سیاستگذاری پولی در اقتصاد ایران به نحوی است که بیشتر جنبۀ صلاحدیدی دارد و مبتنیبر قاعده یا هدفگذاری خاصی نیست. با اینحال آنچه مسلم است، آن است که همیشه در برنامه های توسعۀ پنجساله، بهغیر از برنامۀ پنجم، هدفی برای تورم و رشد اقتصادی تعیین شده است. اما پرسش این است که آیا اهداف تعیینشده در برنامه ها را سیاستگذاران اقتصادی رعایت کردهاند یا خیر. در این مطالعه با استفاده از مدل تعدیلشدۀ کینزی جدید برای اقتصاد ایران و با استفاده از رویکرد تعادل عمومی پویای تصادفی ( DSGE ) سعی شده تا به نحوۀسیاستگذاری پولی در فضای سلطۀ شدید مالی و هدفگذاری ضمنی تورم اقتصاد ایران پرداخته شود. نتایج نشان میدهد که سیاستگذاران پولی در بیشتر دورهها، هدفگذاری صورتگرفته در برنامه های توسعه را رعایت نکردهاند. تابع عکسالعمل سیاست پولی نیز بیشتر قادر به توضیحدادن سیاست پولی در دهۀ 1380 شمسی است. نتیجۀ دیگر مدل آن است که فاصلۀ بین زمان تصویب پروژههای سرمایهگذاری دولت تا زمان اتمام پروژه ها، تأثیر معناداری بر روی تولید و مصرف دارد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |