31 نتیجه برای تنظیم
جواد کاوسیان، پروین کدیور، ولی الله فرزاد،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1391 )
چکیده
پژوهش حاضر نقش واسطهای نیازهای اساسی روانشناختی (خودفرمانی، شایستگی و پیوستگی)، خودتنظیمی انگیزشی (انگیزش درونی، بیرونی و بیانگیزگی تحصیلی) و هیجانهای تحصیلی (لذت از کلاس و ناامیدی از یادگیری) در ارتباط بین متغیرهای محیطی حامی خودفرمانی دانشآموز با بهزیستی مدرسه را بررسی میکند. از طریق نمونه گیری خوشهای در سه مرحله 520 دانشآموز دختر و پسر از دبیرستانهای سطح شهر کرج انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاسهای حمایت معلم از خودفرمانی دانشآموز، حمایت والدین از خودفرمانی دانشآموز، ارتباط با همکلاسیها، نیازهای اساسی روانشناختی، مقیاس انگیزش تحصیلی، بهزیستی مدرسه و پرسشنامه هیجانهای تحصیلی، میباشد. دادهها با بهرهگیری از تحلیل عاملی تأییدی، محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شده است. نتایج بدست آمده نشان میدهد اثر مستقیم حمایت معلم از خودفرمانی دانشآموز، حمایت والدین از خودفرمانی دانشآموز و ارتباط با همکلاسیها بر نیازهای اساسی روانشناختی اثر مستقیم و معنادار دارند. همچنین حمایت معلم از خودفرمانی دانشآموز از طریق متغیرهای واسطهای پژوهش بر بهزیستی مدرسه اثر غیرمستقیم معناداری ندارد. اما اثر غیرمستقیم حمایت والدین از خودفرمانی دانشآموز و ارتباط با همکلاسیها بر بهزیستی مدرسه معنادار است. اثر مستقیم خودفرمانی، پیوستگی، بیانگیزگی تحصیلی و هیجان تحصیلی لذت از کلاس بر بهزیستی مدرسه معنادار است، و در آخر اینکه خودفرمانی، شایستگی، پیوستگی، انگیزش درونی تحصیلی و انگیزش بیرونی تحصیلی بر بهزیستی مدرسه اثر غیر مستقیم و معنادار دارند. بر این اساس میتوان نتیجه گیری کرد که نیازهای اساسی روانشناختی، خودتنظیمی انگیزشی و هیجانهای تحصیلی نقش واسطهای بین متغیرهای محیطی حامی خودفرمانی دانشآموز و بهزیستی مدرسه ایفا میکنند.
حسین زارع، زهرا سلگی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با افسردگی، اضطراب و استرس در دانشجویان با استفاده از روش تحقیق توصیفی ـ همبستگی انجام شد. بدینمنظور به روشنمونهگیری تصادفی خوشه ای 235 دانشجوی (102 پسر و 133دختر) دانشگاه پیام نور کرمانشاه با میانگین سنی31/23 و انحراف معیار 53/2 انتخاب شدند و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس(DASS-21) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس چند متغیری و ماتریس همبستگی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از ارتباط منفی بین افسردگی با تمرکز مثبت/ برنامه ریزی و ارزیای مثبت/دیدگاه وسیع تر بود. همچنین بین افسردگی، اضطراب و استرس با همه راهبردهای ناکارآمد تنظیم شناختی هیجان (سرزنش دیگران، سرزنش خود، نشخوار فکری، فاجعه پنداری و پذیرش) همبستگی مثبت به دست آمد. از بین مؤلفه های تنظیم شناختی هیجان، فقط در مؤلفه ی نشخوار فکری تفاوت معناداری بین دانشجویان پسر و دختر وجود داشت. بین میزان افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان پسر و دختر نیز تفاوتی وجود نداشت. با در نظر گرفتن نتایج فوق، به نظر می رسد برای افزایش سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی دانشجویان، آموزش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان متمرکز بر برنامه ریزی/ تمرکز مثبت و ارزیابی مجدد مثبت بسیار ضروری است
حمیده قائدی فر، محمدسعید عبدخدائی، حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1392 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی احساس انسجامروانی در رابطهی سبکهای دلبستگی با خودتنظیمی دانشآموزان انجامگرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری شامل کلیهی دانشآموزان دختر پایهی دوم و سوم متوسطه شهرستانکازرون در سال تحصیلی 91-90 به تعداد 1319نفر بود، که 255 نفر بهعنوان نمونه، با روش نمونهگیری طبقهای نسبی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل؛ پرسشنامهی سبکدلبستگی هازن و شیور، پرسشنامهی خودتنظیمی و مقیاس تجدید نظر شدهی احساس انسجام فلنسبرگ بود. دادهها با بهرهگیری از روشهای همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یکراهه، رگرسیون چندگانه و تحلیلمسیر و با استفاده از نرمافزار 16spss و Liseral مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بهدستآمده نشان داد که سبک دلبستگی ایمن و خودتنظیمی با میزان احساس انسجام روانی رابطهی مستقیم و معنادار، و سبک دلبستگی دوسوگرا با احساس انسجام روانی و خودتنطیمی رابطهی منفی و معنادار دارند.
کبری میرزایی، محمد حسین عبداللهی، مهناز شاهقلیان،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده
هدف پژوهش بررسی رابطهی باورهای فراشناختی با اضطراب اجتماعی و کمرویی با توجه به نقش واسطهگری تنظیم هیجان بود. 700 دانشآموز مقطع دبیرستان پرسشنامههای کمرویی استنفورد و اضطراب اجتماعی را تکمیل کردند. بر اساس نمرات انتهایی مقیاسها، 110 نفر بهعنوان کمرو و 46 نفر به عنوان افراد مضطرب اجتماعی غربال شدند. برای تفکیک افراد کمرو با و بدون علایم اضطراب اجتماعی، مجدداً پرسشنامه اضطراب اجتماعی در نمونهی کمرو اجرا و بر اساس نمرات انتهایی، 45 نفر کمرو با اضطراب اجتماعی و 60 نفر کمرو بدون اضطراب اجتماعی مشخص شدند. برای همسان بودن حجم گروهها در هر سه گروه، 43 نفر پرسشنامههای تنظیم هیجان و باورهای فراشناخت را تکمیل کردند. نتایج حاکی از ارتباط معنادار باورهای فراشناخت و راهبردهای تنظیم هیجان با اضطراب اجتماعی و کمرویی با و بدون علایم اضطراب اجتماعی بود. ارتباط معناداری میان باورهای فراشناخت و راهبردهای تنظیم هیجان بهویژه سرکوب در گروه مضطرب اجتماعی و میان باورهای فراشناخت و ارزیابی مجدد شناختی در گروه کمرو با علایم اضطراب اجتماعی دیده شد؛ اما در گروه کمرو بدون علایم اضطراب رابطهی میان متغیر پیشبین و واسطه معنادار نبود. نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد برخی مؤلفههای باورهای فراشناختی شامل باورهای منفی و کنترل افکار به واسطهی سرکوب، اضطراب اجتماعی را بهتر پیشبینی میکنند و مؤلفههای باورهای مثبت و اطمینان شناختی به واسطهی ارزیابی مجدد شناختی، پیشبینی کنندهی کمرویی با علایم اضطراب بودند. نتایج نشان داد باورهای فراشناختی به واسطهی تنظیم هیجان پیشبینی کنندهی کمرویی بدون علایم اضطراب نمیباشند.
محمد جلالوند، نوراله محمدی، جواد ملازاده،
دوره 8، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل فرایند گراس بر کاهش وسوسه و سوگیری توجه در افراد وابسته به مواد مخدر بود. پژوهش حاضر از نوع طرحهای نیمه آزمایشی است که از طرح پیشآزمون -پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعهی آماری پژوهش را کلیهی افراد وابسته به مواد مراجعهکننده به کلینیکهای ترک اعتیاد شهر شیراز در سال 92-1391 تشکیل میدادند؛ بدین منظور تعداد 30 نفر از افراد وابسته به مواد با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در گروههای آزمایشی و کنترلمعتاد جایگزین شدند. همچنین 15 نفر افراد بهنجار نیز به عنوان گروه کنترل سالم برای مقایسه با افراد وابسته به مواد مخدر انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی فیشر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان میتواند در کاهش علائم وسوسه و سوگیری توجه افراد وابسته به مواد مخدر مؤثر واقع گردد، همچنین گروه کنترل سالم نسبت به گروه آزمایش و کنترل معتاد وسوسه و سوگیری توجه کمتری را نشان دادند. مدیریت مؤثر هیجانها باعث میشود، فرد در موقعیتهایی که خطر مصرف مواد بالاست، از راهبردهای شناختی مناسب جهت تنظیم هیجانات خود استفاده کرده و با کاهش وسوسه و سوگیری توجه، باعث کاهش میزان بازگشت به سمت مصرف مجدد مواد گردد.
حمید پورشریفی، زینب خانجانی، جلیل باباپور، منصور بیرامی، تورج هاشمی، بهزاد شالچی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
در پژوهش حاضر به روابط ساختاری محیط خانواده، موقعیت اقتصادی ـ اجتماعی و راهبردهای شناختی تنظیم عاطفی با نشانگان درونیسازی و برونیسازی در میان نوجوانان پرداخته شده است. نمونه آماری این مطالعه را 1647 نفر نوجوان شاغل به تحصیل 18-15 ساله شــهرستان تبریز (840 نفر دختر و 807 نفر پسر) که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند، تشکیل میدهد. نوجوانان با تکمیل مقیاس محیط خانواده (FES)، پرسشنامه راهبردهای شناختی تنظیم عاطفی (ICARUS) و فرم خودسنجی نوجوان (YSR) از فرمهای سن مدرسه مبتنی بر تجربه آخنباخ (ASEBA)، در پژوهش حاضر شرکت نمودند. شاخص های RMR, RMSEA, CFI, AGFI, GFI, X2, X2/df به منظور بررسی برازش مدل پیشنهادی با دادههای گردآوری شده محاسبه گردیدهاند. یافتههای حاصل از پژوهش حاضر حکایت از آن دارند، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی با دادهها برخوردار بوده و میتوان از متغیرهای محیط خانواده، موقعیت اقتصادی ـ اجتماعی به منظور تبیین نشانگان درونیسازی و برونیسازی استفاده کرد. علاوه بر این، مقایسه مدلها در دو گروه دختر و پسر گویای آن است، مدل پیشنهادی در نمونه دختران از برازش مطلوبتری برخوردار میباشد.
جواد اژه ای، معصومه حاتمی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
هدف مطالعه بررسی علتهای تعلل ورزی با توجه به رویکرد شناختی، عاطفی و رفتاری است. لذا مدلی با توجه به متغیرهای شناختی، عاطفی و رفتاری و تعلل ورزی مورد آزمون قرار گرفته است. و تاثیر باورهای منطقی، نامنطقی باورهای امید، ناامیدی، خودکارآمدی تحصیلی، و خودتنظیمی بر تعلل ورزی مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه ای برابر با 900 نفر (447 زن و 453 مرد) از دانشجویان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب و به پرسشنامه تعلل ورزی سولومون و روثبلوم (1984)، مقیاس ناراحتی ناکامی هرینگتون (2005) برای اندازه گیری باورهای ناامیدی، پرسشنامه یادگیری خودتنظیم گرین و میلر (2004)، پرسشنامه خودکار آمدی میدلتن و میگلی(1997)، سیاهه باورهای غیرمنطقی کوپمنز و همکاران (1994)پاسخ دادند. روش تحلیل مسیر در دو مدل یکی با متغیرهای برون زای باورهای ناامید و نامنطقی و دیگری با متغیرهای برون زای باورهای امید و منطقی انجام شد و نتایج حاکی از برازش خوب مدل بود.میزان واریانس تبیین شده تعلل ورزی توسط باورهای ناامیدی، باورهای نامنطقی، خودکارآمدی و خودتنظیمی برابر 32/0 و میزان واریانس تبیین شده خودتنظیمی توسط باورهای ناامیدی، باورهای نامنطقی و خودکارآمدی 27/0 به دست آمد. میزان واریانس تبیین شده تعلل ورزی توسط باورهای امید، باورهای منطقی، خودکارآمدی و خودتنظیمی برابر 24/0 و میزان واریانس تبیین شده خودتنظیمی توسط باورهای امید، باورهای منطقی و خودکارآمدی 18/0 به دست آمد.
محسن امیری، محمد حسین عبداللهی، مهناز شاهقلیان، غلامرضا صرامی،
دوره 9، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده
با توجه به شیوع بالای اضطراب اجتماعی و اهمیت آن در افراد زیر 18 سال، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطهگر آلکسیتیمیا در رابطهی بین راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان و اضطراب اجتماعی بود. در این پژوهش 180 دانشآموز دختر دورهی دبیرستان که با استفاده از نمونهگیری خوشه ای چند مرحلهای انتخاب شده بودند، نمونهی پژوهش را تشکیل دادند. شرکتکنندگان پرسشنامهی اضطراب اجتماعی کانور(Spin)، پرسشنامهی تنظیم شناختی هیجان و مقیاس آلکسیتیمیای تورنتو-20 را تکمیل کردند. نتایج نشان دادند که راهبردهای سازگار و ناسازگار تنظیم شناختی هیجان به ترتیب با اضطراب اجتماعی همبستگی منفی و مثبت داشتند. همچنین آلکسیتیمیا با اضطراب اجتماعی همبستگی مثبت داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که آلکسیتیمیا میتواند بین رابطهی راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان و اضطراب اجتماعی نقش واسطهگر داشته باشد. با توجه به یافتههای پژوهش به نظر میرسد که راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان با واسطهگری آلکسیتیمیا بهتر می-تواند اضطراب اجتماعی را پیشبینی کند.
محمد احسان تقی زاده، طاهره قربانی، مجید صفاری نیا،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
همبودی اختلال شخصیت مرزی با اختلال سوء مصرف مواد بالا است.پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تکنیک های تنظیم هیجانی
رفتاردرمانی دیالکتیک بر راهبردهای تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد انجام شد. بر اساس میزان تمایل یه شرکت در پژوهش، مصاحبه تشخیصی ساختاریافته و ملاکهای ورود، از میان بیماران زن مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد، چهار نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. هر چهار شرکتکننده دردوازده جلسه با تکنیکهای تنظیم هیجانی از رویکرد رفتار درمانی دیالکتیک تحت درمان قرار گرفتند. به منظور سنجش راهبردهای تنظیم هیجان منفی از پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجانی گارنفسکی استفاده شد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل دیداری نمودارها و شاخص روند، ثبات، درصد داده های غیر همپوش و درصد داده های همپوش استفاده شد . رفتار درمانی دیالکتیک نمرات را در راهبردهای منفی تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به همبودی اختلالات شخصیت مرزی و سوء مصرف مواد کاهش داد. بازبینی نمودارهای اثربخشی و اندازه اثر بیانگر کاهش معنادار راهبردهای تنظیم هیجانی منفی (شامل ملامت خویشتن، نشخوارفکری، ملامت
دیگران و فاجعه انگاری) در شرکتکنندگان بود. تکنیک های تنظیم هیجانی در کاهش استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان ی منفی (شامل ملامت خویشتن، نشخوارگری، ملامت دیگران و فاجعه انگاری) موثر است و میتواند برای درمان زنان با همبودی اختلال شخصیت مرزی و
سوء مصرف مواد استفاده شود.
مریم عظیمی، علیرضا مرادی، جعفر حسنی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بیخوابی حضوری و مبتنی بر اینترنت بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان افراد مبتلا به همبودی بیخوابی با افسردگی بود. طرح پژوهش شبه تجربی از نوع پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری برای دو گروه آزمایشی و کنترل بود. با استفاده از روش نمونهگیری دردسترس، چهل و پنج نفر از کارکنان و اساتید دانشگاه که در پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ و پرسشنامه افسردگی بک نمره بالاتر از برش کسب کردند و از طریق مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاکهای تشخیصیDSM-5، افسردگی و بیخوابی داشتند، انتخاب شدند. با استفاده از گمارش تصادفی، در هر سه گروه، 15 نفر جایگزین شدند. گروههای آزمایش 6 جلسه درمان شناختی-رفتاری برای بیخوابی دریافت کردند. نتایج نشان داد اجرای حضوری پروتکل درمان درکاهش نمرات فاجعهسازی، افزایش قدرت درک دیدگاه دیگران و تمرکز مجدد بر برنامهریزی موثرتر از روش اجراء با استفاده از اینترنت بود. دو گروه آزمایشی در راهبردهای نشخوار فکری، تمرکز مجدد مثبت، ملامت دیگران و ملامت خویش با گروه کنترل تفاوت معنی داری داشتند، اما در ارزیابی مجدد مثبت و پذیرش بین سه گروه تفاوتی دیده نشد. بر اساس یافتههای پژوهش هر دو شیوه اجرای درمان در بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان موثر است
مژده خداپناه، فرامرز سهرابی، حسن احدی، صادق تقی لو،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
در این پژوهش حاضر نقش واسطهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سیستمهای مغزی–رفتاری با رفتارهای خوردن در افراد دارای اضافهوزن و چاقی با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری شامل زنان و مردان مبتلا به اضافهوزن و چاقی مراجعه کننده به خانههای سلامت، مراکز رژیم درمانی و باشگاههای ورزشی شهر تهران در پاییز و زمستان 1395 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس، 500 نفر از آنها انتخاب شده و در پژوهش شرکت کردند. اطلاعات مورد نظر با استفاده از پرسشنامههای رفتار خوردن، تنظیم شناختی هیجان و مقیاسهای نظامهای بازداری/فعال سازی رفتاری جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد که تنظیم شناختی هیجان ناسازگار به صورت نسبی رابطه بین سیستمهای مغزی- رفتاری و رفتارهای خوردن را میانجیگری میکند. در نهایت مشخص شد، مدل با دادههای مشاهده شده برازش مطلوب دارد و متغیرهای پیشبینی کننده 53 درصد از واریانس رفتارهای خوردن را تبیین میکنند. سیستمهای مغزی-رفتاری و تنظیم شناختی هیجان، نقش مهمی در پیش بینی رفتارهای خوردن افراد دارای اضافهوزن و چاقی ایفا می کند که در برنامههای پیشگیری و درمانی باید مد نظر قرار گیرند.
منصوره بهرامی، شهرام واحدی، یوسف ادیب، رحیم بدری گرگری،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تدوین برنامهی آموزش مدیریت والدین و بررسی اثربخشی آن بر قربانی شدن و تنظیم شناختی هیجانی دانشآموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعهی آماری مورد مطالعه کلیهی مدارس ابتدایی شهر کرج در سال تحصیلی 97-96 و نمونهی آماری یکی از مدارس ناحیهی 12 شهر کرج بود که به روش خوشه ای تک مرحله ای تصادفی انتخاب شد. در مرحله بعد با استفاده از مقیاس قلدر- قربانی کالیفرنیا و پرسشنامهی تنظیم شناختی هیجانی گرانفسکی(فرم کودک) از میان دانش آموزان پایهی چهارم و پنجم به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 36 نفر از دانش آموزانی که قربانی قلدری شده بودند گزینش شدند، سپس والدین این دانش آموزان به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تخصیص داده شدند. والدین گروه آزمایش طی 9 جلسهی 90 دقیقه ای(یک جلسه در هفته) آموزش مدیریت والدین قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری دادهها، از پرسشنامه های قلدر- قربانی کالیفرنیا و تنظیم هیجانی گرانفسکی استفاده شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین میانگین نمرات افراد گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون در مؤلفههای قربانی شدن و تنظیم شناختی هیجان تفاوت معنی دار وجود داشت و آموزش مدیریت والدین بر کاهش قربانی شدن و بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان دانشآموزان تأثیر معناداری داشته است.این مطالعه نشان داد که الگوی آموزش مدیریت والدین در کاهش قربانی شدن و بهبود تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان از اثربخشی لازم برخوردار است.
امراه تاج الدینی، فیروزه سپهریان آذر، اسماعیل سلیمانی،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
ایدز بیماری مزمن و خطرناک و از علل عمدهی مرگ و میر در جهان محسوب میشود. هدف از پژوهش حاضر مقایسهی سبک بزرگنمایی غیرانطباقی، جهتگیری منفی به مساله، تنظیم هیجان بینفردی، سبک پردازش هیجانی و حساسیت به طرد در بیماران مبتلا به ایدز و افراد سالم بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی مقایسهای بود. جامعهی آماری پژوهش حاضر کلیهی بیماران مبتلا به ایدز بودند که در زمستان 96 به مرکز بهداشت در شهر ارومیه مراجعه کرده بودند. نمونهی پژوهش نیز شامل 40 نفر مبتلا به ایدز مراجعه کننده به مرکز بهداشت در شهر ارومیه و 40 نفر از افراد سالم بودند که به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین دو گروه در متغیرهای سبک بزرگنمایی غیرانطباقی، جهتگیری منفی به مساله، تنظیم هیجان بینفردی، سبک پردازش هیجانی و حساسیت به طرد تفاوت معناداری وجود دارد و بیماران مبتلا به ایدز در این متغیرها نمرات بیشتری کسب میکنند. میتوان نتیجه گرفت بسیاری از مشکلات روانشناختی که بیماران مبتلا به ایدز تجربه میکنند، تا حدی متاثر از متغیرهای بررسی شده در پژوهش حاضر است. لذا توجه به این عوامل در سببشناسی و درمان مشکلات روانشناختی این بیماران میتواند گامی مفید در مسیر کمک به کاهش این مشکلات و ارتقاء سلامت روان آنها باشد.
سعید آریاپوران، سمیرا رضایی عزیزآبادی، یداله قاسمی پور،
دوره 14، شماره 3 - ( 10-1399 )
چکیده
مولتیپل اسکلروسیس(MS)، بیماری عصبشناختی پیشرونده است که بسیاری از افراد بهویژه زنان جوان به آن مبتلا هستند. بیماران مبتلا به(MS)،مشکلات روانشناختی را تجربه میکنند. پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ بهزیستی اجتماعی، بهزیستی معنوی و راهبردهای تنظیم هیجان در بیماران مولتیپل اسکلروزیس و افراد غیربیمار انجام شد. در این پژوهش علّی-مقایسهای، جامعۀ آماری این پژوهش را 700 بیمار شهر کرمانشاه تشکیل دادند. از میان آنها 149 نفر به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. همچنین از میان افراد غیربیمار 149 نفر از نظر سن و جنسیت با گروه بیمار همگن شدند. دادهها با استفاده از مقیاسهای بهزیستی اجتماعی، بهزیستی معنوی و تنظیم هیجان جمعآوری شد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری دوراهه نشان داد که بهزیستی معنوی و مولفههای آن (بهزیستی مذهبی و بهزیستی وجودی)، بهزیستی اجتماعی و سه بعد آن (شکوفایی اجتماعی، پذیرش اجتماعی و انطباق اجتماعی) و بازارزیابی هیجان در بیماران MSMS پایینتر از غیربیماران بود. اما بین بازداری هیجان در دو گروه تفاوت وجود نداشت. براساس نتایج، بهبود بهزیستی اجتماعی و معنوی و افزایش تنظیم هیجان بیماران MSMS از طریق آموزشهای مبتنی بر معنویت و بهزیستی اجتماعی و همچنین آموزش تنظیم هیجان پیشنهاد میشود.
مریم پاینده داری نژاد، دکتر علیرضا مرادی، دکتر جعفر حسنی، دکتر ربابه نوری،
دوره 15، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین آمیختگی شناختی، حس انسجام، نشخوار فکری و پریشانی روانشناختی در بیماران مبتلابه سرطان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجان انجام شد. در قالب یک پژوهش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری از بینتمامی بیماران زن و مرد مبتلا به یکی از انواع سرطانهای(پستان، خون، رحم، حنجره و روده بزرگ) مراجعهکننده به بیمارستانها و دیگر مراکز درمانی خصوصی و دولتی شهر تهران در سه ماهه دوم سال 1399 با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 200 نفر انتخاب شدند. مقیاس DASS-21، مقیاس نشخوارفکری، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، پرسشنامه حس انسجام و پرسشنامه آمیختگی شناختی جهت گردآوری یافتهها مورد استفاده قرار گرفت. دادهها با استفاده از روش پیشرفته آماری مدل یابی معادلات ساختاری، با کاربرد نرمافزار Smart pls3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مرحله نخست نتایج نشان داد که مدل مفروض مبنی بر رابطه بین آمیختگی شناختی، حس انسجام، نشخوار فکری و پریشانی روانشناختی در بیماران مبتلابه سرطان با نقش میانجی بدتنظیمی هیجان از برازش لازم با یافتهها برخوردار است. در ادامه نتایج به دست آمده از ضرایب رگرسیونی استاندارد مدل مفروض پژوهش، رابطه مستقیم بین نشخوار فکری با بدتنظیمی هیجانی (001/0P=؛ 50/11=T؛638/0=β) و رابطه بدتنظیمی هیجانی با پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان را مورد تائید قرار داد (001/0P=؛ 48/5=T؛514/0-=β). درحالی که رابطه مستقیم بین آمیختگی شناختی و پریشانی روان شناختی (096/P=؛ 66/1=T؛198/0=β) و بین حس انسجام با پریشانی روان شناختی (472/P=؛ 719/0=T؛041/0-=β) دربیماران مبتلا به سرطان مورد تائید قرار نگرفت. همچنین تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش حاکی از نقش میانجی کامل بدتنظیمی هیجانی در رابطه بین آمیختگی شناختی و حس انسجام با پریشانی روان شناختی بود، درحالی که بدتنظیمی هیجانی بین نشخوار فکری و پریشانی روان شناختی نقش میانجی جزئی داشت. از این رو با توجه به روابط ساختاری بین متغیرهای مورد بررسی و مشخص شدن نقش بدتنظیمی هیجانی به عنوان متغیر میانجی در این رابطه، می تواند گام نخست در جهت شناسایی متغیرهای دخیل در پریشانی روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان و به دنبال آن طراحی و به کارگیری برنامههای آموزشی و توان بخشی مبتنی بر شواهد در جهت کاهش درد و رنج روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان باشد و مورد توجه تیم سلامت روان این بیماران قرار گیرد.
دکتر محسن اکبریان، خانم نرگس سعیدی، آقا محراب مفاخری،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
هدف: این مطالعه با هدف پیشبینی مولفههای درد مزمن بر اساس سبک دلبستگی ناایمن، ذهنیسازی و تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به درد مزمن با طرح توصیفی مقطعی و به روش همبستگی انجام شد و جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن که از فروردین تا مرداد 1399 به کلینیک یلدا بیمارستان امام خمینی در شهر تهران مراجعه کردند و نمونه پژوهش شامل 339 نفر بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامههای درجه بندی درد مزمن ونکورف، دلبستگی بزرگسال هزن و شیور، ذهنیسازی فوناگی و دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر پاسخ دادند. تحلیل دادهها با استفاده از نسخه 22 نرمافزارSPSS انجام شد و مشخص شد تأثیر متغیرهای پیشبین دشواری تنظیم هیجان، ذهنیسازی و دلبستگیهای ناایمن بر روی ناتوانی درد نشان از تأثیر مثبت دشواری تنطیم هیجان (52/0= β) و دلبستگی ناایمن اضطرابی (30/0= β) در سطح معنیداری کمتر از 05/0 (001/0>p-value ) و (001/0=p-value) میدهد. در بررسی شدت درد، دشواری تنظیم هیجان با (53/0= β) و دلبستگی ناایمن اجتنابی با (13/0= β) با میزان (001/0>p-value ) و (01/0=p-value) نشان از معنیداری در سطح معنیداری کمتر از 05/0 با میزان مثبت این دو متغیر پیش بین را میدهد که با استفاده از این یافتهها میتوان در جهت بهبود و ارتقای سلامت روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن به انجام اقدامات موثری مبادرت ورزید.
مرضیه اصغری، مجتبی دهقان، سیما شاهین فر، الهه آزاد منجیری،
دوره 15، شماره 4 - ( 12-1400 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش خود پنداره، تنظیم هیجان و اضطراب کرونا در پیشبینی رفتارهای خود مراقبتی مرتبط با بیماری کووید-19 انجام شد. روش پژوهش حاضر همبستگی (مبتنی بر پیشبینی) بود. جامعه آماری پژوهش را افراد 18 تا 45 سال شهر تهران در سال 1399-1400 تشکیل دادند. به این منظور، نمونه ای شامل 355 نفر زن و مرد بزرگسال به روش نمونهگیری در دسترس و به صورت اینترنتی از طریق شبکه های مجازی به پرسشنامه های رفتارهای خود مراقبتی، راهبردهای تنظیم هیجان، مقیاس وضوح خود پنداره و مقیاس اضطراب بیماری کرونا پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین اضطراب کرونا، ارزیابی مجدد شناختی و وضوح خودپنداره با رفتارهای خودمراقبتی همبستگی مثبت و معنیداری وجود دارد، و بین فرونشانی با رفتارهای خودمراقبتی همبستگی منفی و معنیداری وجود دارد. نتایج رگرسیون نشان داد متغیرهای وضوح خودپنداره، اضطراب کرونا و ارزیابی مجدد شناختی پیشبینی کنندهی مثبت و معنیدار افزایش رفتارهای خودمراقبتی هستند، اما فرونشانی پیشبینی کنندهی منفی و معنیدار آن است. با توجه به یافتههای بدست آمده، میتوان به منظور تعیین اولویتهای آموزشی و مداخلات روانشناختی در جهت افزایش رفتارهای خود مراقبتی و کاهش خطر ابتلا به بیماری کووید-19 بهره گرفته شود.
فاطمه سلطانی فر، عاطفه رضایی، مهدی تولایی،
دوره 16، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان بسیار شایع بوده که نیازمند توجه و مداخلات پیشگیرانه است. مطالعات بسیاری نقش نواقص شناختی و هیجانی در بروز گرایش به چنین رفتارهایی را نشان داده است. هدف پژوهش حاضر پیشبینی رفتارهای پرخطر بر اساس سبکهای تصمیمگیری و دشواری در تنظیم هیجانی در دانشآموزان نوجوان دختر میباشد. بدین منظور طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی تعداد 200 نفر از دانشآموزان دوره متوسطه (میانگین سنی: 23. 15، انحراف استاندارد:00. 1) به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. شرکتکنندگان به پرسشنامههای رفتارهای پرخطر در نوجوانان ایرانی، سبکهای تصمیمگیری و دشواری در تنظیم هیجانی پاسخ دادند. نتایج بیانگر همبستگی معنادار میان رفتارهای پرخطر با دشواری در تنظیمهیجانی بود. همچنین رفتارهای پرخطر با سبک تصمیمگیری آنی رابطه مثبت و با سبک تصمیمگیری عقلانی رابطه منفی معنادار نشان داد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که سبکهای تصمیمگیری ناکارآمد در کنار دشواری در تنظیم هیجانی میتوانند رفتارهای پرخطر را به طور معناداری در بین نوجوانان دختر پیشبینی کنند. کاربردهای عملی و توصیههایی برای مطالعات بعدی مورد بحث قرار گرفت.
فاطمه عباسی طهرانی، دکتر محمد نقی فراهانی، دکتر مهناز شاهقلیان قهفرخی، دکتر بلال ایزانلو،
دوره 16، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ساخت و معرفی بستهی مداخلات آموزشی خودمدیریتی درد مزمن و ارزیابی اثرات آن بر بهبود خودمدیریتی درد، مهارتهای ذهنآگاهی، باورهای فراشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلتی-عضلانی طرحریزی شد. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلتی-عضلانی مراجعهکننده به بیمارستانهای شهر تهران در حدفاصل تیرماه 1399 تا دیماه 1400 بود. از این میان، 22 نفر (دو گروه 11 نفره) از افراد واجد شرایط با روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب و طی یک طرح شبهآزمایشی (پیشآزمون-پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل و پیگیری) بررسی شدند. اعضای گروه آزمایش طی دو ماه تحت 8 جلسهی مداخلهای برخط 60 دقیقهای قرار گرفتند و طی سه جلسهی 80 دقیقهای (پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری) با استفاده از پرسشنامههای درجهبندی شدت درد مزمن، خودمدیریتی درد، مهارتهای پنجوجهی ذهنآگاهی، باورهای فراشناختی و تنظیم شناختی هیجان به صورت برخط مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آزمون تجزیهوتحلیل کوواریانس چندمتغیره و مقایسههای تکمتغیره در بستر آن تجزیهوتحلیل گردیدند. منطبق بر نتایج، اثرات کلی مداخلات خودمدیریتی معنادار بود (05/0<p). همچنین مداخلات تأثیرات معناداری در بهبود توانمندی خودمدیریتی درد، افزایش بهکارگیری مهارتهای ذهنآگاهی و بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نشان دادند (05/0>p)، اما اثرات معناداری بر کاهش باورهای فراشناختی ناکارآمد نداشتند (05/0<p). با عنایت به شواهد حاصل از این مطالعه مؤلفین بر این باورند که استفاده از مداخلات خودمدیریتی درد مزمن برای افراد مبتلا به دردهای مزمن اسکلنی-عضلانی دارای منافع بالینی قابلتوجهی است و لذا استفاده از آن را به متصدیان حوزهی سلامت توصیه میکنند.
خانم زهرا رمضان نیا، دکتر حسین زارع، دکتر سوسن علیزاده فرد،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر، یک مطالعه به روش مدل یابی معادلات ساختاری است که با هدف تعیین میزان برازش مدل باورهای وسواسی براساس ادراک اجتماعی، تئوری ذهن یا ذهنی سازی، و همدلی با میانجیگری تنظیم هیجان در یک جمعیت غیربالینی انجام گرفت. نمونه این پژوهش شامل 400 نفر از بزرگسالان 25 تا 55 ساله شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از جمعیت عمومی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه باورهای وسواسی OBQ، تکلیف بازشناسی هیجان (ERT)، آزمون ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم بارون و کوهن (2001)، پرســشنامه بهره همدلی بارون- کوهــن و ویلرایت (2004)، و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان کرایج و گارنفسکی (2019) بود. طبق نتایج، متغیرهای برونزاد ادراک اجتماعی و همدلی به همراه متغیر میانجی «راهبردهای مثبت تنظیم هیجان و راهبردهای منفی تنظیم هیجان» بر متغیر ملاک یعنی باورهای وسواسی اثر معناداری داشتند. بطوریکه ادراک اجتماعی، همدلی و راهبردهای مثبت تنظیم هیجان به صورت منفی و راهبردهای منفی تنظیم هیجان به صورت مثبت توان پیشبینی باورهای وسواسی را داشتند. بطوریکه ادراک اجتماعی، همدلی و راهبردهای مثبت تنظیم هیجان به صورت منفی و راهبردهای منفی تنظیم هیجان به صورت مثبت توان پیشبینی باورهای وسواسی را داشتند. در بین ضرایب مسیر بین متغیرهای پژوهش، ضرایب متغیر برونزاد ذهنیسازی بر متغیر ملاک (باورهای وسواسی) و راهبردهای منفی تنظیم هیجانی (به عنوان متغیر میانجی)، دارای اثر معنادار نبود. یافته های این پژوهش، تلویحات کاربردی بسیاری هم برای پیشگیری و هم ارائه درمانهای جامع تر و بهتر برای وسواس دارد.