۱۷ نتیجه برای حسینی
سیدعلی حسینی،
دوره ۳، شماره ۷ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی و تبیین میزان تأثیر عوامل موثر بر افزایش درآمد و اشتغال روستاییان در استان گیلان انجام گرفته است. روش بررسی در پژوهش فوق توصیفی- تحلیلی و کاربردی است. جامعه آماری روستاییان استان گیلان بوده که ابتدا با روش نمونهگیری مطبق، تعداد ۴۵ روستا از بین کلیه روستاها انتخاب و سپس با روش نمونهگیری تصادفی ساده از بین این روستاها، تعداد ۳۸۰ کشاورز انتخاب گردید. جهت عاملسازی و تعیین نقش عوامل اصلی مؤثر بر افزایش درآمد و اشتغال روستاییان استان گیلان و بر اساس نظر کارشناسان مربوطه، از ۷۴ متغیر استفاده شده است که برای این کار از مدل تحلیل عاملی و مدل رگرسیون خطی استفاده شده است. با استفاده از مدل تحلیل عاملی شاخصهابهپنجگروه اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی، کالبدی و جغرافیایی دستهبندی گردید که در مجموع ۰۸/۶۱ درصد از تغییرات واریانس را به خود اختصاص میدهد. نتایج مدل تحلیل رگرسیون خطی با روش مرحلهای، نشان داد که از ۷۴ متغیر مستقل وارد شده به مدل، فقط ۱۳ متغیر است که بیشترین تأثیر رگرسیونی را روی متغیر وابسته داشته است. نتیجه مدل مذکور در آخرین مرحله از پردازش نشان داد که متغیر «تثبیت قیمت محصولات» با ضریب رگرسیونی ۳۹۸/۰، متغیر «توانمندسازی اقشار فاقد مهارتهای فنی» با ضریب ۲۷۲/۰، متغیر «اقدامات اشتغال زایی دولت» با ضریب ۲۳۹/۰، بیشترین تأثیر رگرسیونی را روی متغیر افزایش درآمد و اشتغال روستاییان داشتهاند. هم چنین یافتهها حاکی است عوامل مدیریتی بیشترین تأثیر را روی متغیر افزایش درآمد و اشتغال روستاییان استان گیلان داشته است.
سعید ملکی، سیدرضا حسینی کهنوج، الهام ویسی، پیروز رحمانی لیر،
دوره ۵، شماره ۱۵ - ( بهار ۱۳۹۵ )
چکیده
سکونتگاههای روستایی به عنوان چشمانداز فرهنگی، حاصل از تعامل بین انسان و محیط در طی فرآیندهای متأثر از عوامل و نیروهای درونی و بیرونی دچار تغییر و تحولاتی در بافت کالبدی – فضایی (خصوصاً در ابعاد مسکونی) خود شده است؛ این امر موجب پدید آوردن مسائل و نارساییهای بسیاری برای زیست و ادامه سکونت در این فضاها شده است. در این راستا پژوهش حاضر، با استفاده از روشهای اسنادی- تحلیلی و رویکرد کاربردی حاکم بر آن، به دنبال روشن ساختن تفاوتهای منطقهای و سطحبندی نواحی همگن در زمینه ابعاد گوناگون مسکن (بهداشتی- درمانی، زیربنایی-رفاهی، تسهیلات و تأسیسات، استحکام و سازه) در مناطق روستایی ایران بوده است. برای این منظور، از روشهای تحلیل عاملی و تکنیک تصمیمگیری چندمعیاره تاپسیس فازی برای وزندهی و برای تفسیر نتایج، به تهیه نقشههای مربوطه با از سیستم اطلاعات جغرافیایی اقدام شد. نتایج پژوهش نشان داد؛ مناطق روستایی استانهای مازندران (۴۶۷/۰)، اصفهان (۴۶۴/۰)، البرز (۴۵۵/۰) و تهران (۴۴۹/۰) بالاترین سطح برخورداری و مناطق روستایی استانهای سیستان و بلوچستان (۲۶۵/۰)، خراسان جنوبی (۲۶۷/۰)، هرمزگان (۲۶۷/۰) و کرمان (۲۷۰/۰) در پایینترین سطح از حیث برخورداری از شاخصهای مسکن روستایی قرار دارد. همچنین استانهای کشور در زمینهی شاخصهای ذکر شده، تفاوت معناداری با یکدیگر دارند و سطح برخورداری استانها در این زمینه با یکدیگر برابر نیست؛ بنابراین لازم است در جهت هدایت توسعهی آتیه این روستاها به سوی توسعهای پایدار و رهایی از مشکلات موجود، برنامهریزیهای مؤثر و عملی در جهت بهبود وضعیت توزیع فضایی مسکن در این سکونتگاهها انجام گیرد و مناطق سطوح پایین نسبت به مناطق سطوح بالاتر، بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
فاطمه رزاقی بورخانی، سیدمحمود حسینی،
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( زمستان ۱۳۹۵ )
چکیده
دامداری سهم مهمی در توسعه روستایی و کشاورزی ایفا مینماید. این بخش، تولیدکننده غذا، ارتقاءدهنده سطح تولیدات زراعی و فراهمکننده خدمات و کالاهای اقتصادی مازاد و درآمد نقدی است. معمولاً دام به عنوان منبع اصلی تأمین سرمایه خانوارهای کشاورزی به حساب میآید. بنابراین توجه به عشایر توجه به تولید، ایجاد اشتغال و پایداری زندگی سالم است. مرتع در زندگی عشایر دارای اهمیت حیاتی است که میبایست ضمن افزایش ظرفیت مراتع، تناسب میان مرتع و دام، به نحو مطلوبی حفظ شود. توجه به حل مسائل و مشکلات دامداران عشایر بسیار حائز اهمیت است؛ چراکه اگر دامداران به دلیل مشکلات عدیدهای مانند گرانی نهادههای تولید و علوفههای دامی از ادامه کار در این زمینه باز بمانند، زندگی روزمره همه اقشار جامعه با مشکلات بزرگ روبهرو میشود. در این تحقیق در صدد برآمده است تا با بهرهگیری از پارادایم کیفی و نظریه بنیانی، به مطالعه مشکلات و محدودیتهای دامدارای عشایری در روستای توچال شهرستان پاکدشت بپردازد. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه عمیق، مشاهده مستقیم، یاداشت برداری، تهیه عکس و فیلم، اسناد و مدارک کتابخانهای و اینترنتی استفاده شده است. نتایج نشان داد که مشکلات و محدودیتهای دامداران عشایر با استفاده از نظریه بنیانی در روستای توچال عبارتاند از موانع زیرساختی- نهادی، موانع مدیریت خانوادگی، موانع اقتصادی- مالی، محدودیتهای ناشی از موقعیت اکولوژیکی- محیطی و زراعی، موانع حمایتی- پشتیبانی، موانع آموزشی- مهارتی، کمبود امکانات زیربنایی و رفاهی. مطابق بررسی به عنوان یک مبنای کلی روستاییان و عشایر نقش اساسی و مهمی در تحقق اقتصاد مقاومتی، حفظ استقلال اقتصادی کشور و رونق اقتصادی دارند، و رسیدگی به مسائل و مشکلات روستاییان و عشایر و بر طرف شدن مشکلات و محدودیتهای آنان نقش مهمی در رشد تولید و توسعه اقتصادی کشور دارد.
غلامحسن جعفری، سید علیرضا حسینی،
دوره ۶، شماره ۰ - ( ویژه نامه گردشگری روستایی(زمستان ۱۳۹۶) ۱۳۹۶ )
چکیده
توده کوهستانی الوند همدان با ارتفاع بیش از ۳۵۷۴ متر، در آرایش فضایی پدیدههای طبیعی و بالطبع پدیدههای انسانی اثر زیادی گذاشته است. برای بررسی وضعیت گردشگری منطقه جنبههای مختلف گردشگری هشت روستا ارزیابی گردید. روش پژوهش در این مطالعه توصیفی – تحلیلی و پیمایشی است. برای جمعآوری اطلاعات و دادههای موردنیاز از بررسیهای اسنادی، کتابخانهای، میدانی و از نقشهها و لایههای مختلف استفاده شد و برای تحلیل یافتهها به دلیل ماهیت جاذبههای موجود از مدلهای چند معیار الکتر و پرالونگ استفاده شد. مدل الکتر جزء روشهای چند معیار الکترا برای رتبهبندی است که گزینهها را بر اساس بازههای از پیش تعیینشده، طبقهبندی میکند. در مدل پرالونگ عیار گردشگری یک مکان از میانگین چهار معیار زیبایی ظاهری، علمی، فرهنگی-تاریخی و اجتماعی-اقتصادی برآورد میگیرد. بر اساس هر دو مدل الکتر و پرالونگ روستاهای ورکانه، سیمین و برفجین از دامنههای شمالی به ترتیب بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. تفاوت این دو مدل در ارزیابی عیار گردشگری روستاها از رتبه چهار به بعد است بهگونهای که در مدل الکتر روستاهای گشایی، ابرو، ملحمدره، حیدره و اشتران به ترتیب امتیازهای بعدی را کسب کرده ولی در مدل پرالونگ، روستاهای گشانی و ملحمدره و ابرو امتیاز یکسانی داشته است. روستای حیدره پایینترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. هر سه روستای قرارگرفته در رتبههای اول از روستاهای دامنه شمالی الوند بوده که میتواند ناشی از جهت ناهمواریها بهعنوان یکی از پتانسیلهای اثر وجود زیرساختهای گردشگری مناسبتر نسبت به سایر روستاهای هدف گردشگری باشد.
غلامحسین عبدالله زاده، احمد جمشیدی کوهساری، سید حسن حسینی المدنی، محمد شریف شریفزاده،
دوره ۶، شماره ۱۹ - ( بهار ۱۳۹۶ )
چکیده
هدف اصلی این تحقیق بررسی اثربخشی اعتبارات بر توسعه کسب و کارهای دامپروری در نواحی روستایی بخش جعفرآباد استان قم بوده است. به این منظور از روش تحقیق توصیفی مبتنی بر پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل ۸۳ نفر از دامداران (پروشدهندگان گوساله پرواری) شاغل در شهرک دام جعفریه واقع در بخش جعفرآباد استان قم است که از سال ۱۳۸۹ از بانک کشاورزی گازران قم جهت توسعه دامداری وام دریافت کردهاند. اطلاعات لازم به صورت تمام شماری از صاحبان واحدهای دامداری گردآوری شده است. روایی پرسشنامه بر اساس نظرات گروهی از متخصصان شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه و کارشناسان بانک کشاورزی ارزیابی و پس اصلاحاتی مورد تأیید قرار گرفته است. پایایی ابزار تحقیق با انجام یک طرح مطالعه راهنما بر روی ۲۰ نمونه خارج از جامعه آماری (دامداران خارج از شهرک دام جعفریه) و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ ۸۳/۰ برای گویههای اثربخشی تأیید شده است. نتایج نشان داد که مؤلفههای اثربخشی اعتبارات پرداختی توسعه کسب و کارهای دامپروری را میتوان در پنج مؤلفه با عنوان «افزایش درآمد و تولید»، «مدیریت بهتر ضایعات و بهداشت دام»، «ارتقاء کیفیت زندگی فردی و روستایی»، «بهبود انگیزش و رضایت شغلی دامداران» و «توسعه فیزیکی دامداری» دستهبندی کرد. همچنین اینکه در مؤلفه اول «افزایش میزان فروش و درآمد حاصل از دامداری»، در مؤلفه دوم «مدیریت بهتر بهداشت دام و پیشگیری بیماریهای دام»، در مؤلفه سوم «از بین رفتن ضایعات، زباله و آشغال در محیط روستا»، در مؤلفه چهارم «بهبود رضایت از وضعیت شغل و حرفه» و در مؤلفه پنجم «افزایش ارزش اموال و دارائیهای دامداران» دارای اهمیت بیشتری بوده است. نتایج بررسی میزان اثربخشی اعتبارات نشان داد که در دو مؤلفه اول یعنی «افزایش درآمد و تولید» و «مدیریت بهتر ضایعات و بهداشت دام» اثربخشی مطلوب نبوده است. اما در سه مؤلفه بعدی یعنی «ارتقاء کیفیت زندگی فردی و روستایی»، «بهبود انگیزش و رضایت شغلی دامداران» و «توسعه فیزیکی دامداری» و همچنین کلیت شاخص اثربخشی وضعیت مطلوب بوده است.
زهره مریانجی، سید اکبر حسینی، حامد عباسی،
دوره ۶، شماره ۱۹ - ( بهار ۱۳۹۶ )
چکیده
خشکسالی یکی از مهمترین مخاطرات طبیعی است که بر حسب شدت آن، اثرات متفاوتی بر زندگی و معیشت گروههای انسانی دارد. در این مطالعه به تحلیل و بررسی اثرات خشکسالی بر محصول گندم دیم و مهاجرت روستاییان در استان همدان پرداخته شده است. به منظور مطالعه و تحلیل خشکسالی در دهه هشتاد (۹۰-۱۳۸۰) از روش spi استفاده گردید. با توجه به این شاخص، خشکسالیهای شدید بیشتر در دشتهای شمالی و مرکزی استان رخ داده است. در فصل بهار در اکثر مناطق استان خشکسالی متوسط دیده میشود؛ در زمستان نیز که فصل ریزشهای جوی منطقه محسوب میگردد، در مناطق مرکزی و شمالی استان خشکسالی متوسط تا شدید دیده میشود. در بررسی اثرات خشکسالیها درعملکرد محصول گندم دیم در سطح هشت شهرستان استان همدان، خشکسالی فصل پاییز و بهار (زمان ریزش بارش مؤثر در کشاورزی) بیشترین تأثیر منفی را بر عملکرد گندم دیم دارد. مطالعه اثرات خشکسالی و عملکرد گندم بر مهاجرتهای روستایی نشان میدهد در ۴۰ درصد مهاجرتهای روستایی بین سالهای ۸۵-۱۳۸۰ خشکسالی و پایین بودن عملکرد گندم نقش داشته است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن هستند که متغیر خشکسالی بیشترین تأثیر(۶۴/۰) را بر روی مهاجرتها (روستا به شهر) در این استان داشته است. میزان ضریب همبستگی مهاجرت با عملکرد گندم کمتر از شاخص خشکسالی است یعنی عامل خشکسالی علاوه بر پایین آوردن عملکرد محصول گندم منجر به بروز مواردی از جمله کاهش شدید سفرههای آبهای زیر زمینی و خشکی چشمهها در منطقه گشته که تمامی آنها موجب مهاجرت روستایی شده است.
محمدحسین کریم، علی سردارشهرکی، سیدمهدی حسینی،
دوره ۷، شماره ۲۳ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده
فعالیت کشاورزی در شهرستان هیرمند شغل اصلی اکثریت روستاییان این شهرستان است. در سال های اخیر بهدلیل خشکسالی های پی درپی و وابستگی شدید این منطقه به رودخانه فرامرزی هیرمند، مشکلات عدیده ای مانند مهاجرت و خالی شدن از سکنه بسیاری از روستاها و آبادی های این شهرستان گردیده است. از اینرو در مطالعه حاضر تلاش شده تا به شناسایی و اولویتبندی موانع توسعه کشاورزی در شهرستان هیرمند پرداخته شود. اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه از ۳۵۰ کشاورز و بهره بردار در شهرستان هیرمند و تحلیل نتایج با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی (FA) انجام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده ۵ عامل محیطی، اقتصادی-مدیریتی، زیرساختی، آموزشی و فرهنگی تحت ۲۷ متغیر شناسایی و اولویتبندی گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عامل محیطی با مقدار ویژه ۵۶۴/۵ و متغیر کمبود منابع آبی با بار عاملی ۹۸۶/۰ مهمترین متغیر بوده است. عامل اقتصادی-مدیریتی با مقدار ویژه ۱۲۵/۴ از عوامل مهم دیگر شناسایی گردید که در این متغیر، هزینههای زیاد سیستمهای آبیاری تحت فشار با بار عاملی ۸۵۹/۰ نیز از اهمیت بالایی قرار داشته است. با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می گردد که از طریق بسط روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به رعایت حقآبه ایران اقدام گردد.
حمدالله سجاسی قیداری، شادی خوب، سیدرضا حسینی کهنوج، کبری مرادی،
دوره ۷، شماره ۲۴ - ( تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده
اقتصاد روستاییان دارای آسیبپذیری بالایی است و با کوچکترین تغییرات دچار مشکلات اقتصادی و اجتماعی متعددی میشود. روستاییان عمدتاً دارای فعالیتهای کشاورزی تک ساختی هستند که با دگرگونی در آن و تنوعبخشی فعالیتهای اقتصادی موجب افزایش انعطافپذیری و کاهش آسیبپذیری روستاییان میگردد. هدف این مطالعه، بررسی میزان تأثیر تنوع بخشی اقتصادی بر تابآوری مردم مناطق روستایی بوده است. ناحیه مورد مطالعه دهستان رادکان شهرستان چناران بوده است. برای تعیین جامعه آماری نمونه در روستاهای مورد مطالعه از فرمول کوکران با میزان خطای ۰۷/۰ استفاد شد که تعداد ۲۰۲ خانوار به عنوان نمونه انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل دادههای جمع آوری شده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، تی تک نمونه ای، رگرسیون خطی ساده ) در نرم افزار SPSS و در نهایت از سیستم استنتاج فازی در محیط نرم افزار متلب (MATLAB) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد متغیر وابسته ویژگی اقتصادی با آماره پیرسون ۱۱۹/۰ و ویژگی اجتماعی با آماره پیرسون ۲۵۶/۰ با متغیر مستقل (تنوع شغلی) دارای رابطه مستقیم اما با شدت ضعیف بوده است. با استفاده از آزمون T نتایج گویای آن است که شاخصهای متغیر تاب آوری در وضعیت مناسبی قرار دارد. همچنین بین شاخصهای تابآوری (اقتصادی و اجتماعی) با متغیر تنوع شغلی رابطه معناداری وجود دارد، روستاهای مورد مطالعه در دهستان رادکان از جمله رادکان، موچنان، قیاس آباد، حکیم آباد، خریج، مغان، زینگر، گوارشگان، بهمن جان علیا و قزلحصار از لحاظ تأثیر تنوع بخشی اقتصادی بر تابآوری روستایی در وضعیت متفاوتی نسبت به هم قرار دارد.
علی اکبر عنابستانی، سیدرضا حسینی کهنوج،
دوره ۷، شماره ۲۶ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده
با توجه به نقش فعالیت های کشت و صنعت در ایجاد اشتغال در مناطق روستایی، مقاله حاضر با هدف تبیین و شناسایی متغیرهای کلیدی موثر و نقش آن ها بر اشتغال زایی فعالیت های شرکت کشت و صنعت جیرفت با رویکرد آینده نگاری راهبردی و با استفاده از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع صورت پذیرفته است. ابتدا با استفاده از روش کیفی و به صورت میدانی، عوامل اصلی شناسایی شده و سپس جهت تحقق رویکرد آینده پژوهی، با استفاده از روش دلفی و در قالب نرم افزار میک مک، عوامل از بعد تاثیرگذاری یا تاثیرپذیری مورد آزمایش قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را ۷۵ نفر از مروجان، کارشناسان جهاد کشاورزی و اساتید صاحب نظر تشکیل می دهند که بیشترین ارتباط را با این بحث داشته اند و از بین آنها ۵۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است. نتایج نشان داد؛ متغیرهای نوسانات کم محصولات کشاورزی (۵۴)، تخصیص یارانه به سرمایه گذاران و حمایت از کارآفرینان (۵۰)، همراهی سازمان امور مالیاتی برای کاهش تعرفه مالیات (۴۸)، کاهش هزینه های تولیدی اعضاء (۴۸) و توسعه زنجیرههای تأمین محصولات و فرآورده های گوناگون کشاورزی (۴۷) به ترتیب بالاترین ارزش ستونی محاسبه شده و دارای بیشترین میزان تاثیرگذاری نسبت به سایر متغیرها می باشند و در تاثیر غیرمستقیم متغیرها بر یکدیگر، متغیرهای نوسانات کم محصولات کشاورزی (۹۴۰۲۰)، تخصیص یارانه به سرمایه گذاران و حمایت از کارآفرینان(۸۸۶۱۶)، همراهی سازمان امور مالیاتی برای کاهش تعرفه مالیات(۸۴۷۱۸)کاهش هزینه های تولیدی اعضاء(۸۴۰۰۸) و توسعه زنجیرههای تأمین محصولات و فرآورده های گوناگون کشاورزی(۸۳۰۲۶) به ترتیب دارای بیشترین ارزش ستونی محاسبه شده و دارای بیشترین میزان تاثیرپذیری از دیگر متغیرها بوده است.
طاهره صادقلو، حمدالله سجاسی قیداری، سیدرضا حسینی کهنوج، خدیجه یزدانی مروی لنگری،
دوره ۸، شماره ۲۸ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده
پژوهش حاضر به دنبال بررسی پیشرانها و آثار تغییر کاربری اراضی در نواحی روستایی دهستان میانجام واقع در شهرستان تربت جام بوده است. بر این اساس پژوهش حاضر از نظر روش توصیفی – تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است که جهت جمعآوری اطلاعات برحسب مقتضیات پژوهش از شیوه کتابخانهای و میدانی استفاده شده است. برای تحلیل نتایج از دو نرم افزار MICMAC جهت تحلیل پیشران های کلیدی و SPSS جهت ارزیابی اثرات تغییر کاربری اراضی استفاده شده است. نتایج تحلیل پیشران های کلیدی نشان داد به لحاظ اثرگذاری مثبت، مؤلفه بهبود زیرساخت ها نظیر راههای ارتباطی و به لحاظ اثرگذاری منفی، مؤلفه هایی نظیر ناآگاهی از قوانین حفاظت اراضی، فرسایش و عدم محصولدهی مطلوب خاک در اثر شدت بهرهبرداریها و مؤلفه های طرح ها و برنامه های تغییر کاربری اراضی مدون، گسترش شهر به سمت روستاهای پیرامونی و خزش شهری، افزایش ساخت و ساز خانه های دوم و ویلاها و توسعه راههای ارتباطی از مهمترین پیشران های تأثیرگذار در تغییر کاربری اراضی را شکل می دهند. در بحث ارزیابی اثرات تغییر کاربری اراضی، بیشترین اثر منفی ارزیابی شده توسط ساکنین روستایی مربوط به کاهش جمعیت تولید کننده روستایی به علت مهاجرت آنها به شهرها و گرایش کم آنها به ماندگاری در حریم روستا است که یک پدیده مخرب اجتماعی محسوب می شود. بیشترین اثر مثبت ارزیابی شده توسط ساکنین روستایی نیز متعلق به شاخص هایی از جمله افزایش بهداشت محیط، ساخت مساکن جدید با مصالح ساختمانی بادوام تر، عریض شدن معابر و تسهیل در تردد وسایل نقلیه ی جدید و بهبود زیرساخت ها بوده است.
محمدحسین کریم، عبدالماجد سپاهیان، سیدمهدی حسینی، امیر دادرس مقدم،
دوره ۸، شماره ۳۰ - ( زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده
انبه یکی از میوههای گرمسیری محسوب میشود که به دلیل خصوصیات ویژهای که دارد همواره دارای علاقهمندان زیادی است. خاستگاه اصلی این میوهی خوش طعم و مطبوع که نقش مهمی در اقتصاد روستانشینان دارد، شبه قارهی هند، پاکستان، بنگلادش و آسیای جنوب شرقی است و در مناطق روستایی استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان به میزان قابل توجهی تولید و کشت میشود. در این مطالعه وضعیت ساختار بازارهای داخلی انبه تولیدی کشور بر اساس شاخصهای تمرکز و شاخصهای هرفیندال و مزیت نسبی این محصول در استانهای تولید کننده بر اساس شاخص های RCA و SRCA در طی سال های ۱۳۸۷-۱۳۹۶ مورد مطالعه قرارگرفته است. نتایج حاصل از آزمونهای شاخصهای مذکور نشان از آن دارد که ساختار بازار انبه کشور دارای ساختار انحصار دوجانبه(بیش از۹۰ درصد از تولید انبه کل کشور) و متعلق به دو استان هرمزگان و سیستان و بلوچستان است. همچنین بر اساس شاخصهای مزیت نسبی آشکارشده مشخص شد که تولید این محصول در استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان دارای مزیت نسبی است و در استان کرمان دارای مزیت نسبی نیست. بر اساس شاخص مزیت نسبی آشکار قرینه شده، میزان مزیت نسبی تولید محصول انبه در استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان بالا است. پیشنهاد میشود با توجه به شرایط اقلیمی خاص مورد نیاز برای تولید محصول انبه و بهوجود آمدن شرایط انحصاری طبیعی برای استانهای هرمزگان و سیستان و بلوچستان در کشور و همچنین با توجه به اثری که تولید این محصول در رونق اقتصاد و اشتغالزایی برای روستاییان دارد، با افزایش تولید و همچنین امر برندسازی که به سبب خاصیتهای منحصر به فرد این محصول تولید شده در این مناطق ایران به راحتی میسر است زمینهی ورود آن به بازارهای منطقهای فراهم گردد.
افشین متقی، رضا جهانگیری راد، بهاره احمدی، مرضیه سادات حسینی،
دوره ۹، شماره ۳۴ - ( زمستان ۱۳۹۹ )
چکیده
سازمان سیاسی فضا، یکی از وجوه جغرافیایی و مدیریتی است که با بررسی و آمایشِ ابعاد و شاخصهای آن، میتوان مطلوبیت و عدم مطلوبیت سیاستهای اقتصادی در مکانهای جغرافیایی را تحلیل کرد. با توجه به اهمیت استراتژیک مناطق مرزی و بهویژه مقیاس فضایی روستاهای مرزی، پژوهش حاضر کوشیده است تا به تحلیل فضایی شاخصهای اقتصادی-رفاهی در روستاهای مرزی واقع در ۹ شهرستان زابل، زابلی، زاهدان، زهک، سیب و سوران، سرباز، سراوان، خاش و هیرمند در استان سیستان و بلوچستان بپردازد. پژوهش حاضر، ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت، عِلّی-مقایسهای است. برای رتبهبندی و سطحبندی روستاهای مرزی واقع در شهرستانهای استان ازلحاظ میزان برخورداری از شاخصهای اقتصادی-رفاهی، از روش تصمیمگیری چندمعیاره و تکنیکهای Z-score استفاده شده است. نتایج این پژوهش، نشان میدهد که روستاهای مرزی شهرستان زاهدان باوجود شناسایی بهعنوان گزینهی برخوردار، همبستگی ضعیفی (۰,۲۶۹) در تناسب با جمعیت دارد. این همبستگی ضعیف، نشانگر میدهد که توزیع فضایی امکانات اقتصادی-رفاهی در روستاهای استان سیستان و بلوچستان با نیازهای جمعیتی نواحی مختلف آن همخوان نیست. همچنین، با توجه به عدم تناسب در توزیع فضایی شاخصهای اقتصادی-رفاهی، میتوان نتیجه گرفت که سازمان سیاسی فضا در استان سیستان و بلوچستان ازنظر برنامهریزی و سیاستگذاری اقتصادی و توزیعی، ناکارآمد بوده است.
عبدالماجد سپاهیان، سیدمهدی حسینی، امیر دادرس مقدم،
دوره ۱۰، شماره ۳۶ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
محصولات گرمسیری از جمله محصولات باغی هستند که مقدار قابل توجهی از این محصولات در روستاهای سیستان و بلوچستان تولید میشود اما به دلیل توجه نکردن به زنجیره تأمین این محصولات و واردات بیرویه، انگیزه روستاییان برای تولید این محصولات روز به روز کاهش یافته است. در این پژوهش به بررسی رابطه عناصر سهگانه بازار یعنی ساختار ـ رفتارـ عملکرد دو محصول انبه و موز با رهیافت SCP در مقطع زمانی ۱۳۹۸ در روستاهای سیستان و بلوچستان با استفاده از روش سیستم معادلات همزمان پرداخته شده است. نتایج تخمین مدل برای دو محصول انبه و موز نشان داد که در معادله تمرکز سودآوری اثر مثبت و معناداری بر تمرکز در محصول انبه داشته به طوریکه با افزایش سودآوری، بازار به شرایط انحصاری نزدیکتر شده و سودآوری تولید کنندگان افزایش مییابد. در معادله تحقیق و توسعه برای هر دو محصول انبه و موز، تمرکز دارای اثر منفی و معناداری بر تحقیق و توسعه است؛ بهطوریکه با افزایش تمرکز در بین تولیدکنندگان روستایی، بازار به سمت شرایط انحصاری حرکت کرده است. اما سودآوری، دارای اثر مثبت و معنادار بر فعالیت تحقیق و توسعه است که مطابق انتظارات بازار بوده و نشان میدهد با افزایش سودآوری، انگیزه بیشتری برای صرف هزینه تحقیق و توسعه وجود خواهد داشت. در معادله سودآوری برای محصول انبه، با افزایش تمرکز یعنی حرکت به سمت بازار انحصاری، سودآوری نیز افزایش پیدا خواهد کرد. همچنین توسعه در هر دو محصول، دارای اثر مثبت و معناداری بر سودآوری است. بر اساس تأثیرات مثبت متقابل بین تحقیق و توسعه و سودآوری در دو محصول انبه و موز، پیشنهاد میشود در زمینه تولید، بازاریابی و برندسازی این محصولات در بین روستاییان جهت ایجاد شبکه مبتنی بر زنجیره تأمین این محصولات تحقیقات گستردهای صورت گیرد و راهکار دستیابی به این مهم تشکیل تعاونیها یا اتحادیههای محلی محصولات گرمسیری در روستاها است.
ندا بنی اسدی، داود ثمری، سیدجمال فرج الله حسینی، مریم امیدی نجف آبادی،
دوره ۱۰، شماره ۳۷ - ( پاییز ۱۴۰۰ )
چکیده
مطالعه حاضر به منظور ارایه تحلیل مدیریت جامع نوآوری در صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما استان کرمان انجام شده است، تا از این رهآورد نخست بتواند مدیریت نوآوری با موضوع صنایع تبدیلی و تکمیلی به مصرف بازار عرصه برسد و سپس با بهبود صنایع تبدیلی و تکمیلی شرایط اشتغال و بهبود درآمد در باغداران را فراهم آورد. این تحلیل برای بهبود عملکرد بهتر در مدیریت نوآوری در پیوند عمیقتر صنعت با کشاورزی میباشد. از مشکلاتی که هم اکنون صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در استان کرمان با آن مواجه است عدم توسعه در این صنایع و به دنبال آن نداشتن سهم کافی در بازارهای داخلی و بازارهای جهانی است. مدیریت جامع نوآوری به عنوان یک پارادیم جدید شامل پنج مولفه، فرهنگ نوآوری، ساختار سازمانی، مدیریت تکنولوژی، استراتژی نوآوری و نوآوران است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، توصیفی-همبستگی و از لحاظ تحلیلی از نوع علی-ارتباطی است. در این تحقیق با توجه مسئله مورد بررسی، طبق آمار در اداره اتاق بازرگانی و اداره جهاد کشاورزی استان کرمان ۲۰۰ نفر در سه زمینه بازاریابی، بستهبندی و فراوری محصولات خرما مشغول بهکار میباشند، حجم نمونه براساس فرمول کوکران محاسبه می گردد که در این پژوهش برابر است با ۱۵۵ نفر از کارکنان که به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است که دارای ۵۸ گویه می باشد و با طیف لیکرت ۵ نقطه ای نمره گذاری شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گرداوری شده از آزمون های رگرسیون چندگانه و واریانس یک راهه و از نرم افزار SPSS۲۵ استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما و ابعاد مدیریت جامع نوآوری (که شامل مدیریت تکنولوژی، ساختار سازمانی، استرتژیک نوآوری، فرهنگ نوآوری و روانشناختی )همبستگی وجود دارد.
ندا بنیاسدی، داود ثمری، سیدجمال فرجاللهحسینی، مریم امیدینجفآبادی،
دوره ۱۲، شماره ۴۵ - ( پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده
صنایع تبدیلی و تکمیلی یکی از راهبردهای توسعه کشاورزی و روستایی است که با کاهش پسماندهای کشاورزی و اشتغالزایی و بحث امنیت غذایی و توسعه صادرات و ارزآوری راه ارتباطی بین سه بخش کشاورزی و صنعت و خدمات است از مشکلاتی که هم اکنون صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در استان کرمان با آن مواجه است عدم توسعه در این صنایع و به دنبال آن نداشتن سهم کافی در بازارهای داخلی و بازارهای جهانی است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، توصیفی-همبستگی و از لحاظ تحلیلی از نوع علی-ارتباطی است. جامعه آماری این تحقیق ۲۰۰نفر از افرادی است که در در زمینه بازاریابی، بستهبندی و فراوری محصولات خرما فعال هستند، ابزار تحقیق پرسشنامه است. میزان پایایی آن برابر است با ۷/. که از طریق ضریب کرونباخ محاسبه شده است.حجم نمونه از طریق فرمول کوکران محاسبه و تعداد آن ۱۵۵ نفر تعیین شده است که از روش نمونهگیری ساده انتخاب شدند. برای اندازهگیری آلفای کرونباخ بعد از جمعآوری دادهها و Spss۲۶ و Amos بهره گرفته شده است این مطالعه به بررسی عوامل موثر در توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی در استان کرمان با اهداف نقش عوامل"اقتصادی" و "اجتماعی" و" زیرساختی" می پردازد. صنایع تبدیلی و تکمیلی در زمینههای بازاریابی، قیمتگذاری، بستهبندی و مورد بحث قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده تحلیل عوامل اقتصادی با بار عاملی ۷۸/۰ بیشترین نقش و عوامل اجتماعی با ۷۱/۰ کمترین نقش در توسعه صنعت خرما دارند.
حمدالله سجاسی قیداری، سیدرضا حسینی کهنوج،
دوره ۱۳، شماره ۵۰ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
هدف: این مطالعه با هدف شناسایی چالشهای موثر بر شکلگیری کسبوکارهای دانشبنیان با تاکید بر توسعه و تجاری سازی آنها در مناطق روستایی با استفاده از رویکرد ماتریس اثرات متقابل و روش سناریونگاری انجام شد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از حیث روش، پیمایشی از نوع کیفی است. نمونه آماری این پژوهش را طبق اصل کفایت (اشباع) نظری ۷۵ نفر از صاحبان مشاغل روستایی و ۲۵ نفر از خبرگان تشکیل میدهند.
یافتهها: با روش تحلیل محتوا ۵۴ چالش در شش دسته شامل عوامل «مدیریت منابع انسانی»؛ «مالیات و گمرک»؛ «بازاریابی و فروش»؛ «مجوزدهی و نظارت»؛ «مشکلات مالی و بازار عرضه و تقاضا» و «نظام مالکیت فکری»)، شناسایی شد که از میان آنها ۴۴ چالش به کمک تکنیک دلفی فازی پایش شد. تاثیرگذاری متغیرهای مؤثر با استفاده نرمافزار MICMAC به طور مستقیم سنجش شد و حول محور آنها سناریوهای آینده تجاریسازی کسبوکارهای دانشبنیان روستایی ایران بوسیله نرمافزار Scenario Wizard استخراج گردید. با توجه به یافتههای تحقیق، از مجموع ۱۲ سناریوی شناسایی شده، سناریوی هفتم مطلوبترین حالت ممکن را به خود اختصاص داد. در این سناریو، تمامی پیشرانها در حالت وضعیت مطلوب قرار دارند و تنها دو سناریوی "استفاده از نظرسنجیها جهت اطلاع از سلیقه و باور مشتری (E۲)" و "استفاده از پلتفرمها و کانالهای متعدد برای تبلیغات"(F۲) در وضعیت بینابین قرار دارند.
نتیجهگیری: سناریوی طلایی استخراج شده در پژوهش، حول محور تربیت نیروهای حرفهای و مسئلهیاب و خلاق جهت مقابله با ریسکهای بیثبات کننده تجاریسازی کسبوکارهای دانشبنیان روستایی میچرخد.
محمد ظاهری، دکتر حسین کریم زاده، دانشجوی دکتری نبی الله حسینی شه پریان،
دوره ۱۳، شماره ۵۰ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
هدف: کارآفرینی با ایجاد فرصتهای شغلی، تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی، پیشزمینه اساسی برای ارتقای سطح توسعه جامعه است. اما باید توجه داشت که شکلگیری کارآفرینی بهویژه کارآفرینی روستایی نیازمند فراهم بودن و ایجاد بسترهایی است که بتوانند موجب ایجاد یک اکوسیستم مطلوب و حمایتکننده توسعه کارآفرینی و موفقیت کارآفرینان شود. بر این مبنا، در این تحقیق هدف، شناسایی عوامل اثرگذار بر توسعه کارآفرینی روستایی با بهکارگیری روش فراتحلیل و نرمافزار CMA۳ میباشد.
روش پژوهش: جهت انجام این پژوهش کلیه مقالات در بازه زمانی ۱۲ سال اخیر در نشریات کشور، از طریق پایگاههای عملی معتبر با استفاده از کلیدواژههای مرتبط با عنوان تحقیق، موردبررسی قرارگرفتهاند و ۱۳ مقاله پژوهشی و ۲ پایاننامه دانشگاهی که از معیارهای ورودی برخوردار بودند، انتخاب شدند که اطلاعات ۱۱ عامل و ۳۴۳ متغیر به فراتحلیل وارد شدند.
یافتهها: نتایج نشان داده از مجموع متغیرها، ۱۷۵ متغیر در مطالعات مختلف ۵۰ بار تکرار شدهاند که ۸ مورد (۱۶ درصد) دارای اندازه اثر کمتر از ۳/۰، ۳۷ موردی (۷۴ درصد) دارای اندازه اثر بین ۳/۰ تا ۵/۰ درصد و ۵ مورد (۱۰ درصد) دارای اندازه اثر بالاتر از ۵/۰ بودهاند. همچنین در بین عوامل اثرگذار بر توسعه کارآفرینی روستایی، عوامل با اندازه اثر کم و متوسط هرکدام ۹ درصد و ۸۲ درصد دارای اندازه اثر زیاد بودهاند. لازم به ذکر است که در بین عوامل ۱۱ گانه ۷ عامل (فردی، اقتصادی، اجتماعی، محیطی، زیرساختی، آموزشی و نهادی) پرتکرارترین عاملها شناخته شدند. در عاملهای فردی متغیرهای (حس رقابتجویی، شوق و تحمل ابهام)، اقتصادی (تولید و بازاریابی، دسترسی به تسهیلات و حمایتهای دولتی)، اجتماعی (تعلق مکانی، سازمانهای مردمنهاد و امنیت اقتصادی)، عامل محیطی (دسترسی به زمین و آب و محیط طبیعی مناسب)، زیرساختی (زیرساختهای فیزیکی، فضای کسبوکار و دسترسی به بازار)، آموزشی (آموزشهای ترویجی) و در عامل نهادی متغیرهای (نهادسازی، پوشش رسانهای کارآفرینی روستایی و قوانین کارآفرینی)، بیشترین اندازه اثر را به خود اختصاص دادهاند.
نتیجهگیری: مرور مطالعات با رویکرد فراتحلیل بیانگر آن است کارآفرینی روستایی برای شکلگیری تحت تأثیر عوامل مختلفی است. در این تحقیق با رویکردی ترکیبی نتایج تحقیقات مختلف، عوامل و متغیرهای اثرگذار بر اساس ضریب اندازه اثر اولویتبندی شدهاند و بر اساس آن مدل کارآفرینی روستایی ترسیمشده است.