205 نتیجه برای توسعه
فیروز ناظری، سید رامین غفاری، امیر گندمکار، حمید صابری،
دوره 14، شماره 52 - ( 6-1404 )
چکیده
هدف: اکوتوریسم، علاوه بر ایجاد فرصتهای نوین برای توسعه پایدار مناطق روستایی و حفظ محیط زیست و تنوع زیستی، میتواند به طور مؤثری در ایجاد اشتغال، تقویت کارآفرینی و بهبود معیشت جوامع بومی نقش ایفا کند.
روش پژوهش: این تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی بوده و دادهها از طریق روشهای اسنادی و میدانی جمعآوری گردید. جامعه آماری، 3475 خانوار ساکن در ۹۸ سکونتگاه روستایی بخش دالخانی شهرستان رامسر است که با فرمول کوکران تعداد 370 خانوار به عنوان نمونه انتخاب گردید. دادهها با استفاده از نرمافزارSPSS وSmart PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. روایی پرسشنامه با نظرات متخصصان اکوتوریسم و کارآفرینی تأیید و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 0/949 به صورت مطلوب ارزیابی گردید.
یافتهها: نسبت تأثیر ابعاد زیستمحیطی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و کالبدی- فضایی توسعه اکوتوریسم بررسی شد. در این معادله، شاخص اقتصادی با رتبه 31/53 و شاخص اجتماعی با رتبه 27/91 بیشترین ارتباط و پیوستگی را با یکدیگر داشته که رقمی برابر با 0/74 را دارا میباشد و کمترین تأثیر متقابل نیز مربوط به ارتباط شاخص کالبدی- فضایی با شاخص اقتصادی بوده که رقمی بالغ بر 0/32 را دربرمیگیرد. تحلیلها نشان داد که هر یک از این ابعاد به طور معناداری بر شاخصهای کارآفرینی روستایی اثرگذار بوده و اکوتوریسم به شکل چشمگیری توسعه کارآفرینی را در سکونتگاههای روستایی تسهیل کرده است.
نتیجهگیری: در منطقه مورد مطالعه، اکوتوریسم توانسته است فرصتهای شغلی جدیدی ایجاد کرده و باعث افزایش درآمد خانوارها از راه خدمات اقامت، پذیرایی، فروش محصولات کشاورزی و صنایع دستی و تقویت نسبی زیرساختهای محلی شود. اما بیتوجهی به مقوله توسعه پایدار، منجر به عدم تعادل اکولوژیکی و فرهنگی سکونتگاههای روستایی شده است. بنابراین ضروری است این موضوع در برنامهریزیهای آینده، مد نظر مسئولان و مدیران روستایی قرار گیرد.
مهدی رمضان زاده لسبویی، مسعود سامیان،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده
هدف: تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر توسعه گردشگری کشاورزی و اولویتبندی شهرستانهای استان مازندارن براساس پتانسیلهای گردشگری انجام شده است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ پارادایم از نوع تحقیقات آمیخته (کیفی – کمّی) با رویکرد اکتشافی است که در دو مرحله طراحی و اجرا شده است. در مرحله اول، ابتدا بهمنظور شناسایی و استخراج عوامل موثر بر توسعه گردشگری کشاورزی از روش نمونهگیری هدفمند و با در نظر گرفتن شاخص اشباع نظری دادهها 25 مصاحبه نیمهساختاریافته انجام شد. پس از انجام مصاحبهها با استفاده از روش تحلیل محتوا طی مراحل کدگذاری باز و محوری عوامل موثر بر توسعه گردشگری کشاورزی شناسایی شدند. در مرحله دوم به منظور اولویتبندی شهرستانهای استان مازندران در خصوص گردشگری کشاورزی از روش تصمیمگیری چندمعیارهی تاپسیس استفاده شده است.
یافتهها: براساس نتایج این پژوهش، عوامل متعددی در توسعه گردشگری کشاورزی نقش داشته و نیز این عوامل خود سهمی در توسعه پایدار جوامع روستایی دارند که نتایج حاصل از مصاحبههای عمیق نیمهساختار یافته نشان داد 5 عامل اصلی در توسعه گردشگری کشاورزی در استان مازندران موثر هستند که شامل عامل اقتصادی و زیرساختی، عامل اجتماعی و فرهنگی، عامل سیاستی و مدیریتی، عامل ترویجی و آموزشی و عامل محیطی و طبیعی است. همچنین، نتایج حاصل از اولویتبندی شهرستانهای استان مازندران نشان داد که از 22 شهرستان مازندارن از نظر شاخصهای پتانسیل گردشگری کشاورزی 5 شهرستان (آمل، بابل، بهشهر، تنکابن و ساری) دارای وضعیت بسیار خوب، 10 شهرستان (بابلسر، جویبار، چالوس، رامسر، فریدونکار، قائمشهر، کلاردشت، محمودآباد، نور و نوشهر) دارای وضعیت خوب، 3 شهرستان (سیمرغ، عباسآباد و نکا) دارای وضعیت متوسط و 4 شهرستان (سوادکوه، سوادکوه شمالی، گلوگاه و میاندورود) دارای وضعیت ضیعفی از لحاظ پتانسیلهای گردشگری کشاورزی هستند. بنابراین، برای برنامهریزی توسعه گردشگری کشاورزی در این استان باید به این موارد توجه شود.
نتیجهگیری: استان مازندران با داشتن 3/2 درصد اراضی زیرکشت کشور، برابر 8/7 درصد تولید محصولات کشاورزی کشور را به خود اختصاص داده که حدودا سه برابر میانگین کشور است. این استان با سطح زیرکشت 218 هزار هکتار برنج و تولید حدود 1187 هزار تن شلتوک، حدود 36/6 درصد سطح را دارا بوده و در تولید برنج مقام اول کشور را دارد؛ در مرکبات با سطحی حدود 157 هزار هکتار و تولید 2800 تن دارای رتبه 4 به لحاظ سطح و رتبه 2 به لحاظ تولید در کشور است. با توجه به ویژگیها و پتانسیلهای بسیار بالای استان مازندران در زمینه کشاورزی و نیز گردشگری، شناخت عوامل موثر بر توسعه گردشگری کشاورزی به عنوان یک راهبرد مهم برای توسعه این استان ضروری است. از سوی دیگر، با توجه به ظرفیت شهرستانهای مختلف این استان در حوزه گردشگری و نیز کشاورزی در این پژوهش سعی شد تا شهرستانهای استان مازندارن براساس پتانسیلها و ظرفیتهای خود در زمینه گردشگری کشاورزی اولویتبندی شوند تا بتوانند برای برنامهریزی برای سیاستگذران و مسئولین موثر واقع شود.
فاطمه نقی بیرانوند، منصور غنیان، مسلم سواری،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده
هدف: مدیریت روستایی یکی از عوامل کلیدی در فرآیند توسعه روستایی است. با این حال، برخی باورها و نگرشهای موجود در میان مدیران محلی میتواند بهعنوان موانع جدی در مسیر توسعه عمل کند. نحوه نگرش مدیران محلی و شناسایی و تحلیل موانع ذهنی آنها میتواند تأثیر قابل توجهی بر روند توسعه روستایی داشته باشد. این تحقیق با هدف شناسایی دلایل توسعهنیافتگی روستایی از دیدگاه مدیران محلی شهرستان خرمآباد انجام شد.
روش پژوهش: پژوهش حاضر بر مبنای روش تحقیق کمّی طراحی و اجرا شده است. این مطالعه از لحاظ ماهیت، بهعنوان یک تحقیق کاربردی طبقهبندی میشود. گردآوری دادهها، بهصورت پیمایشی و مقطعی صورت گرفته است. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی مدیران محلی روستاهای شهرستان خرمآباد (N=700) بود. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی-مورگان 250 نفر تعیین شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه محققساخته جمعآوری گردید. پایایی و روایی پرسشنامه به ترتیب با استفاده از آلفای کرونباخ و روش اعتبار محتوایی مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS وLISREL انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که در وضعیت فعلی مهمترین مشکلات مدیریت روستایی در منطقه مورد مطالعه بنا به دیدگاه مدیران محلی عبارت اند از: قومگرایی، بیاعتمادی در روابط انسانی و وابستگی بیش از حد به دولت. نتایج بهدستآمده از مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) نشاندهنده این است که اکثر شاخصهای برازش، مدل ساختاری مورد بررسی را از نظر آماری دارای برازش مناسب و قابل قبولی است. علاوه بر این، نتایج آزمونهای مقایسه میانگین نشان داد که بین دیدگاه مدیران محلی نسبت به عناصر خردهفرهنگ دهقانی راجرز بر اساس سطوح مختلف تحصیلات و ردههای سنی، رابطه معناداری وجود ندارد.
نتیجهگیری: طبق نتایج مدیران با تحصیلات بالا و جوانتر یک نوع نگرش مشابه را در قبال مسائل روستایی دارند. بنابراین، تغییر در نگرشها و باورهای موجود بهعنوان یک ضرورت اساسی برای دستیابی به توسعه پایدار در روستاها به شمار میرود. طبق یافتههای این پژوهش، برخی از رفتارهای مدیران محلی با ویژگیهای خاص نظریه خردهفرهنگ دهقانی و چارچوب تئوری آن همخوانی دارد. این همراستایی نشاندهنده این است که مدیران محلی ممکن است تحت تأثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی مرتبط با خردهفرهنگهای محلی قرار گیرند، که میتواند بر تصمیمگیریها و رویکردهای آنها در زمینه توسعه روستایی تأثیر بگذارد.
حمید صرفی،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده
هدف: بررسی پیامدهای سیاست مشترک کشاورزی اتحادیه اروپا بر توسعه فضایی-اقتصادی نواحی روستایی از سال 1962، با هدف درک عمیقتر تأثیرات آن بر ساختار اقتصادی، اجتماعی و فضایی این مناطق.
روش پژوهش: این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل اسنادی انجام شده است. چارچوب نظری پژوهش بر مبنای نظریه توسعه فضایی یکپارچه با تمرکز بر رویکرد توسعه پایدار کشاورزی و روستایی استوار است، که به دنبال ایجاد تعادل بین ابعاد اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی توسعه روستایی است.
یافتهها: اصلاحات متعدد در سیاست مشترک کشاورزی، تغییرات قابل توجهی در الگوهای فضایی کشاورزی، ساختار اقتصادی روستاها، و توزیع جمعیت ایجاد کرده است. این سیاست نقش مهمی در بازآرایی فضایی- اقتصادی نواحی روستایی داشته، اما چالشهایی نظیر نابرابریهای منطقهای و مهاجرت روستایی همچنان باقی مانده است؛ از یک سو، به بهبود بهرهوری کشاورزی، حفاظت از محیط زیست، و تقویت زیرساختها کمک کرده، اما از سوی دیگر، توزیع نابرابر یارانهها و تمرکز بیش از حد بر تولید در برخی مناطق، موجب تشدید نابرابریهای منطقهای شده است.
نتیجهگیری: این پژوهش بر ضرورت اتخاذ رویکردی یکپارچه و متوازن در سیاستگذاری توسعه روستایی تأکید میکند. چالشهایی مانند تغییرات اقلیمی و رقابت جهانی، ضرورت بازنگری در این سیاست را افزایش داده است. توجه بیشتر به نوآوری، دیجیتالی شدن کشاورزی، و تقویت زنجیرههای ارزش محلی برای افزایش تابآوری اقتصادی نواحی روستایی ضروری است. سیاست مشترک کشاورزی، علیرغم دستاوردهای قابل توجه، نیازمند اصلاحات مداوم برای تطبیق با شرایط متغیر است.
بهناز افلاطونیان، علی اکبر مجدی، حسین میرزائی، بهنوش افلاطونیان،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده
هدف: صنعت گردشگری میتواند با افزایش درآمد و ایجاد شغل، رونق اقتصادی روستاها و توسعه ملی را به دنبال داشته باشد. هدف این تحقیق بررسی رابطه میان موقعیت جغرافیایی و همپیوندی روستاها با وضعیت گردشگری است.
روش پژوهش: این پژوهش، کیفی و توصیفی-تحلیلی به بررسی ۲۷ روستا در ایران میپردازد که در بخش کیفی از مطالعات کتابخانهای و در بخش تحلیلی از ابزار شبیهسازی روستای مورد نظر با نرمافزار (سیتی انجین ) استفاده شد. جهت تهیه نقشه از سایت OpenStreetMap و نقشههای ژئورفرنس شده استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه مطالعات مرتبط با حوزه گردشگری و توسعه روستایی از منابع معتبر فارسی و انگلیسی بود. حجم نمونه شامل ۹ مقاله فارسی و ۳ مقاله انگلیسی بود که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. جهت بررسی اختلاف فراوانی با فراوانی مورد انتظار از آزمون کای دو (نیکویی برازش) و جهت همبستگی دو متغیر رتبهای با توجه به متغیر مستقل و وابسته از آزمون ضریب همبستگی سامرز در SPSS28 استفاده شد.
یافتهها: وضعیت گردشگری در ابعاد مختلف اقظتصادی، فرهنگی و کالبدی در روستاها نامطلوب است و عدم توجه به مسائل بومی به طور معنیداری بیشتر از حد انتظار است. روستاهایی با همپیوندی ضعیف، وضعیت گردشگری نامطلوبتری داشته و افزایش همپیوندی به بهبود شرایط اقتصادی، فرهنگی و کالبدی گردشگری منجر میشود. این رابطه دارای همبستگی قوی است.
نتیجهگیری: نتایج بیانگر اهمیت همپیوندی در بهبود وضعیت گردشگری است و عدم توجه به این شاخص میتواند منجر به جداییگزینی و اجتماع گریزی در مناطق روستایی گردد. بنابراین، نیاز به برنامهریزی مدیریتی جهت تقویت گردشگری در روستاهای با همپیوندی ضعیف احساس میشود. همچنین، فرهنگسازی گردشگری از گردشگران به بومیان منطقه ضروری است. عدم هماهنگی بین این دو گروه میتواند مانع رونق صنعت گردشگری شود و برای تحقق تغییرات مثبت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در روستاها، پژوهشهای نوآورانه مبتنی بر شرایط بومی الزامی است.