زینب وصال، علیرضا خواجه شاهکوهی، علی اکبر نجفی کانی،
دوره 6، شماره 19 - ( 2-1396 )
چکیده
امروزه با توجه به ضرورت توسعه فعالیتهای غیرزراعی از جمله صنایع در نواحی روستایی، صنایع کوچک به عنوان راهبردی جدید در توسعه روستایی و یکی از راههای دستیابی به کاهش شدت فقر و بیکاری، جلوگیری از مهاجرت روستاییان و تعدیل شکاف موجود بین درآمد خانوارهای روستایی و شهری مورد توجه است. در این مقاله تلاش گردیده تا به بررسی نقش صنایع کوچک در توسعه اقتصادی- اجتماعی نواحی روستایی بخش مرکزی شهرستان فریمان پرداخته شود. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق شامل 1587 نفر از خانوارهای روستایی ساکن در بخش مرکزی فریمان بوده که براساس فرمول کوکران، نمونهای به تعداد 270 نفر از سرپرستان خانوار انتخاب شده است و از این تعداد به روش تخصیص متناسب، 153 خانوار از شاغلان در بخش صنعت و 117 خانوار از شاغلان در سایر بخشها به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب گردید. دادههای حاصل از پژوهش، با استفاده از نرم افزار SPSS و به کمک آزمونهای آماری پارامتریک و ناپارامتریک تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان داد صنایع کوچک با ایجاد فرصتهای شغلی جدید، تداوم شغلی، افزایش درآمد، تمایل برای ماندگاری در روستا، کاهش مهاجرت به شهر و افزایش سطح تحصیلات در فرآیند حصول توسعه اقتصادی روستاهای مورد مطالعه نقش داشته است. همچنین اینکه، صنایع کوچک در پنج متغیر درآمد، ایجاد فرصتهای شغلی جدید، تداوم شغلی، بیمه و انگیزه ماندگاری، بیشترین تأثیرات را در نواحی روستایی منطقه مورد مطالعه داشته است.
مصطفی قدمی، محمود شارع پور، مریم نقوی،
دوره 6، شماره 19 - ( 2-1396 )
چکیده
در فرایند برنامهریزی توسعه گردشگری، مشارکت و تصمیمگیری جامعه محلی امری اجتنابناپذیر است. این تصمیمگیری باید در جهت حفظ منافع اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی جوامع محلی صورت گیرد و ارزشها و نگرشهای آنان شناسایی و در برنامهریزی توسعه گردشگری گنجانده شود. هدف از این مطالعه، تعیین ارزشها و اهداف جامعه میزبان در توسعه گردشگری حوزه مورد مطالعه با استفاده از رویکرد تفکر ارزشی بوده است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت دادهها در گروه تحقیقات کیفی قرار میگیرد. در این مطالعه از نظریه زمینهای بهمنظور اجرای پژوهش کیفی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، 15 نفر از افراد مطلع این حوزه در زمینه گردشگری هستند که با استفاده از تکنیک گلوله برفی انتخاب شدهاند. همچنین از روش مصاحبه نیمه ساختارمند بهعنوان تکنیک جمعآوری دادهها در این پژوهش استفاده شد. طبق رویکرد تفکر ارزشی، ارزشها و خواستههای جامعه میزبان در زمینه توسعه گردشگری، به دو نوع هدف بنیادی و مقطعی تقسیم شده است. اهداف مقطعی شامل مقولههای اشتغال و درآمدزایی، ارتقاء استانداردهای زندگی، حفظ منابع فرهنگ محلی، تقویت هویت محلی، ساماندهی کاربریها و منابع طبیعی و حفظ محیطزیست بوده و مقولههای تقویت بنیانهای اقتصاد محلی، بهبود کیفیت زندگی، حفظ و ارتقاء منابع فرهنگ محلی و ارتقاء کیفیت محیطزیست بهعنوان اهداف بنیادی پژوهش شناسایی شده است که از این اهداف میتوان بهعنوان پایهای برای تصمیمگیری و برنامهریزی توسعه گردشگری استفاده کرد.
علی گلی، رامین ایران نژاد، الهام صادقی جدیدی،
دوره 6، شماره 19 - ( 2-1396 )
چکیده
در سالهای اخیر دریاچه ارومیه، بزرگترین دریاچه ایران با کاهش شدید آب مواجه گردیده که این امر نگرانیهایی را به لحاظ پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در جوامع پیرامون به ویژه در مناطق روستایی ایجاد کرده است. هدف تحقیق حاضر، مقایسه پیامدهای اقتصادی خشک شدن دریاچه ارومیه در سکونتگاههای روستایی غرب و شرق پیرامون دریاچه است. نوع تحقیق از لحاظ هدف کاربردی، روش تحقیق (توصیفی- تحلیلی)، برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) استفاده گردید و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین، واریانس و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون t دو گروهی، رگرسیون و کروسکالوالیس) استفاده شده است. قلمرو مکانی این تحقیق از شرق دریاچه شهرستانهای آذرشهر و عجبشیر و از غرب دریاچه شهرستان میاندوآب بوده است. در سرشماری سال 1390 مرکز آمار ایران، شهرستان آذرشهر دارای 31.828 خانوار، شهرستان عجبشیر دارای 18.097 خانوار و شهرستان میاندوآب دارای 73.423 خانوار بوده است که تعداد 93 خانوار از شهرستان آذرشهر، 87 خانوار از شهرستان عجبشیر و 220 خانوار از شهرستان میاندوآب از طریق فرمول کوکران و بر اساس نمونهگیری تصادفی ساده برای انجام تحقیق انتخاب شدند. یافتههای تحقیق نشان داد کاهش سطح آب دریاچه ارومیه، کاهش فرصتهای شغلی در بخش کشاورزی و غیرکشاورزی، کاهش درآمدهای متنوع و پایدار، کاهش زمینههای اشتغال و سرمایهگذاری را در سکونتگاههای روستایی به دنبال داشته است؛ تأثیرات اقتصادی در سکونتگاههای روستایی شرق دریاچه (عجبشیر و آذرشهر) بیش از سکونتگاههای روستایی غربی(میاندوآب) بوده است.
حسین نظم فر،
دوره 6، شماره 19 - ( 2-1396 )
چکیده
یکی از ارکان توسعه، جامعیت و یکپارچه بودن آن در رفع عدم تعادلهای اقتصادی و اجتماعی مناطق است. وجود نابرابری و ابعاد مختلف آن از نشانههای مهم توسعهنیافتگی است که رفع چنین کمبودهایی مستلزم نگرش و توجه جدی به نحوه پراکندگی شاخصهای توسعه در سطوح مختلف است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، سنجش توسعه یافتگی دهستانهای استان آذربایجانغربی از لحاظ برخورداری در زمینههای مختلف توسعه است. جامعه آماری مورد مطالعه، 113 دهستان (با 3266 آبادی) استان آذربایجان غربی با توجه به تقسیمات سیاسی ـ اداری سال 1390 است. نوع تحقیق کاربردی بوده و روش بررسی آن توصیفی ـ تحلیلی است. بدین منظور 36 شاخص نرمسازی شده با به کارگیری تکنیک تحلیل عاملی به 5 عامل معنیدار تقلیل یافته، که در این میان عامل اول با 3/17 درصد از واریانس بیشترین تأثیر را داشته است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که از لحاظ سطح توسعهیافتگی بین دهستانهای استان تفاوت و نابرابری وجود دارد به طوری که سطحبندی صورت گرفته با استفاده از تکنیک تاپسیس نشان میدهد که 5/3 درصد (4 دهستان) دهستانهای استان درسطح توسعه بسیار برخوردار، 3/5 درصد (6 دهستان) در سطح برخوردار و 6/18 درصد (21 دهستان) در سطح نیمه برخوردار قرار گرفتهاند این در حالی است که بیش از 70 درصد (82 دهستان) از دهستانهای استان از لحاظ توسعهیافتگی در سطح توسعه محروم و بسیار محروم قرار گرفتهاند. بنابراین این تفاوتها لزوم تهیه و اجرای برنامهها و طرحهای هدفمند را برای توسعه یکپارچه و متوازن استان آذربایجانغربی ایجاب میکند.
غلامحسین عبدالله زاده، احمد جمشیدی کوهساری، سید حسن حسینی المدنی، محمد شریف شریفزاده،
دوره 6، شماره 19 - ( 2-1396 )
چکیده
هدف اصلی این تحقیق بررسی اثربخشی اعتبارات بر توسعه کسب و کارهای دامپروری در نواحی روستایی بخش جعفرآباد استان قم بوده است. به این منظور از روش تحقیق توصیفی مبتنی بر پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 83 نفر از دامداران (پروشدهندگان گوساله پرواری) شاغل در شهرک دام جعفریه واقع در بخش جعفرآباد استان قم است که از سال 1389 از بانک کشاورزی گازران قم جهت توسعه دامداری وام دریافت کردهاند. اطلاعات لازم به صورت تمام شماری از صاحبان واحدهای دامداری گردآوری شده است. روایی پرسشنامه بر اساس نظرات گروهی از متخصصان شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه و کارشناسان بانک کشاورزی ارزیابی و پس اصلاحاتی مورد تأیید قرار گرفته است. پایایی ابزار تحقیق با انجام یک طرح مطالعه راهنما بر روی 20 نمونه خارج از جامعه آماری (دامداران خارج از شهرک دام جعفریه) و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 83/0 برای گویههای اثربخشی تأیید شده است. نتایج نشان داد که مؤلفههای اثربخشی اعتبارات پرداختی توسعه کسب و کارهای دامپروری را میتوان در پنج مؤلفه با عنوان «افزایش درآمد و تولید»، «مدیریت بهتر ضایعات و بهداشت دام»، «ارتقاء کیفیت زندگی فردی و روستایی»، «بهبود انگیزش و رضایت شغلی دامداران» و «توسعه فیزیکی دامداری» دستهبندی کرد. همچنین اینکه در مؤلفه اول «افزایش میزان فروش و درآمد حاصل از دامداری»، در مؤلفه دوم «مدیریت بهتر بهداشت دام و پیشگیری بیماریهای دام»، در مؤلفه سوم «از بین رفتن ضایعات، زباله و آشغال در محیط روستا»، در مؤلفه چهارم «بهبود رضایت از وضعیت شغل و حرفه» و در مؤلفه پنجم «افزایش ارزش اموال و دارائیهای دامداران» دارای اهمیت بیشتری بوده است. نتایج بررسی میزان اثربخشی اعتبارات نشان داد که در دو مؤلفه اول یعنی «افزایش درآمد و تولید» و «مدیریت بهتر ضایعات و بهداشت دام» اثربخشی مطلوب نبوده است. اما در سه مؤلفه بعدی یعنی «ارتقاء کیفیت زندگی فردی و روستایی»، «بهبود انگیزش و رضایت شغلی دامداران» و «توسعه فیزیکی دامداری» و همچنین کلیت شاخص اثربخشی وضعیت مطلوب بوده است.
بهروز محمدی یگانه، حسین فراهانی، جواد عباسی،
دوره 6، شماره 19 - ( 2-1396 )
چکیده
از سالهای پایانی دهه هفتاد، هدفمند کردن یارانهها در ایران با توجه به آشفتگی عملکردی مدیران اجرایی نظام یارانه، از مهمترین موضوعاتی بوده است که هر سال هنگام تدوین لایحه بودجه مورد ارزیابی قرار میگرفت و به نظر میرسید که نظام یارانهها ناکارآمد عمل میکرد و لازم بود یارانهها تا حد امکان در اختیار گروههای هدف قرار گیرد. از این رو در سال 1389 با اجرای تحول تاریخی قانون هدفمندسازی یارانهها، جراحی اقتصادی دوران گذر از اقتصاد یارانهای به اقتصاد رقابتی و آزاد محقق شد. در تحقیق حاضر تلاشی شده است تا اثرات پرداخت یارانههای نقدی در اقتصاد خانوار (تغییر رفتار مصرفی و مدیریت هزینه) و اصلاح ساختارهای تولید روستایی بررسی شود. روش پژوهش در این تحقیق روش توصیفی و تحلیلی است. جهت تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از پرسشنامه، از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که امکان کاهش مصرف انرژی و صرفه جویی وجود ندارد زیرا با وجود بافتهای فرسوده مساکن روستایی (از منظر هدر رفت انرژی) و سیستم ناکارآمد کشاورزی در کوتاه مدت، امکان اصلاح ساختار تولید، کاهش و تغییر سبک مصرف وجود نخواهد داشت، همچنین یارانههای نقدی موجب مصرفگرا شدن روستاییان در وضعیت فعلی شده است.
زهره مریانجی، سید اکبر حسینی، حامد عباسی،
دوره 6، شماره 19 - ( 2-1396 )
چکیده
خشکسالی یکی از مهمترین مخاطرات طبیعی است که بر حسب شدت آن، اثرات متفاوتی بر زندگی و معیشت گروههای انسانی دارد. در این مطالعه به تحلیل و بررسی اثرات خشکسالی بر محصول گندم دیم و مهاجرت روستاییان در استان همدان پرداخته شده است. به منظور مطالعه و تحلیل خشکسالی در دهه هشتاد (90-1380) از روش spi استفاده گردید. با توجه به این شاخص، خشکسالیهای شدید بیشتر در دشتهای شمالی و مرکزی استان رخ داده است. در فصل بهار در اکثر مناطق استان خشکسالی متوسط دیده میشود؛ در زمستان نیز که فصل ریزشهای جوی منطقه محسوب میگردد، در مناطق مرکزی و شمالی استان خشکسالی متوسط تا شدید دیده میشود. در بررسی اثرات خشکسالیها درعملکرد محصول گندم دیم در سطح هشت شهرستان استان همدان، خشکسالی فصل پاییز و بهار (زمان ریزش بارش مؤثر در کشاورزی) بیشترین تأثیر منفی را بر عملکرد گندم دیم دارد. مطالعه اثرات خشکسالی و عملکرد گندم بر مهاجرتهای روستایی نشان میدهد در 40 درصد مهاجرتهای روستایی بین سالهای 85-1380 خشکسالی و پایین بودن عملکرد گندم نقش داشته است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن هستند که متغیر خشکسالی بیشترین تأثیر(64/0) را بر روی مهاجرتها (روستا به شهر) در این استان داشته است. میزان ضریب همبستگی مهاجرت با عملکرد گندم کمتر از شاخص خشکسالی است یعنی عامل خشکسالی علاوه بر پایین آوردن عملکرد محصول گندم منجر به بروز مواردی از جمله کاهش شدید سفرههای آبهای زیر زمینی و خشکی چشمهها در منطقه گشته که تمامی آنها موجب مهاجرت روستایی شده است.
کیومرث زرافشانی، لیدا شرفی، محمدامین شریفی، شهرزاد بارانی، شهره کرمی، مسعود رمضانی، فرحناز رستمی،
دوره 6، شماره 19 - ( 2-1396 )
چکیده
با مروری بر پروژههای توسعه روستایی در سطح جهان، به نظر میرسد که همه ساله، بودجههای هنگفتی صرف احداث شبکههای آبیاری میشود. اما اینکه تا چه اندازه این پروژهها به اهداف از پیش تعیین شده خود رسیده باشند، مشخص نیست. یکی از این طرح های عمرانی، پروژه احداث شبکههای فرعی آبیاری و زهکشی گاوشان در استان کرمانشاه است. هدف از اجرای این طرح، ایجاد سیستمهای آبیاری تحت فشار، افزایش تولید در واحد سطح و ارتقاء درآمد بهره برداران، تبدیل زمینهای دیم به آبی، و افزایش تنوع کشت بوده است. هدف از این تحقیق، ارزشیابی کیفی شبکه آبیاری پایاب سدّ گاوشان بوده است. در این مطالعه، از دو روستای ماراب و الک با تکنیکهای PRA (قدم زدن، نقشه اجتماعی، نقشه منابع، ماتریس زوجی و مصاحبه گروه متمرکز) دادههای مورد نیاز جمع آوری گردید. به منظور اعتبار بخشی به یافتهها، سعی شد از تکنیکهای مختلف ارزیابی مشارکتی روستایی استفاده شود. روش نمونهگیری پژوهش نیز با استفاده از نمونهگیری نظری، صورت پذیرفت. بدین معنا که حجم نمونه تا رسیدن به مرحله اشباع نظری پیش رفت (حدود 20 نفر از هر روستا). نتایج ارزشیابی نشان داد که این پروژه با سه مشکل عمده روبرو است: 1) مشکلات مربوط به پیمانکار؛ 2) مشکلات مربوط به برنامهریزی و نظارت؛ 3) مشکلات مربوط به بهرهبردارن. همچنین نتایج نشان داد که اگر چه اجرای این طرح در منطقه، با مشکلاتی همراه بوده است، اما با این وجود، طرح توسعه سیستمهای آبیاری تحت فشار، به عنوان اولین طرح ملّی شبکه آبیاری که به طور متمرکز هدایت میشود، توفیقات قابل توجهی داشتهاست. به عنوان مثال، ارتقاء فرهنگ کشت آبی، مسدود شدن تعداد قابل توجهی از چاهها، افزایش قیمت زمینها در منطقه، گرایش به کشت آبی و درآمد بیشتر برای کشاورزان از مزیتهای این طرح بودهاست.
علی قاسمی، مهرداد نوابخش، پرویز کردوانی،
دوره 6، شماره 20 - ( 5-1396 )
چکیده
شناخت جاذبهها و توزیع زیرساختها بر اساس رتبه جذب گردشگر در هر منطقه، یکی از مسائل اساسی در صنعت گردشگری است که موجب میشود با در نظر گرفتن جاذبهها و موقعیت آنها نسبت به ایجاد تأسیسات و زیرساختهای گردشگری اقدام گردد. در همین راستا تشکیل سلسله مراتبی از نواحی گردشگری که بتواند چارچوب مؤثری برای توزیع گردشگر و ارائه خدمات مناسب و کارکرد مطلوب داشته باشد، ضروری است. هدف پژوهش، تحلیل شاخصهای جاذبههای گردشگری مقاصد پیرامون کلانشهر تهران و اولویتبندی این نواحی و عوامل اثرگذار بر انتخاب مقاصد گردشگری است. ازاینرو پژوهش حاضر بر آن است با توجه به نیازهای گردشگری روزانه سطح شهر تهران، به رتبهبندی مقاصد گردشگری در محور شمالی تهران بپردازد. روش تحقیق ازنظر ماهیت مبتنی توصیفی- تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی است. تحلیل دادهها با استفاده از الگوی تحلیل فرایند شبکهای و سلسله مراتبی صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل؛ محورهای گردشگری شمال تهران؛ لواسانات، دارآباد، کن و سولقان، توچال، دربند و درکه است که برخی از این محورها دارای روستاهایی باقابلیت گردشگری است. نمونه آماری مبتنی بر روش کوکران، تکمیل پرسشنامه و تحلیل فرایند شبکهای در برنامهریزی گردشگری نواحی پیرا شهری کلانشهر تهران است. شاخصهای تاریخی، اکو توریستی، زیرساختها، اماکن مذهبی و منابع آبی از مهمترین مؤلفههای سطحبندی جاذبههای گردشگری برای پژوهش انتخاب شدند. یافتههای تحقیق نشان میدهد نخست مقصد گردشگری لواسانات با 43% بهعنوان مهمترین مقصد گردشگری و سپس محورهای توچال با 31%، دربند با 21% و کن – سولقان با 17% در رتبههای بعدی قرار دارند، درنهایت، محور دارآباد با 14% پایینترین رتبه مقصد گردشگری حومههای شمال تهران را داشته است.
سماء امینی، بیژن رحمانی، بتول مجیدی خامنه،
دوره 6، شماره 20 - ( 5-1396 )
چکیده
افزایش سریع جمعیت کشور به ویژه در شهرهای بزرگ، پیامدهای گستردهای به همراه داشته که از آن جمله میتوان به تغییر کاربری اراضی روستایی اشاره نمود. در این میان شهر اصفهان با توجه به رشد شتابان جمعیت و تقاضا برای مسکن و خدمات موردنیاز با سرریز جمعیت به روستاهای پیرامون مواجه بوده که این امر منجر به تغییر کاربری اراضی کشاورزی و اختصاص یافتن سطح زیادی از اراضی به ساختوسازهای مسکونی و غیرمسکونی شده است. در نهایت این مسئله سبب ایجاد تغییرات (منفی) عمدهای در فضای جغرافیایی، به ویژه از بعد اقتصادی برای جامعه روستایی پیرامون شهرها شده است. بر این اساس هدف اصلی این پژوهش بررسی پیامدهای اقتصادی ناشی از تغییر کاربری اراضی در روستاهای دهستان جی است. روش انجام این تحقیق توصیفی- تحلیلی و از روشهای کتابخانهای و پیمایشی (با استفاده از پرسشنامه) جهت گردآوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه روستاهای دهستان جی (17 روستا) با جمعیتی بالغبر 19190 نفر تشکیل میدهد. حجم نمونه 225 نفر محاسبه شده است. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و تکنیک سنجشازدور (استفاده از تصاویر ماهواره لندست 7 و 8 طی سالهای 2015-2001) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد در سال 2015(1394) نسبت به سال 2001(1380) اراضی کشاورزی 8/9 درصد و مرتعی 9/10 درصد کاهشیافته و در عوض ساختوسازهای مسکونی 10/56 درصد افزایش داشته است. همچنین اینکه، تغییر کاربری اراضی کشاورزی، رابطه مستقیمی با تغییر عملکرد اقتصادی در بخشهای مربوط به زمین و مسکن در روستاهای مورد مطالعه داشته و به هر میزان که عملکرد روستاها تغییر نموده، میتوان شاهد تغییرات بیشتری در کاربری اراضی کشاورزی بود.
علیرضا دربان آستانه، بهناز سادات بشیری،
دوره 6، شماره 20 - ( 5-1396 )
چکیده
مسکن از نیازهای اولیه و ضروری هر فرد در جامعه است که عدم پاسخگویی یا پاسخگویی نادرست به آن، نهایتاً منجر به ایجاد پدیده بدمسکنی میشود. داشتن مسکنی مناسب حق هر فردی در جامعه به شمار میرود و این در حالی است که بسیاری از جمعیت شهری و روستایی در اقصی نقاط جهان از سرپناهی استاندارد محروماند. بدمسکنی به طور اخص در کشورهای درحال توسعه قابل ملاحظه است، پدیده ای که با فقر رابطه مستقیمی دارد و میتوان آن را از موانع توسعه دانست. مسئله بدمسکنی در شهرها عمدتاً حاصل جاذبه کلانشهرها و امکانات آنها بوده، اما این پدیده در مناطق روستایی ناشی از مشکلات بیش از حد روستاییان در تأمین نیازهای اولیه است. هدف پژوهش رتبهبندی مناطق روستایی شهرستانهای کشور به لحاظ وضعیت محرومیت در بخش مسکن روستایی است. روش مطالعه اسنادی است و دادههای مورد نیاز مربوط به 396 شهرستان کشور در سال 1390 از دادههای سرشماری 1390 کشور استخراج گردید. برای انجام آن از روشهای دلفی جهت وزن دهی به شاخصها و روش ساده وزین بهره گرفته شده است و جهت نمایش وضعیت بدمسکنی استان های کشور از روش تحلیل خوشه ای استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد شهرستانهای لالی (خوزستان)، سروستان (فارس)، بشاگرد (هرمزگان)، ملکشاهی (ایلام)، اندیکا (خوزستان) بدترین وضعیت بدمسکنی روستایی را در بین شهرستانهای کشور برخوردارند. همچنین سطحبندی بدمسکنی به تفکیک استانها نشان میدهد استان فارس دارای بدترین و استان قم دارای بهترین وضعیت بدمسکنی روستایی در کشور بوده است.
احمد اکبری، ابراهیم مرادی، مژگان اکرمی مهاجری،
دوره 6، شماره 20 - ( 5-1396 )
چکیده
پایداری تولید کشاورزی در نواحی روستایی به عوامل متعددی وابسته است. این عوامل با توجه به شرایط جغرافیایی نواحی روستایی و یا بنا بر نوع فعالیت کشاورزی، دارای تنوع و پیچیدگیهایی است. در مطالعه حاضر بر پایداری تولید پسته در نواحی روستایی شهرستان رفسنجان با توجه به سه شاخص زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی پرداخته شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ اجرا، پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل 45 هزار بهرهبردار تولید کننده پسته در روستاهای شهرستان شهرستان رفسنجان بوده است که با فرمول نمونهگیری کوکران، تعداد 320 بهرهبردار به عنوان حجم نمونه تعیین شده است. در این پژوهش، با توجه به مبانی نظری و پیشینه مطالعات، شاخص زیستمحیطی با 15 سنجه از 3 بعد (استفاده از کودها و سموم، مصرف آب آبیاری و مدیریت کشت و علوم زیست)، شاخص اجتماعی با 9 سنجه از 2 بعد (پایگاه اجتماعی و آموزش) و شاخص اقتصادی با 9 سنجه از 3 بعد (منابع مالی باغات، ساختار باغات و خدمات نهادی) در قالب پرسشنامه میان 320 بهره بردار تولید کننده پسته در نواحی روستایی توزیع گردید. طبق یافتههای تحقیق، شاخصهای زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی تأثیر مثبت و معناداری در پایداری تولید پسته دارد و میزان تأثیر شاخصهای زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی بر پایداری به ترتیب 39/0 درصد، 90/0 درصد و 92/0 درصد محاسبه شده و کمترین تأثیر بر پایداری را شاخص زیست محیطی داشته است. از بین سنجههای ابعاد زیست محیطی، استفاده از کودها و سموم شیمیایی و کاهش آب آبیاری، و سنجههای ابعاد اجتماعی، دسترسی به متخصصین و کلاسهای ترویجی و آموزشی، سطح پایین تحصیلات و روی آوردن به کارهای غیرکشاورزی و در آخر سنجههای اقتصادی، افزایش هزینه نهادهها و پایین بودن کیفیت نهادهها و خرده مالکیت در عدم پایداری نقش مؤثرتری دارد.
وحید ریاحی، طاهر پریزادی، علی سنگین استادی،
دوره 6، شماره 20 - ( 5-1396 )
چکیده
در مناطق روستایی، مسکن به عنوان اساسیترین بخش از فضای کالبدی روستا مطرح بوده که توسط روستاییان و گاهاً توسط دولت و بخش عمومی در راستای رفع نیازهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی روستائیان شکل گرفته است. تکنیک ساخت و الگوی تأمین این مساکن، به همان اندازه که متأثر از عوامل طبیعی است از ساختارهای ذهنی و اجتماعی روستاییان نیز تأثیر میپذیرد. هدف تحقیق حاضر شناخت الگوی های تأمین مسکن در سکونتگاه های روستایی شهرستانهای تایباد و باخرز و تحلیل عوامل موثر بر الگوی غالب مسکن بوده است. محدوده مورد مطالعه پژوهش حاضر نواحی روستایی دو شهرستان تایباد و باخرز با شش روستای منتخب است که دارای بیشترین تنوع از نظر الگوهای تأمین مسکن است. به این منظور تعداد 90 پرسشنامه برای استفادهکنندگان از دو الگوی مسکن حمایتی (بنیاد مسکن انقلاب اسلامی) و مسکن اجتماعی (کمیته امداد امام خمینی) طراحی و توزیع گردیده است. به منظور تحلیل علّی استقبال روستائیان به طور عام از الگوی مسکن آزاد، متولیان امور روستایی مورد پرسشگری قرار گرفتهاند. تحلیل یافتههای پژوهش با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری فریدمن و کای دو انجام شده است. نتایج پژوهش نشاندهنده عدم رضایت روستائیان از دو الگوی تأمین مسکن حمایتی و اجتماعی و استقبال عام روستائیان از الگوی تأمین مسکن آزاد (خودساخته) است؛ زیرا این الگو سازگاری و همخوانی بیشتری با ساختارهای معیشتی روستاییان داشته است؛ درحالی که دو الگوی دیگر بیشتر با هدف تأمین سرپناه برای خانوارهای روستایی بوده است.
عباس سعیدی، عبدالرضا رحمانی فضلی، فرهاد عزیزپور، مصطفی بیات،
دوره 6، شماره 20 - ( 5-1396 )
چکیده
نگاههای حاکم بر برنامهریزی توسعه خمین طی چند دهه گذشته مبتنی بر ثبات و فقدان جامعنگری بوده است و تنها با تکیه بر حرکت از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب، سعی در چیدمان مجدد فضا داشتهاند، در صورتی که پویایی جزء ذاتی سازمان فضایی حاکم بر ناحیه است و تنها با تکیه بر رویکردی پویا و ارائه آیندهای چندگانه قادر خواهیم بود که به برنامهریزی فضایی توسعه پایدار سکونتگاهها روستایی ناحیه دست یابیم. هدف پژوهش حاضر شناخت و تحلیل ساختار فضایی ناحیه خمین در چارچوب پویش ساختاری- کارکردی است. تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی با جنبه نظری و کاربردی است. جامعه آماری پژوهش 142 روستای دارای سکنه با مجموع 32092 نفر جمعیت و 10121 خانوار در شهرستان خمین است که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهبندی تصادفی و نمونهگیری ناحیهای 21 روستا به عنوان نمونه انتخاب شده است. جمعآوری اطلاعات به روش اسنادی و میدانی بوده است. در روش اسنادی سوابق آماری، کارهای صورت گرفته در دانشگاهها و مؤسسات و اطلاعات موردنیاز در این زمینه از طریق سازمانهایی از قبیل: مرکز آمار ایران، جهاد کشاورزی شهرستان، فرمانداری شهرستان و بخشداری دو بخش و در روش میدانی نیز جمعآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه روستا(دهیار و شورای روستا) بوده است. به منظور پهنه بندی ناحیه خمین از آمارهای فضایی استفاده شده و همچنین به منظور سطحبندی سکونتگاههای ناحیه خمین، از روش سطحبندی بر اساس شاخصهای خدمات و جمعیت استفاده شده است. در این راستا، نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که مجموع ساختارهای محیطی ـ بوم شناختی(توپوگرافی، منابع آب و خاک) و انسانساخت (راههای ارتباطی، خدمات و صنایع) در سطح ناحیه موجب شکلگیری عرصههایی شده است که تمرکز جمعیت، خدمات و نقاط سکونتگاهی را در عرصه دشتی و مرکزی ناحیه به دنبال داشته است؛ پیامد حاصل از آن نیز موجب شکلگیری نابرابری فضایی، فشار بیش از حد بر منابع محیطی در قسمت دشتی، رها شدگی و تخلیه جمعیتی سکونتگاهها در سایر عرصهها بوده است.
بیژن رضایی، هدا نجف پور، نادر نادری،
دوره 6، شماره 20 - ( 5-1396 )
چکیده
دنیای امروز با چالشها و بحرانهای عظیمی همچون تهی شدن منابع طبیعی، تراکم و انباشت مواد زاید و خطرناک و انواع آلودگیهای محیطی زیستی به خصوص در زمینه محصولات کشاورزی مواجه است. از سوی مجامع بین المللی، حرکت به سمت توسعه پایدار و تغییر به سمت کارآفرینی سبز در بخش کشاورزی به عنوان یک تفکر جدید که همزمان رشد اقتصادی و حفاظت محیط زیست را دنبال مینماید، مطرح است. پژوهش حاضر در نظر دارد با شناسایی موانع و چالشهای توسعه کارآفرینی سبز در بخش کشاورزی و ارائه راهکارهای مناسب در جهت توسعه کارآفرینی سبز گام بردارد. برای دستیابی به اهداف مورد نظر از روش تحقیق آمیخته (تلفیق روش کیفی و کمی) و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری شامل کارشناسان جهاد کشاورزی، کارشناسان سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی در استان کرمانشاه و اعضای انجمن تولیدکنندگان ارگانیک شهرستان کرمانشاه به تعداد 190 نفر بوده است. برای نمونهگیری در بخش کیفی از روش گلولهبرفی و در بخش کمی از روش تصادفی ساده ( به تعداد 181 نفر) استفاده شده است. تحلیل دادهها در بخش کیفی از روش کدگذاری باز و محوری و در بخش کمی با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام شده است. نتایج نشان داد موانع اقتصادی، موانع زیرساختی، موانع ترویجی ـ آموزشی، موانع فنی و مدیریتی و موانع حمایتی عمدهترین موانع توسعه کارآفرینی سبز در بخش کشاورزی است. از سوی دیگر حمایت دولت، مردم را در سرمایهگذاریها و مشارکتها شرکت داده و احساس مسئولیت مردم را نسبت به تولید محصولات سبز بر میانگیزد. همچنین افزایش اهمیت تشریح تأثیر الگوی برچسب زیست محیطی و فرهنگسازی در تغییر رفتار خرید و مصرف میتواند در جهت توسعه کارآفرینی سبز مفید باشد.
شهرام امیرانتخابی، فرهاد جوان، نازنین نعیم آبادی،
دوره 6، شماره 20 - ( 5-1396 )
چکیده
یکی از چالشهای امروز توسعه روستایی، عدم توجه به سرمایههای روستاییانی است که به صورت هزاران خردهفرهنگ در پهنهی جغرافیایی کشور ایران گسترده شدهاند. شناخت این سرمایه قطعاً روند برنامهریزی توسعه روستایی را برای متخصصان مربوطه تسهیل و مشارکت روستاییان در اجرای بهتر برنامه به همراه دارد. امروزه اهمیت سرمایه اجتماعی به منظور رسیدن به توسعه روستایی، موضوع رو به رشد بسیاری از مطالعات در سالیان اخیر است. شرط لازم برای پیشرفت هر جامعهای به خصوص جامعه روستایی، گسترش انسجام اجتماعی و بسط مشارکت اجتماعی است که یکی از پارامترهای مهم در پایداری سکونتگاههای روستایی محسوب میشود. در این مطالعه، به بررسی پایداری سکونتگاههای روستایی با تأکید بر مؤلفههای سرمایه اجتماعی در دهستانهای شهرستان کاشمر پرداخته شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از مطالعات میدانی، از مدل موریس دویس استفاده شده است. نتایج نشان داد در بین دهستانهای مورد مطالعه، دهستان بالا ولایت و پایین ولایت با ضریبهای به دست آمده 84/0 ، 83/0، از وضعیت مطلوب پایداری برخوردار است. همچنین دهستانهای بررود و برکوه و نکاب با ضریب به دست آمده 28/0، 24/0، /014، از وضعیت نامطلوبی پایداری برخوردار است. همچنین در جامعه مورد مطالعه، بین متغیرهای سرمایه اجتماعی و پایداری سکونتگاههای روستایی ارتباط معناداری مشاهده شده است. از این رو میتوان گفت سرمایه اجتماعی میتواند زمینه حضور فعال افراد و گروهها را برای رسیدن به توسعه و هدف آن گروه و جامعه فراهم نماید. سرمایه اجتماعی پتانسیلهای موجود در جوامع را افزایش میدهد و نهایتاً عملکرد اقتصادی و اجتماعی و زیستمحیطی روستاها را بهبود میبخشد. رویکرد سرمایه اجتماعی میتواند در تدوین راهبردهای جدید توسعه به خصوص توسعه پایدار در بخش روستایی مؤثر باشد.
مسعود صفری علیاکبری، حجت اله صادقی،
دوره 6، شماره 20 - ( 5-1396 )
چکیده
توجه به توسعه کارآفرینی در مناطق روستایی با توجه به شرایط موجود از اهمیت بسیاری زیادی برخوردار است. بر این اساس بررسی زمینهها و عوامل تأثیرگذار سکونتگاههای روستایی در راستای توسعه این نوع نگرش اقتصادی در روستاها از ضرورتهای اولیه محسوب میشود. هدف این مقاله تحلیل عوامل اقتصادی-اجتماعی و ویژگیهای کارآفرینی موجود در سکونتگاههای روستایی بخش دهدز شهرستان ایذه در راستای کمک به ایجاد کارآفرینی بوده است. روش تحقیق از نظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانهای و میدانی بوده و برای جمعآوری دادههای میدانی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش تعداد 13161 نفر بوده که با استفاده از فرمول کوکران 315 نفر بهصورت تصادفی در سن فعالیت (20 تا 65 سال) با حداقل سواد پنج ابتدایی بررسی شدهاند. نتایج نشان داد که عوامل اقتصادی در سکونتگاههای روستایی برای ایجاد انواع کارآفرینی از جنبههای مختلف نسبت به عوامل اجتماعی وضعیت بهتری داشته است. معادلات ساختاری نیز از معناداری بین عوامل اقتصادی-اجتماعی با ویژگیهای کارآفرینی براساس ضرایب همبستگی (به ترتیب برابر با 44/0 و 37/0 ) اشاره دارد. همچنین بررسی خصوصیات مردم از نظر کارآفرینی نشان میدهد که سه شاخص خلاقیت، ریسکپذیری و استقلال در بین مردم از وضعیت خوبی برخوردار بوده و سه شاخص انگیزه پیشرفت، تولید محصولات جدید و تبدیل ایده خلاق به ثروت در سطح متوسطی هستند. بستر اقتصادی-اجتماعی و همچنین ویژگیهای مردم برای ایجاد انواع کارآفرینی روستایی مهیا است و به یک برنامهریزی مطلوب برای این هدف نیاز است.
علی اکبر عنابستانی، جمشید عینالی، احمد رومیانی،
دوره 6، شماره 20 - ( 5-1396 )
چکیده
امروزه رسیدن به توسعه روستایی یکی از دغدغههای دولتها، به ویژه در کشورهای در حال توسعه است. روستاها با دارا بودن منابع طبیعی و کشاورزی، با مسائل و مشکلات فراوانی روبرو هستند. این مسئله باعث شده است که در سالهای اخیر بار دیگر، توسعه روستایی مورد توجه نظریهپردازان، برنامهریزان و مجریان حکومتی قرار گیرد. یکی از راهبردهایی که در اغلب کشورهای جهان مورد توجه قرار گرفته و حتی در برخی از این کشورها به اجرا درآمده است و نتایج مثبتی به همراه داشته، توسعه و گسترش گردشگردی در نواحی روستایی است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر میزان رضایت گردشگران از فضای گردشگری روستایی در ناحیه خرقان شهرستان بوئین زهرا است. نوع تحقیق کابردی و روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی بوده و برای گردآوری اطلاعات از روشهای کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه) استفاده شده است. جامع آماری این تحقیق، 100 نفر از گردشگران در منطقه مورد مطالعه به صورت تصادفی مورد سنجش قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روشهای آماری توصیفی و استنباطی (تحلیل عاملی) استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان داد که اصلیترین ضعف موجود در روستا در جذب و توسعهی گردشگری، عدم وجود آب و هوای مناسب در فصلهای مختلف با ارزش میانگین50/2بوده است و مهمترین نقطه قوت روستا در توسعهی گردشگری با ارزش میانگین 55/3 مربوط به دسترسی به زیرساختهای خدماتی – بهداشتی در روستا است. همچنین یافتهها تحلیل عاملی نشان داد که وجود آب و هوای مناسب در فصلهای مختلف میتواند باعث توسعهی فضای گردشگری شود، که مقدار بار عاملی این متغیر 864/0 است. و اصلیترین نقطه ضعف در راستای توسعهی فضای گردشگری با توجه به تحلیل عاملی تعاملات بین مردم و گردشگران با بار عاملی 532/0 بوده است.
ناصر شفیعی ثابت، حسن زارع خلیلی، سها توکلی،
دوره 6، شماره 21 - ( 9-1396 )
چکیده
استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر از گذشتههای دور مورد توجه بشر بوده است. برخی کشورها، تلاش دارند تا انرژیهای تجدیدپذیری نظیر انرژی خورشیدی را به علت داشتن مزایای ویژه مانند عدم آلودگیهای زیست محیطی، فراوانی، فناناپذیری و دسترسی پایدار، آن را به تدریج جایگزین انرژی فسیلی نمایند. پتانسیل انرژی خورشیدی بسترمناسبی برای توسعه اقتصادی روستاهای حاشیه مناطق و نواحی که دور از کانونهای شهری یا مراکز روستایی پرجمعیت استقرار دارند، فراهم میکند. در برخی از کشورها به رغم وجود شرایط مناسب آب و هوایی، به دلایل مختلفی هنوز استفاده از انرژی خورشیدی متناسب با پتانسیلها نیست. این پژوهش به شیوه توصیفی ـ تحلیلی برای تبیین پتانسیلهای انرژی خورشیدی برای توسعه اقتصاد روستایی بخش کامفیروز شهرستان مرودشت، براساس جامعه آماری 1825 خانوار، بر روی 270 نمونه تصادفی انجام شده است. پتانسیل و فرآیند ایجاد و گسترش انرژی خورشیدی به مثابه مؤلفه اثرگذار، به کمک 34 گویه در قالب شاخصهایی همچون آموزش و آگاهی بخشی، دانش و اطلاعات، اعتمادسازی، ظرفیتسازی، مشارکت و شراکت در سرمایهگذاری، سنجیده شده است. مؤلفه اثرپذیر پژوهش نیز از طریق 106 گویه در ابعاد نظام محیطی، نظام اجتماعی ـ اقتصادی و کالبدی توسعه سکونتگاهها سنجیده شده است. نتایج نشان میدهد که بهکارگیری انرژی خورشیدی، در پایداری و توسعه اجتماعی ـ اقتصادی سکونتگاههای روستایی مؤثر است. در حقیقت، شکلپذیری و گسترش فناوری انرژی خورشیدی برای بهبود فعالیتهای کشاورزی و غیرکشاورزی روستایی، بهبود فعالیتهای اجتماعی و بهبود شاخصهای محیط طبیعی و شاخصهای زیربنایی و خدماتی روستایی بسیار کلیدی است. بنابراین، توجه به بهبود وضعیت آموزش و اطلاع رسانی و حمایت از روستاییان برای افزایش میزان بهرهگیری و مشارکت و سرمایهگذاری در بهکارگیری انرژی خورشیدی، پیشنهاد میشود.
مسلم سواری، حسین شعبانعلی فمی، محمدشریف شریفزاده،
دوره 6، شماره 21 - ( 9-1396 )
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی موانع اشتغال زنان روستایی در بخش صنایع دستی شهرستان دیواندره(استان کردستان) انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه زنان روستایی بالای 15 سال شهرستان بوده است (17101N=). با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران170 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب گردید که با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای با انتساب متناسب توزیع شده است. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامهای بود که روایی آن به کمک پانل متخصصان و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تأیید گردید (7/ 0α>). تجزیه و تحلیل دادهها بهوسیله نرمافزار SPSSwin18 انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد مهمترین موانع گسترش صنایع دستی از دیدگاه زنان روستایی شهرستان دیواندره، عدم توجه و حمایتهای دولتی از بخش صنایع دستی است. علاوه بر این، تحلیل عاملی موانع توسعه صنایع دستی به استخراج پنج عامل با عنوان موانع اقتصادی، زیرساختی، اجتماعی- فرهنگی، آموزشی و روانشناختی منجر شده است. از مهمترین راهکارهای توسعه اشتغال مرتبط با صنایع دستی راهکارهای حمایتی، آموزشی- تشویقی و ایجاد تشکلهای صنایع دستی بوده است. بنابراین، پیشنهاد میشود نهادها و سازمانهای دستاندرکار با بسترسازی مناسب و آموزشهای کاربردی، امکان حضور زنان روستایی را در بخش صنایع دستی فراهم نمایند.