187 نتیجه برای توسعه
نسیم ایزدی، حشمت اله سعدی، داریوش حیاتی،
دوره 8، شماره 30 - ( 11-1398 )
چکیده
افزایش جمعیت و بحران انرژی پیش روی جامعه روستایی در آینده، اهمیت کاربرد انرژیهای نو مثل بیوگاز در جهت توسعه پایدار روستایی را نمایان میکند. هدف اصلی این تحقیق مستندسازی تجربیات کاربرد فناوری بیوگاز در راستای دستیابی به توسعه پایدار روستایی ایران بود. این تحقیق از نوع کاربردی و به صورت کیفی بود که با استفاده از مطالعه موردی انجام گردید. جامعه آماری تحقیق، کلیه کاربران فناوری بیوگاز در ایران (11نفر) بودند و با استفاده از سرشماری انتخاب شدند که 5 نفر آنها موفق و هنوز مشغول به کار هستند و 6 نفر ناموفق بوده و آن را به صورت موقت یا دائم کنار گذاشتهاند. برای جمعآوری اطلاعات مورد نیاز تحقیق از روش مشاهده، مصاحبه نیمهساختارمند و بررسی اسناد و مدارک استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از روش کدگذاری و طبقهبندی استفاده گردید. یافتههای حاصل از مقایسه افراد موفق و ناموفق در بکارگیری بیوگاز نشان داد که برای موفقیت در بکارگیری فناوری بیوگاز در ایران نیاز به مقدماتی است که در پنج طبقه کلی قرار گرفتند. این پنج طبقه کلی شامل توسعه منابع انسانی، جهتگیری ذهنی، ویژگیهای فنی و تکنیکی، اقتصادگرایی و تطابق محیطی بوده است. در نهایت، فرآیندی برای بکارگیری موفق فناوری بیوگاز در ایران ترسیم و پیشنهادات کاربردی ارائه گردید. از جمله پیشنهادات ارائه شده ارائه تسهیلات دولتی و کاهش هزینههای تولید بیوگاز برای دامدارن بود.
بیژن رضایی، نادر نادری، معین سلیمانی،
دوره 9، شماره 31 - ( 2-1399 )
چکیده
پژوهش حاضر باهدف واکاوی مؤلفههای تشکیلدهنده اکوسیستم کارآفرینی روستایی شهرستان کرمانشاه و ارائه راهبردهای بهبود آن انجام پذیرفت. رویکرد حاکم بر پژوهش، آمیخته با بهرهگیری از طرح آشیانهای (نهفته) بود که در بخش کیفی از رهیافت نظاممند روش نظریه بنیانی و در بخش کمی از روش پیمایشی بهرهگرفتهشد. جامعه موردمطالعه در بخش کیفی و کمی این پژوهش، شامل کارشناسان و خبرگان کارآفرینی و توسعه روستایی بود. روش نمونهگیری در بخش کیفی گلوله برفی و متواتر نظری و در بخش کمی نمونه در دسترس بود. ابزار جمعآوری دادهها در بخش کیفی شامل مصاحبه نیمهساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محققساخته بود. دادههای حاصل از مصاحبهها در بخش کیفی از طریق کدگذاری باز، محوری و گزینشی و در بخش کمی با روش تحلیل اثرات متقابل تجزیهوتحلیل شد. در بخش اول نتایج حاصل از این پژوهش مهمترین مؤلفههای تشکیلدهنده اکوسیستم کارآفرینی روستایی مشخص شد و در بخش دوم ارتباط (تأثیرگذاری و تأثیرپذیری) بین مؤلفههای شناساییشده در بخش قبل موردبررسی قرار گرفت. در نهایت، با توجه به راهبردهای بهدستآمده از مدل پارادایمی نظریه بنیانی و بررسی وضعیت و موقعیت مؤلفهها در پلان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری، مهمترین اولویتهای راهبردهای بهبود اکوسیستم کارآفرینی ارائه شد که شامل برنامهریزی و سیاستگذاری برای توسعه کارآفرینی روستایی، بهبود نظام آموزش کارآفرینی، بهبود زیرساختهای توسعه کارآفرینی و توسعه هنجارهای فرهنگی- اجتماعی بود.
کاوه زال نژاد، یوسف علی پور،
دوره 9، شماره 31 - ( 2-1399 )
چکیده
رشد جمعیت و افزایش شهرنشینی منجر به افزایش تقاضا برای توسعه راه های جدید میشود. راه ها از عناصر مهم زندگی نوین به شمار میآیند و زمینههای رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی را فراهم میسازند. در عصر حاضر انسان کاملاً از طبیعت جدا شده و در مسیری ناپایدار قرار گرفته که قطعاً به تخریب کامل محیط زیست و از بین رفتن شرایط زیستی بر کره زمین منتهی خواهد شد. به منظور امکان ارتباط سریع، ایمن و ارزان بین مناطق شمالی و مرکزی کشور و تکمیل کریدور حمل و نقلی شمال- جنوب کشور، نیاز به احداث آزادراه تهران- شمال در منطقه شمال کشور احساس گردید. این پروژه در دست احداث علاوه بر اینکه پیامدهای بالقوه مثبت، پیامدهای منفی را نیز به همراه داشته است. در این تحقیق، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و جمع آوری داده های میدانی و تحلیل آماری تأثیر آزاد راه تهران- شمال بر اقتصاد روستاهای پیرامونی، مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد در محدوده مورد مطالعه، علی رغم مزایای غیر قابل انکار احداث آزادراه تهران- شمال نظیر کاهش میانگین شیب طولی، افزایش سرعت سفر، کاهش مصرف انرژی، این پروژه دارای اثرات و پیامدهای منفی بر روستاهای پیرامونی می باشد. یافته ها نشان داده است که روستای سینوا واقع در مسیر این با دگرگونی های بنیادین مواجه گردیده است و احداث آزاد راه نه تنها هیچ گونه جنبش و پویایی اقتصادی به وجود نیاورده است بلکه با تصرف و تخریب بافت اصلی روستا باعث از بین بردن زمین های زراعی، باغات، و مراکز دامپروری گردیده و در مجموع هیچ گونه دستاورد اقتصادی و گردشگری نداشته است.
محمد طاهرخانی،
دوره 9، شماره 31 - ( 2-1399 )
چکیده
کاهش منابع آب در طی سال های اخیر به صورت تهدیدی جدی برای تاک داران مطرح شده است. این مقاله با هدف بررسی نقش کاهش منابع بر فرایند تولید و عملکرد انگور در استفاده بهینه از آب انجام گرفته است. جامعه، آماری شامل کارشناسان، متخصصان جهاد کشاورزی و باغداران منطقه، که در حدود 20000نفر گزارش شده است. N=20000i )). حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران n=243 برآورد شد. میزان پایایی پرسش نامه ها به کمک ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شده است. در ادامه بر اساس روش تحلیل عاملی به بررسی متغیرهای مورد اشاره در مقاله و ارتباط آنها در زمینه کاهش منابع آب بر راندمان محصول پرداخته شد. در این پژوهش، پنج عامل « کاهش دبی چاه های سنتی و افزایش دوره، آبرسانی به گیاه به بیش از یک ماه تا 45روز، کاهش کیفیت آب چاه ها به دلیل افت شدید سطح آب های زیر زمینی، افزایش دما و تبخیرآب پس از تشکیل گل دهی به ویژه در تابستان ها، دیدگاه سنتی و نادرست کشاورزان در مورد میزان آب مورد نیاز گیاه و نهایتا بروز تنش خشکی و شوری در مراحل حساسی از رشد گیاه به عنوان عوامل برتر در تحلیل عاملی به دست آمدند. تحلیل عاملی یافته ها نشان داد که پنج مولفه فوق در کل 415/64 درصد، از واریانس کاهش منابع آب در تولید انگور را تبیین کرده اند. با توجه به وضعیت آبیاری باغات منطقه مورد مطالعه که عمدتا از طریق غرقابی و بدون توجه به نیاز واقعی تاک، انجام می گیرد، با اصلاح روش مزبور، می توان آب مصرفی را به حدود نصف کاهش داد. تاک داران، معمولا با کاهش تعداد دفعات آبیاری با مشکل کم آبی، مبارزه می کنند.
فردوس امیدپور، عبدالرضا رحمانی فضلی، فرهاد عزیزپور،
دوره 9، شماره 31 - ( 2-1399 )
چکیده
رویکرد کارآفرینی از راهبردهای مهم توسعه روستایی است که در دهههای اخیر برای غلبه بر مسائل اقتصادی- اجتماعی پیش روی جوامع روستایی، موردتوجه قرارگرفته است. این رویکرد که تمایل به سمت نوآوری، ریسکپذیری و پیشنگری دارد، ذاتی یک فرد یا جامعه نیست و علاوه بر آن یک رویداد شانسی و تصادفی هم نیست بلکه پدیدهای است که شرایط محیطی که عملیات در آن صورت میگیرد (در قالب سطوح مختلف)تعیینکننده است .در همین ارتباط این پژوهش با روشی توصیفی- تحلیلی در پی دستیابی به وضعیت ساختارهای مختلف توسعه کارآفرینی روستایی در شهرستان دلفان است. جامعه آماری این پژوهش 77556 نفر جمعیت روستایی این شهرستان است که بر اساس جدول مورگان 382 نفر از آنها با روش نمونهگیری طبقهبندی – تصادفی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها نیز پرسشنامهای است که پایایی آن بر اساس آزمون آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت که مقدار آن (85/0) به دست آمد. یافتههای حاصل از تحلیل آماری دادهها نیز نشان داد که ناحیه موردمطالعه، ساختارهای مناسبی برای توسعه کارآفرینی ندارد علاوه بر این امکانات و ظرفیتهای موجود هم بهصورت یکپارچه شکل نگرفتهاند و به لحاظ فضایی از الگوی متعادلی تبعیت نکرده است. عرصههای نزدیک به شهر و واقع در مسیرهای اصلی از شرایط نسبتاً بهتری برخوردار هستند. برای تعیین مکانیزم اثرگذاری ساختارها نیز از مدل رگرسیون چندگانه بهره گرفته شد که نتایج آن نشان داد که ارتباط مؤلفه زیرساختی - فضایی با توسعه کارآفرینی مستقیم و تأثیرگذاری آن بیشتر از دیگر مؤلفههای اقتصادی، اجتماعی – فرهنگی و ویژگیهای فردی است که ارتباطی غیرمستقیم و اثرگذاری پایینتری نسبت به مؤلفه زیرساختی- فضایی در توسعه کارآفرینی ناحیه دارد.
حامد شهرکی مقدم، مریم کریمیان بستانی، محمودرضا انوری،
دوره 9، شماره 31 - ( 2-1399 )
چکیده
توسعهی اقتصادی هر منطقه بر اساس ظرفیتهای مختلفی صورت میپذیرد، که یکی از مهمترین آنها زیرساختهای ارتباطی و حمل و نقل جادهای میباشد. در این میان در استان سیستان و بلوچستان بیش از 90 درصد جابجایی کالاها از طریق ناوگان حمل و نقل جادهای انجام میشود. همچنین با توجه به موقعیت استراتژیک استان و بهره بردن از ظرفیتهای اقیانوسی و ریلی، کشورهای همسایه به دنبال بهره بردن از این ظرفیتها هستند. یکی از مهمترین محورهای ارتباطی در منطقه محور ترانزیتی میلک (سیستان) به چابهار است. موقعیت جغرافیایی ویژه و مناسب مرز بینالمللی میلک به لحاظ همجواری با کشور افغانستان، قابلیتهای اقتصادی بسیاری در بازرگانی ملی و ترانزیت خارجی میان اروپا، آسیای مرکزی و شرقی ایجاد کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی ترانزیت جادهای و تأثیر آن بر توسعه اقتصادی منطقه سیستان با تأکید بر اقتصاد روستایی بوده است. پژوهش حاضر، تحقیقی تحلیلی-کاربردی است. روش مورد استفاده در مرحله جمعآوری دادهها، مبتنی بر مرور منابع معتبر خارجی و داخلی و میدانی (پرسشنامه) میباشد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، توصیفی و استنباطی از نرم افزارهای (SPSS) و (Expert Choice) استفاده شده است. نتایج نشان داد که از بین شاخصهای توسعه اقتصاد روستایی، متاثر از تزانزیت جادهای مولفه ایجاد اشتغال با مقدار وزن به دست آمده (112/0)، بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. نتایج آزمون T تک نمونهای، گویای تاثیر زیاد ترانزیت جادهای بر توسعه اقتصاد روستایی شهرستانهای منطقه سیستان میباشد. همچنین نتایج آزمون کای اسکویر نشان داد که ارتباط معنادار و مثبت بین ترانزیت جادهای و توسعه اقتصاد روستایی منطقه سیستان وجود دارد. در نهایت نتایج آزمون فریدمن نشان داد، از بین شهرستانهای مورد مطالعه، شهرستانهای زابل با امتیاز (78/4)، نیمروز با امتیاز (11/3)، بالاترین و پایینترین امتیاز را به لحاظ توسعه اقتصاد روستایی با تأکید بر ترانزیت جادهای به خود اختصاص دادهاند.
فاطمه عسکری بزایه، اصغر طهماسبی، جعفر عزیزی، زهرا یوسفی،
دوره 9، شماره 31 - ( 2-1399 )
چکیده
زیتون یکی از مهمترین محصولات باغی استان گیلان و منبع درآمد حدود 2800خانوار در شهرستان رودبار است که تولید آن به جزء در مرحله داشت شامل آبیاری و سمپاشی(سمپاشی 100 درصد و آبیاری زیر 15 درصد) به شیوه کاملا سنتی و با هزینههای بالا صورت میگیرد.تولید سنتی ضمن کاهش کمی و کیفی محصول،افزایش هزینههای تولید، کاهش رقابتپذیری و در نتیجه کاهش درآمد کشاورزان را به دنبال دارد. پژوهش حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی به شناسایی موانع بکارگیری و توسعه مکانیزاسیون در باغهای زیتون شهرستان رودبار میپردازد. ابزار اصلی تحقیق مشاهده (بازدید از باغهای زیتون) و پرسشنامهای محققساخته حاوی پنج بخش شامل ویژگیهای فردی باغدار ،بخش اجتماعی ،بخش اطلاعاتی و ترویجی، بخش فنی و بخش اقتصادی بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل زیتونکاران شهرستان رودبار به تعداد 2800 نفر بوده است که از این تعداد 338 نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب و مورد مصاحبه قرارگرفتند و در نهایت 286 پرسنامه تایید وداده های آن در نرم افزار SPSS نسخه 18 وارد شد و خروجی های توصیفی و استنباطی به دست آمد. به طور کلی، یافتههای تحقیق حاکی از چشم انداز نامناسب شرایط مکانیزاسیون به ویژه از منظر ویژگیهای فنی و اقتصادی میباشد و نتایج حاصل از تحلیل عاملی، 6 مولفه شامل آموزشی-ترویجی،سرمایه انسانی،نظام بهرهبرداری، اقتصادی، اجتماعی و فنی را از جمله عوامل تاثیر گذار بر مکانیزاسیون کشاورزی باغهای زیتون رودبار معرفی نموده است که میتوانند نقش بازدارنده یا پیش برنده در این زمینه داشته باشند و حدود 65 درصد از موضوع مورد بررسی را تبین مینمایند.اصلاح تدریجی الگوی کشت و سامانه آبیاری و پیریزی ساختار مناسب مکانیزاسیون به عنوان راهکارهای کوتاه و بلندمدت پیشنهاد شدهاست.
محمد حجی پور، فرهاد جوان،
دوره 9، شماره 31 - ( 2-1399 )
چکیده
بنیاد توسعه اقتصادی هر سرزمینی بر پایه رشد و ترقی فعالیتهای مولد آن است. دامداری از جمله فعالیتهایی است که در بعد مکانی و فضایی دارای آثار مهم و بیبدیلی است. ارتباط تنگاتنگ دامداری با معیشت جمعیت، امنیت غذایی و سلامت جامعه بر اهمیت آن میافزاید. علیرغم نقش اقتصادی برجسته دامداری شواهد حاکی از این است که در کشور طی سالهای اخیر رکود رو بهتزایدی در این بخش تولیدی حاکم شده است. از این رو تلاش گردیده تا به تبیین علل تکانههای رکود دامداری در ایران به تأسی از اقتصاد سیاسی حاکم بر فضا پرداخته شود. بنا به بررسیهای صورت گرفته هفت عامل شامل "رویکرد نئولیبرالیستی حاکم بر فضا"، "رویکرد سیاستهای کلان توسعه"، "واردات دام"، "سهم دامداری در نظام توزیع ثروت"، "قاچاق دام"، "رانتیریسم و برتری فعالیتهای نامولد در رقابت با تولید" و "تغییرات نرخ تورم" تبیین کنندهی نظام تحولات است. در نهایت، از آنجا که دامدارای همچون سایر بخشهای مولد اقتصادی دارای تولید ثروت آنی و فراوان نیست (علیرغم اینکه دارای بُرد اشتغالزایی است)؛ از سوی دیگر، سرمایهداری حاکم در کشور به دنبال حداکثر سودیابی با حداقل ریسک بوده که توجیهکنندهی انتفاع سرمایهگذاریهای کلان و هلدینگهای داخلی و خارجی است؛ بدینسان فعالیتهای دامداری در مسیر افول و رکود قرار گرفته است.
الهه کیانی، آزاده نوراله نوری وندی، احمدرضا عمانی،
دوره 9، شماره 31 - ( 2-1399 )
چکیده
امروزه تجارت الکترونیک از راهبردهای مهم مزیت رقابتی در توسعه شرکتهای تعاونی محسوب میشود. هدف از انجام این تحقیق اولویتبندی الزامات توسعه تجارت الکترونیک در شرکتهای تعاونی روستایی استان خوزستان است. این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، توصیفی و از نظر جمعآوری دادهها پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش دربرگیرنده 160 نفر از مدیران عامل شرکتهای تعاونی روستاییدر سطح استان خوزستان بود. شمارافراد نمونه مورد نظر با استفاده از جدول مورگان، 113 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق، پرسشنامه بود. روایی ظاهری پرسشنامه با استفاده از روش نظرسنجی از متخصصان مطلوب ارزیابی و پایایی آن نیز با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، حداقل 771/0 برآورد شد. به منظور تعیین وزن هر یک از معیارها و زیر معیارها در سطوح مختلف و انجام مقایسه زوجی مربوط به فرآیند سلسله مراتبی، از نرم افزارهای SPSS20 و Expert Choice استفاده شد. بر پایه فرآیند سلسله مراتبی، در خصوص امکان کاربرد تجارت الکترونیک در تعاونیهای روستایی، معیارهای سنجش به ترتیب تمایل بازار و مشتریان، اطلاعات و امکانات فنی، دسترسی کافی، قوانین و رویهها و تمایل مدیران و سازمان با وزنهای 385/0، 225/0، 223/0، 089/0 و 078/0 در اولویت اول تا پنجم قرار گرفتند. بر اساس نتایج حاصل از بین الزامات توسعه تجارت الکترونیک، عامل فنی با وزن 326/0 در اولویت اول، عامل سیاستگذاری (179/0) در اولویت دوم، عامل اقتصادی (144/0) در اولویت سوم، عامل آموزشی (126/0) در اولویت چهارم، عامل اجتماعی (119/0) در اولویت پنجم و عامل مدیریتی ( 107/0) در اولویت ششم قرار گرفتند.
کیومرث ایراندوست، داود جمینی،
دوره 9، شماره 31 - ( 2-1399 )
چکیده
سکونتگاههای مرزی استان کرمانشاه بهویژه روستاهای شهرستان ثلاث و باباجانی از نظر برخورداری از شاخصهای توسعه بهویژه در زمینه اقتصادی و زیرساختی، از محرومترین روستاهای کشور هستند. باوجود محرومیتهای موجود، در سال 1396، زمینلرزه زیانباری بنیادهای معیشتی و کالبدی ناتوان آنها را بیشازپیش سست کرد. در چنین شرایطی برنامهریزی توسعه برای نگاهداشت جمعیت و بازسازی بنیان اقتصادی و معیشتی روستاها از بنیادیترین نیازها به شمار میرود. سوال اساسی این پژوهش کاربردی که با روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است، عبارت است از: برای بهبود جایگاه کنونی توسعه این روستاها کدام پروژهها در اولویت قرار دارند؟ برای گردآوری دادههای مورد نیاز، افزون بر مستندات مرکز آمار، ترکیبی از ابزار پرسشنامه، مصاحبه و برگزاری نشستهای گروهی استفاده شده است. دستاوردهای پژوهش نشان داد روستاهای موردبررسی در سه دوره سرشماری گذشته، دارای نرخ رشد منفی 68/1 بوده و تنها سرچشمه درآمد نزدیک به 90 درصد خانوارها یارانه بوده است. بر پایه یافتههای مدل سوات درخورترین راهبرد توسعه روستایی، راهبرد رقابتی ـ تهاجمی، است که در آن باید بر نقاط قوت درونی و فرصتهای بیرونی تمرکز نمود. همچنین نتایج نشان داد که اقتصاد روستاها پیش از زمینلرزه نیز با بسته شدن مرز و اثرگذاری گذر تونل انتقال آب قطعه 2 نوسود ـ گِردِ قاسمان و خشکیدن برخی چشمهها دچار چالش بوده است. بر این پایه با مشارکت اجتماع محلی و در راستای توسعه پایدار، پروژههای اجرایی و عملیاتی ضروری برای بالا بردن زندگی و بهبود شرایط ارائه شد. بر این اساس از نگاه اقتصادی (فراهم کردن زمینه و بستر بهرهبرداری روستاییان از پروژه انتقال آب منطقهای، ساماندهی فعالیتهای اقتصادی مرزی بهصورت هدفمند، توسعه صنایعدستی و مشاغل خانگی و ... )، از نگاه اجتماعی (برگزاری کارگاههای گوناگون مانند کاهش استرس، مهارت زندگی، بهداشت خانواده و ...) و از نگاه زیستمحیطی و کالبدی (مقاومسازی ساختوسازها، راهاندازی خانه فرهنگ، تعیین محل جمعآوری و مدیریت زباله و پسماند و ...) بهعنوان اولویتهای اصلی تشخیص داده شده است.
مجتبی قدیری معصوم، مهرسا مینایی، علیرضا دربان آستانه،
دوره 9، شماره 32 - ( 6-1399 )
چکیده
اقامتگاههای بوم گردی از طریق سازگاری با محیط طبیعی و جوامع محلی و اقتصاد میتوانند پایدار بمانند و با جایگزین کردن هتلهای معمولی به تعداد بیشتری از اقامتگاههای بومگردی تأثیر کلی صنعت گردشگری را کاهش دهند و از این طریق به توسعه پایدار گردشگری نایل شوند. بدین ترتیب، پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی به نقش اقامتگاههای بومگردی در توسعه پایدار گردشگری روستایی، در شهرستان خور و بیابانک پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش سه گانه است و شامل گردشگران اقامتگاهها و صاحبان اقامتگاهها و ساکنین محلی بودهاند که به ترتیب 143 گردشگر، 11 مالک و 330 خانوار محلی در 5 روستای گردشگری شهرستان خور و بیابانک بهصورت نمونهگیری خوشهای و تصادفی انتخابشده و مورد سنجش قرار گرفتند. دادههای گردآوریشده در محیط نرمافزاری spss با استفاده از آزمونهای T تک نمونهای، تحلیل واریانس یکطرفه وآزمون دانکن و آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن تجزیهوتحلیل شدند. نتایج نشان داد که کیفیت اقامتگاههای بومگردی در مناطق روستایی موردمطالعه در وضعیت مطلوبی قرار دارد و منطبق بر شاخصهای پایداری اقامتگاههای بومگردی و استانداردها است. همچنین نتایج حاصله از آزمون دانکن نشان داد که بین کیفیت اقامتگاهها به تفکیک روستاها تفاوت معناداری وجود دارد بهگونهای که روستای گرمه بالاترین امتیاز را با مقدار 4.19 را دارا هست و روستای ایراج پایینترین امتیاز را با مقدار 2.96 به خود اختصاص داده است. نتایج آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین اقامتگاههای بومگردی و توسعه پایدار گردشگری با ضریب همبستگی 0.90 ارتباط معنیدار وجود دارد و بیانگر آن است که الگوی اقامتگاه بومگردی در منطقه مورد مطالعه و دیگر مناطق روستایی و بکر طبیعی بهعنوان یک کسبوکار کوچک گردشگری با مالکیت بومی و مدیریت خانوادگی، هماهنگی بیشتری با توسعه پایدار گردشگری دارد.
احمد زنگانه، تاج الدین کرمی، حمیدرضا تلخابی، محسن یوسفی فشکی،
دوره 9، شماره 33 - ( 9-1399 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر تحلیل نظام شهری استان مرکزی طی سالهای 1355 تا 1395 و شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه شهرهای کوچک و روستا-شهرها است. این پژوهش به شیوۀ تحلیلی انجامشده و از سنتهای روش پژوهش کمی بهره برده است. برای تحلیل نظام شهری از شاخصهای نخست شهری، شاخص توزیع متعادل(آنتروپی) و شاخص تمرکز هرفیندال، توزیع جهتدار و تراکم فضایی کرنل استفاده شده است. برای شناسایی عوامل مؤثر بر توسعۀ منطقهای با رویکرد تقویت روستا-شهرها، از نظرات نخبگان و متخصصان در قالب روش دلفی و 23 پرسشنامه استفاده شده است. پرسشنامه مذکور در راستای ابعاد فضایی و غیر فضایی و مؤلفههای چهارگانه مربوط، شامل سیاستگذاری و قوانین، اقتصادی – فعالیتی، اجتماعی و فرهنگی، و درنهایت کالبدی و ارتباطی و 26 معیار مربوط تدوین شده است. بهمنظور اولویتبندی مؤلفهها و معیارها، از مدل ویکور و همچنین برای شناسایی عوامل نهایی و زیرمعیارهای مربوطه از آزمون تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تمرکز فزایندۀ جمعیت شهری در دو شهر اراک و ساوه و کثرت روستا-شهرها (28 شهر از 33 شهر استان)، از ویژگیهای اصلی نظام شهری استان مرکزی است، اما این وضعیت طی سالهای 1375 تا 1395 به دلیل جمعیتپذیری شهرهای دوم، سوم و چهارم استان، تا حدودی به سمت عدمتمرکز گرایش یافته و به لحاظ توزیع فضایی، جابهجایی جمعیت به سمت شمال و جنوب شرقی استان بوده است. همچنین بر اساس نتایج مدل ویکور، مؤلفۀ "سیاستگذاری و قوانین" بهعنوان مهمترین و تأثیرگذارترین عامل بر تقویت روستا-شهرها و توسعۀ منطقهای استان شناساییشده و مؤلفههای "کالبدی و ارتباطی"، "اقتصادی-فعالیتی" و در نهایت مؤلفۀ "اجتماعی-فرهنگی"، در اولویت بعدی قرار دارند. در نهایت نتایج آزمون تحلیل عاملی نشان داد که معیارها در هشت عامل اصلی دستهبندی شدند که 84.63 کل واریانس تجمعی را شامل میشوند و در بین این عوامل، عامل نخست با زیرمعیارهای قانونگذاری و اقتصادی، از اهمیت ویژهای در توسعۀ روستا-شهرها برخوردار هستند.
لیلا مفاخری، محمد سلیمانی مهرنجانی، احمد زنگانه،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده
دردهههای اخیر رویکردهای مختلفی جهت کاهش فقر در سطوح مختلف جغرافیایی پیشنهادشده است. رویکرد نو منطقهگرایی بهعنوان یکی از رویکردهای جغرافیایی و فضایی به توسعه محلی و کاهش فقر شهری و روستایی توسط جغرافیدانان و سیاستگذاران پیشنهادشده است. نو منطقهگرایی، ماهیتاً بیانگر سیر تکاملی منطقهگرایی، بهدوراز رویکردهای دولتمحور، برای تأسیس نوع جدیدی از منطقه که نهادهای مدیریتی همیاری میکنند، در موضوعاتی از قبیل رشد اقتصادی، رقابتپذیری منطقهای، موضوعات محیط زیستی و ایجاد شبکهها میباشد. هدف اصلی این پژوهش تحلیل نقش رویکرد نو منطقهگرایی در کاهش فقر شهرستان کوهدشت است. دادههای پژوهش از طریق پرسشنامه در سطح نواحی شهری و روستایی جمعآوریشده است. برای تحلیل دادهها از ابزارها و مدلهای آماری ازجمله تحلیل همبستگی و تحلیل مسیر استفادهشده است. نتایج نشان میدهد که شهرستان کوهدشت به لحاظ شاخصهای نو منطقهگرایی وضعیت مناسبی دارد که میتواند با تقویت آنها و هدایت کردن سرمایههای اجتماعی در قالب مشارکتهای اجتماعی و تعاونیهای تولیدی در نواحی شهری و روستایی فرآیند سرمایه به ثروت اتفاق بیافتد. همچنین نتایج نشان میدهد که عوامل دانش کارآفرینی (81/0)، مشارکت اجتماعی (217/0)، جنسیت (133/0)، اعتماد عمومی (126/0) و اعتماد نهادی (124/0) بیشترین تأثیر را بر ظرفیت کارآفرینی (شاخص کاهش فقر شهری و روستایی) دارد. بنابراین جهت بهبود وضعیت اقتصادی و محرومیت در نواحی شهری و روستایی شهرستان کوهدشت لازم است شاخصهای مربوطه موردتوجه قرار گیرد. در یک نتیجهگیری کلی میتوان چنین بیان کرد که تغییر رویکرد منطقهگرایی به نو منطقهگرایی در برخورد با توسعه اقتصادی محلی و نواحی محروم میتواند به آزادسازی ظرفیتهای اجتماعی و انسانی شده و اقدام اجتماعی و محلی را در پی خواهد داشت.
اسماعیل نجفی، یعقوب ابدالی، مریم بیرانوندزاده،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده
پژوهش حاضر باهدف، پهنهبندی و تحلیل محدودیتهای توسعه اقتصادی دهستانهای استان هرمزگان ازنظر شاخصهای محیط طبیعی انجامشده است. روش تحقیق به کار گرفتهشده، تلفیقی از روشهای توصیفی- تحلیلی و همبستگی است. برای تجزیهوتحلیل دادهها، از روش مک گراناهان و برای سنجش میزان همبستگی بین متغیرهای محیطی و توسعه اقتصادی نقاط روستایی استان هرمزگان از ضریب همبستگی کرامر بهره گرفتهشده است. برای وزن دادن به شاخصها از روش محاسبه جمع امتیازات برای ترکیب شاخصها استفادهشده است. نتایج پژوهش نشان داد که در دهستانهای استان هرمزگان، بیشترین درصد فراوانی توسعه اقتصادی مربوط به سطح محدودیت محیطی متوسط و کم بوده و کمترین درصد نیز مربوط به دهستانهای با محدودیت محیطی زیاد و محدودیت محیطی بسیار کم است، یعنی از بین 92 دهستان استان هرمزگان، 12 دهستان توسعه اقتصادی با محدودیت محیطی بسیار زیاد، 9 دهستان محدودیت محیطی زیاد، 35 دهستان محدودیت محیطی متوسط، 26 دهستان محدودیت محیطی کم و 10 دهستان محدودیت محیطی بسیار کم هستند. با توجه به نتایج از آزمون همبستگی vکرامر میتوان این استنباط را نمود که بین متغیرهای محیطی با توسعه اقتصادی روستایی همبستگی و رابطه مستقیم و معنیداری وجود دارد و مقدار سطح معناداری آنها (0.000) نشان از وجود رابطه بین متغیرهای مستقل(عوامل محیطی) و وابسته(توسعه اقتصادی) دارد. درنهایت اینکه، شاخصهای بارندگی، منابع آب، وضعیت اقلیم، قابلیت و استعداد اراضی و مخاطرات طبیعی(زلزله و سیلاب) از مهمترین شاخصهای محیطی هستند که در توسعه و عدم توسعه اقتصادی دهستانهای استان هرمزگان نقش دارند.
داداله بهمند،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده
مدیریت و برنامهریزی متوازن توسعه کشاورزی مستلزم شناخت نابرابریها، فاصلهها و اتّخاذ رویکرد منطقهای و تمرکززدایی بهمنظور هدایت مناسب امکانات، سرمایهها و نیروی انسانی است. بنابراین پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی – تحلیلی در پی رسیدن به دو هدف صورت گرفته است: الف. مشخص کردن وضعیت توسعهیافتگی کشاورزی شهرستانهای استان کهگیلویه و بویراحمد با استفاده از تکنیکهای چند معیاره (تاپسیس، ویکور و ساو) ب. ارائه یک مدل تلفیقی بر اساس نتایج این سه مدل با استفاده از تکنیک کپ لند. جامعه آماری شامل 8 شهرستان استان بر اساس سرشماری سال 1395 میباشد. دادههای موردنیاز پژوهش (34 متغیر) با استفاده از سالنامه آماری سال 1394 و سرشماری سال 1390 جمعآوریشده است. همچنین وزن هرکدام از متغیرها با استفاده از روش AHP (مقایسه دوبهدو) مشخص و نقشههای مربوط به وضعیت توسعهیافتگی شهرستانها با استفاده از نرمافزارGis ترسیمشده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در سطح استان هیچ شهرستانی به لحاظ امکانات کشاورزی در سطح توسعهیافتگی بسیار بالا قرار ندارد، همچنین میان شهرستانهای استان شکاف توسعهای و ناهمگنی آشکاری وجود دارد زیرا شهرستان بویراحمد با مقدار شاخص تلفیقی 797/0 در رتبه اول (وضعیت نسبتاً توسعهیافته) و شهرستان باشت با اختلاف 653/0 و مقدار شاخص تلفیقی 144/0 در رتبه هشتم (وضعیت کاملاً محروم از توسعه) قرار دارد. 5/37 درصد شهرستانها نسبتاً توسعهیافته، 25 درصد شهرستانها در وضعیت توسعهیافتگی متوسط، 25 درصد شهرستانها نسبتاً محروم از توسعه و درنهایت 5/12 درصد شهرستانهای استان کاملاً از توسعه محروم هستند.
بهمن خسروی پور، مریم طهماسبی، مریم عامری،
دوره 9، شماره 34 - ( 12-1399 )
چکیده
پژوهش حاضر به شناسایی عوامل زمینهای اثرگذار بر توسعه کارآفرینی زنان روستایی از دیدگاه اعضا صندوقهای اعتباری خرد زنان روستایی در شهرستان آبادان پرداخته است. این مطالعه کاربردی بوده و به روش پیمایش توصیفی بر روی نمونه 100 نفری از اعضای صندوقهای اعتباری خرد زنان روستایی آبادان انجامشده است. بهمنظور گردآوری دادهها، پرسشنامه محققساخته تهیه و طی سه مرحله با اعمال نظرات متخصصان موضوعی، روایی آن تأیید گردید. بهمنظور تعیین پایایی ابزار تحقیق نیز ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن 83/0 به دست آمد. بر اساس یافتههای پژوهش، 37 متغیر بهعنوان عوامل زمینهای اثرگذار بر اقدامات کارآفرینانه اعضاء صندوقهای اعتباری خرد زنان روستایی شناسایی شد، که با بررسی وضعیت این متغیرها در شرایط حال حاضر زنان روستایی، این نتیجه حاصل شد که هیچیک از متغیرهای شناساییشده در وضعیت مطلوبی قرار ندارند. بهطوریکه بالاترین امتیاز، 80/2، مربوط به اقدامات انجامشده در حوزه بسترسازی در جامعه و آمادهسازی خانوادهها و جامعه جهت تشویق زنان به تولید و اشتغال بود. افزون بر این، نمونه موردمطالعه در اولویتبندی وضعیت مطلوب متغیرهای زمینهای اثرگذار، ایجاد و توسعه مراکز رشد کارآفرینی در مناطق روستایی، ارائه کمکهای مالی در قالب سوبسید و دسترسی آسان کارآفرینان به اطلاعات موردنیاز، دانش و فناوریها را سه اولویت نخست خود برشمردند. همچنین بر اساس نتایج آزمون تحلیل عاملی نیز متغیرهای زمینهای اثرگذار بر توسعه کارآفرینی زنان روستایی در پنج دسته عوامل زیرساختیـ نهادی، آموزشی، فنی، فرهنگی و اجتماعی دستهبندی شدند که درمجموع، این عوامل حدود 67 درصد از واریانس کل متغیرها را تبیین مینمودند.
سیدحسن مطیعی لنگرودی، فضیله دادورخانی، هادی یاقوت حردانی، مجتبی قدیری معصوم،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده
غربالگری استراتژیک محیطزیست از توانمندترین روشها و ابزارها برای ارزیابی اثرات زیستمحیطی اقدامات استراتژیک به شمار میرود. هدف تحقیق، کاربرد روش مذکور به منظور غربالگری زیستمحیطی اثرات و پیامدهای اقدامات استراتژیک در حوزه توسعه روستایی با تأکید بر«سند راهبردی توسعه اقتصادی شهرستانهای استان خوزستان» است. تحقیق حاضر، از نظر هدف کاربردی و مبتنی بر شیوه توصیفی پیمایشی است. غربالگری استراتژیک محیطزیست با استفاده از ابزار چکلیست و ماتریس و در چارچوب فن دلفی و نظرسنجی از 26 نفر از خبرگان و کارشناسان مسئول در حوزههای مختلف برنامهریزی در ارتباط با 33 مؤلفه محیطزیست انجام شده است. نتایج نشان داد که براساس اجماع گروه خبرگان و مقادیر قطعی اهمیت زیستمحیطی برآورد شده، اثرات اقدام استراتژیک مورد نظر در ارتباط با بسیاری از مؤلفههای کلیدی محیطزیست از جمله درجه ریسک بر سلامت محیطزیست، جمعیت، رفاه و معیشت انسانی، منابع آب سطحی، خاک و سطح زمین، پوشش گیاهی، شرایط و عوامل اقلیمی، داراییها و منابع طبیعی و تولید پسماند از سطح اهمیت «قابل توجه» برخوردار میباشد و اجرای آن پیامدهای بالقوه قابل توجهی بر محیطزیست خواهد داشت. افزون بر این، اجماع خبرگان در زمینه قابل توجه بودن اثرات اقدام استراتژیک بر سکونتگاههای روستایی و شهری به ویژه مناطق با تراکم فشرده، حمل و نقل و ارتباطات، کاربری اراضی، منظر (چشمانداز)، مناطق طبیعی و محدودههای با مسائل و مشکلات زیستمحیطی فعلی بالاتر از حد آستانه «قابل توجه» برآورد شده است. به طور متقابل، اثرات اقدام استراتژیک بر سلامت انسان، پوشش جانوری، ارزشهای معماری و باستانی، تزریق مواد خطرناک به محیطزیست کمتر از حد آستانه و«غیر قابل توجه» میباشد.
علی اکبر نجفی کانی، کبری نجفی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده
گردشگری می تواند زمینه مناسبی را برای سرمایه گذاری در نواحی روستایی فراهم سازد و فرصتی را در اختیار کشورهای کمتر توسعه یافته برای تحریک رشد اقتصادی خود در راستای افزایش تولید و ایجاد فرصتهای شغلی قرار دهد. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی ظرفیت توسعه گردشگری روستاهای کوهستانی شهرستان دماوند در نزدیکی کلانشهر تهران می باشد. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی و میدانی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی ساکن در دوازده روستای شهرستان دماوند است که براساس سرشماری سال 1395 دارای 14024 نفر جمعیت و 3600 خانوار می باشند. پس از شناسایی و طراحی شاخص پرسشنامه ای تنظیم شد که با استفاده از فرمول کوکران، 290 نفر از روستاییان بهعنوان جامعه نمونه انتخاب شدند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده/سیستماتیک، پرسشنامه ها بین آنها توزیع گردید و در نهایت با استفاده از آزمون فریدمن و تحلیل خوشه ای در محیط نرم افزاری SPSS، داده ها مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن برای ظرفیت سنجی توسعه گردشگری با یکدیگر تفاوت معنادار در سطح اطمینان 99 درصد را تبیین میکنند. همچنین برای چالش های توسعه گردشگری تفاوت معنادار و 95 درصدی بین شاخصهای بررسی شده مشاهده می گردد. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی، فاصله اقلیدوسی هر روستا نسبت به روستای دیگر را مقایسه می کند و براین اساس شباهت ها و تفاوت های روستاها تبیین می شوند. فرایند خوشه بندی در یازده مرحله انجام شده و روستاهای مورد مطالعه از نظر میزان ظرفیت گردشگری به چهار دسته طبقه بندی شدند. روستاهای خوشه اول (مومج، جابان و آینهورزان) و خوشه دوم (سربندان، زان، سیدآباد، هویر، دهنار و شلمبه) به ترتیب بیشترین ظرفیت توسعه گردشگری را دارا هستند و روستاهای خوشه سوم (وادان) و خوشه چهارم (سرخده و هاشمک) اگرچه دارای جاذبههای گردشگری هستند، اما در مقایسه با دیگر روستاها از ظرفیت توسعه گردشگری پایینتری برخوردارند. روستاهای مورد مطالعه از نظر میزان چالشهای توسعه گردشگری نیز به چهار دسته طبقهبندی شدند. روستاهای خوشه اول (مومج) و خوشه دوم (جابان، سربندان، وادان، زان، آینهورزان، سیدآباد و دهنار) به ترتیب بیشترین چالشهای توسعه گردشگری را دارا هستند. اما روستاهای خوشه سوم (هویر و شلمبه) و خوشه چهارم (سرخده و هاشمک) از چالش کمتری برخوردارند.
محمد نصیری لاکه، نصراله مولایی هشجین، عیسی پوررمضان،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده
شناسایی نقاط ضعف، قوت، فرصتها و تهدیدهای نظام فعلی مدیریت روستایی، و اصلاح نظام مدیریت روستایی، شرایط را جهت توسعه روستاها، از نظر ابعاد اجتماعی – فرهنگی و اقتصادی فراهم می کند. هدف پژوهش بررسی نظام مدیریت روستایی و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روستایی در ناحیه مرکزی گیلان است. در راستای دستیابی به هدف پژوهش، اطلاع از وضعیت و سطح توسعه یافتگی شهرستان های مورد مطالعه در ابعاد پنجگانه با بهره گیری از روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از ابزار مشاهده مستقیم در بازدید از اقدامات دهیاری ها در ابعاد مختلف توسعه استفاده شد و سپس از طریق ابزار مصاحبه با متخصصان، مدیران و دست اندرکاران مدیریت روستایی و توزیع پرسشنامه، جمع آوری نظرات آنان انجام گرفته است در این پژوهش نتایج حاصل از عوامل مؤثر بر توسعه روستایی از دیدگاه مدیران و کارشناسان در امور روستا توسط پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفته است. داده ها و اطلاعات توسط نرمافزار SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی ارائه شد. نتایج پژوهش نشان داد که در بعد اقتصادی، گویههای «برآورد و تنظیم بودجه سالانه دهیاری»، «صدور پروانه کسب»، «تأثیر بهبود مدیریت نوین بر توسعه اقتصادی روستا»، «انواع بیمه های روستایی» و «تهیه طرح ها و پیشنهادات اصلاحی» در بخش اقتصادی با کسب بیشترین امتیازات، نسبت به سایر گویهها از اهمیت بالایی برخوردارند و تأثیرگذاری بیشتری دارند. همچنین در بعد اجتماعی ـ فرهنگی نیز گویههای «همکاری با سازمان ثبت احوال»، «شناخت کمبودهای اجتماعی و ارائه طرح»، «معرفی خانواده های بی سرپرست به بهزیستی»، «فراهم کردن امکانات فرهنگی، آموزشی و تهیه طرح» با کسب بیشترین امتیازات، نسبت به سایر گویهها تأثیرگذاری بیشتری دارند.
منیژه احمدی،
دوره 10، شماره 35 - ( 2-1400 )
چکیده
حجم قابلتوجهی از منابع آبی کشور در بخش کشاورزی مورداستفاده قرار میگیرد. عدم توجه کافی به مقوله مدیریت بهینه منابع آب کشاورزی و تداوم استفاده از برخی شیوههای نادرست فعلی یکی از عوامل اصلی ناکامی در دستیابی به توسعه پایدار کشاورزی و روستایی است. در این مطالعه تلاش شد تا نقش مدیریت منابع آب کشاورزی در توسعه اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی فضاهای روستایی دهستان غنی بیگلو واقع در شهرستان زنجان پرداخته شود. جامعهی آماری تحقیق، کلیه بهرهبرداران کشاورز این دهستان (631 خانوار) هست که بر اساس فرمول کوکران تعداد 160 سرپرست خانوار از آنها بهعنوان نمونه انتخاب شدند. روایی پرسشنامه با کسب نظر از کارشناسان و پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ 89% محاسبه گردید. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کروسکالوالیس، همبستگی و رگرسیون) استفادهشده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد بین مدیریت بهینه منابع آب و توسعه پایدار روستایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بهطوریکه با گسترش مدیریت بهینه منابع آب کشاورزی، بر میزان پایداری اجتماعات روستایی افزودهشده است. در این میان نقش و اهمیت نهادهای محلی روستایی (شوراها و دهیاریها) در ایجاد هماهنگی جهت تأمین آب کشاورزی اهمیت زیادی داشته است. مشارکت نهادهای اجرایی، مالی و اعتباری بهمنظور تأمین مالی و انتقال آب موردنیاز کشاورزان در مدیریت منابع آب از دیگر دستاوردهای تحقیق است. همچنین لزوم توجه به عامل آگاهی و دانش کشاورزان و همچنین نقش مدیران و رهبران روستایی و نهادهای ذیربط در هدایت روستاییان بهسوی مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی از دیگر یافتههای تحقیق حاضر به شمار میرود.