جستجو در مقالات منتشر شده


457 نتیجه برای روستا

علی بدوی، مسلم سواری، دکتر سید محمد جواد سبحانی،
دوره 13، شماره 50 - ( 10-1403 )
چکیده

هدف: درک و شناخت دقیق از ظرفیت سازگاری در جوامع روستایی این امکان را فراهم می‌کند تا در موقعیت‌های اقلیمی گوناگون و منطبق با توانایی‌های روستاییان، راهبردهایی اجرا شود که به کاهش آسیب‌های ناشی از خشکسالی و ارتقای زیست‌پذیری آنان کمک کند. از این‌رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی تاثیر مولفه‌های ظرفیت سازگاری بر زیست‌پذیری خانوارهای روستایی در مقابله با خشکسالی انجام شد.
روش پژوهش: در این تحقیق از فن پیمایش با رویکرد کمی برای جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد. جمع‌آوری داده‌ها با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام پذیرفت و مدل‌سازی معادلات ساختاری با نرم‌افزار SmartPLS برای تعیین تأثیر مولفه‌های ظرفیت سازگاری بر متغیر وابسته‌ی زیست‌پذیری خانوارهای روستایی در شرایط خشکسالی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه سرپرستان خانوارهای کشاورز روستایی در شهرستان باوی استان خوزستان می‌شود که از بین آنان 347 نفر به روش نمونه‌گیری سیستماتیک انتخاب شدند.
یافته‌ها: بر اساس یافته‌های ماتریس راهبردهای سازگاری، به ترتیب تغییر زمان کاشت محصول، تغییر زمان برداشت، استفاده از پس‌انداز، مبادله کالا به کالا و روی آوردن به فعالیت‌های غیر زراعی از مهم‌ترین اقدامات کشاورزان در شرایط خشکسالی شناسایی شدند. نتایج مدل‌سازی معادلات ساختاری نیز نشان داد که هر پنج فرضیه‌ی مربوط به دانش، میزان استفاده، وجود منابع و نهاده‌ها، دسترسی به منابع و مشاوره دریافتی در رابطه با راهبردهای سازگاری بر زیست‌پذیری خانوارهای روستایی تاثیر مثبت و معنی‌داری دارد.
نتیجه‌گیری: در این راستا، سرمایه‌گذاری در توسعه دانش و مهارت‌های کشاورزان، درک اهمیت مشاوره‌های ترویجی در تصمیمگیری‌های هوشمندانه، بهبود دسترسی به منابع و به‌کارگیری راهبردهای مؤثر برای مقابله با خشکسالی، از مهم‌ترین توصیههای این پژوهش است.

محمد ظاهری، دکتر حسین کریم زاده، دانشجوی دکتری نبی الله حسینی شه پریان،
دوره 13، شماره 50 - ( 10-1403 )
چکیده

هدف: کارآفرینی با ایجاد فرصت­های شغلی، تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی، پیش‌زمینه اساسی برای ارتقای سطح توسعه جامعه است. اما باید توجه داشت که شکل‌گیری کارآفرینی به‌ویژه کارآفرینی روستایی نیازمند فراهم بودن و ایجاد بسترهایی است که بتوانند موجب ایجاد یک اکوسیستم مطلوب و حمایت‌کننده توسعه کارآفرینی و موفقیت کارآفرینان شود. بر این مبنا، در این تحقیق هدف، شناسایی عوامل اثرگذار بر توسعه کارآفرینی روستایی با به‌کارگیری روش فراتحلیل و نرم‌افزار CMA3 می‌باشد.
روش پژوهش: جهت انجام این پژوهش کلیه مقالات در بازه زمانی 12 سال اخیر در نشریات کشور، از طریق پایگاه‌های عملی معتبر با استفاده از کلیدواژه‌های مرتبط با عنوان تحقیق، موردبررسی قرارگرفته‌اند و 13 مقاله پژوهشی و 2 پایان‌نامه دانشگاهی که از معیارهای ورودی برخوردار بودند، انتخاب شدند که اطلاعات 11 عامل و 343 متغیر به فراتحلیل وارد شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داده از مجموع متغیرها، 175 متغیر در مطالعات مختلف 50 بار تکرار شده‌اند که 8 مورد (16 درصد) دارای اندازه اثر کمتر از 3/0، 37 موردی (74 درصد) دارای اندازه اثر بین 3/0 تا 5/0 درصد و 5 مورد (10 درصد) دارای اندازه اثر بالاتر از 5/0 بوده‌اند. همچنین در بین عوامل اثرگذار بر توسعه کارآفرینی روستایی، عوامل با اندازه اثر کم و متوسط هرکدام 9 درصد و 82 درصد دارای اندازه اثر زیاد بوده‌اند. لازم به ذکر است که در بین عوامل 11 گانه 7 عامل (فردی، اقتصادی، اجتماعی، محیطی، زیرساختی، آموزشی و نهادی) پرتکرارترین عامل‌ها شناخته شدند. در عامل‌های فردی متغیرهای (حس رقابت‌جویی، شوق و تحمل ابهام)، اقتصادی (تولید و بازاریابی، دسترسی به تسهیلات و حمایت‌های دولتی)، اجتماعی (تعلق مکانی، سازمان‌های مردم‌نهاد و امنیت اقتصادی)، عامل محیطی (دسترسی به زمین و آب و محیط طبیعی مناسب)، زیرساختی (زیرساخت‌های فیزیکی، فضای کسب‌وکار و دسترسی به بازار)، آموزشی (آموزش‌های ترویجی) و در عامل نهادی متغیرهای (نهادسازی، پوشش رسانه‌ای کارآفرینی روستایی و قوانین کارآفرینی)، بیشترین اندازه اثر را به خود اختصاص داده‌اند.
نتیجه‌گیری: مرور مطالعات با رویکرد فراتحلیل بیانگر آن است کارآفرینی روستایی برای شکل‌گیری تحت تأثیر عوامل مختلفی است. در این تحقیق با رویکردی ترکیبی نتایج تحقیقات مختلف، عوامل و متغیرهای اثرگذار بر اساس ضریب اندازه اثر اولویت‌بندی شده‌اند و بر اساس آن مدل کارآفرینی روستایی ترسیم‌شده است.

علیرضا دربان آستانه، ابراهیم فتحی نیا، جهانگیر یداللهی فارسی، سید حسین شاهد،
دوره 13، شماره 50 - ( 10-1403 )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش شناسایی الگوی گردشگری در توسعه مشاغل روستایی شهرستان همدان و به دنبال ارائه مدلی بهینه از نقش گردشگری در توسعه مشاغل روستایی شهرستان همدان است.
روش پژوهش: روش تحقیق مورد استفاده در این مطالعه بر اساس تقسیم‌بندی‌های ذکر شده از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ میزان و درجه ی کنترل، میدانی و از لحاظ نحوه ی جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعه کتابخانه ای، و بر اساس ماهیت و روش، از نوع پیمایشی و از نوع تحقیقات توصیفی و غیر تجربی (غیرآزمایشی) می باشد. در این پژوهش40 کارشناس در 40 روستا و 440 خانوار در سه گروه (کارشناسان، ساکنان روستا ، صاحبان کسب و کارها مورد بررسی قرار گرفتند).
یافته‌ها: بر اساس نتایج کسب و کارهای گردشگری در مجموع توزیع جغرافیایی مناسبی ندارند اما بسیاری از مولفه‌های کسب و کار گردشگری، از ابتدای تاسیس تاکنون با رشد و افزایش کارایی مواجه بودند همچنین نتایج تحلیل عاملی حاکی از آن است که 5 عامل نهایی به عنوان عوامل موثر بر توسعه کسب و کارهای روستایی نمونه مطالعاتی شناخته شده‌اند. واریانس تجمعی تبیین شده عامل اول (اجتماعی) در نمونه مطالعاتی در حدود 770/26  است که گویای تبیین اثرات گردشگری در توسعه کسب و کار روستایی بوده، عامل دوم (گردشگری) با امتیاز 952/17، عامل سوم (مدیریتی-ارتباطی) با امتیاز 728/16، عامل چهارم (اقتصادی) با امتیاز 162/16 عامل پنجم (کالبدی-زیست محیطی) با امتیاز 214/7 می‌باشد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می‌دهد قدرت تبیین کنندگی مدل 92 درصد می‌باشد و 14 مولفه  معنادار بوده‌اند که با توجه به ضرایب Beta سه مولفه (کالبدی، اقتصادی و سرمایه گذاری) دارای بیشترین تاثیر و اهمیت بوده است.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد مولفه‌های مشارکت اقتصادی، سرمایه گذاری، و کالبدی بهترین مولفه ها و متغییرها برای پیش گویی متغییر وابسته است. همچنین بازاریابی و فروش محصولات و نیز توانمندسازی و آموز ش به خصوص درمورد کسب و کارهای مرتبط با قرش یکی از عوامل مهم موثر بر توسعه کسب و کارهای روستایی می‌باشد. عوامل یاد شده بیانگر ضرورت توجه به توسعه کسب و کارها با رویکرد توسعه زنجیره تامین و ارزش می‌باشد.

فرهاد جوان، مصطفی محمدی،
دوره 13، شماره 50 - ( 10-1403 )
چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل پارادایمیک سازه­های توسعه­ کسب و کارهای خرد گردشگری در روستاهای گیلان انجام شده است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و دارای ماهیت تفسیری و تحلیلی و از لحاظ روش در گروه پژوهش­های کیفی قرار دارد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تئوری زمینه­ای و مدل (FBWMاستفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات نیز به دو صورت مطالعات اسنادی و کتابخانه­ای و مصاحبه و پرسشنامه است. جامعه آماری در پژوهش حاضر نیز شامل متخصصان و نخبگان در حوزه مطالعاتی (گردشگری) و کارآفرینان روستایی در حوزه گردشگری در روستاهای هدف هستند. به منظور گردآوری جامعه نمونه از روش نمونه­گیری هدفمند (تا زمان اشباع نتایج) صورت گرفت، که در نهایت تعداد (35) نفر به عنوان جامعه نمونه انتخاب شد.
یافته‌ها: مقولات (شناخت روستاییان نسبت به مشاغل گردشگری، اعتبارات بانکی، شبکه تعامل در روستا)، به عنوان سازه­های علی؛ مقولات (اطلاع­رسانی به روستاییان، کاهش فساد و تبعیض، مدیریت یکپارچه و برنامه­ریزی کارآمد) به عنوان سازه­های مداخله­گر، مقولات (تامین زیرساخت­ها در روستا، توسعه سرمایه انسانی، کاهش بروکراسی و تشریفات و قوانین منعطف) به عنوان سازه­های زمینه­ای معرفی شدند. همچنین از بین سازه­های علی، شناخت روستاییان نسبت به مشاغل گردشگری با مقدار وزن 321/0، در سازه­های مداخله­گر؛ مدیریت یکپارچه با مقدار وزن 314/0، در سازه­های زمینه­ای، تامین زیرساخت­ها در روستا با مقدار وزن 320/0 بیشترین میزان تاثیرگذاری را در توسعه کسب و کارها به خود اختصاص داده­اند. سپس 4 راهبرد (گردهم­آیی بین متخصصان، کارشناسان و مدیران سازمان­های مرتبط با گردشگری در راستای توسعه کسب و کارهای خرد در روستاها، برگزاری کارگاه­های آموزشی برای روستاییان برای بهبود کسب و کار و نحوه تعامل با گردشگران، مطالعات پژوهشی در خصوص نیازسنجی خدمات و زیرساخت­های گردشگری در روستاهای گیلان با دید سیستماتیک و حمایت از کسب و کارهای فعالان گردشگری) و 3 پیامد (گردشگری پایدار در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست­محیطی در روستاها، تغییر رویکرد روستاییان نسبت به اشتغال در روستا با تمرکز بر گردشگری، ترسیم الگوی کسب و کار گردشگری بر اساس تجربه زیستی روستاییان گیلان)؛ حاصل از توسعه کسب و کارهای خرد گردشگری در روستاهای گیلان مطرح شد.
نتیجه‌گیری: گردشگری و کسب‌وکارهای مرتبط با آن در مناطق روستایی، در پاسخ به نیازهای گردشگران و سایر عوامل، به یک پدیده جهانی بدل شده است که توسعه آن تحت تأثیر عوامل گوناگون قرار دارد. از این رو، شناخت سازه­ های توسعه کسب‌وکارهای خرد گردشگری از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، زیرا این شناخت می‌تواند در حل مشکلاتی همچون نابرابری‌های رو به رشد، افزایش سریع جمعیت و نرخ بیکاری فزاینده در مناطق روستایی استان گیلان نقش بسزایی ایفا کند

حمدالله سجاسی قیداری، سیدرضا حسینی کهنوج،
دوره 13، شماره 50 - ( 10-1403 )
چکیده

هدف: این مطالعه با هدف شناسایی چالش­های موثر بر شکل­گیری کسب‌وکارهای دانش‌بنیان با تاکید بر توسعه و تجاری سازی آن­ها در مناطق روستایی با استفاده از رویکرد ماتریس اثرات متقابل و روش سناریونگاری انجام شد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از حیث روش، پیمایشی از نوع کیفی است. نمونه آماری این پژوهش را طبق اصل کفایت (اشباع) نظری 75  نفر از صاحبان مشاغل روستایی و 25 نفر از خبرگان تشکیل می­دهند.
یافته‌ها: با روش تحلیل محتوا 54 چالش در شش دسته شامل عوامل «مدیریت منابع انسانی»؛ «مالیات و گمرک»؛ «بازاریابی و فروش»؛ «مجوزدهی و نظارت»؛ «مشکلات مالی و بازار عرضه و تقاضا» و «نظام مالکیت فکری»)، شناسایی شد که از میان آنها 44 چالش به کمک تکنیک دلفی فازی پایش شد. تاثیرگذاری متغیرهای مؤثر با استفاده نرم‌افزار MICMAC به طور مستقیم سنجش شد و حول محور آن­ها سناریوهای آینده تجاری­سازی کسب‌وکارهای دانش‌بنیان روستایی ایران بوسیله نرم‌افزار Scenario Wizard استخراج گردید. با توجه به یافته‌های تحقیق، از مجموع 12 سناریوی شناسایی شده، سناریوی هفتم مطلوب‌ترین حالت ممکن را به خود اختصاص داد. در این سناریو، تمامی پیشران‌ها در حالت وضعیت مطلوب قرار دارند و تنها دو سناریوی "استفاده از نظرسنجی‌ها جهت اطلاع از سلیقه و باور مشتری (E2)" و "استفاده از پلتفرم‌ها و کانال‌های متعدد برای تبلیغات"(F2) در وضعیت بینابین قرار دارند.
نتیجه‌گیری: سناریوی طلایی استخراج شده در پژوهش، حول محور تربیت نیروهای حرفه‌ای و مسئله‌یاب و خلاق جهت مقابله با ریسک‌های بی‌ثبات کننده تجاری­سازی کسب­و­کارهای دانش‌بنیان روستایی می‌چرخد.

سید محمد حسین موسوی‌پور، وحید ریاحی، سعید نصیری زارع،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف: امروزه آنچه که در مورد فعالیت‌های کشاورزی به ویژه در کشورمان بسیار نگران‌کننده است، روند رو به رشد خردشدن زمین‌های کشاورزی است. این موضوع به طور جدی می‌تواند تمام سیاست‌های کشاورزی و در نهایت مشکل تولید در این بخش که امروزه موضوع مورد بحث در کشورمان بوده را تحت‌تأثیر قرار دهد. این پدیده از زمان اجرای برنامه اصلاحات ارضی و با پدیده ارث در سال‌های اخیر تشدید شده که با وجود پژوهش‌های اندک، تحقیق پیش‌رو سعی در شناخت جامع و یکپارچه‌ از چنین پدیده‌ای در مناطق روستایی مورد مطالعه در شهرستان ساوجلاغ داشت.
روش پژوهش: : این پژوهش کاربردی و از نظر نحوه گرد‌آوری داده‌ها، از نوع ترکیبی و بنیان تحقیق نیز از نظر فلسفی با توجه به آمیخته بودن روش آن، مبتنی بر رویکرد پرآگماتیسم قرار داشت. داده‌ها از طریق مطالعه منابع کتابخانه‌ای- اسنادی و میدانی که شامل 7 مصاحبه در گروه‌های 3-5 نفره و 16 مصاحبه انفرادی بود، جمع‌آوری شد. مبنای اصلی در ارائه یافته‌ها نیز متکی بر نظریه داده بنیاد یا نظریه زمینه‌ای پس از کدگزاری یافته‌های مصاحبه‌ها در مکس‌کیودا بود. 14 نقطه‌روستایی نیز براساس پیشنهاد خبرگان و با توجه به معیارهای: تعداد بهره‌برداران کشاورزی، سطح زیرکشت محصولات کشاورزی و میزان تولید انتخاب شد.
یافته‌ها: مطابق با قرآن کریم، خداوند، زمین را نه به عنوان یک مال و ثروت برای شخصی؛ بلکه آن را به عنوان یک وسیله‌ برای کار و معیشت انسان می‌داند. در قوانین فقهی و حقوقی کشورمان نیز مدیریت و مالکیت زمین‌ها متعلق به حکومت اسلامی قرار دارد. در کنار این مباحث، اما قانون ارث و برنامه اصلاحات ارضی از عوامل شناخته شده در موضوع خرد شدن زمین‌های کشاورزی هستند. در این بخش، عوامل و شرایط در مناطق روستایی کشورمان موجب تشدید این پدیده گردیده است. مطابق با یافته‌های این بخش تغییرات اقلیمی و هزینه‌های تولید محصولات کشاورزی به عنوان شرایط علی در رخداد پدیده؛ تغییر الگو و سبک ‌زندگی اجتماعی، رشدجمعیت در مناطق روستایی، گسترش حاشیه‌نشینی و شهرنشینی، امکانات و خدمات محدود در مناطق روستایی و ضعف بنیه مالی کشاورزان به عنوان شرایط مداخله‌گر؛ عوامل محیطی و اکولوژیکی و مورفولوژی و ساخت زمین‌های کشاورزی نیز به عنوان شرایط زمینه‌ای و قوانین و مقررات حقوقی، عملکرد و تخصص مدیران محلی، مدیریت یکپارچه و هماهنگ مدیران و همچنین سطح آگاهی و شناخت کشاورزان به عنوان راهبردها، همچنین بهره‌وری و سودآوری فعالیت‌های کشاورزی و رشد بالای قیمت زمین به عنوان پیامدها و نتایج موضوع شناسایی گردید.
نتیجه‌گیری: برای جلوگیری از تشدید خردشدن زمین‌های کشاورزی به نظر می‌رسد، تشکیل و مشارکت کارشناسان و متخصصان جهت ایجاد تغییرات اساسی در قوانین و ضوابط تقسیم اراضی کشاورزی و رفع عوامل رخداد آن مهم است.   


سعدی محمدی، فرزاد ویسی، کیومرث خداپناه، ژیان دانشور،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف: با توجه به این اصل که لازمه حل هر معضلی، برنامه‌ریزی برای حل آن است، پژوهش کاربردی حاضر نیز، با این هدف در نواحی روستایی مرزی شهرستان مریوان انجام گرفته و به دنبال آن است که با تدوین برنامه راهبردی که انعطاف‌پذیر و آینده‌نگر می‌باشد، در جهت  تنوع‌بخشی به اقتصاد روستاهای منطقه بواسطه جذب سرمایه‌ها حرکت نماید.
روش پژوهش: دادههای این پژوهش در بخش نظری به روش اسنادی و در بخش عملی به روش پیمایشی، مبتنی بر مصاحبه، توزیع پرسشنامه و مشاهده گردآوری شده‌ است. رویکرد حاکم بر پژوهش حاضر، رویکرد کیفی است که مبتنی بر مصاحبه و قضاوت گروه دلفی است. بر این مبنا؛ با بهره‌گیری از تیم دلفی پژوهش، برنامه استراتژیک تنوع‌بخشی به اقتصاد منطقه بواسطه جذب سرمایه‌ها و راه‌اندازی کسب‌وکارهای خرد، تدوین گردید. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر 24 نفر از مسئولین توسعه منطقه، متخصصین، صاحبان کسب‌وکار خرد و مدیران محلی هستند که به روش هدفمند انتخاب گردیدند.
یافته‌ها: یافته‌ها حاکی از آن است که در نواحی روستایی مورد مطالعه، تعداد 8 نقطه قوت در مقابل 18 نقطه ضعف (عوامل درونی) و 6  فرصت در مقابل 9 تهدید (عوامل بیرونی) در برابر ایجاد محیط متنوع اقتصادی و فضای مطلوب کسب‌وکار بواسطه جذب سرمایه‌ها، شناسایی و مورد تایید قرار گرفتند. همچنین تلاقی مجموع وزن‌های عوامل داخلی (3/40) با مجموع وزن‌های عوامل خارجی (2/49)، نشان‌دهنده قرارگیری منطقه مورد مطالعه در موقعیت محافظهکارانه است.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که الگوی مطلوب، برای جذب سرمایه‌ها در راستای تنوع‌بخشی به اقتصاد منطقه، الگوی محافظه کارانه است و بایستی با رویکردی بازنگرانه، برنامه‌ها، سیاست‌ها و اقدامات انجام گرفته در راستای تغییر وضعیت نامطلوب موجود محیط کسب‌وکار منطقه مورد مداقه و تغییر قرار گیرند. همچنین چشمانداز آینده فضای کسب‌وکار منطقه با تنوع‌بخشی اقتصادی بواسطه جذب سرمایه‌ها نشان داد که این منطقه روستایی در دورنمایی 15 ساله متناسب با توانمندی‌ها و پتانسیل‌هایش می‌تواند به عنوان مرکز ممتاز تجارت مرزی، مرکز ممتاز کشاورزی، مرکز ممتاز تولیدی‌های خرد و مرکز ممتاز گردشگری روستایی در سطح استان کردستان و در کنار سایر رقبا (شهرستان‌های دیگر استان) شناخته شود.

محمدحسین زارعی ابیانه، محمد سلمانی، مجتبی قدیری معصوم، علیرضا دربان آستانه، زهرا ترکاشوند،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش تحلیل مکانی– فضایی پیامدهای اقتصادی مهاجرت معکوس در نواحی روستایی مورد مطالعه شهرستان نطنز است.
روش پژوهش: این پژوهش از نوع پیمایشی است. جامعه آماری ۳۸۱ نفر بر اساس فرمول کوکران در ۲۴ روستا از شهرستان نطنز به‌صورت نمونه‌گیری مطبق شناسایی شد. داده‌های تحقیق از طریق مطالعات، مشاهده، مصاحبه‌های عمیق و پرسش‌نامه گردآوری شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون‌های t تک نمونه و میان‌یابی کریجینگ در نرم‌افزار ArcGis بهره برده شد.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان می‌دهد در بُعد سرمایه‌گذاری، میزان سرمایه‌گذاری در نیمه جنوبی شهرستان نطنز بیشتر از نیمه شمالی به‌ویژه روستاهای اوره و گودرزن با میانگین 3/75 بوده است. در بُعد توسعه زیرساخت، ‌یافته‌ها نشان می‌دهد در مرکز و نیمه جنوبی با میانگین 4/8 و پهنه مهم دوم در شمال شهرستان با میانگین ۴ قرار دارد. در بُعد توسعه تقاضای خدمات، بالاترین امتیاز مربوط به روستاهای نیمه شمالی و تا حدودی نیمه جنوبی با میانگین ۴ است؛ اما در نواحی غربی و شرقی شهرستان کمترین میزان توسعه تقاضا با میانگین 2/47 مشاهده می‌شود. در بُعد درآمدزایی، شاخص‌ها در روستاهای نیمه جنوبی شهرستان نطنز بیشتر از نیمه شمالی با میانگین 3/5 است.
نتیجه‌گیری: با توجه به جذابیت روستاهای شهرستان نطنز به‌ویژه روستاهایی که دارای مزایایی چون آسانی دسترسی به شهر، مجاورت با شهر، استقرار در نزدیکی کانون‌های گردشگری، ارتفاع مناسب، و دمای مناسب، ظهور موجی بزرگ از مهاجرت به این مناطق دور از انتظار نخواهد بود.

علی ایزدی، صادق اصغری لفمجانی،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف: بافت کالبدی سکونتگاههای روستایی بسته به  گذر زمان و با توجه به شرایط متفاوت قابل تغییر است. این تغییر حاصل تعامل و ارتباط متقابل با عوامل و اثرات محیطی و اقتصادی و اجتماعی است. در این راستا، اقتصاد خانوارهای روستایی نقش قابل تاملی در تغییر بازی میکند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرات درآمدزایی زعفران بر تغییر بافت کالبدی- فضایی روستای فتح‌آباد در شهرستان رشتخوار بوده است.
روش پژوهش: در این پژوهش، نقش درآمدزایی زعفران در 355 خانوار زعفران‌کار ساکن در روستای فتح‌آباد بررسی شد. بدین منظور، ابتدا ضمن مطالعات اسنادی و بازدیدهای اولیه میدانی، طیف گستردهای از شاخص‌ها متناسب با شرایط روستای مورد مطالعه تعیین گردید. سپس جمعآوری دادهها براساس شاخصهای انتخابی، با استفاده از فرم مشاهدات میدانی و پرسشنامه‌های روستا و خانوار انجام شده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از تحلیل‌های آماری و نرم‌افزار SPSS استفاده گردید.
یافته‌ها: یافتههای پژوهش مؤید آن است که بین درآمدزایی زعفران و توسعه مسکن و ساخت‌وسازها در محدوده مورد مطالعه ارتباط معناداری وجود دارد. ضریب همبستگی بین سطح زیرکشت زعفران و توسعه مسکن و ساخت‌وسازها 0/591 است که با توجه به مقادیر حاصل، با سطح اطمینان 99 درصد می‌توان گفت که بین این دو متغیر، ارتباط مستقیم و معنادار با همبستگی متوسط برقرار است.
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش بیانگر آن است که هرچه سطح زیرکشت زعفران بیشتر شود، میزان تولید زعفران بیشتر و در نتیجه سطح درآمدزایی بیشتر می‌شود که در نهایت منجر به بهبود مسکن و توسعه ساخت‌وسازها در محدوده مورد مطالعه می‌شود.

شیدا علی اکبری، مریم قاسمی،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف: کسب‌وکارهای کوچک مقیاس خانگی نقش موثری در تنوع‌بخشی فعالیت‌های اقتصادی و کاهش بیکاری دارند. این امر در مناطق روستایی که با محدودیت فرصت‌های شغلی روبرو هستند، اهمیت ویژه‌ای دارد. در حال حاضر تعدادی از خانوارهای روستایی شهرستان بجنورد بخشی از درآمد خود را از طریق نوغانداری به دست می‌آورند. تعداد نوغانداران در روستاهای مورد بررسی در 10 سال گذشته  از 570 نفر به 294 نفر کاهش پیدا کرده است. بر این اساس، پژوهش حاضر به شناسایی عوامل پیش‌برنده و بازدارنده توسعه کسب وکارهای کوچک مقیاس خانگی در زمینه پرورش کرم ابریشم در روستاهای شهرستان بجنورد پرداخته است.
روش پژوهش: گردآوری اطلاعات به روش اسنادی و میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق‌ساخته انجام شد. حجم نمونه در 9 روستای شهرستان بجنورد که کسب‌وکار نوغانداری در آنها رواج دارد، با استفاده از فرمول کوکران 160 نوغاندار تعیین گردید. در این مطالعه تعداد 43 شاخص ذیل 10 مولفه به عنوان عوامل بازدارنده و تعداد 23 شاخص ذیل 6 مولفه به عنوان عوامل پیش‌برنده توسعه کسب وکار نوغانداری در روستاهای مورد مطالعه، شناسایی و بررسی شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد میانگین عوامل پیش‌برنده با 3/9 و عوامل بازدارنده با 3/87 به طور معنی‌داری بیشتر از میانه نظری است. مهمترین عامل پیش‌برنده در کسب‌وکارهای نوغانداری، تسهیل در راه‌اندازی کسب‌وکار پرورش کرم ابریشم با میانگین 4/14 و مهمترین عامل بازدارنده کیفیت پایین تخم نوغانداری با میانگین 4/48 است.
نتیجه‌گیری: کسب‌وکارهای خرد با چالش‌های متعددی روبرو هستند. با این حال، با تمرکز بر تکمیل زنجیره ارزش نوغانداری، حمایت دولتی و شبکه‌سازی، می‌توان شتاب‌دهنده‌هایی برای رشد این کسب‌وکارها ایجاد کرد که منجر به موفقیت بیشتر آن‌ها خواهد شد.

مسلم سلیمان پور، رضا نوروزی اجیرلو،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف: در چند سال اخیر از مهمترین مسائل در توسعه مناطق روستایی  کاهش قابل‌توجه جمعیت و چالش‌های اقتصادی را می‌توان برشمرد. بازآفرینی روستایی می‌تواند با ترویج مشاغل محلی، جذب سرمایه‌گذاری و ایجاد شغل باعث رشد اقتصادی  شده و مشارکت جامعه و انسجام اجتماعی را افزایش دهد. بقای اقتصادی و کارآفرینی اجتماعی می‌تواند به عنوان دو متغیر عمده تأثیرگذار این امر را تسهیل نماید.
روش پژوهش: در این پژوهش که به‌عنوان پژوهش‌های کاربردی و توصیفی از نوع همبستگی طبقه‌بندی‌شده است از پرسشنامه برای جمع‌آوری داده‌ها استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش شامل دهیاران و شورای روستاها و کارشناسان کارآفرینی روستایی باسابقه فعالیت در زمینه کارآفرینی اجتماعی از  124 روستای منتخب دهستان‌های بکشلوچای، ترکمان و باش قلعه از بخش مرکزی شهرستان ارومیه بودند که تعداد 180 نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با  نرم‌افزار SPSS23 و شیوه مدل‌سازی معادلات ساختاری (نرم‌افزار PLS  SMART) انجام شد و نتایج برای آزمون مدل و بررسی فرضیه‌ها مورد استفاده قرار گرفت.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان می‌دهد ارتباط مستقیم و معناداری بین مؤلفه‌‌های بقای اقتصادی (عوامل اقتصادی، اجتماعی و محیطی) با بازآفرینی روستایی با 0/586=B  و کارآفرینی اجتماعی با بازآفرینی روستایی با  0/397=B  در سطح معناداری 0/001 وجود دارد.
نتیجه‌گیری: به‌طور خلاصه، این پژوهش بر اهمیت بقای اقتصادی و کارآفرینی اجتماعی جهت رشد و توسعه بازآفرینی روستایی تأکید دارد و تأثیر کارآفرینی اجتماعی و بقای اقتصادی بر نواحی روستایی را می‌توان از ابعاد مختلف ازجمله اشتغال‌زایی، مشارکت اجتماعی و توسعه پایدار مشاهده کرد. با آموزش و حمایت مناسب خانوارهای روستایی می‌توان درآمد روستاییان را از چنین سرمایه‌گذاری‌هایی به میزان قابل‌توجهی افزایش داد و درنتیجه منجر به رشد شاخص های بازآفرینی روستا شد.

یاسر محمدی، فرشته عواطفی اکمل،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف: طی دهه‌های اخیر موضوع توانمندسازی زنان روستایی مورد توجه بسیاری از برنامه‌ریزان روستایی قرارگرفته است. یکی از عواملی که بر توانمندسازی زنان روستایی مؤثر هست ایجاد و توسعه کسب‌وکارهای خرد است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر ایجاد و توسعه کسب‌وکارهای خرد بر توانمندسازی زنان روستایی انجام شد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از روش فراتحلیل بعنوان یک روش آماری و نظام‌مند برای ترکیب یافته‌های پژوهش‌های دیگر در زمینه مورد مطالعه بهره برده است. جامعه آماری این پژوهش، پژوهش‌های در دسترس مرتبط با رابطه کسب‌وکار با توانمندسازی زنان روستایی منتشر شده در پایگاههای علمی (Sid، Ensani، Noormags، Magiran، Scienc direct، Google Scholar، Scopus) طی سال‌های 2000 تا 2024 بود. در مجموع، 720 مطالعه در این موضوع به‌دست‌آمد که 30 مورد از آن‌ها بر اساس معیارهای ورود و خروج، شرایط ورود به فرا تحلیل را داشتند و با استفاده از نرم‌افزار CMA2 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در این پژوهش با توجه به نتایج بررسی ناهمگنی از طریق شاخص Q و مجذور I مدل اثرات تصادفی انتخاب گردید. همچنین، برای ترسیم شبکه موضوع پژوهش و دستیابی به واژگان پرتکرار در این حوزه، از نرم‌افزار VOSviewer استفاده شد. بنابراین، کلیدواژه‌های تحقیق در پایگاه‌های خارجی جستجو و داده‌های مقالات انتخابی در فایل CSV ذخیره و به VOSviewer وارد شدند. برای منابع داخلی نیز، جستجو به‌طور جداگانه انجام و مقالات واجد شرایط انتخاب و اطلاعات آنها به‌صورت دستی وارد نرم‌افزار گردید. سپس شاخص‌های علم‌سنجی با این نرم‌افزار تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج ترسیم شبکه موضوعی پژوهش به‌وسیله نرم‌افزار VOSviewer بیانگر وجود هم رویدادی بین توانمندسازی زنان روستایی با موضوعاتی مانند کارآفرینی، اعتبارات خرد و درآمد بود. بر اساس نتایج آزمون همبستگی بگ و مزدار، مطالعات واردشده از تقارن نسبی برخوردار بودند و عدم سوگیری پژوهش حاضر مورد تائید قرار گرفت. بر اساس نتایج، میزان اندازه اثر ترکیبی 0/453 به دست آمد که این اندازه اثر بر اساس معیار کوهن، بیانگر میزان متوسط تأثیرگذاری ایجاد کسب‌و‌کارهای خرد بر توانمندسازی زنان روستایی است.
نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه بیانگر تأثیر معنی‌دار ایجاد و توسعه کسب‌و‌کارهای خرد بر توانمندسازی زنان روستایی است. بنابراین توجه به کسب‌وکار زنان روستایی یکی از عوامل موثر بر تقویت توانمندی آنان است که مستلزم سیستم‌های حمایتی است.

ابوطالب قاسمی وسمه جانی، حسن افراخته، فرهاد عزیزپور،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف: هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل و مؤلفه‌های اثرگذار بر تحولات دارایی‌های معیشتی در روستاهای گردشگرپذیر بوده که به واسطه توسعه گردشگری تحت تأثیر قرار می‌گیرند که شدت و روند این تغییرات و همچنین دامنه اثرگذاری بر ساکنان به مؤلفه‌هایی زیادی بستگی دارد که گردشگری در بستر آن شکل گرفته است. آنچه که در این مقوله مهم بوده، توجه به اصل پایداری و بهبود زندگی تمامی ساکنانی است که از رشد گردشگری متأثر می‌شوند.
روش پژوهش: این پژوهش در روستاهای گردشگرپذیر شهرستان رودسر در شرق استان گیلان انجام شده است. این پژوهش از نوع پژوهش‌های کمی/کیفی و مبتنی بر روش قیاس اقترانی است. روش جمع‌آوری داده‌ها با بررسی متون و اسناد علمی، پیمایش میدانی و مصاحبه با خبره محلی، کارشناسان و متخصصان صورت گرفته و تحلیل آنها با استفاده از مدل Q است. در انتخاب نمونه‌ها از روش گلوله برفی استفاده شد.
یافته‌ها: بر اساس یافته‌های پژوهش عوامل مؤثر بر تحولات دارایی‌های معیشتی به ترتیب اهمیت و بیشترین امتیاز شامل: تعاملات سازنده میان دست‌اندرکاران کلیدی توسعه گردشگری، مزیت رقابتی گردشگری، نقش‌آفرینی حمایتی دولت، فرهنگ محوری و توسعه زنجیره تأمین و ارزش گردشگری و آخرین مورد، مجاورت فضایی و وجود ظرفیت‌های طبیعی بوم‌شناختی بوده است.
نتیجه‌گیری: مؤلفه‌های مرتبط با بخش گردشگری که سبب تحولات دارایی‌های معیشتی می‌گردد در دو گروه عوامل درونی و بیرونی قابل دسته‌بندی هستند که شکل و کارکرد روستا را دچار دگرگونی کرده و هر چقدر این مؤلفه‌ها سبب توسعه خدمات عمومی و شکل‌گیری بیشتر فعالیت‌های گردشگری پایدار گردد، به سوی تأثیرات مثبت گردشگری سوق پیدا می‌کند.

مهتاب ژیان، بیژن رضایی، نادر نادری،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف: این پژوهش با هدف طراحی یک مدل بومی برای توسعه تعاونی‌ها با رویکرد کارآفرینی روستایی در استان کرمانشاه انجام شد.
روش پژوهش: این پژوهش دارای رویکرد کیفی بوده و از روش نظریه زمینه‌ای برای استخراج مدل استفاده شده است. جامعه هدف در این پژوهش شامل مدیران و کارشناسان اداره کل کار، تعاون و رفاه اجتماعی استان کرمانشاه، اساتید دانشگاه رازی و کارآفرینان بخش تعاون روستایی در استان کرمانشاه بودند و از روش نمونه‌گیری نظری استفاده شد. اشباع نظری بعد از 12 مصاحبه عمیق حاصل شد. فرایند تحلیل داده‌ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت.
یافته‌ها: بر اساس سه مرحله کدگذاری، بنیان کارآفرینی در روستاها، انسجام کارآفرینانه در تعاونی‌های روستایی و ویژگی‌های فردی کارآفرینان روستایی حوزه تعاون به عنوان شرایط علّی شناسایی شدند. شرایط زمینه‌ای در این پژوهش شامل تنوع فرصت‌های کارآفرینی روستایی در حوزه تعاونی، دسترسی به عوامل تولید، موقعیت راهبردی استان، حمایت علمی متخصصان و صاحبنظران، بنیان کارآفرینی جمعی (در قالب تعاونی روستایی)، موانع فرهنگی و ضعف نظام آموزشی است. شرایط مداخله‌گر هم شامل  تغییرات اقلیمی، عوامل اقتصادی، آشفتگی و عدم نظم محیطی، عوامل سازمانی، عوامل ارتباطی– اطلاع‌رسانی، حمایت واقعی دولت از تعاونی‌ها و عوامل زیرساختی می‌باشد. راهبردهای شناسایی شده نیز شامل راهبرد تنوع‌گرایی در کسب‌و‌کار، تجدید‌نظر در برنامه‌های آمایش سرزمین، توانمند‌سازی شرکت‌های تعاونی، بهره‌گیری از فرصت‌های تجارت بین‌المللی، ترویج و فرهنگ‌سازی و راهبردهای اصلاحی- حمایتی هستند. در نهایت، پیامدهای شناسایی شده شامل ارتقا کیفیت زندگی روستاییان، توسعه پایدار روستایی و وجود تعاونی‌های کارآفرین روستایی است.
نتیجه‌گیری: برای توسعه تعاونی‌ها با رویکرد کارآفرینی روستایی در استان کرمانشاه باید با در نظر گرفتن همه عواملی که فرایند توسعه تعاونی‌ها را تسریع می‌بخشند؛ نسبت به فراهم کردن پیش‌نیازهای خاص این حوزه به‌همراه برنامه‌ریزی‌های جامع اقدام شود. نتایج این پژوهش ضمن تقویت ادبیات کارآفرینی روستایی و تعاون روستایی، دستاوردهای شایسته ای را برای کمک به مدیران و برنامه‌ریزان روستایی در راستای توسعه کارآفرینی روستایی تعاون - محور به همراه دارد که در نهایت به فرآیند توسعه روستایی کمک خواهد کرد.

حسین حسین‌پور، محمدرضا رضوانی، علیرضا دربان‌‌آستانه،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف: زنجیره تأمین محصولات کشاورزی در انسجام کسب‌وکارها و امنیت غذایی نقش مهمی دارد. تاکنون پژوهش جامعی درباره زنجیره تأمین انگور انجام نشده است. انگور در بخش کوهمره، با چالش‌هایی نظیر شکاف عرضه‌و‌تقاضا و نوسانات قیمتی روبرو است. این مطالعه به تحلیل وضعیت، شناسایی چالش‌های مراحل مختلف زنجیره تأمین انگور و ارزیابی تفاوت‌های عملکردی آن در روستاهای بخش کوهمره می‌پردازد.
روش پژوهش: در این پژوهش کاربردی، گردآوری داده‌ها به صورت اسنادی و پیمایشی انجام گرفته است. روایی ابزار پژوهش بر اساس نظرات خبرگان و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. جامعه آماری پژوهش، 793 بهره‌بردار انگور در روستاهای بخش کوهمره بوده‌اند که با فرمول کوکران 260 بهره‌بردار به عنوان نمونه تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با آزمون‌های آماری تی تک‌نمونه‌ای، تحلیل واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی دانکن در نرم‌افزار SPSS و برای ترسیم نقشه توزیع فضایی از ابزار IDW در نرم افزار ArcMap استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد عرضه‌ نهاده‌هایی نظیر تامین ارقام مناسب نهال، آب، کود، سموم و سایر، مراحل کاشت، داشت و برداشت محصول از وضعیت مناسبی برخوردار است. درحالیکه دسترسی به سردخانه‌ها، واحدهای درجه‌بندی، بسته‌بندی، صنایع تبدیلی و تکمیلی، تبلیغات، برندسازی، بازاریابی و مصرف در وضعیت نامناسبی قرار دارند. همچنین، نتایج نشان‌دهنده وجود تفاوت میان زنجیره تامین روستاها است و پراکنش فضایی آنها به این صورت است که محدوده شرقی بخش، منطبق بر روستاهای دوسیران با میانگین (2/7794)، باغستان کنده‌ای (2/7478) و باغستان ابوالحیات (2/5837) دارای وضعیت مناسب‌ و محدوده‌های شمالی، جنوبی و غربی بخش کوهمره وضعیت نامناسبی دارند.
نتیجه‌گیری: زنجیره تأمین انگور در بخش کوهمره با چالش‌هایی در زمینه‌های زیرساختی و بازاریابی روبرو است. بهبود دسترسی به امکانات سردخانه‌ای، واحدهای درجه‌بندی، بسته‌بندی، صنایع تبدیلی، تکمیلی، تبلیغات و برندینگ به بهبود وضعیت زنجیره تأمین، کاهش شکاف عرضه و تقاضا و کاهش نوسانات قیمتی کمک می‌کند.

فیروز ناظری، سید رامین غفاری، امیر گندمکار، حمید صابری،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف: اکوتوریسم، علاوه بر ایجاد فرصت‌های نوین برای توسعه پایدار مناطق روستایی و حفظ محیط زیست و تنوع زیستی، می‌تواند به طور مؤثری در ایجاد اشتغال، تقویت کارآفرینی و بهبود معیشت جوامع بومی نقش ایفا کند.
روش پژوهش: این تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی بوده و داده‌ها از طریق روش‌های اسنادی و میدانی جمع‌آوری گردید. جامعه آماری، 3475 خانوار ساکن در ۹۸ سکونتگاه روستایی بخش دالخانی شهرستان رامسر است که با فرمول کوکران تعداد 370 خانوار به عنوان نمونه انتخاب گردید. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارSPSS  وSmart PLS  مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. روایی پرسشنامه با نظرات متخصصان اکوتوریسم و کارآفرینی تأیید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 0/949 به صورت مطلوب ارزیابی گردید.
یافته‌ها: نسبت تأثیر ابعاد زیست‌محیطی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و کالبدی- فضایی توسعه اکوتوریسم بررسی شد. در این معادله، شاخص اقتصادی با رتبه 31/53 و شاخص اجتماعی با رتبه 27/91 بیشترین ارتباط و پیوستگی را با یکدیگر داشته که رقمی برابر با 0/74 را دارا می‌باشد و کمترین تأثیر متقابل نیز مربوط به ارتباط شاخص کالبدی- فضایی با شاخص اقتصادی بوده که رقمی بالغ بر 0/32 را دربرمی‌گیرد. تحلیل‌ها نشان داد که هر یک از این ابعاد به طور معناداری بر شاخص‌های کارآفرینی روستایی اثرگذار بوده و اکوتوریسم به شکل چشمگیری توسعه کارآفرینی را در سکونتگاه‌های روستایی تسهیل کرده است.
نتیجه‌گیری: در منطقه مورد مطالعه، اکوتوریسم توانسته است فرصت‌های شغلی جدیدی ایجاد کرده و باعث افزایش درآمد خانوارها از راه خدمات اقامت، پذیرایی، فروش محصولات کشاورزی و صنایع دستی و تقویت نسبی زیرساخت‌های محلی شود. اما بی‌توجهی به مقوله توسعه پایدار، منجر به عدم تعادل اکولوژیکی و فرهنگی سکونتگاه‌های روستایی شده است. بنابراین ضروری است این موضوع در برنامه‌ریزی‌های آینده، مد نظر مسئولان و مدیران روستایی قرار گیرد.

مرتضی خواجه‌وند، موسی کمانرودی کجوری،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف: توسعه قطبی در ایران در شش‌دهه اخیر، به توزیع ناعادلانه فرصت‌ها، منابع و سرمایه‌گذاری‌ها و ناترازی مناطق منجر شده است. در این فرایند، شهرها به‌عنوان قطب‌ها، مراکز و نقاط رشد، نقش محوری را در شکل‌دهی مهاجرت و جذب مهاجران در کشور ایفاء کرده‌اند. شهر ابهر نیز به‌عنوان یکی از این نقاط رشد، با امواج گوناگون مهاجرت‌ها در چند‌دهه اخیر مواجه بوده است.
روش پژوهش: در مقاله حاضر که ماهیت توصیفی و تحلیلی و هدف کاربردی دارد، مبادی، عوامل و حجم مهاجرت به شهر ابهر بررسی و تحلیل شده است. جامعه آماری این پژوهش، 34887 خانوار (سرپرستان خانوار) ساکن شهر ابهر بوده است. حجم جامعه نمونه، تعداد 380 خانوار بوده که با استفاده از فرمول کوکران محاسبه گردید. داده‌ها و اطلاعات از نوع کمی و کیفی بود و به دو روش کتابخانه‌ای-اسنادی و میدانی (مصاحبه و پرسشنامه) به‌دست آمده است. برای نمونه‌گیری، از روش تصادفی نظام‌مند استفاده شد. بازه زمانی این پژوهش، سال 1335 تا 1400 ه.ش است. برای پردازش و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS و تکنیک آماری رگرسیون چندگانه و برای تحلیل داده‌های مکانی و تهیه نقشه‌ها از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است.
یافته‌ها: نتایج این پژوهش حاکی است که 57/63 درصد مهاجران به شهر ابهر از مبادی روستایی و 42/37 درصد از مبادی شهری مهاجرت کرده‌اند. بیشترین و کمترین نسبت مهاجران به این شهر، به‌ترتیب از مبادی شهرستان‌های ابهر (47/63 درصد) و سلطانیه (1/58 درصد) بوده‌ است. براساس نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه، عوامل اقتصادی (0/49) بیشترین و عوامل تفریحی-توریستی (0/23) کمترین نقش را در مهاجرت به شهر ابهر ایفاء کرده‌اند.
نتیجه‌گیری: بدین سبب، مهم‌ترین راهکار پیشنهادی پژوهش، کاهش نابرابری‌های منطقه‌ای از طریق توزیع متعادل فرصت‌های شغلی، امکانات و خدمات میان شهر ابهر و مناطق روستایی پیرامون است.


صفحه 23 از 23    
...
23
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb