۹ نتیجه برای دانشجویان
فرزانه میکائیلی منیع،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۸ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر مطالعه رابطه بین سازگاری اجتماعی و باورهای غیرمنطقی و تعیین نقش میانجی گرانه متغیر سبک های مقابله با تنیدگی انجام شد. در مطالعه ای توصیفی ۲۸۰ نفر دانشجو(۱۴۱ دختر و ۱۳۹ پسر) از دانشجویان دانشگاه سراسری ارومیه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز(ذوالفقاری مطلق، ۱۳۷۷) ، آزمون سبک های مقابله ای اندلر و پارکر(راجر و همکاران، ۱۹۹۳) و مقیاس سازگاری اجتماعی بل(واربا و همکاران، ۲۰۰۷) برای سنجش متغیرها بکار رفتند و داده ها با بهره گیری از همبستگی گشتاوری پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل گردیدند. نتایج مطالعه حاضر نشان دادند باورهای غیرمنطقی با سازگاری اجتماعی رابطه منفی داشته و مولفه های آن قادر به پیش بینی سازگاری هستند(۰۱/۰>P). نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از این بودند که از بین سبک های مقابله، سبک اجتنابی می تواند در رابطه بین باورهای غیرمنطقی و سازگاری اجتماعی بعنوان متغیری میانجی عمل کند. با توجه به نتایج حاصل احتمالا می توان نتیجه گرفت تغییر باورهای غیرمنطقی به دانشجویان در تغییر رفتار و سازگاری اجتماعی بهتر کمک خواهد کرد
اسحق رحیمیان بوگر، منیژه فیروزی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر پیش بینی بهزیستی و درماندگی روان شناختی دانشجویان بر اساس مؤلفه های باورهای فراشناختی بود. در یک طرح توصیفی مقطعی واپس نگر، ۲۲۴ نفر (۱۱۶ نفر دختر و ۱۰۸نفر پسر) از دانشجویان دانشگاه سمنان به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس سلامت روانی (MHI-۳۸) و پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ-۳۰) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از همبستگی و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهایی درباره کنترل ناپذیری و خطر افکار، باورهایی درباره نیاز به کنترل افکار و وقوف شناختی با بهزیستی روان شناختی همبستگی منفی معنادار و بین این متغیرها با درماندگی روان شناختی همبستگی مثبت معنادار وجود داشت. باورها درباره نیاز به کنترل افکار، باورها درباره کنترل ناپذیری و خطر افکار، و وقوف شناختی قادرند تغییرات مربوط به بهزیستی روان شناختی دانشجویان را پیش بینی کنند و در مجموع ۳۲ درصد بهزیستی روان شناختی را تبیین می نمایند. وقوف شناختی، باورها درباره کنترل ناپذیری و خطر افکار، و باورهای مثبت درباره نگرانی قادرند تغییرات مربوط به درماندگی روان شناختی دانشجویان را پیش بینی کنند و در مجموع ۳۶ درصد درماندگی روان شناختی را تبیین می نمایند. بر اساس نتیجه گیری، باورهای مثبت درباره نگرانی، باورها درباره کنترل ناپذیری و خطر افکار، باورها درباره نیاز به کنترل افکار و وقوف شناختی در کاهش بهزیستی و افزایش درماندگی روان شناختی دانشجویان مهم هستند.
حسین زارع، زهرا سلگی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با افسردگی، اضطراب و استرس در دانشجویان با استفاده از روش تحقیق توصیفی ـ همبستگی انجام شد. بدینمنظور به روشنمونهگیری تصادفی خوشه ای ۲۳۵ دانشجوی (۱۰۲ پسر و ۱۳۳دختر) دانشگاه پیام نور کرمانشاه با میانگین سنی۳۱/۲۳ و انحراف معیار ۵۳/۲ انتخاب شدند و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس(DASS-۲۱) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس چند متغیری و ماتریس همبستگی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از ارتباط منفی بین افسردگی با تمرکز مثبت/ برنامه ریزی و ارزیای مثبت/دیدگاه وسیع تر بود. همچنین بین افسردگی، اضطراب و استرس با همه راهبردهای ناکارآمد تنظیم شناختی هیجان (سرزنش دیگران، سرزنش خود، نشخوار فکری، فاجعه پنداری و پذیرش) همبستگی مثبت به دست آمد. از بین مؤلفه های تنظیم شناختی هیجان، فقط در مؤلفه ی نشخوار فکری تفاوت معناداری بین دانشجویان پسر و دختر وجود داشت. بین میزان افسردگی، اضطراب و استرس دانشجویان پسر و دختر نیز تفاوتی وجود نداشت. با در نظر گرفتن نتایج فوق، به نظر می رسد برای افزایش سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی دانشجویان، آموزش راهبردهای شناختی تنظیم هیجان متمرکز بر برنامه ریزی/ تمرکز مثبت و ارزیابی مجدد مثبت بسیار ضروری است
سجاد بشرپور،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
با توجه به اهمیت سازهی دلسوزی به خود به عنوان ملاکی برای بهزیستی روانی، پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی نسخهی فارسی مقیاس دلسوزی به خود در دانشجویان انجام گرفت. کلیهی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه در سال تحصیلی ۹۰-۸۹ جامعهی آماری این پژوهش را تشکیل میدادند. تعداد ۲۲۰ دانشجو (۹۹ پسر، ۱۲۱ دختر) به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و در پژوهش شرکت کردند. آزمودنیها در محل کلاسها و به صورت انفرادی به پرسشنامههای دلسوزی به خود، افسردگی بک و پنج عاملی شخصیت پاسخ دادند. دادههای بهدست آمده نیز با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون، t برای گروههای مستقل و تحلیل عاملی اکتشافی تحلیل شد. تحلیل عاملی اکتشافی، ۶ عامل با مقادیر ویژهی بیشتر از یک را آشکار کرد که در مجموع ۴۷/۶۳ درصد از واریانس کل را تبیین میکردند. شاخصهای برازش مدل تحلیل عاملی تأییدی نیز مدل ۶ عاملی این مقیاس را تأیید کرد. نتایج ضریب همبستگی ارتباط منفی معناداری را بین دلسوزی به خود با افسردگی و ویژگیهای شخصیتی به ویژه صفت روانرنجورخویی آشکار کرد. ضرایب آلفای کرونباخ خرده مقیاسها و نمره کلی مقیاس نیز در دامنه ۶۵/۰ تا ۹۲/۰ بهدست آمد. بر اساس نتایج این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که مقیاس دلسوزی به خود از روایی و پایایی نسبتاً خوبی جهت استفاده در جمعیتهای دانشجویی برخوردار است.
نرگس پرهیزکار، علی مشهدی، جواد صالح فدردی، محمدرضا فیاضی بردبار،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروهدرمانی شناختی- رفتاری مبتنی بر کنشهای اجرایی، بر بهبود کنشوری اجرایی دانشجویان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی (ADHD) بود. این پژوهش در سال تحصیلی ۱۳۹۲-۱۳۹۱ انجام و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. بدین منظور از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد که قبلاً تشخیص ADHD گرفته بودند یا از نشانههای این اختلال رنج میبردند، دعوت شد. تشخیص اولیه از طریق مقیاس درجهبندی ADHD بزرگسالان بارکلی و تشخیص قطعی با مصاحبهی روانپزشکی صورت گرفت. ۳۲ نفر از دانشجویان مبتلا به ADHD انتخاب شدند و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه درمانی شناختی ـ رفتاری مبتنی بر کنشهای اجرایی برای گروه آزمایش ارائه شد و گروه گواه در فهرست انتظار قرار گرفت. هر دو گروه قبل و بعد از مداخله، پرسشنامههای BAARS و نارسایی کنشهای اجرایی بارکلی (BDEFS) را تکمیل کردند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، پس از مداخله، بهبود معناداری را در کنشهای اجرایی مدیریت زمان، برنامهریزی و سازماندهی، خود انگیزشی و خودنظم جویی هیجانی نشان دادند. نتایج پژوهش نشان میدهد که گروه درمانی شناختی - رفتاری مبتنی بر کنشهای اجرایی، بر بهبود کنشوری اجرایی دانشجویان مبتلا به ADHD مؤثر بوده و میتواند به عنوان یک رویکرد نوین به بهبود کنشهای اجرایی در این دانشجویان منجر شده، و در کنار سایر درمانها مورد توجه قرار گیرد.
عزت اله قدم پور، معصومه شفیعی، حدیث حیدری راد،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی رابطه مزاحمتهای سایبری با آسیبپذیری روانی و افکار خودکشی در دانشجویان دختر و پسر بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. نمونه مورد مطالعه شامل ۱۲۰ نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای در سال تحصیلی ۹۵-۹۶ از بین دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه لرستان انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی، آسیب پذیری روانی، افکار خودکشی و مزاحمت سایبری استفاده شد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون وz فیشر تحلیل شد. نتایج نشان داد، در میزان همبستگی نمره کلی افکارخودکشی با زیرمؤلفه های مزاحمت سایبری (قلدری و قربانی) بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد و همچنین بین دو گروه در متغیرهای آمادگی برای خودکشی با قربانی و تمایل به خودکشی واقعی با قلدری تفاوت معنی داری وجود دارد. در مجموع نتایج این پژوهش نشان میدهد که ممکن است مزاحمتهای سایبری، افکار خودکشی و آسیب پذیری روانی را به دنبال داشته باشد و در این بین میزان افکار خودکشی دختران نسبت به پسران تفاوت معنیداری وجود دارد. بنابراین مزاحمت سایبری می تواند یک عامل خطر بین فردی باشد که در افزایش احتمال افکار مرتبط با خودکشی به ویژه در دانشجویان نقش داشته باشد.
معصومه حسینیان، ربابه نوری، مریم مقدسین، سوفیا اصالت منش،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی الگویی برای پیش بینی مصرف سیگار و قلیان در دانشگاه براساس نقش سازگاری با دانشگاه، سلامت روان و انگیزه های مصرف در دانشجویان انجام شد. طرح پژوهش همبستگی و تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری انجام شد. نمونه پژوهش، ۶۳۴ دانشجویان دانشگاه های شهر کاشان بودند. روش نمونهگیری خوشهای که به پرسشنامه های سازگاری با دانشگاه، انگیزههای مصرف، رفتارهای پرخطر و سلامت عمومی پاسخ دادند. هیچکدام از ابعاد سازگاری با دانشگاه دارای اثر علّی معناداری بر مصرف سیگار و یا قلیان نبودند و برخی ابعاد (سازگاری فردی-هیجانی و دلبستگی به دانشگاه) به واسطهی نقش میانجیگر سلامت روان و انگیزههای مصرف اثرات معنادار غیرمستقمی بر مصرف سیگار و یا قلیان داشتند. همچنین، اثر سلامت روان و انگیزه مقابله ای با مصرف سیگار، و اثر سلامت روان و انگیزه افزایشی با مصرف قلیان نیز مستقیم و معناداربود. در مجموع کاهش سازگاری با دانشگاه در دو بُعد سازگاری هیجانی – فردی و دلبستگی با دانشگاه منجر به مشکلاتی در سلامت روان می شود و در صورت وجود انگیزه های مقابله ای برای مصرف سیگار و انگیزه های افزایشی برای مصرف قلیان، احتمال مصرف سیگار و قلیان در دانشجویان افزایش می یابد. باتوجه به یافته ها، تدوین برنامه های پیشگیرانه متفاوت برای سیگار و قلیان، غربال گری مشکلات سلامت روان دانشجویان در سالهای تحصیل خصوصا برای دانشجویان آسیب پذیر توصیه می شود.
حجت الله محمدزاده، علیرضا آقایوسفی، عماد یوسفی،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل پیش بینی گرایش به اعتیاد دانشجویان بر اساس سبکهای دلبستگی ناایمن با میانجیگری سبکهای مقابلهای بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود . جامعه آماری در این پژوهش شامل دانشجویان مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور قم در سال ۱۴۰۰ بودند که از بین آنها تعداد ۲۸۵ نفر به عنوان نمونه به شیوه نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس برگزیده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک های دلبستگی تجدید نظر شده (کولینز و رید، ۱۹۹۰)، پرسشنامه سبک های مقابله ای (لازاروس و فولکمن، ۱۹۸۰) و مقیاس گرایش به اعتیاد (وید و بوپر، ۱۹۹۲) بودند . نتایج آزمون مدل مفهومی نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. سبک دلبستگی ناایمن و گرایش به مصرف مواد رابطه مستقیم و معنادار داشتند همچنین سبک دلبستگی ناایمن از طریق سبک های مقابله ای تاثیرات غیرمستقیم معناداری بر گرایش به مصرف مواد دانشجویان داشت (P≤۰/۰۰۵). یافته های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفهومی پژوهش بود. بر این اساس در کلینیک های درمان اعتیاد، برای کاهش سطح گرایش به اعتیاد توجه به سبکهای دلبستگی و سبکهای مقابلهای ضروری است.
امیرحسین عبدلی، مهدی کاظمی، دکتر صدیقه احمدی، شهناز حسنآبادی،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۴ )
چکیده
پدیده نوظهور فابینگ و ارتباط آن با سلامت روان اخیرا نگرانیهایی را ایجاد نموده که به دلیل عدم غنای مطالعاتی درباره نوع این ارتباط، هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای خودکنترلی در رابطۀ بین فابینگ و سلامت روان در بین دانشجویان بود. این پژوهش از نوع مطالعۀ بنیادی و از نوع روش توصیفی-همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعۀ مورد مطالعه شامل تمامی ۱۴۰۰۰ دانشجوی دانشگاه خوارزمی در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بود که از بین جامعۀ مذکور ۲۵۵ نفر (۱۵۱ زن و ۱۰۴ مرد) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامۀ عمومی فابینگ (چوتپیتایاسونوند و داگلاس، ۲۰۱۸)، پرسشنامۀ خودکنترلی (تانجی، بون و بامیستر، ۲۰۰۴) و پرسشنامۀ سلامت عمومی (گلدبرگ، ۱۹۷۲) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و شیوۀ مدلیابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار SPSS ۲۷ و JASP ۰,۱۸.۳.۰ تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاکی از رابطۀ منفی و معنادار بین فابینگ و خودکنترلی بود.همچنین بین خودکنترلی و سلامت روان نیز رابطۀ مثبت و معناداری وجود داشت . به علاوه، بین فابینگ و سلامت روان نیز رابطۀ منفی و معناداری یافت شد. در پژوهش حاضر رابطۀ غیرمستقیم فابینگ و سلامت روان ازطریق خودکنترلی معنادار بود. براساس نتایج، تمرکز بر افزایش آگاهی دانشجویان دربارۀ تأثیرات منفی و زیانبخش این پدیدۀ نوظهور و کوشش روان درمانگران و مشاوران در این حیطه بسیار حائز اهمیت است.