7 نتیجه برای محمودی
عبدالرضا رکن الدین افتخاری، سمیرا محمودی، غلامرضا غفاری، مهدی پورطاهری،
دوره 4، شماره 11 - ( 2-1394 )
چکیده
اهمیت توسعه پایدار روستایی و نقش حیاتی آن در توسعه بیشتر کشورهای درحال رشد، بر کسی پوشیده نیست و به باور کارشناسان و دستاندرکاران امر تحقیق، این مهم بیش از هر چیز در گرو برخورداری از سرمایه مناسب- به ویژه سرمایه اجتماعی- از طریق مشارکت و اعتماد اجتماعی امکان پذیر است. مطالعات انجام شده، حاکی از لزوم توجه به سرمایه اجتماعی در دستیابی به توسعه پایدار و از جمله توسعه پایدار روستایی می باشد. واکاوی ها در این ارتباط نشان می دهد، اغلب مطالعات صورت گرفته در زمینه سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار روستایی در ایران، دارای نگرش جامعه شناسی بوده و بعد فضایی در آنها نادیده گرفته شده و یا بسیار کمرنگ است. در نتیجه، آنچه که از واکاوی نوشته های سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار روستایی به دست می آید، این است که مفهوم سرمایه اجتماعی به ویژه با «بُعد فضایی»، میتواند به عنوان رهیافتی جامع برای تحقق پایداری اجتماعی در رویکرد توسعه پایدار روستایی به حساب آید؛ چرا که هدف اصلی توسعه پایدار روستایی با رویکرد سرمایه اجتماعی، ارتقای کیفیت زندگی مردم محلی، توانمندسازی، ظرفیت سازی، افزایش مشارکت و اعتمادسازی، افزایش اعتماد به نفس و توسعه شبکه های ارتباطی روستاییان در داخل و بیرون از محیط روستا و توسعه نهادی میباشد. بدین منظور، پژوهش حاضر با هدف ارتقای سطح توسعه یافتگی روستایی، به دنبال پاسخ گویی به این سؤال است که چه نوع ارتباطی بین سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار روستایی وجود دارد؟ و سرمایه اجتماعی از کدام الگوی فضایی تبعیت می کند؟ برای دریافت پاسخ علمی، از روش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری دربرگیرنده 18 روستای خراسان رضوی و واحد تحلیل در دو سطح فرد و روستا انتخاب شد. نتایج حاکی از این است که بین سرمایه اجتماعی با توسعه روستاهای مورد مطالعه رابطه معنادار آماری برقرار است. همچنین اینکه، سرمایه اجتماعی 5/23 درصد از توسعه یافتگی روستاهای مورد مطالعه را تبیین می نماید. در نتیجه، بر اساس تحلیل رگرسیون میتوان اذعان نمود که با افزایش سرمایه اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه، سطح توسعه یافتگی نیز ارتقاء می یابد. بعلاوه، میزان شاخص I برای تحلیل الگوی فضایی نقاط روستایی براساس شاخص سرمایه اجتماعی، 41/0 میباشد که با عنایت به E(I) محاسبه شده (03125/0-) می توان گفت که الگوی فضایی سرمایه اجتماعی روستاهای مورد مطالعه، به سمت الگوی متمرکز یا خوشه ای گرایش دارد. از سوی دیگر، نتایج نشاندهنده ی نبود رابطه معنادار آماری بین موقعیت طبیعی روستاهای مورد مطالعه و میزان فاصله از شهر، با نوع الگوی فضایی سرمایه اجتماعی در محدوده مورد مطالعه می¬باشد.
سمیرا محمودی، عبدالرضا رکن الدین افتخاری، غلامرضا غفاری، مهدی پورطاهری،
دوره 4، شماره 14 - ( 11-1394 )
چکیده
امروزه یکی از چالشهای پیشروی توسعه پایدار روستایی، کمتوجهی به سرمایه اجتماعی است که شناخت آن روند برنامهریزی پایدار مناطق روستایی را برای متخصصان مربوطه تسهیل و مشارکت روستاییان را در اجرای بهتر برنامه به همراه دارد. واکاوی مطالعات انجام شده، نشاندهنده لزوم توجه به سرمایه اجتماعی در دستیابی به توسعه و از جمله توسعه پایدار روستایی است. مطالعه نوشتههای توسعه نشان میدهد که همواره از چند سرمایه نام برده شده است. سرمایههای توسعهای مرسوم همچون سرمایه اقتصادی، انسانی، فیزیکی، محیطی و سرمایه اجتماعی، امروزه بهعنوان عناصر کلیدی در تحلیل پتانسیلهای توسعهای افراد، سازمانها، جوامع و حتی دولتها مورد توجه قرار میگیرند. از این رو، هر یک از این سرمایهها، بخشی از منابع توسعه را شامل میشود که با هم در ارتباط است. بدینمنظور، مقاله حاضر در پی برخورد با چالشهای مذکور و با هدف ارتقای سطح توسعهیافتگی روستایی و پاسخ به این پرسش که میزان تأثیرگذاری انواع سرمایهها در سرمایه اجتماعی چگونه است؟ با استفاده از روششناسی توصیفی- تحلیلی و پیمایشی به ارزیابی و اندازهگیری انواع سرمایههای توسعهای و آثار آنها در روستاهای خراسان رضوی پرداخته است. نتایج مطالعه حاکی از آن است که بین سرمایه اجتماعی با سرمایههای اقتصادی و انسانی رابطه معنادار برقرار است. براساس نتایج بهدست آمده، سرمایه اقتصادی با ضریب تعیین (R2) 906 .0 دارای بیشترین تأثیر بر میزان سرمایه اجتماعی بوده است؛ بهگونهای که 6 .90 درصد از سرمایه اجتماعی را در روستاهای مورد مطالعه تبیین میکند. سپس سرمایه انسانی با ضریب تعیین 176 .0 بیشترین تأثیرگذاری را بر سرمایه اجتماعی داشته است. از سوی دیگر، بین سرمایههای فیزیکی و محیطی با سرمایه اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه رابطه معنادار وجود ندارد. در بیشترگفتمانها و نظریات مطرح شده پیرامون رابطه انواع سرمایهها با سرمایه اجتماعی، همواره تأکید بیشتری بر نقش سرمایه اقتصادی و انسانی در میزان سرمایه اجتماعی در جوامع مختلف شده است. هرچند از اهمیت سایر سرمایهها همچون سرمایه محیطی و فیزیکی نمیتوان غافل شد اما اهمیت آنها به مراتب کمتر است.
سید هدایت الله نوری، صدیقه هاشمی، سمیرا محمودی، حجت اله طباطبایی،
دوره 5، شماره 17 - ( پاییز 1395 )
چکیده
یکی از علل اصلی رکود در بخش کشاورزی، عدم شکل گیری سرمایه اجتماعی در این بخش از اقتصاد روستایی است. بنابراین جهت حل مشکلات کشاورزی و رسیدن به پایداری نیاز به آن است که یک فضای گفتگویی و ارتباطی فراهم شود که کشاورزان با یکدیگر ارتباط و تعامل داشته و در امور مختلف مشارکت نمایند تا از این طریق اعتماد میان آنها نیز افزایش یابد. هدف این تحقیق شناسایی تأثیر سرمایه اجتماعی بر توسعه پایدار کشاورزی در روستاهای دهستان آباده طشک است. در این راستا از روش تحقیق پیمایشی با به کارگیری پرسشنامه (259 نمونه) استفاده شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات متخصصان و پایایی آن با استفاده از محاسبه آلفاء کرونباخ(78%) تأمین شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از همبستگی، تحلیل مسیر و تکنیک پرومته استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین ابعاد سرمایه اجتماعی با یکدیگر و توسعه پایدارکشاورزی رابطه معنی داری وجود دارد و در بین ابعاد سرمایه اجتماعی مشارکت با اثر کلی 67/0 بیشترین تأثیر را بر پایداری کشاورزی داشته است. وضعیت سرمایه اجتماعی در بین روستاهای مورد مطالعه، روستای طشک بالاترین سطح را دارا بوده زیرا در این روستا میانگین ابعاد چهارگانه سرمایه اجتماعی بیش از سایر روستاها بوده که این اختلاف در بعد انسجام اجتماعی با میانگین 29/4 و روابط اجتماعی با میانگین 59/4؛ محسوس تر می باشد. این در حالی است که روستای صفی آباد پایین ترین رتبه را داشته است.
مجتبی قدیری معصوم، علی غلامی، حبیب محمودی چناری، اسماعیل تقوی زیروانی، فاطمه محمدزاده لاریجانی،
دوره 5، شماره 18 - ( زمستان 1395 )
چکیده
رشد و گسترش گردشگری از جمله پدیدههای مهم اواخر قرن بیستم بوده که با سرعت در عصر حاضر نیز ادامه دارد. نواحی روستایی و کوهستانی مهمترین عرصههایی هستند که در زمینه گردشگری و فعالیتهای وابسته به آن بهشدت مورد بهرهبرداری قرارگرفته و با تحولات مستمر در زمینه کاربری اراضی و پیامدهای حاصل از آن مواجه شدهاند. در تحقیق حاضر سعی شده به این سؤال اساسی پاسخ داده شود که آیا گسترش گردشگری خانههای دوم در ابعاد زیستمحیطی، اقتصادی، اجتماعی و کالبدی در منطقه شهری فیرروق تأثیری داشته است؟ ازآنجاییکه پدیده گردشگری و بهویژه گردشگری خانههای دوم در اثر ارتباط دو جامعه شهری و روستایی شکل میگیرد، تأثیرات این پدیده بهصورت طیف در این دو گروه قابلبررسی است. روش تحقیق در پژوهش حاضر ترکیبی از روشهای کمی و کیفی بوده و دادههای موردنیاز از طریق روشهای اسناد، و میدانی گردآوری شده است. ابزار گردآوری دادههای میدانی ترکیبی از پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده بوده است. جامعه آماری شامل 2500خانوار ساکن در منطقه شهری فیرروق از توابع شهرستان خوی، استان آذربایجان غربی بوده که بر اساس فرمول کوکران 337 خانوار بهعنوان حجم نمونه انتخابشده و به همین تعداد پرسشنامه در بین خانوار توزیع شده است. نتایج نشان داد گردشگری خانههای دوم در حوزه اقتصادی بر وضعیت درآمد و پسانداز، در حوزه اجتماعی فرهنگی سبب رشد و بلوغ فرهنگی و در زمینه زیستمحیطی و کالبدی سبب تغییر در ساختار سکونتگاهی و تغییر در بافت و چهره طبیعی منطقه شده است.
طاهره صادقلو، حمیده محمودی، فهیمه جعفری،
دوره 6، شماره 0 - ( ویژه نامه گردشگری روستایی(زمستان 1396) 1396 )
چکیده
تنوع بخشی به اقتصاد روستایی از اولویتهای برنامه ریزی های جدید توسعه روستایی در ایران است؛ بنا به اهمیت آن، تلاشهایی برای توسعه گردشگری و کسب و کارهای مرتبط به آن در مناطق روستایی کشور در حال انجام است. مهمترین نکته در کسب وکارهای نوظهور، تداوم فعالیت مناسب و ماندگار آن است. این مقاله به بررسی میزان تابآوری کسبوکارهای گردشگری روستایی در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و محیطی- کالبدی پرداخته است. تحقیق با روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس اطلاعات 150 نفر نمونه در 10 روستای حوزه نفوذ گردشگاهی شهر مشهد انجام است. نتایج نشان داد که در روستاهای مورد مطالعه، شاخصهای تابآوری کسبوکارهای گردشگری در سطح مناسبی قرار ندارد. همچنین، میان ویژگیهای فردی افراد فعال در زمینهی کسب و کارهای گردشگری با تابآوری این فعالیتها رابطهی معناداری وجود دارد و بین چهار گروه رفاهی، خدماتی، غذایی و حمل ونقل، متوسط تابآوری دارای تفاوت معناداری بوده است. در نهایت اینکه روستاهای حصار و میامی در رتبههای اول و دوم و روستاهای زشک و تبادکان در رتبههای نهم و دهم بوده و به این معنا که کسب و کارهای موجود در دو روستای اول از تابآوری بیشتری برخوردار است.
علی اکبر عنابستانی، حمیده محمودی،
دوره 8، شماره 29 - ( پاییز 1398 )
چکیده
کمیته امداد یکی از نهادهای عمومی غیردولتی است که توانسته نقش مؤثری در ایجاد تحرک، حمایت، شکلگیری و کمک مالی برای فعالیتهای تجاری کارآفرینانه سودمند برای فقرا داشته و در شکلگیری اشتغالزایی افراد اجتماعی تأثیر گذار باشد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش انجام آن اسنادی- پیمایشی است. برای عملیاتیسازی مطالعه، شهرستان مشهد به عنوان منطقه موردمطالعه انتخاب گردید. حجم نمونه با خطای 07/0 درصد معادل 126 نفر تعیین گردید. بر اساس چارچوب نظری، اشتغال پایدار در 6 سطح بهبود وضعیت اقتصادی و درآمد، توانمند سازی، کیفیت اشتغال، کیفیت محیطی اشتغال، سرمایه گذاری و تثبیت جمعیت با 35 گویه و مدیریت پروژه با 16 گویه در قالب طیف لیکرت و وام کمیته امداد با 3 گویه با مقیاس فاصله ای کمی گردید. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، تی دو نمونه مستقل و تحلیل عاملی تأییدی) در نرمافزار SPSS و برای رتبهبندی روستاها از لحاظ اشتغال پایدار و مدیریت پروژه از مدل waspas استفاده شده است (وزن دهی مورد استفاده در مدل آنتروپی است) و برای نمایش رتبه بهدستآمده از مدل waspas از نرم افزار Arc GIS استفادهشده است. یافته های تحقیق نشان میدهد که بین مدیریت پروژه و اشتغال پایدار رابطهای مستقیم با شدتی قوی وجود دارد و بر اساس الویتبندی انجام شده توسط تحلیل waspas روستاهای نزدیک شهر و نزدیک راه ارتباطی در اولویت قرار میگیرند همچنین نتایج همبستگی نشان داد که بین رتبه مدیریت پروژه و رتبه اشتغال پایدار رابطهای مستقیم با شدتی قوی وجود دارد. بنابراین پیشنهاد میگردد که کمیته امداد نظارتی همیشگی و درست در انواع مدیریت پروژه وام و اعتبارات خرد داشتهباشد.
مرتضی مختاری، محمدرضا قائدی فر، روح الله میرمحمودی، امیر موسایی، سمیه نقوی، حمید بیدشکی، احمدعلی صادقی،
دوره 12، شماره 43 - ( بهار 1402 )
چکیده
برنامههای آموزشی و ترویجی، ابزار اصلی تحقق هدفهای توسعه کشاورزی و توانمندسازی دامداران میباشند. این تحقیق، با هدف الگوی پیروی دامداران از آموزشهای ترویج دامپروری در شهرستانهای جنوب کرمان انجام شد. بدین منظـور از دیدمـان تحقیـق کمّی بر پایه بررسی میدانی اسـتفاده شـد. جامعه آماری تحقیق، 250 واحد دامپروی جنوب کرمان بودند که با استفاده از فرمول کوکران،حجم نمونه، 154 واحد برآورد و از این شمار، دامدارانی که در کلاسهای ترویجی شرکت کرده بودند، با استفاده از نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه بود که روایی محتوای آن توسط گروهی از استادان دانشگاه و کارشناسان جهاد کشاورزی و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ تأیید شد. از الگوی لاجیت ترتیبی تعمیمیافته جهت بررسی عوامل مؤثر بر بهرهمندی دامداران از دورههای آموزشی و ترویجی استفاده شد. نتایج نشان داد متغیرهای سن دامدار، تحصیلات، رضایت دامدار از فروش و بازاریابی محصولات، نگرش دامدار نسبت به کارشناسان ترویج، شغل اصلی و هزینه خوراک دام، تأثیر معنیدار بر بهرهمندی دامداران از دورههای آموزشی و ترویجی دارند. موفقیت برنامههای ترویجی و رضایت دامداران از این برنامهها، در گرو کارکرد بهینه همهی عاملان نظام آموزشهای ترویجی میباشد. بنابراین باید تمهیدات لازم برای دسترسی دامداران به امکانها و نهادههای موردنیاز برای بهکارگیری و استفاده از توصیههای ترویجی درنظر گرفته شود.