27 نتیجه برای کریم
محمدحسین کریم، علی سردارشهرکی، سیدمهدی حسینی،
دوره 7، شماره 23 - ( بهار 1397 )
چکیده
فعالیت کشاورزی در شهرستان هیرمند شغل اصلی اکثریت روستاییان این شهرستان است. در سال های اخیر بهدلیل خشکسالی های پی درپی و وابستگی شدید این منطقه به رودخانه فرامرزی هیرمند، مشکلات عدیده ای مانند مهاجرت و خالی شدن از سکنه بسیاری از روستاها و آبادی های این شهرستان گردیده است. از اینرو در مطالعه حاضر تلاش شده تا به شناسایی و اولویتبندی موانع توسعه کشاورزی در شهرستان هیرمند پرداخته شود. اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه از 350 کشاورز و بهره بردار در شهرستان هیرمند و تحلیل نتایج با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی (FA) انجام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده 5 عامل محیطی، اقتصادی-مدیریتی، زیرساختی، آموزشی و فرهنگی تحت 27 متغیر شناسایی و اولویتبندی گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عامل محیطی با مقدار ویژه 564/5 و متغیر کمبود منابع آبی با بار عاملی 986/0 مهمترین متغیر بوده است. عامل اقتصادی-مدیریتی با مقدار ویژه 125/4 از عوامل مهم دیگر شناسایی گردید که در این متغیر، هزینههای زیاد سیستمهای آبیاری تحت فشار با بار عاملی 859/0 نیز از اهمیت بالایی قرار داشته است. با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می گردد که از طریق بسط روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به رعایت حقآبه ایران اقدام گردد.
علیرضا کریمی، حسین دانش مهر،
دوره 7، شماره 24 - ( تابستان 1397 )
چکیده
قرار گرفتن ایران در زمره کشورهای خشک جهان و دارا بودن منابع آب محدود از یک سو و استفاده بیش از 90 درصد آب مصرفی کشور در بخش کشاورزی از سوی دیگر، ضرورت مدیریت و بهره برداری از آب کشاورزی را دو چندان ساخته است. در همین راستا پروژه بزرگ دشت ارایض بهعنوان بخشی از طـرح توسـعه اراضی دشتهای خوزستان و ایلام به مرحله اجرا درآمد. مناطق روستایی دهستان چنانه در شهرستان شوش که در واحدهای عمرانی 2 و 3 دشت ارایض قرار گرفته، جامعه آماری بوده است. هدف تحقیق، تحلیل وضعیت مشارکت روستاییان در پروژه و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن است. روش مورد بررسی در این پژوهش به صورت کمی با تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه و با حجم نمونه 134 نفر از بهرهبرداران ساکن در روستا است. یافته های پژوهش نشان داد میزان مشارکت روستاییان در مرحله طراحی و تمایل به مشارکت در بهرهبرداری از پروژه در سطح متوسط به بالایی قرار دارد ولی میزان مشارکت در مرحله اجرای پروژه در سطح بالایی نیست. در مجموع در حدود سه چهارم از پاسخگویان وضعیت مشارکت خود را در سطح متوسط ارزیابی نموده اند. درآمد سالیانه بهرهبرداران، اعتماد بینشخصی، اعتماد نهادی، مشارکت ذهنی، تعلق مکانی، حمایت اجتماعی و همبستگی اجتماعی با میزان مشارکت روستاییان در مدیریت و بهره برداری از پروژه رابطه مثبت و معناداری دارد. متغیر سن بهره برداران با میزان مشارکت آنها از رابطه معکوس و منفی برخوردار است. میزان مشارکت بر حسب سطح تحصیلات بهرهبرداران نیز تفاوت معناداری دارد. سابقه کار کشاورزی و توانمندی اقتصادی بهرهبرداران با میزان مشارکت آنها رابطه معناداری ندارد. تقویت اعتماد از دست رفته روستاییان به مجریان پروژه که به دلیل ناکارآمدی پروژه های پیشین اتفاق افتاده است و همچنین توانمندسازی آنها می تواند زمینه تقویت مشارکت روستاییان را در این پروژه و پروژههای آتی فراهم سازد.
محمد ولائی، حسین کریم زاده، رضا منافی آذر،
دوره 7، شماره 25 - ( پاییز 1397 )
چکیده
توسعه مشاغل یا کسبوکارهای کوچک روستایی به علت برخورداری از ماهیت و مزایایی خاص، با استقبال متخصصان توسعهروستایی روبهرو شده، بهگونهای که برخی متخصصان آن را مهمترین راهکار توسعهروستایی در کشورهای جهان سوم در نظر میگیرند. هدف این پژوهش، بررسی زمینههای ایجاد کسبوکارهایکوچک جدید و موانع راهاندازی آنها در سکونتگاههای روستایی بود. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی، ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی و بنیان آن مبتنی بر پراگماتیسم و روش تحقیق آمیخته است. جمعآوری دادهها و اطلاعات بهصورت مطالعات میدانی و اسنادی انجام گرفت و قلمرو مکانی تحقیق بخش مرحمتآباد شهرستان میاندوآب بود. از مصاحبههای نیمهساختیافته با مدیران روستایی و مالکان واحدهای کسبوکار برای شناسایی زمینههای ایجاد کسبوکارها استفاده شد. با انجام 33 مصاحبه به اشباع نظری رسید و با شیوه تئوری زمینه ای تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که زمینههای متعددی در بخش کشاورزی، صنعت، گردشگری و خدمات وجود دارد ولی فقط بخش کشاورزی زمینهها و توان زیادی برای ایجاد واحدهای کسبوکار جدید دارد. روستاهای قپچاق و فیروزآباد با داشتن زمینه ایجاد 34 و 30 نوع از این کسبوکارهای مساعدترین روستاها به شمار میروند. جهت شناسایی موانع ایجاد کسبوکارهای جدید، فرایند روش Q طی شد. جامعه گفتمان از طریق نمونهگیری هدفمند معین شد و مجموعه کیو 41 گویهای را 20 نفر از کارآفرینان و مدیران واحدهای کسبوکارهای کوچک مرتب کردند. آزمون تحلیل عاملی استفنسون بر مبنای فرد نشان داد ایجاد کسبوکار جدید در محدوده مورد موانع سهگانهای دارد که عبارتند از: «موانع اقتصادی- اجتماعی»، «موانع زیرساختی» و «ضعف سرمایه اجتماعی و ترجیح سپردهگذاری به سرمایهگذاری». موانع «اقتصادی و اجتماعی» مهمترین عامل عدم ایجاد کسبوکار جدید بوده و با مقدار ویژه 10.10 بیش از 50 درصد واریانس را تبیین کرده است.
علیرضا دربان آستانه، حسین حاتمی نژاد، مینا کریمی،
دوره 8، شماره 2 - ( ویژه نامه گردشگری روستایی(پاییز 1398) 1398 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش گردشگری مسئولیتپذیر در کیفیتزندگی روستاهای مقصد گردشگری شهرستانگرگان است. جامعه آماری، کلیه ساکنان روستاهای هدف گردشگری شهرستانگرگان بوده است. حجم نمونه از طریق فرمولکوکران تعیین شد و 376 نفر از ساکنان روستاها مورد بررسی قرار گرفته است. دادههای پژوهش از طریق پرسشنامه جمعآوری گردید. روایی پرسشنامه، با استفاده از نظر اساتید و کارشناسان و پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون آلفایکرونباخ مورد تایید قرارگرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SSPS و از طریق میانگین توصیفی و آزمون tset-T انجام شدهاست. یافتهها حاکی از آن است که وضعیت مسئولیتپذیری گردشگران شامل سه بعد اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و زیستمحیطی و همچنین کیفیتزندگی ساکنان روستا شامل چهار بعد اجتماعی، کالبدی، محیطی و اقتصادی نسبتا ضعیف است. میتوان چنین نتیجهگیری کرد که بین مسئولیتپذیری گردشگران و کیفیتزندگی ساکنان ارتباط مستقیم وجود دارد. چراکه پایین بودن میزان مسئولیتپذیری گردشگران در کیفیتزندگی ساکنان نیز اثرگذار است، همچنین متغیر مسئولیتپذیری اقتصادی مهمترین متغیر تاثیرگذار در کیفیتزندگی ساکنان روستا محسوب میشود و پس از این متغیر، متغیرهای اجتماعی- فرهنگی و سپس زیستمحیطی در مراتب بعدی اهمیت قرار دارد.
خالد علی پور، حسین کریم زاده، محمد ظاهری،
دوره 8، شماره 28 - ( تابستان 1398 )
چکیده
روستاهای مرزی عمدتاً به دلیل دوری از مرکز و وجود برخی ناامنیهای احتمالی و انزوای جغرافیایی، با مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی مواجه هستند. بازارچههای مرزی به عنوان یکی از اهرمهای مهم توسعه پایدار در نواحی مرزی به شمار میروند و میتوانند تأثیرات متعددی بر روستاهای پیرامون خود داشته باشد. لازمه بهرهگیری از فرصتهای مرتبط با بازارچههای مرزی، تقویت عناصر مشارکت روستایی جهت پیوند و ارتباط با بازارچههای مرزی و توسعه برنامهریزی مشارکتی و ارائه راهبردهای مطلوب است. در این پژوهش به تبیین روابط و پیوندهای بین بازارچههای مرزی و روستاهای پیرامون با تاکید بر برنامهریزی مشارکتی و ارائه راهبردهای مطلوب در جهت توسعه آتی این پیوند در شهرستان سردشت پرداخته شده است. روش گردآوری دادهها و اطلاعات، با استفاده از پیمایش و مطالعات میدانی و استفاده از ابزار پرسشنامه بوده است. برای تحقق این هدف، 335 نفر از مردم روستاهای مورد مطالعه (سرپرستان خانوار) بصورت تصادفی و 25 نفر کارشناس که شامل پژوهشگران و محققان، مدیران و مسئولان بازارچههای مرزی و مدیران روستایی (شورا، دهیار) بودند، انتخاب شدند. در نهایت تجزیه و تحلیل دادهها به صورت توصیفی – تحلیلی و تبیینی از طریق تحلیل SWOT اقدام به ارائه نقاط قوت، ضعف، فرصتها، تهدیدها و راهبردهای مؤثر در این زمینه شد. نتایج نشان میدهد نقاط قوت بسیار کمتر از نقاط ضعف بوده است و میزان تأثیرات بازارچههای مرزی بر ابعاد توسعه روستایی، عوامل جلب مشارکت مردمی نیز نسبی و محدود و چندان برجسته نبوده است. بررسی عوامل درونی و بیرونی راهبردها نیز نشان میدهد که سهم تأثیرات عوامل بیرونی با وزن نهایی 296/3 بیشتر از عوامل درونی با وزن نهایی 230/3 است. بر این اساس با توجه به وضعیت موجود، راهبردهای مشارکت روستاییان در بازارچههای مرزی شهرستان سردشت ارائه گردیده و با استفاده از ماتریس کمی برنامهریزی راهبردی (QSPM) اولویت راهبردها مشخص شده است.
محمدحسین کریم، عبدالماجد سپاهیان، سیدمهدی حسینی، امیر دادرس مقدم،
دوره 8، شماره 30 - ( زمستان 1398 )
چکیده
انبه یکی از میوههای گرمسیری محسوب میشود که به دلیل خصوصیات ویژهای که دارد همواره دارای علاقهمندان زیادی است. خاستگاه اصلی این میوهی خوش طعم و مطبوع که نقش مهمی در اقتصاد روستانشینان دارد، شبه قارهی هند، پاکستان، بنگلادش و آسیای جنوب شرقی است و در مناطق روستایی استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان به میزان قابل توجهی تولید و کشت میشود. در این مطالعه وضعیت ساختار بازارهای داخلی انبه تولیدی کشور بر اساس شاخصهای تمرکز و شاخصهای هرفیندال و مزیت نسبی این محصول در استانهای تولید کننده بر اساس شاخص های RCA و SRCA در طی سال های 1387-1396 مورد مطالعه قرارگرفته است. نتایج حاصل از آزمونهای شاخصهای مذکور نشان از آن دارد که ساختار بازار انبه کشور دارای ساختار انحصار دوجانبه(بیش از90 درصد از تولید انبه کل کشور) و متعلق به دو استان هرمزگان و سیستان و بلوچستان است. همچنین بر اساس شاخصهای مزیت نسبی آشکارشده مشخص شد که تولید این محصول در استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان دارای مزیت نسبی است و در استان کرمان دارای مزیت نسبی نیست. بر اساس شاخص مزیت نسبی آشکار قرینه شده، میزان مزیت نسبی تولید محصول انبه در استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان بالا است. پیشنهاد میشود با توجه به شرایط اقلیمی خاص مورد نیاز برای تولید محصول انبه و بهوجود آمدن شرایط انحصاری طبیعی برای استانهای هرمزگان و سیستان و بلوچستان در کشور و همچنین با توجه به اثری که تولید این محصول در رونق اقتصاد و اشتغالزایی برای روستاییان دارد، با افزایش تولید و همچنین امر برندسازی که به سبب خاصیتهای منحصر به فرد این محصول تولید شده در این مناطق ایران به راحتی میسر است زمینهی ورود آن به بازارهای منطقهای فراهم گردد.
حامد شهرکی مقدم، مریم کریمیان بستانی، محمودرضا انوری،
دوره 9، شماره 31 - ( بهار 1399 )
چکیده
توسعهی اقتصادی هر منطقه بر اساس ظرفیتهای مختلفی صورت میپذیرد، که یکی از مهمترین آنها زیرساختهای ارتباطی و حمل و نقل جادهای میباشد. در این میان در استان سیستان و بلوچستان بیش از 90 درصد جابجایی کالاها از طریق ناوگان حمل و نقل جادهای انجام میشود. همچنین با توجه به موقعیت استراتژیک استان و بهره بردن از ظرفیتهای اقیانوسی و ریلی، کشورهای همسایه به دنبال بهره بردن از این ظرفیتها هستند. یکی از مهمترین محورهای ارتباطی در منطقه محور ترانزیتی میلک (سیستان) به چابهار است. موقعیت جغرافیایی ویژه و مناسب مرز بینالمللی میلک به لحاظ همجواری با کشور افغانستان، قابلیتهای اقتصادی بسیاری در بازرگانی ملی و ترانزیت خارجی میان اروپا، آسیای مرکزی و شرقی ایجاد کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی ترانزیت جادهای و تأثیر آن بر توسعه اقتصادی منطقه سیستان با تأکید بر اقتصاد روستایی بوده است. پژوهش حاضر، تحقیقی تحلیلی-کاربردی است. روش مورد استفاده در مرحله جمعآوری دادهها، مبتنی بر مرور منابع معتبر خارجی و داخلی و میدانی (پرسشنامه) میباشد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، توصیفی و استنباطی از نرم افزارهای (SPSS) و (Expert Choice) استفاده شده است. نتایج نشان داد که از بین شاخصهای توسعه اقتصاد روستایی، متاثر از تزانزیت جادهای مولفه ایجاد اشتغال با مقدار وزن به دست آمده (112/0)، بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. نتایج آزمون T تک نمونهای، گویای تاثیر زیاد ترانزیت جادهای بر توسعه اقتصاد روستایی شهرستانهای منطقه سیستان میباشد. همچنین نتایج آزمون کای اسکویر نشان داد که ارتباط معنادار و مثبت بین ترانزیت جادهای و توسعه اقتصاد روستایی منطقه سیستان وجود دارد. در نهایت نتایج آزمون فریدمن نشان داد، از بین شهرستانهای مورد مطالعه، شهرستانهای زابل با امتیاز (78/4)، نیمروز با امتیاز (11/3)، بالاترین و پایینترین امتیاز را به لحاظ توسعه اقتصاد روستایی با تأکید بر ترانزیت جادهای به خود اختصاص دادهاند.
حسین کریم زاده، عقیل خالقی، رباب نقی زاده،
دوره 9، شماره 33 - ( پاییز 1399 )
چکیده
در شیوع ویروس کرونا، بین جمعیت روستایی- شهری و سکونتگاههای روستایی و شهری تفاوت ویژهای دیده نمیشود. با این حال، به عنوان یک بحران، ویروس کرونا، تأثیر منفی در اقتصاد روستایی داشته و یا میتواند محرک مهم برای نوآوری در مشاغل جدید در نواحی روستایی باشد. در محیطهای مختلف جغرافیایی، ادراک و شناختهای متفاوتی نسبت به این ویروس دیده میشود. با توجه به هدف تحقیق مبنی بر تحلیل ادراک محیطی جامعه روستایی از شیوع ویروس کرونا در قلمرو جغرافیای رفتاری، تحقیق حاضر در پی کشف و شناخت نقشههای ذهنی جامعه روستایی بخش مرکزی شهرستان ورزقان و ادراکات آنهاست. بر اساس هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری دادهها، پیمایشی از نوع آمیخته (ترکیبی) است. روش «طراحی اکتشافی (مدل توسعه ابزار)» در این تحقیق استفاده شده است. در فاز یک با استفاده از روش «توصیف ضخیم» (فراتر از توصیف و مشاهده برای بیان ظهور رفتار خاص در جامعه) و به کمک نرمافزار مکسکیودا توصیفی عمیق از تجربیات افراد مطلع محلی گردآوری شد و به مشاهده ژرف و لایهلایه موضوع از زوایای مختلف به شیوه استقرایی در کدگذاری کیفی انجام شد. برای رصد متغیرهای کیفی نیز از شیوه STEEP (V) استفاده شده است. بر اساس نتایج کیفی، به توسعه ابزار (با استفاده از تکنیک تاپسیس فازی) از طریق تحلیل دادههای کمی حاصل از نتایج پرسشنامه محققساخته اقدام شده و مقولهها اولویتبندی شدهاند. نتایج تحقیق نشان داد که کاهش حداکثری تعاملات اجتماعی غیرضروری در نواحی روستایی، شرط اصلی کنترل شیوع کرونا است. بعلاوه، شیوع ویروس در زمانبندی فعالیت کشاورزان، توجه به پسانداز، آسیب فعالیت اقامتگاههای گردشگری روستایی، و رونق کسبوکارهای روستایی، و نیز سرمایه اجتماعی اثر منفی داشته است.
محسن محسن آقایاری هیر، محمد ظاهری، حسین کریم زاده، علی مجنونی توتاخانه،
دوره 10، شماره 36 - ( تابستان 1400 )
چکیده
توجه به ارتقای بهرهوری آب به منظور تضمین ادامه حیات سکونتگاههای روستایی و تأمین امنیت غذایی کشور اهمیت دارد. عوامل مؤثر بر بهرهوری آب در روستاها، تحت تأثیر عوامل متعدد طبیعی و انسانی است که در صورت شناخت صحیح و برنامهریزی مبتنی بر آن میتوان زمینه را برای استفاده بهینه از آب فراهم ساخت. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت بهرهوری آب در 36 روستای واقع در حوضه آبخیز قلعه چای صورت گرفته است. نوع پژوهش کاربردی و ماهیت آن توصیفی- تحلیلی و استنباطی است. در این خصوص 19 متغیر محیطی و انسانی مؤثر بر بهرهوری آب شناسایی شده و دادههای آن از طریق سالنامههای آماری جهاد کشاورزی، آب منطقهای و سرشماری عمومی نفوس و مسکن به دست آمد. با استفاده دادهای به دست آمده در محیط نرمافزار ArcGIS پایگاه داده تشکیل شده و با استفاده از آزمونهای خودهمبستگی فضایی موران محلی و آزمون رگرسیون وزنی جغرافیایی اقدام به تحلیل فضایی گردید. یافتههای پژوهش با استفاده از آزمون موران نشان داد که متغیرهای ارزش تولیدات کشاورزی و دامی و باسوادی دارای خودهمبستگی فضایی و متغیرهای تعداد منابع آب و میزان بهرهوری نهایی در هر روستا فاقد خودهمبستگی هستند. نتایج آزمون رگرسیون وزنی نشان داد که هر دو گروه از متغیرهای محیطی، انسانی با میزان بهرهوری آب در سطح روستاهای موردمطالعه ارتباط معناداری دارد و شدت همبستگی تحت تأثیر میزان آببهای پرداختی، شیب زمین، تعداد منابع آب و دوری یا نزدیکی به مرکز شهرستان است. درنهایت، متناسب با یافتههای تحقیق پیشنهاد میشود رویکرد فضایی بهعنوان یک روش مناسب برای بهبود بهرهوری آب در روستاها موردتوجه قرار گیرد.
عطیه سلیمانی، احمد یعقوبی فرانی، سعید کریمی،
دوره 10، شماره 36 - ( تابستان 1400 )
چکیده
هدف این پژوهش تدوین مدل برای توسعه کارآفرینی پایدار در کسبوکارهای روستایی با بهره گیری از دیدگاه های خبرگان و افراد مجرب در این حوزه میباشد. مطالعه حاضر از لحاظ پارادایم، جزء تحقیقات کیفی بوده و به منظور تجزیه و تحلیل دادهها، از روش تئوریبنیانی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل صاحبان کسبو کارهای روستایی نمونه و کارآفرینان موفق بودند. روش نمونهگیری به صورت هدفمند بود و جمعآوری اطلاعات از طریق مصاحبههای عمیق انجام شد. به منظور تحلیل دادههای حاصل از 10 مصاحبه، تحلیل محتوا و سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت پذیرفت. کدهای باز، شامل 229 مفهوم و کدهای محوری نیز شامل 34 مقوله عمده بود که در مدل پارادایمی تحقیق، در قالب شرایط علی (عوامل فردی، ویژگیهای کسبوکار، مدیریت منابع، عملکرد مالی)، شرایط واسطهای (بستر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، رسانهها، فشار ذینفعان، محیط قانونگذاری، خودتنظیمی، قدرت سرمایهگذاران، مصرفگرایی اخلاقی جامعه، نقش حکومتها، کیفیت و هماهنگی نهادی، آموزش)، شرایط زمینهای (حاکمیت شرکتی، تعهدات اخلاقی، تعهدات زیستمحیطی، پیوند مسئولیت اجتماعی با عملیات کسبوکار، مدیریت پایدارمحور)، راهبردها (از جمله راهبردهای آموزشی ترویجی، مشارکت ذینفعان، اصلاح قوانین و مقررات، تمهیدات حمایتی و تشویقی و فعالیتهای تحقیق و توسعه) و پیامدها (مشتمل بر پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی، تعهد سازمانی، مزیت رقابت و پیامدهای سیاسی) نشان داده شده است. مدل ارائه شده میتواند به عنوان ابزار تحلیلی و برنامهریزی برای توسعه کارآفرینی پایدار روستایی مبنای عمل قرار گیرد تابر مبنای آن به گونهای منطقی و اصولی به بسترسازی، حل مشکل و اقدام در جهت دستیابی به پایداری در کسبوکارهای کارآفرینانه پرداخته شود.
علی رضا کریمی، حسین دانش مهر،
دوره 10، شماره 37 - ( پاییز 1400 )
چکیده
کلید فهم اثرات سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی اقتصادی این است که اشکال مختلف سرمایه قابلیت تبدیل به یکدیگر را دارند. توانمندسازی اقتصادی روستاییان در منطقه مرزی بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان علاوه بر اینکه همه ضرورتهای توانمندسازی اقتصادی روستاییان در سایر نقاط کشور را دارد از دو ضرورت بسیار مهم دیگر نیز برخوردار میباشد که عبارتند از ماندگاری روستاییان در روستا و جلوگیری از خالی شدن نوار مرزی که این ضرورت علاوه بر جنبه اجتماعی از جنبه امنیتی نیز حائز اهمیت است. ضرورت دوم مربوط به عدم سوق یافتن جوانان روستایی به سمت کولبری است. سوالات اصلی پژوهش عبارتند از 1) میزان توانمندی اقتصادی روستاییان و سرمایه اجتماعی آنها در چه سطحی میباشد؟ 2) سرمایه اجتماعی و مولفههای آن چه رابطهای با توانمندی اقتصادی روستاییان دارد؟. مبانی نظری پژوهش متمرکز بر اندیشه بوردیو در زمینه تبدیل اشکال سرمایه به یکدیگر است. روش پژوهش پیمایش با ابزار پرسشنامه محقق ساخته میباشد. جامعه آماری مورد مطالعه روستاییان مناطق روستایی بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان است که با استفاده از نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای تعداد 483 نمونه انتخاب شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که سرمایه اجتماعی روستاییان در سطح متوسط به بالا و توانمندی اقتصادی آنها در سطح پایینی قرار دارد. رابطه سرمایه اجتماعی با توانمندی اقتصادی معنادار و معکوس میباشد. شاخصهای سرمایه اجتماعی برون گروهی روستاییان در سطح متوسط است و رابطه غیرمعنادار و مثبتی با توانمندی اقتصادی دارد در حالی که شاخصهای سرمایه اجتماعی درون گروهی قوی و رابطه معنادار و معکوسی با توانمندی اقتصادی دارد. بازتولید شدن توانمندیهای پیشین و سنتی در میان روستاییان که به دلیل غلبه سرمایه اجتماعی درون گروهی بر برون گروهی میباشد سبب شده که سطح مهارت و توانمندیهای جدید در میان روستاییان در سطح پایینی باشد.
محمدحسین کریم، مهرشاد طولابی نژاد،
دوره 10، شماره 38 - ( زمستان 1400 )
چکیده
تجدید حیات روستاها به عنوان پیادهسازی استراتژی توسعه روستایی از طریق توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیباسازی روستاها معرفی شده است. در مناطق روستایی، احیای بخش کشاورزی به عنوان پایهای اصلی و به عنوان مبنایی برای رسیدن به این هدف در نظر گرفته شده است. با توجه به اهمیت این موضوع، هدف از این مطالعه ارزیابی شاخص ها و راهبردهای احیای کشاورزی در راستای تجدید حیات مناطق روستایی می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات پرسشنامه و مصاحبه می باشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان مختلف در زمینههای تحصیلی جغرافیای روستایی، اقتصاد کشاورزی، علوم اجتماعی و جامعهشناسی روستایی، کارشناسان جهاد کشاورزی، متخصصان/نخبگان/ مدیران و جوانان روستایی استان لرستان میباشد. با روش نمونهگیری هدفمند 70 کارشناس به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای پاسخگویی به سوالات پژوهش از مدل تحلیل شبکهای فازی (FANP)، مدل گسترش عملکرد کیفیت (QFD) و برای شناسایی راهبردهای اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی از مصاحبههای اکتشافی و نتایج مدل تجربی QFDاستفاده شد. نتایج پژوهش گویای آن است که 1) سرمایهگذاری، 2) توسعه بازاریابی، 3) سیاستهای حمایت از کشاورزان، 4) اصلاح و تغییر الگوی کشت مهمترین راهبردهای احیای کشاورزی در لرستان بودهاند. نتایج مدل QFD و ماتریس ارتباط نشان داد که 1) عامل انسانی، 2)کمک مالی/مشاوره دولتی، 3)عامل اجتماعی، 4)منابع محلی و 5)برنامهریزی محیطی/امکانات برای توسعه آتی روستاها و کشاورزی مهمترین پیشرانهای مورد نیاز تجدید حیات مناطق روستایی لرستان میباشند. آموزش نیروی انسانی و رهبری محلی، کمک مالی/ سرمایهای و مشاوره دولتی، عامل اجتماعی و تقویت مشارکت، استفاده بهینه از منابع محلی و برنامهریزی بر اساس منابع محیطی و امکانات محلی برجستهترین استراتژیهای اجرایی تجدید حیات مناطق روستایی لرستان با تاکید بر بخش کشاورزی بودند. از نتایج این پژوهش برای احیای کشاورزی و تجدید حیات روستایی در سایر مناطق روستایی ایران میتوان استفاده نمود.
حسین غضنفرپور، صادق کریمی، زکریا گمشادزهی،
دوره 10، شماره 38 - ( زمستان 1400 )
چکیده
یکی از راهکارهای مهم جهت جلوگیری از ناپایداری روستاها در ابعاد مختلف و حرکت بسوی توسعه پایدار روستایی ظرفیتسنجی و متنوعسازی فعالیتهای اقتصادی میباشد.یکی از دلایل عقبافتادگی روستاهای کشور ما عدم ظرفیتسنجی فعالیتهای اقتصادی در روستاها و عدم طرح و برنامه مشخص و سرمایهگذاری لازم برای توسعه اقتصادی روستاهاست. متنوعسازی فعالیتهای اقتصاد روستایی میتواند محرک بسیار قوی در فرایند رشد و توسعه عمل کند و ظرفیتهای ناشناخته و غیرفعال را به فعالیت وادارد. برای این منظور یکی از شهرستانهای استان سیستان و بلوچستان در مرز با پاکستان مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر به بررسی ظرفیتها اقتصادی و متنوعسازی این فعالیتهای در دهستانهای شهرستان میرجاوه میپردازد. این پژوهش براساس هدف جزء تحقیقات کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی است. جامعهآماری پژوهش جمعیت روستایی میرجاوه و نمونهآماری در این پژوهش کارشناسان و متخصصان توسعه اقتصادی شهرستان فوق میباشند که ارتباط تنگاتنگی با اقتصاد روستایی دارند. روش تحلیل دادهها به صورت کیفی و کمی توامان میباشد به این صورت که دادههای مربوط از سازمان مختلف جمعآوری شد و با استفاده از مدل هفت سرمایه تجزیه و تحلیل شدند و با استفاده از نمودار راداری نمایش داده شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که عمده مشاغل روستاهای دهستانها باتوجه به موقعیت جغرافیایی، پتانسیل منابع آبی، ظرفیت مراتع، میزان سرمایه روستائیان، میزان مشارکت اجتماعی روستائیان برای توسعه روستا، ظرفیتهای گردشگری، ظرفیتهای محیط طبیعی و پتانسیلهای حمل ونقل و ارتباطات متفاوت بوده است. سطح توسعه دهستانهای شهرستان میرجاوه نشان میدهد بیشترین ظرفیت به ترتیب در روستاهای دهستانهای لادیز، تمین، انده، جونآباد و حومه و کمترین ظرفیت به ترتیب در روستاهای دهستان تهلاب و سپس ریگملک وجود دارد.
حسین کریم زاده، سیما سعدی،
دوره 11، شماره 39 - ( بهار 1401 )
چکیده
بسیاری از صاحبنظران توسعه روستایی بر این باورند که شناخت توانمندیها و مهارتهای زنان، به خصوص زنان روستایی و هدایت استعدادهای خلاق آنان میتواند در بهرهبرداری از ظرفیتهای این قشر عظیم اجتماعی مؤثر واقع شد. به همین خاطر هدف از پژوهش حاضر مقایسه زمینههای توسعه کارآفرینی زنان روستایی با مناطق شهری در شهرستان مریوان است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از حیث روش گردآوری اطلاعات توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش را زنان بین 15 تا 65 سال در شهر مریوان و روستاهای آن تشکیل میدهند. در شهر مریوان با توجه به جامعه آماری65081 (زنان بین 15 تا 65 سال) 189 نمونه با توجه به فرمول کوکران انتخاب شدهاند. همچنین از کل 93 روستای شهرستان مریوان 9 روستا با توجه به فاصله از شهر مریوان انتخاب شدند. برای تحلیل آماری پژوهش از آزمونهای تی تک نمونه و ANOVA و در نرمافزار SPSS 22 و برای تحلیل فضایی پژوهش از نرم افزار ARCGIS استفاده شده است. با توجه به یافتههای پژوهش شهر مریوان به نسبت نقاط روستایی مورد مطالعه وضعیت مطلوبتری در زمینههای توسعه کارآفرینی زنان دارد. با توجه به اینکه مناطق روستایی مورد مطالعه وضعیت نامناسبی در این زمینه داشتهاند، این مناطق به تفکیک فاصله از شهر مورد سنجش قرار داده شد. با توجه به نقشههای GIS روستاهای نزدیک شهر مریوان بویژه روستاهای بیله و تازهآباد در وضعیت مطلوبتری نسب به سایر نقاط روستایی قرار دارند. دلیل این امر را میتوان نزدیکی این روستاها به شهر مریوان و قرار گرفتن در پدیدۀ خزش شهری دانست.
حسین کریمزاده، عقیل خالقی، احد بشیری،
دوره 11، شماره 41 - ( پاییز 1401 )
چکیده
تحقیق حاضر به تحلیل تغییرات ساختار اشتغال در بخشهای عمده اقتصادی (کشاورزی، صنعت و خدمات) در مناطق روستایی استانهای کشور بـا بهکارگیری رهیافت تغییر سهم و ضریب مکانی طی دورە (1395-1390) و با استفاده از آمار مرکز آمار ایران پرداخته است. نتایج نشان میدهد در سال 1395 تعداد کل شاغلین مناطق روستایی کشور نسبت به سال 1390 مقدار 226590 نفر افزایش داشته است که بر اساس محاسبه سهم اشتغال، سهم بخش کشاورزی، حدود 1/0 درصد کاهش داشته است؛ در بخش صنعت، سهم اشتغال 6/2 درصد بوده و رشد منفی داشته است و همچنین بخش خدمات با افزایش سهم حدود 7/2 درصدی روبرو بوده است. نتایج ضریب مکانی بخشهای کشاورزی، صنعت و خدمات نشان میدهد در سال 1395، مناطق روستایی 13 استان در بخش «کشاورزی»، مناطق روستایی 16 استان در بخش «صنعت» و مناطق روستایی 16 استان در بخش «خدمات»، دارای فعالیت پایهای هستند. عنصر رشد نسبی بخشهای اقتصادی در کل اقتصاد مرجع یا اثر ترکیب صنعتی (IS) نشان میدهد طی دوره موردمطالعه، سهم اشتغال بخش کشاورزی کاهش یافته و از 4/50 درصد به 3/50 درصد رسیده است. اثر سهم رقابتی (RS)، نشان میدهد در بخش کشاورزی استانهای هرمزگان، کرمان و خوزستان، در بخش صنعت استانهای هرمزگان و البرز و در بخش خدمات استان خراسان جنوبی بهترین عملکرد را داشته اند. بررسی عنصر اشتغال کل (TS) نشان میدهد بخش های کشاورزی و صنعت در مناطق روستایی کشور به لحاظ اشتغال فاقد مزیت نسبی هستند.
عبدالناصر سیدزاده، مریم کریمیانبستانی، معصومه حافظرضازاده،
دوره 12، شماره 45 - ( پاییز 1402 )
چکیده
هدف این تحقیق تحلیل فضایی مبلمان و مسکن در نواحی روستاشهری با رویکرد توسعه پایدار در سراوان با منطق فازی میباشد. پژوهش حاضر از نظر هدف در حیطه تحقیقات کاربردی و بر اساس مأهیت و روش، یک پژوهش توصیفی-پیمایشی است. در این تحقیق جهت شناسایی و غربالگیری شاخصها از تکنیک دلفی، جهت اولویتبندی معیارها و زیرمعیارها از تکنیک AHPفازی و همچنین جهت اولویتبندی گزینهها از تکنیک تاپسیس فازی استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد مهمترین شاخصهای تحلیل فضایی مبلمان شهری عبارتند از: شاخص مبلمان شهری، شاخص نما و شاخصهای زیباسازی شهری. جهت اولویتبندی این عوامل از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی (AHP) فازی استفاده شده است. براین اساس مشخص گردید معیار مبلمان شهری در اولویت اول، شاخص نما در اولویت دوم و شاخصهای زیباسازی شهری در اولویت سوم قرار میگیرد. همچنین در اولویتبندی نهایی شاخصها مشخص گردید شاخص آراستگی شهری با وزن نهایی 0.0727 در اولویت نخست، شاخص لبه با وزن نهایی 0.0638 در اولویت دوم و خط آسمان با وزن 0.0631 در اولویت سوم قرار میگیرد. در نهایت بر اساس نتایج حاصله از تکنیک تاپسیس فازی مشخص گردید گزینه زیباسازی شهری دارای بالاترین وزن بوده و در جایگاه اول قرار میگیرد.
آقای سعید گلآقایی کالمرزی، دکتر محمدکریم معتمد، دکتر محمدرضا خالدیان، دکتر پریسا شاهین رخسار،
دوره 13، شماره 47 - ( 3-1403 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر در سال 1402 در استان گیلان، شهرک گلخانهای کیشستان شهرستان صومعهسرا انجام گرفت.
روش پژوهش: این پژوهش علی و پس از وقوع و از لحاظ هدف کـاربردی است. روایی پرسشنامه محققساخته با ارائه به 15 کارشناس و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مقدار 9/0 بهدست آمد. جامعه آماری 103 گلخانهدار بوده که به دو گروه دارای سامانه آبیاری تحت فشار و فاقد آن تقسیم شدند. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 82 گلخانهدار برآورد شد.
یافتهها: نتایج توصیفی نشان داد سابقه گلخانهداران در گروه دوم، بیشتر از گروه اول بود. گروه دوم نسبت به گروه اول از نظر سطح تحصیلات، مهارت فنی، سطح زیرکشت، عملکرد در واحد سطح و درآمد سالانه، پایینتر بودند و برای فعالیت خود از نیروی کار بیشتری استفاده میکنند. گروه اول دسترسی بیشتری به افراد ماهر دارند و نیز اکثر آنان میتوانند به خدمات پس از نصب و لوازم یدکی دسترسی یابند. گروه دوم، از خدمات بیمهای رضایت ندارند و برنامههای آموزشی و ترویجی رضایت آنان را بهخوبی جلب نکرده و به مراکز پژوهشی و خدماتی دسترسی ندارند و از خدمات آن ناراضی هستند. آنها رغبت مناسبی برای بازدیدهای علمی، ملاقات با مروجین، بهرهگیری از رایانه و اینترنت و نشریات ترویجی ندارند و رضایتشان را جلب نمیکند. یافتههای آمار استنباطی نیز این تفاوتها را در بین دو گروه بهصورت معنیدار نشان داد. آزمون رگرسیون لجستیک نشان داد که مقادیر ضریب تعیین در گام اول برابر 57/0، در گام دوم 71/0، در گام سوم 82/0، در گام چهارم 89/0 و در گام پنجم 93/0میباشند، بنابراین 93 درصد از تغییرات متغیر وابسته بهوسیله متغیرهای مستقل ناشی میشود.
نتیجهگیری: با ایجاد نهادهای اعتباری مناسبی برای اعطای وام با نرخ سود کمتر و همچنین داشتن تنفس برای بازپرداخت و بازپرداخت طولانیتر، گلخانهداران کمدرآمد میتوانند تجهیزات ضروری سامانه آبیاری تحت فشار را خریداری و اجرا کنند.
|
محمد ظاهری، دکتر حسین کریم زاده، دانشجوی دکتری نبی الله حسینی شه پریان،
دوره 13، شماره 50 - ( 10-1403 )
چکیده
هدف: کارآفرینی با ایجاد فرصتهای شغلی، تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی، پیشزمینه اساسی برای ارتقای سطح توسعه جامعه است. اما باید توجه داشت که شکلگیری کارآفرینی بهویژه کارآفرینی روستایی نیازمند فراهم بودن و ایجاد بسترهایی است که بتوانند موجب ایجاد یک اکوسیستم مطلوب و حمایتکننده توسعه کارآفرینی و موفقیت کارآفرینان شود. بر این مبنا، در این تحقیق هدف، شناسایی عوامل اثرگذار بر توسعه کارآفرینی روستایی با بهکارگیری روش فراتحلیل و نرمافزار CMA3 میباشد.
روش پژوهش: جهت انجام این پژوهش کلیه مقالات در بازه زمانی 12 سال اخیر در نشریات کشور، از طریق پایگاههای عملی معتبر با استفاده از کلیدواژههای مرتبط با عنوان تحقیق، موردبررسی قرارگرفتهاند و 13 مقاله پژوهشی و 2 پایاننامه دانشگاهی که از معیارهای ورودی برخوردار بودند، انتخاب شدند که اطلاعات 11 عامل و 343 متغیر به فراتحلیل وارد شدند.
یافتهها: نتایج نشان داده از مجموع متغیرها، 175 متغیر در مطالعات مختلف 50 بار تکرار شدهاند که 8 مورد (16 درصد) دارای اندازه اثر کمتر از 3/0، 37 موردی (74 درصد) دارای اندازه اثر بین 3/0 تا 5/0 درصد و 5 مورد (10 درصد) دارای اندازه اثر بالاتر از 5/0 بودهاند. همچنین در بین عوامل اثرگذار بر توسعه کارآفرینی روستایی، عوامل با اندازه اثر کم و متوسط هرکدام 9 درصد و 82 درصد دارای اندازه اثر زیاد بودهاند. لازم به ذکر است که در بین عوامل 11 گانه 7 عامل (فردی، اقتصادی، اجتماعی، محیطی، زیرساختی، آموزشی و نهادی) پرتکرارترین عاملها شناخته شدند. در عاملهای فردی متغیرهای (حس رقابتجویی، شوق و تحمل ابهام)، اقتصادی (تولید و بازاریابی، دسترسی به تسهیلات و حمایتهای دولتی)، اجتماعی (تعلق مکانی، سازمانهای مردمنهاد و امنیت اقتصادی)، عامل محیطی (دسترسی به زمین و آب و محیط طبیعی مناسب)، زیرساختی (زیرساختهای فیزیکی، فضای کسبوکار و دسترسی به بازار)، آموزشی (آموزشهای ترویجی) و در عامل نهادی متغیرهای (نهادسازی، پوشش رسانهای کارآفرینی روستایی و قوانین کارآفرینی)، بیشترین اندازه اثر را به خود اختصاص دادهاند.
نتیجهگیری: مرور مطالعات با رویکرد فراتحلیل بیانگر آن است کارآفرینی روستایی برای شکلگیری تحت تأثیر عوامل مختلفی است. در این تحقیق با رویکردی ترکیبی نتایج تحقیقات مختلف، عوامل و متغیرهای اثرگذار بر اساس ضریب اندازه اثر اولویتبندی شدهاند و بر اساس آن مدل کارآفرینی روستایی ترسیمشده است.
مهدی سراوانی، حسین امیری، محمد حسین کریم،
دوره 13، شماره 50 - ( 10-1403 )
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش بررسی وضعیت انتقال قیمت و سنجش میزان انتقال قیمت بین سطوح عمده و خردهفروشی در بازار محصولات شیلاتی بوده است.
روش پژوهش: در این مطالعه با استفاده از مدل گارچ دومتغیره و مدل هوک میزان تقارن و عدم تقارن انتقال قیمت در بازار محصولات شیلاتی منتخب مشتمل بر ماهیان قزلآلا، شیر، کپور، حلوا سفید، کیلکا، شوریده، ماهیان سرد آبی، ماهیان گرم آبی و میگو بر اساس داده های ماهانه طی سالهای 1398- 1390 مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان می دهد که فرضیه انتقال متقارن قیمتها در کوتاه مدت تنها برای ماهیان شیر و شوریده تأیید و برای سایر محصولات رد می شود. همچنین فرضیه انتقال نامتقارن قیمتها در بلندمدت برای ماهیان قزلآلا، شیر و شوریده تأیید و برای سایر محصولات رد می شود. همچنین برای ماهیان قزلآلا، شیر و شوریده کشش کوتاهمدت انتقال قیمت بیشتر از کشش بلندمدت انتقال قیمت است که بیانگر انتقال کامل تغییرات قیمت از سطوح عمده به خردهفروشی است. درحالیکه برای ماهی های کیلکا، کپور، حلوا سفید و میگو کشش کوتاهمدت انتقال قیمت کمتر از کشش بلندمدت انتقال قیمت است که این یافته با نتایج حاصل از مدل رزیت همخوانی دارد.
نتیجهگیری: پیشنهاد می شود مسئولین ذیربط برای جلوگیری از تضییع حقوق دو قشر تولیدکننده و مصرف کننده تعاونیهای موجود فروش با تولیت و مشارکت واقعی عرضهکنندگان و پرورشدهندگان نهاده ها و محصولات شیلاتی را با فرهنگ سازی، آموزش و دادن امکانات، مورد حمایت قرار دهند تا با خرید به موقع و عرضه مستقیم نهاده ها و محصولات به مصرف کنندگان زمینه صادرات را نیز فراهم آورند که این خود از افزایش حاشیه بازار و نوسانات قیمتی نیز جلوگیری می کند.
محسن آقایاری هیر، صدرا کریم زاده، افشین یگانه،
دوره 14، شماره 51 - ( 3-1404 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدلسازی عوامل موثر بر پایداری توسعه اقتصادی در روستاهای شهرستان ملکان انجام شده است.
روش پژوهش: جامعه آماری این مطالعه را کارشناسان، متخصصان، خبرگان و خانوارهای روستایی در سطح شهرستان تشکیل میدهند. مشارکتکنندگان در مرحله اول پژوهش 28 نفر از کارشناسان، متخصصان و خبرگان بودند که 56 گزاره تحقیق را از نظر اهمیت رتبهبندی کردند. در مرحله دوم 481 نفر از روستاهای منتخب به 41 گزاره مرتبط با پایداری اقتصاد روستایی پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از روش کیو تحلیل عاملی در نرمافزار SPSS و مدل معادلات ساختاری در نرمافزار SMART PLS بهره گرفته شد.
یافتهها: نتایج مدل اندازهگیری بیانگر آن است که بارهای عاملی معرفهای مشاهده شده، با معرفهای پنهان خود دارای رابطه معناداری هستند و معرفهای مشاهده شده به خوبی متغیرهای پنهان خود را اندازهگیری نمودهاند. همچنین، نتایج مدل ساختاری بیانگر این موضوع است که شاخص «پایداری اقتصادی روستاهای شهرستان ملکان» با توجه به اینکه بالاتر از مقدار استاندار 0/35 است، دارای مقادیر «قوی» و عاملهای «آسیبپذیری، بهرهوری و تنوع اقتصادی، اشتغال و زیرساختهای اقتصادی و دسترسی به عوامل اقتصادی و تولیدی» با توجه به اینکه بالاتر از مقدار استاندار 0/15 هستند، دارای مقادیر «متوسط» برای تعیین قدرت پیشبینی مدل در مورد متغیرهای پنهان درونزا میباشند.
نتیجهگیری: عاملهای «آسیبپذیری، بهرهوری و تنوع اقتصادی (ثبات و رفاه اقتصادی)»، «اشتغال و زیرساختهای اقتصادی (عدالت و رفاه اقتصادی)»، «دسترسی به عوامل اقتصادی و تولیدی (عدالت اقتصادی)» بهعنوان سه دیدگاه یا الگوی ذهنی در رابطه با مهمترین عوامل موثر بر پایداری توسعه اقتصادی شناسایی شدند. مقایسه و اعتبارسنجی نهایی حاصل از روشهای کمّی و کیفی نشان داد «آسیبپذیری، بهرهوری و تنوع اقتصادی (ثبات و رفاه اقتصادی)» به عنوان اصلیترین عامل موثر بر پایداری توسعه اقتصادی مطرح است که متخصصان، خبرگان و افراد جامعه محلی در مورد آن اتفاق نظر دارند.