حمید صرفی،
دوره 14، شماره 53 - ( 9-1404 )
چکیده
هدف: بررسی پیامدهای سیاست مشترک کشاورزی اتحادیه اروپا بر توسعه فضایی-اقتصادی نواحی روستایی از سال 1962، با هدف درک عمیقتر تأثیرات آن بر ساختار اقتصادی، اجتماعی و فضایی این مناطق.
روش پژوهش: این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل اسنادی انجام شده است. چارچوب نظری پژوهش بر مبنای نظریه توسعه فضایی یکپارچه با تمرکز بر رویکرد توسعه پایدار کشاورزی و روستایی استوار است، که به دنبال ایجاد تعادل بین ابعاد اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی توسعه روستایی است.
یافتهها: اصلاحات متعدد در سیاست مشترک کشاورزی، تغییرات قابل توجهی در الگوهای فضایی کشاورزی، ساختار اقتصادی روستاها، و توزیع جمعیت ایجاد کرده است. این سیاست نقش مهمی در بازآرایی فضایی- اقتصادی نواحی روستایی داشته، اما چالشهایی نظیر نابرابریهای منطقهای و مهاجرت روستایی همچنان باقی مانده است؛ از یک سو، به بهبود بهرهوری کشاورزی، حفاظت از محیط زیست، و تقویت زیرساختها کمک کرده، اما از سوی دیگر، توزیع نابرابر یارانهها و تمرکز بیش از حد بر تولید در برخی مناطق، موجب تشدید نابرابریهای منطقهای شده است.
نتیجهگیری: این پژوهش بر ضرورت اتخاذ رویکردی یکپارچه و متوازن در سیاستگذاری توسعه روستایی تأکید میکند. چالشهایی مانند تغییرات اقلیمی و رقابت جهانی، ضرورت بازنگری در این سیاست را افزایش داده است. توجه بیشتر به نوآوری، دیجیتالی شدن کشاورزی، و تقویت زنجیرههای ارزش محلی برای افزایش تابآوری اقتصادی نواحی روستایی ضروری است. سیاست مشترک کشاورزی، علیرغم دستاوردهای قابل توجه، نیازمند اصلاحات مداوم برای تطبیق با شرایط متغیر است.