32 نتیجه برای محمدی
ناهیده محمدی، بیژن رحمانی، ناصر شفیعی ثابت،
دوره 11، شماره 40 - ( تابستان 1401 )
چکیده
توانمندسازی روستاییان، منجر به سازماندهی آنها در قالب سازمان های غیردولتی و مردم نهاد شده؛ و زمینه مشارکت موثر آنان را در فراگرد توسعه و تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی فراهم می سازد. در این راستا، برای تبیین دقیق موضوع، در پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر ابزار پرسشنامه، ارتباط بین تسهیلکنندههای توانمندسازی روستاییان در میزان شکلگیری سازمانهای غیردولتی، و ارتباط این سازمانها در فراگرد تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی(در قالب 15 شاخص) در سطح30 روستا و 300 خانوار نمونه روستاهای شهرستان جوانرود سنجیده شد. یافته ها نشان داد بین بهبود شاخص های توانمندسازی و میزان شکل گیری و گسترش سازمان های غیردولتی در راستای تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی رابطه معنی دار وجود دارد. لیکن، این ارتباط از نوع کاهشی-کاهشی بوده است؛ که نامناسب بودن جایگاه متغیرهای پژوهش در ناحیه مورد مطالعه را آشکار ساخته است. به سخن دیگر، عملیاتی کردن روش های توانمندسازی به دلیل غلبه رویکرد «بالا به پایین» و «حکومت محور» نتوانسته است احساس قدرت و توانمندی را در روستاییان ایجاد و زمینه مشارکت مؤثر و سازمان یافته آنان در چارچوب سازمانهای غیردولتی را فراهم نماید. به گونه ای که پایین بودن سطح مشارکت سازمان های غیردولتی سبب نارسایی در تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی- اکولوژیک شده است. بنابراین، ضروری است، از راه توجه و بهبود شاخص های تسهیل کننده توانمندسازی روستاییان همچون؛ آموزش و آگاهی بخشی، دانش و مهارت، انسجام و همبستگی، اعتماد و اطمینان، مشارکت، نهادسازی و حمایت سیاسی دولت، و تغییر رویکرد به سوی «اجتماع محور» و «پایین به بالا»، زمینه مناسبی برای مشارکت آنان با هدف شکل دهی سازمان های غیردولتی در راستای تحولات فضایی سکونتگاه های روستایی فراهم شود.
نسرین جلیلیان، یاسر محمدی،
دوره 11، شماره 41 - ( پاییز 1401 )
چکیده
یکی از راهﻫﺎی ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑـﺎ ﮐﺎﻫﺶ فقر و بهبود معیشت به ویژه در بین زﻧﺎن روستایی ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﺧﺎﻧﻮار، تامین مالی خرد آنها در قالب اعطای تسهیلات خودکفایی و اشتغالزایی از طریق نهادهایی مانند کمیته امداد امام خمینی (ره) است. این پژوهش با هدف مطالعه نقش وام های اشتغالزایی بر معیشت پایدار زنان روستایی سرپرست خانوار انجام شد. پژوهش، از نظر ماهیت از نوع پژوهشهای کمی و از نظر هدف از نوع مطالعات کاربردی است. همچنین به لحاظ نحوه گردآوری داده ها، از نوع تحقیقات پیمایشی و از نظر شیوه تحلیل داده ها از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق، زنان روستایی سرپرست خانوار که تحت پوشش کمیته امداد در دهستان هرسم، شهرستان اسلامآباد غرب در استان کرمانشاه بودند که 100 نفر از این زنان انتخاب و به صورت سرشماری بررسی شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، جمع آوری شد که روایی آن با نظر متخصصان و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. تحلیل داده ها در محیط نرمافزار IBMSPSS انجام شد. نتایج نشان داد که دو گروه زنان سرپرست خانوار بهرهمند و بیبهره از وام های اشتغالزایی کمیته امداد، از نظر وضعیت معیشت پایدار روستایی، تفاوت معنیداری باهم داشتند و زنان بهره مند، مخصوصاً در بعد سرمایه مالی و سرمایه فیزیکی وضعیت معیشت بهتری داشتند. همچنین در بین زنان بهرهمند از وام های خوکفایی نیز کسانی که از میزان وام های دریافتی و دوره بازپرداخت آنها رضایت داشته و همچنین در دورههای مهارتآموزی جهت ایجاد شغل شرکت داشتند، از سطح معیشت پایدار بالاتری برخوردار بودند.
سعدی محمدی، زهرا حکیمی نیا،
دوره 11، شماره 42 - ( زمستان 1401 )
چکیده
تامین معیشت و کیفیت مطلوب زندگی از طریق دسترسی به داراییهای معیشتی؛ هسته اصلی امنیت پایدار به عنوان رهیافت نوین تامین امنیت مناطق مرزی است. در این راستا، وضعیت پایداری امنیتی نواحی روستایی مرزی شهرستان مریوان به واسطه عدم دسترسی مناسب به داراییهای معیشتی مورد سنجش قرار گرفت. پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر به لحاظ ماهیت؛ کیفی و متکی بر ریشهیابی ساختاری، پیامدسنجی و سپس ارائه راهکارهای کاربردی متناسب میباشد. جامعه آماری پژوهش، مشتمل بر نقش آفرینان اصلی عرصه توسعهای، مدیریتی، امنیتی، متخصصان علمی، آگاهان و مدیران محلی روستاهای مرزی شهرستان مریوان میباشد که به صورت هدفمند و با روش گلوله برفی انتخاب و مورد مصاحبه عمیق قرارگرفتند(مصاحبه با 50 نفر). تجزیه و تحلیل پاسخها با تکنیک تئوری بنیادی انجام گرفت. نتایج نشان دادند که پیامدهای ناپایداری های امنیتی حاصل شده از عدم دسترسی مناسب به داراییهای معیشتی در 51 متغیر در قالب 6 مولفه مرتبط با معضلات امنیت سیاسی-نظامی، امنیت محیط طبیعی، امنیت اجتماعی، امنیت اقتصادی، ناامنی غذایی و آسیب های بلندمدت امنیتی در 3 مقوله اصلی ناپایداری امنیت انسانی(محلی- منطقهای)، ناپایداری امنیت ملی و ناپایداری امنیتی بلندمدت جای گرفتند. همچنین63 ضعف در قالب مولفههای ضعف برنامهریزی، سیاستگذاری و مدیریتی توسعهای؛ نامناسب بودن محیط کسب و کار منطقه؛ مدیریت امنیتی مرز؛ ضعف قوانین و حمایت ها؛ ضعف در زیرساختهای کالبدی مورد نیاز توسعه اقتصادی؛ کمبود سرمایه مردم محلی و ضعف¬های اجتماعی-فرهنگی؛ مهمترین علل و عوامل و کاستیهایی هستند که وضعیت نامناسب موجود دسترسی روستاییان مرزی شهرستان مریوان به داراییهای معیشتی را موجب شدهاند و در نهایت؛ راهبرد انسداد مرزها و مدیریت تهدیدمحورانه، راهبرد مدیریت توسعهای تک بعدی، بهرهگیری افراطی از محیط طبیعی و پرداختن به مشاغل کاذب و قاچاق و مهاجرت و خروج سرمایه از مرزها؛ مهمترین، راهبردهای اتخاذی از سوی مسئولین توسعهای و امنیتی و روستاییان در مقابله با وضعیت نامناسب دسترسی به داراییهای معیشتی و ناپایداریهای امنیتی حاصل از آن میباشد.
حمید رستگاری کوپایی، ذکریا محمدی تمری، مریم شریف زاده، ویدا علی یاری،
دوره 12، شماره 44 - ( تابستان 1402 )
چکیده
تغییر و تحولات امروزی ساختار اقتصادی دنیا را دگرگون ساخته است. رقابتپذیری در اقتصاد جهانی بدون توجه کافی به رویکردها و روشهای خلاقانه امکان پذیر نمیباشد. کارآفرینی با بدل شدن به مقولهای تحول آفرین در اقتصاد تمامی جوامع بهعنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی و فرهنگی شناخته شده و نقش اساسی در فرآیند توسعه پایدار کشورها ایفا میکند. در عصر حاضر اهمیت شرکتهای نوآور و کارآفرین بهاندازهای است که نیرو محرکه اقتصاد کشورها شناخته میشوند. کارآفرینی نوآوری را در سازمان نهادینه ساخته و تعالی اقتصاد کشور را بهدنبال خواهد داشت. کارآفرینی در مناطق روستایی نقش مهمی در توسعه اقتصاد روستایی دارد. توسعه کارآفرینی در شرکتهای تعاونی راهکاری مؤثر برای تعالی این سازمانها میباشد. این رویکرد به رشد و توسعه تعاونیها کمک نموده و در بهبود کسب و کار، افزایش درآمد و سودآوری برای آنها نقش بسزایی دارد. از اینرو تلاش برای زمینهسازی در جهت توسعه کارآفرینی در تعاونیها یکی از اولویتهای برنامههای توسعه بخش تعاون بهحساب میآید. لذا، هدف پژوهش حاضر نیز ارائه مدلی برای توسعه کارآفرینی سازمانی در تعاونیهای کشاورزی، احیاء، بهرهبرداری و توسعه جنگل استان مازندران بود. به این منظور 5 تعاونی با تعداد نمونه آماری 201 نفر مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. به منظور جمعآوری داده از پرسشنامههای ساختارمند استفاده شد. همچنین در بخش تحلیل دادههای توصیفی از نرمافزار SPSS، در بخش آزمون ابزار پژوهش و آزمون فرضیهها از نرمافزار SmartPls و به منظور ارائه مدل توسعه از روش شبکه عصبی پرسپترون چندلایه استفاده گردید. نتایج نشان داد که ابزار پژوهش از اعتبار همگرای (روایی و پایایی) مناسبی برخوردار است و با توجه به آزمون وارسی اعتبار اشتراک، نیز ابزار اندازهگیری از کیفیت قابل قبولی برخوردار است. همچنین، از 15 فرضیه بررسی شده، 13 فرضیه تأیید و دو فرضیه نیز رد شدند. در نهایت با توجه به مدل توسعه کارآفرینی پنج متغیر: "ویژگیهای مدیران"، "ویژگیهای کارکنان"، "سبک رهبری تعاونی"، "ساختار سازمانی" و "سیستم پاداش" حائز بیشترین اهمیت در مدل شدند و درصد بیشتری از متغیر توسعه کارآفرینی سازمانی را تبیین نمودند.
محمود محمدی،
دوره 12، شماره 45 - ( پاییز 1402 )
چکیده
فقر به عنوان یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی شناخته شده و ارتباط معناداری نیز با زندگی روستایی دارد. به همین جهت بررسی عوامل موثر در کاهش فقر میتواند سیاستگذاران را در اتخاذ تصمیمات مناسبتر برای توسعه مناطق روستایی یاری کند. لذا هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثرات اقتصادی سواحل مکران در کاهش فقر مناطق روستایی چابهار میباشد. به این منظور، پژوهش حاضر بر حسب نوع روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و از لحاظ هدف، کاربردی است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرمافزار SPSS و مدل F-VIKOR استفاده شده است. نتایج نشان داد، وضعیت حدودی اقلام مصروفی (غذا با مقدار میانگین 12/3، آموزش با مقدار میانگین 31/3، ابزارآلات مصرفی با مقدار میانگین 14/3، بهداشت و درمان با مقدار 34/3، حمل و نقل با مقدار 34/3) متوسط رو به زیاد و سایر اقلام مانند (تفریح و مسافرت با مقدار میانگین 2/10، سپردهگذاری با مقدار 11/2، خدمات با مقدار 22/2، زمین با مقدار 19/2، دامداری با مقدار 22/2، پوشاک با مقدار 24/2، مسکن با مقدار 22/2) متوسط میباشند. سایر نتایج نشان داد، در روستاهای مورد مطالعه از تعداد افراد فقیر به غیرفقیر در سالهای اخیر نسبت به سالهای قبل افزایش یافته است و درصد بسیار کمی از افراد فقیر شدهاند، همچنین نتایج نشان داد، بین شاخصهای اقتصاد سواحل مکران و کاهش فقر در بین خانوارهای روستایی مطرح شده ارتباط معنادار و مثبتی وجود دارد، بر این اساس، ظرفیتهای گردشگری سواحل مکران با مقدار تغییرات احتمالی 36781/0 بیشترین و توسعه صنایع با تغییرات احتمالی 2087/0، کمترین میزان تاثیر را در تغییرات پیشآمده از فقیر به غیرفقیر به خود اختصاص داده است. در نهایت نتایج نیز نشان داد، روستاهای تیس با مقدار وزن (1) و روستای شهرک مسکونی گواتر با مقدار وزن (000/0)، به ترتیب بیشترین و کمترین میزان تاثیرپذیری را از اثرات اقتصادی سواحل مکران به خود اختصاص دادهاند.
کبری نجفی، حسین فراهانی، بهروز محمدی یگانه، علیاکبر نجفیکانی،
دوره 12، شماره 46 - ( زمستان 1402 )
چکیده
امروزه کسب و کارهای کوچک و خرد روستایی میتواند نقش مهمی در متنوعسازی اقتصاد جوامع روستایی ایفا کند و وسیلهای برای تحریک رشد اقتصاد نواحی روستایی و به تبع آن اقتصاد ملّی به شمار میآید. در این راستا جاذبههای گردشگری در روستاهای ساحلی نقش بسیار حایز اهمیتی در رونق کسب و کارها ایفا میکنند. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی و میدانی میباشد. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی 12 روستای شهرستان بابلسر میباشند که بالغ بر 8364 خانوار بوده و جمعیت آن برابر با 25840 نفر میباشد. تعداد نمونه مورد نیاز با استفاده فرمول کوکران معادل 367 نفر تعیین گردید. پایایی ابزار تحقیق نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای مولفههای مورد بررسی تحقیق برابر با 79/0 به دست آمده است و روایی تحقیق یا اعتبار پرسشنامه از طریق اعتبار صوری محتوایی بدست آمده است. دادههای مستخرج از پرسشنامه با بهرهگیری از نرمافزار spss و با استفاده از مقایسه میانگین فریدمن، ماتریس تحلیلی همبستگی گاما و رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن نشان میدهد که استفاده از مناظر روستایی و ساحلی بسیار زیبا با چشماندازهای خیرهکننده، داشتن محیط آرام و بدون سر و صدا و تفریحات ساحلی بالاترین مقادیر را به خود اختصاص دادند و در بهبود کسب و کارها نقش کلیدی ایفا میکنند. نتایح تحلیل همبستگی گاما نشان میدهد که افزایش تنوع شغلی به تبع وجود جاذبههای گردشگری در روستاهای ساحلی با افزایش فرصتهای شغلی، افزایش درآمد روستاییان، افزایش سطح آگاهی و دانش عمومی در راستای فعالیتهای کارآفرینانه و افزایش انگیزه جوانان جهت سکونت و اشتغال در روستا رابطه معنادار و 99 درصدی دارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون رگرسیون خطی چندگانه با روش همزمان برای تبیین تأثیر جاذبههای گردشگری بر بهبود کسب و کارهای کوچک و اوضاع اقتصادی خانوارهای روستایی نشان میدهد که مؤلفههای بررسیشده تا حد قابلقبول و معناداری به متغیرهایی مرتبط هستند که بررسی شدند. در ضمن ضریب تعیین بدست آمده حاکی از آن است که توسعهیافتگی حدود 72 درصد به متغیرهای بررسیشده وابسته است.
آقای آرش درخشان درآبی، دکتر یاسر محمدی،
دوره 13، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی محیطی برنامههای توسعه روستایی سازمان بسیج سازندگی جهت تدوین ماتریس راهبردی برتر اجرا شد.
روش پژوهش: پژوهش از روش ترکیبی (کیفی-کمی) بهره برده و برای گردآوری دادهها از ابزار مصاحبه در بخش کیفی و پرسشنامه در بخش کمی استفاده شد. با توجه به هدف پژوهش، جامعه آماری متشکل از دوگروه کارشناسان بود. جهت ارزیابی محیطی برنامههای توسعه روستایی از سه گروه کارشناسان سازمانهای توسعه روستایی، کارشناسان سازمان بسیج سازندگی و مطلعان روستایی (شوراها و دهیاران)، هر گروه 30 تَن و برای تدوین ماتریس راهبردی برتر، از 8 خبره توسعه روستایی نظرخواهی شد. برای ارزیابی محیطی از تکنیک سوات (SWOT) و برای تدوین ماتریس راهبردی برتر از روش ترکیبی TOPSIS-ANP در محیط نرمافزار Super Decision استفاده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که نقاط قوت برنامههای توسعه روستایی بسیج بر نقاط ضعف برتری داشته اما با تهدیدهایی نیز روبروست. ماتریس راهبردی برتر نیز نشان داد که از بین 10 راهبرد استخراجشده از تحلیل محیطی، "هماهنگی بسیج سازندگی با سایر متولیان توسعه روستایی در تدوین برنامهها و کاهش دوبارهکاریها" بهعنوان راهبرد برتر مشخص شد. راهبردهای "همفکری و برگزاری نشستهای منظم با رهبران محلی جهت اجرا و ارزیابی برنامههای توسعه روستایی" و "همکاری با سمنها و نهادهای مذهبی جهت بسیج نیروهای مردمی و منابع مالی به سمت پروژههای اشتغالزایی" نیز در دو رتبه بعدی اهمیت قرار گرفتند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش، ضرورت گسترش شبکه همکاری و همفکری با سایر متولیان توسعه روستایی و پیروی از یک الگوی توسعه روستایی جامع و هدفمند، بهمنظور بهبود برنامههای توسعه روستایی بسیج سازندگی پیشنهاد میشود.
میترا محمدی، فاتح حبیبی، سامان قادری،
دوره 13، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: تجریه بسیاری از کشورهای توسعه یافته نشان می دهد که توسعه گردشگری یک نیاز اساسی برای توسعه ملی و باید با درجه بالایی از اولویت آنرا در نظر گرفت. بر این اساس، در ایران نیز دولت در سال های اخیر توجه بیشتری به توسعه صنعت گردشگری نموده است. همچنین با توجه به پتانسیل های بالقوه و کم نظیرمناطق روستایی توجه به این بخش می تواند در راستای توانمند سازی مناطق روستایی و توسعه این مناطق کمک نماید. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر گردشگری بر معیشت پایدار روستایی استان کردستان با مقایسه ی دو گروه روستاهای گردشگری و غیر گردشگری است.
روش پژوهش: از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده های مورد نیاز استفاده شده است و 203 نفر سرپرست خانوار از روستاهای گردشگری و 147نفر سرپرست خانوار از روستاهای غیر گردشگری به شیوه تصادفی انتخاب شده و تجزیه و تحلیل بر روی آنها صورت گرفت. برای اطمینان از پایایی ابزار تحقیق، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. بر این اساس قابلیت اعتماد پرسشنامه با ضریب 0.82 درصد بسیار مناسب بوده است.
یافتهها: نتایج آزمون t مستقل نشان داد که میانگین سرمایه های انسانی واجتماعی و کل سرمایه ها در روستاهای گردشگری از روستاهای غیر گردشگری بیشتر است. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان داد که در روستاهای گردشگری فعالیت هایی مانند باغداری ، زراعت ، فروش غذاهای محلی ، فروش صنایع دستی، اجاره منزل، فروش تولیدات لبنی محلی و فروش لباس محلی به ترتیب راهبرد معیشتی اهمیت بیشتری داشته است. در حالی که روستاهای گروه دوم، به ترتیب فعالیت های باغداری، زراعت، فروش تولیدات لبنی محلی ، دامداری ، کارگری اهمیت بیشتری داشته است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که بین روستاهای گردشگری و غیرگردشگری از لحاظ سرمایه های انسانی، اجتماعی، فیزیکی، طبیعی، مالی و کل سرمایه ها، تفاوت معنیداری وجود دارد. میانگین سرمایه انسانی، اجتماعی و کل سرمایه ها (داراییهای معیشتی) در روستاهای گردشگری بیشتر از روستاهای غیرگردشگری بود.
عباس نباتی، دکتر بهروز محمدی یگانه، دکتر مهدی چراغی،
دوره 13، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: یکی از مهمترین فرصتها و مزیتهای اقتصادی که با توجه به شرایط خاص سرزمینی ایران میتوان برای کشاورزان و ساکنین روستاها در کنار شغل اصلی آنها یعنی دامداری و کشاورزی مطرح کرد، فعالیت در بخش معدن میباشند که می تواند زمینه دستیابی به توسعه پایدار را فراهم نموده و تأثیرات بی شماری در ابعاد مختلف به همراه خواهد داشت. در این راستا تحقیق حاضر با هدف بررسی اثرات استخراج معادن بر توسعه پایدار روستایی انجام شده است.
روش پژوهش: حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، تحقیق توصیفی تحلیلی می باشد و جمع آوری اطلاعات بصورت کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش 10 سکونتگاه روستایی بخش کرانی است که در اراضی پیرامون خود دارای معادن می باشند که با استفاده از فرمول کوکران 250 خانوار به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ارزیابی پایداری روستاها در سه بعد محیطی، اجتماعی و اقتصادی با 40 شاخص با ابزار پرسش نامه انجام شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون t و مدل ماباک مورد تحلیل قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و Excel و ترسیم نقشه ها از نرم افزار Arc GIS بهره برده شده است.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که فعالیت معادن آثار مثبت و معناداری را در بعد اقتصادی و اجتماعی بترتیب با میانگین 34/3 و 83/2 ایجاد نموده ولی در بعد محیطی اثرات منفی و معناداری با میانگین 22/3 به جا گذاشته است. رتبه بندی پایداری روستاها با استفاده از مدل ماباک نیز نشان داد روستاهای آغبلاغ طغامین، اوچگنبد خان و بستاندره بترتیب با امتیاز 940/0، 715/0 و 568/0 در رتبه های اول تا سوم و روستای شهرک با امتیاز 869/0- در رتبه آخر قرار گرفتند.
نتیجهگیری: طبق یافته های پژوهش، وضعیت پایداری نواحی روستایی بخش کرانی در اثر فعالیت معادن در بعد اقتصادی، پایدار در بعد اجتماعی، نیمه پایدار و در بعد محیطی ناپایدار می باشد. نتایج رتبه بندی پایداری روستاها نیز نشان داد در کنار عامل فاصله از معادن عوامل دیگری از جمله سطح آگاهی اجتماعی و روحیه مطالبه گری ساکنین روستا، عملکرد و روابط سیاسی- اجتماعی مدیران محلی روستا بویژه شورا و دهیار موثر بوده است.
فرهاد جوان، مصطفی محمدی،
دوره 13، شماره 50 - ( 10-1403 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل پارادایمیک سازههای توسعه کسب و کارهای خرد گردشگری در روستاهای گیلان انجام شده است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و دارای ماهیت تفسیری و تحلیلی و از لحاظ روش در گروه پژوهشهای کیفی قرار دارد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تئوری زمینهای و مدل (FBWM)، استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات نیز به دو صورت مطالعات اسنادی و کتابخانهای و مصاحبه و پرسشنامه است. جامعه آماری در پژوهش حاضر نیز شامل متخصصان و نخبگان در حوزه مطالعاتی (گردشگری) و کارآفرینان روستایی در حوزه گردشگری در روستاهای هدف هستند. به منظور گردآوری جامعه نمونه از روش نمونهگیری هدفمند (تا زمان اشباع نتایج) صورت گرفت، که در نهایت تعداد (35) نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شد.
یافتهها: مقولات (شناخت روستاییان نسبت به مشاغل گردشگری، اعتبارات بانکی، شبکه تعامل در روستا)، به عنوان سازههای علی؛ مقولات (اطلاعرسانی به روستاییان، کاهش فساد و تبعیض، مدیریت یکپارچه و برنامهریزی کارآمد) به عنوان سازههای مداخلهگر، مقولات (تامین زیرساختها در روستا، توسعه سرمایه انسانی، کاهش بروکراسی و تشریفات و قوانین منعطف) به عنوان سازههای زمینهای معرفی شدند. همچنین از بین سازههای علی، شناخت روستاییان نسبت به مشاغل گردشگری با مقدار وزن 321/0، در سازههای مداخلهگر؛ مدیریت یکپارچه با مقدار وزن 314/0، در سازههای زمینهای، تامین زیرساختها در روستا با مقدار وزن 320/0 بیشترین میزان تاثیرگذاری را در توسعه کسب و کارها به خود اختصاص دادهاند. سپس 4 راهبرد (گردهمآیی بین متخصصان، کارشناسان و مدیران سازمانهای مرتبط با گردشگری در راستای توسعه کسب و کارهای خرد در روستاها، برگزاری کارگاههای آموزشی برای روستاییان برای بهبود کسب و کار و نحوه تعامل با گردشگران، مطالعات پژوهشی در خصوص نیازسنجی خدمات و زیرساختهای گردشگری در روستاهای گیلان با دید سیستماتیک و حمایت از کسب و کارهای فعالان گردشگری) و 3 پیامد (گردشگری پایدار در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیستمحیطی در روستاها، تغییر رویکرد روستاییان نسبت به اشتغال در روستا با تمرکز بر گردشگری، ترسیم الگوی کسب و کار گردشگری بر اساس تجربه زیستی روستاییان گیلان)؛ حاصل از توسعه کسب و کارهای خرد گردشگری در روستاهای گیلان مطرح شد.
نتیجهگیری: گردشگری و کسبوکارهای مرتبط با آن در مناطق روستایی، در پاسخ به نیازهای گردشگران و سایر عوامل، به یک پدیده جهانی بدل شده است که توسعه آن تحت تأثیر عوامل گوناگون قرار دارد. از این رو، شناخت سازه های توسعه کسبوکارهای خرد گردشگری از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا این شناخت میتواند در حل مشکلاتی همچون نابرابریهای رو به رشد، افزایش سریع جمعیت و نرخ بیکاری فزاینده در مناطق روستایی استان گیلان نقش بسزایی ایفا کند.
سعدی محمدی، فرزاد ویسی، کیومرث خداپناه، ژیان دانشور،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده
هدف: با توجه به این اصل که لازمه حل هر معضلی، برنامهریزی برای حل آن است، پژوهش کاربردی حاضر نیز، با این هدف در نواحی روستایی مرزی شهرستان مریوان انجام گرفته و به دنبال آن است که با تدوین برنامه راهبردی که انعطافپذیر و آیندهنگر میباشد، در جهت تنوعبخشی به اقتصاد روستاهای منطقه بواسطه جذب سرمایهها حرکت نماید.
روش پژوهش: دادههای این پژوهش در بخش نظری به روش اسنادی و در بخش عملی به روش پیمایشی، مبتنی بر مصاحبه، توزیع پرسشنامه و مشاهده گردآوری شده است. رویکرد حاکم بر پژوهش حاضر، رویکرد کیفی است که مبتنی بر مصاحبه و قضاوت گروه دلفی است. بر این مبنا؛ با بهرهگیری از تیم دلفی پژوهش، برنامه استراتژیک تنوعبخشی به اقتصاد منطقه بواسطه جذب سرمایهها و راهاندازی کسبوکارهای خرد، تدوین گردید. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر 24 نفر از مسئولین توسعه منطقه، متخصصین، صاحبان کسبوکار خرد و مدیران محلی هستند که به روش هدفمند انتخاب گردیدند.
یافتهها: یافتهها حاکی از آن است که در نواحی روستایی مورد مطالعه، تعداد 8 نقطه قوت در مقابل 18 نقطه ضعف (عوامل درونی) و 6 فرصت در مقابل 9 تهدید (عوامل بیرونی) در برابر ایجاد محیط متنوع اقتصادی و فضای مطلوب کسبوکار بواسطه جذب سرمایهها، شناسایی و مورد تایید قرار گرفتند. همچنین تلاقی مجموع وزنهای عوامل داخلی (3/40) با مجموع وزنهای عوامل خارجی (2/49)، نشاندهنده قرارگیری منطقه مورد مطالعه در موقعیت محافظهکارانه است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که الگوی مطلوب، برای جذب سرمایهها در راستای تنوعبخشی به اقتصاد منطقه، الگوی محافظه کارانه است و بایستی با رویکردی بازنگرانه، برنامهها، سیاستها و اقدامات انجام گرفته در راستای تغییر وضعیت نامطلوب موجود محیط کسبوکار منطقه مورد مداقه و تغییر قرار گیرند. همچنین چشمانداز آینده فضای کسبوکار منطقه با تنوعبخشی اقتصادی بواسطه جذب سرمایهها نشان داد که این منطقه روستایی در دورنمایی 15 ساله متناسب با توانمندیها و پتانسیلهایش میتواند به عنوان مرکز ممتاز تجارت مرزی، مرکز ممتاز کشاورزی، مرکز ممتاز تولیدیهای خرد و مرکز ممتاز گردشگری روستایی در سطح استان کردستان و در کنار سایر رقبا (شهرستانهای دیگر استان) شناخته شود.
یاسر محمدی، فرشته عواطفی اکمل،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده
هدف: طی دهههای اخیر موضوع توانمندسازی زنان روستایی مورد توجه بسیاری از برنامهریزان روستایی قرارگرفته است. یکی از عواملی که بر توانمندسازی زنان روستایی مؤثر هست ایجاد و توسعه کسبوکارهای خرد است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر ایجاد و توسعه کسبوکارهای خرد بر توانمندسازی زنان روستایی انجام شد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از روش فراتحلیل بعنوان یک روش آماری و نظاممند برای ترکیب یافتههای پژوهشهای دیگر در زمینه مورد مطالعه بهره برده است. جامعه آماری این پژوهش، پژوهشهای در دسترس مرتبط با رابطه کسبوکار با توانمندسازی زنان روستایی منتشر شده در پایگاههای علمی (Sid، Ensani، Noormags، Magiran، Scienc direct، Google Scholar، Scopus) طی سالهای 2000 تا 2024 بود. در مجموع، 720 مطالعه در این موضوع بهدستآمد که 30 مورد از آنها بر اساس معیارهای ورود و خروج، شرایط ورود به فرا تحلیل را داشتند و با استفاده از نرمافزار CMA2 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در این پژوهش با توجه به نتایج بررسی ناهمگنی از طریق شاخص Q و مجذور I مدل اثرات تصادفی انتخاب گردید. همچنین، برای ترسیم شبکه موضوع پژوهش و دستیابی به واژگان پرتکرار در این حوزه، از نرمافزار VOSviewer استفاده شد. بنابراین، کلیدواژههای تحقیق در پایگاههای خارجی جستجو و دادههای مقالات انتخابی در فایل CSV ذخیره و به VOSviewer وارد شدند. برای منابع داخلی نیز، جستجو بهطور جداگانه انجام و مقالات واجد شرایط انتخاب و اطلاعات آنها بهصورت دستی وارد نرمافزار گردید. سپس شاخصهای علمسنجی با این نرمافزار تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج ترسیم شبکه موضوعی پژوهش بهوسیله نرمافزار VOSviewer بیانگر وجود هم رویدادی بین توانمندسازی زنان روستایی با موضوعاتی مانند کارآفرینی، اعتبارات خرد و درآمد بود. بر اساس نتایج آزمون همبستگی بگ و مزدار، مطالعات واردشده از تقارن نسبی برخوردار بودند و عدم سوگیری پژوهش حاضر مورد تائید قرار گرفت. بر اساس نتایج، میزان اندازه اثر ترکیبی 0/453 به دست آمد که این اندازه اثر بر اساس معیار کوهن، بیانگر میزان متوسط تأثیرگذاری ایجاد کسبوکارهای خرد بر توانمندسازی زنان روستایی است.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه بیانگر تأثیر معنیدار ایجاد و توسعه کسبوکارهای خرد بر توانمندسازی زنان روستایی است. بنابراین توجه به کسبوکار زنان روستایی یکی از عوامل موثر بر تقویت توانمندی آنان است که مستلزم سیستمهای حمایتی است.