام شد. روش پژوهش حاضر نوع نیمه آزمایشی، همراه با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان دارای وسواس فکری عملی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مشهد در سال 1402 بودند که براساس ملاک های ورود و خروج 48 نفر با روش نمونه گیری هدفمند-در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه ازمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. آزمودنیها با استفاده از پرسشنامه های نشخوار ذهنی هوکسما و مارو (1991) و اضطراب اجتماعی ولز (1994) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند.نتایج آزمون تحلیل واریانس - مختلط نشان داد که تفاوت معناداری بین گروههای مداخله با کنترل در نشخوار ذهنی و اضطراب اجتماعی زنان دارای نشانه های وسواس فکری عملی وجود دارد و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی منجر به کاهش نشخوار ذهنی و اضطراب اجتماعی شده است. همچنین طرحواره درمانی موثرتر از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در نشخوار ذهنی است. بنابراین نتیجه گرفته میشود که میتوان در برنامه درمانی مراکز مشاوره از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی در جهت کاهش نشخوار ذهنی و اضطراب اجتماعی زنان دارای نشانه های وسواس فکری عملی استفاده نمود.
مریم زارعی، دکتر سید عبدالمجید بحرینیان، دکتر قاسم آهی، دکتر احمد منصوری،
دوره 17، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی زنان دارای نشانههای وسواس فکری عملی انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی همراه با پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان دارای وسواس فکری عملی مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر مشهد در سال 1402 بودند که بر اساس ملاکهای ورود و خروج 48 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. شرکتکنندهها با استفاده از پرسشنامه تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) و مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS 26 و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج آزمون تحلیل واریانس- مختلط نشان داد که تفاوت معناداری بین گروههای مداخله با کنترل در تنظیم هیجان و تحمل پریشانی وجود دارد( 0/05P<). شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی منجر به بهبود تنظیم هیجان و افزایش تحمل پریشانی شده است. شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی مؤثرتر از طرحواره درمانی در بهبود تنظیم هیجان است. نتیجه گرفته میشود که میتوان در برنامه درمانی مراکز مشاوره از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و طرحواره درمانی در جهت بهبود تنظیم هیجان و افزایش تحمل پریشانی زنان دارای نشانههای وسواس فکری عملی استفاده نمود.
امیر یوسفی، دکتر محسن جلالی، دکتر محمد تقی بادله شمشوکی، لیلاسادات عزیزی ضیابری،
دوره 18، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تحلیل روابط ساختاری تبعیت درمانی مبتنی بر خودآگاهی هیجانی در بیماران مبتلا به پسوریازیس و بررسی نقش واسطهای حمایت اجتماعی درک شده بود. این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی با استفاده از مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به پسوریازیس مراجعهکننده به سه بیمارستان تخصصی پوست در شهر تهران بود. نمونهگیری به روش در دسترس انجام شد و در نهایت 250 بیمار مبتلا به پسوریازیس بر اساس معیارهای ورود و خروج به مطالعه وارد شدند. برای جمعآوری دادهها از ابزارهای مختلف شامل پرسشنامه تبعیت درمانی (ضیایی، 1390)، پرسشنامه حمایت اجتماعی درک شده (زمیت و همکاران، 1988) و پرسشنامه خودآگاهی هیجانی (ریفی و همکاران، 2007) استفاده شد. نتایج تحلیل مدل معادلات ساختاری نشان داد که خودآگاهی هیجانی اثر مستقیم و معناداری بر تبعیت درمانی در بیماران مبتلا به پسوریازیس دارد. همچنین حمایت اجتماعی درک شده و نگرانی از تصویر بدن نیز تأثیر مستقیم بر تبعیت درمانی داشتند. علاوه بر این، یافتهها نشان دادند که خودآگاهی هیجانی از طریق میانجیگری نگرانی تصویر بدن و حمایت اجتماعی درک شده بر تبعیت درمانی اثر غیرمستقیم و معناداری دارد. این نتایج تأکید میکند که در نظر گرفتن ابعاد روانشناختی و اجتماعی مانند خودآگاهی هیجانی و حمایت اجتماعی در فرآیند درمان بیماران مبتلا به پسوریازیس میتواند به بهبود تبعیت درمانی و نتایج درمانی کمک کند.
خانم سرگلی شاه خاصه، دکتر جعفر حسنی، دکتر محمد شاکری،
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی درکمال گرایی در بیماران مبتلا به سردرد میگرنی بود. در قالب یک طرح شبه آزمایشی مبتنی بر پیش آزمون و پس آزمون، سه گروه از بیماران مبتلا به سردرد میگرنی مراجعه کننده به کلینیک مغز و اعصاب مشهد بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) قرار گرفتند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه کمال گرایی (هیل و همکاران، 2004) استفاده شد. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بن فرونی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو روش درمان شناختی-رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش معنادار کمال گرایی در بیماران مبتلا به سردرد میگرنی شد. نتایج همچنین نشان داد که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی تاثیر بیشتری بر کاهش کمال گرایی بیماران مبتلا به سردرد میگرنی دارد. در مجموع، مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی و اصول شناختی رفتاری می تواند در تامین سلامت روان شناختی بیماران مبتلا به سردرد میگرنی نقش بنیادی ایفا کند.
سپیده اسمزمانیآغمیونی، رویا رسولی، آزاده طاهری،
دوره 18، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی همدلی در ارتباط میان ذهنآگاهی رابطهای و صمیمیت زوجی است. با توجه به تأثیرات بنیادین روابط زوجی بر سلامت روان فردی و اجتماعی، شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت و صمیمیت در این روابط از اهمیت ویژهای برخوردار است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بوده و جامعه آماری آن شامل تمامی دانشجویان متأهل دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1402-1401 میباشد. نمونهگیری به روش در دسترس و به تعداد 300 نفر از دانشجویان متأهل زن و مرد انجام گرفت. برای جمعآوری دادهها از سه پرسشنامه معتبر شامل پرسشنامه صمیمیت زوجی (وندنبروک و ورتمن، 1995)، مقیاس همدلی (جولیف و فارینگنون، 2006) و مقیاس ذهنآگاهی رابطهای (کیمز و همکاران، 2018) استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS26 و AMOS24 و از طریق تحلیل مدلسازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین ذهنآگاهی رابطهای و همدلی رابطه معنادار و مثبت وجود دارد(β=0.27, p<0.001) همچنین، همدلی بهطور معناداری با صمیمیت زوجی رابطه داشت (β=0.36, p<0.001)، و بین ذهنآگاهی رابطهای و صمیمیت زوجی نیز رابطه مثبت معناداری یافت شد (β=0.17, p<0.002) . مقایسه مدلهای مستقیم و کامل نشان داد که همدلی نقش میانجی جزئی در ارتباط بین ذهنآگاهی رابطهای و صمیمیت زوجی ایفا میکند. این یافتهها اهمیت درک نقش همدلی و ذهنآگاهی در بهبود صمیمیت زوجی را تأکید میکند و میتواند بهعنوان مبنای طراحی مداخلات روانشناختی برای تقویت روابط زوجی مورد استفاده قرار گیرد.
دکتر شیدا ناصری اکبر، دکتر عزت الله کرد نیکوزاده، دکتر مهناز مغانلو، دکتر سیده زهرا علی بخشی، دکتر امین رفیعی پور،
دوره 19، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده
هدف از مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی مداخله های پذیرش و تعهد و ذهن آگاهی بر شاخص های زیستی، روانی و اجتماعی زنان مبتلا به ویروس پاپیلوم انسانی بود. این مطالعه به روش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان بیمار دارای ویروس پاپیلومای انسانی بوده که در دبی ساکن و به کلینیک بیماریهای رفتاری الشفا مراجعه داشتند. نمونه آماری به حجم 45 نفر، به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی ساده در سه گروه ( 15 نفر آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد ، 15 نفر آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی و 15 نفر گروه گواه) گمارده شدند. سپس آزمودنی های دو گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و ذهن آگاهی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های داس -21 (1993)، پذیرش اجتماعی مارلو و کراون (1996) بود که قبل، بعد و دو ماه بعد از مداخله توسط هر سه گروه تکمیل شد. نتایج نشان داد، تفاوت آماری معنی داری بین میانگین نمرات پس آزمون و در نظر گرفتن اثر زمان در متغیرهای میانگین ویروس، افسردگی ، اضطراب ، استرس و پذیرش اجتماعی ، وجود دارد. نتایج بهدستآمده از پژوهش نشان داد هر دو روش مداخله آموزشی در زنان موثر بوده است.