235 نتیجه برای اقتصاد
لیلا حسنلو، حمید جلالیان، فرهاد عزیزپور،
دوره 12، شماره 44 - ( 5-1402 )
چکیده
یکی از راهبردهای توسعه اقتصاد روستایی توسعه خوشههای صنعتی مبتنی بر صنایع کشاورزی است که زمینهساز تحقق توسعه پایدار روستایی است. هدف از این پژوهش، ارزیابی اثرات شکلگیری خوشههای صنعتی در پایداری اقتصاد روستایی در شهرستان طارم است. پژوهش حاضر براساس هدف از نوع پژوهشهای کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی بوده و برای جمعآوری دادهها و اطلاعات از روشهای میدانی و کتابخانهای بهره گرفته شدهاست. قلمرو مکانی پژوهش شهرستان طارم در استان زنجان است که براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1395 دارای ۴۶۶۴۱ نفر جمعیت بوده که ۳۹۹۲۷ نفر آنها (85.6%) در روستاها زندگی میکنند. جامعه آماری شامل 196 نفر از مدیران روستایی (دهیاران و اعضای شوراهای اسلامی)، خبرگان و آگاهان محلی، صاحبان صنایع و بنگاههای اقتصادی خرد، افراد شاغل در صنایع روستایی و شهری، کارشناسان و مسئولان ادارات و سازمانهایی که با مناطق روستایی ارتباط تنگاتنگی دارند، بودهاست. برای شناسایی نمونهها از روش کیفی هدفمند (گلولهبرفی و روش متواتر نظری) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تی تک نمونهای، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده گردید. نتایج نشان میدهد بین شکلگیری خوشههای صنعتی با شاخص اشتغال با ارزش 545/0، درآمد با ارزش 690/0، افزایش سرمایهگذاری با ارزش 405/0، افزایش تولید با ارزش 620/0 و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباط با ارزش 749/0 در سطح آلفای 001/0 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، شکلگیری خوشههای صنعتی در شهرستان طارم بیشترین تأثیر را بر افزایش تولیدات کشاورزی و غیرکشاورزی روستاییان با مقدار کلی 706/0 و افزایش اشتغال در زمینههای مختلف برای جوانان روستایی و در نتیجه کاهش مهاجرتهای روستا- شهری در پی خواهد داشت. با توجه به تمرکز عمده تولید محصول زیتون، این منطقه میتواند قطب خوشههای صنعتی- کشاورزی مبتنی بر زیتون قرار گیرد و بنابراین پیشنهاد میشود برنامهریزی و سرمایهگذاری برای ایجاد زیرساختهای لازم در این زمینه انجام گرفته گیرد.
عیسی نیازی، رامین باقری، حامد میرداروطن،
دوره 12، شماره 44 - ( 5-1402 )
چکیده
در قرن اخیر گردشگری به علت ایجاد درآمد، اشتغالزایی، رشد بخش خصوصی و توسعه زیرساخت کشورها به عنوان یک صنعت موردتوجه قرار گرفته است. بنابراین امروزه دولتها در پی آن هستند با برنامهریزی صحیح و حسابشده توریسم و گردشگری را در کشورشان گسترش دهند. گردشگری انواع متعددی دارد که یکی از محبوبترین آن، گردشگری روستایی است. اهمیت و محبوبیت این نوع گردشگری تا آنجاست که بسیاری از متخصصان حوزه گردشگری معتقدند روستاها در آینده به یکی از مهمترین مقاصد گردشگران تبدیل خواهند شد. لذا هدف از این پژوهش بررسی رابطه نمادهای فرهنگی و اصالت برند مقصد گردشگری با رفاه ذهنی گردشگران روستایی باتوجه به نقش میانجی درگیری فرهنگی بوده است. روش بکارگرفته شده در این تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی است. همچنین به دلیل اینکه رابطه بین متغیر مستقل و متغیر وابسته و متغیرهای میانجی مورد مطالعه قرار گرفتهاند، از نوع همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق مراجعهکنندگان به اقامتهای بومگردی در استان گلستان و روش نمونهگیری به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرمافزار اسمارت پیالاس استفاده گردید. نتایج نشاندهنده تأثیر مثبت نمادهای فرهنگی مقصد گردشگری بر رفاه ذهنی اخلاقی و رفاه ذهنی لذت جویانه گردشگران روستایی میباشد. نمادهای فرهنگی بر اصالت برند مقصد گردشگری تأثیر مثبت دارد. رفاه ذهنی اخلاقی گردشگران روستایی بر رفاه ذهنی لذتجویانه گردشگران تأثیر مثبت دارد. همچنین اصالت مقصد گردشگری در تأثیر نمادهای فرهنگی مقصد گردشگری بر رفاه ذهنی اخلاقی و لذت جویانه گردشگران روستایی نقش میانجی مثبت داشته است. همچنین درگیری فرهنگی پایدار در تأثیر نمادهای فرهنگی بر اصالت برند مقصد گردشگری نقش میانجی مثبت دارد.
نسیبه جمالی، معصومه فروزانی، عباس عبدشاهی،
دوره 12، شماره 44 - ( 5-1402 )
چکیده
امروزه، راهبرد صنعتی کردن روستاها در مباحث توسعه روستایی، مورد تاکید بسیاری از برنامهریزان حوزه کشاورزی است. در همین رابطه، راهاندازی صنایع تبدیلی و تکمیلی محصولات کشاورزی میتواند موجب بهبود شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و کالبدی در مناطق روستایی و متعاقبا بهبود کیفیت زندگی روستاییان شود. با علم به این مساله، پژوهشی با هدف بررسی نقش صنایع تبدیلی کشاورزی در کیفیت زندگی کشاورزان با استفاده از روش پیمایش انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کشاورزان ساکن در مناطق روستایی شهر جنتمکان از بخش مرکزی شهرستان گتوند بودند که بر اساس نمونهگیری طبقهای تصادفی، نمونهای به حجم 205 نفر از بین آنها انتخاب گردید. طبقات مورد بررسی شامل دو دسته از کشاورزان شامل افرادی بود که محصول خود را برای فروش به کارخانه صنایع غذایی مجید میفروختند و افرادی که محصولات خود را برای فروش به بازار آزاد میدادند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه بود که روایی صوری آن توسط تعدادی از اعضای هیآت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی تایید شد و برای سنجش پایایی آن، از ضریب آلفای کرونباخ (87/0-72/0 =α) استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و STATA انجام گرفت. همچنین برای وزندهی زیر مؤلفهها و متغیرهای کیفیت زندگی از روش تحلیل مؤلفه اصلی (PCA) استفاده گردید. یافتههای بدست آمده نشان داد که تفاوت معنیداری بین میانگین ابعاد اقتصادی و اجتماعی کیفیت زندگی در بین کشاورزانی که محصول خود را به کارخانه میدهند و آنهایی که محصول خود را به بازار میفروشند، وجود دارد. همچنین، کشاورزانی که محصول خود را به کارخانه میدهند، میزان رضایت شغلی، احساس ارزشمندی، بهزیستی ذهنی، امکانات رفاهی، درآمد و پسانداز بالاتری داشتند.
فاطمه کاظمی کساری، محمود مرادی، محمدرحیم رمضانیان،
دوره 12، شماره 44 - ( 5-1402 )
چکیده
کسبوکارهای خانگی ازجمله بخشهای حیاتی فعالیتهای اقتصادی کشورهای پیشرفته بشمار میآیند، کسبوکار خانگی ازنظر ایجاد شغل، نوآوری در عرصه محصول و خدمات، موجب تنوع و دگرگونی زیادی در اجتماع و اقتصاد هر کشور میشوند. در واقع کسبوکارهای خانگی نقطه شروع مناسبی برای راهاندازی کسبوکار شخصی است. مطالعات نشان داده که کارآفرینی اجتماعی بهمنزله ایجاد راهحلهای نوآورانه بهمنظور رفع مشکلات اجتماعی و بسیج ایدهها، ظرفیتها و منابع موردنیاز برای تغییرات اجتماعی، در کنار توسعه کسبوکارهای خانگی تأثیر زیادی در توسعه روستایی دارد. براین اساس هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر توسعه کسبوکارهای خانگی روستایی با تأکید بر نقش کارآفرینی اجتماعی است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش تحلیلی است. پژوهش حاضر خبره محور بوده و به منظور شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه کسبوکارهای خانگی روستایی ابتدا عوامل بررسیشده از ادبیات بهصورت پرسشنامه درآمده و در اختیار خبرگان در حوزه کسبوکارخانگی قرار گرفت. عوامل شناساییشده در 4 دسته (توانمندیهای کارآفرینانه، توانمندیهای کسبوکاری، برخورداری از نیروی انسانی مناسب و زیرساخت نهادی و قانونی حمایتگرانه) طبقهبندی شدند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از روش بهترین- بدترین (BWM) استفاده شد که نتایج ارزیابی نشان میدهد توانمندیهای کارآفرینانه بهترین عامل بوده و از طرف دیگر زیر معیار روحیه و تلاش و سختکوشی با وزن 0.101 در رتبه نخست و زیر معیار باور درونی افراد به توانایی حل مسائل جامعه با وزن 0.027 در رتبه آخر قرار دارد.
ندا بنیاسدی، داود ثمری، سیدجمال فرجاللهحسینی، مریم امیدینجفآبادی،
دوره 12، شماره 45 - ( 8-1402 )
چکیده
صنایع تبدیلی و تکمیلی یکی از راهبردهای توسعه کشاورزی و روستایی است که با کاهش پسماندهای کشاورزی و اشتغالزایی و بحث امنیت غذایی و توسعه صادرات و ارزآوری راه ارتباطی بین سه بخش کشاورزی و صنعت و خدمات است از مشکلاتی که هم اکنون صنایع تبدیلی و تکمیلی خرما در استان کرمان با آن مواجه است عدم توسعه در این صنایع و به دنبال آن نداشتن سهم کافی در بازارهای داخلی و بازارهای جهانی است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، توصیفی-همبستگی و از لحاظ تحلیلی از نوع علی-ارتباطی است. جامعه آماری این تحقیق 200نفر از افرادی است که در در زمینه بازاریابی، بستهبندی و فراوری محصولات خرما فعال هستند، ابزار تحقیق پرسشنامه است. میزان پایایی آن برابر است با 7/. که از طریق ضریب کرونباخ محاسبه شده است.حجم نمونه از طریق فرمول کوکران محاسبه و تعداد آن 155 نفر تعیین شده است که از روش نمونهگیری ساده انتخاب شدند. برای اندازهگیری آلفای کرونباخ بعد از جمعآوری دادهها و Spss26 و Amos بهره گرفته شده است این مطالعه به بررسی عوامل موثر در توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی در استان کرمان با اهداف نقش عوامل"اقتصادی" و "اجتماعی" و" زیرساختی" می پردازد. صنایع تبدیلی و تکمیلی در زمینههای بازاریابی، قیمتگذاری، بستهبندی و مورد بحث قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده تحلیل عوامل اقتصادی با بار عاملی 78/0 بیشترین نقش و عوامل اجتماعی با 71/0 کمترین نقش در توسعه صنعت خرما دارند.
زینب لنگوری، هدایتالله نیکخواه، صادق صالحی،
دوره 12، شماره 45 - ( 8-1402 )
چکیده
گردشگری خانههای دوم یکی از انواع گردشگری که به طورخاص با مردم محلی در ارتباط است و از این نظر، اثرات این نوع گردشگری و مدیریت درست آن، اهمیت دارد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی گسترش خانههای دوم در نواحی روستایی شهرستان سوادکوه شمالی میباشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظرروش، توصیفی-تحلیلی میباشد. اطلاعات و دادههای مورد نیاز در مورد اثرات توسعه خانههای دوم از طریق مطالعات میدانی و پیمایشی جمعآوری گردید جامعه آماری این پژوهش، مردمان بومی ساکن در روستاهای شهرستان سوادکوه شمالی هستند که شامل 4 روستا از بخش مرکزی دهستان شرق و غرب شیرگاه و 3 روستا از بخش نارنجستان دهستان هتکه با جمعیت 1620 نفر میباشد که 354 نفر به عنوان نمونه انخاب گردید. یافتههای تحقیق نشان میدهد که شکلگیری و گسترش پدیده خانههای دوم تاثیرات چشمگیری بردگرگونیهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی داشته است. نتایج نشان داد که بیشترین تاثیر گسترش خانههای دوم مربوط به اثرات اقتصادی با میانگین(M=3.66) و کمترین تاثیر را اثرات زیستمحیطی با میانگین (M=2.96) داشته است. همچنین یافتهها نشان داد که از بین اثرات مثبت و منفی، بیشترین تاثیر گسترش خانههای دوم مربوط به اثر اقتصادی منفی با (M=4.12) وکمترین تاثیر را اثر مثبت زیستمحیطی با میانگین(M=2.82) داشته است.
محمود محمدی،
دوره 12، شماره 45 - ( 8-1402 )
چکیده
فقر به عنوان یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی شناخته شده و ارتباط معناداری نیز با زندگی روستایی دارد. به همین جهت بررسی عوامل موثر در کاهش فقر میتواند سیاستگذاران را در اتخاذ تصمیمات مناسبتر برای توسعه مناطق روستایی یاری کند. لذا هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثرات اقتصادی سواحل مکران در کاهش فقر مناطق روستایی چابهار میباشد. به این منظور، پژوهش حاضر بر حسب نوع روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و از لحاظ هدف، کاربردی است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرمافزار SPSS و مدل F-VIKOR استفاده شده است. نتایج نشان داد، وضعیت حدودی اقلام مصروفی (غذا با مقدار میانگین 12/3، آموزش با مقدار میانگین 31/3، ابزارآلات مصرفی با مقدار میانگین 14/3، بهداشت و درمان با مقدار 34/3، حمل و نقل با مقدار 34/3) متوسط رو به زیاد و سایر اقلام مانند (تفریح و مسافرت با مقدار میانگین 2/10، سپردهگذاری با مقدار 11/2، خدمات با مقدار 22/2، زمین با مقدار 19/2، دامداری با مقدار 22/2، پوشاک با مقدار 24/2، مسکن با مقدار 22/2) متوسط میباشند. سایر نتایج نشان داد، در روستاهای مورد مطالعه از تعداد افراد فقیر به غیرفقیر در سالهای اخیر نسبت به سالهای قبل افزایش یافته است و درصد بسیار کمی از افراد فقیر شدهاند، همچنین نتایج نشان داد، بین شاخصهای اقتصاد سواحل مکران و کاهش فقر در بین خانوارهای روستایی مطرح شده ارتباط معنادار و مثبتی وجود دارد، بر این اساس، ظرفیتهای گردشگری سواحل مکران با مقدار تغییرات احتمالی 36781/0 بیشترین و توسعه صنایع با تغییرات احتمالی 2087/0، کمترین میزان تاثیر را در تغییرات پیشآمده از فقیر به غیرفقیر به خود اختصاص داده است. در نهایت نتایج نیز نشان داد، روستاهای تیس با مقدار وزن (1) و روستای شهرک مسکونی گواتر با مقدار وزن (000/0)، به ترتیب بیشترین و کمترین میزان تاثیرپذیری را از اثرات اقتصادی سواحل مکران به خود اختصاص دادهاند.
لیلا شالی، محمدباسط قریشی، نصرالله مولائیهشجین،
دوره 12، شماره 45 - ( 8-1402 )
چکیده
روستاها در گذر زمان، تغییر و تحولاتی را از نظر مساحت، مکان، کالبد، کارکرد، تعداد جمعیت، دین و مذهب، زبان و فعالیت اقتصادی تجربه کرده و می کنند هر چند که بیشتر این رخدادها کند و آرام هستند اما گاه بروز عواملی چون جنگ، فعالیت های عمرانی، دگرگونی های سیاسی و اجتماعی، سرعت تغییر و تحولات را بخصوص از نظر کالبد، کارکرد و فعالیت اقتصادی بسیار تند می کند. بیماری های همه گیر، در سال های دور، عاملی تاثیر گذار بر تحول روستاها بخصوص از نظر جمعیت بوده است اما مهمترین تاثیر آخرین بیماری همه گیر (کووید 19) بر فعالیت های اقتصادی و درآمد روستاها بوده است که بارزترین پیامد ظاهری آن، محدودیت ارتباط بین افراد و آمد و شد در سطوح مختلف و در نتیجه رکود فعالیت های گردشگری و تاثیر شدید بر اقتصاد مقصد های گردشگری بود. هدف این پژوهش، بررسی اثرات کووید 19 بر فعالیت اقتصادی و درآمد خانوارهای روستایی در روستاهای گردشگر پذیر شهرستان لنگرود است. روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی و روش گردآوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز برای تحلیل متغیرهای وابسته (فعالیت اقتصادی، اشتغال و درآمد)، مطالعات میدانی مبتنی بر مشاهده، مصاحبه و تکمیل پرسشنامه خانوار و روستا است. در شهرستان لنگرود، 10 روستا از نظر گردشگری اهمیت دارند یافته های پژوهش نشان داد که در اوج بحران کووید 19، فعالیت های گردشگری در هر ده روستا دچار رکود شدید شده و این موضوع، علاوه بر کنشگران گردشگری، بر درآمد تعداد دیگری از خانوارها نیز تاثیر داشته است. پیش از انتشار ویروس کرونا، کشاورزی، مهمترین منبع درآمد برای خانوارها در روستاهای مورد مطالعه بوده اما گردشگری نیز نقش مهمی در اقتصاد این روستاها داشته است بطوریکه گردشگری مهمترین منبع درآمد برای 20.7 درصد و دومین منبع درآمد برای 31.6 درصد خانوارها بوده است. با همه گیری کووید 19، درآمد 71.7 درصد حانوارها کاهش یافت، میزان تغییر درآمد 26.3 خانوارها قابل توجه نبوده است و درآمد دو درصد خانوارها افزایش یافته است.
علی حسنوند، محسن عارفنژاد،
دوره 12، شماره 45 - ( 8-1402 )
چکیده
اهمیت توسعه و پیشرفت روستا جهت دستیابی به امنیت غذایی، مساعدت به بخش صنعت و نیز نقش صادرات غیر نفتی روستا در تولید ناخالص کشور و ایجاد فرصتهای شغلی نشان دهنده اهمیت توسعه مناطق روستایی در توسعه ملی کشور است، لذا هدف از این تحقیق تهیه نگاشت فازی عوامل موثر بر توسعه پایدار اقتصادی در روستا با مطالعه روستاهای استان لرستان صورت گرفت. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نوع، توصیفی– پیمایشی میباشد. روش جمعآوری دادهها آمیخته میباشد که در مرحله اول دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان جمعآوری گردید و در مرحلهی دوم محاسبات مناسب با استفاده از مراحل روش نقشه نگاشت فازی انجام شد. نمونه آماری شامل 18 نفر از خبرگان فعال در سازمان های جهاد کشاورزی، کمیته امداد، میراث فرهنگی و اعضای هیات علمی گروه اقتصاد و توسعه و ترویج دانشگاه لرستان میباشند به روش نمونهگیری گلوله برفی و هدفمند انتخاب شدند. پس از بررسی و تحلیل یافته ها مشخص گردید که شناسایی مزیت های رقابتی روستاها بیشترین تأثیر را بر توسعه پایدار اقتصادی روستاها دارد و پس از آن عواملی مانند جذب سرمایه گذار خصوصی، ایجاد خوشه های صنعتی در روستاها و فرهنگ سازی در راستای حمایت از سرمایه گذاران غیر بومی در رتبه های بعدی قرار دارند.
ارسطو یاری حصار، بهرام ایمانی، مهسا خانبابایی،
دوره 12، شماره 45 - ( 8-1402 )
چکیده
اعتبارات خرد از برنامههای مهم جهت فقرزدایی و توسـعه در سطح دنیا بـوده بهطوریکه از آن با عنوان "انقلاب اعتبارات خرد" نام میبرند. برنامـه اعتبـارات خـرد بـا ایجـاد گسـترش فعالیتهای درآمدزا برای قشرهای آسیبپذیر میباشد. در این پژوهش به عوامل بازدارنده و پیش برنده بهرهمندی از اعتبارات خرد روستایی (مطالعه موردی: روستاهای بخش هیر) و تأثیر آن بر روی عوامل بازدارنده شاخصهای بعد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، اداری- مدیریتی، فردی و همچنین تأثیر آن بر روی عوامل پیش برنده شاخصهای بعد اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، اداری- مدیریتی و فردی پرداخته شده است. روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات بهصورت کتابخانهای و میدانی (پرسشنامهای)تهیه شده است. نتایج حاصل از آزمون معادلات تحلیل ساختاری در روستاهای مورد مطالعه نشان داد که در میان عوامل بازدارنده به ترتیب بعد اداری- مدیریتی با 94/0 درصد، بعد اقتصادی با 92/0 درصد، بعد فردی با 89/0 درصد و بعد اجتماعی- فرهنگی با 84/0 درصد بیشترین میانگین و در بین عوامل پیش برنده به ترتیب بعد فردی با 95/0 درصد، بعد اقتصادی با 93/0 درصد، بعد مدیریتی- اداری با 90/0 درصد و بعد اجتماعی- فرهنگی با 88/0 درصد به ترتیب بیشترین میانگین را به خود اختصاص دادهاند. نتایج تحقیقات نشان میدهد که این عوامل میتوانند نقش مهمی در بازدارندگی و پیش برندگی بهرهمندی از اعتبارات خرد روستایی در منطقه مورد مطالعه داشته باشند.
کبری نجفی، حسین فراهانی، بهروز محمدی یگانه، علیاکبر نجفیکانی،
دوره 12، شماره 46 - ( 11-1402 )
چکیده
امروزه کسب و کارهای کوچک و خرد روستایی میتواند نقش مهمی در متنوعسازی اقتصاد جوامع روستایی ایفا کند و وسیلهای برای تحریک رشد اقتصاد نواحی روستایی و به تبع آن اقتصاد ملّی به شمار میآید. در این راستا جاذبههای گردشگری در روستاهای ساحلی نقش بسیار حایز اهمیتی در رونق کسب و کارها ایفا میکنند. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی و میدانی میباشد. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی 12 روستای شهرستان بابلسر میباشند که بالغ بر 8364 خانوار بوده و جمعیت آن برابر با 25840 نفر میباشد. تعداد نمونه مورد نیاز با استفاده فرمول کوکران معادل 367 نفر تعیین گردید. پایایی ابزار تحقیق نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای مولفههای مورد بررسی تحقیق برابر با 79/0 به دست آمده است و روایی تحقیق یا اعتبار پرسشنامه از طریق اعتبار صوری محتوایی بدست آمده است. دادههای مستخرج از پرسشنامه با بهرهگیری از نرمافزار spss و با استفاده از مقایسه میانگین فریدمن، ماتریس تحلیلی همبستگی گاما و رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن نشان میدهد که استفاده از مناظر روستایی و ساحلی بسیار زیبا با چشماندازهای خیرهکننده، داشتن محیط آرام و بدون سر و صدا و تفریحات ساحلی بالاترین مقادیر را به خود اختصاص دادند و در بهبود کسب و کارها نقش کلیدی ایفا میکنند. نتایح تحلیل همبستگی گاما نشان میدهد که افزایش تنوع شغلی به تبع وجود جاذبههای گردشگری در روستاهای ساحلی با افزایش فرصتهای شغلی، افزایش درآمد روستاییان، افزایش سطح آگاهی و دانش عمومی در راستای فعالیتهای کارآفرینانه و افزایش انگیزه جوانان جهت سکونت و اشتغال در روستا رابطه معنادار و 99 درصدی دارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون رگرسیون خطی چندگانه با روش همزمان برای تبیین تأثیر جاذبههای گردشگری بر بهبود کسب و کارهای کوچک و اوضاع اقتصادی خانوارهای روستایی نشان میدهد که مؤلفههای بررسیشده تا حد قابلقبول و معناداری به متغیرهایی مرتبط هستند که بررسی شدند. در ضمن ضریب تعیین بدست آمده حاکی از آن است که توسعهیافتگی حدود 72 درصد به متغیرهای بررسیشده وابسته است.
دکتر محسن آقایاری هیر، دکتر حسین اصغرپور، دکتر سهیلا باختر،
دوره 13، شماره 47 - ( 3-1403 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل عوامل اقتصادی مؤثر بر پذیرش محصولات کشاورزی ارگانیک در شهرستان تبریز انجام شده است.
روش پژوهش: جامعه آماری این مطالعه را تولیدکنندگان و مصرفکنندگان شهرستان تبریز تشکیل میدهد. جامعه تولیدکنندگان در سطح شهرستان 28 نفر میباشد. با توجه به محدود بودن تعداد آنها، به صورت تمام شماری مطالعه شدند. در جامعه مصرفکنندگان، حجم نمونه 384 نفر برآورد گردید، ولی برای دستیابی به نتایج بهتر 391 پرسشنامه تکمیل شد. جهت تحلیل دادهها از مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار SMART PLS و آزمون t تک نمونهای و فریدمن در نرم افزار SPSS بهره گرفته شد.
یافتهها: نتایج مدل اندازهگیری بیانگر آن است که بارهای عاملی معرفهای مشاهده شده، با متغیر پنهان خود دارای مقادیر معناداری هستند و معرفهای مشاهده شده به خوبی متغیرهای پنهان خود را اندازهگیری نمودهاند. همچنین نتایج مدل ساختاری بیانگر این موضوع است که رابطه ساختاری معناداری بین ادراک گرانی، ارائه تسهیلات حمایتی، توزیع محصول، شیوه تهیه محصولات، قیمت محصول، ویژگیهای محصول، کیفیت محصول و تمایل به پرداخت وجود دارد. مقادیر بدست آمده T، میانگین و کرانه بالا و پایین عوامل مؤثر بر پذیرش کشاورزی ارگانیک از دیدگاه تولیدکنندگان، مقادیری بالاتر از استاندارد تعیین شده داشتند. نتایج آزمون فریدمن نشان داد، قیمت محصول دارای بالاترین اهمیت و ارائه تسهیلات حمایتی دارای پایینترین میزان اهمیت هستند.
نتیجهگیری: مقایسه و بررسی دیدگاههای دو گروه تولیدکننده و مصرفکننده نشان میدهد که بعد اقتصادی تأثیر عمدهای بر پذیرش کشاورزی ارگانیک داشته است. همچنین عواملی مانند داشتن قیمت بالای محصولات، هزینهها و قیمت ارائه شده برای یک برند خاص، سیستم بازاریابی مناسب و ... از عواملی هستند که بعد اقتصادی پذیرش کشاورزی ارگانیک را تحت تأثیر قرار دادهاند.
اسدالله حیدری، صمد خباز باویل،
دوره 13، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف: این پژوهش برمبنای شناسایی، بررسی و سطح بندی مولفههای موثر در خوداشتغالی روستایی در استان آذربایجان شرقی به دنبال پاسخگویی به سوالات و اهداف زیر میباشد: مؤلفههای خوداشتغالی مهم در روستاهای استان آذربایجان شرقی کدامند؟، هر یک از مؤلفههای خوداشتغالی روستائی شناسایی شده، در چه سطحی قرار دارند؟، الگو یا مدل روابط مؤلفههای خوداشتغالی روستائیان چگونه است؟ و در نهایت سیاستها و تصمیمهای موثر برای توسعه و افزایش خوداشتغالی روستائیان چیست؟.
روش پژوهش: روششناسی این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده که به صورت کیفی در قالب تکنیک مدلسازی ساختاری-تفسیری (ISM) اقدام به سطحبندی و تعیین روابط مؤلفههای خوداشتغالی تأثیرگذار در روستاها گردید. جامعۀ آماری این پژوهش شامل 34 نفر از افراد واجد شرایط از اساتید دانشگاهی و مدیران ارشد در سطح استان آذربایجان شرقی میباشد که در امر خوداشتغالی روستائیان صاحبنظر میباشند. بر اساس تئوری وارفیلد در مدلسازی ساختاری- تفسیری و ملاک خبرگی بر اساس دو شاخص میزان تجربۀ و سطح تحصیلات 13 نفر اعضای نمونۀ پژوهشی به عنوان خبرگان در نظر گرفته شد.
یافتهها: یافتههای این مدل نشان داد که چهار مؤلفه: زیرساختهای مناسب، تسهیل مقررات و فرآیندهای اداری، فرهنگ و روابط اجتماعی ، روحیه فردی و تربیتی، به عنوان عوامل پایهای و مبنایی در مولفههای یازدهگانه توسعۀ خوداشتغالی روستائیان استان آذربایجان شرقی میباشند.
نتیجهگیری: ایجاد زیرساختها و فراهم کردن امکانات مناسب در روستاها، تفویض اختیار به استانها و تمرکز زدایی در برنامهریزی روستاها، اصلاح و بازنگری قوانین و مقررات بازدارنده مرتبط با اشتغال روستائیان، فعالسازی میزهای تخصصی اقتصاد و اشتغال روستایی، ارائه آموزشهای مهارتی به داوطلبان خوداشتغالی در روستاها از جمله نتایج و پیشنهادات کاربردی پژوهش هستند.
سروش سنایی مقدم، علی اکبر عنابستانی، دکتر بیژن رحمانی، فرهاد عزیزپور،
دوره 13، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی وضعیت تنوع معیشتی و اثرات آن برافزایش تابآوری روستاهای موردمطالعه است.
روش پژوهش: نوع تحقیق کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی، تحلیلی میباشد. روش گردآوری دادهها به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مشاهده) صورت گرفته و برای تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، T تک نمونهای و تحلیل مسیر) استفادهشده است. جامعه آماری تحقیق خانوارهای روستاهای پیرا شهر شهر دهدشت می باشد. برای تعیین حجم نمونه روستاها بهصورت تصادفی از فرمول کوکران 21 روستا تعیین گردیده است، روستاهای انتخابشده دارای 3538 خانوار میباشد. برای محاسبه حجم نمونه در بین خانوارها با استفاده از فرمول کوکران تعداد 358 نمونه انتخاب و نمونه گیری بهصورت تصادفی انجامشده است.
یافتهها: نتایج تحقیق نشان می دهد، بین تنوع معیشتی و تابآوری خانوارهای روستایی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد، بر اساس ضریب همبستگی بهدستآمده (799/0) و سطح معناداری آزمون (000/0) می توان گفت با افزایش تنوع معیشتی، تابآوری خانوارهای روستایی در برابر خشکسالی افزایش پیدا می کند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان می دهد، ریسک پذیری با اثرات کلی 200/0 کمترین تأثیر و دارایی و پس انداز با اثرات کلی 479/0 بیشترین تأثیر را بر تابآوری خانوارهای روستایی در منطقه مطالعه داشته است.
نتیجهگیری: افزایش تنوع معیشتی منجر به افزایش توانایی خانوارها در امر مقابله با تحولات ناشی از تغییرات آب و هوایی میشود.از این رو، اقداماتی که به تقویت تنوع معیشتی و در نتیجه تابآوری خانوارهای روستایی منجر میشوند، باید از اولویتهای برنامههای توسعه روستایی باشند. فعالیتهایی چون ترویج فنون کشاورزی متنوع، افزایش دسترسی به امکانات بیمه، تقویت سرمایه اجتماعی، ارتقاء فنآوریهای کشاورزی و ترویج استفاده بهینه از منابع طبیعی، میتوانند از جمله اقدامات مؤثر برای افزایش تنوع معیشتی و بهبود تابآوری خانوارهای روستایی باشند.
مجتبی حکیمی، جمشید عینالی، حسین فراهانی،
دوره 13، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده
هدف: معادن یکی از منابع محیطی است که اولین و مهمترین نمود آن تأثیرات اقتصادی بوده و اثرات دیگر بدنبال آن حاصل میگردد و اگر بدرستی مورد توجه و ارزیابی قرار گیرد سبب شکلگیری زنجیره های ارزشافزوده در سایر بخشهای اقتصادی و ایجاد زمینه ی دستیابی به اهداف توسعه پایدار می گردد. بدین جهت هدف از تحقیق حاضر شناخت اثرات بهرهبرداری از معادن بر شاخص های اقتصادی و پایداری جمعیت روستایی دهستان بوغداکندی می باشد.
روش پژوهش: نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی بوده و برای گردآوری اطلاعات و داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی شامل مشاهده (علنی و فردی)، مصاحبه (منظم) و پرسشنامه (بسته و طیفی) استفاده شده است. روایی صوری پرسشنامه از دیدگاه متخصصان بررسی شد و پایایی متغیرها از طریق ضریب آلفای کرونباخ به میزان (0.802) محاسبه گردید. جامعه ی آماری تحقیق خانوارهای دهستان بوغداکندی است. طبق سرشماری سال 1395 مجموع خانوارهای ساکن در این روستاها 2227 خانوار است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه لازم جهت تکمیل پرسشنامه 314 مورد محاسبه شد. روش تجزیهوتحلیل اطلاعات با استفاده از آزمونهای آماری به صورت توصیفی (میانگین، توزیع فراوانی و انحراف معیار) و استنباطی (t تک نمونهای، پیرسون، کروسکالوالیس) انجام شده است.
یافتهها: نتایج تحقیق نشان از وجود رابطه معنادار میان بهره برداری از معادن و شاخصهای اقتصادی دهستان داشته بگونه ای که میانگین عددی در شاخصهای اشتغال (3.229)، شاخص درآمد (3.132)، منابع طبیعی (3.393)، رفاه (3.431)، در سطح متوسط و شاخص پایداری جمعیت (2.763-) سرمایه (2.742-) در سطح پایینتر از متوسط قرار داشته است.
نتیجهگیری: سالنامه های آماری در سالهای (1395-1385) روند کاهشی جمعیت تمامی روستاهای مورد مطالعه بجز روستای سعیدکندی که نرخ رشد (0.9) درصد را تجربه کرده است، نشان می دهد. بنابراین بهرهبرداری از منابع معدنی در منطقه اثرات مثبتی بر پایداری جمعیت نداشته است.
سید محمد حسین موسویپور، وحید ریاحی، سعید نصیری زارع،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده
هدف: امروزه آنچه که در مورد فعالیتهای کشاورزی به ویژه در کشورمان بسیار نگرانکننده است، روند رو به رشد خردشدن زمینهای کشاورزی است. این موضوع به طور جدی میتواند تمام سیاستهای کشاورزی و در نهایت مشکل تولید در این بخش که امروزه موضوع مورد بحث در کشورمان بوده را تحتتأثیر قرار دهد. این پدیده از زمان اجرای برنامه اصلاحات ارضی و با پدیده ارث در سالهای اخیر تشدید شده که با وجود پژوهشهای اندک، تحقیق پیشرو سعی در شناخت جامع و یکپارچه از چنین پدیدهای در مناطق روستایی مورد مطالعه در شهرستان ساوجلاغ داشت.
روش پژوهش: : این پژوهش کاربردی و از نظر نحوه گردآوری دادهها، از نوع ترکیبی و بنیان تحقیق نیز از نظر فلسفی با توجه به آمیخته بودن روش آن، مبتنی بر رویکرد پرآگماتیسم قرار داشت. دادهها از طریق مطالعه منابع کتابخانهای- اسنادی و میدانی که شامل 7 مصاحبه در گروههای 3-5 نفره و 16 مصاحبه انفرادی بود، جمعآوری شد. مبنای اصلی در ارائه یافتهها نیز متکی بر نظریه داده بنیاد یا نظریه زمینهای پس از کدگزاری یافتههای مصاحبهها در مکسکیودا بود. 14 نقطهروستایی نیز براساس پیشنهاد خبرگان و با توجه به معیارهای: تعداد بهرهبرداران کشاورزی، سطح زیرکشت محصولات کشاورزی و میزان تولید انتخاب شد.
یافتهها: مطابق با قرآن کریم، خداوند، زمین را نه به عنوان یک مال و ثروت برای شخصی؛ بلکه آن را به عنوان یک وسیله برای کار و معیشت انسان میداند. در قوانین فقهی و حقوقی کشورمان نیز مدیریت و مالکیت زمینها متعلق به حکومت اسلامی قرار دارد. در کنار این مباحث، اما قانون ارث و برنامه اصلاحات ارضی از عوامل شناخته شده در موضوع خرد شدن زمینهای کشاورزی هستند. در این بخش، عوامل و شرایط در مناطق روستایی کشورمان موجب تشدید این پدیده گردیده است. مطابق با یافتههای این بخش تغییرات اقلیمی و هزینههای تولید محصولات کشاورزی به عنوان شرایط علی در رخداد پدیده؛ تغییر الگو و سبک زندگی اجتماعی، رشدجمعیت در مناطق روستایی، گسترش حاشیهنشینی و شهرنشینی، امکانات و خدمات محدود در مناطق روستایی و ضعف بنیه مالی کشاورزان به عنوان شرایط مداخلهگر؛ عوامل محیطی و اکولوژیکی و مورفولوژی و ساخت زمینهای کشاورزی نیز به عنوان شرایط زمینهای و قوانین و مقررات حقوقی، عملکرد و تخصص مدیران محلی، مدیریت یکپارچه و هماهنگ مدیران و همچنین سطح آگاهی و شناخت کشاورزان به عنوان راهبردها، همچنین بهرهوری و سودآوری فعالیتهای کشاورزی و رشد بالای قیمت زمین به عنوان پیامدها و نتایج موضوع شناسایی گردید.
نتیجهگیری: برای جلوگیری از تشدید خردشدن زمینهای کشاورزی به نظر میرسد، تشکیل و مشارکت کارشناسان و متخصصان جهت ایجاد تغییرات اساسی در قوانین و ضوابط تقسیم اراضی کشاورزی و رفع عوامل رخداد آن مهم است.
محسن آقایاری هیر، صدرا کریم زاده، افشین یگانه،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدلسازی عوامل موثر بر پایداری توسعه اقتصادی در روستاهای شهرستان ملکان انجام شده است.
روش پژوهش: جامعه آماری این مطالعه را کارشناسان، متخصصان، خبرگان و خانوارهای روستایی در سطح شهرستان تشکیل میدهند. مشارکتکنندگان در مرحله اول پژوهش 28 نفر از کارشناسان، متخصصان و خبرگان بودند که 56 گزاره تحقیق را از نظر اهمیت رتبهبندی کردند. در مرحله دوم 481 نفر از روستاهای منتخب به 41 گزاره مرتبط با پایداری اقتصاد روستایی پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از روش کیو تحلیل عاملی در نرمافزار SPSS و مدل معادلات ساختاری در نرمافزار SMART PLS بهره گرفته شد.
یافتهها: نتایج مدل اندازهگیری بیانگر آن است که بارهای عاملی معرفهای مشاهده شده، با معرفهای پنهان خود دارای رابطه معناداری هستند و معرفهای مشاهده شده به خوبی متغیرهای پنهان خود را اندازهگیری نمودهاند. همچنین، نتایج مدل ساختاری بیانگر این موضوع است که شاخص «پایداری اقتصادی روستاهای شهرستان ملکان» با توجه به اینکه بالاتر از مقدار استاندار 0/35 است، دارای مقادیر «قوی» و عاملهای «آسیبپذیری، بهرهوری و تنوع اقتصادی، اشتغال و زیرساختهای اقتصادی و دسترسی به عوامل اقتصادی و تولیدی» با توجه به اینکه بالاتر از مقدار استاندار 0/15 هستند، دارای مقادیر «متوسط» برای تعیین قدرت پیشبینی مدل در مورد متغیرهای پنهان درونزا میباشند.
نتیجهگیری: عاملهای «آسیبپذیری، بهرهوری و تنوع اقتصادی (ثبات و رفاه اقتصادی)»، «اشتغال و زیرساختهای اقتصادی (عدالت و رفاه اقتصادی)»، «دسترسی به عوامل اقتصادی و تولیدی (عدالت اقتصادی)» بهعنوان سه دیدگاه یا الگوی ذهنی در رابطه با مهمترین عوامل موثر بر پایداری توسعه اقتصادی شناسایی شدند. مقایسه و اعتبارسنجی نهایی حاصل از روشهای کمّی و کیفی نشان داد «آسیبپذیری، بهرهوری و تنوع اقتصادی (ثبات و رفاه اقتصادی)» به عنوان اصلیترین عامل موثر بر پایداری توسعه اقتصادی مطرح است که متخصصان، خبرگان و افراد جامعه محلی در مورد آن اتفاق نظر دارند.
مسلم سلیمان پور، رضا نوروزی اجیرلو،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده
هدف: در چند سال اخیر از مهمترین مسائل در توسعه مناطق روستایی کاهش قابلتوجه جمعیت و چالشهای اقتصادی را میتوان برشمرد. بازآفرینی روستایی میتواند با ترویج مشاغل محلی، جذب سرمایهگذاری و ایجاد شغل باعث رشد اقتصادی شده و مشارکت جامعه و انسجام اجتماعی را افزایش دهد. بقای اقتصادی و کارآفرینی اجتماعی میتواند به عنوان دو متغیر عمده تأثیرگذار این امر را تسهیل نماید.
روش پژوهش: در این پژوهش که بهعنوان پژوهشهای کاربردی و توصیفی از نوع همبستگی طبقهبندیشده است از پرسشنامه برای جمعآوری دادهها استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش شامل دهیاران و شورای روستاها و کارشناسان کارآفرینی روستایی باسابقه فعالیت در زمینه کارآفرینی اجتماعی از 124 روستای منتخب دهستانهای بکشلوچای، ترکمان و باش قلعه از بخش مرکزی شهرستان ارومیه بودند که تعداد 180 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. تجزیهوتحلیل دادهها با نرمافزار SPSS23 و شیوه مدلسازی معادلات ساختاری (نرمافزار PLS SMART) انجام شد و نتایج برای آزمون مدل و بررسی فرضیهها مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: یافتهها نشان میدهد ارتباط مستقیم و معناداری بین مؤلفههای بقای اقتصادی (عوامل اقتصادی، اجتماعی و محیطی) با بازآفرینی روستایی با 0/586=B و کارآفرینی اجتماعی با بازآفرینی روستایی با 0/397=B در سطح معناداری 0/001 وجود دارد.
نتیجهگیری: بهطور خلاصه، این پژوهش بر اهمیت بقای اقتصادی و کارآفرینی اجتماعی جهت رشد و توسعه بازآفرینی روستایی تأکید دارد و تأثیر کارآفرینی اجتماعی و بقای اقتصادی بر نواحی روستایی را میتوان از ابعاد مختلف ازجمله اشتغالزایی، مشارکت اجتماعی و توسعه پایدار مشاهده کرد. با آموزش و حمایت مناسب خانوارهای روستایی میتوان درآمد روستاییان را از چنین سرمایهگذاریهایی به میزان قابلتوجهی افزایش داد و درنتیجه منجر به رشد شاخص های بازآفرینی روستا شد.
مهتاب ژیان، بیژن رضایی، نادر نادری،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف طراحی یک مدل بومی برای توسعه تعاونیها با رویکرد کارآفرینی روستایی در استان کرمانشاه انجام شد.
روش پژوهش: این پژوهش دارای رویکرد کیفی بوده و از روش نظریه زمینهای برای استخراج مدل استفاده شده است. جامعه هدف در این پژوهش شامل مدیران و کارشناسان اداره کل کار، تعاون و رفاه اجتماعی استان کرمانشاه، اساتید دانشگاه رازی و کارآفرینان بخش تعاون روستایی در استان کرمانشاه بودند و از روش نمونهگیری نظری استفاده شد. اشباع نظری بعد از 12 مصاحبه عمیق حاصل شد. فرایند تحلیل دادهها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت.
یافتهها: بر اساس سه مرحله کدگذاری، بنیان کارآفرینی در روستاها، انسجام کارآفرینانه در تعاونیهای روستایی و ویژگیهای فردی کارآفرینان روستایی حوزه تعاون به عنوان شرایط علّی شناسایی شدند. شرایط زمینهای در این پژوهش شامل تنوع فرصتهای کارآفرینی روستایی در حوزه تعاونی، دسترسی به عوامل تولید، موقعیت راهبردی استان، حمایت علمی متخصصان و صاحبنظران، بنیان کارآفرینی جمعی (در قالب تعاونی روستایی)، موانع فرهنگی و ضعف نظام آموزشی است. شرایط مداخلهگر هم شامل تغییرات اقلیمی، عوامل اقتصادی، آشفتگی و عدم نظم محیطی، عوامل سازمانی، عوامل ارتباطی– اطلاعرسانی، حمایت واقعی دولت از تعاونیها و عوامل زیرساختی میباشد. راهبردهای شناسایی شده نیز شامل راهبرد تنوعگرایی در کسبوکار، تجدیدنظر در برنامههای آمایش سرزمین، توانمندسازی شرکتهای تعاونی، بهرهگیری از فرصتهای تجارت بینالمللی، ترویج و فرهنگسازی و راهبردهای اصلاحی- حمایتی هستند. در نهایت، پیامدهای شناسایی شده شامل ارتقا کیفیت زندگی روستاییان، توسعه پایدار روستایی و وجود تعاونیهای کارآفرین روستایی است.
نتیجهگیری: برای توسعه تعاونیها با رویکرد کارآفرینی روستایی در استان کرمانشاه باید با در نظر گرفتن همه عواملی که فرایند توسعه تعاونیها را تسریع میبخشند؛ نسبت به فراهم کردن پیشنیازهای خاص این حوزه بههمراه برنامهریزیهای جامع اقدام شود. نتایج این پژوهش ضمن تقویت ادبیات کارآفرینی روستایی و تعاون روستایی، دستاوردهای شایسته ای را برای کمک به مدیران و برنامهریزان روستایی در راستای توسعه کارآفرینی روستایی تعاون - محور به همراه دارد که در نهایت به فرآیند توسعه روستایی کمک خواهد کرد.
مرتضی خواجهوند، موسی کمانرودی کجوری،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده
هدف: توسعه قطبی در ایران در ششدهه اخیر، به توزیع ناعادلانه فرصتها، منابع و سرمایهگذاریها و ناترازی مناطق منجر شده است. در این فرایند، شهرها بهعنوان قطبها، مراکز و نقاط رشد، نقش محوری را در شکلدهی مهاجرت و جذب مهاجران در کشور ایفاء کردهاند. شهر ابهر نیز بهعنوان یکی از این نقاط رشد، با امواج گوناگون مهاجرتها در چنددهه اخیر مواجه بوده است.
روش پژوهش: در مقاله حاضر که ماهیت توصیفی و تحلیلی و هدف کاربردی دارد، مبادی، عوامل و حجم مهاجرت به شهر ابهر بررسی و تحلیل شده است. جامعه آماری این پژوهش، 34887 خانوار (سرپرستان خانوار) ساکن شهر ابهر بوده است. حجم جامعه نمونه، تعداد 380 خانوار بوده که با استفاده از فرمول کوکران محاسبه گردید. دادهها و اطلاعات از نوع کمی و کیفی بود و به دو روش کتابخانهای-اسنادی و میدانی (مصاحبه و پرسشنامه) بهدست آمده است. برای نمونهگیری، از روش تصادفی نظاممند استفاده شد. بازه زمانی این پژوهش، سال 1335 تا 1400 ه.ش است. برای پردازش و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و تکنیک آماری رگرسیون چندگانه و برای تحلیل دادههای مکانی و تهیه نقشهها از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است.
یافتهها: نتایج این پژوهش حاکی است که 57/63 درصد مهاجران به شهر ابهر از مبادی روستایی و 42/37 درصد از مبادی شهری مهاجرت کردهاند. بیشترین و کمترین نسبت مهاجران به این شهر، بهترتیب از مبادی شهرستانهای ابهر (47/63 درصد) و سلطانیه (1/58 درصد) بوده است. براساس نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه، عوامل اقتصادی (0/49) بیشترین و عوامل تفریحی-توریستی (0/23) کمترین نقش را در مهاجرت به شهر ابهر ایفاء کردهاند.
نتیجهگیری: بدین سبب، مهمترین راهکار پیشنهادی پژوهش، کاهش نابرابریهای منطقهای از طریق توزیع متعادل فرصتهای شغلی، امکانات و خدمات میان شهر ابهر و مناطق روستایی پیرامون است.