187 نتیجه برای توسعه
پرویز ضیائیان، شمس صالح پور، بابا داوردان،
دوره 5، شماره 17 - ( 8-1395 )
چکیده
رتبهبندی زیستگاههای انسانی بر اساس شاخصهای توسعه جهت تعیین سطوح برخورداری مناطق (شهرستانهای) استان، یکی از مسائلی است که در هر واحد برنامهریزی جهت تسهیل روند خدماترسانی، کاهش نابرابریهای منطقهای و نیل به توسعه پایدار مورد توجه است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تحلیل سطح توسعهیافتگی جامعه عشایری شهرستانهای آذربایجان غربی با بهرهگیری از روش تلفیقی انجام شده است. روش تحقیق به صورت مقایسهای ـ تحلیلی بوده و دادههای آن به صورت اسنادی- کتابخانهای گردآوری شده است. در تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای تحلیلی تاکسونومی عددی و AHP استفاده شده است. همچنین برای رسیدن به یک اجماع کلی از یک تکنیک ادغامی به نام روش میانگین رتبهها استفاده شده است. یافتههای حاصل از میانگین رتبهها نشان داد که جوامع عشایری شهرستانهای ارومیه و ماکو با کسب رتبه 1 و 2 در سطح اول برخورداری از خدمات توسعهای و جوامع عشایری شهرستانهای میاندوآب، پلدشت و شاهین دژ با کسب رتبههای 7 و 8 در سطح چهارم برخورداری از خدمات توسعه جای گرفتهاند.
محمودرضا میرلطفی، میثم بندانی، سیدامیر محمد علوی زاده، حسنعلی جهانتیغ،
دوره 5، شماره 17 - ( 8-1395 )
چکیده
اماکن تجاری و بهویژه بازارچههای مرزی به دلیل خاصیت سودآوری خود، همواره انسان، کالا و سرمایه را از نقاط محلی، منطقهای، ملی و گاهاً فراملی بهسوی خود جذب میکند که این امر میتواند باعث پیشرفت اقتصادی مکانهای زیستی گردد. بر همین اساس، در پژوهش حاضر به تحلیل شعاع اثرگذاری بازارچه مرزی میلک اقدام شده است. این پژوهش از نوع هدف کاربردی و بنا بر روش توصیفی – تحلیلی و همبستگی است. جامعه آماری تمامی روستاهای دارای ارتباط اقتصادی با بازارچه مرزی میلک بوده است. برای گردآوری اطلاعات میدانی با توجه به فاصله روستاهای مورد مطالعه با مرز و با روش نمونهگیری طبقهبندی تعداد 18 روستا انتخاب و با استفاده از فرمول کوکران 324 خانوار به عنوان نمونه مورد سوال قرار گرفتهاند. یافتهها نشان داد که بازارچه مرزی میلک در زمینه جذب کالا و سرمایه، علاوه بر بحث منطقهای، دارای بُرد و شعاع اثرگذاری ملی و گاهاً فراملی است، در زمینه جذب نیروی انسانی (کارگر خدماتی) دارای شعاعی در سطح محلی است. همچنین بین سطح توسعه اقتصادی روستاها و فاصله از بازارچه رابطۀ معنیدار و معکوسی وجود دارد، بهطوریکه با فاصله گرفتن روستاها از بازارچه، شعاع اثرگذاری اقتصادی بازارچه کم و با نزدیک شدن به بازارچه شعاع اثرگذاری آن زیاد میشود.
محمدکاظم رحیمی، کیومرث زرافشانی، فرحناز رستمی،
دوره 5، شماره 17 - ( 8-1395 )
چکیده
تناقض در یافتههای مطالعات گذشته در خصوص تأثیر مثبت یا منفی شرکتهای خدمات مشاورهای، فنی و مهندسی کشاورزی بر توسعه روستایی موجب شده است که شکاف اطلاعاتی در ادبیات این شرکت ها بوجود آید. لذا به منظور پر کردن خلاء موجود، مطالعه توصیفی ـ پیمایشی حاضر به بررسی میزان تأثیر شرکت های خدمات مشاوره ای درتوسعه روستایی استان های کرمانشاه و زنجان از دیدگاه مسئولین مراکز خدماتی این استان ها پرداخته است. ماهیت این تحقیق کمی بوده و با ساتفاده از پرسشنامه مورد سنجش قرار گرفته است. بدین منظور دو استان کرمانشاه و زنجان که از نظر استقرار این شرکت ها جزو استان های پیشرو در کشور بوده اند، انتخاب شدند. جامعه آماری تحقیق را مسئولین مراکز جهاد کشاورزی این دو استان که به روش تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفتند تشکیل میدهند(N=81 ). این مسئولین به عنوان ناظر فعالیت های شرکت های خدمات مشاوره ای محسوب شده و آشنایی کاملی ب وضعیت روستاهای منطقه و فعالیت های این شرکت ها دارند. نتایج تحقیق تأثیر مثبت استقرار این شرکتها در روستاهای منطقه را نشان می دهد. اثرات یاد شده با استفاده از روش تحلیل عاملی به چهار عامل شامل؛ توسعه کشاورزی، توسعه فعالیتهای آموزشی- ترویجی، توسعه روشهای کشاورزی پایدار و تعامل با مراکز علمی تقسیم شدند که 71 درصد عوامل موثر را تبیین کردند. نتایج این مطالعه به برنامه ریزان و سیاست گذاران برنامه های توسعه روستایی کمک می کند تا با الگو گیری از راهکارها و استراتژی های شرکت های موفق بتوانند به توسعه این شرکت ها در سایر استان ها به عنوان اهرمی برای پیشبرد برنامه های توسعه روستایی اقدام کنند.
جیران چام چام، علی اصغر میرک زاده، عباس مهروان،
دوره 5، شماره 17 - ( 8-1395 )
چکیده
ساخت مساکن جدید بر اساس ارزشهای کاذب وارد شده از شهرها و نامتناسب با شرایط اقلیمی و ارزشهای اصیل روستایی منجر به تغییرات اساسی در ابعاد مختلف زندگی روستاییان شده است. بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در دههی اخیر به این امر دامن زده و با عنوان طرح نوسازی مساکن روستایی تسهیلات لازم برای ساخت مساکن مقاوم در برابر حوادث طبیعی را در اختیار روستاییان قرار داده است. این طرح همانند سایر طرحهای توسعه روستایی، دارای اثرات و پیامدهای مثبت و منفی متعددی بوده است. در این راستا تحقیق پیش رو با رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی با هدف بررسی مدل دینامیکی اثرات نوسازی مساکن روستایی انجام پذیرفت. در نهایت مدل دینامیکی اثرات نوسازی مساکن روستایی از ابعاد مطرح شده ترسیم و تحلیل شد. جامعهی مورد مطالعه شامل تمامی ساکنانی است که خانههای خود را نوسازی کرده اند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی بود. بر اساس اشباع تئوریک 52 نفر از افرادی که خانههای خود را نوسازی کرده اند مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور طبقه بندی داده ها از نرم افزار NVIVO و ترسیم مدل دینامیکی از نرم افزار ونسیم استفاده گردید. نتایج بخش کیفی نشان داد مهمترین اثرات اجتماعی، اقتصادی، روانی و زیست محیطی نوسازی خانهها به ترتیب شامل تمایل به ماندگاری روستاییان در روستا، تحمیل هزینههای نوسازی به خانوار، دغدغه ی پرداخت وام و سرد شدن خانههای نوساز در زمستان و گرم شدن آنها در تابستان بوده است.
بیژن رحمانی، ناصر شفیعی ثابت، عبدالرضا رحمانی فضلی، رضا سلیمانگلی،
دوره 5، شماره 18 - ( 11-1395 )
چکیده
دانش و اطلاعات از عوامل اصلی تولید و فروش در کشاورزی مدرن هستند. فناوری اطلاعات و ارتباطات می تواند توسعه پایدار کشاورزی را از طریق تسهیل کردن مدیریت دانش در زمینه های مختلف تسریع بخشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است که از طریق 319 نمونه تصادفی بهرهبرداران کشاورزی در فرآیند توسعه پایدار کشاورزی از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات در سکونتگاههای روستایی بخش مرکزی شهرستان مینودشت انجام شده است. برای سنجش متغیرهای سطح توسعهیافتگی کشاورزی تعداد 39 مؤلفه در چارچوب 3 معیار نظام محیطی، نظام اجتماعی و نظام اقتصادی سنجیده شده است. در ارتباط با مؤلفه اثرگذار فرآیند توانمندسازی از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات تعداد 36 مؤلفه در چارچوب 4معیار آموزش و اطلاع رسانی، دسترسی، شناخت و اعتماد سنجیده شده است. نتایج نشان داد فناوری اطلاعات و ارتباطات در شاخص و مؤلفههای اجتماعی- اقتصادی بیشترین اثر و در مؤلفههای زیست محیطی اثرات کمتری داشته است. همچنین بررسی مؤلفههای شناخت و اعتماد حاکی از آن است که شناخت و اعتماد نسبت به توانمندی فناوریهای اطلاعات و ارتباطات قدیمی از جمله تلفن ثابت، موبایل و تلویزیون در توسعه پایدار کشاورزی بیشتر و در مقابل شناخت و اعتماد نسبت به توانمندیهای فناوری نوین از جمله کامپیوتر و اینترنت در توسعه پایدار کشاورزی کمتر است که ناشی از تفاوت در میزان توانمندی اجتماعی و اقتصادی بهرهبرداران کشاورزی است.
محمدرضا رضوانی، سیدعلی بدری، ذبیح الله ترابی، بهرام هاجری،
دوره 5، شماره 18 - ( 11-1395 )
چکیده
توسعه روستایی به معنای ارتقای سطح رفاه و معیشت روستاییان، همواره دغدغه اندیشمندان و سیاستگذاران توسعه بوده و هست. در این رابطه تاکنون رهیافتهای بسیاری از طرف اندیشمندان بهمنظور افزایش سطح زندگی و رفاه روستاییان مطرح گردیده است. در رهیافتهای بالا به پایین فرض بر این است که سیاستهای توسعهای نوین به علت پیروی از عقلانیت مدرن مطمئناً موردپذیرش جوامع روستایی خواهد بود. ولی در عمل این رهیافتها به علت عدم انطباق با نیازها و اولویتهای اجتماعی –فرهنگی روستاییان و درگیر نکردن ذینفعان، همواره با شکست نسبی همراه بوده است. ازاینروی در این پژوهش با بهرهگیری از چارچوب مشارکتی و مثبت اندیش SOAR سعی شد با درگیر نمودن ذینفعان قابلیتها، ظرفیتها و راهکارهای توسعه در روستای میغان شناسایی شود.روش پژوهش حاضر، کیفی و هدف آن کاربردی است. گردآوری اطلاعات از طریق برگزاری جلسات گروههای بحث از سه گروه هفتنفره ذینفع کلیدی روستا (مدیران؛ نخبگان، اهالی) که از طریق ماتریس علاقه- قدرت انتخابشدهاند، بهدستآمده است. درنهایت ذینفعان به همراه مدیران گروهها که بهعنوان تسهیلگر فعالیت داشتند، در چهار مرحله به بررسی قوتها، فرصتهای پیش رو، آرمانها و نتایجی که باعث توسعه روستا میگردد، پرداختهاند. درنهایت ذینفعان نتایجی مانند مشارکت در ایجاد سردخانه جهت نگهداری محصولات کشاورزی، مشارکت و همکاری در تأسیس شرکتهای تعاونی متنوع در روستا، برپا شدن بازارهای هفتگی، ایجاد ساز کارهایی جهت تبدیلشدن به مرکز بخش در سالهای آتی، ایجاد کارخانه جات محلی فراوردههای دامی با توجه به قابلیتهای منطقه در تولید شیر، برگزاری مراسمهای مذهبی عاشورا باشکوه، جذب گردشگر مذهبی- فرهنگی، تشکیل کارگروه اتاق فکر در روستا، ایجاد ساز کارهایی جهت خدماتدهی به روستاهای پاییندستی و درنهایت مدرن نمودن دامداریهای موجود را بهعنوان راهکارهای اجرایی توسعه روستا شناسایی نمودند.
داود جمینی، علیرضا جمشیدی، حسین کماسی، عطا هوشنگی،
دوره 5، شماره 18 - ( 11-1395 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی موانع توسعه کارآفرینی زنان روستایی بوده که به صورت موردی در میان زنان روستایی شهرستان چرداول انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان واقع در 128 روستای شهرستان چرداول تشکیل میدهد که با استفاده از فرمول کوکران، 262 نفر از آنان (واقع در 19 روستا) بهعنوان نمونه، مورد مطالعه قرار گرفتهاند. ابزار اصلی پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی آن توسط اساتید دانشگاهی و کارشناسان مربوطه تأیید گردید. برای بررسی پایایی ابزار تحقیق، یک مطالعه پیشآهنگی در روستای بدرآباد با استفاد از 30 پرسشنامه ترتیب داده شد که پایایی ابزار تحقیق با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 807/0 بهدست آمد و نشانگر قابلیت اطمینان ابزار تحقیق است. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد در بین 43 متغیر مورد بررسی، به ترتیب سه متغیر "نداشتن پشتوانه مالی و پسانداز کافی"، "نداشتن وثیقه و ضامن برای استفاده از اعتبارات دولتی" و "پایین بودن سطح ریسک جهت فعالیتهای کارآفرینانه" با ضریب تغییرات 181/0، 194/0 و 220/0، از نظر زنان روستایی شهرستان چرداول مهمترین موانع توسعه کارآفرینی بوده است. همچنین، تحلیل عامل اکتشافی، هشت مانع اصلی را بهعنوان مهمترین موانع توسعه کارافرینی در محدوده مورد مطالعه شناسایی کرد که به ترتیب اهمیت عباتند از: عامل اقتصادی (159/14)، عامل اجتماعی ـ فرهنگی (606/10)، عامل آموزشی ـ ترویجی (599/9)، عامل فردی و رفتاری (542/6)، عامل زیرساختی (668/5)، عامل سیاست گذاری (075/5)، عامل فنی ـ مدیرتی (478/4) و عامل محیطی (374/4). عوامل مذکور در مجموع 5/60 درصد از کل واریانس موانع توسعه کارآفرینی زنان روستایی شهرستان چرداول را تبیین نموده است.
جواد بذرافشان، مهرشاد طولابی نژاد،
دوره 5، شماره 18 - ( 11-1395 )
چکیده
کشاورزی و دامداری بزرگترین منبع اشتغال در دهستان میانکوه شرقی است. امرار معاش اکثر خانوارهای منطقه نیز وابسته به کشاورزی و دامداری، و عمدتا به طور سنتی است. این منطقه دارای یک میراث بسیار غنی از کنترل سلامت سنتی و پرورش حیوانات است که از زمان بسیار قدیم کاربرد زیادی داشته و هنوز هم مورد استفاده قرارمیگیرد. دانش بومی و شیوههای سنتی مختلف در این زمینه در تولید لبنیات، پرورش گوسفند، بز و گاو کاربرد زیادی دارد. این دانش شامل مجموعهای از تجربهها و دانش یک گروه قومی مشخص است که پایه و اساس تصمیمگیری در رابطه با مشکلات و چالشهای مردم محلی است. هدف این مطالعه، بررسی اثرات دانش بومی بر توسعه پایدار بومی- محلی با تأکید بر اقتصاد دامداری است. جامعه آماری شامل خانوارهای دامدار دهستان میانکوهشرقی (514 N=) است. 103 سرپرست خانوار با استفاده از نمونهگیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات پرسشنامه است. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از دو روش آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t تکنمونهای، مدلرگرسیون و تحلیلمسیر) استفاده شد. نتایج یافتههای تحقیق نشان داد، میزان بهرهگیری، اعتماد و آشنایی به دانش بومی از سوی دامدارن در سطح مطلوبی قرار دارد. در رابطه با تأثیر دانش بومی بر توسعه پایدار بومی- محلی، با توجه به سطح معنیداری 000/0، میتوان گفت که دانش بومی اثرات مثبت و معنیداری بر کلیه ابعاد مورد نظر داشته است. از بین ابعاد توسعه پایدار بومی- محلی، بعد ساختار اقتصادی با ضریب 450/0 بیشترین اثر کلی را داشته است. به طوری که در اثر کاربرد دانش بومی دامداران در زمینه اقتصاد دامداری از طریق تغذیه طبیعی دام، نگهداری از نوزادان دام، جلوگیری از بیماری دامها و کاهش تلفات دام باعث استحکام و تقویت اقتصاد دامداری شده و زمینه ایجاد اشتغال، افزایش درآمد و افزایش تولیدات دامی را فراهم کرده است. کمترین اثر کلی مربوط به بعد محیطی با ضریب 056/0 است. بنابراین میتوان گفت که بیشترین میزان کاربرد و استفاد از دانش بومی از سوی دامداران نمونه در زمینههای اقتصادی بوده است.
منیژه احمدی، مهدی چراغی، مینا سلطانی،
دوره 6، شماره 0 - ( 12-1396 )
چکیده
توسعه روزافزون گردشگری به همراه بسط و گسترش مفاهیم توسعه پایدار در اواخر دهه 1980 میلادی منجر به شکلگیری مفهوم توسعه پایدار گردشگری گردید و توجه به رویکردهای مربوط به پایداری در رأس برنامههای مربوط به توسعه گردشگری قرار گرفت. پایداری در فعالیتهای گردشگری امروزه به عنوان رویکردی بنیادین جهت توسعه فعالیتهای مربوط به گردشگری، به گونهای که بدون تخریب محیط زیست باشد، مورد پذیرش عام قرار گرفته است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت از نوع پژوهشهای کمی محسوب میشود. نوع تحقیق کاربردی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است؛ روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای و میدانی با استفاده از ابزار مشاهده و پرسشنامه بوده است؛ جامعهی آماری تحقیق شامل 50 نفر از محققان، کارشناسان و مسئولان دارای آشنایی با منطقه اکوتوریستی دشت سهرین زنجان بوده است. به منظور تعیین عوامل مؤثر بر توسعه اکوتوریسم در مناطق روستایی از آمار توصیفی و استنباطی (مدل هکمن) استفاده شده است. نتایج نشان میدهد، عوامل زیرساخت، توانهای محلی، سیاستگذاری و تبلیغات با ایجاد شرایط مناسب، زمینه شکلگیری توسعه اکوتوریسم را در محدوده مورد مطالعه به همراه داشته باشد.
زینب وصال، علیرضا خواجه شاهکوهی، علی اکبر نجفی کانی،
دوره 6، شماره 19 - ( 2-1396 )
چکیده
امروزه با توجه به ضرورت توسعه فعالیتهای غیرزراعی از جمله صنایع در نواحی روستایی، صنایع کوچک به عنوان راهبردی جدید در توسعه روستایی و یکی از راههای دستیابی به کاهش شدت فقر و بیکاری، جلوگیری از مهاجرت روستاییان و تعدیل شکاف موجود بین درآمد خانوارهای روستایی و شهری مورد توجه است. در این مقاله تلاش گردیده تا به بررسی نقش صنایع کوچک در توسعه اقتصادی- اجتماعی نواحی روستایی بخش مرکزی شهرستان فریمان پرداخته شود. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق شامل 1587 نفر از خانوارهای روستایی ساکن در بخش مرکزی فریمان بوده که براساس فرمول کوکران، نمونهای به تعداد 270 نفر از سرپرستان خانوار انتخاب شده است و از این تعداد به روش تخصیص متناسب، 153 خانوار از شاغلان در بخش صنعت و 117 خانوار از شاغلان در سایر بخشها به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب گردید. دادههای حاصل از پژوهش، با استفاده از نرم افزار SPSS و به کمک آزمونهای آماری پارامتریک و ناپارامتریک تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان داد صنایع کوچک با ایجاد فرصتهای شغلی جدید، تداوم شغلی، افزایش درآمد، تمایل برای ماندگاری در روستا، کاهش مهاجرت به شهر و افزایش سطح تحصیلات در فرآیند حصول توسعه اقتصادی روستاهای مورد مطالعه نقش داشته است. همچنین اینکه، صنایع کوچک در پنج متغیر درآمد، ایجاد فرصتهای شغلی جدید، تداوم شغلی، بیمه و انگیزه ماندگاری، بیشترین تأثیرات را در نواحی روستایی منطقه مورد مطالعه داشته است.
مصطفی قدمی، محمود شارع پور، مریم نقوی،
دوره 6، شماره 19 - ( 2-1396 )
چکیده
در فرایند برنامهریزی توسعه گردشگری، مشارکت و تصمیمگیری جامعه محلی امری اجتنابناپذیر است. این تصمیمگیری باید در جهت حفظ منافع اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی جوامع محلی صورت گیرد و ارزشها و نگرشهای آنان شناسایی و در برنامهریزی توسعه گردشگری گنجانده شود. هدف از این مطالعه، تعیین ارزشها و اهداف جامعه میزبان در توسعه گردشگری حوزه مورد مطالعه با استفاده از رویکرد تفکر ارزشی بوده است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت دادهها در گروه تحقیقات کیفی قرار میگیرد. در این مطالعه از نظریه زمینهای بهمنظور اجرای پژوهش کیفی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، 15 نفر از افراد مطلع این حوزه در زمینه گردشگری هستند که با استفاده از تکنیک گلوله برفی انتخاب شدهاند. همچنین از روش مصاحبه نیمه ساختارمند بهعنوان تکنیک جمعآوری دادهها در این پژوهش استفاده شد. طبق رویکرد تفکر ارزشی، ارزشها و خواستههای جامعه میزبان در زمینه توسعه گردشگری، به دو نوع هدف بنیادی و مقطعی تقسیم شده است. اهداف مقطعی شامل مقولههای اشتغال و درآمدزایی، ارتقاء استانداردهای زندگی، حفظ منابع فرهنگ محلی، تقویت هویت محلی، ساماندهی کاربریها و منابع طبیعی و حفظ محیطزیست بوده و مقولههای تقویت بنیانهای اقتصاد محلی، بهبود کیفیت زندگی، حفظ و ارتقاء منابع فرهنگ محلی و ارتقاء کیفیت محیطزیست بهعنوان اهداف بنیادی پژوهش شناسایی شده است که از این اهداف میتوان بهعنوان پایهای برای تصمیمگیری و برنامهریزی توسعه گردشگری استفاده کرد.
حسین نظم فر،
دوره 6، شماره 19 - ( 2-1396 )
چکیده
یکی از ارکان توسعه، جامعیت و یکپارچه بودن آن در رفع عدم تعادلهای اقتصادی و اجتماعی مناطق است. وجود نابرابری و ابعاد مختلف آن از نشانههای مهم توسعهنیافتگی است که رفع چنین کمبودهایی مستلزم نگرش و توجه جدی به نحوه پراکندگی شاخصهای توسعه در سطوح مختلف است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، سنجش توسعه یافتگی دهستانهای استان آذربایجانغربی از لحاظ برخورداری در زمینههای مختلف توسعه است. جامعه آماری مورد مطالعه، 113 دهستان (با 3266 آبادی) استان آذربایجان غربی با توجه به تقسیمات سیاسی ـ اداری سال 1390 است. نوع تحقیق کاربردی بوده و روش بررسی آن توصیفی ـ تحلیلی است. بدین منظور 36 شاخص نرمسازی شده با به کارگیری تکنیک تحلیل عاملی به 5 عامل معنیدار تقلیل یافته، که در این میان عامل اول با 3/17 درصد از واریانس بیشترین تأثیر را داشته است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که از لحاظ سطح توسعهیافتگی بین دهستانهای استان تفاوت و نابرابری وجود دارد به طوری که سطحبندی صورت گرفته با استفاده از تکنیک تاپسیس نشان میدهد که 5/3 درصد (4 دهستان) دهستانهای استان درسطح توسعه بسیار برخوردار، 3/5 درصد (6 دهستان) در سطح برخوردار و 6/18 درصد (21 دهستان) در سطح نیمه برخوردار قرار گرفتهاند این در حالی است که بیش از 70 درصد (82 دهستان) از دهستانهای استان از لحاظ توسعهیافتگی در سطح توسعه محروم و بسیار محروم قرار گرفتهاند. بنابراین این تفاوتها لزوم تهیه و اجرای برنامهها و طرحهای هدفمند را برای توسعه یکپارچه و متوازن استان آذربایجانغربی ایجاب میکند.
غلامحسین عبدالله زاده، احمد جمشیدی کوهساری، سید حسن حسینی المدنی، محمد شریف شریفزاده،
دوره 6، شماره 19 - ( 2-1396 )
چکیده
هدف اصلی این تحقیق بررسی اثربخشی اعتبارات بر توسعه کسب و کارهای دامپروری در نواحی روستایی بخش جعفرآباد استان قم بوده است. به این منظور از روش تحقیق توصیفی مبتنی بر پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 83 نفر از دامداران (پروشدهندگان گوساله پرواری) شاغل در شهرک دام جعفریه واقع در بخش جعفرآباد استان قم است که از سال 1389 از بانک کشاورزی گازران قم جهت توسعه دامداری وام دریافت کردهاند. اطلاعات لازم به صورت تمام شماری از صاحبان واحدهای دامداری گردآوری شده است. روایی پرسشنامه بر اساس نظرات گروهی از متخصصان شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه و کارشناسان بانک کشاورزی ارزیابی و پس اصلاحاتی مورد تأیید قرار گرفته است. پایایی ابزار تحقیق با انجام یک طرح مطالعه راهنما بر روی 20 نمونه خارج از جامعه آماری (دامداران خارج از شهرک دام جعفریه) و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 83/0 برای گویههای اثربخشی تأیید شده است. نتایج نشان داد که مؤلفههای اثربخشی اعتبارات پرداختی توسعه کسب و کارهای دامپروری را میتوان در پنج مؤلفه با عنوان «افزایش درآمد و تولید»، «مدیریت بهتر ضایعات و بهداشت دام»، «ارتقاء کیفیت زندگی فردی و روستایی»، «بهبود انگیزش و رضایت شغلی دامداران» و «توسعه فیزیکی دامداری» دستهبندی کرد. همچنین اینکه در مؤلفه اول «افزایش میزان فروش و درآمد حاصل از دامداری»، در مؤلفه دوم «مدیریت بهتر بهداشت دام و پیشگیری بیماریهای دام»، در مؤلفه سوم «از بین رفتن ضایعات، زباله و آشغال در محیط روستا»، در مؤلفه چهارم «بهبود رضایت از وضعیت شغل و حرفه» و در مؤلفه پنجم «افزایش ارزش اموال و دارائیهای دامداران» دارای اهمیت بیشتری بوده است. نتایج بررسی میزان اثربخشی اعتبارات نشان داد که در دو مؤلفه اول یعنی «افزایش درآمد و تولید» و «مدیریت بهتر ضایعات و بهداشت دام» اثربخشی مطلوب نبوده است. اما در سه مؤلفه بعدی یعنی «ارتقاء کیفیت زندگی فردی و روستایی»، «بهبود انگیزش و رضایت شغلی دامداران» و «توسعه فیزیکی دامداری» و همچنین کلیت شاخص اثربخشی وضعیت مطلوب بوده است.
علی قاسمی، مهرداد نوابخش، پرویز کردوانی،
دوره 6، شماره 20 - ( 5-1396 )
چکیده
شناخت جاذبهها و توزیع زیرساختها بر اساس رتبه جذب گردشگر در هر منطقه، یکی از مسائل اساسی در صنعت گردشگری است که موجب میشود با در نظر گرفتن جاذبهها و موقعیت آنها نسبت به ایجاد تأسیسات و زیرساختهای گردشگری اقدام گردد. در همین راستا تشکیل سلسله مراتبی از نواحی گردشگری که بتواند چارچوب مؤثری برای توزیع گردشگر و ارائه خدمات مناسب و کارکرد مطلوب داشته باشد، ضروری است. هدف پژوهش، تحلیل شاخصهای جاذبههای گردشگری مقاصد پیرامون کلانشهر تهران و اولویتبندی این نواحی و عوامل اثرگذار بر انتخاب مقاصد گردشگری است. ازاینرو پژوهش حاضر بر آن است با توجه به نیازهای گردشگری روزانه سطح شهر تهران، به رتبهبندی مقاصد گردشگری در محور شمالی تهران بپردازد. روش تحقیق ازنظر ماهیت مبتنی توصیفی- تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی است. تحلیل دادهها با استفاده از الگوی تحلیل فرایند شبکهای و سلسله مراتبی صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل؛ محورهای گردشگری شمال تهران؛ لواسانات، دارآباد، کن و سولقان، توچال، دربند و درکه است که برخی از این محورها دارای روستاهایی باقابلیت گردشگری است. نمونه آماری مبتنی بر روش کوکران، تکمیل پرسشنامه و تحلیل فرایند شبکهای در برنامهریزی گردشگری نواحی پیرا شهری کلانشهر تهران است. شاخصهای تاریخی، اکو توریستی، زیرساختها، اماکن مذهبی و منابع آبی از مهمترین مؤلفههای سطحبندی جاذبههای گردشگری برای پژوهش انتخاب شدند. یافتههای تحقیق نشان میدهد نخست مقصد گردشگری لواسانات با 43% بهعنوان مهمترین مقصد گردشگری و سپس محورهای توچال با 31%، دربند با 21% و کن – سولقان با 17% در رتبههای بعدی قرار دارند، درنهایت، محور دارآباد با 14% پایینترین رتبه مقصد گردشگری حومههای شمال تهران را داشته است.
بیژن رضایی، هدا نجف پور، نادر نادری،
دوره 6، شماره 20 - ( 5-1396 )
چکیده
دنیای امروز با چالشها و بحرانهای عظیمی همچون تهی شدن منابع طبیعی، تراکم و انباشت مواد زاید و خطرناک و انواع آلودگیهای محیطی زیستی به خصوص در زمینه محصولات کشاورزی مواجه است. از سوی مجامع بین المللی، حرکت به سمت توسعه پایدار و تغییر به سمت کارآفرینی سبز در بخش کشاورزی به عنوان یک تفکر جدید که همزمان رشد اقتصادی و حفاظت محیط زیست را دنبال مینماید، مطرح است. پژوهش حاضر در نظر دارد با شناسایی موانع و چالشهای توسعه کارآفرینی سبز در بخش کشاورزی و ارائه راهکارهای مناسب در جهت توسعه کارآفرینی سبز گام بردارد. برای دستیابی به اهداف مورد نظر از روش تحقیق آمیخته (تلفیق روش کیفی و کمی) و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری شامل کارشناسان جهاد کشاورزی، کارشناسان سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی در استان کرمانشاه و اعضای انجمن تولیدکنندگان ارگانیک شهرستان کرمانشاه به تعداد 190 نفر بوده است. برای نمونهگیری در بخش کیفی از روش گلولهبرفی و در بخش کمی از روش تصادفی ساده ( به تعداد 181 نفر) استفاده شده است. تحلیل دادهها در بخش کیفی از روش کدگذاری باز و محوری و در بخش کمی با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام شده است. نتایج نشان داد موانع اقتصادی، موانع زیرساختی، موانع ترویجی ـ آموزشی، موانع فنی و مدیریتی و موانع حمایتی عمدهترین موانع توسعه کارآفرینی سبز در بخش کشاورزی است. از سوی دیگر حمایت دولت، مردم را در سرمایهگذاریها و مشارکتها شرکت داده و احساس مسئولیت مردم را نسبت به تولید محصولات سبز بر میانگیزد. همچنین افزایش اهمیت تشریح تأثیر الگوی برچسب زیست محیطی و فرهنگسازی در تغییر رفتار خرید و مصرف میتواند در جهت توسعه کارآفرینی سبز مفید باشد.
علی اکبر عنابستانی، جمشید عینالی، احمد رومیانی،
دوره 6، شماره 20 - ( 5-1396 )
چکیده
امروزه رسیدن به توسعه روستایی یکی از دغدغههای دولتها، به ویژه در کشورهای در حال توسعه است. روستاها با دارا بودن منابع طبیعی و کشاورزی، با مسائل و مشکلات فراوانی روبرو هستند. این مسئله باعث شده است که در سالهای اخیر بار دیگر، توسعه روستایی مورد توجه نظریهپردازان، برنامهریزان و مجریان حکومتی قرار گیرد. یکی از راهبردهایی که در اغلب کشورهای جهان مورد توجه قرار گرفته و حتی در برخی از این کشورها به اجرا درآمده است و نتایج مثبتی به همراه داشته، توسعه و گسترش گردشگردی در نواحی روستایی است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر میزان رضایت گردشگران از فضای گردشگری روستایی در ناحیه خرقان شهرستان بوئین زهرا است. نوع تحقیق کابردی و روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی بوده و برای گردآوری اطلاعات از روشهای کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه) استفاده شده است. جامع آماری این تحقیق، 100 نفر از گردشگران در منطقه مورد مطالعه به صورت تصادفی مورد سنجش قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روشهای آماری توصیفی و استنباطی (تحلیل عاملی) استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان داد که اصلیترین ضعف موجود در روستا در جذب و توسعهی گردشگری، عدم وجود آب و هوای مناسب در فصلهای مختلف با ارزش میانگین50/2بوده است و مهمترین نقطه قوت روستا در توسعهی گردشگری با ارزش میانگین 55/3 مربوط به دسترسی به زیرساختهای خدماتی – بهداشتی در روستا است. همچنین یافتهها تحلیل عاملی نشان داد که وجود آب و هوای مناسب در فصلهای مختلف میتواند باعث توسعهی فضای گردشگری شود، که مقدار بار عاملی این متغیر 864/0 است. و اصلیترین نقطه ضعف در راستای توسعهی فضای گردشگری با توجه به تحلیل عاملی تعاملات بین مردم و گردشگران با بار عاملی 532/0 بوده است.
ناصر شفیعی ثابت، حسن زارع خلیلی، سها توکلی،
دوره 6، شماره 21 - ( 9-1396 )
چکیده
استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر از گذشتههای دور مورد توجه بشر بوده است. برخی کشورها، تلاش دارند تا انرژیهای تجدیدپذیری نظیر انرژی خورشیدی را به علت داشتن مزایای ویژه مانند عدم آلودگیهای زیست محیطی، فراوانی، فناناپذیری و دسترسی پایدار، آن را به تدریج جایگزین انرژی فسیلی نمایند. پتانسیل انرژی خورشیدی بسترمناسبی برای توسعه اقتصادی روستاهای حاشیه مناطق و نواحی که دور از کانونهای شهری یا مراکز روستایی پرجمعیت استقرار دارند، فراهم میکند. در برخی از کشورها به رغم وجود شرایط مناسب آب و هوایی، به دلایل مختلفی هنوز استفاده از انرژی خورشیدی متناسب با پتانسیلها نیست. این پژوهش به شیوه توصیفی ـ تحلیلی برای تبیین پتانسیلهای انرژی خورشیدی برای توسعه اقتصاد روستایی بخش کامفیروز شهرستان مرودشت، براساس جامعه آماری 1825 خانوار، بر روی 270 نمونه تصادفی انجام شده است. پتانسیل و فرآیند ایجاد و گسترش انرژی خورشیدی به مثابه مؤلفه اثرگذار، به کمک 34 گویه در قالب شاخصهایی همچون آموزش و آگاهی بخشی، دانش و اطلاعات، اعتمادسازی، ظرفیتسازی، مشارکت و شراکت در سرمایهگذاری، سنجیده شده است. مؤلفه اثرپذیر پژوهش نیز از طریق 106 گویه در ابعاد نظام محیطی، نظام اجتماعی ـ اقتصادی و کالبدی توسعه سکونتگاهها سنجیده شده است. نتایج نشان میدهد که بهکارگیری انرژی خورشیدی، در پایداری و توسعه اجتماعی ـ اقتصادی سکونتگاههای روستایی مؤثر است. در حقیقت، شکلپذیری و گسترش فناوری انرژی خورشیدی برای بهبود فعالیتهای کشاورزی و غیرکشاورزی روستایی، بهبود فعالیتهای اجتماعی و بهبود شاخصهای محیط طبیعی و شاخصهای زیربنایی و خدماتی روستایی بسیار کلیدی است. بنابراین، توجه به بهبود وضعیت آموزش و اطلاع رسانی و حمایت از روستاییان برای افزایش میزان بهرهگیری و مشارکت و سرمایهگذاری در بهکارگیری انرژی خورشیدی، پیشنهاد میشود.
مسلم سواری، حسین شعبانعلی فمی، محمدشریف شریفزاده،
دوره 6، شماره 21 - ( 9-1396 )
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی موانع اشتغال زنان روستایی در بخش صنایع دستی شهرستان دیواندره(استان کردستان) انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه زنان روستایی بالای 15 سال شهرستان بوده است (17101N=). با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران170 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب گردید که با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای با انتساب متناسب توزیع شده است. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامهای بود که روایی آن به کمک پانل متخصصان و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تأیید گردید (7/ 0α>). تجزیه و تحلیل دادهها بهوسیله نرمافزار SPSSwin18 انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد مهمترین موانع گسترش صنایع دستی از دیدگاه زنان روستایی شهرستان دیواندره، عدم توجه و حمایتهای دولتی از بخش صنایع دستی است. علاوه بر این، تحلیل عاملی موانع توسعه صنایع دستی به استخراج پنج عامل با عنوان موانع اقتصادی، زیرساختی، اجتماعی- فرهنگی، آموزشی و روانشناختی منجر شده است. از مهمترین راهکارهای توسعه اشتغال مرتبط با صنایع دستی راهکارهای حمایتی، آموزشی- تشویقی و ایجاد تشکلهای صنایع دستی بوده است. بنابراین، پیشنهاد میشود نهادها و سازمانهای دستاندرکار با بسترسازی مناسب و آموزشهای کاربردی، امکان حضور زنان روستایی را در بخش صنایع دستی فراهم نمایند.
بهمن صحنه، حسین سادین، عبدالحمید نشاط، حمیدرضا تلخابی،
دوره 6، شماره 21 - ( 9-1396 )
چکیده
دامنه و نحوه روابط میان شهر و روستا به صورتهای گوناگون بر شکلپذیری، رشد و توسعه سکونتگاههای روستایی و همچنین بر ساختار و کارکرد آنها اثرگذار است. با توجه به نقش این روابط در فرآیند تحولات و توسعه کانونهای شهری و روستایی، علاوه بر بررسی انواع و علل روابط، شناخت آثار و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی و فضایی - کالبدی بر شهر و روستا و تلاش برای کاهش اثرات منفی این روابط در راستای ساماندهی آنها، زمینهساز توسعه پایدار نواحی روستایی و شهری خواهد بود. پژوهش حاضر باهدف بررسی تغییرات اجتماعی، اقتصادی و کالبدی ناشی از روابط متقابل شهر و روستا بین نقطه شهری آزادشهر و بخش چشمهساران انجامگرفته است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی است و جامعه آماری آن را خانوارهای ساکن در روستاهای بخش چشمهساران تشکیل میدهد که با توجه به حجم جمعیتی آن طبق فرمول کوکران تعداد 323 نمونه تعیین و بهطور تصادفی انتخابشده است. روش بررسی در این مقاله به دو صورت اسنادی (کتابخانهای) و مطالعات پیمایشی (پرسشنامه) با ارزیابی 21 متغیر در سه بُعد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی بوده است. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات، علاوه بر آمارهای توصیفی از آزمون کای اسکوئر (خیدو) استفاده شد. نتایج بیانگر تغییرات عمدهای در قیمت زمین و مساکن روستایی، کاهش مالکیت بومی اراضی، قطعهقطعه شدن اراضی کشاورزی، انحراف از مشاغل کشاورزی، کاهش انسجام اجتماعی، اختلاط اقوام، تغییرات اساسی در پوششهای سنتی، تغییرات اساسی در نما و معماری مساکن روستایی و افزایش تأثیرات محیط زیستی است. همچنین میانگین دامنه این تغییرات نیز بر اساس محاسبات آماری بین 9/16 درصد تا 6/65 درصد است.
سیدحسن مطیعی لنگرودی، زهرا کاتب ازگمی،
دوره 6، شماره 21 - ( 9-1396 )
چکیده
با توجه به محدود بودن فعالیتها و ناچیز بودن درآمد حاصل از مشاغل روستایی، توسعه گردشگری میتواند با به وجود آوردن مشاغل مختلف در نواحی روستایی، ضعف درآمد در این فضاهای زیستی را بر طرف نموده و زمینههای کسب درآمد بیشتر را فراهم نماید. در دهستان لیچارکی به دلیل ساحلی بودن منطقه و ایجاد جاذبههای تجاری و تفریحی، نظام معیشتی نواحی روستایی در حال تغییر است؛ به طوری که تعداد شاغلان در بخشهای مختلف گردشگری و خدماتی رو به رشد است. هدف تحقیق، بررسی اثرات توسعه گردشگری بر رونق اقتصاد دهستان لیچارکی حسن رود بوده است. روش انجام تحقیق توصیفی – تحلیلی با تأکید بر مطالعات کتابخانهای و میدانی است. با توجه به گستردگی حجم جامعه آماری، از روش نمونهگیری کوکران برای تعیین حجم نمونهها استفاده گردید، بر این اساس از بین 2155 خانوار و 8628 نفر جمعیت روستا تعداد 328 نفر از سرپرستان خانوار به عنوان نمونه تحقیق انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. دادهها با استفاده از نرمافزارspss و آزمونهای آماری پارامتری پیرسون، آزمون T مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که گردشگری در دهستان لیچارکی حسنرود منجر به رونق اقتصادی شده است؛ به طوری که توسعه گردشگری موجب تغییر ساختار شغلی از بخش کشاورزی (5/23 درصد) به بخش خدمات و گردشگری (4/63 درصد) شده است. همچنین، افزایش اشتغال در بخش خدمات، افزایش درآمد ساکنان روستایی و کاهش فقر از دیگر پیامدهای اقتصادی توسعه گردشگری در دهستان لیچارکی حسن رود بوده است.