جستجو در مقالات منتشر شده



رقیه زارعی، مهوش سیفعلی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده

چکیده. هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات شکلی ناحیه سر در جمعیت‌های دامنه شمالی و دامنه جنوبی گونه  Clinopodes flavidus در ارتفاعات البرز با استفاده از روش ریخت‌سنجی هندسی بر پایه لندمارک بوده است. به این منظور تعداد 17 لندمارک و شبه لندمارک روی ککسواسترنیت چنگال‌های سمی و هفت لندمارک و شبه لندمارک روی تارسانگولوم چنگال‌های سمی با استفاده از نرم افزار TpsDig2 قرار داده شد. داده‌های حاصل از لندمارک پس از تحلیل پروکراست با شیوه‌های آماری چند‌متغیره شامل تحلیل تجزیه مؤلفه‌های اصلی (PCA) و تحلیل متغیرهای کانونی (CVA) با استفاده از نرم افزارهای PAST و MorphoJ مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین شکل ککسواسترنیت چنگال‌های سمی میان جمعیت‌های این گونه در منطقه البرز وجود دارد (p<0.001). این مطالعه قابلیت استفاده از روش ریخت‌سنجی هندسی بر پایه لندمارک را برای تمایز جمعیت‌های مختلف Clinopodes flavidus در منطقه البرز نشان می­ دهد.

فرهاد مشایخی، سمیه شعبانی، سهیلا طالش ساسانی، زیور صالحی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

Olig1 و Olig2 دو فاکتور کپی برداری است که نقش تنظیم کنندگی در تمایز و اختصاصی شدن سلولهای اجدادی اولیگودندروسیت بازی میکنند. در این مطالعه اثر میدان الکترومغناطیسی بر غلظت کل پروتئین و بیان Olig1 و Olig2 در کورتکس مغز موش بررسی شد. بیست و یک موش نژاد Balb/c به سه گروه کنترل، تیمار و شم (تعداد 7 موش برای هر گروه) تقسیم شدند. موشهای گروه تیمار درون بوبین (سولنوئید) بطور روزانه در معرض میدان 50 هرتز /1 میلی‌تسلا برای 6 ساعت در هر روز و به مدت 10 روز قرار داده شد. گروه شم درون همان بوبین ولی بدون میدان الکترومغناطیس قرار داده شد. بعد از اتمام این مدت موشها بیهوش شده و کورتکس مغز آنها برای آنالیز  های بعدی جدا گردید. غلظت کل پروتئین و بیان Olig1 و Olig2 به ترتیب توسط اندازه گیری پروتئین  Bio-Rad و وسترن بلات بررسی شد. تفاوت معنی داری در غلظت کل پروتئین در کورتکس مغز گروه تیمار در مقایسه با گروههای شم و کنترل دیده نشد. همچنین نشان داده شد که بیان Olig1 و Olig2 در کورتکس مغز موش گروه تیمار در مقایسه با گروههای شم و کنترل بیشتر است. نتیجه گیری میشود که میدان الکترومغناطیسی باعث افزایش بیان Olig1 و Olig2 در کورتکس مغز موش میشود. به علاوه چون Olig1 و Olig2 نقش مهمی در تکوین سلولهای اجدادی اولیگودندروسیت بازی می کند، نتیجه گیری می شود که EMF ممکن است با افزایش بیان Olig1 و Olig2 در تمایز سلولهای اجدادی اولیگودندروسیت نقش داشته باشد. مطالعه بیشتر برای تایید اثر میدان الکترومغناطیسی بر تمایز اولیگودندروسیت ضروری است.
 
.
مانوج کومار، راکش رنجان، عمار کومار، مانورانجان پراساد سینها، روهیت اسریواستاوا، سوئتا سوبارنا، سمیر کومار ماندال،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

عصاره برگ انار از زمان بسیار قدیم در داروهای سنتی استفاده می شده است. از این عصاره به سبب دارا بودن خواص آنتی اکسیدانی استفاده می شود. سنتز نانوذرات سبز یک زمینه نوظهور است که دامنه کاملا متفاوتی را برای فرمولاسیون های دارویی گشوده است. توسط بسیاری از کاربران گزارش شده است که نانوذرات سبز داروهای موثرتری در مقایسه با عصاره‌های ساده آنها هستند. بنابراین ، به منظور ارزیابی این گمانه زنی‌ها، کار حاضر برای ارزیابی فعالیت محافظت کبدی نانوذرات نقره سنتز شده با استفاده از عصاره برگ آبی گیاه انار در مقایسه با عصاره آبی انجام شد. پس از مسمومیت با CCl4، در مقایسه با گروه کنترل میزان بیلی روبین سرم به طور معنی‌داری افزایش یافت (05/0> p) و سطح پروتئین کل به طور معنی‌داری کاهش یافت (05/0> p). علاوه بر این ، فعالیت آلکالن فسفاتاز، فعالیت آسپارتات آمینوترانسفراز و فعالیت آلانین ترانس آمیناز به طور قابل توجهی افزایش یافت (05/0> p). موش‌های مسموم شده با CCl4، با عصاره برگ آبی و نانوذرات سنتز شده تحت تیمار قرار گرفتند، نتایج به وضوح برای عصاره آبی انار اثر محافظت کبدی را نشان داد، زیرا پروفایل کبد توسط سمیت CCl4 تغییر یافته و به مقادیر کنترل طبیعی رسیده است. علاوه بر این، نانوذرات سنتز شده با استفاده از عصاره آبی برگ انار نسبت به عصاره آبی میوه انار به عنوان ماده محافظت کننده کبد موثرتر بودند.
 

حسین جوان بخت، ریحانه حاجیان،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

انگل‌های کوکسیدیایی (Apicomplexa: Coccidia) تقریبا از تمام گروه‌های مهره‌داران گزارش شده است. این انگل‌ها ممکن است باعث اثرات اکولوژیکی و پاتولوژیکی شدیدی بر روی میزبان شوند. انگل‌های خونی جنس‌های شلاکیا و لانکستره­لا، چرخه کامل زندگی خود را در میزبان خزنده طی می‌کنند و سپس یک مرحله خاموش را در بافت میزبان خونخوار (عموما هیره یا پشه) باقی می‌مانند تا توسط میزبان خزنده بعدی بلعیده شوند. به­هرحال شیوع و شدت این انگل‌ها در بیشتر نواحی پراکنش آن به میزان کمی شناخته شده است. با این هدف، برای اولین بار شیوع و شدت این انگل‌ها را در سه گونه از مارمولک‌های استان مرکزی ایران شامل Trapelus lessonae ، Ophisops elegans و Eremias monticola مورد بررسی قرار  گرفت. نمونه‌های خون از سیاهرگ دمی 51 مارمولک بوسیله سرنگ انسولین جمع‌آوری شد. اسمیرهای خونی خشک شد، پس از  تثبیت نمونه­ها در الکل متانول، به­وسیله محلول گیمسا رنگ‌آمیزی و سپس با میکروسکوپ نوری و با عدسی 100 مورد بررسی قرار گرفت. آلودگی به انگل‌های هموکوکسیدیایی خانواده لانکستره­لیدا در خون 41 درصد از 51 نمونه مارمولک آزمایش شده مشاهده شد. میانگین شدت آلودگی در سه گونه بین 0/050/03 درصد متغیر بود. این بررسی شیوع و شدت نسبتا بالای این انگل‌های خونی را در مارمولک‌های نواحی مرکزی ایران نشان داد. این نتایج پیش بینی می‌کند که میزبان‌های مناسب برای انتقال این انگل در این نواحی پراکنش دارند. بنابراین توصیه می شود در تحقیقات آینده از مارکرهای ژنتیکی جهت شناسایی دقیق تر انگل ها استفاده شود.
 
 
نسترن حیدری،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

نسبت طول انگشتان طی دوران تکوین جنینی سازماندهی شده و ممکن است با قرار گرفتن در معرض هورمون‌های استروئیدی جنسی درجات مختلفی از دو­شکلی جنسی بین افراد نر و ماده در گروه‌های مختلف جانوری نشان بدهند. بین تمامی انگشتان یک فرد، نسبت بین انگشتان دوم به چهارم (2D:4D) بیشترین اهمیت را داراست. در این مطالعه، نسبت طول انگشتان دوم تا چهارم در هر دو سمت راست و چپ بدن در اندامهای جلویی (دست‌ها) و عقبی (پاها) بدن در 44 نمونه (شامل 20 نر و 24 ماده) از مارمولک‌های گونه blanfordiAcanthodactylus  جهت تعیین وجود دو­شکلی جنسی در نسبت بین انگشتان نمونه­ها مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه همچنین دو­شکلی جنسی نمونه‌ها از لحاظ دیگر صفات مورفولوژیک (23 صفت متریک و مریستیک) مورد بررسی قرار گرفتند. دو­شکلی جنسی در پنج صفت مورفولوژیک متریک و مریستیک مشاهده شد. اما از لحاظ نسبت اندازه انگشتان دست و پا، دو­شکلی جنسی در اندازه طول انگشتان صرفاً در 2D:4D در سمت راست بدن در هر دوی اندام‌های حرکتی جلویی و عقبی مشاهده گردید. به­طوری­که، اندازه این صفت در نرها بیشتر از ماده‌ها بوده و این اختلاف نیز از لحاظ آماری معنی دار بود (P≤0.05).
 
مجتبی چروی، جواد بهارآرا، پریچهر یغمایی، نسیم حیاتی رودباری،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

امروزه محققین تلاش‌های گسترده‌ای جهت یافتن روش‌های نوین درمانی برای آسیب‌های عصبی انجام داده‌‌اند. در این بین نقش اگزوزوم‌ها در زمینه ارتباطات سلول سلول به عنوان مکانیسمی نوین قلمداد میشود. اگزوزوم‌ها میتوانند به عنوان عامل تمایزی مناسب عمل کنند. هدف از این پژوهش، بررسی اثر تمایزی اگزوزوم‌های مشتق از مایع مغزی نخاعی بر سلول‌های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی در هیدروژل آلژینات است. در این مطالعه اگزوزوم‌ها به روش اولتراسانتریفوژ از مایع مغزی نخاعی استخراج شده و توسط میکروسکوپ اتمی، میکروسکوپ SEM و تکنیک DLS شناسایی شد. همچنین سلول‌های بنیادی چربی قرار گرفته در هیدروژل آلژینات تحت تیمار با غلظت‌های مختلف اگزوزوم قرار گرفت. بقای سلول‌ها توسط روش‌های MTT و اکردین اورنج اتدیوم بروماید مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی فرایند تمایز سلول‌ها نیز توسط تکنیک ایمنوسیتوشیمی و Real Time – PCR انجام شد. بررسی هویت اگزوزوم‌ها وجود اگزوزوم‌ها با اندازه تقریبی 70 نانومتر را تایید کرد. نتایج بقا سلول‌ها نشان دهنده قابلیت بقا و تکثیر سلول‌ها در طی 14 روز است. همچنین بیان پروتئین‌های MAP2 (پروتئینی همراه با میکروتوبول‌ها) و Nestin (پروتئین فیلامنت بینابینی) با استفاده از روش ایمنوسیتوشیمی مورد تایید قرار گرفت. نتایج حاصل از Real Time – PCR نشان داد سطح بیان ژن MAP2 در طی روز هفتم و چهاردم افزایش و بیان ژن Nestin در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان میدهد. این مطالعه نشان داد اگزوزوم‌های استخراج شده از مایع مغزی نخاعی میتوانند سبب تمایز عصبی سلول‌های بنیادی مزانشیمی چربی در داربست‌های هیدروژلی آلژینات شود.


عطا مولودی صالح، دکتر سهیل ایگدری، کیوان عباسی، منوچهر نصری،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

 با توجه به ابهامات بیان شده در برخی مطالعات اخیر مبنی بر مترادف بودن دو گونه همبوم عروس ماهی ارومیه (Petroleuciscus ulanus) و شاه کولی ارومیه (Alburnus atropatenae)، این مطالعه به منظور اعتبارسنجی این دو گونه با مقایسه صفات اندازشی و شمارشی آن­ها در رودخانه مهابادچای حوضه دریاچه ارومیه انجام شد. تعداد 64 نمونه از گونه P. ulanus و 68 نمونه از گونه  A. atropatenae صید شد و تعداد 17 صفت اندازشی و 7 صفت شمارشی اندازه‌گیری و ثبت شدند. صفات اندازشی به‌منظور حذف اندازه و اثرات ناشی از رشد آلومتریک مثبت استانداردسازی شدند، سپس نرمال و غیرنرمال بودن آن‌ها بررسی شد. داده‌های استاندارد شده با استفاده از آزمون­‌های تی­تست، من‌ویتنی، تجزیه به مولفه‌های اصلی (PCA) و تحلیل تابع تشخیصی براساس ارزش p تی­تست هاتلینگ (DFA/Hotelling's T-test) تحلیل شدند. نتایج نشان داد، که دو گونه مورد بررسی در 11 صفت اندازشی و 2 صفت شمارشی تفاوت معنی‌داری داشتند (05/0>P). همچنین آنالیزهای چند متغیره DFA تفاوت معنی­‌داری بین دو گونه مورد مطالعه نشان داد. نتایج این پژوهش فرضیه پیشین مبنی بر هم مترادف بودن این دو گونه را بر اساس صفات اندازشی و شمارشی رد می­‌نماید. بنابراین بر اساس نتایج این مطالعه، هویت آرایه‌شناسی این دو گونه معتبر هستند.
 
 
طاهره سادات میراحمدی، فرهاد ولی زادگان، مریم رحیمی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

هیپوکامپ، ساختاری کلیدی در پردازش اضطراب و ذخیره حافظه است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی برهمکنش میان سیستم‌های گابائرژیک ناحیهCA1 هیپوکامپ و سیستم مورفینرژیک در تعدیل این رفتارها است. در این مطالعه موش‌های نر نژاد ویستار با استفاده از جراحی استرئوتاکسیک در ناحیه CA1کانول گذاری شدند. پس از طی دوره ریکاوری مورفین (آگونیست گیرنده‌های اوپیوئیدی مو) به صورت درون صفاقی، موسیمول و بیکوکولین (آگونیست و آنتاگونیست گیرنده‌هایGABAA) به درون CA1 تزریق گردید. پارامترهای مدت زمان حضور (%OAT) و تعداد ورود به بازوی باز (%OAE) در دستگاه EPM محاسبه شدند. آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد تزریق درون صفاقی مورفین (%OAT) و (%OAE) را افزایش می‌دهد که حاکی از اثرات اضطراب زدای مورفین است. طبق نتایج آزمون t زوجی تشکیل حافظه بهبود یافت. تزریق پیش از آزمون دوز‌های مختلف موسیمول و بیکوکولین به ترتیب رفتارهای شبه اضطراب زدا و اضطراب زایی را القا نمود در حالیکه اثرات آنها روی حافظه بهبودبخش بود. تزریق سیستمیک دوز موثر مورفین به همراه دوزهای سه گانه موسیمول اثرات هم افزایی را در تشکیل حافظه و کاهش اضطراب القا نمود. تزریق این دوز از مورفین به همراه دوزهای سه گانه بیکوکولین، سبب تغییر اثرات منفی بیکوکولین روی اضطراب گردید ضمن اینکه تشکیل حافظه در این گروه‌ها افزایش یافت. این یافته‌ها نشان می‌دهند که سیستم‌های گابائرژیک و اپيوئيدرژيک تاثیرات مشابهی برحافظه و اضطراب در ناحیه CA1 دارند.


 
حسین جوان بخت، نسترن حیدری، ایمان علی نژادی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

با وجود مطالعات رو به رشد در توصیف الگوهای دوشکلی جنسی در ویژگی‌های مورفولوژیک خارجی و همچنین در نسبت انگشتان در چهارپایان، دانش ما در مورد برخی از مسائل اساسی و همچنین برخی از گروه‌های جانوری هنوز کم است. وضعیت این روند و نسبت‌ها در گروه‌های مختلف جانوری از جمله در انسان، دیگر پستانداران، پرندگان، خزندگان و دوزیستان بررسی شده است. در این مطالعه، دوشکلی جنسی از لحاظ ویژگی‌های مورفولوژیک خارجی و همچنین نسبت بین طول انگشتانII  تا IV (2D:3D, 2D:4D, 3D:4D) اندام جلویی و عقبی، در 30 نمونه از وزغ‌های گونه Bufo eichwaldi (15 نمونه نر و 15 نمونه ماده) در شمال ایران مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد ماده‌ها دارای میانگین طول بدن (SVL) بیشتری نسبت به نرها بودند و این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار بود (50/90 میلیمتر در نرها در مقابل 93/114 میلیمتر در ماده‌ها و 00/0P=). از لحاظ دیگر صفات مورفولوژیک نیز نتایج آنالیز T-test (تست T برای نمونه‌های مستقل) نشان داد که صفات قطر بین دو چشم (IOD)، قطر منفذ گوش (TD)، طول بازو (LHU)، طول پیش بازو (FOL) و طول پا (FL) دارای اختلافات معنی‌داری (P ≤ 0.05) بین افراد نر و ماده هستند. همچنین نسبت اندازه طول انگشتان دست و پا در سمت چپ بدن برای گونه مورد مطالعه از لحاظ 2D:3D, 2D:4D, 3D:4D مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در دو صفت شامل طول انگشت چهارم پا (D4) و طول انگشت اول دست (F1) اختلاف ‌معنی‌داری بین افراد نر و ماده وجود دارد. همچنین از لحاظ 2D:4D بین افراد نر (4628/0) و ماده (4853/0) اختلاف معنی‌دار (041/0P=) در انگشتان دوم و چهارم اندام‌های عقبی و از لحاظ 3D:4D بین افراد نر (6323/0) و ماده (6787/0) اختلاف معنی‌دار (040/0P=) در انگشتان سوم و چهارم اندام‌های عقبی وجود داشت. در این مطالعه همچنین برخی ویژگی‌های زیستگاه، اکولوژی، تهدیدات و اقدامات حفاظتی مرتبط با گونه وزغ تالشی مورد بررسی قرار گرفت.



الهام ابراهیمی، فراهم احمدزاده،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

در حال حاضر تغییر اقلیم به عنوان تهدیدی جدی برای بسیاری از گونه‌­ها و در نتیجه یکی از مهم­ترین عوامل از بین رفتن تنوع زیستی در جهان تلقی می‌­شود و درک چگونگی پاسخ گونه­‌ها به تغییرات اقلیمی از اهمیت بسیاری برخوردار است. در میان گروه‌­های جانوری، دوزیستان به دلیل عدم توانایی در جابجایی مسافت­‌های زیاد، از حساس‌ترین گروه‌­های مهره­‌داران در برابر تغییرات اقلیمی شناخته شده­اند و گونه­های زیستگاه­‌های کوهستانی بیشتر از سایر گونه­‌ها با فشارهای تغییر اقلیم مواجه هستند. از این رو در این مطالعه به بررسی پتانسیل پراکنش فعلی پنج گونه از دوزیستان ساکن رشته کوه­های زاگرس و واکنش آن­ها نسبت به تغییرات اقلیم در سال 2070 پرداخته شد. برای این منظور از یک رویکرد گروهی برای مدل­سازی پراکنش گونه­‌ای با هدف برآورد میزان خطرات از دست دادن پتانسیل‌­های زیستگاهی مطلوب در صورت بروز تغییر اقلیم استفاده شد. همچنين برای برآورد مساحت زیستگاه­های مطلوب در شرایط تغییر اقلیم، محاسبات مربوط به تغییرات مساحت زیستگاه‌­ها برای هر یک از گونه‌­ها انجام شد. پیش­‌بینی‌­ها نشان داد دو گونه نیوت آذربایجانی (Neurergus crocatus) و نیوت خال­زرد (Neurergus derjugini) به ترتیب نسبت به تغییر اقلیم بیشترین واکنش منفی را نشان داده و انقباض محدوده پراکنش آن­ها قابل وقوع است. رفتار جابجایی زیستگاه در برابر تغییرات جدید برای دو گونه وزغ بی­‌گوش لرستانی (Bufotes luristanicus) و سمندر آتشین (Salamandra infraimmaculata semenovi) قابل پیش­‌بینی است. با توجه به سرعت تغییرات اقلیمی در محدوده رشته کوه زاگرس مطالعه حاضر گامی در جهت شناسایی پویایی تغییرات زیستگاهی دوزیستان در این منطقه کوهستانی و مقابله با این چالش است.

 
علیرضا رادخواه، سهیل ایگدری، هادی پورباقر، هاشم نوفرستی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

ماهی گامبوزیا (Gambusi holbrooki Girard, 1859) به‌­عنوان یکی از گونه‌­های غیربومی و مهاجم در آب‌های داخلی ایران به ­شمار می­‌رود. این گونه در اکثر حوضه­‌های داخلی ایران و پیکره‌­­های آبی حضور دارد و حتی در آب‌های شور نیز یافت شده است. سازگاری گسترده این ماهی با شرایط اکولوژیکی مختلف باعث شده است که بسیاری از ویژگی­‌های زیستی آن مانند ریخت­‌شناسی نیز تحت تاثیر محیط تغییر یابد. مطالعه حاضر به ­منظور بررسی دوشکلی جنسی ماهی گامبوزیا در رودخانه گاماسیاب انجام گرفت. از این‌­رو، 59 قطعه ماهی گامبوزیا در شهریور 1396 از رودخانه گاماسیاب نمونه‌­برداری شد. نمونه­‌های ماهی پس از تعیین جنسیت، با استفاده از دستگاه کولیس زیست­سنجی شده و صفات شمارشی نیز ثبت گردید. در مجموع، 37 صفت ریختی (شامل 8 صفت شمارشی و 29 صفت ریخت­سنجی) مورد بررسی قرار گرفت. پس از استخراج داده‌­های ریختی، از آنالیز تجزیه به مولفه­‌های اصلی (PCA) و تابع متمایزکننده (DFA) به­­‌منظور مقایسه صفات ریختی استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین نمونه­‌های به‌­دست آمده، 30 قطعه ماهی نر و 29 قطعه ماهی ماده بودند. بر اساس نتایج، همه صفات ریخت‌­سنجی مورد بررسی به غیر از طول ساقه دمي، طول قاعده باله پشتي و فاصله انتهاي باله مخرجي تا انتهاي بدن، اختلاف معنی­داری در بین جنس­‌های نر و ماده نشان دادند (05/0>p). نتایج آنالیز DFA و PCA نشان داد که جنس‌­های نر و ماده از نظر صفات ریخت­‌سنجی کاملاً از یکدیگر متمایز شدند. این یافته­‌ها بیانگر دوشکلی جنسی در ماهی گامبوزیا در رودخانه گاماسیاب است. دوشکلی جنسی مشاهده شده در این گونه احتمالاً به دلیل انتخاب جنسی و افزایش موفقیت گونه در تولیدمثل صورت گرفته است.

واژه‌های کلیدی.

وحید رضا فرمهینی فراهانی، علی احدیت، امید جوهرچی، علیرضا صبوری، ثمین صدیق،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

چکیده. مطالعه فون سوسک­‌های ایران همواره از اهمیت بالایی برخوردار است و با توجه به اقلیم‌­های گوناگون موجود در ایران تنوع گونه­ای بالایی را می‌­توان مشاهده نمود. از این رو شناسایی مناطق بکر از جمله منطقه طالقان دارای اهمیت است. در این مطالعه سوسک­‌های مناطق مختلف طالقان که در ارتباط با کنه‌­ها بودند، مورد بررسی قرار گرفت و تعداد 9 خانواده شامل Buprestidae، Carabidae، Cerambycidae، Cicindellidae، Lucanidae، Malachidae،  Meloidae، Scarabaeidae، Tenebrionidae و 13 جنس و 14 گونه شناسایی شدند. همچنین کنه­‌هایی از گروه‌­های Mesostigmata، Heterostigmata، Trombidiformes و Sarcoptiformes شناسایی گردیدند. گونه‌­های کنه­‌های زیر برای اولین‌­بار از روی میزبان­‌های مسافری زیر گزارش می‌­شوند: گونه Alliphis kargi از روی سوسک­‌های Scarabaeus pius و S. typhon از خانواده Scarabaeidae، گونه Antennoseius sp. از روی سوسک Pterostichus sp. از خانواده Carabidae، گونه‌­هایی از گروه پارازیت نگونا از روی سوسک­‌های Julodis andreae از خانواده Buprestidae و Mylabris syrica از خانواده Meloidae، گونه‌­هایی از زیرراسته Prostigmata از روی سوسک­‌های Aegosoma sabricorne و Cerambyx dux از خانواده Cerambycidae، گونه Hypoaspis maryamae از روی سوسک­‌های Oryctes sp. و Pentodon idiota از خانواده Scarabaeidae  و گونه Hypoaspis phyllognathi از روی سوسک Dorcus parallelipipedus از خانواده Lucanidae.

 
سیدمحمدعلی شریعت زاده، زهرا علیزاده،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده

ا نانوذرات نقره بواسطه توانایی ایجاد سمیت در تخمدان‌ها، قادرند باروری زنان را تحت تأثیر قرار دهند. هدف از این مطالعه، بررسی نقش حفاظتی جلبک اسپیرولینا پلاتنسیس، در برابر سمیت ایجاد شده با نانوذرات نقره، در تخمدان موش­های نژاد NMRI است. در این مطالعه، 24 رأس موش نژاد NMRI به چهار گروه شش­تایی تقسیم شدند: کنترل، نانوذرات نقره (mg/kg/day500)، اسپیرولینا (mg/kg/day300) و نانوذرات نقره + اسپیرولینا (با همان دوزهای تعریف شده). 30 روز پس از تیمار دهانی از طریق گاواژ، پارامترهای بیوشیمیایی اندازه‌گیری شد و تخمدان­های چپ از نظر استریولوژیکی بررسی شدند. در گروه نانوذرات نقره، مقدار ظرفیت آنتی­اکسیدانی تام سرم، غلظت هورمونی، حجم جسم زرد و تعداد فولیکول­های سالم در مقایسه با گروه کنترل، به­طور معنی‌داری کاهش یافت (P<0/05). در گروه  اسپیرولینا، غلظت مالون­دی‌آلدئید و فولیکول‌های آترزی­شده به­ طور معنی‌داری کمتر از گروه کنترل بود (P<0/05). میانگین حجم کل تخمدان، کورتکس، مدولا، انواع فولیکول­ها و هسته آن­ها، همچنین ضخامت منطقۀ شفاف در هیچ­کدام از گروه‌ها اختلاف معنی­داری نسبت به گروه کنترل نداشت (P>0/05). اگرچه اسپیرولینا در گروه نانوذرات نقره + اسپیرولینا، نتوانست پارامترهای فوق را تا سطح گروه کنترل جبران کند، اما با کاهش استرس اکسیداتیو، توانست آسیب تخمدانی ناشی از نانوذرات نقره را به میزان قابل توجهی بهبود ‌بخشد.


 
بابک حسن خان، پریچهره یغمایی، کاظم پریور، آزاده ابراهیم حبیبی،
دوره 9، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده

آیریزین یک مایوکاین است که بیشتر از عضلات پس از فعالیت‌های ورزشی ترشح ‌می‌شود و در اختلالات متابولیک میزان ترشح آن تغییر ‌می‌کند. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر متفورمین بر تغییرات سطح آیریزین پلاسما، تغییرات گلوکز خون و مقاومت به انسولین در رت‌های نر نژاد اسپراگ - داولی بود که رژیم امولسیون پرچرب حاوی روغن ذرت دریافت ‌می‌کردند. بیست و چهار سر رت نر، نژاد اسپراگ داولی به دو گروه کنترل نرمال (n=8) و رژیم پرچرب (n=16) تقسیم و سپس گروه رژیم پر چرب به دو زیر گروه شامل گروه کنترل رژیم پرچرب (n=8) و گروه متفورمین (n=8) تقسیم شدند. گروه کنترل نرمال رژیم استاندارد دریافت نمود. گروه کنترل رژیم پر چرب، رژیم امولسیون پرچرب حاوی روغن ذرت به صورت گاواژ روزانه و به مدت شش هفته و گروه متفورمین، رژیم امولسیون پرچرب همراه با متفورمین (به میزان 250 میلی‌گرم بر کیلوگرم روزانه) دریافت نمود. در پایان شش هفته میزان گلوکز، انسولین، آیریزین، آدیپونکتین، مقاومت به انسولین HOMA-IR، آنزیم‌های کبدی، فاکتور نکروز تومور آلفا (TNF-α)، پروفایل چربی در سرم، پروفایل چربی و پراکسیداسیون لیپیدی در کبد، همچنین میزان بیان ژن PGC-1α با روش Real-time PCR در بافت چربی مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشات بافت‌‌‌شناسی کبد شامل رنگ آمیزی هماتوکسیلین ائوزین به منظور بررسی تجمع چربی در بافت کبد انجام گردید. میزان گلوکز خون، مقاومت به انسولین، آدیپونکتین، سطح آیریزین سرم همچنین پروفایل چربی سرم و کبد در گروه دریافت کننده رژیم پرچرب نسبت به گروه کنترل نرمال از نظر آماری بطورمعنی‌دار افزایش یافت (P<0/05). تیمار با متفورمین باعث کاهش معنی‌دار در سطح این پارامترها نسبت به گروه رژیم پرچرب گردید (P<0/05) بعلاوه افزایش در میزان بیان ژن PGC-1α در بافت چربی در این گروه مشاهده شد. با افزایش میزان مقاومت به انسولین در رت‌های دریافت کننده رژیم پرچرب، سطح آیریزین سرم نیز افزایش یافت و با کاهش گلوکز و بهبود مقاومت به انسولین توسط متفورمین، سطح آیریزین نیز کاهش پیدا کرد. این نتایج پیشنهاد ‌می‌کند که ممکن است افزایش سطح آیریزین، یک پاسخ جبرانی در برابر مقاومت به انسولین و اختلال در سوخت و ساز گلوکز باشد. بر این اساس شاید بتوان آیریزین را به عنوان هدفی برای درمان دیابت نوع دو مورد بررسی قرار داد.
حمیدرضا یحیایی پور، فرزانه گنجی، حمید سپهری، زهرا نظری،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

حس بویایی نقش مهمی در ایمنی، تغذیه، تعاملات اجتماعی، عملکرد جنسی و کیفیت زندگی فرد دارد. در حال حاضر بیش از 400 میلیون نفر در سراسر جهان به دیابت شیرین مبتلا هستند که یافته ها نشان می­‌دهد این بیماری با اختلال عملکرد بویایی مرتبط است. در پژوهش حاضر ساختار پیاز بویایی رت­های دیابتی نوع 2 مورد ارزیابی قرار گرفت. القاء دیابت با تجویز 20 میلی‌گرم بر کیلوگرم استرپتوزوتوسین به موش های صحرایی بالغ نژاد ویستار به مدت 5 روز انجام شد. پس از 35 روز از گذشت تزریق، به منظور ارزیابی ساختار بویایی، حیوانات بی‌هوش شده و بافت پیاز بویایی برای پردازش بافت و رنگ‌آمیزی نیسل استخراج گردید. بر اساس یافته­ها، تعداد گلومرول‌ها در رت‌های دیابتی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی‌داری را نشان داد (05/0P<). علاوه بر این، کاهش قابل توجهی در لایه پلکسی فرم داخلی در پیاز بویایی رت‌های دیابتی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (05/0P<). نتایج حاضر نشان داد که اختلال بویایی در رت­های دیابتی نوع 2 با تغییرات ساختاری پیاز بویایی مرتبط است، که نشان دهنده تخریب و آسیب ناشی از دیابت بر بافت پیاز بویایی است.





 
مینا ازهاری، الهام احمدی،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

 نرم‌تنان از آفات مهم اکوسیستم‌های طبیعی و کشاورزی هستند که با تغذیه از قسمت‌های مختلف برگ، ساقه، گل، جوانه، میوه و ریشه میزبان گیاهی مختلف و ایجاد خوردگی و کاهش بازار‌پسندی سالانه خسارت زیادی به محصولات کشاورزی و گونه­های گیاهی زیستگاه‌های مختلف در کشور وارد می‌نمایند. از طرفی، ميزبانان واسط بیماری‌های انگلی انسان و احشام بوده که در پزشکي و دامپزشکي حائز اهمیت هستند. به این منظور، نمونه‌­برداری حلزون­‌ها و لیسک­‌های مناطق غرب و جنوب استان تهران براساس وضعیت طبیعی، پوشش گیاهی، قرارگیری باغات و مزارع، از خاک یا زیر خاک، زیر سنگ و تنه، مناطق آبی و دیگر مناطق مربوط به زیستگاه حلزون­‌ها و لیسک‌­ها، در ۹ ایستگاه­ تعیین شده، انجام شد. جمع­‌آوری، با استفاده از توری­‌های نمونه­‌گیری و مستقیم با دست از روی گیاهان، درختچه‌­ها و حاشیه رودها صورت گرفت. مجموعاً، تعداد ۱۷ گونه متعلق به ۱۲ جنس از ۹ خانواده براساس خصوصیات مورفومتری (شکل، اندازه، نقوش روی صدف، اپرکول، دریچه صدف، راست­گرد یا چپ­گرد بودن صدف، محل قرارگیری سوراخ تنفسی، خط میانه پشتی، موکوس و رنگ آن، اندازه بدن، سوهانک ،خط کلیه و دستگاه تولید مثلی) شناسایی شدند. بیش­ترین و کم­ترین تنوع گونه­‌ای در میان نرم‌­تنان شناسایی شده به ترتیب با ۱۶ و ۶ گونه مربوط به ایستگاه‌های ۹ و۲ از غرب و جنوب استان تهران است. بزرگترین خانواده از نظر تنوع گونه‌ای خانواده Helicidae با پنج گونه Monacha cantiana، Euomphalia pisiformis، Helicella krynickii، Helicella derbentina، Caucasotachea atrolabiata است. همچنین از بین گونه‌های شناسایی شده مهم‌ترین گونه از لحاظ پزشکی در انتقال بیماری‌های انگلی در انسان و دام گونه Lymnaea truncatula است. گونه Monacha cantiana نیز برای اولین بار از ایران گزارش می‌گردد. تمام نمونه‌ها همراه با کلیه اطلاعات مکانی و زمانی مربوطه، در موزه بخش تحقیقات جانورشناسی کشاورزی موسسه تحقیقات گیاه‌پزشکی کشور موجود هستند.



 
سیامک یاری، سیدحکمت الله انیس، محمدحسین محمدی مهدی آبادی حسنی،
دوره 10، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده

سیس پلاتین برای درمان سرطان‌ها مورداستفاده قرار می‌گیرد. با این‌ حال، استفاده کلینیکی از این دارو به‌واسطه مسمومیت کلیوی، کبدی، خونی، محدودشده است. بررسی‌ها نشان داده است که استرس اکسیداتیو ناشی از متابولیسم این دارو، یکی از علل اصلی ایجادکننده عوارض جانبی مصرف است. آلفالیپوئيک اسيد به‌عنوان یک آنتی‌اکسیدانت قوی با خاصیت ضدالتهابی شناخته می‌شود. هدف از اين مطالعه بررسی تأثیر آلفالیپوئيک اسید بر مسمومیت خونی القا شده با سیس پلاتين است. در این مطالعه ۳۵ سر موش NMRI نر به ۵ گروه ۷ تایی شامل: گروه یک (کنترل)، گروه دو (سیس­پلاتین)، گروه سه (سیس­پلاتین و دوز پایین آلفا لیپوئیک اسید)، گروه چهار (سیس­پلاتین و دوز پایین آلفا لیپوئیک اسید) و گروه پنج (آلفا لیپوئیک اسید) تقسیم شدند. سیس­پلاتین به صورت درون صفاقی و تک دوز تزریق شد. ان استیل سیستئین به صورت درون صفاقی به مدت هفت روز تزریق شد. پس از پایان آزمایش خون‌گیری از ناحیه قلب انجام شد و پارامترهای خونی مختلف بررسی شد. آنالیزهای هیستوپاتولوژیکی طحال رنگ­آمیزی شده با هماتوکسیلین-ائوزین انجام شد. نتایج ما نشان داد که تعداد گلبول‌های قرمز، هموگلوبین و تعداد پلاکت به‌طور قابل‌توجهی در گروه سیس پلاتین در مقایسه با شاهد کاهش‌یافته است. تیمار با آلفا لیپوئیک اسید میزان پارامترهای ذکر شده را در گروه دو به شکل معنی­داری افزایش داد. تعداد گلبول­های سفید در گروه دوم به شکل معنی داری افزایش داد ولی تعداد گلبول­های سفید در گروه سوم با گروه کنترل تفاوت معنی­داری نداشت. در بررسی هیستولوژیکی بافت طحال شاهد افزایش خونسازی خارج مغز استخوان در پالپ قرمز بودیم. همچنین شاهد انباشت هموسیدرین در پالپ قرمز متعلق به گروه دوم بودیم. تیمار با آلفا لیپوئیک اسید، تغییرات هیستولوژیکی القا شده با سیس­پلاتین را کاهش داد. نتایج این مطالعه نشان داد که آلفا لیپوئیک اسید می­تواند تغییرات القا شده با سیس­پلاتین در پارامترهای خونی و هیستوپاتولوژی طحال را بهبود بخشد.

 
الهام احمدی، نسیم آقایی دلچه،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

               پایش مستمر محیط زیست از اصول مهم مدیریت و محور ارزیابی محیط زیستی به­شمار می­آید و نرم­تنان یکی از نشانگرهای زیستی کیفیت اکوسیستم می­باشند. بدین منظور اقدام به جمع‌آوری و شناسایی حلزون­ها و لیسک­های شرق استان تهران گردید که در طی آن با توجه به امکان دسترسی، تنوع زیستگاهی و تفاوت­های ژئومورفولوژیکی بیش از ۳۲۵۱ نمونه از پنج خرداقلیم جمع‌آوری و شناسایی شدند. تعداد زیادی از نرم­تنان با استفاده از روش­های متداول از جمله توری­های نمونه­گیری و جمع­آوری مستقیم با دست از روی گیاهان آب­زی، زیر چوب­های پوسیده، درختچه­ها و علف­های هرز جمع­آوری و با ثبت مشخصات جغرافیایی و اقليمي به آزمایشگاه انتقال داده شدند. سپس با مراجعه به كليدهاي شناسايي معتبر و معاينة مشخصات شكلشناسي، ۱۹ گونه متعلق به ۱۳ جنس از ۱۰ خانواده بر اساس خصوصیات مورفومتریک (شکل، اندازه، نقوش روی صدف، اپرکول، دریچه صدف، راست‌گرد یا چپ‌گرد بودن صدف، محل قرارگیری سوراخ تنفسی، خط میانه پشتی،؛ اندازه بدن، سوهانک، خط کلیه و دستگاه تولیدمثلی) شناسایی و تعيين نام شدند و مقايسه عكس‌ها و كليد شناسايي اين آرایه‌‌ها تهيه و بحث گرديد:
Bithynia tentaculata (Linnaeus, 1758), Physella acuta (Draparnaud,1805), Lymnaea truncatula (Müller, 1774), , Lymnaea palusris (Müller, 1774) , Lymnaea pereger (Müller, 1774) , Lymnaea gedrosiana (Annandale and Prashad, 1919), Planorbis planorbis (Linnaeus, 1758), Gyraulus euphraticus(Mousson, 1874), Gyraulus convexiusculus (Hutton, 1849), Succinea putris (Linnaeus, 1758), Helicella krynickii (Krynicki, 1833), Helicella derbentina(Krynicki, 1836), Caucasotachea atrolabiata (Krynicki, 1833), * Monacha cartusiana (Müller, 1774), Oxychilus herzi (Boettger, 1889), Agriolimax agrestis=Deroceras reticulatum (Müller, 1774), *Theba pisana (Müller, 1774), Parmacella ibera Eichwald, 1841, Planorbis carinatus Müller, 1774
گونه‌های ستاره­دار برای اولین بار جمع‌آوری و شناسایی شده و برای ایران گزارش جدید است. در این بررسی، از میان نمونه‌های جمع‌آوری‌شده، بزرگ­ترين خانواده­ها از نظر تنوع گونه­ای خانواده ­ Planorbidae با چهار گونه  (Planorbis planorbis, Gyraulus euphraticus, Gyraulus convexiusculus, Planorbis carinatus)   ، خانواده Lymnaeidae  با چهار گونه(Lymnaea truncatula, Lymnaea gedrosiana, Lymnaea palustris, Lymnaea pereger) و خانواده Helicidae  با چهار گونه Helicella krynickii, Helicella derbentina, Caucasotachea atrolabiata,    Theba pisana  است. بيش­ترين و کم­ترين تنوع گونه­ای در ميان گونه­های شناسايی شده به­ترتيب با ۱۸ و ۵ گونه مربوط به ايستگاه­های ۴ و  ۵ از مناطق مورد بررسی است. تمام نمونه­ها همراه با کلیه اطلاعات مکانی و زمانی مربوطه، در موزه بخش تحقیقات جانورشناسی کشاورزی موسسه تحقیقات گیاه­پزشکی کشور موجود می­باشند.
دکتر عطا مولودی صالح، دکتر سهیل ایگدری، دکتر هادی پورباقر، دکتر حمیدرضا اسماعیلی،
دوره 11، شماره 1 - ( 4-1403 )
چکیده

این مطالعه به‌منظور بررسی همپوشانی آشیان اکولوژیک دو گونه همبوم سیاه‌ماهی خالدار (Paracapoeta trutta) و سیاه‌ماهی  میان رودان (Capoeta damascina) در بخش ایرانی رودخانه سیروان (حوضه خلیج فارس) به‌اجرا درآمد. بدین‌منظور، طی زمستان 1400 نمونه‌برداری از هشت ایستگاه (هرکدام با سه تکرار) صورت گرفت. بعد از شناسایی، نمونه‌ها در محل صید رهاسازی شدند. سپس تعداد 10 فاکتور محیطی از جمله عمق، سرعت جریان، عرض رودخانه، pH، دما، هدایت الکتریکی (EC)، کل مواد جامد محلول (TDS)، ارتفاع از سطح دریا، شیب و اکسیژن محلول اندازه‌گیری و ثبت شدند. بررسی مطلوبیت زیستگاه گونه P. trutta به‌صورت pH 8-5/7، دما حدود 10 درجه سانتی‌گراد، TDS  150 میلی‌گرم بر لیتر،EC  400 میکروموس بر سانتی‌متر، ارتفاع از سطح دریا 1150 متر، عمق 15 سانتی‌متر، عرض رودخانه حدود 9 متر، سرعت جریان 1 متر بر ثانیه، شیب 2 درصد و اکسیژن محلول 9 میلیگرم بر لیتر و برای گونه C. damascina نیز به صورت pH 5/6-6، دما حدود 10 درجه سانتی‌گراد، TDS  180 تا 200 میلی‌گرم بر لیتر، EC  300 میکروموس بر سانتی‌متر، ارتفاع از سطح دریا 1150 متر، عمق 25 سانتی‌متر، عرض رودخانه حدود 6 متر، سرعت جریان 5/0 متر بر ثانیه، شیب 2 درصد و اکسیژن محلول 8 میلی‌گرم محاسبه شد. نتایج همپوشانی آشیان اکولوژیک نشان داد که دو گونه براساس فاکتورهای محیطی مورد بررسی، در اکسیژن محلول بیشترین هم‌پوشانی (646/0) و  در فاکتور دما (293/0) کمترین همپوشانی را نشان داد.محاسبه شد. میانگین هم‌پوشانی آشیان اکولوژیک نیز برای دو گونه 432/0 به‌دست آمد.
 
دکتر اکبر حاجی زاده مقدم، آقای فرهاد سامعی، دکتر صدیقه خانجانی جلودار، خانم فاطمه ملک‌زاده اسطلخی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده

مصرف طولانی مدت اتانول با القای استرس اکسیداتیو، نورون‌های سیستم عصبی مرکزی و سلول‌های هیپوکامپ را از بین می‌برد. آستاگزانتین (ATX) کاروتنوئیدی آنتی‌اکسیدان و ضدالتهاب است. این مطالعه با هدف بررسی اثرات آستاگزانتین بر اختلالات یادگیری و حافظه و آسیب اکسیداتیو ناشی از اتانول در هیپوکامپ موش کوچک آزمایشگاهی انجام شد. 35 سر موش کوچک آزمایشگاهی به پنج گروه تقسیم شدند (7=n): گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. گروه کنترل مثبت، ATX با دوز  mg/kg20 دریافت کرد. گروه اتانول، اتانول 20% دریافت کرد. دو گروه تیمار ATX با دوزهای  mg/kg20 و 10، که ابتدا اتانول 20% و سپس ATX دریافت کردند. تمام درمان‌ها به مدت 14 روز متوالی و به صورت خوراکی انجام شد. در این پژوهش، تست تشخیص شئ جدید (NORT)، سطوح مالون‌دی‌آلدهید (MDA) و دوپامین (DA)، فعالیت کاتالاز (CAT) و سوپراکسید دیسموتاز (SOD) در هیپوکامپ موش‌ها ارزیابی شد. مصرف اتانول باعث کاهش شاخص تمایز (شناسایی شی جدید) در NORT، فعالیت CAT و SOD و افزایش سطوح DA و MDA نسبت به گروه کنترل شد. درحالیکه، درمان ATX منجر به افزایش شاخص تمایز در NORT، فعالیت CAT و SOD و کاهش سطح DA و MDA در مقایسه با گروه اتانول شد. نتایج نشان داد که آستاگزانتین احتمالا بواسطه خواص آنتی‌اکسیدانی می‌تواند نقایص شناختی و آسیب اکسیداتیو ناشی از اتانول را بهبود بخشد. بنابراین، آستاگزانتین می‌تواند به عنوان یک مکمل غذایی و دارویی بالقوه برای کاهش اختلالات ناشی از اتانول استفاده شود.

صفحه 3 از 4     

Creative Commons Licence
This work is licensed under a Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License.




کلیه حقوق این وب سایت متعلق به یافته های نوین در علوم زیستی است.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2015 All Rights Reserved | Nova Biologica Reperta

Designed & Developed by : Yektaweb