جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای طلاق

سمیه کاظمیان، معصومه اسماعیلی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1391 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر کاهش میزان اضطراب دانش آموزان دختر خانواده های طلاق است. جامعه ی آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر خانواده های طلاق در مقطع دبیرستان و در منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران تشکیل می دادند. به این ترتیب که از بین مدارس دبیرستان منطقه 6 استان تهران، یک مدرسه به تصادف انتخاب کرده و سپس فهرستی از اسامی دانش آموزان دختر خانواده های طلاق لیست شد. سپس 16 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه (8 نفره) آزمایشی و گواه جایگزین شدند و به پرسشنامه ی اضطراب کتل و پرسشنامه ی خودمتمایزسازی پاسخ دادند. 10 جلسه ی آموزشی 45 دقیقه ای (دو جلسه در هفته) در گروه آزمایشی اجرا شد. در این تحقیق از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده و تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس چند متغیری صورت گرفته است. نتیجه ی پژوهش نشان داد که آموزش خودمتمایزسازی بر کاهش میزان اضطراب فرزندان خانواده های طلاق با ضریب اطمینان 95/. مؤثر بوده است. براساس یافته های پژوهش حاضر به مشاوران و روان شناسان پیشنهاد می شود از آموزش خودمتمایزسازی به شیوه ی گروهی به عنوان یک روش کارآمد جهت درمان اضطراب در نوجوانان استفاده کنند.
محمد صادق زمانی زارچی، مسعود غلامعلی لواسانی، جواد اژه ای، علی حسین زاده اسکویی، سحر صمدی کاشان،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

طلاق، یک واقعیت در زندگی بسیاری از افراد در سرتاسر دنیاست. این پدیده به طرق گوناگون، زندگی افراد را تحت‌تأثیر خود قرار می‌دهد و سرمنشأ تحولات پیچیده‌ی عاطفی، شناختی و فیزیکی در نظام خانواده و به‌ویژه نزد فرزندان است. در این راستا این تحقیق با هدف بررسی تجربه‌ی زیسته‌ی فرزندان طلاق در زمینه‌ی تجارب هیجانی آنان انجام گرفته است. پژوهش حاضر کیفی بوده و طرح آن از نوع پدیدارشناسی است. به‌همین منظور 17 نفر از نوجوانان پسر و دختر 12-18ساله‌ای که جدایی والدینشان را تجربه کرده بودند، به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شده و با استفاده از مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته و اکتشافی مورد مطالعه قرار گرفتند. لازم به ذکر است که نمونه‌گیری تا زمان اشباع داده‌ها ادامه یافته است. به‌منظور تجزیه‌وتحلیل داده‌ها، ابتدا داده‌ها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. نتایج این مطالعه به‌وسیله‌ی سه زیرمضمون که نشان‌دهنده‌ی تجارب زیسته‌ی مشارکت‌کنندگان بود، به نمایش گذاشته شد. این زیرمضمون‌ها به‌ترتیب شامل خشم و تنفر، ترس و احساس بی‌پناهی بوده و هریک به‌صورت مجزا، مؤلفه‌ها و واحدهای معنایی حمایت‌کننده دارند. آنچه از نتایج این تحقیق برمی‌آید این است که فرزندان طلاق هیجاناتی را تجربه می‌کنند که در مواردی می‌تواند بهزیستی و سلامت روانشان را تحت‌الشعاع قرار دهد. نتایج به‌دست‌آمده بر لزوم تبیین عمیق‌تر تجارب زیسته‌ی این افراد توسط روان‌شناسان و مددکاران و ارائه‌ی مداخلات درمانی مبتنی بر مضامینِ برآمده از مطالعه‌ی حاضر، با تمرکز بر بهبود وضعیت هیجانی آنان تأکید دارد.
 
- مسعود تقدسی، - محمد نقی فراهانی، - مرتضی منطقی،
دوره 16، شماره 3 - ( 10-1401 )
چکیده

فروپاشی رابطه زوجی، آسیب‌های زیادی برای هر یک از زوج‌ها و افراد نزدیک به آن‌ها دارد؛ بنابراین پژوهش در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر در فروپاشی رابطه زوجی رسمی و شرعی، در ایران است. به این منظور، روش پژوهش کیفی استراوس و کوربین، به کار گرفته شد. تعداد 10 متخصص و 12 فرد باتجربه طلاق مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای جلوگیری از سوگیری جنسیتی شرکت‌کنندگان از لحاظ جنسیت کنترل شدند. مصاحبه‌ها ابتدا با افراد متخصص رابطه زوجی انجام و داده‌های مستخرج از این مصاحبه‌ها پس از تجزیه‌وتحلیل، مصاحبه نیمه‌ساختاریافته‌ای را، جهت مصاحبه با افراد منتخب از گروه هدف، شکل داد.  داده‌های جمع‌آوری‌شده، 3 مقوله اصلی، عوامل برون زوجی، درون زوجی و فردی را مشخص کردند. تفاوت‌های فرهنگی، مذهب، فضای‌مجازی و رسانه، تعاملات اجتماعی، بسترسازی اجتماعی نامناسب، عوامل اقتصادی، تعامل مخرب بین زوج و خانواده، اثرگذاری منفی خانواده، مداخله نابجا، عدم حمایت از عوامل برون زوجی؛ فقدان مهارت، تعارض نقش‌ها، مشکلات جنسی، فرزندآوری، تفاوت‌ها، فقر تعامل، رفتار مخرب بین زوجی، عدم تفاهم، تغییر سبک زوج، شیوه شکل‌گیری از عوامل بین زوجی و فقدان اعتماد، بی‌تفاوتی نسبت به تعهدات، فردگرایی، فقدان دانش در مورد زندگی زوجی، بی‌تفاوتی نسبت به مسائل دیگری، احساس زیان، ازبین‌رفتن جذابیت‌ها، تغییر در ارزش‌های اساسی، اختلالات روانی، شخصیتی و جسمانی، نگرش‌های مخرب به رابطه زوجی، خصوصیات رفتاری و ویژگی‌های شخصیتی از عوامل فروپاشی رابطه زوجی هستند. از داده‌های به‌دست‌آمده از این پژوهش می‌توان در برنامه‌ریزی‌ها، آموزش و کمک به ارتقای سلامت فرد، خانواده و جامعه  استفاده کرد.
 
ابوالفضل مرادی، دکتر مهران آزادی، دکتر زهره موسی زاده،
دوره 18، شماره 3 - ( 10-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری دلزدگی زناشویی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه ، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با نقش واسطه ای خودپنداره جنسی در زنان متقاضی طلاق شهر شیراز انجام شد. پژوهش حاضر‌ توصیفی همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه های خانواده در سال 1402   تشکیل دادند. از بین جامعه آماری تعداد 320 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، پرسشنامه طرحواره یانگ ( 2003)، پرسشنامه انتظارات زناشویی امیدوار و همکاران ( 1389)، پرسشنامه پردازش اطلاعات هیجانی باکر و همکاران (۲۰۰۷) و  پرسشنامه خودپنداره جنسی اسنل (1995) بود.  داده‌های جمع‌آوری شده، با استفاده از مدل‌یابی معادلات ساختاری (SEM) تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از روابط مستقیم متغیرهای پژوهش نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد . هم چنین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی  علاوه برتاثیر مستقیم ازطریق خودپنداره جنسی با  دلزدگی زناشویی اثرغیرمستقیم مثبت ومعناداردارند. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که خودپنداره جنسی به عنوان یک متغیرمیانجی توانست رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی را تبیین نماید.
 



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb