شعر ناصرخسرو مشحون است از ادلّهی عقلی، مباحث مذهبی، مواعظ و حِکَم و ... که به کلام او رنگ و بویی فلسفی و تا اندازهای پیچیده دادهاست. از سوی دیگر، عطّار در آثارش کوشیده تا با زبانی ساده و عاری از زرق و برق و پیرایههای چشمگیر، میراث تصوّفِ خراسان و میراثِ شعرِ پیش از خود را در هیأتی متفاوت عرضه کند. پرسش این جستار آن است که آیا سادگی یا پیچیدگی زبان در سادگی یا پیچیدگی سازهی تصویرهای شاعرانه نقش دارد؟ پژوهش حاضر که به روش کمّی و آماری نوشته شدهاست، به بررسی آماری و مقایسهای ساختمان تصویرهای شعری ناصرخسرو و عطار میپردازد. نتایج این تحقیق نشان میدهد با آنکه ساده یا پیچیده بودن زبان یک شاعر، ارتباط چندانی با سازهی تصویرهایش نخواهد داشت؛ به بیانی دیگر، صرف سادگی یا دشواری کلام یک شاعر نمیتوان هندسهی تصویرهای او را نیز ساده یا پیچیده دانست. زبان شعر ناصرخسرو دشوار و پیچیده است، امّا این ویژگی بر هندسهی تصویرهای شعر او تأثیر بهسزایی نداشته و بیشتر تصویرهای شعر او از نوع ساده و بهدور از پیچیدگی است. از سوی دیگر امّا سازهی تصویرهای شعری عطار با وجود سادگی زبان و ظاهر، دارای پیچیدگی ظریف و باریکی است که جز با تجزیهی مصالح بلاغی بهکار رفته در بنای تصویرها نمیتوان به شبکهی درهمتنیده و رابطهی آن ابزار با یکدیگر پی برد؛ به بیانی، زبان عطّار ساده و تصویرهای او پیچیده است.