پدیده "روستاهای ادغامشده در شهر" که در برخی کشورها از آن به عنوان "دهکدههای شهری" یاد شده، نتیجه شهرنشینی سریع و گسترش شتاب آلود شهرها است. از آنجایی که ادغام هستههای روستایی در شهر اغلب بدون برنامه بوده، پیامدهای گوناگونی را در ابعاد زیستمحیطی، کالبدی، اقتصادی و اجتماعی در پی داشته است.مقاله حاضر، تحلیل پیامدهای کالبدی ـ فضایی ادغام هستههای روستایی در منطقه یک شهرداری تهران را در چارچوب رویکرد سیستمی به رویارویی دو نظام سکونتگاهی شهری و روستایی مورد توجه قرار داده است. در انجام تحقیق حاضر از تحلیلهای آماری ـ فضایی بهره گرفته شده است.در این راستا، دادههای مربوط به شاخصهای مورد استفاده در محدوده بافت روستایی و بافت مدرن شهری فراگیر آنها تجمیع شدند. تحلیلآماری - فضایی بکار گرفته شده نیز شامل آزمون t، رگرسیون چند متغیره، همپوشانی لایهها و اعمال ضرایب مدل رگرسیون در پایگاه دادههای جغرافیایی بوده است. بر اساس نتایج تحقیق انجامشده، پیامدهای کالبدی ـ فضایی ادغام هستههای روستایی در منطقه یک شهرداری تهران در دو سطحاثرگذاری هستههای روستایی و مورفولوژی زراعی و باغی آن روستاها بر بافت مهاجم شهری و رویارویی بافت کالبدی هستههای روستایی و بافت شهری فراگیر آنها آشکار شده است. هستههای روستایی علاوه بر اثرگذاری بر هویتیابی بافت مهاجم شهری، به دلیل گسترش بیبرنامه شهر و شکلگیری ارگانیک بافت شهری با اثرپذیری از تقسیمات و ساختار فضایی مورفولوژیهای باغی و زراعی منطقه، نامنظم و گاه نفوذناپذیر شده است. نفوذناپذیزی بافت شهری در عرصههای ادغام نیز با توجه به نرخ جمعیتپذیری و تراکم ساختمانی نسبتاً زیاد منطقه، علاوه بر ایجاد مشکلات ترافیکی، میتواند در زمان بحران احتمالی، امدادرسانی در بافتهای مورد بحث را با مشکلات زیادی روبرو سازد. همچنین رویارویی بافتهای شهری و هستههای روستایی نیز موجب شکلگیری کانونهای ناهمگون و عدم تعادل کالبدی ـ فضایی در منطقه شده است. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره بین شاخصهای کالبدیـ فضایی هستههای روستایی و بافت شهری فراگیر آنها، روستاهای ولنجک، قیطریه و اسدآباد بیشترین ناهمگونی را بافت شهری دارند.