جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای مورفین

علی کولیوندزاده، فرهاد ولیزادگان، محمدرضا زرین دست،
دوره 4، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

مهم­ ترین بخش مغز که در اضطراب نقش دارد، سیستم لیمبیک است که واجد سه بخش مهم هیپوکامپ، آمیگدال و سپتوم است. سیستم سپتوهیپوکامپ، نقش مهمی در تنظیم رفتارهای ترس و اضطراب برعهده دارد. بررسی­ ها نشان می­دهد که سیستم اپیوئیدرژیک نیز در رفتارهای شبه اضطرابی دخیل است. در این مطالعه اثر تزریق هیستامین به هیپوکامپ پشتی و تزریق مواد اپیوئیدرژیک به سپتوم میانی بر رفتارهای شبه اضطرابی در موش ­ها با استفاده از آزمونElvated Plus Maze  (EPM) تحت بررسی قرار گرفت. تزریق µg/rat 5 و 1 هیستامین در هیپوکامپ پشتی اثری بر رفتارهای شبه اضطرابی نداشت، درحالی­که تزریق  µg/rat10 هیستامین باعث افزایش درصد زمان ورود و دفعات ورود به بازوی باز شد، که نشان­ دهندۀ اثر اضطراب­ زدایی هیستامین است. تزریق مورفین (آگونیست رسپتور µ-اپیوئیدی) به درون سپتوم میانی (µg/rat1) باعث افزایش زمان ورود و دفعات ورود به بازوی باز شد. تزریق مقادیر  µg/rat  25/ . و 5/ . مورفین اثری بر اضطراب نداشت. تزریق هم­زمان مقادیر بی­اثر هیستامین (µg/rat1) به هیپوکامپ پشتی و مورفین (µg/rat5/.) به سپتوم میانی باعث افزایش زمان ورود و دفعات ورود به بازوی باز شد. تزریق مقادیر مختلف نالوکسان (µg/rat 4و1،2) به­ عنوان آنتاگونیست گیرنده ­های اپیوئیدی به سپتوم میانی در حضور و غیبت مقدار مؤثر هیستامین (µg/rat10) در هیپوکامپ پشتی، تحت بررسی قرار گرفت. تزریق مقدار µg/rat4 نالوکسان به سپتوم میانی درصد زمان گذرانده در بازوی باز و درصد ورود به بازوی باز را کاهش داد، که این یافته­ ها نشان­ دهندۀ اثر اضطراب­ زایی نالوکسان بعد از تزریق به سپتوم میانی بود. تزریق مقدار µg/rat 10 هیستامین به هیپوکامپ پشتی و به­ طور همزمان تزریق سه مقدار مختلف نالوکسان (µg/rat4و2و1) نشان داد هیستامین اثر اضطراب­ زایی نالوکسان را با افزایش زمان ورود و تعداد ورود به بازوی باز، تا حدود زیادی خنثی کرد، هرچند در مقدار µg/rat4 نالوکسان این اثر کمتر است. از این یافته­ ها می­ توان نتیجه گرفت که سیستم هیستامینرژیک هیپوکامپ و اپیوئیدرژیک سپتوم میانی درسیستم سپتوهیپوکامپ با هم برهم­کنش دارند و برهم­کنش این دو سیستم در تعدیل اضطراب دخیل است.
فرهاد ولیزادگان، مریم رحیمی تسیه،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

ناحیه قاعده­ای-جانبی آمیگدال (BLA) جایگاه مهمی در تنظیم نوروترانسمیتری حافظۀ کاری و مرجع است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر سیستم دوپامینرژیک ناحیه (BLA) بر حافظۀ کاری و مرجعبوده است.موش های صحرایی نر نژاد ویستار با استفاده از دستگاه استرئوتاکسی به صورت دوطرفه در ناحیۀBLA کانول گذاری شد. پارامترهای تعداد خطاهای کاری و مرجع و زمان سپری شده در بازوهای خطاهای کاری و مرجع با استفاده ازدستگاه تست ماز شعاعی و بر اساس پروتکلDSWS  مورد محاسبه قرار گرفتند. تزریق آپومورفیندر دوزهای پایین (0.005 µg/rat) و بالا (0.5 µg/rat) درون هسته BLA سبب کاهش معنی داری در تعداد خطاهای کاری و نه مرجع شد که نشان دهنده بهبود حافظۀکاری است. تزریق دوز متوسط آپومورفین (0.05 µg/rat) موجب افزایش تعداد خطاهای کاری و مرجع و مدت زمان سپری شده در بازوهای مذکور شد که نشان دهنده آسیب به هر دو نوع حافظۀ است. تزریق کلرپرومازین (2 µg/rat) ، باعث کاهش خطای کاری و مرجع شد. اما بر مدت زمان سپری شده در بازوهای مربوطه تأثیری نداشت که دلالت بر تقویت حافظه­ های کاری و مرجع دارد. تزریق توامان کلرپرومازین(2 µg/rat) به همراه دوزهای مختلف آپومورفین هیچ تغییر معنی­داری در تعداد خطاهای کاری و مرجع و زمان­های سپری شده در مقایسه با گروه کنترل و گروه دریافت­ کننده کلرپرومازین(2 µg/rat) ایجاد نکرد.یافته های فوق نشان میدهد که سیستم دوپامینرژیک هسته BLA از طریق هردو نوع رسپتور خانواده D1 و D2 در تعدیل حافظه های کاری و مرجع عمل می­کنند. ثانیاً با توجه به سیگنالینگ کاملاً متفاوت درون سلولی این دو نوع رسپتور تأثیر این سیستم در هسته BLA بر حافظۀ کاری و مرجع حاصل برآیند عمل­کرد هردو نوع خانواده رسپتوری است. 

صفحه 1 از 1     

Creative Commons Licence
This work is licensed under a Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License.




کلیه حقوق این وب سایت متعلق به یافته های نوین در علوم زیستی است.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2015 All Rights Reserved | Nova Biologica Reperta

Designed & Developed by : Yektaweb