جستجو در مقالات منتشر شده


88 نتیجه برای توسعه روستایی

حشمت اله سعدی، هاجر وحدت مودب،
دوره 4، شماره 14 - ( 11-1394 )
چکیده

راهبرد جدید توسعه روستایی لزوم پرداختن به فعالیت­های غیرکشاورزی و جستجوی شیوه­های جدید معیشت با اتکاء به منابع درونی روستاها را بیش از پیش مورد توجه قرار می­دهد، صنعتی سازی روستاها نیز یکی از ابزار­های مناسب برای متنوع­سازی اقتصاد روستایی را فراهم می­آورد و با ایجاد اشتغال و افزایش و توزیع متعادل­تر درآمدها، سطح زندگی روستاییان را بهبود بخشیده و زمینه دستیابی به توسعه پایدار روستایی را فراهم می­سازد؛ لذا با توجه به اهمیت نقش طرح­های صنعتی در توسعه روستاها هدف اصلی این پژوهش بررسی اثر کارخانه سیمان هگمتان بر روستای شاهنجرین بوده است. جامعه آماری این تحقیق اهالی روستای شاهنجرین واقع در بخش قروه درجزین شهرستان رزن در استان همدان بوده که بر اساس فرمول کوکران 161 نفر به صورت تصادفی و با استفاده از نمونه گیری خوشه­ای چند مرحله ای، مورد گزینش و مطالعه قرار گرفتند. مهم­ترین ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه بوده که روایی صوری آن توسط متخصصان تأیید و جهت بررسی پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، پایایی 73 .0 برآورد شد که نشانگر قابلیت اعتماد آن است. طبق نتایج بدست آمده از تحلیل عاملی، اثرات کارخانه سیمان در پنج عامل اقتصادی، کشاورزی، اجتماعی، زیست­محیطی و عامل کالبدی دسته­بندی شدند که در مجموع پنج عامل مذکور توانسته­اند، 865 .60درصد از کل واریانس متغیرها را تبیین نمایند. همچنین بررسی میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات متغییر ها نشان داد که اجرای طرح صنعتی مذکور بیشترین تأثیر را بر بهبود راه ارتباطی روستا به شهر، افزایش درآمد روستاییان، افزایش فرصت­های اشتغال برای روستاییان و آلودگی هوای روستا داشته است. 


مجتبی قدیری معصوم، مهدی چراغی، محمدرضا رضوانی،
دوره 4، شماره 14 - ( 11-1394 )
چکیده

تأمین امنیت غذایی جامعه روستایی یکی از اهداف اساسی در برنامه­های توسعه روستایی است. در همین راستا  با توجه به روند رو به گسترش شهرنشینی در کشورمان و تأثیرات آن بر روی سکونتگاه­های روستایی، در تحقیق حاضر به بررسی اثرات روابط اقتصادی شهر و روستا بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستاهای شهرستان زنجان بوده است. شهرستان زنجان در سال 1390، دارای 97225 نفر جمعیت روستانشین، 26429 خانوار، 13 دهستان و 248 روستای دارای سکنه بوده است. 54 روستا با استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران به­عنوان روستاهای نمونه انتخاب گردید. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه­ای و میدانی (پرسشنامه) بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی ( آزمون یومن ویتنی و تی دوگروهی) و  برای محاسبه میزان امنیت غذایی از روش مقیاس ناامنی غذایی و سبد غذایی استاندارد و محاسبه روابط اقتصادی شهر و روستا از شاخص­های مرتبط و به صورت طیف لیکرت استفاده شده است. طبقه­بندی وضعیت امنیت غذایی خانوارهای روستایی نشان داد 31.73 درصد خانوارها دارای امنیت غذایی، 43.1 درصد دارای ناامنی غذایی بدون گرسنگی، 15.52 درصد دارای ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و 9.65 درصد خانوارها نیز دارای ناامنی غذایی با گرسنگی شدید هستند. همچنین روابط اقتصادی بین روستا و شهر در محدوده مورد مطالعه، در مجموع اثرات مثبتی بر روی امنیت غذایی خانوارهای روستایی نداشته است.


حامد قادرمرزی، داود جمینی، علیرضا جمشیدی،
دوره 4، شماره 14 - ( 11-1394 )
چکیده

پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت، از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ هدف، از نوع تحقیقات تحلیلی ـ توصیفی بوده که به منظور سنجش و ارزیابی تأثیرات گردشگری بر ساکنین روستای قوری قلعه، که به عنوان یکی از مهم­ترین مقاصد گردشگران در استان کرمانشاه و غرب کشور مطرح است، انجام گرفته است. جامعه آماری، کلیه سرپرستان خانوارهای واقع در روستای قوری قلعه تشکیل می­دهد که جهت دستیابی به اهداف پژوهش، کلیه سرپرستان خانوار روستای مورد نظر (240=N)، به صورت تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفته­اند. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی آن با کسب نظرات اساتید دانشگاهی تأیید گردید. جهت بررسی پایایی ابزار تحقیق، یک مطالعه راهنما با تعداد 30 پرسشنامه در روستای بدرآباد واقع در 20 کیلومتری روستای قوری قلعه انجام گرفته است که ضریب آلفای کرونباخ به دست آمده (861 .0)،  نشان­دهنده قابل اعتماد بودن ابزار تحقیق بود. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از آماره­های توصیفی (فروانی، میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییرات)، آزمون T تک نمونه­ای و تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از نرم­افزار SPSS استفاده گردید. نتایج رتبه­بندی متغیرهای مورد بررسی نشان داد گردشگری بیشترین اثرات را در روستای قوری قلعه بر متغیرهای ایجاد اشتغال برای ساکنین، افزایش درآمد ساکنین و تنوع فعالیت­های اقتصادی به ترتیب با ضریب تغییرات 114 .0، 119 .0، 127 .0، داشته­اند. گردشگری در توسعه روستای قوری قلعه با میانگین اثرگذاری 4 .3، تأثیر قابل توجهی را در توسعه این روستا داشته است. همچنین، نتایج تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد تأثیرگذاری گردشگران بر توسعه روستای قوری قلعه در شش عامل اصلی خلاصه می­شود که در مجموع 6 .82 درصد از واریانس کل متغیر وابسته را تبیین کرده که به ترتیب اهمیت عبارت است از عامل اقتصادی (923 .18درصد)، عامل زیرساختی ـ کالبدی (692 .16 درصد)، عامل اجتماعی ـ فرهنگی (606 .15 درصد)، عامل بهداشتی ـ زیست محیطی (774 .14 درصد)، عامل مشارکتی (403 .9 درصد)، عامل امنیتی (202 .7 درصد).


پرویز ضیائیان فیروزآبادی، آرزو انوری، محمد ولائی،
دوره 4، شماره 14 - ( 11-1394 )
چکیده

شناخت تفاوت­های موجود میان مناطق و نواحی مختلف به منظور ارائه برنامه­های متناسب در راستای آمایش سرزمین و با هدف کاهش نابرابری­های منطقه­ای، امری ضروری است. از این رو هدف تحقیق حاضر سطح­بندی روستاهای بخش مرحمت­آباد شهرستان میاندوآب از لحاظ شاخص­های توسعه یافتگی بوده است که در این خصوص از تکنیک تاپسیس و تحلیل خوشه­ای استفاده شد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و نوع تحقیق کاربردی است. جمع­آوری اطلاعات و داده­های مورد نیاز، در قالب 7 شاخص کلی با 36 زیرشاخص  از مطالعات کتابخانه­ای و میدانی استفاده شده است. به منظور وزن­دهی به شاخص­ها از مدل AHP استفاده گردید. نتایج نشان می­دهد که بر اساس میزان Ci در تکنیک تاپسیس، روستای قپچاق Ci= 0.705)) و روستای کردکندیCi= 0.184) ) به ترتیب بالاترین و پایین­ترین رتبه را دارد. مطابق آزمون تحلیل خوشه­ای نیز، روستای قپچاق به تنهایی در رده توسعه یافته قرار گرفته است. 7 روستا در رده متوسط توسعه و 6 روستا در سطح توسعه نیافته واقع شده است. در نهایت می­توان گفت با توجه به این نابرابری در سطح توسعه یافتگی روستاهای بخش مرحمت آباد، لزوم اتخاذ برنامه­های مرتبط جهت توسعه متوازن نیازی مبرم شناخته می­شود.


جواد میکانیکی، زهرا سرزهی، محمد اسکندری ثانی،
دوره 5، شماره 15 - ( 2-1395 )
چکیده

کانون­های کوچک شهری، اولین هسته­های شهری در ارتباط با نقاط روستایی، به عنوان حلقه اتصال نواحی روستایی با شهرهای بزرگ قلمداد می­شود که نقش مهمی در توسعه روستاها دارد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی و تحلیل چگونگی نقش­آفرینی سربیشه به عنوان یک کانون شهری کوچک در توسعه نواحی روستایی پیرامون بوده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش شهر سربیشه به عنوان یک کانون شهری کوچک در توسعه نواحی روستایی پیرامون است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش به صورت توصیفی- تحلیلی است که با روش­های اسنادی و مشاهدات میدانی به انجام رسیده است. حجم نمونه 350 پرسشنامه در 50 روستای شهرستان سربیشه بوده است. از آزمون T تک نمونه­ای برای آزمون فرضیه­ها استفاده شده است. انتظار بر این است که شهرهای کوچک، دارای نقش مثبتی در توسعه روستاها باشند اما طبق نتایج حاصل که در شهرسربیشه در چهار بعد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی صورت گرفت، مشخص شد این شهر کوچک در کاهش مهاجرت روستائیان به شهرهای بزرگ­تر و تثبیت جمعیت روستایی خود و ارائه خدمات نقش بسیار کمی داشته و در واقع این مرکز شهری برای جذب مهاجران بالقوه و بالفعل این نواحی در شرایط موجود، فاقد توانایی لازم بوده است. نتایج نشان دهنده­ی این است که رشد و توسعه شهرهای کوچک نظیر سربیشه به شرایط اجتماعی و اقتصادی حوزه نفوذ پیرامونی وابسته است و تثبیت جمعیت روستایی و تولیدات کشاوزی به واسطه کارآیی خدمات در این گونه شهرها، تحت تأثیر قرار گرفته­اند؛ از سوی دیگر، توسعه شهرهای کوچک هم وابسته به تمرکززدایی این کارکردها از نواحی شهری بزرگ و هم توسعه حوزه نفوذ روستایی با یکپارچه کردن فعالیت­های غیرزراعی روستایی خواهد بود.


زینب اسدی، عیسی پوررمضان، نصرالله مولایی هشجین،
دوره 5، شماره 15 - ( 2-1395 )
چکیده

رشد و توسعه روستایی، ارتباطی تنگاتنگ با مشارکت روستاییان دارد؛ چرا که مشارکت در واقع کارآیی برنامه­های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کیفیت تصمیم‌گیری برای مناطق روستایی را افزایش می­دهد. ضعف مشارکت مردمی در جامعه روستایی، از پویایی روستاها می­کاهد و رشد و شکوفایی روستاها را با دشواری مواجه می­سازد. در این مقاله تلاش شده است تا به تحلیل نقش مشارکت­های مردمی در توسعه روستاهای بخش خشکبیجار شهرستان رشت پرداخته شود. بر روی  400 نفر از روستاییان در 18 روستای نمونه بخش خشکبیجار شهرستان رشت مطالعه شده است و در آن از دو روش اسنادی و مطالعات میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه برای شناسایی وضعیت مشارکت در روستاهای نمونه استفاده شده است. پس از تهیه پرسشنامه و بررسی اعتبار روایی و پایایی آن با مقدار آلفای کرونباخ (81/0)، پرسشنامه­ها در بین روستاهای نمونه در بین افراد توزیع‌شده و از نتایج آن­ها برای تأیید یا رد فرضیه­ها استفاده شد. برای آزمون فرضیه­ها با استفاده از مؤلفه‌های سطح تحصیلات، وضعیت اقتصادی خانوارها، میزان رضایت و میزان مشارکت روستاییان، در فرآیند توسعه روستایی از طریق آزمون­های ویلکاکسون، همبستگی اسپیرمن و کروسکال والیس اقدام شده است. نتایج نشان داد میزان مشارکت مردم، نقش کلیدی در توسعه نواحی روستایی محدوده مورد مطالعه ایفا می­کند و متناسب با اندازه جمعیت روستاها، میزان مشارکت روستاییان بیشتر می­شود. میل به مشارکت به ویژه مشارکت فکری، مشورتی،کاری و فیزیکی در میان روستاییان در حد مطلوبی است و با افزایش توان اقتصادی روستاییان بخش خشکبیجار، میزان مشارکت مردم در طرح­ها و پروژه­های توسعه­ای روستاها افزوده خواهد شد. بی‌شک انگیزه­ی مشارکت در بین روستاییان بیش از هر چیزی به اقدامات فرهنگی و آگاهی بخشی به آن­ها بستگی دارد


صادق اصغری لفمجانی، عیسی شهرکی، مهدی نادریان فر،
دوره 5، شماره 15 - ( 2-1395 )
چکیده

توانمندسازی یکی از اجزای لازم برای رسیدن به توسعه پایدار به حساب می­آید؛ به گونه­ای که، دستیابی به توسعه پایدار، بدون توانمندسازی اقشار ضعیف جامعه امکان­ناپذیر توصیف می­شود. در این تحقیق تلاش شده است تا موانع و محدودیت­های توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی خانـوارهای روسـتایی تحت پوشش کمیته امـداد سیستان، مورد کنکاش قرار گیرد. روش تحقیق حاضر، توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر بررسی منابع اسنادی و بررسی­های میدانی با استفاده از تکمیل پرسشنامه‌های روستا و خانوار و تکمیل فرم‌های مشاهدات میدانی بوده است. جامعه آماری تحقیق را خانوارهای روستایی تحت پوشش کمیته امداد در منطقه سیستان تشکیل می­دهد. برای تعیین حجم نمونه خانوار، ابتدا روستاهای با بیش از 50 خانوار تحت پوشش کمیته امداد شناسایی گردید و با توجه به تعداد این روستاها و به‌کارگیری فرمول‌های شارپ و اصلاحی، 40 روستا به عنوان روستاهای نمونه تعیین گردید. سپس با توجه به تعداد خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد در روستاهای نمونه و استفاده از فرمول کوکران، تعداد 341 خانوار به عنوان حجم نمونه خانوار محاسبه شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات، از طریق مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و تحلیل­های آماری و فضایی با استفاده از نرم­افزارهای Expert Choice، SPSS وArcGIS  صورت گرفته است. نتایج حاکی از وجود اختلاف معنی‌دار در شدت موانع و محدودیت­های اقتصادی و اجتماعی روستاهای واقع در شهرستان­های مرزی سیستان با سایر روستاهای واقع در این منطقه است. همچنین بر اساس تحلیل­های فضایی، نواحی شمال شرقی و غرب این منطقه، دارای بیشترین و نواحی جنوب شرقی آن دارای کمترین شدت موانع و محدودیت­ها برای توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی هستند. از طرف دیگر، نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه (One-Way Anova) مؤید آن است که تأثیر محدودیت‌های منابع آب، بر فعالیت‌های معیشتی با ضریب 502/0 و درآمد و اشتغال با ضریب 378/0، به ترتیب مهم‌ترین موانع و محدودیت‌های اقتصادی و مشکلات سازمانی با ضریب 490/0 و ویژگی‌های شخصیتی یا فردی سرپرست خانواده با ضریب 436/0 به عنوان مهم‌ترین موانع و محدودیت­های توانمندسازی اجتماعی خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد ساکن در این منطقه به حساب می‌آید. 


سیدهادی طیب نیا، سوران منوچهری،
دوره 5، شماره 15 - ( 2-1395 )
چکیده

 امروزه اقتصاددانان از تجارت همچون موتور محرکه‌ای برای توسعه یاد می‌کنند؛ از این رو تأسیس و ایجاد بازارچه‌های مرزی به عنوان راهکاری مطلوب جهت رفع شکاف مناطق مرکزی و مرزی و برون‌رفت از بحران‌های اقتصادی و اجتماعی کنونی مرزنشینان مورد استقبال بسیاری از برنامه‌ریزان توسعه قرار گرفته است. تحقیق حاضر در پی ارزیابی کیفیت عملکرد و تأثیرگذاری بازارچه مرزی بر توسعه اقتصادی و اجتماعی نواحی روستایی بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان است. نوع تحقیق کاربردی و روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی بوده است. روش گردآوری اطلاعات در بخش نظری، کتابخانه‌ای و اسنادی و در بخش عملی، پیمایشی مبتنی بر بهره‌گیری از پرسشنامه و مصاحبه است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از آزمون ویلکاکسون، ضرایب همبستگی کندال و اسپیرمن استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق دو گروه مسئولین و سرپرستان خانوار ساکن در 31 روستای بخش خاو و میرآباد هستند که در گروه مسئولین با توجه به تعداد آنها 12 نفر و در گروه سرپرستان خانوار نیز تعداد 175 نفر با بهره‌گیری از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. نتایج تحقیق از دید مسئولین حاکی از این است که بازارچه توانسته است تأثیرگذاری مطلوبی بر افزایش امنیت، کاهش قاچاق و درآمدهای آن و امنیت شغلی روستاییان داشته باشد. از منظر روستاییان نیز بازارچه توانسته است به دنبال مهار قاچاق کالا به عنوان شغل دوم و مکمل فعالیت‌های کشاورزی ایفای نقش نماید؛ همچنین موجب افزایش امنیت شغلی، تسهیل عبور و مرور و افزایش امنیت آن‌ها شده است اما در شاخص‌های دیگر همچون بهبود وضعیت فقر و بیکاری و افزایش زیرساخت‌ها و خدمات عمومی، افزایش درآمد و رضایت شغلی، کاهش میل مهاجرت و تغییر مثبت در قیمت محصولات مصرفی و تولیدی، ناموفق بوده است.


علی شمس الدینی،
دوره 5، شماره 15 - ( 2-1395 )
چکیده

دهیاری­ها به عنوان اولین نهاد مدیریت قانونی از سال 1377 به این سو به منظور انجام وظایف متعدد مدیریتی، نظارتی و تثبیت امور عمومی- محلی در کانون­های روستایی بالای 20 و بعدها 400 خانوارِ کشور شکل گرفتند. با توجه به گسترده بودن ابعاد فقر محیطی و انسانی در روستاها و پایین بودن قدرت اقتصادی و مالی خانوارهای روستایی که در بسیاری از موارد موجبات ناپایداری، مهاجرت و نابودی این دسته از سکونتگاه­های جمعیتی را فراهم ساخته است، نقش مدیریت روستایی در زمینه سازی به منظور توسعه و بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی روستائیان بسیار مهم می­باشد. در این راستا رضایت­مندی ساکنین سکونتگاه­های روستایی از عملکرد این نهاد نوپای مدیریتی می­تواند ضمن دستیابی به اهداف برپایی این سازمان، زمینه­ساز افزایش سرمایه اجتماعی درون روستاها، بهبود وضعیت اقتصادی و به تبع توسعه پایدار این گونه مراکز جمعیتی باشد. پژوهش حاضر با هدف سنجش و ارزیابی میزان رضایت­مندی ساکنین روستای فهلیان از توابع شهرستان ممسنی از مجموعه عملکرد اقتصادی و اجتماعی دهیاری این روستا انجام گرفته است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و جمع­آوری داده­ها مبتنی بر مطالعات کتابخانه­ای و تهیه پرسشنامه است. جامعه آماری شامل کلیه ساکنین روستای فهلیان است که تعداد 140 نفر با روش نمونه­گیری تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شده­اند. به منظور سنجش داده­ها و ارزیابی رضایت­مندی افراد پاسخ­گو از مدل کانو در قالب تحلیل سه دسته از نیازهای اساسی، عملکردی و هیجانی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد روستائیان از عملکرد دهیاری در زمینه تأمین نیازهای هیجانی خود همچون ارائه خدمات فرهنگی و ورزشی و صیانت از میراث فرهنگی با ضریب (611/0) و بهبود و تجهیز شبکه ارتباطی به منظور جذب گردشگری و سرمایه گذار بیشترین رضایت­مندی داشته­اند. همچنین کمترین رضایت روستاییان از عملکرد دهیاری روستا مربوط به تأمین نیازمندی­های اساسی آنان مثل بهبود در عرصه کالبدی و بهداشتی و نظارت بر ساخت و ساز درون روستا با ضریب رضایت (425/0)، زمینه­سازی به منظور تشکیل شرکت­های تولیدی و تعاونی و رفع نیازهای عملکردی روستاییان در زمینه حل و فصل امور اجتماعی و نظارت اجتماعی درون روستا با ضریب رضایت (523/0) و جذب سرمایه­گذاری اقتصادی از طریق بخش­های دولتی و خصوصی بوده است. 


علی اکبر نجفی کانی، اسماعیل شاهکویی، معصومه ملائی،
دوره 5، شماره 16 - ( 5-1395 )
چکیده

امروزه مکانیزاسیون به عنوان کلیدی­ترین عنصر در دستیابی به اهداف توسعه کشاورزی و روستایی از اهمیت خاصی برخوردار است. مزارعی که مجهز به قدرت ماشین و نیروی موتور هستند، علاوه بر افزایش کیفیت و کمیت در کار و بهره­برداری محصولات، در زمان و هزینه­های مراحل مختلف کشت نیز صرفه­جویی می­گردد. براین اساس مکانیزاسیون یکی از ارکان اصلی و کلیدی توسعه کشاورزی محسوب می­شود و رونق مکانیزاسیون کشاورزی خود مهم­ترین نوع سرمایه­گذاری در راستای توسعه روستایی است. در تحقیق حاضر سعی شده است تا به تبیین  و بررسی تأثیر مکانیزاسیون کشاورزی بر ارتقاء شاخص­های اقتصادی و بهبود مؤلفه­های اجتماعی خانوارهای روستایی در روستاهای دهستان استرآباد جنوبی شهرستان گرگان پرداخته شود. تعداد 190 کشاورز به عنوان جامعه نمونه انتخاب شده است که از این تعداد 110 بهره­بردار به صورت مکانیزه و 80 بهره­بردار دیگر نیز بیشتر به صورت سنتی در امور کشاورزی فعالیت داشته­اند. پژوهش حاضر به صورت توصیفی تحلیلی و میدانی بوده است. نتایج نشان داد که استفاده از مکانیزاسیون کشاورزی در میان بهره­برداران موجب افزایش تولید و درآمد شده است و میزان ضایعات را به طور چشمگیری کاهش داده است. به طور کلی، مکانیزاسیون باعث بهبود شاخص­های اقتصادی در بین بهره­برداران کشاورزی شده است. علاوه بر آن، مکانیزاسیون کاهش مهاجرت و افزایش انگیزه ماندگاری بهره­برداران نواحی روستایی را به دنبال داشته است.  با عنایت به اینکه تاکنون اقدامات دولت در راستای توسعه مکانیزاسیون کشاورزی چندان کافی نبوده است، بسترسازی و اهتمام جدی و مناسب از سوی دولت، تشویق و ترغیب سازمان­های ذی­ربط و مشارکت همه­جانبه مردم در زمینه مکانیزاسیون امری ضروری و لازم است.


حمید جلالیان، فرامرز بریمانی، وحید ریاحی، مرتضی مهرعلی‎تبار فیروزجایی،
دوره 5، شماره 16 - ( 5-1395 )
چکیده

یکی از مهم­ترین ابزار برون­رفت از فقر، تأمین خدمات مالی مورد نیاز روستاییان است. علی­رغم اهمیت این موضوع، ارائه خدمات مالی در نواحی روستایی با کمبود شدید سرمایه همراه است. بررسیها نشان می­دهد تنها 5 درصد از کشاورزان در نواحی روستایی آفریقا و حدود 15 درصد در آسیا و آمریکای لاتین به اعتبارات مالی رسمی کشورشان دسترسی دارند. پژوهش حاضر، با هدف شناسایی مؤلفه­های بهینه­گی نهادهای تأمینکنندۀ خدمات مالی، این مسئله را به طور موردی در ناحیه جنگلی- کواستانی بخش بندپی شرقی شهرستان بابل مورد بررسی قرار داده است. رویکرد این پژوهش، کیفی و راهبرد آن تحلیل محتوا است. داده­های لازم، با مشارکت 25 نفر از روستاییان و با ابزار مصاحبه نیمه­ساختاریافته و مشاهده مستقیم گرآوری شده است. شیوه نمونه­گیری، به روش هدفمند با حد اشباع نظری و شیوۀ تجزیه و تحلیل داده­ها نیز تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرائی بوده است. داده­های تحقیق شامل متن مصاحبه­ها، به واحدهای معنی تقسیم و سپس با فشرده­سازی خلاصه شده­ و در نهایت، با شیوۀ استقرائی طبقات فرعی استخراج و مضمون­های اصلی از آن انتزاع شده است. یافته­های نهایی شامل شش مضمون اصلیِ قابلیت انعطاف­پذیری، قابلیت دسترسی، قابلیت فهم و ساد­گی، قابلیت اعتماد، قابلیت ارائه در تمام ابعاد خدمات مالی و قابلیت پوشش گسترده است که هر کدام به طبقات فرعی­تر تقسیم می­گردد. نتیجه این که، برای نهادسازی­های مالی روستایی باید با در نظر گرفتن ویژگی­های خاص همان نواحی، بر قابلیت­های نهادی مذکور تأکید کرد. همچنین، در بررسی این گونه مسائل، اتخاذ رویکرد کیفی و بررسی آن در بستر وقوع، می­تواند رویکرد مناسبی باشد. 


جیران چام چام، علی اصغر میرک زاده، عباس مهروان،
دوره 5، شماره 17 - ( 8-1395 )
چکیده

 ساخت مساکن جدید بر اساس ارزش‌های کاذب وارد شده از شهرها و نامتناسب با شرایط اقلیمی و ارزش‌های اصیل روستایی منجر به تغییرات اساسی در ابعاد مختلف زندگی روستاییان شده است. بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در دهه‌ی اخیر به این امر دامن زده و با عنوان طرح نوسازی مساکن روستایی تسهیلات لازم برای ساخت مساکن مقاوم در برابر حوادث طبیعی را در اختیار روستاییان قرار داده است. این طرح همانند سایر طرح‌های توسعه روستایی، دارای اثرات و پیامدهای مثبت و منفی متعددی بوده است. در این راستا تحقیق پیش رو با رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی با هدف بررسی مدل دینامیکی اثرات نوسازی مساکن روستایی انجام پذیرفت. در نهایت مدل دینامیکی اثرات نوسازی مساکن روستایی از ابعاد مطرح شده ترسیم و تحلیل شد. جامعه‌ی مورد مطالعه شامل تمامی ساکنانی است که خانه‌های خود را نوسازی کرده اند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی بود. بر اساس اشباع تئوریک 52 نفر از افرادی که خانه‌های خود را نوسازی کرده اند مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور طبقه بندی داده ها از نرم افزار NVIVO و ترسیم مدل دینامیکی از نرم افزار ونسیم استفاده گردید. نتایج بخش کیفی نشان داد مهم‌ترین اثرات اجتماعی، اقتصادی، روانی و زیست محیطی نوسازی خانه‌ها به ترتیب شامل تمایل به ماندگاری روستاییان در روستا، تحمیل هزینه‌های نوسازی به خانوار، دغدغه ی پرداخت وام و سرد شدن خانه‌های نوساز در زمستان و گرم شدن آن‌ها در تابستان بوده است.


داود جمینی، علیرضا جمشیدی، حسین کماسی، عطا هوشنگی،
دوره 5، شماره 18 - ( 11-1395 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، شناسایی موانع توسعه کارآفرینی زنان روستایی بوده که به صورت موردی در میان زنان روستایی شهرستان چرداول انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان واقع در 128 روستای شهرستان چرداول تشکیل می­دهد که با استفاده از فرمول کوکران، 262 نفر از آنان (واقع در 19 روستا) به­عنوان نمونه، مورد مطالعه قرار گرفته­اند. ابزار اصلی پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی آن توسط اساتید دانشگاهی و کارشناسان مربوطه تأیید گردید. برای بررسی پایایی ابزار تحقیق، یک مطالعه پیش­آهنگی در روستای بدرآباد با استفاد از 30 پرسشنامه ترتیب داده شد که پایایی ابزار تحقیق با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 807/0 به­دست آمد و نشانگر قابلیت اطمینان ابزار تحقیق است. جهت تجزیه و تحلیل داده­ها از آمار توصیفی و تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد در بین 43 متغیر مورد بررسی، به ترتیب سه متغیر "نداشتن پشتوانه مالی و پس­انداز کافی"، "نداشتن وثیقه و ضامن برای استفاده از اعتبارات دولتی" و "پایین بودن سطح ریسک جهت فعالیت­های کارآفرینانه" با ضریب تغییرات 181/0، 194/0 و 220/0، از نظر زنان روستایی شهرستان چرداول مهم­ترین موانع توسعه کارآفرینی بوده است. همچنین، تحلیل عامل اکتشافی، هشت مانع اصلی را به­عنوان مهم­ترین موانع توسعه کارافرینی در محدوده مورد مطالعه شناسایی کرد که به ترتیب اهمیت عباتند از: عامل اقتصادی (159/14)، عامل اجتماعی ـ فرهنگی (606/10)، عامل آموزشی ـ ترویجی (599/9)، عامل فردی و رفتاری (542/6)، عامل زیرساختی (668/5)، عامل سیاست­ گذاری (075/5)، عامل فنی ـ مدیرتی (478/4) و عامل محیطی (374/4). عوامل مذکور در مجموع 5/60 درصد از کل واریانس موانع توسعه کارآفرینی زنان روستایی شهرستان چرداول را تبیین نموده است.


حسین نظم فر،
دوره 6، شماره 19 - ( 2-1396 )
چکیده

یکی از ارکان توسعه، جامعیت و یکپارچه بودن آن در رفع عدم تعادل­های اقتصادی و اجتماعی مناطق است. وجود نابرابری و ابعاد مختلف آن از نشانه­های مهم توسعه­نیافتگی است که رفع چنین کمبودهایی مستلزم نگرش و توجه جدی به نحوه پراکندگی شاخص­های توسعه در سطوح مختلف است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، سنجش توسعه ­یافتگی دهستان­های استان آذربایجان­غربی از لحاظ برخورداری در زمینه­های مختلف توسعه است. جامعه آماری مورد مطالعه، 113 دهستان (با 3266 آبادی) استان آذربایجان غربی  با توجه به تقسیمات سیاسی ـ اداری سال 1390 است. نوع تحقیق کاربردی بوده و روش بررسی آن توصیفی ـ تحلیلی است. بدین منظور 36 شاخص نرم­سازی شده با به کارگیری تکنیک تحلیل عاملی به 5 عامل معنی­دار تقلیل یافته، که در این میان عامل اول با 3/17 درصد از واریانس بیشترین تأثیر را داشته است. نتایج به دست آمده نشان می­دهد که از لحاظ سطح توسعه­یافتگی بین دهستان­های استان تفاوت و نابرابری وجود دارد به طوری که سطح­بندی صورت گرفته با استفاده از تکنیک تاپسیس نشان می­دهد که 5/3 درصد (4 دهستان) دهستان­های استان درسطح توسعه بسیار برخوردار، 3/5 درصد (6 دهستان) در سطح برخوردار و 6/18 درصد (21 دهستان) در سطح نیمه برخوردار قرار گرفته­اند این در حالی است که بیش از 70 درصد (82 دهستان) از دهستان­های استان از لحاظ توسعه­یافتگی در سطح توسعه محروم و بسیار محروم قرار گرفته­اند. بنابراین این تفاوت­ها لزوم تهیه و اجرای برنامه­ها و طرح­های هدفمند را برای توسعه یکپارچه و متوازن استان آذربایجان­غربی ایجاب می­کند.


سیدحسن مطیعی لنگرودی، زهرا کاتب ازگمی،
دوره 6، شماره 21 - ( 9-1396 )
چکیده

 با توجه به محدود بودن فعالیت­ها و ناچیز بودن درآمد حاصل از مشاغل روستایی، توسعه گردشگری می­تواند با به وجود آوردن مشاغل مختلف در نواحی روستایی، ضعف درآمد در این فضاهای زیستی را بر طرف نموده و زمینه­های کسب درآمد بیشتر را فراهم نماید. در دهستان لیچارکی به دلیل ساحلی بودن منطقه و ایجاد جاذبه­های تجاری و تفریحی، نظام معیشتی نواحی روستایی در حال تغییر است؛ به طوری که تعداد شاغلان در بخش­های مختلف گردشگری و خدماتی رو به رشد است. هدف تحقیق، بررسی اثرات توسعه گردشگری بر رونق اقتصاد دهستان لیچارکی حسن رود بوده است. روش انجام تحقیق توصیفی تحلیلی با تأکید بر مطالعات کتابخانه­ای و میدانی است. با توجه به گستردگی حجم جامعه آماری، از روش نمونه­گیری کوکران برای تعیین حجم نمونه­ها استفاده گردید، بر این اساس از بین 2155 خانوار و 8628 نفر جمعیت روستا تعداد 328 نفر از سرپرستان خانوار به عنوان نمونه تحقیق انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. داده­ها با استفاده از نرم­افزارspss  و آزمون­های آماری پارامتری پیرسون، آزمون T مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که گردشگری در دهستان لیچارکی حسن­رود منجر به رونق اقتصادی شده است؛ به طوری که توسعه گردشگری موجب تغییر ساختار شغلی از بخش کشاورزی (5/23 درصد) به بخش خدمات و گردشگری (4/63 درصد) شده است. همچنین، افزایش اشتغال در بخش خدمات، افزایش درآمد ساکنان روستایی و کاهش فقر از دیگر پیامدهای اقتصادی توسعه گردشگری در دهستان لیچارکی حسن رود بوده است.
 
مسلم سواری، حسین شعبانعلی فمی، محمدشریف شریف‌زاده،
دوره 6، شماره 21 - ( 9-1396 )
چکیده

این پژوهش به منظور بررسی موانع اشتغال زنان روستایی در بخش صنایع دستی شهرستان دیواندره(استان کردستان) انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه زنان روستایی بالای 15 سال شهرستان بوده است (17101N=). با استفاده از فرمول نمونه‏گیری کوکران170 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب گردید که با روش نمونه‏گیری تصادفی طبقه‏ای با انتساب متناسب توزیع شده است. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه‏ای بود که روایی آن به کمک پانل متخصصان و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تأیید گردید (7/ 0α>). تجزیه و تحلیل داده‏ها به‏وسیله نرم‏افزار SPSSwin18 انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد مهم­ترین موانع گسترش صنایع دستی از دیدگاه زنان روستایی شهرستان دیواندره، عدم توجه و حمایت‏های دولتی از بخش صنایع دستی است. علاوه بر این، تحلیل عاملی موانع توسعه صنایع دستی به استخراج پنج عامل با عنوان موانع اقتصادی، زیرساختی، اجتماعی- فرهنگی، آموزشی و روانشناختی منجر شده است. از مهم­ترین راهکارهای توسعه اشتغال مرتبط با صنایع دستی راهکارهای حمایتی، آموزشی- تشویقی و ایجاد تشکل‏های صنایع دستی بوده است. بنابراین، پیشنهاد می‏شود نهادها و سازمان­های دست­اندرکار با بسترسازی‏ مناسب و آموزش‏های کاربردی، امکان حضور زنان روستایی را در بخش صنایع دستی فراهم نمایند. 

ناصر شفیعی ثابت، حسن زارع خلیلی، سها توکلی،
دوره 6، شماره 21 - ( 9-1396 )
چکیده

استفاده از انرژی­های تجدیدپذیر از گذشته­های دور مورد توجه بشر بوده است. برخی کشورها، تلاش دارند تا انرژی‌های تجدیدپذیری نظیر انرژی خورشیدی را به علت داشتن مزایای ویژه مانند عدم آلودگی­های زیست محیطی، فراوانی، فناناپذیری و دسترسی پایدار، آن را به تدریج جایگزین انرژی فسیلی نمایند. پتانسیل انرژی خورشیدی بسترمناسبی برای توسعه اقتصادی روستاهای حاشیه مناطق و نواحی که دور از کانون‌های شهری یا مراکز روستایی پرجمعیت استقرار دارند، فراهم می­کند. در برخی از کشورها به رغم وجود شرایط مناسب آب‌ و هوایی، به دلایل مختلفی هنوز استفاده از انرژی خورشیدی متناسب با پتانسیل‌ها نیست. این پژوهش به شیوه توصیفی ـ تحلیلی برای تبیین پتانسیل‌های انرژی خورشیدی برای توسعه اقتصاد روستایی بخش کامفیروز شهرستان مرودشت، براساس جامعه آماری 1825 خانوار، بر روی 270 نمونه تصادفی انجام شده است. پتانسیل و فرآیند ایجاد و گسترش انرژی خورشیدی  به مثابه مؤلفه اثرگذار، به کمک 34 گویه در قالب شاخص‌هایی همچون آموزش و آگاهی بخشی، دانش و اطلاعات، اعتمادسازی، ظرفیت­سازی، مشارکت و شراکت در سرمایه‌گذاری،  سنجیده شده است. مؤلفه اثرپذیر پژوهش نیز از طریق 106 گویه در ابعاد نظام محیطی، نظام اجتماعی ـ اقتصادی و کالبدی توسعه سکونتگاه‌ها سنجیده شده است. نتایج نشان می­دهد که به‌کارگیری انرژی خورشیدی، در پایداری و توسعه  اجتماعی ـ اقتصادی سکونتگاه­های روستایی مؤثر است. در حقیقت، شکل­پذیری و گسترش فناوری انرژی خورشیدی برای بهبود فعالیت­های کشاورزی و غیرکشاورزی روستایی، بهبود فعالیت­های اجتماعی و بهبود شاخص­های محیط طبیعی و شاخص­های زیربنایی و خدماتی روستایی بسیار کلیدی است. بنابراین، توجه به بهبود وضعیت آموزش و اطلاع رسانی و حمایت از روستاییان برای افزایش میزان بهره­گیری و مشارکت و سرمایه­گذاری در به‌کارگیری انرژی خورشیدی، پیشنهاد می‌شود.

واراز مرادی مسیحی، مانی طالبی،
دوره 6، شماره 21 - ( 9-1396 )
چکیده

نخستین گام در ارزیابی نابرابری­های فضایی روستایی، شناخت دقیق ادبیات این حوزه و به تبع آن، تبیین و تحلیل شاخص‌های توسعه‌ی پایدار روستایی است. در این راستا پژوهش حاضر به مطالعه‌ی دهستان‌های شهرستان صومعه‌سرا پرداخته است. با توجه به ماهیت موضوع، پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی و از گونه‌ی تکاملی (توسعه‌ای) است. جامعه‌ی آماری، دهستان‌های شهرستان صومعه‌سرا و حجم نمونه شامل 20 تن از خبرگان، یعنی متخصصان و مسئولان اجرایی در حوزه‌های توسعه‌ی پایدار روستایی هستند. ابتدا به منظور اعتبارسنجی، شاخص‌های برداشت شده از مطالعات کتابخانه‌ای، بر اساس ابعاد توسعه‌ی پایدار روستایی مطابق طیف لیکرت، در قالب 15 معیار و 144 زیر معیار، مورد سنجش خبرگان قرار گرفته است. در ادامه به منظور توصیف و تحلیل شاخص‌هایی که بیشترین تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را دارند، از روش تحلیل ساختاری استفاده شد. این روش برای تحلیل روابط میان متغیرها بهویژه در سیستم‌های گسترده با ابعاد متعدد به‌کار می‌رود و یکی از روش‌های پرکاربرد در حوزه‌ی آینده‌پژوهی است. نتایج نشان می‌دهد که متغیرهای «ریسک»، «میزان سرمایه‌گذاری دولت در امور زیربنایی» و «اعتبارات تخصیص یافته به فصل عمران و نوسازی روستا» هستند. این متغیرها ظرفیت بسیار بالایی جهت تبدیل شدن به بازیگران کلیدی سیستم را دارند و ماهیت ناپایدارشان، نقطه‌ی انفصال سیستم است. متغیرهای «هدف»، «(کنترل) روند مهاجرت‌ها»، «میزان امید به زندگی» و «درآمد حاصل از مشاغل پایدار» است. این متغیرها، بیش از اینکه تأثیرگذار باشند، تأثیرپذیرند و نتایج تکامل سیستم هستند. میزان امید به زندگی در روستاهای شهرستان علاوه بر جهان‌بینی، باورها و تجربیات فردی و اجتماعی، وابسته به امکانات و خدمات در دسترس روستائیان نیز است. عواملی که امید به زندگی روستائیان، به ویژه جوانان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، دغدغه‌هایی چون امنیت و پایداریِ اشتغال و دسترسی به کیفیت بالای امکانات و خدمات مدرن است. مسئله‌ی مهاجرت نیز در ارتباط مستقیم با شاخص امید به زندگی قرار می‌گیرد.  

نصرالله مولائی هشجین، تیمور آمار حاجی شیر کیا، عباس باقری،
دوره 6، شماره 22 - ( 11-1396 )
چکیده

 با ایجاد نهاد دهیاری در سال 1377 به عنوان بازوی اجرایی شوراهای اسلامی در روستاها، شرح وظایفی با چهار محور به منظور تعیین نقش دهیاران در عرصه­ های روستایی پرداخته شد. یکی از زمینه­ های نقش­ آفرینی­ ای که برای دهیاران در نظرگرفته شده، بسترسازی برای بهبود فضای کسب­ وکار و در نهایت، پیشرفت در اقتصاد نواحی روستایی بوده است. با توجه به اینکه از اساسی­ترین مشکلات نقاط روستایی، ضعف فضای اقتصادی آن است و از طرف دیگر، در وظایف نهادهای محلی و مدیریت این سکونتگاه­ ها همچون دهیاری­ها، تلاش برای پویاسازی اقتصاد روستا تعریف شده، در این تحقیق تلاش گردیده تا به ارزیابی عملکرد نهادهای مدیریت محلی در زمینه اقتصادی پرداخته شود. جامعه آماری این تحقیق 72 نفر از دهیاران و رؤسای شوراهای اسلامی و 370 نفراز سرپرستان خانوار روستایی روستاهای نمونه شهرستان بهشهر بوده است. روش گردآوری اطّلاعات به صورت کتابخانه­ ای و میدانی از طریق تکمیل پرسشنامه در قالب طیف لیکرت و سؤالات تحقیق از طریق نرم افزار SPSS و نقشه­ ها با استفاده از GIS مورد تحلیل قرار گرفته است، بنا به یافته­ ها، عناصر مدیریت محلی توانسته­ اند برای رشد در زمینه­ هایی مانند بهبود زندگی روستائیان، گسترش توسعه صنایع و حضور گردشگران در فضاهای روستایی، بسترسازی نمایند. در این میان، مدیریت محلی روستایی در ناحیه بهشهر، توفیقات چندانی در کاهش فقر در نواحی روستایی نداشته است.

سیروس قنبری، حسن محمدی، حسین میرکی اناری،
دوره 6، شماره 22 - ( 11-1396 )
چکیده

امروزه یکی از مهم­ترین روش‌های توسعه اشتغال و افزایش درآمد در مناطق روستایی، ایجاد و توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی در بخش کشاورزی است. با توجه به اینکه حدود یک چهارم از تولیدات کشاورزی در نتیجه‌ی نبود صنعت و امکانات تبدیل و نگهداری ضایع می ­شود، صنایع فرآوری کشاورزی می‌تواند در راستای جلوگیری از ضایعات محصولات کشاورزی، ایجاد ارزش افزوده در بخش کشاورزی، افزایش سطح درآمد روستائیان، بالا بردن بهره­وری بخش کشاورزی و افزایش سهم اشتغال صنعتی در مناطق روستایی و نیز به عنوان جزئی از فرآیند توسعه روستایی ایفای نقش کنند. هدف از این پژوهش مکان­یابی استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی در دهستان خانمیرزا از توابع شهرستان لردگان بوده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است که جهت رتبه بندی 8 روستای پرجمعیت و بالای 200 خانوار، از مدل تصمیم‌گیری چندمعیاره‌ی ویکور و شیوه‌های تحلیلی استفاده شده است. بر پایه‌ی یافته‌های پژوهش، شاخص‌های هفتگانه‌ی (جمعیت، سطح زیرکشت، متوسط تولیدات، راه ارتباطی، منابع آب، خدمات زیربنایی و توپوگرافی) صنایع تبدیلی و تکمیلی در چارچوب مدل ویکور نشان می‌دهد که روستاهای ده صحرا، شاهقریه و برجویی به واسطه‌ی قرارگیری در مسیر راه ارتباطی و همچنین تمرکز امکانات و تأسیسات زیربنایی بهترین رتبه را دارا بوده است. در مقابل روستاهای ده چنار، بردبر و کلامویی به‌ دلیل جمعیت فعال کم، بعد مسافت و دسترسی دشوار، پایین‌ترین مقدار مطلوبیت را برای استقرار صنایع تبدیلی و تکمیلی را در بین روستاهای نمونه به خود اختصاص داده است.


صفحه 2 از 5     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb