10 نتیجه برای نوع مطالعه: كاربردي
خانم سیدهادی طیب نیا، خانم صدیقه برمیانی،
دوره 13، شماره 47 - ( 3-1403 )
چکیده
هدف: نظام فضایی سکونتگاههای روستایی از دو جزء اصلی ساختارها و کارکردها تشکیل شده است. افزون بر این دو جزء، بحث عوامل و نیروهای دورنی نیز مطرح است که بر قابلیتها و محدودیتهای نظام سکونتگاهی اثرگذار میباشند، یعنی عوامل و نیروهای که در شکلدهی و تحول نظام سکونتگاهی دخالت دارند ولی در کنار نیروهای درونی، نیروهای بیرونی نیز مطرح است که به نوبهخود در فرآیند شکلپذیری و تحول نظام فضایی سکونتگاههای روستایی دخالت دارند؛ لذا در پژوهش سعی شده است، تاثیر تحولات ساختاری- کارکردی نامطلوب و بدون قاعده در عدم توسعه سکونتگاههای روستایی بخش مرکزی شهرستان منوجان در استان کرمان، مورد ارزیابی قرار گیرد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، تعداد 66 روستای بخش مرکزی شهرستان منوجان با جمعیت 49428 نفر است. جهت نمونه گیری؛ با استفاده از فرمول کوکران، 379 نفر از روستاییان منطقه، محاسبه و بین آنها، پرسشنامه تکمیل شده است. روایی پرسشنامه تحقیق به شیوه صوری و محتوایی و نیز پایایی آن بر اساس آلفای کرونباخ به میزان83/0 تایید شد. برای تجزیه و تحلیل از آزمونهای آماری با بهرهگیری از نرم افزار SPSS استفاده شده است.
یافتهها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که بین نظام سکونتگاهی با رویکرد ساختاری-کارکردی و توسعه یافتگی سکونتگاههای روستایی بخش مرکزی منوجان رابطه معنادار وجود ندارد. بیشتر سکونتگاههای روستایی از حداقل خدمات و امکانات برخوردار نبوده و اکثر آنها طبق آزمون همبستگی پیرسون جزء روستاهای ناپایدار محسوب میشوند. همچنین بین مولفههای تحولات ساختاری-کارکردی و شاخصهای عدمتوسعهیافتگی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج آزمون رگرسیون چندگانه توام با میزان 361/0 درصد، نشاندهنده تاثیرگذاری مولفههای ساختاری-کارکردی (متغیر مستقل) بر سطح توسعه سکونتگاهی (متغیر وابسته) روستاهای بخش مرکزی شهرستان منوجان میباشد و بیانگر آن است که این مولفهها، 6/41 درصد تغییرات در سطح توسعه سکونتگاهی روستاهای شهرستان منوجان را تبیین مینمایند.
نتیجهگیری: طبق یافتههای پژوهش سکونتگاههای روستایی بخش مرکزی منوجان به لحاظ توسعهیافتگی، ناپایدار به لحاظ پویش ساختاری-کارکردی، نامنظم و پراکنده و فاقد برخورداری از خدمات و امکانات میباشد.
سجاد امیری، امیرحسین گرکانی، عادل سلیمانی، فیروزه مقیمی نژاد،
دوره 13، شماره 47 - ( 3-1403 )
چکیده
هدف: برنامهریزی توسعه یکپارچه روستایی، نتیجه مجموعه ای از تحولات مختلف برنامه ریزی، اقتصاد، سیاست و جامعه شناسی در دهه ای اخیر است که به دلیل جهانی شدن و تمرکززدایی در مقیاس محلی یا منطقه ای ضرورت تبیین یافته است، این گونه از برنامهریزی سازوکاری تفکر مبنا و مساله محور است و به دنبال پاسخگویی به سه سوال اساسی چیستی، چرایی و چگونگی در یک چارچوب مردم محور و مکان محور است و با عقلانیت یکپارچه به این موضوع می پردازد برنامهریزی توسعه یکپارچه روستایی، براساس تحولات فکری- نظری دهه های اخیر و مسائل و مشکلات برنامه ریزی در سطح ملی ظهور یافته است. برنامه ریزی واکاوی و تحلیل زیست بوم مطالعات جهانی در حوزه برنامه ریزی توسعه یکپارچه، به دلیل تکثرگرایی نهادی جهت محرومیتزدایی تک ساحتی در نقاط روستایی کشور از اهمیت ویژهای برخودار است، در این میان بررسی دانش علمی پژوهشی و حجیم تولید شده جهانی، می تواند حاوی درس آموختههای زیادی برای پژوهشها و اقدامات آبادانی و پیشرفت روستایی باشد. بنابراین هدف کلی پژوهش حاضر، تحلیل سیستماتیک شبکه دانش در زمینه برنامهریزی توسعه یکپارچه با مرور شبکه همرخدادی واژگان و همنویسندگی در این حوزه است تا روندهای دانش، منابع و کمبودهای آن آشکار شود.
روش پژوهش: این تحقیق از نظر نوع کاربردی بوده که از رویکرد علم سنجی برای بررسی مستندات علمی استفاده نمودهاست. در پژوهش حاضر، از روش تحلیل شبکه اجتماعی برای تحلیل و تبیین هم واژگانی و هم نویسندگی مطالعات مرتبط در کل شبکه بهره گرفته شدهاست. در گام اول روش کار، داده ها از پایگاه اطلاعرسانی اسکوپوس استخراج گردید، سپس مرحلههای پالایش مفهومی انجام و بر مبنای اهداف پژوهش، دادههای نهایی با بهرهگیری از الگوریتمهای مبتنی بر تحلیل شبکهی اجتماعی در نرم افزار VOSviewer مورد واکاوی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج حاکی از آن بود که از 93 پژوهش علمی و 191 نویسنده، کشورهای آفریقای جنوبی، انگلستان و آمریکا دارای بیشترین انتشارها بوده و نویسندگانی نظیر مادزیوهندیلا، ون نیکرک، آشا و باندا بالاترین بیشترین ارجاعها را داشتهاند. همچنین خوشهی فکری چاکویزرا، دارای بیشترین تراکم شبکه بود. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که پژوهشهای برنامهریزی توسعه یکپارچه از ابعاد مختلف و در زیست بومهای متنوع و مرتبطی انجام شدهاست به گونهای که سطوح و پیوندهای مختلفی از فضاهای شهری تا روستایی را نیز در برگرفتهاست. تحلیل هم رخدادی واژگان نیز، 6 خوشهی پژوهشی در مطالعات برنامهریزی توسعه یکپارچه مرتبط با واژههای جامعیت، برنامه ریزی شهری، حکمرانی محلی، مشارکت، توسعه پایدار و عدالت فضایی را آشکار ساخت.
نتیجهگیری: یافتههای تحلیل شبکه دانش و ترسیم نقشه آن در این مطالعه میتواند دستاوردهای ارزشمندی برای تحقق رویکرد عقلانی-تخصصی به برنامهریزی سیاسی- اجتماعی داشته باشد و افقهای نوین مطالعاتی و اجرایی را به روی آنان بگشاید.
شیما عمیدی، مجتبی قدیری معصوم، محمدامین خراسانی، زهرا ترکاشوند،
دوره 13، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف: اکوسیستم کارآفرینی روستایی برای توسعه کارآفرینی و اشتغالزایی در مناطق روستایی حیاتی است. با استفاده از اهرم کارآفرینی در مناطق روستایی، میتوان اقتصاد روستایی پویا و نوآور ایجاد کرد. استان البرز با وجود داشتن شرایط مناسب اقلیمی، جغرافیایی، ارتباطی و دسترسی مناسب، اما طی سالیان اخیر در زمینه توسعه اقتصادی نواحی روستایی شرایط نامناسبی مانند؛ افزایش نرخ بیکاری، پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی و اختلاف درآمد خانوارهای روستایی و شهری دارد. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر تحلیل وضعیت اکوسیستم کارآفرینی روستایی در استان البرز است.
روش پژوهش: این پژوهش درچهارچوب روششناسی کمی انجام شده است. گردآوری دادهها با استفاده از مطالعات کتابخانهای و پیمایش میدانی صورت گرفته که در بخش میدانی ابزار اصلی پرسشنامه بوده است. جامعه آماری شامل روستاهای استان البرز بوده که از بین آنها تعداد 33 روستا به عنوان نمونه انتخاب شده و بر اساس فرمول کوکران تعداد 380 نفر به عنوان نمونه برای تکمیل پرسشنامه انتخاب شدهاند. جهت تحلیل دادهها از آزمونهای آماری کای اسکوئر، t تک نمونهای، آزمون آنووا، دانکن و درونیابی کریجینگ استفاده شده است.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان میدهد که اکوسیستم کارآفرینی روستایی استان البرز دارای وضعیت نامناسبی است، به طوریکه از بین 10 گروه شاخصهای اصلی شامل؛ شاخصهای کسب و کار، شاخصهای مالی، شاخصهای آموزشی، شاخصهای سرمایه انسانی، شاخصهای حمایتی، شاخصهای بازار و مشتریان، شاخصهای اجتماعی، شاخصهای فرهنگی، شاخصهای زیرساختی و شاخصهای نوآوری، تحقیق و توسعه که مورد بررسی قرار گرفته است، صرفاً دو گروه دارای وضعیت مناسب و هشت گروه دیگر دارای وضعیت نامناسب بودهاند. همچنین پراکندگی جغرافیایی وضعیت اکوسیستم کارآفرینی روستایی در سطح استان متفاوت است.
نتیجهگیری: وجود زیرساختهای سخت افزاری مانند دسترسی به راههای ارتباطی و مراکز شهری به تنهایی برای توسعه اکوسیستم کارآفرینی کافی نمیباشد بلکه لازم است در کنار آن توسعه زیرساختهای نرمافزایی مانند امور مالی، آموزش، انواع حمایتها، سرمایه انسانی و اجتماعی و تحقیق و توسعه نیز مورد توجه قرار گیرد.
محمد ظاهری، دکتر حسین کریم زاده، دانشجوی دکتری نبی الله حسینی شه پریان،
دوره 13، شماره 50 - ( 10-1403 )
چکیده
هدف: کارآفرینی با ایجاد فرصتهای شغلی، تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی، پیشزمینه اساسی برای ارتقای سطح توسعه جامعه است. اما باید توجه داشت که شکلگیری کارآفرینی بهویژه کارآفرینی روستایی نیازمند فراهم بودن و ایجاد بسترهایی است که بتوانند موجب ایجاد یک اکوسیستم مطلوب و حمایتکننده توسعه کارآفرینی و موفقیت کارآفرینان شود. بر این مبنا، در این تحقیق هدف، شناسایی عوامل اثرگذار بر توسعه کارآفرینی روستایی با بهکارگیری روش فراتحلیل و نرمافزار CMA3 میباشد.
روش پژوهش: جهت انجام این پژوهش کلیه مقالات در بازه زمانی 12 سال اخیر در نشریات کشور، از طریق پایگاههای عملی معتبر با استفاده از کلیدواژههای مرتبط با عنوان تحقیق، موردبررسی قرارگرفتهاند و 13 مقاله پژوهشی و 2 پایاننامه دانشگاهی که از معیارهای ورودی برخوردار بودند، انتخاب شدند که اطلاعات 11 عامل و 343 متغیر به فراتحلیل وارد شدند.
یافتهها: نتایج نشان داده از مجموع متغیرها، 175 متغیر در مطالعات مختلف 50 بار تکرار شدهاند که 8 مورد (16 درصد) دارای اندازه اثر کمتر از 3/0، 37 موردی (74 درصد) دارای اندازه اثر بین 3/0 تا 5/0 درصد و 5 مورد (10 درصد) دارای اندازه اثر بالاتر از 5/0 بودهاند. همچنین در بین عوامل اثرگذار بر توسعه کارآفرینی روستایی، عوامل با اندازه اثر کم و متوسط هرکدام 9 درصد و 82 درصد دارای اندازه اثر زیاد بودهاند. لازم به ذکر است که در بین عوامل 11 گانه 7 عامل (فردی، اقتصادی، اجتماعی، محیطی، زیرساختی، آموزشی و نهادی) پرتکرارترین عاملها شناخته شدند. در عاملهای فردی متغیرهای (حس رقابتجویی، شوق و تحمل ابهام)، اقتصادی (تولید و بازاریابی، دسترسی به تسهیلات و حمایتهای دولتی)، اجتماعی (تعلق مکانی، سازمانهای مردمنهاد و امنیت اقتصادی)، عامل محیطی (دسترسی به زمین و آب و محیط طبیعی مناسب)، زیرساختی (زیرساختهای فیزیکی، فضای کسبوکار و دسترسی به بازار)، آموزشی (آموزشهای ترویجی) و در عامل نهادی متغیرهای (نهادسازی، پوشش رسانهای کارآفرینی روستایی و قوانین کارآفرینی)، بیشترین اندازه اثر را به خود اختصاص دادهاند.
نتیجهگیری: مرور مطالعات با رویکرد فراتحلیل بیانگر آن است کارآفرینی روستایی برای شکلگیری تحت تأثیر عوامل مختلفی است. در این تحقیق با رویکردی ترکیبی نتایج تحقیقات مختلف، عوامل و متغیرهای اثرگذار بر اساس ضریب اندازه اثر اولویتبندی شدهاند و بر اساس آن مدل کارآفرینی روستایی ترسیمشده است.
مهدی سراوانی، حسین امیری، محمد حسین کریم،
دوره 13، شماره 50 - ( 10-1403 )
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش بررسی وضعیت انتقال قیمت و سنجش میزان انتقال قیمت بین سطوح عمده و خردهفروشی در بازار محصولات شیلاتی بوده است.
روش پژوهش: در این مطالعه با استفاده از مدل گارچ دومتغیره و مدل هوک میزان تقارن و عدم تقارن انتقال قیمت در بازار محصولات شیلاتی منتخب مشتمل بر ماهیان قزلآلا، شیر، کپور، حلوا سفید، کیلکا، شوریده، ماهیان سرد آبی، ماهیان گرم آبی و میگو بر اساس داده های ماهانه طی سالهای 1398- 1390 مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان می دهد که فرضیه انتقال متقارن قیمتها در کوتاه مدت تنها برای ماهیان شیر و شوریده تأیید و برای سایر محصولات رد می شود. همچنین فرضیه انتقال نامتقارن قیمتها در بلندمدت برای ماهیان قزلآلا، شیر و شوریده تأیید و برای سایر محصولات رد می شود. همچنین برای ماهیان قزلآلا، شیر و شوریده کشش کوتاهمدت انتقال قیمت بیشتر از کشش بلندمدت انتقال قیمت است که بیانگر انتقال کامل تغییرات قیمت از سطوح عمده به خردهفروشی است. درحالیکه برای ماهی های کیلکا، کپور، حلوا سفید و میگو کشش کوتاهمدت انتقال قیمت کمتر از کشش بلندمدت انتقال قیمت است که این یافته با نتایج حاصل از مدل رزیت همخوانی دارد.
نتیجهگیری: پیشنهاد می شود مسئولین ذیربط برای جلوگیری از تضییع حقوق دو قشر تولیدکننده و مصرف کننده تعاونیهای موجود فروش با تولیت و مشارکت واقعی عرضهکنندگان و پرورشدهندگان نهاده ها و محصولات شیلاتی را با فرهنگ سازی، آموزش و دادن امکانات، مورد حمایت قرار دهند تا با خرید به موقع و عرضه مستقیم نهاده ها و محصولات به مصرف کنندگان زمینه صادرات را نیز فراهم آورند که این خود از افزایش حاشیه بازار و نوسانات قیمتی نیز جلوگیری می کند.
سعدی محمدی، فرزاد ویسی، کیومرث خداپناه، ژیان دانشور،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده
هدف: با توجه به این اصل که لازمه حل هر معضلی، برنامهریزی برای حل آن است، پژوهش کاربردی حاضر نیز، با این هدف در نواحی روستایی مرزی شهرستان مریوان انجام گرفته و به دنبال آن است که با تدوین برنامه راهبردی که انعطافپذیر و آیندهنگر میباشد، در جهت تنوعبخشی به اقتصاد روستاهای منطقه بواسطه جذب سرمایهها حرکت نماید.
روش پژوهش: دادههای این پژوهش در بخش نظری به روش اسنادی و در بخش عملی به روش پیمایشی، مبتنی بر مصاحبه، توزیع پرسشنامه و مشاهده گردآوری شده است. رویکرد حاکم بر پژوهش حاضر، رویکرد کیفی است که مبتنی بر مصاحبه و قضاوت گروه دلفی است. بر این مبنا؛ با بهرهگیری از تیم دلفی پژوهش، برنامه استراتژیک تنوعبخشی به اقتصاد منطقه بواسطه جذب سرمایهها و راهاندازی کسبوکارهای خرد، تدوین گردید. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر 24 نفر از مسئولین توسعه منطقه، متخصصین، صاحبان کسبوکار خرد و مدیران محلی هستند که به روش هدفمند انتخاب گردیدند.
یافتهها: یافتهها حاکی از آن است که در نواحی روستایی مورد مطالعه، تعداد 8 نقطه قوت در مقابل 18 نقطه ضعف (عوامل درونی) و 6 فرصت در مقابل 9 تهدید (عوامل بیرونی) در برابر ایجاد محیط متنوع اقتصادی و فضای مطلوب کسبوکار بواسطه جذب سرمایهها، شناسایی و مورد تایید قرار گرفتند. همچنین تلاقی مجموع وزنهای عوامل داخلی (3/40) با مجموع وزنهای عوامل خارجی (2/49)، نشاندهنده قرارگیری منطقه مورد مطالعه در موقعیت محافظهکارانه است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که الگوی مطلوب، برای جذب سرمایهها در راستای تنوعبخشی به اقتصاد منطقه، الگوی محافظه کارانه است و بایستی با رویکردی بازنگرانه، برنامهها، سیاستها و اقدامات انجام گرفته در راستای تغییر وضعیت نامطلوب موجود محیط کسبوکار منطقه مورد مداقه و تغییر قرار گیرند. همچنین چشمانداز آینده فضای کسبوکار منطقه با تنوعبخشی اقتصادی بواسطه جذب سرمایهها نشان داد که این منطقه روستایی در دورنمایی 15 ساله متناسب با توانمندیها و پتانسیلهایش میتواند به عنوان مرکز ممتاز تجارت مرزی، مرکز ممتاز کشاورزی، مرکز ممتاز تولیدیهای خرد و مرکز ممتاز گردشگری روستایی در سطح استان کردستان و در کنار سایر رقبا (شهرستانهای دیگر استان) شناخته شود.
محمدحسین زارعی ابیانه، محمد سلمانی، مجتبی قدیری معصوم، علیرضا دربان آستانه، زهرا ترکاشوند،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش تحلیل مکانی– فضایی پیامدهای اقتصادی مهاجرت معکوس در نواحی روستایی مورد مطالعه شهرستان نطنز است.
روش پژوهش: این پژوهش از نوع پیمایشی است. جامعه آماری ۳۸۱ نفر بر اساس فرمول کوکران در ۲۴ روستا از شهرستان نطنز بهصورت نمونهگیری مطبق شناسایی شد. دادههای تحقیق از طریق مطالعات، مشاهده، مصاحبههای عمیق و پرسشنامه گردآوری شد. برای تحلیل دادهها از آزمونهای t تک نمونه و میانیابی کریجینگ در نرمافزار ArcGis بهره برده شد.
یافتهها: یافتهها نشان میدهد در بُعد سرمایهگذاری، میزان سرمایهگذاری در نیمه جنوبی شهرستان نطنز بیشتر از نیمه شمالی بهویژه روستاهای اوره و گودرزن با میانگین 3/75 بوده است. در بُعد توسعه زیرساخت، یافتهها نشان میدهد در مرکز و نیمه جنوبی با میانگین 4/8 و پهنه مهم دوم در شمال شهرستان با میانگین ۴ قرار دارد. در بُعد توسعه تقاضای خدمات، بالاترین امتیاز مربوط به روستاهای نیمه شمالی و تا حدودی نیمه جنوبی با میانگین ۴ است؛ اما در نواحی غربی و شرقی شهرستان کمترین میزان توسعه تقاضا با میانگین 2/47 مشاهده میشود. در بُعد درآمدزایی، شاخصها در روستاهای نیمه جنوبی شهرستان نطنز بیشتر از نیمه شمالی با میانگین 3/5 است.
نتیجهگیری: با توجه به جذابیت روستاهای شهرستان نطنز بهویژه روستاهایی که دارای مزایایی چون آسانی دسترسی به شهر، مجاورت با شهر، استقرار در نزدیکی کانونهای گردشگری، ارتفاع مناسب، و دمای مناسب، ظهور موجی بزرگ از مهاجرت به این مناطق دور از انتظار نخواهد بود.
محمود محمد قاسمی، احمد قاسمی، محمد الیاس کریم،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده
هدف: مطالعه حاضر به ارزیابی عملکرد اقتصادی ارقام جدید علوفههای گرمسیری ازجمله یونجه در مناطق روستایی سیستان در دو شهرستان زهک (روستای ملاحسین) و شهرستان هامون (روستای ملا ابراهیم) در دو سال زراعی 1403-1401 پرداخته است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر بهلحاظ هدف،کاربردی و بهلحاظ ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی است. برای این منظور ارزیابی عملکرد ارقام جدید علوفهها ابتدا با استفاده از تحلیل مالی و سپس از طریق تکنیکهای اقتصادی مهندسی و معیارهای ارزش فعلی خالص و نسبت سود به هزینه و نهایتا تکنیک تصمیمگیری چندشاخصه از روش خاکستری از دید بهرهبرداران مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد ارزش حال خالص ارقام جدید علوفههای گرمسیری در تحلیل مالی معادل 1023516ریال بیشتر از مقدار آن در تحلیل اقتصادی بوده اسـت. از سوی دیگر، نتایج نشان داد نسبت فایده به هزینه ارقام جدید علوفههای گرمسیری یونجه ارقام امید، بغدادی و لاین خالص شده محلی زابل به ترتیب معادل 3/87، 3/89، 5/37، 4/7 و 3/89 بود. از این رو با توجه به مثبت بودن نسبت این ارقام از نظر اقتصادی مقرون به صرفه بوده و میتواند در ایجاد تنوع کشت و افزایش درآمد موثر باشد. همچنین نشان داد در مقایسه میانگینها رقم امید، به ترتیب با میانگین عملکرد علوفه تر و خشک 107/589 و 28/323 تن در هکتار در رتبه اول و پس از آن رقم بغدادی و لاین خالص شده محلی زابل به ترتیب با میانگین عملکرد علوفه تر و خشک 103/513 و 102/463 و 26/419 و 27/322 تن در هکتار در رتبه دوم و سوم قرار گرفتند. علاوه برآن از دید بهرهبرداران نتایج تکنیک تصمیمگیری چندشاخصه در مورد تصمیمگیری در اولویتبندی گیاهان علوفه ای در زمینه نقش و وزنشان، گزینههای مناسب: افزایش بهرهوری و راندمان آبیاری، کم آببر، افزایش درآمد، امید به زندگی، ماندن در روستا و افزایش اشتغال دارای بیشترین وزن بودند.
نتیجهگیری: در نهایت با توجه به نتایج به دست آمده در شرایط گرم و خشک محل آزمایش، میتوان سطح قابل توجهی از اراضی استان و مناطق هم اقلیم را به کشت یونجه از جمله ارقام امید، بغدادی و ژنوتیپ خالص شده محلی زابل اختصاص داد که کمک شایانی به تنوع کشت، افزایش درآمد و ایجاد اشتغال میکند.
مژگان احمدی چگنی، مهدی رحیمیان، رضوان قنبری موحد، سعید غلامرضایی، هما مولوی،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده
هدف: تغییر نوع کشت محصولات آب بر به محصولات با نیاز آبی کمتر، سازکاری موثر در سازگاری با کم آبی و خشکسالی، بدون رهاکردن فعالیت های کشاورزی و تداوم آن به شمار می آید. اجرای سازکار تغییر کشت، علاوه بر اجرای اقدامات فنّی، حمایتی و قانونی، مستلزم کاربست اقدامات روانشناختی از طریق مطالعه رفتارها و قصد رفتاری کشاورزان در زمینه تغییر نوع کشت است. این پژوهش قصد دارد تا با استفاده از تئوری توسعه یافتۀ رفتار برنامه ریزی شده به واکاوی قصد رفتاری کشاورزان گندمکار آبی نسبت به کشت محصولات کم آب دوست بپردازد.
روش پژوهش: جامعه آماری 711 نفر از کشاورزان گندمکار آبی در شهرستان کوهدشت در استان لرستان بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 250 نفر تعیین و نمونه ها، با ترکیبی از دو روش نمونهگیری طبقه ای با انتساب متناسب و در دسترس، انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخت گردآوری شدند. روایی پرسشنامه به روش اعتبار محتوایی و پس از اعمال نظر اساتید دانشگاه و کارشناسان بخش امور آب جهاد کشاورزی اصلاح و تأیید شد. پایایی از طریق محاسبه آلفای کرونباخ برای تمامی سازه های مختلف پرسشنامه (0/78 تا 0/93) مورد تأیید قرار گرفت. دادهها با استفاده از دو نرم افزار SPSS22 و SmartPLS4 تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: یافته ها نشان داد که تمامی فرضیههای تحقیق، بجز دو فرضیه تأثیر هنجارهای توصیفی و درک از خطر بر قصد رفتاری، تأیید شدند. براساس نتایج، متغیرهای تئوری توسعه یافته رفتار برنامه ریزی شده قادرند که 44/8 درصد از واریانس قصد رفتاری کشاورزان را تبیین کنند.
نتیجهگیری: ایجاد مزارع نمایشی محصولات کم آب دوست مانند زعفران و گیاهان دارویی متناسب با اقلیم منطقه با استفاده از توان کشاورزان پیشرو، استفاده از پتانسیل رسانه های عمومی، شبکه های اجتماعی و فضای مجازی، حمایت کامل از کشت محصولات آب دوست شامل تأمین نهاده ها، ماشین آلات، آموزش و مشاوره در هر سه مرحله کاشت، داشت و برداشت، تهیه کلیپ های آموزشی و کتابچه های معرفی محصولات کم آب دوست از پیشنهادهای این تحقیق در جهت کشت محصولات کم آب دوست توسط کشاورزان است.
مرتضی خواجهوند، موسی کمانرودی کجوری،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده
هدف: توسعه قطبی در ایران در ششدهه اخیر، به توزیع ناعادلانه فرصتها، منابع و سرمایهگذاریها و ناترازی مناطق منجر شده است. در این فرایند، شهرها بهعنوان قطبها، مراکز و نقاط رشد، نقش محوری را در شکلدهی مهاجرت و جذب مهاجران در کشور ایفاء کردهاند. شهر ابهر نیز بهعنوان یکی از این نقاط رشد، با امواج گوناگون مهاجرتها در چنددهه اخیر مواجه بوده است.
روش پژوهش: در مقاله حاضر که ماهیت توصیفی و تحلیلی و هدف کاربردی دارد، مبادی، عوامل و حجم مهاجرت به شهر ابهر بررسی و تحلیل شده است. جامعه آماری این پژوهش، 34887 خانوار (سرپرستان خانوار) ساکن شهر ابهر بوده است. حجم جامعه نمونه، تعداد 380 خانوار بوده که با استفاده از فرمول کوکران محاسبه گردید. دادهها و اطلاعات از نوع کمی و کیفی بود و به دو روش کتابخانهای-اسنادی و میدانی (مصاحبه و پرسشنامه) بهدست آمده است. برای نمونهگیری، از روش تصادفی نظاممند استفاده شد. بازه زمانی این پژوهش، سال 1335 تا 1400 ه.ش است. برای پردازش و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و تکنیک آماری رگرسیون چندگانه و برای تحلیل دادههای مکانی و تهیه نقشهها از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است.
یافتهها: نتایج این پژوهش حاکی است که 57/63 درصد مهاجران به شهر ابهر از مبادی روستایی و 42/37 درصد از مبادی شهری مهاجرت کردهاند. بیشترین و کمترین نسبت مهاجران به این شهر، بهترتیب از مبادی شهرستانهای ابهر (47/63 درصد) و سلطانیه (1/58 درصد) بوده است. براساس نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه، عوامل اقتصادی (0/49) بیشترین و عوامل تفریحی-توریستی (0/23) کمترین نقش را در مهاجرت به شهر ابهر ایفاء کردهاند.
نتیجهگیری: بدین سبب، مهمترین راهکار پیشنهادی پژوهش، کاهش نابرابریهای منطقهای از طریق توزیع متعادل فرصتهای شغلی، امکانات و خدمات میان شهر ابهر و مناطق روستایی پیرامون است.